سيره ي قرآني امام جعفر صادق(ع)

قلب انسان وقتي نورانيت خاصي پيدا مي کند که علاوه بر قرائت قرآن، آن آيات را به قلب خود بسپارد به اين معنا که اين کتاب آسماني را در قلب خود داشته باشد. امام صادق(ع) در تشويق هاي قرآني خود، هم ديگران را به اين امر خدا پسندانه تشويق مي کرد و هم از خدا در دعاهاي خويش مي خواست تا اين کتاب آسماني را در قلب خود جاي دهد.
سه‌شنبه، 22 آذر 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سيره ي قرآني امام جعفر صادق(ع)

سيره ي قرآني امام جعفر صادق(ع)
سيره ي قرآني امام جعفر صادق(ع)


 

نويسنده: محمد جواد مروجي طبسي




 

دستور حفظ آيات الهي
 

قلب انسان وقتي نورانيت خاصي پيدا مي کند که علاوه بر قرائت قرآن، آن آيات را به قلب خود بسپارد به اين معنا که اين کتاب آسماني را در قلب خود داشته باشد.
امام صادق(ع) در تشويق هاي قرآني خود، هم ديگران را به اين امر خدا پسندانه تشويق مي کرد و هم از خدا در دعاهاي خويش مي خواست تا اين کتاب آسماني را در قلب خود جاي دهد.
برخي روايات آن حضرت را دراين زمينه مي آوريم:
1-اقراوا القرآن و استظهروه فان الله تعالي لا يعذب قلبا وعي القرآن، قرآن را بخوانيد و آن را به قلب خود بسپاريد و هميشه به آن متکي باشيد؛ زيرا خداوند قلبي را که قرآن در خود جا داده، عذاب نخواهد کرد»(1)
2-«الحافظ للقرآن العامل به مع السفره الکرام البرره؛ کسي که قرآن را حفظ و به آن عمل کند، همراه سفيران خاص الهي خواهد بود». (2)
3-«من استظهرالقرآن و حفظه و احل حلاله و حرم حرامه ادخله الله الجنه به و شفعه في عشره من اهله کلهم قد وجب لهم النار؛ کسي که مستظهر به قرآن باشد و آن را حفظ کند و حلال آن را حلال و حرام آن را حرام بداند، خداوند به همين علت او را بهشتي کند و در خصوص ده نفر از خاندانش که مستحق آتش باشند، خداوند به او حق شفاعت درباره آنها را مي دهد». (3)
4-«ان الذي يعالج القرآن ليحفظه بمشقه منه و قله حفظه له اجران؛ کسي که براي حفظ کردن قرآن خود را در زحمت مي اندازد و حافظه اش کم است و با مشقت قرآن را حفظ مي کند، دو اجر خواهد داشت». (4)
امام صادق (ع) در دعايي که براي حفظ قرآن به ابان بن تغلب آموزش مي دهد، چنين فرموده است:
«بار خدايا! من از تو مي خواهم به حق محمد پيامبرت و رسولت، و ابراهيم خليل و برگزيده ات، و موسي هم سخنت و هم رازت و عيسي کلمه ات و روحت، و از تو مي خواهم به حق صحف ابراهيم و تورات موسي و زبور داود و انجيل عيسي و قرآن محمد(ص) و به هر وحي که فرستادي و حکمي که اجرا کردي... و بدان نامت که آن را بر شب نهادي و تاريک شد، و بدان نامت که بر روز نهادي و روشني گرفت، و بدان نامت که بر زمينش نهادي و آرام گرفت، و بدان نامت که روزها را بدان پراکندي، و از تو مي خواهم به آن نامت که مرده ها را به آن زنده کني، و به بست و بندهاي عزت عرشت و منت هاي رحمت قرآنت، از تو مي خواهم که رحمت فرستي برمحمد و آل محمد، و به من روزي کن حفظ کردن قرآن و اصناف دانش را و آن را در دل و گوش و چشمم پابرجا داري و با گوشت و خون واستخوان ها ومغزم بياميزي و شب و روزم را از رحمت و قدرت خود بدان به کار بندي، زيرا جنبشي و تواني جز به وسيله تو نباشد، اي زنده ي پاينده !»(5)

بيان فضايل برخي سوره ها
 

اگرچه قرآن، کلام خداست و همه آياتش نور، اما به تعبير معصومان، برخي از سوره ها فضيلت خاصي دارند که با تلاوت يکي از آنها، ثواب مورد نظر را به او مي دهند. امام صادق(ع) ضمن چند روايت، فضايل برخي از سوره ها را بيان فرموده است.

1-فضيلت «توحيد»
 

ابوبصير از حضرت صادق (ع) روايت کرده: من قرأ (قل هوالله احد)مره فکانما قرا ثلث القرآن و ثلث التوراه وثلث الانجيل و ثلث الزبور؛ کسي که سوره (قل هو الله احد) را بخواند، مانند آن است که يک سوم قرآن، تورات، انجيل، و زبور را خوانده است». (6)

2-فضيلت «نور»
 

آن حضرت فرمود: «حفظ کنيد و بيمه کنيد اموال و نواميس خود را با تلاوت سوره نور؛ زيرا هرکس هر روز سوره نور را بخواند، هرگز کسي از بستگان او آلوده
نخواهد شد و پس از مرگ هفتاد هزار فرشته تا محل خاکسپاري، او را تشييع مي نمايند که هر کدام براي او طلب آمرزش مي کنند». (7)

3-فضيلت «واقعه»
 

امام صادق(ع) فرمود: «من اشتاق الي الجنه و صفتها فليقرا الواقعه؛ هرکه مشتاق بهشت و مواهب آن است، سوره واقعه را بخواند». (8)

4-فضيلت «يس»
 

آن حضرت فرمود: «علموا اولادکم يس فانها ريحانه القرآن؛ به فرزندان خود سوره يس، را ياد دهيد؛ زيرا سوره يس گل سرسبد قرآن است ». (9)
و نيز فرمود: «ان لکل شيء قلباً و قلب القرآن يس؛ براي هرچيزي قلبي است وقلب قرآن، سوره يس است». (10)

5-فضيلت «حمد»
 

آن حضرت فرمود: «اسم الله الاعظم مقطع في ام الکتاب؛ اسم اعظم در سوره حمد پراکنده است». (11)
ونيز فرمود: «السوره التي اولها تحميد و اوسطها اخلاص و آخرها دعاء سوره الحمد؛ تنها سوره اي که آغازآن حمد الهي است و وسط آن اخلاص است و پايان آن دعاست، سوره حمد است». (12)
و همچنين فرمود: «لو قرأت الحمد، علي ميت سبعين مره ثم ردت فيه الروح ما کان عجباً؛ اگر سوره ي حمد را هفتاد مرتبه بر مرده اي بخوانند وزنده شود، تعجبي ندارد». (13)

پاسخ به پرسش هاي قرآني
 

يکي از برنامه قرآني امام جعفر صادق (ع)تفسير و تأويل برخي آيات قرآن بوده است؛ چرا که درذهن ياران او بسياري از سؤال ها بود که فقط آن حضرت مي توانست پاسخ آنها را بدهد.

1-اولي الامر کيست؟
 

ابن شهر آشوب مي نويسد: حسن بن صالح بن حي نزد امام صادق(ع) آمد و عرض کرد: اي فرزند رسول خدا! درباره گفته خداوند چه مي گوييد که فرمود: (اطيعواالله و اطيعواالرسول و اولي الامر منکم)(14)؛ «اي کساني که ايمان آورده ايد! خدا را اطاعت کنيد و پيامبر خدا و اولوالامر را اطاعت کنيد». به نظرشما اولوالامرکيان اند که خداوند ما را به پيروي از آنان دستور داده است؟
امام فرمود: علما.
وقتي که همه دوستان از محضر امام بيرون رفتند، حسن گفت: ما کاري نکرديم! چرا از او سؤال نکرديم که اين علما کيان اند؟ پس بار ديگر به محضرش برگشته، پرسيدند: اين علما کيان اند؟ امام صادق (ع) در پاسخ فرمود:
امامان ازاهل بيت (15)
2-گناهان کبيره کدام اند؟
ابن شهر آشوب مي نويسد: عمرو بن عبيد نزد امام صادق (ع) رفت و اين آيه مبارکه را تلاوت کرد: (ان تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه)(16)؛ «اگراز گناهان بزرگي که ازآن نهي مي شويد، پرهيز کنيد» و گفت: مايلم بدانم که گناهان کبيره در کتاب خدا چيست؟
امام در پاسخ فرمود: آري، اي عمرو! و سپس به تفصيل به پرسش عمر چنين پاسخ داد:
يک : ازکبائر در کتاب خدا، شرک به خداست: (ان الله لا يغفر ان يشرک به )(17)؛ «خداوند هرگز شرک را نمي بخشد».
دو: يأس و نوميدي : «ولا تياسوا من روح الله )(18)؛ « واز رحمت خدا نا اميد مشويد».
سه: عقوق والدين؛ چون عاق والدين، جبار است و شقي. (وبرا بوالداتي و لم يجعلي جباراً شقيا)(19)؛ «و مرا به مادرم نيکوکار قرار داده و جبار و شقي قرار نداده است».
چهار: کشتن انسان بي گناه: (و من يقتل مؤمنا متعمداً)(20)؛ «و هرکس فرد با ايماني را از روي عمد به قتل برساند».
پنج: تهمت ناروا به زنان شوهردار و خوردن اموال ايتام از روي ظلم. (ان الذين ياکلون اموال اليتامي ظلماً)(21)؛ «کساني که اموال يتيمان را به ظلم و ستم مي خورند».
شش: فرارازجنگ: (و من يولهم يومئذ دبره)(22)؛ «و هرکس درآن هنگام به آنها پشت کند».
هفت: ربا خواري : (الذين ياکلون الربا)(23)؛ «کساني که ربا مي خورند».
هشت: سحر و جادو: (و لقد علموا لمن اشتراه)(24)؛ «و مسلماً مي دانستند هرکسي خريداراين گونه متاع باشد».
نه: زنا (و لايزنون و من يفعل ذلک يلق اثاماً)(25)؛ «و زنا نمي کنند؛ و هرکس چنين کند، مجازات سختي خواهد ديد».
ده: و قسم دروغ: (ان الذين يشترون بعهدالله و ايمانهم ثمناً)(26)؛ «کساني که پيمان الهي و سوگندهاي خود به نام مقدس او را به بهاي ناچيز مي فروشند».
يازده: خيانت : (من يغلل يات بما غل)(27)؛ « و هرکس خيانت کند، روز رستاخيز آنچه را درآن خيانت کرده، با خود مي آورد».
دوازده: جلوگيري از زکات: (يوم يحمي عليها في نار جهنم)(28)؛ «درآن روز که آن رادر آتش جهنم، گرم و سوزان کرده».
سيزده: شهادت به باطل و کتمان شهادت: (و من يکتمها فانه آثم قلبه)(29)؛ «وهرکس شهادت را کتمان کند، قلبش گناهکاراست».
چهارده: شرب خمر، به گفته ي پيامبر (ص) : «شارب الخمر کعابد و ثن؛ شراب خوار همانند بت پرست است».
پانزده: ترک نماز؛ به فرموده ي پيامبر(ص)؛ «من ترک الصلاه متعمداً فقد بري من ذمه الله و ذمه رسوله؛ هرکس که نماز را ترک کند، از پناه خدا و رسولش بيرون مي رود».
شانزده: گسستن پيمان ها و قطع رحم: «الذين ينقضون عهدالله)(30)؛ «کساني که پيمان هاي خدا را نقض مي کنند».
هفده: سخن باطل: (و اجتنبوا قول الزور)(31)؛ «و ازسخن باطل بپرهيزيد».
هجده: جرئت يافتن بر خدا: (افامنوا مکرالله)(32)؛ «آيا آنها خود را از مکرالهي در امان مي دانند؟».
نوزده: کفران نعمت(خداي مي فرمايد): (و لئن کفرتم ان عذابي لشديد)(33)؛ «و اگر ناسپاسي کنيد، مجازاتم شديد است».
بيست: کم فروشي: (و يل للمطففين )(34)؛ «واي بر کم فروشان!».
بيست ويک: عمل زشت لواط: «الذين يجتنبون کبائر الاثم)(35)؛ «همان ها که از گناهان بزرگ دوري مي کنند. »
بيست و دو: بدعت؛ پيامبر(ص) مي فرمايد: «هرکس به صورت بدعت گذاري لبخند بزند، به تحقيق در ويراني دين خويش کمک کرده است».
پس عمرو از محضر امام صادق (ع) بيرون آمد، در حالي که صداي گريه اش بسيار بلند بود و مي گفت: نابود شود آنکه ميراث شما را غارت برد و با شما در علم و فضيلت نزاع کرد. (36)
3-پرندگاني که حضرت ابراهيم کشت؟
يونس بن ظبيان گويد: همراه جمعي در محضرامام صادق(ع) بودم. به ايشان عرض کردم: اينکه خداوند به حضرت ابراهيم فرمود: چهارپرنده را ذبح کن : (فخذ اربعه من الطيرفصرهن)(37)، آيا اين پرندگان از يک جنس بودند يا گوناگون بودند؟
امام فرمود: آيا مي خواهيد مثل آن را به شما نشان بدهم؟گفتيم: آري.
فرمود: اي طاووس! به ناگاه طاووسي پر زد و نزد امام آمد. سپس فرمود: اي کلاغ! که در مقابلش کلاغ حاضرگشت. سپس فرمود: اي باز! که يک باز حاضر شد و سپس فرمود: اي کبوتر!که کبوتري در مقابل حضرت قرار گرفت. آن گاه دستور داد تا اين چهارپرنده را بکشند و سپس پرهايشان را قطعه قطعه کنند و گوشت و استخوان اين چهارپرنده را با يکديگر مخلوط کنند.
سپس دست برد و سر طاووس را گرفت. ديديم گوشت واستخوان و پرهاي طاووس از ديگر پرندگان جدا شد و تمام اعضاي طاووس به هم پيوستند و از جاي برخاست و درمقابل امام صادق(ع) قرار گرفت، آن گاه همين کار را در مورد کلاغ و باز و کبوتر انجام داد. (38)

استدلال به آيات درشأن امامت
 

بخش ديگري از زندگي قرآني امام صادق(ع)را دفاع از مقام«امامت» تشکيل مي داد که با استناد به قرآن کريم ازاين مقام منبع دفاع مي کرد.

1-علم لدني
 

سدير صيرفي گويد: نزد امام صادق (ع) رفتم؛ درحالي که مبلغي ازاموال امام در نزد من جمع شده بود. مايل بودم آنها را خدمتش تقديم کنم، اما يک دينارازآن مبلغ را کم گذاشته بودم تا به گفته مردم درباره آن حضرت پي ببرم. از اين رو، اموال را در خدمتش قرار دادم. امام نگاهي به من کرد وفرمود: اي سدير! به ما خيانت کردي، البته اين خيانت براي قطع رابطه با ما نبوده است.
عرض کردم: فدايت شوم! آن خيانت چيست؟
امام فرمود: مقداري از حق ما را برداشتي تا به خيال خود ما را بيازمايي و به راه و روش ما پي ببري.
گفتم: راست گفتي، فدايت شوم! هدفم ازاين کار اين بود تا يارانم را آگاه سازم.
امام فرمود: آيا ندانستي که هرچه بدان احتياج هست، ما آن را مي دانيم و نزد ما موجود مي باشد. آيا فرمايش خدا را نشنيدي که مي فرمايد: (و کل شيء احصيناه في امام مبين)(39)؛ «و همه چيز را در کتاب آشکارکننده اي بر شمرديم»؟بدان که علم پيامبران در کنار علم و دانش ماست. همه آن علوم نزد ما جمع شده است، علم ما ازعلم پيامبران است. درباره ما چه فکر مي کني، به کجا مي روي؟!
عرض کردم: راست گفتي، فدايت گردم!

2- ما نيز بشرهستيم
 

محمدبن حسن صفار قمي به سند خود از جعفر بن هارون زيات نقل کرده که گويد: درحال طواف خانه خدا بودم که چشمم به حضرت امام جعفر صادق (ع) افتاد. پيش خود گفتم: اين همان است که ازاو پيروي مي شود و اين چنين است و چنان.
يک مرتبه متوجه شدم که حضرت دست بر شانه ام گذاشت و به من فرمود: (ابشرا منا واحدا نتبعه انا اذا لفي ضلال و سعر)(40)؛ «آيا ما از بشري از جنس خود پيروي کنيم؟! اگر چنين کنيم، در گمراهي و جهنم خواهيم بود». (41)

3-بندگان شايسته خدا
 

مفضل بن عمرگويد: من وخالد جوان و نجم حطيم و سليمان بن خالد بر درخانه امام جعفر صادق(ع) ايستاده بوديم و درباره آن حضرت همان سخن اهل لغو و ياوه گويان را مي گفتيم که ناگاه امام درحالي که نه کفشي به پا داشت و نه عبايي بردوش افکنده بود، ازخانه بيرون آمد و لباس هاي خود را تکان داد و فرمود: يا خالد، يا مفضل يا سليمان و اي نجم! نه چنين نيست که مي گوييد، (بل عباد مکرمون لا يسبقونه بالقول و هم بامره يعملون)(42)، «بلکه آنان بندگان شايسته خدا هستند که هرگز درسخن بر او پيشي نمي گيرند و پيوسته به فرمان او عمل مي کنند».
اين دو قضيه، روشنگر اين است که اينان سخنان کفرآميزي درباره امام صادق و ساير امامان (ع) مي گفتند که آن حضرت، سخت در مقابل آنان ايستاد و امامان را بندگان شايسته خداوند معرفي فرمود.

4-گستردن زيرانداز براي فرشتگان
 

گاهي امامان بي حرمتي هايي از برخي مشاهده
مي کردند و به شکل ديگر به معرفي خود مي پرداختند تا مردم بدانند امامان از چه مقام بالايي برخوردارند. سليمان بن خالد مي گويد: ازامام جعفر صادق(ع) درباره اين فرمايش خداوند متعال پرسيدم: (ان الذين قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل عليهم الملائکه الا تخافوا و لاتحزنوا و ابشروا با لجنه التي کنتم توعدون )(43)؛ «به يقين کساني که گفتند: پروردگار ما خداوند يگانه است، سپس استقامت کردند، فرشتگان برآنان نازل مي شوند که : نترسيد وغمگين مباشيد و بشارت باد بر شما به آن بهشتي که به شما وعده داده شده است!».
امام پاسخ داد: به خدا سوگند، گاهي در منازل خودمان براي فرشتگان زيرانداز مي انداختيم.

استدلال به آيات دراحکام فقهي
 

از امام صادق(ع) صدها روايت برجاي مانده که در تمام ابواب فقهي براي اثبات وجوب، حرمت، استحباب، کراهت و اباحه به آيات قرآن مجيد استدلال و تمسک کرده است. بدون شک اين نوشتار کوتاه گنجايش آن همه روايات را ندارد، اما براي آشنايي خوانندگان محترم، برخي موارد فقهي در خصوص احکام نماز را که حضرت براي اثبات حکم شرعي آن استدلال کرده، ذکر مي کنيم و آشنايي با بقيه ابواب را به عهده خوانندگان محترم مي گذاريم. (44)
برخي ازاين احکام که مورد اشاره امام بوده، عبارت است از:
1-محافظت از نمازهاي يوميه و ضايع نکردن آن؛
2-براي تحديد کردن وقت نماز ظهر و عصر؛ 3-وجوب نمازهاي پنج گانه؛ 4-وقت نماز مغرب؛ 5-کراهت قضاي نافله در وقت فريضه؛ 6-وجوب استقبال قبله؛ 7-استحباب داشتن زينت در مسجد در روز جمعه و اعياد اسلامي؛ 8-حکم خواندن نماز در کليساها، 9-استحباب خشوع در نماز؛ 10-حکم خواندن نماز مريض در بستر؛ 11-وجوب آهسته يا بلند خواندن در نمازهاي واجب؛ 12-نحوه قرائت در نماز؛ 13-حدود اذکار واجب در رکوع؛ 14-حکم کسي که نتواند بر روي زمين سجده کند؛ 15-حکم دعا و نيايش در حال نماز؛ 16-استحباب بالا بردن دست به هنگام دعا؛ 17-کيفيت خطبه خواندن امام جمعه؛ 18-حکم سفر پيش از نماز جمعه، 19-تحريم خريد و فروش به هنگام نماز جمعه؛ 20-عدم جواز نماز درحين سخنراني امام جمعه؛ 21-بيرون رفتن به صحرا براي نماز عيد؛ 22-و صدها حکم فقهي ديگر که امام براي اثبات آنها به آيات شريف قرآن مجيد استدلال کرده است.

پي نوشت ها :
 

1-مستدرک الوسائل، ج1، ص290.
2-کافي، ج2، ص 441.
3-مستدرک الوسائل، ج1، ص 29.
4-کافي، ج2، ص 443.
5-قرآن دراحاديث اسلامي، ص69، به نقل از کافي، ج2، ص 491.
6-توحيد، صدوق، ص 260.
7-ثواب الاعمال، ص 98.
8-همان، ص 105.
9-امالي، صدوق، ج2، ص 290.
10-ثواب الاعمال، ص 100.
11-تفسير عياشي، ج1، ص 20.
12-همان، ص 19.
13-مکارم الاخلاق، ص 42.
14-نساء/59.
15-بحارالانوار، ج47، ص 29.
16-نساء/31.
17-همان/48.
18-يوسف/87.
19-مريم/32.
20-نساء/93.
21-همان/10.
22-انفال/16.
23-بقره/275.
24-همان/102.
25-فرقان/68.
26-آل عمران/77.
27-همان/161.
28-توبه/35.
29-بقره/283.
30-همان/27.
31-حج/30.
32-اعراف/99.
33-ابراهيم /7.
34-مطففين/1.
35-نجم/32.
36-مناقب آل ابي طالب، ج3، ص 375، بحارالانوار، ج47، ص216.
37-بقره/260.
38-بحارالانوار، ج47، ص111.
39-يس/12.
40-قمر/24.
41-بحارالانوار، ج47.
42-انبياء/26.
43-فصلت/30.
44-دراين زمينه مي توانيد به کتب فقهي شيعه، مانند: «من لا يحضره الفقيه»، «تهذيب»، «کافي»، «استبصار»و«وسائل الشيعه»مراجعه کنيد.
 

منبع : فرهنگ کوثر (ویژه اندیشه و سیره اهل بیت شماره 82 ) / انتشارات آستانه مقدسه حضرت معصومه (س )سال 1389



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط