غرور و تعصب

قرن ها بود که قسطنطنيه مانند سدي در برابر سيلاب هاي خروشان شرقي، از اروپا محافظت مي کرد.نه اعراب مسلمان و نه حتي خسرو دوم ساساني، پرويز، نيزدراوج قدرتشان نتوانتسه بودند اين شهر را از پاي درآوردند، شهري که درکمال ثروت و قدرت امپراتوري بيزانس ساخته شده بود.با موقعيتي فرااستراتژيک.فرااستراتژيک، چون علاوه بر
شنبه، 30 مهر 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
غرور و تعصب

غرور و تعصب
غرور و تعصب


 

نويسنده:محمدرضا هدايت پناه




 

ماجراي سقوط پايتخت مسيحيت به دست ترکان مسلمان
 

قرن ها بود که قسطنطنيه مانند سدي در برابر سيلاب هاي خروشان شرقي، از اروپا محافظت مي کرد.نه اعراب مسلمان و نه حتي خسرو دوم ساساني، پرويز، نيزدراوج قدرتشان نتوانتسه بودند اين شهر را از پاي درآوردند، شهري که درکمال ثروت و قدرت امپراتوري بيزانس ساخته شده بود.با موقعيتي فرااستراتژيک.فرااستراتژيک، چون علاوه بر کنترل تنگه بسفر و تجحارت اروپا و آسيا، پس از قرن ها نبود برسرآن و سال ها پس از سقوط اورشليم، تبديل به يک نماد براي دنياي مسيحيت شده بود؛ نماد مقاومت.ولي براي پايداري پايتخت کهن ترين حکومت مسيحي يک مشکل عظيم وجود داشت قرارگرفتنش درمسير دلاورترين مردان و زنان زمانه.آن دسته از قبايل ترک که کمتر از دو قرن پيش نه آناتولي وآسياي صغير(ترکيه)وارد شده بودند، مردمان عادي نبودند آنها جنگاوراني بودند که حضور در دربار عباسي از آنها سياستمداراني برجسته بود.آنان روحيه مذهبي حيرت انگيزشان، مرداني شکست ناپذير بودند؛ مردمي با اراده پولادين که بدون چون و چرا فرمان «باب عالي»را گردن مي نهادند.«درتاريخ جهان هيچ دولتي همچون روم شرقي، سزاوار سقوط و اضمحلال نبوده است»اين جمله از ويل دورانت به خوبي نشان دهنده ضعف حکومکت بيزانس در سال هاي آخر حيات خود است.اجراجويي هاي احمقانه و سياست هاي بچگانه رومي ها درکنار وحدت و دلاوري ترکان باعث شده بود تا شمارش معکوس براي سقوط امپراتوري آغازشود.هرچند هرازگاهي اتفاقات عجيب وغريب اين واقعه را به تأخيرمي انداخت ولي سلطان محمد دوم-سلطان عثماني-کسي نبود که بخواهد اهميتي به پيشينه مقاومت هزارساله اين دژتسخيرناپذيربدهد.او مردي نبود که بخواهد پيروزتاريخ باشد، تاريخ بايست عوض مي شد چون سلطان مي خواست.

ارتشي غيرعادي براي فتح شهري غير عادي
 

حرکت اول:سلطان محمد دورم مي دانست که براي فتح شهري که بيش از هزار سال قدمت دارد و تا به حال ده ها محاصره را پشت سر گذاشته است، نمي تواند تنها به قدرت ايمان سربازان خود تکيه کند.پس در يک حرکت حساب شده، طرح را خود براي فتح عروس شهرهاي جهان آغاز کرده.او مي دانست که دول اروپايي در مقابل حرکت او دست روي دست نخواهد گذاشت و لشکرهاي صليبي دير يا زود براي نجات شهري-که مقدس ترين کليساها را دل خود جاي داده است-به سمت او حرکت خواهند کرد با همين دورانديشي و درس از نبردهاي گذشته دراولين حرکت با ايجاد يک سري استحکامات قدرتمند روي داردانل و ايجاد يک نيروي دريايي بزرگ خيال خود را از جانب کمک هاي کليساي پاپ راحت کرد عثماني دقيق بود.
حرکت دوم:قرن ها بود، قسطنطنيه را تبديل به دژ واقعي کرده بود.حمله به آن از سمت دريا نمود کامل خودکشي بود، هرچند در خشکي هم ديوارهاي لايه لايه اي که بوسيله برج هاي پرقدرت پشتيباني مي شدند و درميانشان پر بود از منجنيق و ديگ هاي قير و پيکان هايي به اندازه يک مرد بود نکته جالب آنکه تمام اين استحکامات در پشت يک خندق جاي گرفته بودند.
هيچ يک ازاين توضيحات براي منصرف کردن سلطان محمد دوم قابل قبول نبود.اگراين ديوارعظيم بود، پس براي نابودي آن بوسيله عظيم نيازبود؛ استدلال ساده اي که منجربه توليد سه عراده توپ غول آسا توسط توپ سازمجاري شد؛ توپ هاي کوه پيکري که مي توانستند پرتاب هايي به وزن (350)کيلوگرم را تا فاصله دوکيلومتري شليک کند، عثماني شوخي نداشت.
حرکت سوم:با توجه به پادگان شهر و نيز توان مالي ضعيف بيزانس براي فتح شهر(50 تا 70)هزاز سرباز لازم بود ولي سلطان جوان به هيچ وجه تحمل شکست را نداشت.پس با سپاهي گران مشتمل بر(150)هزار مرد جنگي به سمت دشمن حرکت کرد؛ نيروي عظيمي که (12000)سرباز يني چري را درخود جاي داده بود.سلطان کار را به همين جا ختم نکرد و در يک حرکت هوشمندانه طوري وانمود کرد که نيروهايش بيش از(200)هزارنفرهستند و همين براي متقاعد کردن دولت هاي اروپايي درباره شکست حتمي بيزانس کافي بود.هيچ نيروي کمکي اي براي کنستانتين XI پادشاه جوان روم شرقي ارسال نشد.عثماني زيرک بود.

اردوي محافظان
 

حال بيش از يک قرن بود که روم شرقي تلاشي براي زنده ماندن نمي کرد.چرا اروپا اين بدن سنگين را سرپا نگاه مي داشت؟ با همين استدلال و با توجه به ديواره دفاعي مستحکم ترکان در داردانل و نيزارتش بزرگ سلطان محمد دوم، هيچ کدام ازدولت هاي مسيحي سعي نکرد تا پنجه درپنجه «باب علي»بيفکند و تنها(2)هزار شواليه و سرباز معتقد و نيروي وجنوايي براي کمک عازم شهرشدند.درخود شهرنيزتنها(5)هزارسربازحاضر وجود داشت که درکنار(50)هزار نفري که از شهرنگريخته بودند، وظيفه حفاظت از ظهر را برعهده گرفته بودند؛ هرچند استواري ديوارهاي شهرهنوزهم پس از گذشت قرن ها دلگرمي اصلي مردان دژ بود؛ اينجا کنستانتين پل بود با قدمتي هزارساله.صلاح الدين نتوانسته بود از اين سد عبور کند، حال اين جوان ترک مي خواست اولين پايتخت مسيحي جهان را از پاي درآورد؟ ؛آن قدرآذوقه درشهر بود که تا سال ها مي توانستند دشمن را دفع کنند و آن قدر چشمه و جوي و باران که هيچ ترسي از بي آبي نداشته باشند.ازهمه مهمترحضور«جيواني گيوستاني»در ميان نيروهاي جنوايي بود؛ شواليه اي که آن قدراز دفاع شهري مي دانست که با هزارنفرهم بتواند ترکان را سرجاي خود بنشاند.

توفان
 

بالاخره درسپيده دم شش آوريل سال(1453)ميلادي ماه ها آرامش آميخته به هراس به پايان رسيد و غرش همزمان سه عراده توپ غول پيکرسپاه ترک، به همگان فهماند که هيولا تا چه حد عصباني است.لحظه اي بعد بخش تحت فشار ديواردرهاله اي از گرد و غبار ناپديد شد. تازه پس از فرو نشستن آن بود که دو طرف متوجه شدند که درچه باتلاقي گرفتار شده اند.ديوار هنوز استوار و پابرجا بود و اين آه از نهاد سپاه ترک برآورد ولي ترک هاي عظيم آن از پشت به محافظان فهماند که اين هيولاها، قوي ترازآن هستند که ديوارهاي آنها بتوانند مدت زيادي درمقابل مقاومت کنند.نبرد آغاز شده بود ولي نه با شمشير و تير.از يک سو ترکان که گويي تدارکاتشان تمامي نداشت درحال کوبيدن ديوار بودند و از سوي ديگرمحافظان درميان باران سنگ و فولاد در حال ترميم تنها اميد خود به مقاومت بودند.پس از شش هفته آتش سنگين بالاخره قدرت توپخانه سلطان برقرن ها تلاش مردان بيزانس چربيد.ابري از گرد و خاک به هوا رفت و پس از فرو نشستن رازي را که در دل داشت برملا کرد؛ ديوار فرو ريخته بود.
دراين هنگام سيل سربازان چند مليتي ترک مرسوم به بازوک ها به سمت شکاف روانه شدند ولي پس از يک نبرد جانانه با آن چنان مقاومتي از سوي نيروهاي محافظ روبه رو شدند که راهي جز عقب نشيني براي آنها وجود نداشت.ولي لبخند گوشه لبان سلطان، نشان ازاعتماد به نفس بالاي او داشت.لحظه بعد و درحالي که محافظان خسته و فرسوده درحال بازيابي نيروي خود بودند، نيروي پادگان آناتولي د رپناه آتش مهيب توپخانه ترک به شکاف هجوم آوردند.کار براي محافظان بسيار سخت بود ولي آنها يا بايد در ميدان نبرد مي مردند يا آنکه در صورت فتح شهر به قتل مي رسيدند.پس مردان ازجان گذشته بيزانس، آن چنان رشادتي
دربرابرترکان به خرج دادند که اين نيرو هم دست به عقب نشيني زد سلطان جوان هنوزبا خونسردي تمام درحال نظاره صحنه نبرد بود.ناگهان همه چيز ساکت شد.ستون هاي سرخ نيروهاي «يني چري»با آن چنان نظامي درميان باران تير و سنگ مردان دژ به سمت شکاف درحرکت بودند که گويي هيچ خطري آنها را تهديد نمي کند.جيواني گيوستاني که مي ديد چگونه اين مردان عظيم الجثه در حال ورود به شهر هستند، به همراه بهترين شواليه هاي اروپا به سمت ايشان يورش آورد.سخت ترين ساعات نبرد درحال سپري شدن بود ولي بالاخره زمان خشمگين شدن سلطان فرا رسيد.او در حال نظاره عقب نشيني مي پيچيد که ناگهان به اهتزاز درآمدن پرچم هاي سرخ برفراز دروازه اي در قسمت شمالي ديوار غربي نگاه ها را به سوي خود جلب کرد.
برخي از خيانت محافظان به حساب مي آورند و گروهي آن را حاصل تيزبيني «حسن قاتل»-فرمانده نيروهاي «يني چري»-مي دانند.به هرروي همين رخنه بي حفاظ براي ورود سردار دومتري سرخ پوش به همراه (2)هزار نيروي ويژه همراهش کافي بود.يني چري ها که از شکست ساعت قبل خود شرمسار بودند؛ آن چنان شرزه مي جنگيدند که هيچ کس ياراي مقاومت در مقابل آن را نداشت.گيوستاني دراثر برخورد تيردرحمله شکاف به شدتع زخمي شده بود و در ميان نيروهايش حضور نداشت اما در طرف مقابل، رشادت حسن، خون رزمندگان ترک را به جوش آورده بود.بالاخره هزار نيروي باقيمانده موفق به گشودن دروازه اصلي شهر مرسوم به رومانوس قديس شدند و لحظه اي بعد سيل سربازان ترک وارد شهر شد، کنستانتين يازدهم درآخرين لحظات قباي شاهي ازتن درآورد و فرياد زد آيا يک تن مسيحي پيدا نمي شود که سرمرا از تن جدا کند؟ او با شجاعت تمام جنگيد ولي در نهايت سربازان ترک آن چنان ضرباتي بر پيکرش وارد آوردند که جسدش ازروي چکمه هايش شناسايي شد.
امپراتوري مغرور روم شرقي پس از هزارسال در برابر تعصب سلطان محمد فاتح سر فرو آورد.دنياي مسيحي که پس از تسليم اورشليم درمقابل صلاح الدين تحقيرشده بود، حال شاهد ورود سلطان محمد به مشهورترين عبادتگاه خود بود.ديگرکليساي سانتا سوفيا وجود نداشت و نام آن به مسجد اياصوفيه تغييرمي کرد.حال پادشاه باب عالي را در زيرگلوي خود احساس کند.سلطان محمد دوم که حالا سلطان محمد فاتح شده بود، نام شهررا به استانبول تغييرداد؛ شهري که پس از سپري شدن بيش از(500)سال هنوز هم در کنترل ترکان قراردارد.
منبع:دانستنيها شماره 23..



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما