وصیت علامه ی حلی قدس سره به فرزندش
ترجمه: مرتضی اخوان
درآمد
وصیت مهم تر، سفارش های اخلاقی و آشکار کردن راه کارهای سیر و سلوک است.
در این قسم، عالمان ژرف نگر شیعه، وصیت های ارزشمندی به ارث گذاشته اند.
این وصیت نامه ها،گاهی آن قدر طولانی اند مانند کشف المحجه سید بن طاووس که خود، یک کتاب شده اند و جداگانه به چاپ رسیده اند و گاهی هم مختصر ولی پر مطلب اند.
وصیت نامه ای که اکنون مقابل شماست، سفارش نامه ای است کم حجم ولی پر مغز که درانتهای کتاب ارزشمند قواعد الاحکام آمده است.
وصیت نامه نگار، علامه ی حلی (726648 ق) است و مخاطب آن، فرزندش، فخرالمحققین(682 771 ق). برای شناخت پدر، همین بس که هرگاه بگویند:
«علامه » به ذهن دین شناسان، علامه ی حلی می آید. و پسر را همین بس که پژوهشگران را، او، مایه مباهات و فخر است.
ارزش این وصیت را همین بس که آن، از «اهل »اش صادر شده و «قابل »اش هم مخاطب قرار گرفته است.
ترجمه ی این وصیت نامه، از روی نسخه ای که آقای «حامد الطائی » تصحیح کرده و در شماره ی «41 42» مجله ی تراثنا چاپ شده است، صورت گرفت.
مترجم، در مصادر روایات آمده در وصیت، وامدار مصحح محترم آن است. شکرالله سعیه.
متن ترجمه
پسرکم! خداوند تعالی، تو را برانجام دادن فرمان هایش استوار بدارد و بر عمل خیر و ملازمت آن، توفیق ات دهد و به سوی آن چه دوست می دارد و راضی است، رهنمایت باشد و به آن چه از خیرها آرزو داری وخواهانی، برساندت و در دنیا و آخرت، سعادتمندت کند و هر چه که با آن، چشم، روشن می گردد، هدیه ات کند و عمر نیکو و زندگی آرام و خوش، روزگارت را سپری سازد و مهر«صالح است.» بر اعمال ات بنهد و وسایل رسیدن به سعادت را روزی ات کند و ازبرکت های بزرگ و والایش، بر تو بباراند و خداوند، از هر بلا و سختی ای، دورت بداردو بدی ها را از تو دفع کند.
بدان!که من، دراین کتاب ( قواعدالاحکام) چکیده و فشرده ی احکام را به گونه ای موجز، آوردم و پایه های اسلام را با کلمات کوتاه و عبارت هایی روان، روشن ساختم و«راه رشد» و «طریق استوار» را واضح کردم.
تالیف این کتاب، به هنگامی است که پنجاه سال از عمر را گذرانده ام و وارددهه ی شصت زندگی شده ام.
«دهه ی شصت زندگی » آنی است که «مهترخلایق » [جناب رسول الله(ص)] فرموده:
«آن، آغازگاه هجوم مرگ است ».
حال اگر خداوند تعالی، [در این دهه،] بر من،مرگ را نوشته باشد و آن را با «قدر»ش، حتمی کرده باشد، از آن جا که او، «فرمان »اش را بر بندگان، حاضر و مسافر، جاری سازد، پس من هم همان گونه که خداوند تعالی وصیت را بر من واجب و به خصوص هنگام احساس مرگ، مرا مامور به آن کرده است [تو را مخاطب ساخته] و برای ات وصیت می کنم به:
این که همدوش با تقوای الهی باشی; که آن، به یقین، «سنت پایدار» و «واجب حتمی » و «سپر نگه دارنده » و «توشه ی ماندگار» است. و [آن،] پرسودتر چیزی است که انسان برای روزی که چشم ها، از هیبت آن روز، گشاده و خیره می ماند و یار ویاوری نیست، خواهد داشت.
تو و التزام به پیروی اوامر خداوند تعالی و انجام دادن آن چه او می پسندد وپرهیز از آن چه او، ناخوش دارد و دوری از نواهی خداوند تعالی.
زندگی ات را در تحصیل کمالات نفسانی، سپری ساز و اوقات ات را در «کسب فضایل علمی » و «عروج از پستی نقص به بالاترین نقطه ی کمال » و «اوج گیری در آسمان عرفان و نه سقوط به جایگاه جهال » و «گرایش عاشقانه به پسندیده ها» و «یاری برادران دینی » و «پاسخ درشتخو را به سخن نیکو گفتن » و «نیکورفتار را باچهره ی باز پذیرفتن » بگذران!
تو و پرهیز از رفاقت با انسان های پست و هم نشینی با افراد نادان; زیرا، رفاقت و هم نشینی با آنان، خلق و خوی ناپسند و باطن پست،بر جا می نهد.
بلکه تو و التزام به همدوشی با عالمان و نشست و برخاست با فاضلان; که آن، برای کسب کمالات، زمینه ی کامل را فراهم می سازد و برای ات، توان و مهارت دریافتن پاسخ مجهولات را، به دنبال دارد.
باید، امروزت از دیروزت بهتر باشد.
تو و التزام به صبر و توکل و رضا.
هر روز و شب، محاسبه ی نفس کن!
از خداوند، بسیار آمرزش بخواه!
از نفرین مظلوم بترس! به خصوص از نفرین یتیم و پیرزن; که خداوند در مورد شکستن دل شکسته،گذشت نمی کند.
تو و التزام به نماز شب; که رسول الله(ص) بر آن تشویق و دعوت به اقامه ی آن کرده و فرموده است:
من ختم له بقیام اللیل، ثم مات، فله الجنه.
هر که آخرین عمل اش، اقامه ی نماز شب باشد و بمیرد، بهشت برای او باشد.
تو و التزام به صله ی رحم; که به یقین، به عمر آدمی می افزاید.
تو و التزام به خوشرویی. همانا رسول الله(ص) فرمود:
انکم لن تسعوا الناس باءموالکم، فسعوهم باءخلاقکم!
همانا شما را نرسد که با اموال تان، تمامی افراد را در آسایش قرار دهید; لذا، آنان را با اخلاق تان خشنود سازید.
تو و التزام به توجه و مراقبت از ذریه ی پیامبر; که همانا خداوند تعالی درسفارش به آنان تاکید کرده و پاداش رسالت و ارشاد مردم را دوستی و مهرورزی به آنان قرار داده است. خداوند تعالی فرموده:
... قل لا اساءلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی... .
... بگو: «به ازای آن [رسالت،] پاداشی از شما خواستار نیستم، مگر دوستی در مورد خویشاوندان ».
...حضرت رسول الله(ص) فرموده:
انی شافع یوم القیامه لاربعه اصناف ولو جاووا بذبوب اهل الدنیا: رجل نصر ذریتی; و رجل بذل ماله لذریتی عند المضیق; و رجل احب ذریتی باللسان والقلب; و رجل سعی فی حوائج ذریتی اذا طردوا و شردوا.
به یقین، من، درقیامت، شفاعتگر چهار گروه هر چند گناه شان به اندازه ی تمام گناهان مردم باشدخواهم بود: مردی که ذریه ی مرا یاری کند; مردی که به هنگام تنگدستی ذریه ام، ازمال اش به او ببخشد; مردی که به زبان و قلب، ذریه ی مرا دوست داشته باشد; مردی که به هنگام بی سر و سامانی ذریه ام، در رسیدگی به حاجت هاشان کوشش کند.
امام صادق(ع) فرمود:
اذا کان یوم القیامه، نادی مناد: ایها الخلائق! انصتوا; فان محمدا یکلمکم.فینصت الخلائق. فیقوم النبی(ص) فیقول: یا معشر الخلائق! من کانت له عندی ید اومنه او معروف، فلیقم حتی اکافئه.
فیقولون: بآبائنا و امهاتنا! و ای ید و ای منه و ای معروف لنا؟بل الید و المنه والمعروف لله و لرسوله علی جمیع الخلائق.
فیقول: بلی. من آوی احدا من اهل بیتی او برهم او کساهم من عری او اشبع جائعهم، فلیقم حتی اکافئه.
فیقوم اناس قد فعلوا ذلک. فیاءتی النداء من عندالله: یا محمد! یا حبیبی! قدجعلت مکافاءتهم الیک; فاسکنهم من الجنه حیث شئت.
فیسکنهم فی «الوسیله » حیث لایحجبون عن محمد و اهل بیته:.
هنگامی که قیامت برپاشد، ندا دهنده ای می گوید:
ای آفریده ها! ساکت باشید تا حضرت محمد با شما سخن گوید.
مردم ساکت می شوند. جناب نبی(ص) برخاسته، می فرماید:
ای همه ی آفریده ها! هر کس که برای من کاری انجام داده و منتی دارد و نیکی ای رسانده است، برخیزد تا اینک، جبران کنم.
همه ی آفریده ها گویند: پدر و مادرمان فدایت! چه کاری و چه منتی و چه نیکی ای؟
خدمت و منت و نیکی، بر همه ی خلائق، از سوی خدا و رسول خدا است.
حضرت رسول الله می فرماید: بله. حال، هر که، کسی از اهل بیت مرا پناه داده، یانیکی ای رسانده، یا با اهدای لباس، آن ها را از برهنگی نجات داده، یا گرسنگان شان را سیر کرده است، برخیزد تا اینک جبران کنم.
در این لحظه، مردمی که آن کارها را انجام داده اند، برمی خیزند. سپس از جانب خداوند ندا می آید: ای محمد! ای حبیب ام! همانا جبران کارهای آنان را بر عهده ی توگذاشتم; آنان را در هر کجای از بهشت که خواستی، جای ده.
حضرت رسول، آنان را در مکانی به نام «وسیله » جا می دهد، تا نسبت به حضرت محمد و اهل بیت اش: در محرومیت و حجابی نباشند.
تو و التزام به بزرگداشت علما و احترام به آنان; که حضرت رسول الله(ص) فرمود:
من اکرم فقیها مسلما، لقی الله تعالی یوم القیامه و هو عنه راض. و من اهان فقیها مسلما لقی الله تعالی یوم القیامه و هو علیه غضبان.
هر که، مسلمان دین شناس را، گرامی دارد، در قیامت، خدا را، راضی و خوشحال از او خواهد یافت. وهر که، مسلمان دین شناس را، کوچک شمارد و اهانت کند، در قیامت، خدا را، ناراضی وخشمگین از او، خواهد یافت.
حضرت رسول الله(ص) نگاه به چهره ی عالمان را، از جمله عبادت ها شمرده است و نگاه به در خانه ی عالمان را، عبادت دانسته و رفت وآمد با دانشمندان را عبادت خوانده است.
تو و التزام به کوشش فراوان برای افزودن علم ات و ژرف نگری در دین; که حضرت امیرالمؤمنین(ع) به فرزندش فرموده است:
تفقه فی الدین; فان الفقهاء ورثه الانبیاء. و ان طالب العلم یستغفرله من فی السماوات و من فی الارض، حتی الطیر فی جو السماء و الحوت فی البحر. و ان الملائکه لتضع اجنحتها لطالب العلم رضی به.
در دین ژرف بنگر! زیرا، دین شناسان،جانشینان پیامبران هستند. برای طالب علم، هر چه در آسمان ها و هر چه در زمین هست، حتی پرنده ی در آسمان و ماهی در دریا، طلب آمرزش می کنند. و فرشتگان به دلیل خوشنودی از طالب علم، بال های خود را، خاک فرش آنان می کنند.
تو و پرهیز از کتمان دانش و بازداشتن شایستگان از فراگیری علم ات; زیرا،خداوند تعالی می فرماید:
ان الذین یکتمون ما انزلنا من البینات و الهدی من بعد ما بیناه للناس فی الکتاب اولئک یلعنهم الله و یلعنهم اللاعنون.
کسانی که نشانه های روشن ورهنمودی را که فرو فرستاده ایم، بعد از آن که آن را برای مردم، در کتاب توضیح داده ایم، نهفته می دارند، آنان را، خدا لعنت می کند و لعنت کنندگان لعنت شان می کنند.
و حضرت رسول الله(ص) فرمود:
اذا ظهرت البدع فی امتی، فلیظهر العالم علمه. فمن لم یفعل، فعلیه لعنه الله.
هنگامی که در امت ام، بدعت ها آشکار و فراگیر شد، دین شناسان باید علم شان راآشکار کنند و در اختیار همه قرار دهند. کسی که چنین نکند، لعنت و نفرین الهی براو خواهد بود.
و نیز، او(ع) فرمود:
ولا توتوا الحکمه غیر اهلها، فتظلموها. و لا تمنعوها اهلها فتظلموهم. 162حکمت را در اختیار نااهل، قرار ندهید! که [ اگر چنین کنید ] به حکمت ظلم کرده اید. و از اهل اش، منع مکنید! که [ اگر چنین کنید ] به «اهل حکمت » ظلم کرده اید.
-تو و التزام به تلاوت قرآن عزیز و تفکر در معانی آن و رعایت اوامر و نواهی اش و تتبع در اخبار نبوی و آثار محمدی و جست وجو [ وفهم ] معانی آن ها و تامل کردن تام در آن ها.
البته من، کتاب های زیادی در تمامی این زمینه ها، برای ات نگاشته ام.
این، آن هایی بود که وظیفه ی تو بود.
اما آن چه به من مربوط است و نفع اش به من برمی گردد [ ، عبارت است از ]:
این که با طلب رحمت برای ام، در بعضی از اوقات، مرا یاد کرده و مورد تفقدقرار دهی.
و این که ثواب بعضی از طاعت هایت را برای من بفرستی.
و در یاد کردم، کم نگذار! که [ اگر چنین کنی،] اهل وفا، تو را جفاکارخوانند. و در یاد کردم، زیاده روی مکن! که [ اگر چنین کنی، ] آنان که اهل نیکی اند، تو را به «کوتاهی در حق پدر به هنگام زندگانی » نسبت می دهند. بلکه درخلوت هایت و پس نمازهایت، یادم کن! و آن چه از بدهکاری ها و تعهدات واجب، برعهده ام هست [و خود انجام نداده ام] تو، قضا کن! و در حد توان ات، بر سر مزارم،به زیارت ام بیا و مقداری از قرآن تلاوت کن! و هر کتابی که نوشته ام، ولی خداوندبرای به پایان رساندن اش، مهلت ام نداده است، تکمیل کن! و هر چه از خلل و نقصان وخطا و نسیان در آن می یابی، اصلاح کن! این، وصیت من است به تو. خداوند از جانب من، بر تو ناظر است.
والسلام علیک و رحمه الله و برکاته. والله اعلم بالصواب.
منبع:حوزه.نت
ارسال توسط کاربر محترم سایت :savin125125
/ج