مشکل اين بود که باج نمي دادم!

مقدمه: گفتگو با خوزستاني ها همواره يک کار دلنشين براي خبرنگارهاست. چرا که بدون سانسور حرفشان را مي زنند و حرفي را ناگفته باقي نمي گذارند. در يک دوشنبه پاييزي پرويز مظلومي را به دفتر مجله اطلاعات هفتگي دعوت کرديم و با او از هر دري سخن گفتيم. هرچند که بخشي از حرفهايش به رسم امانت و به دلايلي! نزد ما باقي ماند و ...
يکشنبه، 29 آبان 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مشکل اين بود که باج نمي دادم!

مشکل اين بود که باج نمي دادم!
مشکل اين بود که باج نمي دادم!


 






 

گفت و گو با پرويز مظلومي، مردي که دلش هنوز با کرماني هاست...
 

مقدمه: گفتگو با خوزستاني ها همواره يک کار دلنشين براي خبرنگارهاست. چرا که بدون سانسور حرفشان را مي زنند و حرفي را ناگفته باقي نمي گذارند. در يک دوشنبه پاييزي پرويز مظلومي را به دفتر مجله اطلاعات هفتگي دعوت کرديم و با او از هر دري سخن گفتيم. هرچند که بخشي از حرفهايش به رسم امانت و به دلايلي! نزد ما باقي ماند و ...
بعد از مدتها فرصت کرديد که قدري استراحت کنيد. اين روزها مشغول چه کاري هستيد؟
بيشتر مشغول رسيدگي به خانواده ام بودم. باور کنيد بعد از کنار گذاشتن فوتبال هيچ وقت استراحت درست و حسابي نداشتم. مدتهاست از اين تيم به آن تيم مي رويم و اگر بگذارند دوست دارم تا آخر فصل استراحت کنم. من شرمنده خانواده ام هستم و شايد بتوانم در اين مدت جبران کنم.
کمتر پيش آمده بدون تيم مانده باشيد...
بله درست است. از هر تيمي جدا شدم بلافاصله به تيم ديگري رفته ام و يکسال هم که بيکار بودم با تيم ملي همکاري مي کردم و سرمربي تيم ملي ب بودم. بعد هم سريع به ابومسلم رفتم و بعد هم مس کرمان و فرصتي براي استراحت نبود.
برکناري از مس چقدر برايتان تلخ بود...
من آنجا عادت کرده بود. مردم کرمان به من محبت داشتند و شرمنده آنها هستم. مردم کرمان واقعاً قدرشناس هستند. مي دانستند که من با تمام وجود برايشان زحمت کشيده ام. بيشتر جداشدن از مردم برايم سخت بود وگرنه پيشنهاد کار که وجود دارد. خوشحالم که مردم کرمان از من راضي بودند. به جرات ادعا مي کنم تنها مربي هستم که بدون کوچکترين توهين رفتم.
چقدر آمادگي اين موضوع را داشتيد؟
من آمادگي اش را از اول فصل داشتم. يعني اگر مصاحبه هاي من را خوانده باشيد به اين موضوع پي مي بريد. اصلاً حضور من از اول فصل در مس اشتباه بود. چون من گفته بودم اگر تيم را خوب نبنديد آنجا نمي مانم. چون ما هدفمان آسيا بود و بايد بازيکنان ممتاز را حفظ مي کردند که نکردند. بازيکناني که در ليست من بودند جذب نشدند. فقط از سرناچاراي نفراتي را گرفتيم که مورد درخواست من نبودند. چون بايد تيم را در حد آسيا مي بستيم ولي در حد ليگ هم نبستيم.
چرا بعد ازاين ناملايمات از تيم جدا نشديد؟
نگذاشتند. قرآن آوردند و بغض کردند و من را در رودربايستي گذاشتند. من گفتم که با اين تيم نمي توانم کار کنم. شرايط سخت است. مردم از مظلومي انتظار دارند، گفتند که حمايت مي کنيم، حتي اگر تيم به ليگ يک برود. اين شد که ماندگار شديم ولي حاشيه ها و مسائل غيرقابل پيش بيني سد راه انسان مي شود وگرنه با همين تيم هم مي توانستيم نتيجه مطلوب بگيريم.
به نظر مي رسد بازيکنان اسمي که جذب کرديد براي مديريت توقع ايجاد کرد؟
صد در صد همينطور است. بودن بازيکن هاي معروف که مورد درخواست من نبودند باعث ايجاد توقع شد و همان بازيکن هاي اسمي چه کار کردند؟ کجا هستند؟ سامره چه شد؟ منيعي چه کار کرد؟ بدشانسي ما اين بود که فوري هم آسيب ديدند و فقط اسمشان براي تيم ماند. ما بايد همان موقع اول فصل که اردوي تيم تعطيل شد و زمزمه انحلال تيم به گوش رسيد کار را کنار مي گذاشتيم و مي رفتيم. من همان موقع مصاحبه تندي کردم و بعدش پيش بيني کردم که مديريت تيم انتقام آن مصاحبه را از من خواهد گرفت. ولي من پي همه چيز را به تنم ماليده بودم و آدمي هستم که رک حرف مي زنم. آنها هم منتظر فرصتي بودند که از من انتقام بگيرند. بعضي آدمها جنبه شنيدن انتقاد را ندارند. من بايد زودتر از اينها مي رفتم. سه بار در اين فصل قصد جدايي داشتم ولي مديريت نپذيرفت. شايد قصد داشتند مظلومي در حالت شکست خورده و شرمگين برود. خوشحال هستم که سرافکنده نشدم و مردم هنوز مظلومي را در کرمان صدا مي زنند.
چه شد که عليه شما توطئه شد؟
من از اول فصل با باشگاه و هيات مديره صحبت کردم که جرياناتي هست که نمي خواهد باشگاه نتيجه بگيرد و عده اي مشغول ايجاد حاشيه و تحريک کردن هستند. در بستن تيم شيطنت شده دست ما را خالي گذاشتند. برنامه ريزي شد تا يکسري بازيکن هاي شاخص از تيم جدا بشوند. هر هفته نام يک مربي به عنوان جانشين من در روزنامه ها مطرح مي شد. از هفته سوم به جاي من در روزنامه ها مربي انتخاب مي کردند! مديريت باشگاه هم مي دانست که چه کساني دارند حاشيه مي سازند و چوب لاي چرخ مي گذارند.
از بازي خنده دار با استيل آذين بگوييد. بعضي از بازيکن ها در کم کاري شورش را درآورده بودند!
بازي با استيل آذين يک ديدار فراموش نشدني براي من است. هنوز مانده ام که چرا؟ چطور شد؟ اگر تصاوير آن بازي يادتان مانده باشد من مات و مبهوت مانده بودم که چطور شد مس کرمان که يک سال و نيم است در خانه نباخته و همه آرزو دارند در کرمان از ما مساوي بگيرند حالا چه شده است که چپ و راست گل مي خورد؟ اصلاً آچمز شده بودم. تنها کاري که مي توانستم بکنم اين بود که وسط نيمه سر بازيکنان کمي تشر بزنم و تهديد کنم و ديديد که نيمه دوم قدري متحول شدند. براي من نيمه اول بازي با استيل آذين قابل هضم نيست. انتظار داشتم باشگاه مسائل مشکوک بازي با استيل آذين را رسيدگي کند اما به سادگي از آن گذشتند. اصلاً اگر قرار بود مظلومي برکنار شود چرا بعد از آن بازي برکنار نشد؟ به قولي همه چيز تابلو بود و من همه مقصران آن جريان را به خدا واگذار مي کنم و اوست که عدالت را برقرار مي کند.
در مورد آمدن بوناچيچ چه نظري داريد؟
در فوتبال ما هيچ چيز مشخص نيست. بوناچيچ (8)هفته در حالي که همه امکانات در اختيارش بود چه نتايجي با فولاد گرفت؟ بعد ايشان به کشورش مي رود و حتي يک تيم دسته دوم کرواسي هم او را استخدام نمي کند. بعد رفته اند با سلام و صلوات او را آورده اند. اميدوارم بوناچيچ در مس موفق باشد عده اي مي گويند او با سپاهان کارنامه موفقي داشته ولي در آن مقطع اگر ابرام چرخي هم مربي سپاهان بود با آن همه بازيکن مقام مي آورد. سپاهان مديريت قوي دارد. پول و پشتوانه دارد. پس چرا بوناچيچ در النصر موفق نشد؟
کداميک از بازيکنان جديد اصلاً به کارتان نيامدند؟
ما روي سامره حساب مي کرديم. بعد از جذب او ديگر مهاجم استخدام نکرديم. او در هفته چهارم مصدوم شد. بعد از دو ماه که آمد آماده نبود. در سمت چپ روي منيعي حساب کرده بوديم که او هم مصدوم شد. فرزاد آشوبي و مصطفي سيفي ستون تيم بودند و مصدوم شدند. ما از اين بدشنانسي ها داشتيم. پيروز قرباني بعد از جدايي از استقلال تمرکزش را از دست داده بود. روح الله بيگدلي نسبت به قبل خيلي افت کرده بود. تيم هم که مي بازد بازيکنان بزرگتر به جاي اينکه به کمک تيم بيايند خودشان مشکل ساز مي شوند.
بحران کمبود بازيکن تا چه حد روي کار شما تاثير داشت؟
من در ليست خريد مورد نظرم در هر پست (3)بازيکن ممتاز وجود داشت. آن وقت عده اي مسخره مي کنند و مي گويند مظلومي بازيکن تيم ملي را مي خواست. بلکه که مي خواستم ما مي خواهيم با تيم هاي قدرتمند آسيايي بازي کنيم. نمي شود که بي بنيه و با نيمکت ضعيف در آسيا بازي کرد. به من قول دادند که تيم را در حد قهرماني مي بنديم. من گفتم شما تيم را حفظ کنيد و سه چهار نفري را که مي گويم جذب کنيد من قول قهرماني مي دهم ولي ما تمام دفاع و دروازه بانمان را از دست داديم.
يعني براي جذب بازيکن مشکل مالي داشتيد؟
آقايان خودشان خوب مي دانند. خودشان مصاحبه کردند و گفتند که ما ليست مظلومي را نتوانستيم جذب کنيم. حالا يا مبلغ ها بالا بود يا اينکه پول نداشتند. ولي در کمال تعجب با بعضي بازيکن ها که اصلاً به درد ما نخوردند با مبالغ سرسام آوري قرارداد بستند. چطور پول براي بازيکني که کارايي نداشت بود ولي براي جذب نفرات مورد نظر من نبود؟ چطور براي جذب سامره ناآماده و منيعي افت کرده پول بود اما براي استخدام بنگر و جلال حسيني و رحمتي و مرتضي اسدي و داود حقي پول نبود؟ کار مرتضي اسدي وکعبي با من تمام شده بود. مرتضي اسدي سر (20)ميليون توافق نکرد و رفت. آقايان در آخرين لحظه محمد علي کريم (بازيکن عراقي) را آوردند و گفتند دفاع وسط است. وقتي قرارداد بست تازه فهميديم که دفاع راست است!
چه چيزي شما را بيش از همه در کرمان آزار داد؟
همين مسائل حاشيه اي اطراف تيم. من خيلي تلاش کردم که آنها را از تيم دور کنم اما نشد. ولي واقعاً از تماشاچي ها و ليدرها ممنونم. کدام تيم است که (6)گل بخورد و تمام استاديوم آن را تشويق کنند؟ مردم مي دانستند چقدر براي تيم زحمت کشيده ايم. آنجا شهر کوچکي است و مردم مسائل را زود متوجه مي شوند. يکسري افراد شناخته شده در اطراف باشگاه هستند و متاسفانه مديريت هم با اينها قطع رابطه نمي کرد. اينها به طور واضحي چوب لاي چرخ ما مي گذاشتند. در مطبوعات نفوذ داشتند. مشکل اين عناصر اين بود که مظلومي به اينها باج نمي داد. مظلومي به اين آدمها بها نمي داد و پايشان را از تيم قطع کرده بود. تا مظلومي رفت پيدايشان شد.
مدريرت براي دور کردن اين افراد اقدامي انجام مي داد؟
چه عرض کنم. مديريت وقتي مي بيند اينها دشمن مظلومي هستند و ريشه او را مي زنند چطور مي شود با آنها کنار مي آيد؟! من صداي اين افراد را ضبط کردم و به مديريت ارائه دادم. بعد اينها را ظاهراً از باشگاه بيرون مي کنند ولي هر دقيقه با آنها ارتباط دارند. اينها براي ما ايجاد شک مي کند. اين گروه عليه ما برنامه ريزي کرده بودند و براي تخريب من ستاد تشکيل داده بودند. اين گروه قسم خورده بودند تا هفته پنجم مظلومي را بيرون کنند.

مشکل اين بود که باج نمي دادم!

مسلماً از برهاني نژاد دلخوريد؟
بله. دلخورم. ولي ما نان و نمک همديگر را خورده ايم. خودش مي داند که چه اتفاقاتي افتاده ولي رفاقتمان پابرجاست. در کار اين چيزها پيش مي آيد. شايد تصور کرده اگر يک شوک به تيم وارد بشود اوضاع بهتر مي شود ولي ما با خودش و خانواده اش دوستي و رفت و آمد داريم. مادر برهاني نژاد بعد از اينکه از کرمان رفتم اشک ريخت. الان هم با برهاني نژاد ارتباط داريم ولي از فوتبال حرفي نمي زنيم.
از بحث مس خارج شويم. تحليل شما از اوضاع و احوال فعلي استقلال چيست؟
اوضاع زياد خوب نيست. آقاي واعظ آشتياني مدير قابلي است و توانست مقداري با حاشيه بجنگد ولي به تنهايي نمي تواند از پس کار بربيايد. چون حاشيه ها خيلي زياد است. حتي معتقدم رفتن او به مکه باعث بدتر شدن شرايط تيم شد. مشکلات زياد شد و باخت هاي پي درپي پيش آمد. استقلال براي قهرماني بسته شد ولي من اعتقاد داردم در بعضي پست ها بيش از حد نياز بازيکن گرفت. که همين موضوع مخصوصاً در خط حمله دردسر شد. بازيکن بزرگ توقع بازي دارد. روي نيمکت که بنشيند حاشيه درست مي شود.
با اين وضعيت درست است که مردم از استقلال توقع قهرماني دارند؟
مردم برد مي خواهند. کاري ندارند که مربي چه کسي است. مردم از قرمز و آبي توقع قهرماني دارند. در ذهنشان تحليل نمي کنند که ساير تيم ها هم برنامه ريزي کرده اند و از قدرت خوبي برخوردارند. اين توقع باعث مي شود فشار نتيجه گيري بيش از حد روي مديريت و کادر فني وارد شود. ولي تيم از لحاظ نفرات تيم خوبي است و از دروازه تا فوروارد در هر پست دو تا بازيکن خوب دارد. استقلال مي تواند مدعي قهرماني باشد به شرطي که به بحران برنگردد.
مرفاوي کاراکتر سرمربي گري استقلال را دارد؟
من با صمد کار کرده ام. شاگرد خود من بوده است. آدم با شخصيت و سالمي است. ولي لازم بودکه تجربه بيشتري کسب کند. هرچند که چند سال در استقلال دستيار بود. من خودم (12)سال دستيار پورحيدري بودم و در مسابقات زيادي شرکت کردم و قهرماني کسب کردم. حاشيه هاي نيمکت استقلال براي صمد سنگين است. چشمهاي زيادي به دنبال نيمکت استقلال است.
نظرتان راجع به برخورد انظباطي اخير که با عنايتي و اکبرپور و کاظمي شد و (8)جلسه محروم شدند چيست؟
به اعتقاد من بايد بيشتر از اينها برخورد بشود. بازيکن هاي استقلال و پرسپوليس در جامعه ما الگو هستند، در شهرستانهاي مختلف هم طرفدار دارند. چون اگر برخورد نشود حاصلش اين مي شود که فلان بازيکن مي رود و در هواپيما پشت بلندگو مي گويد که هواپيما دارد سقوط مي کند!
من کاري به جزييات موضوع ندارم ولي برخورد با بازيکنان بي نظم بايد بيشتر و محکم تر بشود. البته اين برخوردها نبايد نمادين باشد که يک کميته استيناف تشکيل شود و محروميت را تقليل بدهد. ولي چون فوتبال ما نتيجه گير است بعضي مديران خيال مي کنند که تيم محتاج بازيکنان بي انظباط است! اگر باشگاهها عملکرد بازيکن را کنترل کند خيلي از مسائل اتفاق نمي افتد. من در روزنامه خواندم که آقاي آشتياني تلفن و آدرس خانه بازيکنان را گرفته و رفت و آمد و ساعت خواب بازيکن را کنترل کند. خيلي کار خوبي است. بازيکن استقلال شب کجاست؟ ساعت چند مي خوابد؟ اکثر بازيکنان ما صبح ها مي خوابند و شبها بيدارند!
اين را که گفتيد ياد جمله معروف مايکل جردن بسکتباليست معروف آمريکايي افتادم که گفت: وقتي من بسکتبال را کنار گذاشتم تازه موفق شدم ساعت (11)شب را ببينم!
جمله جالبي است. بازيکن و ورزشکار مال خودش نيست. من ساعت (9)صبح تمرين مي گذارم و بعضي بازيکنان
با غرولند و اخم و تخم مي آيند و کلي منت هم سرما مي گذارند که ساعت (9)صبح آمدند سر تمرين! چرا؟ آقا شب تا کي بيدار بوده است. بازيکن بايد ساعت (11)شب بخوابد و صبح زود بيدار شود. اصلاً براي سلامتي اش مفيد است. يک ساعت خواب شب بالاتر از چند ساعت خواب روز است.
عملکرد آقاي واعظ آشتياني را چطور مي بينيد؟
البته آقاي فتح الله زاده زحمت زيادي براي استقلال کشيد، ولي وقتي پارسال آقاي واعظ تيم را تحويل گرفت واقعاً شرايط تيم بحراني بود. ولي کار پسنديده اي که آن موقع کرد محکم پشت قلعه نوعي ايستاد با اينکه تيم هفدهم جدول بود. آنقدر حمايت کرد تا تيم قهرمان شد. واعظ اصولي کار مي کند. با اينکه الان از اطراف تيم فشار زيادي براي اخراج مرفاوي مي شود اما واعظ هنوز حمايت مي کند. او مي تواند استقلال را از اين شرايط خارج کند.
به نظرتان استقلال با وضعيت کنوني مي تواند در آسيا به جايي برسد؟
مي تواند چون تيم قوي است. استقلال هرچه هست شخصيت بزرگي دارد. در آسيا روي استقلال به عنوان يک تيم عنوان دار و قديمي حساب مي کنند. درست است که پارسال نتيجه نگرفت که آن هم به خاطر خستگي و فشار ليگ بود. البته گروه استقلال هم گروه سختي بود.
اوضاع و احوال تيم ملي را چطور مي بينيد؟
من زياد به آينده تيم ملي اميدوار نيستم. به جام جهاني که نرفتيم. با آن وضعيت تاسف بار هم که به اردن باختيم. تازه آقايان توجيه مي کنند و مي گويند قبلاً هم به اردن باخته بوديم. يکي نيست بگويد در اين بازي به جاي يک بر صفر حقش بود که پنج بر صفر ببازيم. زماني که من سرمربي تيم ب بودم همين اردن را شکست داديم. ما هيچ کدام از کارهايمان روي منطق نيست. مدام مربي عوض مي کنيم. تا دو نفر لژيونرمان نباشد تيم زمين مي خورد. نتوانسته ايم به درستي پشتوانه سازي کنيم. معلوم نيست هدفمان چيست؟ اگر جوانگرايي مي خواهيم بکنيم چند سال انتظار نتيجه نداشته باشيم و اگر دنبال نتيجه موقتي هستيم همان بازيکن قبلي و قديمي را بياوريم و دلمان را خوش کنيم.
اخيراً يکي از مربياني که از تيم ليگ يک هم برکنار شده است گفته است زماني که من مربي تيم ملي بودم قطبي در قنداق بود. به نظر شما با تخريب و توهين به جايي مي رسيم؟
ايجاد جو تخريب به نفع تيم ملي نيست. چه درست و چه غلط قطبي سرمربي تيم ملي است. بايد حمايتش کنيم. اگر ما تابع فدراسيون فوتبال هستيم بايد از قطبي حمايت کنيم. انتقاد بايد انجام بشود اما تخريب هرگز. قطبي خيلي زرنگ و باهوش است. اينقدر زرنگ است که از آوردن دستيار ايراني طفره مي رود! با سنگ اندازي مشکل حل نمي شود. بعضي ها هستند که فقط انتقاد مي کنند. هيچ ايده اي ندارند و فقط ايراد مي گيرند. نقاط مثبت کار را نمي توانند ببينند و چشمهايشان را مي بندند. حالا در اين شرايط اگر کاپلو را هم سرمربي تيم ملي بکني از کاپلو هم انتقاد مي کنند!

( از لابه لاي صحبت هاي پرويز مظلومي)
 

*از مسابقات جام باشگاه هاي آسيا که با استقلال قهرمان شده بوديم برگشته بوديم و شايد چند هزار نفر به فرودگاه براي استقبال آمده بودند. در اين شرايط فدارسيون (5)روز بعد برايمان با پاس بازي گذاشتند. هم ما به شدت خسته بوديم و هم پاس قوي بود. ما چهار بر دو باختيم و بعد از بازي آنقدر هواداران خشمگين بودند که من و پورحيدري پشت آمبولانس از استاديوم فرار کرديم. در حين فرار!! ناگهان سه چهار نفر متوجه شدند و با سنگ و چوب به طرف ما حمله کردند. البته ما که فرار کرديم ولي من مانده بودم که چند روز پيش ما را سر دست بلند کرده بودند و دسته گل به ما مي دادند حالا دارند با چوب به ما حمله مي کنند!
*بعضي ها مي گويند که من اضافه وزن دارم ولي از بس درمس حرص و جوش خورده ام لاغر شده ام، آدم پا به سن که مي گذارد آب کردن چربي ها سخت تر مي شود!
*اگر به من بگويند که طبق منشور اخلاقي مشکل دار هستم و حق کارکردن ندارم براي هميشه فوتبال را کنار مي گذارم و از شهر مي روم. نمي خواهم به قول فيروز کريمي مردم در خيابان من را صدا بزنند آقاي منشوري!
منبع:اطلاعات هفتگي شماره 3304



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط