معناي برزخ

همه اديان در اين نکته متفق القولند که مرگ پايان حيات انسان نيست علي الخصوص در دين اسلام که اعتقاد به معاد از اصول مهم جهان بيني به شمار مي رود. از طرفي مي دانيم که روزي خواهيم مرد و عود و بازگشتن و حيات جاويداني را در پيش روي داريم. حال بايد بررسي نمود که براي رسيدن به اين عالم بقاء و حيات جاودانه از کدام دروازه بايد عبور کرد؟
يکشنبه، 20 آذر 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
معناي برزخ

معناي برزخ
معناي برزخ


 






 

مقدمه
 

همه اديان در اين نکته متفق القولند که مرگ پايان حيات انسان نيست علي الخصوص در دين اسلام که اعتقاد به معاد از اصول مهم جهان بيني به شمار مي رود. از طرفي مي دانيم که روزي خواهيم مرد و عود و بازگشتن و حيات جاويداني را در پيش روي داريم. حال بايد بررسي نمود که براي رسيدن به اين عالم بقاء و حيات جاودانه از کدام دروازه بايد عبور کرد؟
در سلسله بحثهاي اعتقادي که راجع به جهان آخرت است تصاوير بهشت و بهشتيان، دوزخ و دوزخيان و نشانه هاي رستاخيز به صورت پرسش و پاسخ به رشته ي تحرير درآمد، در اين نوشتار نيز برآنيم که به اولين مرحله بعد از زندگي دنيوي يعني به عالم برزخ بپردازيم. و در اين رهگذر نيز از دلايل نقلي (قرآن کريم و روايات معصومين (ع) ) و نيز از طريق عقل و حس مدد خواسته تا بتوانيم پاسخهائي براي اولين منزل پس از مرگ داشته باشيم. و پس از اثبات آن به حالات و وقايع آن مي پردازيم. دلايل عقلي و آيات قرآن همه، دلالت بر بقاي روح و استقلال و اصالت آن دارد و از طرفي همين عقل و نقل اذعان دارد که حيات ابدي انسان بعد از نفخه ي صور و وقوع قيامت است. وضعيت جسم که روشن است همچنين ماديات در معرض خرابي و اضمحلال است و اما تکليف اين روح ماندگار و فناناپذير بعد از مرگ چيست؟ در کجا قرار مي گيرد؟ و چه مراحلي را طي مي کند؟
قرآن مجيد گرچه بحث زيادي در مورد برزخ ندارد ولي با اينحال، تعبيرات صريح و روشني در آيات متعددي وجود دارد که اصول کلي مربوط به جهان برزخ را براي ما روشن مي سازد و در مورد جزئيات آن نيز کلام معصومين (ع) و نقل ارتباط هايي که با ارواح مؤمنين رخ داده است روشن گر مسير برزخ و برزخيان مي باشد.
انشاءالله که اين نوشتار که به صورت پرسش و پاسخ و روان و مستدل در اختيار خوانندگان محترم قرار مي گيرد بتواند در روشن نمودن اين مسير پرمخاطره و توجه دادن به اعمال و رفتار و نيز درک وظايفمان مؤثر افتد.

برزخ به چه معناست؟
 

«برزخ» در لغت به معناي «فاصله» است. فاصله دو خشکي، يا دو آب، يا دو چيز ديگر را برزخ مي گويند. و در اينجا منظور از «برزخ» جهاني است که ميان دنيا و عالم آخرت قرار دارد. يعني هنگامي که روح از بدن جدا مي شود، پيش از آن که بار ديگر در قيامت به بدن اصلي بازگردد، در عالمي که ميان اين دو عالم است و برزخ ناميده مي شود قرار خواهد داشت چنانچه در روايتي هم آمده است: «اَلبَرزخ القبر، و هُو الثوابُ و العقابُ بين الدّنيا و الآخرة»، برزخ همان عالم قبر است و ثواب و عقابي است که در ميان دنيا و آخرت وجود دارد (1) و نيز در سوره مبارکه مؤمنون مي فرمايد: «و من ورائهم برزخُ الي يوم يُبعثون» (2) از پشت سر آنها برزخي است تا روزي که برانگيخته مي شوند. مرحوم مجلسي نيز در تفسير «برزخ» مي فرمايد: «البَرزخ هُوَ اَمرٌ بينَ اَمرين و هُوَ الثوابُ و العقابُ بين الدنيا و الاخرة»: برزخ چيزي است بين دو چيز ديگر. و (در اينجا) ثواب و عقاب بين دنيا و آخرت است. (3)

دلايل وجود جهان برزخ چيست؟
 

در آياتي از قرآن کريم به صراحت اشاره به اين منزلگاه دوم انسان دارد چنانچه مي فرمايد: «حتّي اذا جاءَ اَحَدُهم المَوت قالَ رَبِّ ارجعون- لعلي اَعمَلُ صالحاً فيما ترکت کلا اَنَّها کلمة هُوَ قائلُها و من وَرائهم بَرزَخٌ الي يَوم يُبعَثون» (4) ترجمه: زماني که مرگ يکي از آنها فرا مي رسد مي گويد: پروردگار من! مرا بازگردان شايد در آن چه ترک کردم عمل صالحي انجام دهم به او مي گويند: چنين نيست، اين سخني است که او به زبان مي گويد و اگر بازگردد برنامه اش همچون سابق است و پشت سر آنها برزخي است تا روزي که برانگيخته شوند.
در اين آيه که صراحتاً به جهان برزخ اشاره دارد ابتدا و انتهاي آن را نيز معلوم مي کند اول آيه از لحظه مرگ انسان مي گويد و آخر آيه نيز از روز قيامت و برانگيخته شدن، لذا اين منزلگاه دوم از مرگ انسان شروع و تا لحظه ي وقوع قيامت ادامه خواهد داشت. روايتي از امام صادق (ع) است که فرمودند: «اَنخوِّفُ علَيکُم في البرزخ» من از برزخ شما مي ترسم، سئوال شد «مَا البَرزخُ» برزخ چيست؟ امام فرمودند: «اَلقَبرُ مُنذُ حينَ مَوته الي يوم القيامة» (5)، برزخ همان قبر است از آن زماني که انسان مي ميرد تا روز قيامت. و علاوه بر آيه ي شريفه ي فوق، کليه آياتي که از مرگ تعبير به «تَوفّي» «قبض روح» دارد اشاره دقيقي به وجود جهان برزخ است، مانند: «اللهُ يَتَوفَّي الاَنفُسَ حين مَوتها». (6)

آيا انسانها در برزخ به حيات و زندگي خويش ادامه مي دهند؟
 

بله، طبق آيه ي صريح قرآن که در مورد مؤمنين صالح و شهداء آمده است اشاره به ادامه ي حيات و بهره وري از تنعّمات آنان دارد چنانچه مي فرمايد: «وَ لا تَحسَبَنَّ الذين قُتلوا في سَبيل الله امواتاً بَل اَحياءٌ عندَ رَبهم يُرزَقون». (7)
در اين آيه که روي سخن با پيامبر اکرم (ص) است خداوند سبحان مي فرمايد: «هرگز نپندار کساني که در راه خدا کشته شدند مردگانند، بلکه آنها زنده اند و نزد پروردگارشان روزي داده مي شوند. و در آيه ي ديگري که روي سخن با تمام مؤمنان است مي فرمايد: به آنها که در راه خدا کشته شدند مرده نگوييد بلکه آنها زنده اند ولي شما نمي فهميد. « و لا تقولوا لمَن يُقتَلُ في سَبيل الله امواتُ بل احياءٌ و لکن لا تَشعُرون». (8)
اين هر دو آيه هر چند که در مورد شهداست ولي از دلايل روشن حيات برزخي و زنده بودن شهدا و روزي خوردن آنان مي باشد و غالب مفسران بر اين باورند که حيات در برزخ از نوع حيات حقيقي است و انسانهاي خوب و مؤمن به حيات خويش در آنجا ادامه مي دهند.

اگر حيات برزخي براي همه ي انسانهاست چرا در آيات فوق فقط از حيات شهيدان سخن گفته است؟
 

شهدا که با ريختن خون خود، در پي احياي دين حق بر آمدند فضيلتي بر سايرين دارند و فضيلت آنها در نوع حيات آنهاست، حياتي در جوار رحمت و در پيشگاه خدا، قرب به خدا دارند و غرق در انواع نعمتها و روزي هاي الهي هستند مسلماً حيات برزخي ديگران آميخته با اين برکات نيست.

حيات برزخي گنه کاران چگونه خواهد بود؟
 

در سوره ي نوح در مورد عذاب قوم نوح مي فرمايد: «اُغرقوا فَادخُلوا ناراً» (9)، قوم نوح بخاطر گناهان زيادي که داشتند غرق شدند و داخل آتش شدند. مرحوم علامه طباطبائي در تفسيرالميزان در ذيل تفسير اين آيه مي فرمايد: مراد از داخل آتش شدن، همان آتشي است که در برزخ است. نکته ي جالبي که در اين آيه است مسأله غرق در آب و آتش در کنار هم آمده است. اين بدنها غرق در آب است ولي روح در قالب ديگري در آتش است.
در آيه اي ديگر که در قرآن کريم از عذابهاي فرعونيان در برزخ، سخن مي گويد، مي فرمايد: سرانجام عذابهاي شديد برزخي بر آل فرعون نازل شد: «وَ حاقَ بالَ فِرعونَ سُوءُ العذابِ». (10) و در ادامه اين عذاب الهي را شرح مي دهد و مي فرمايد: عذاب آنها همان آتش است که هر صبح و شام بر آن عرضه مي شوند و روزي که قيامت برپا مي شود خداوند دستور مي دهد که آل فرعون را در سخت ترين عذابها وارد کنيد. «النّارُ يُعرَضونَ عَليها غُدُوّا و عَشيّاً وَ يَومَ تقومُ السّاعةُ ادخُلوا الَ فرعونَ اَشَدُّ العَذاب». (11)
با اين آيه ي مبارکه روشن مي شود آتشي که به آن اشاره شده، آتش برزخي است که در پايان آيه، مجازات آنها در قيامت به طور جداگانه مطرح شده است و لذا غالب مفسرين اين آيه (46- مؤمن) را به عالم برزخ و عذاب قبر تفسير کرده اند. جالب اينکه در مورد عذاب برزخي مي فرمايد: «آل فرعون هر صبح و شام بر آتش عرضه مي شوند» ولي در مورد عذاب اخروي مي فرمايد: «دستور داده مي شود آنها را داخل شديدترين عذاب کنند» لذا از اين دو تعبير «عرضه داشتن» و «داخل کردن» چنين استفاده مي شود که منظور از اين آتش، همان آتش دوزخ است که در جهان برزخ از دور مشاهده مي کنند و ناراحت ميشوند و در عالم قيامت از نزديک و با ورود در آن، و اين مجازات در برزخ هر صبح و شام است ولي در قيامت بطور دائم و مستمر است. و حديثي از پيامبر اکرم (ص) نيز مؤيد اين مطلب است چنانچه مي فرمايند: «اِنَّ اَحَدَکُم اذا ماتَ عُرِضَ عليه مَقعَدُهُ بالغَداة و العَشّي ان کان من اهل الجنّه فمنَ الجنة و ان کانَ من اهل النّار فمن النّار، يقالُ هذا مَقعَدُکَ حينَ يَبعثکَ الله يَومَ القيامة» (12)، هنگامي که يکي از شما از دنيا برود جايگاه او صبح و شام به او عرضه مي شود، اگر از اهل بهشت باشد جايگاهش در بهشت و اگر از اهل دوزخ باشد جايگاهش در دوزخ، و به او گفته مي شود: اين جايگاه تو است هنگامي که خداوند تو را در قيامت مبعوث کند. از اين روايت معلوم مي شود اين عذابي که در آيه مطرح شده مخصوص آل فرعون نيست بلکه تمام کافران و گنه کاران را شامل مي شود. لذا حيات انسان چه کافر و چه مؤمن در برزخ ادامه دارد و با ديدن عذابهاي اخروي خود، نيز معذّب مي شود.

آيا انسانها در برزخ از طريق مشاهده ي جهنم و بهشت شکنجه مي بينند و يا شاد مي شوند؟
 

همانگونه که انسان در دنيا اگر از نزديک محلي که آتشي برافروخته شده گذر کند، گرما و حرارت آتش او را هم اذّيت مي کند، و يا اگر از مقابل باغ و محل با صفايي بگذرد نسيم و طراوت آنجا به صورت او مي خورد، در برزخ هم همين گونه است انسانها با روح و جسم مثالي شان در معرض بهره گيري از تنعمات به هنگام ديدن بهشت و باغهاي سرسبز آن و نيز معذّب شدن و تحت تأثير عذاب قرار گرفتن هنگامي که در معرض آتش و عذابهاي گوناگون قرار گيرند، مي باشند.

گذشت زمان براي مجرمين در برزخ چگونه است؟
 

در آيه اي از سوره ي مبارکه ي روم که اشاره اي به وضع مجرمان دارد مي فرمايد: «آن روز که قيامت برپا شود گنه کاران سوگند ياد مي کنند که جز ساعتي توقف نکردند»: «وَ يَومَ تَقومُ الساعةُ يُقسمُ المجرمُون مالبثوا غيرُ ساعَة» و در آيه اي مجرمين اين توقف (در برزخ) را به اندازه ي يک صبح يا شب مي دانند چنانچه مي فرمايد: «کَاَنهُم يَومَ يَرَونَها لم يلبثوا الا عَشيَّة او ضُحاها»، آن روز که مجرمين قيامت را مشاهده مي کنند گويي توقفشان جز شامگاه يا صبحگاهي بيشتر نبوده است. لذا مجرمين توقف در برزخ را در حد يک ساعت و يا يک صبح يا يک شب بيشتر نمي پندارند.

چرا مجرمين مدت طولاني عالم برزخ را اين گونه کم و کوچک مي شمرند؟
 

از آنجايي که به مجرمين وعده ي عذابهاي دردناکي داده شده است همواره آرزو دارد که زمان متوقف شود و آن وعده هر چه ديرتر محقق شود و گاهي روزها و ماهها چنان به نظرش به سرعت مي گذرد که گويي لحظه اي بيشتر نبوده است و اين حالت نيز در دنيا براي افراد بخوبي پيش مي آيد و از سوي ديگر در برزخ همه ي حقايق روشن نمي شود و جاي تعجب نيست که زمان را به مفهوم واقعي درک نکنند و در قيامت که «يوم البروز» است تمام حقايق به خوبي آشکار مي شود.

آيا کساني که به جهان برزخ وارد شده اند از عالم دنيا با اطلاعند؟
 

بلي، وقتي انسان وارد برزخ مي شود نسبت به عالم دنيا نيز هوشيار و شنونده است چنانچه در روايتي از پيامبر اکرم (ص) است که بعد از پيروزي در جنگ بدر، بعد از آن که کشته گان مشرکين را درون چاهي ريختند در کنار چاه ايستادند و فرمودند: «يا اهلَ القليب هل! وجدتم ما وعدَ ربَّکم حَقا؟ فاني وجدتُ ما وعدني رَبّي حقاً! قالوا: يا رَسولَ الله هل يسمَعُون؟ قالَ ما انتم بالسّمع لما اقولُ منهم ولکن اليومَ لا يُجيبون. (13)
اي اهل چاه، آيا آن چه را که پروردگارتان به شما وعده داده بود حق يافتيد؟ من که وعده ي پروردگارم را در مورد پيروزي حق يافتم! گروهي عرض کردند: يا رسول الله (ص) آيا آنها مي شنوند؟ فرمود: شما نسبت به آن چه من مي گويم شنواتر از آنها نيستيد، ولي آنها امروز پاسخ نمي دهند. اين روايت نه تنها دلالت بر وجود عالم برزخ و نوعي حيات براي انسان بعد از مرگ جسماني دارد، بلکه دليل بزرگي است بر اينکه انسانها در عالم برزخ نوعي ارتباط با اين دنيا نيز دارند و بعضي از سخنان را مي شنوند. و دليل ديگري که حکايت از ارتباط مردگان با عالم دنياست مسئله حضور روح آنها در منازل شخصي شان در شبهاي جمعه و نيز متوجه بودن و درک حضور افرادي که بر سر قبر آنها حاضر مي شوند و نيز شادي آنها به هنگام طلب استغفار و خيراتي که برايشان فرستاده مي شود چنانچه در روايتي از امام صادق (ع) آمده است که فرمودند: «انَّ المَيت ليَفرَحُ بالتَّرحُم عَليه و الاستغفار له کما يَفرحُ الحَيُّ بالهديَّه». (14)
ميّت بخاطر طلب رحمت و استغفار براي او خوشحال مي شود همانگونه که افراد زنده با هدايا خوشحال مي شوند. و در روايتي ديگر از امام صادق (ع) آمده است که فرمودند: «ميتُ حضال يننَفعُ بها لمؤمن من بعد مَوته: ولدٌ صالحٌ يَستَغرُ له، و مُصحَف يَقرَءُ منه، و قليبٌ يَحفُرهُ، و غرَسٌ يَغرسُهُ و صَدَقَهُ ماء يُجريه، و سُنة حَسَنة يُوخَذ بها بعدَهُ»، شش چيز است که مؤمن بعد از مرگش از آن بهره مي گيرد: «فرزند شايسته اي که براي او استغفار کند و قرآني که مردم در آن بهره مي گيرند، چاه آبي که حفر کرده است و درختي که نشانده و آب جاري که در اختيار مردم بگذارد و سنّت نيکي که بعد از وي به آن عمل کند». (15)

فلسفه وجود عالم برزخ چيست؟
 

قبل از بررسي فلسفه عالم برزخ، بهتر است نظري به فلسفه وجود عوالم دو طرف برزخ داشته باشيم. فلسفه زندگي دنيا به خوبي روشن است، چرا که محل امتحان و آموختن و پرورش و تحصيل کمالات و اندوختن عمل و جمع آوري زاد و توشه براي عالم ديگر است و طبق روايات، دنيا مزرعه آخرت است. و عالم آخرت نيز فلسفه ي وجودي اش روشن مي باشد چرا که مرکز انوار الهي، دادگاه بزرگ حق و محل رسيدگي به حساب و اعمال و رسيدن به قرب پرودگار است و در واقع تجسّم علم و عدل و حکمت خداوند تعالي است. با توجه به اين مطلب عالم دنيا و آخرت هيچ سنخيّتي ندارند و کاملاً با هم متفاوت است لذا وجود يک حد فاصل و يک مرحله ي متوسط لازم و ضروري است مانند هر مرحله ي متوسط ديگري که مرحله ي قبل و بعد آن کاملاً متمايز و متضاد باشد و کلاً انتقال از محيطي به محيط ديگر که از هر نظر با آن متفاوت باشد در صورتي قابل تحمل است که مرحله ي ميانه اي وجود داشته باشد که برخي از ويژگي هاي هر دو مرحله ي قبل و بعد در آن باشد وجود برخي ويژگيهاي قبل بخاطر مؤانست قبلي انسان با آن، و وجود برخي از ويژگي هاي مرحله ي بعدي بخاطر مؤانست با آن مرحله. و اين دقيقاً در عالم برزخ وجود دارد.
از طرفي شروع عالم آخرت، بعد از مردن همه ي مردم و با يک سري تغيير و تحولات اساسي صورت مي گيرد لذا بديهي است که تا رسيدن زمان لازم، براي ايجاد آن تغييرات و دگرگوني هاي اساسي، و برانگيخته شدن تمام مردم، اين روح انسان ها در جايي مستقر باشند و به حيات و زندگي خويش ادامه دهند تا در آخرت به حساب اعمالشان رسيدگي شود و زندگي جاويد و ابدي خويش را از سر گيرند.

آيا برزخ جنبه ي همگاني دارد؟ و همه از يک حيات آگاهانه برخوردار مي شوند؟
 

در تفسير آيه ي مبارکه اي از قرآن که مي فرمايد: «و يومَ تقومُ السّاعة يُقسمُ المُجرمونَ ما لبثوا غيرَ ساعة» (16)، و روزي که قيامت برپا مي شود گناهکاران سوگند ياد مي کنند که جز ساعتي (در عالم برزخ) توقف نکرده اند. در روايات آمده است که همه ي انسان ها پس از مرگ وارد جهان برزخ مي شوند و به حيات خويش ادامه مي دهند اما اين حيات براي همه افراد يکسان نيست و عدهّ اي که در دنيا با هوشياري کامل زيسته اند و چشم بر حقايق نبستند در برزخ هم بينا هستند و از يک حيات آگاهانه برخوردارند. اما عده اي ديگر که در دنيا کور و گنک زيستند و زير بار حقايق نرفتند حيات برزخيشان ناآگاهانه است و گويي به خوابي رفته اند و در قيامت بيدار مي شوند و هزاران سال را ساعتي مي پندارند.

آيا وجود برزخ با دلايل عقلي نيز قابل اثبات است؟
 

علاوه بر آيات و روايات فراواني که وجود عالمي بين دنيا و آخرت را اثبات مي کند عقل نيز به اثبات اين عالم برمي خيزد. از آن جايي که انسان داراي دو بعد روح و جسم است و روح انسان داراي يک وجود مستقل و غير مادي و غير فاني است و حتي بدون وجود جسم مي تواند به حيات خويش ادامه دهد و در نتيجه، اين روح با مرگِ بدن، فاني نمي شود. و از عوارض جسم نيست که با فناي جسم از ميان برود بلکه گوهر مستقلي است که بدون جسم هم به بقاي خود ادامه مي دهد. همين امر خود دليل بزرگي بر وجود عالم برزخ است که اين روح خارج از قالب جسماني (البته با قرار گرفتن در قالب مثالي) در عالمي بنام برزخ به حيات خويش ادامه مي دهد حياتي که خارج از عمل است و متأثر از اعمال دنياست دوراني را سپري مي کند تا زمان رستاخيز فرا رسد و همه براي حسابرسي برانگيخته شوند.
از اين گذشته تماس و ارتباط با عالم ارواح، که يکي از علوم مي باشد و علمي است که مورد تأييد همه دانشمندان است به خوبي نشان مي دهد که ارواح بعد از جدايي از بدن در عالمي مخصوص باقي هستند و ادراکاتي وسيع تر از اين دنيا نيز دارند و حتي گاهي بخشي از علوم و اطلاعات خود را از طريق ارتباط با مردم اين جهان به آنان منتقل مي کنند و افراد بسياري هستند که با ارواح مؤمنين ارتباط برقرار کرده پيامهايي دريافت کرده اند و بسيار رهگشاي کار و مشکلات آنان در اين دنيا بوده است.

بعد از اثبات عالم برزخ و بقاي روح، روح انسان چگونه در اين عالم به حيات خود ادامه مي دهد؟
 

بديهي است که روح از اين جسم که سالها با او مأنوس و همراه بوده است جدا شده و جسم رو به فنا و نابودي مي رود اما روح در جسم لطيفي قرار مي گيرد که بسياري از عوارض جسم مادي را ندارد ولي فقط يک شباهت به جسم دارد که عنصري است که روح در آن قرار مي گيرد. لذا نه مادي محض است و نه کاملاً مجرد مانند روح، بلکه داراي يک تجرّد برزخي است که به آن «بدن مثالي» و يا «قالب مثالي» مي گويند که شبيه به اين بدن است ولي لطيف و نوراني و خالي از مواد و عناصر شناخته شده ي اين جهان مادي. روايتي از امام صادق (ع) در تأييد اين مطلب مي فرمايد: «فَاذا قبَضتهُ الله عزّوجلّ صَيَّر تلکَ الرّوحَ في قالب کقالب في الدُّنيا» (17)، هنگامي که خداوند قبض روح مؤمني را مي کند او را در قالبي هم چون قالبش در دنيا قرار مي دهند. لذا جسم مثالي، چنانچه از نامش پيداست شبيه به همين بدن است ولي اين ماده ي کثيف عنصري را ندارد و جسمي است لطيف و نوراني و خالي از مواد و عناصر شناخته شده ي اين جهان مادي.

حقيقت زندگي در عالم برزخ چگونه است؟
 

البته درک حقيقت زندگي عالم برزخ براي ما که درون عالم مادي قرار داريم غير ممکن است ولي برخي از دانشمندان اسلامي آن را تشبيه به عالم خواب کرده اند همانطور که در خوابهاي راستين، روح انسان با استفاده از قالب به نقاط مختلف پرواز مي کند، مناظري را مي بيند، از نعمتهايي بهره مي گيرد و لذت مي برد و گاه هم مناظر هولناکي را مشاهده مي کند و سخت متألم مي شود و فرياد مي کشد و از خواب بيدار مي شود. عالم برزخ نيز همين گونه است و آيات و رواياتي نيز اين امر را تأييد مي کند. چنانچه در آيه ي شريفه مي فرمايد: «اللهُ يَتوَفي الانفسَ حينَ مَوتها و التي لم تمُت في مَنامها فَيُمسکُ التي قَضي عليها الموتَ و يُرسلُ الاٌخري الي اَجَلٍ مُسمًّي»(18)، خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض مي کند، و ارواحي را که نمرده اند نيز به هنگام خواب مي گيرد سپس ارواح کساني که فرمان مرگشان را صادر کرده نگه مي دارد و ارواح ديگري را که بايد زنده بمانند باز مي گرداند.
و هم چنانکه مرحوم علامه مجلسي در بحارالانوار مي فرمايد: «قد وَقعَ في الاخبار تَشبيهُ حالة البرزخ و ما يَجزي فيها بحالة الرُؤيا».(19)

کيفيت موجودات در عالم برزخ چگونه است؟
 

موجوداتي که در عالم برزخ هستند ماده ندارند، اما شکل و صورت و حدّ و کم و کيف و اعراض فعليه را دارند. يعني داراي اندازه و حدود هستند، داراي رنگ و بو هستند. لذا صورت مردمان برزخي رنگ و حد دارد و در آنجا خوشحالي و مسرّت و غضب و نگراني هست، در آنجا نور نيز هست بنابراين موجودات برزخي داراي صورت جسميّه هستند ولي ماده ندارند.

چرا به عالم برزخ، عالم خيال مي گويند؟
 

خيال يعني عالمي که در آن جا صورت محض است و هيچ ماده اي نيست. البته صور موجوداتي هم که در آنجا هست به مراتب از موجوداتي که در عالم ماده است قوي تر و عظيم تر و حرکتش سريعتر، حزن و اندوه و يا مسرّت و لذّتش افزون تر است.
اين «خيالي» که ما در فارسي هم استعمال مي کنيم به معناي «وهم» است و هر امر توهميّه را يک امر خيالي مي پنداريم اين عالم خيال به اين معني نمي باشد بلکه خيال در لفظ وضع شده و واقعي به معناي جدايي از ماده مي باشد. و عالم خيال عالم بسيار وسيعي است که از عالم ماده خيلي قوي تر است لذا چون عالم برزخ برخي از تعلّقات و ويژگي هاي عالم ماده را ندارد به آن، عالم خيال مي گويند.

چرا فعل و انفعالات و مسرّت و حزن در برزخ بيشتر و سريعتر از دنياست؟
 

در عالم برزخ ماده وجود ندارد و صورت محض است. ماده است که جلو بسياري از فعل و انفعالات و حرکات را مي گيرد و در برزخ اين حاجب و مانع وجود ندارد لذا روح انسان که در قالبهاي مثالي و در اجسام خيلي سريع تحت تأثير واکنش ها و کنش ها قرار مي گيرند. همانطور که انسان در عالم خواب در يک لحظه مسافتهاي طولاني را بدون وسيله سير مي کند و يا در آسمان آبي بدون بال و پر و هواپيما به پرواز در مي آيد و... در عالم برزخ نيز چنين است حرکات بسيار تند و سريع و بدون مانع رخ مي دهد و حزن و اندوه نيز به همين جهت عدم وجود ماده و مانع بيشتر از عالم دنياست.

آيا انسان با همين بدن و جسم مادي وارد عالم برزخ مي شود؟
 

خير، بدن و جسمي که به ميان قبر مي رود و به روي آن خاک مي ريزند، غير از صورت و قالب مثالي است که به برزخ مي رود. سئوال و حساب با بدن مثالي است نه با بدن خاکي، بدن خاکي حرکتي ندارد، چشم و گوش و ادراک ندارد، چه در ميان قبر باشد و بپوسد و چه نباشد. اما بدن مثالي نه مي ميرد و نه ديده ي بصيرت و ادراکش کم مي شود بلکه افزون هم مي گردد و اوست که مورد سئوال و مؤاخذه و مورد ثواب و عقاب برزخي قرار مي گيرد.

آيا شفاعت پيامبر (ص) و امامان معصوم (عليهم السلام) در عالم برزخ نيز شامل حال مؤمنين مي شود و از عذاب قبر آنها مي کاهد؟
 

طبق روايات بسياري که در اين زمينه وجود دارد روشن مي گردد که مؤمنان فقط در قيامت مشمول شفاعت پيامبر (ص) و امامان معصومند و حساب برزخ جداست. چنانچه از امام صادق (ع) منقول است که فرمود: «واللهُ ما اَخافُ عَليکُم الا البَرزخ» (20) به خدا سوگند من تنها از برزخ شما مي ترسم.

آيا برزخ دار عمل است؟
 

انسان علاوه بر اينکه داراي روحي است که مبدأ حياتي قابل بقاء دارد، داراي نفسي است که شخصيت اوست و اين شخصيت در حين تکامل يافتن امتداد دارد انسان مي تواند همانطور که به نفس خودش حقيقت ممتدي مي دهد، عملش هم ممتد باشد و عمل در شعاع امتداد نفس او امتداد يابد لذا اگر در دنيا موفق نشد آن چه که منظورش است به ثمر برساند بعد از مرگش در عالم برزخ مي تواند امتداد دهد و به ثمر برساند البته مشروط به اينکه اين عمل ارزش امتدادي داشته باشد و پايه هاي آن را نيز در دنيا گذاشته باشد و چنين اعمالي قابل امتداد و انجام شدني است.

آيا در برزخ امکان يادگيري و تعليم و تعلم است؟
 

طبق بسياري از روايات در برزخ، محبّين اهل بيت و شيعيان علي (ع) که در دنيا امکان آموزش و تعليم بطور کامل نداشته اند آنجا تحت تعليم قرار مي گيرند. تا بر کمالاتشان افزوده شود چنانچه امام موسي کاظم (ع) درباره ي آموزش قرآن در برزخ مي فرمايد: «مَن مات من اَوليائنا و مُحبّينَنا و شيعَتنا و لم يُحسن القرانَ عُلِمَ في قبره ليَرفَع اللهَ به من دَرَجَته فانَّ دَرَجات الجنَّة علي قدَرايات القُران يُقالُ لهُ اقرَأ وارقَ، فَيَقرَا ثمَّ يَرقي» (21) هر کس از دوستان و پيروان ما بميرد و هنوز قرآن را به طور کامل فرا نگرفته باشد در قبرش به او تعليم مي دهند تا خداوند بدين وسيله درجاتش را بالا ببرد چرا که درجات بهشت به اندازه ي آيات قرآن است و به او گفته مي شود بخوان و بالارو و او مي خواند و از درجات بهشت بالا مي رود. لذا آن اعمالي که انسان در دنيا تلاش کرده و به حد کمال دريافت نکرده (البته مرگ و يا عوامل ديگري سبب عدم حصول نهايي آن شده است) و از قبيل علم آموزي و کسب مهارتهاي بيشتر علمي است در جهان برزخ مي تواند کسب نمايد.

پي نوشت ها :
 

1- تفسير نور الثقلين، ج3، ص 553، حديث 122.
2- مؤمنين 100.
3- بحارالانوار، ج 6- باب احوال البرزخ و القبر، ص 214.
4- مؤمنون 99، 100.
5- تفسير برهان، ج3، ص 120، حديث 1.
6- زمر 42.
7- آل عمران 169.
8- بقره 154.
9- نوح 25.
10- مومن 45.
11- مومن 46، 47.
12- مجمع البيان، ج7، ص 526.
13- کنزالعمال، ج10، ص 377، حديث 29876 و پيام قرآن، ج5، ص 457.
14- مهجة البيضاء، ج8، ص 292.
15- بحارالانوار، ج6، ص 293، حديث 1.
16- روم 55.
17- فروغ کافي، ج3، ص 244، حديث 6.
18- زمر 42.
19- بحارالانوار، ج6، ص 270- باب 8، احوال البرزخ و القبر و عذابه.
20- اصول کافي، ج2، ص 606، حديث 10.
21- اصول کافي، ج2، ص 606، حديث 10.

منبع کریمی، فاطمه؛ (1388) تصویر برزخ و برزخیان در قرآن، قم، جامعه القرآن الکریم، چاپ پنجم.



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.