بوي انتظار

روزهاي جمعه را دوست دارم، چراكه مرا به ياد تو مي‌اندازد، به ياد تو كه روزي خواهي آمد.روزهاي جمعه را دوست دارم، چراكه متعلق به توست، به تو كه صاحب الزماني. روزهاي جمعه را دوست دارم، چراكه توي اين روزها، كوچه‌ها، خانه‌ها، درخت‌ها، گل‌ها، حتي حرف‌ها و نگاه‌ها، همه حال و هواي ديگري دارد. حال و هواي تو را دارد.
شنبه، 29 بهمن 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بوي انتظار

بوي انتظار
بوي انتظار


 

نویسنده : لعيا اعتمادي




 
روزهاي جمعه را دوست دارم، چراكه مرا به ياد تو مي‌اندازد، به ياد تو كه روزي خواهي آمد.روزهاي جمعه را دوست دارم، چراكه متعلق به توست، به تو كه صاحب الزماني. روزهاي جمعه را دوست دارم، چراكه توي اين روزها، كوچه‌ها، خانه‌ها، درخت‌ها، گل‌ها، حتي حرف‌ها و نگاه‌ها، همه حال و هواي ديگري دارد. حال و هواي تو را دارد.
روزهاي جمعه را دوست دارم، چراكه همه چيز بوي انتظار مي‌دهد، بوي تو را، بوي قدم‌هاي آسماني تو را.
روزهاي جمعه را دوست دارم، چراكه تقويم خانه نيز رنگ غروب و تنهايي لحظه‌هاي بي‌تو را به خود دارد، رنگ سرخ غروب انتظار را.يك جمعه ديگر آمد و رفت، بي‌تو. بدون حضور تو، بدون ضرباهنگ قدم‌هاي تو.يك جمعه ديگر آمد و رفت، اما اين بار نيز چشم‌ها به نور جمال و زيباي تو روشن نگشت. يك جمعه ديگر آمد و رفت و... .يك جمعه ديگر آمد و رفت و زمزمه دعاي اللهم عجل لوليك الفرج اين بار نيز به استجابت دعا نرسيد.
منبع ماهنامه قاصدک شماره 52



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط