مهر و ماه

خديجه هراسان از خواب برخواست. عرق از پيشاني پاک کرد و به سوي عموزاده اش «ورقة بن نوفل» از دانشمندان عرب رفت و جريان را برايش تعريف کرد. ابن نوفل لبخندي زد و به خديجه گفت: روزي مي رسد که تو با شريف ترين مرد روي زمين ازدواج مي کني؛ مردي که شهرتش جهاني خواهد شد.
چهارشنبه، 19 بهمن 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مهر و ماه

مهر و ماه
مهر و ماه


 

نويسنده: زهرا آقايي




 
خورشيد بالاي شهر مکه چرخ مي خورد. آن چنان درخشان بود که چشم هاي خديجه از نگاه کردن به آن عاجز بود...
خورشيد کم کم پايين آمد و در خانه ي خديجه فرو افتاد...
خديجه هراسان از خواب برخواست. عرق از پيشاني پاک کرد و به سوي عموزاده اش «ورقة بن نوفل» از دانشمندان عرب رفت و جريان را برايش تعريف کرد. ابن نوفل لبخندي زد و به خديجه گفت: روزي مي رسد که تو با شريف ترين مرد روي زمين ازدواج مي کني؛ مردي که شهرتش جهاني خواهد شد.
آن روز از روزهاي پر رفت و آمد خانه ي ثروتمندترين زن قريش- خديجه دختر خويلد بود. افراد زيادي آمده بودند تا در تجارت با او شريک شوند. چشمان خديجه ميان آن همه به دنبال امين قريش مي گشت، اما خبري از محمد (ص)نبود.
خديجه قاصدي به خانه ي محمد (ص) فرستاد و گفت: چيزي که مرا شيفته تو کرده، راست گويي، امانت داري و اخلاق پسنديده ي توست و من حاضرم دو برابر آن چه به ديگران مي دهم، به تو بدهم و غلامي همراهت کنم تا فرمان بردارت باشد.
محمد (ص) همراه با غلام خديجه، ميسره راهي سفر تجارت شد...
ميسره مقابل خديجه نشسته بود. گزارش سفر مي داد و برق شوق را در چشمان خديجه مي ديد. خديجه اي که در ميان آلودگي هاي جاهلي، پاک دامني اش را حفظ کرده بود و مردم به او «طاهره» مي گفتند، بيش از اين مشتاق شنيدن سود و زيان باشد، مشتاق بود از محمد(ص) بشنود؛ از جواني که درست کاري اش زبان زد همه ي عرب بود.
و ميسره براي خديجه از محمد (ص)مي گفت؛ از آن جا که تاجري از محمد (ص) خواسته بود تا به «لات» و «عزي» قسم بخورد و محمد (ص) به تاجر گفته بود: اين بت ها که نام بردي، پست ترين چيزها نزد منند. از آن جا که راه راهبي به مسيره گفته بود: اين جوان که همراه توست، همان پيامبري است که در تورات و انجيل، بشارت نبوتش داده شده است.
خديجه حرف ميسره را قطع کرد و با اشتياق گفت: کافي است ميسره! علاقه ي مرا به محمد دو چندان کردي. برو که من، تو و همسرت را آزاد کردم.
مجلس با شکوهي برگزار شد... ابوطالب و محمد (ص) و ورقه بن نوفل و ديگري بزرگان قريش حاضر بودند. ابوطالب سخن آغاز کرد و برادرزاده اش را اين چنين معرفي کرد: اين محمدبن عبدالله برادرزاده ي من است که با هر مردي از قريش مقايسه شود، او برتري دارد و اگر از ثروت محروم است، ولي ثروت سايه اي است رفتني و شرافت ثروتي است ناتمام...
ابن نوفل هم از طرف خديجه پاسخ داد: ما از صميم دل مي خواهيم به ريسمان شرافت شما چنگ بيندازيم.
و عقد ميان محمد(ص) و خديجه جاري شد.
حالا جوان امين قريش به پيامبري برگزيده شده بود و نخستين ايمان آورنده به او، همسرش خديجه بود. خديجه اي که در لحظه لحظه ي انکار بزرگان قريش، حامي محمد (ص) بود. خديجه اي که ثروتش را بي دريغ وقف اسلام کرده و خانه اش به روي همه مسکين ها باز بود. خديجه اي که وقتي محمد (ص) براي عبادت به غار حرا مي رفت، راه سخت کوه را برخود هموار مي کرد تا براي محمد (ص) غذا ببرد.
و محمد (ص)که تا خديجه بود، دلش گرم بود و هميشه مي گفت:خديجه! خداوند عزوجل روزي چند بار به عظمت تو نزد ملائکه اش مباهات مي کند.
حالا مدتي مي شد که خديجه به سوي بهشت پرواز کرده بود و محمد (ص) هر لحظه به ياد او بود و اشک مي ريخت. وقتي گوسفندي ذبح مي کرد، سراغ دوستان خديجه را مي گرفت تا از آن گوشت قرباني به آن ها هديه کند. هر وقت از دوستان خديجه کسي را مي ديد، چنان بزرگوارانه با آن ها برخورد مي کرد که همه را متعجب مي کرد. هر وقت مي خواست از خانه خارج شود از خديجه سخن مي گفت؛ تا جايي که روزي عايشه از حسادت گفته بود: يا رسول الله، خديجه پيرزني بيش نبود. خدا بهتر از او را نصيب تو کرده است.
و رسول الله خشمگين پاسخ داده بود: خدا مي داند بهتر از خديجه کسي را به من نداده، آن وقتي که همه ي مردم کافر بودند، تنها او به من ايمان آورده و زماني مرا تصديق کرد که همه مرا تکذيب مي کردند و زماني اموالش را در اختيار من گذاشت که ما را تحريم کرده بودند و نسل من از خديجه است و عايشه از آن روز به بعد فهميده بود قلب پيامبر (ص) تا هميشه در اختيار خديجه است.
منبع:نشريه انتظار نوجوان شماره 73



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
play_arrow
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
play_arrow
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
play_arrow
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
play_arrow
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
play_arrow
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
play_arrow
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
play_arrow
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
play_arrow
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
play_arrow
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
play_arrow
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
play_arrow
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
play_arrow
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا
play_arrow
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا
کنایه علی لاریجانی به حملات تهدیدآمیز صهیونیست‌ها
play_arrow
کنایه علی لاریجانی به حملات تهدیدآمیز صهیونیست‌ها
شاهد عظمت شخصیت رهبر انقلاب در تصمیماتی مثل وعده صادق بوده‌ام
play_arrow
شاهد عظمت شخصیت رهبر انقلاب در تصمیماتی مثل وعده صادق بوده‌ام