
مسکن مناسب برای معلولان
میتوان میتوان گفت خانه اساسی ترین فضا برای تشویق این عزیزان به مشارکت در زندگی جمعی است. هنگامی که چنین فردی در فضای خانه به خودباوری برسد، به تدریج میتواند در تمام شرایط به مشکلاتی که ممکن است بر سر راهش ایجاد شود غلبه کند.
حال این مسئله مطرح می شود که ممکن است تمام معلولین امکانات مالی کافی برای ساخت یک خانه متناسب با خواسته هایشان نداشته باشند، لذا بهترین راه حلی که در چنین شرایطی میتوان مطرح کرد این است که با تغییراتی اندک در خانه موجود این افراد، آن مکان را به فضایی راحت تر تبدیل کرد.
برای طراحی یا بهینه سازی یک واحد مسکونی برای فردی با محدودیت حسی- حرکتی ابعاد صندلی چرخدار به عنوان ابعاد مبنا در نظر گرفته می شود وطراحی فضاها میبایست به نحوی صورت گیرد که امکان عبور و مرور با این صندلی میسر باشد. فضاهای اصلی که در یک خانه مسکونی وجود دارد عبارت است از: آشپزخانه، سرویس بهداشتی، حمام، اتاق نشیمن و اتاق خواب.
اما قبل از پرداختن به این فضاها بهتر است به ورودی ساختمان و نحوه دسترسی به واحد مسکونی
بپردازیم.
((بسیاری از مقررات در مورد ساختمانها، وجود حداقل یک ورودی قابل دسترس معلولان را لازم میداند، باید توجه داشت که در عقب یا ورودی سرویس دهنده مناسب نیست؛ زیرا برای استفاده از این ورودیها از مسیر طولانیتری باید گذشت و تصور غیرقابل قبول”شهروند درجه دو” نیز به وجود خواهد آمد.)) (جیمز سورنسن، ۴۸،۱۳۷۰)
در مورد راهروها پرهیز از هرگونه برآمدگیهای تیز یا لبهدار ضروری است. به کارگیری حفاظهای پلاستیکی در پوشش لبه های تیز در زوایای مختلف از راه حل های مناسب در این مورد است .
همچنین پرهیز از ارتفاع و خیز و یا برآمدگی در سطح و کف راهروها به صورتی که باعث بلوک شدن
صندلی چرخدار شود و از بین بردن آن از نکات مهم در این خصوص است.با استفاده از ورقهای فلزی شیبدار می توان از موانع و برآمدگی هایی که در خانه ممکن است وجود داشته باشد (مثل آستانه در، پله در حد محدود و …) به راحتی عبور کرد- حتی این سطوح شیبدار می توانند قابل حرکت باشند تا بتوان از آنها در نقاط مختلف خانه استفاده کرد.
((باید توجه داشت که مهم ترین ویژگی خانه مناسب فرد با ناتوانی حسی- حرکتی تأمین استقلال فردی اوست که به مفهوم قابل دسترس بودن محیط های فیزیکی برای فرد، به طور مستقل و بدون کمک دیگران است.)) (جیمز سورنسن، ۴۸،۱۳۷۰)
((شاید اولین کاری که برای این منظور بتوان انجام داد تعبیه سکویی در کنار در ورودی باشد، با این کار میتوان فضایی پیشبینی کرد که شخص با صندلی چرخدار بتواند هنگام باز کردن در کیف یا کیسه خرید خود را روی آن قرار دهد.خوب است سکویی دیگر به همین ترتیب در داخل هم وجود داشته باشد)) (جیمز سورنسن، ۴۸،۱۳۷۰)
بدین ترتیب و با رعایت نکاتی که در مورد فضاهای داخل خانه ذکر شد(البته در این مقاله مجال کافی برای ذکر تمامی این نکات وجود دارد و از این رو تنها به ذکر برخی از آنها بسنده می کنیم) می توان فضایی آرام و مناسب را برای فرد معلول فراهم آوریم.
۱- همجواري مسيرهاي پياده و دوچرخه در برخي نقاط و تعريف آنها با يك نوار ساده هرچند براي بينا قابل تشخيص است، ولي براي حركت نابينا خطرناك مي باشد.
۲- هرچند وجود درخت (و حتي پله) در سطح پياده رو به زيبايي محور پياده افزوده است، ولي براي نابينا خطرآفرين است.
۳- ارتفاع بالنسبه زياد جداول (تا ۳۵ سانتيمتر) خطر برخورد پاهاي نابينا و سقوط وي را تسهيل مي كند.
۴- غيرهمسطح شدن درپوش تأسيسات در حين اجرا مشكلي است كه حل آن كاملا عملي است.
۵- وجود فضاهاي رها شده و بلاتكليف در سطح زمين كه معلوم نيست جزو سواره رواند يا پياده رو و يا باغچه، نابينا را دچار اغتشاش ذهني مي كند.
۶- وجود پله هاي غيرمترقبه براي نابينايان، خطرآفرين است هرچند توسط بينايان ديده مي شوند و جذاب است.
۷- در مواردي اختلاف سطح هاي نابجا و ناخواسته اي به علت عدم برنامه ريزي طراحي و اجراي صحيح وجود دارد كه خطرآفرين و زشت مي باشند.
۸- برخي از اماكن در كفسازي محوطه جلوي خود به سطح پياده رو تجاوز كرده و با بي سليقگي خاص جنس و نوع كفسازي خود را تحميل كرده اند. اين عدم تجانس باعث اغتشاش فكري نابينا در حركت مي گردد.
۹- عدم قراردادن درست خطوط عابر پياده در سطح سواره نيز نه فقط براي نابينايان بلكه براي افراد بينا نيز
مشكل ساز است.
۱۰- عدم تداوم مسير پياده در رفيوژها به صورت همسطح بسيار خطرناك مي باشد.
۱۱- دسترسي به ايستگاه اتوبوس به علت
پيچ و خم هاي موجود حركت نابينايان را غيرممكن مي سازد.
۱۲- علاوه بر موارد فوق ناهنجاري هاي رفتاري زيادي توسط افراد بينا وجود دارد كه براي نابينا غيرقابل تحمل است. مهمترين آن پارك كردن در مسير حركت پياده رو است.
براي مسيريابي مناسب نابينايان سه گروه از علائم لازم است.
لذا مهمترين حواس در تشخيص ايمني مسير مي توانند عناصر لمسي (بساوايي) و صوتي باشند.
«نوارهاي بساوايي» يكي از اين راه حل هاست. اين نوارها معمولا به وسيله اختلاف بافتي كه در كف كفسازي معابر ايجاد مي كنند حاصل مي گردند. اين اختلاف بافت در عرض معبر، قبل از رسيدن به نقاط خطر آفرين براي نابينايان ايجاد مي گردد.
عرض اين نوارها، برحسب قدم هاي فرد نابينا تنظيم شده و داراي عرضي معادل ۶۰ سانتيمتر مي باشند. اين عرض باعث مي گردد كه نابينا در هر صورت در هنگام پياده روي، پاي خود را روي آن گذارده و در لابلاي قدم هايش قرار نگيرد.
اين نوارها معمولا داراي بافتي زبرتر از سطح پياده رو مي باشند. براي جلوگيري از شلوغ شدن بصري پياده رو براي بينايان مي توان اين نوارها را همرنگ با بقيه سطح پياده رو درنظر گرفت.
بافت اين نوارها معمولا صيقلي تر از بافت معبر پياده مي باشد و فقط لازم است نوك عصاي نابينا آن را پيدا كرده، با قدم هايش آن را تعقيب كند. اين نوار عرضي معادل ۱۵ سانتيمتر است.
* داراي ابعاد و زاويه مناسب جهت لمس نابينايان باشند.
* داراي برجستگي لازم نقوش در زمينه جهت تشخيص نابينايان باشند.
* قابل دسترسي سهل و راحت باشند.
* در ارتفاع مناسب نصب شوند.
* داراي جنس مقاوم در مقابل فرسايش باشند.
از آنجا كه تابلوهاي مورد نظر بسيار كوچكتر از تابلوهاي معمول براي افراد بينا مي باشند، پايه هاي اين تابلوها، يا بهتر بگوئيم پلاك ها، نقش مهمتري مي يابند.
در مجموع به نظر مي رسد كه چه در مورد تابلوهاي معابر و چه در مورد تابلوهاي اماكن با توجه به تمامي مطالعات و بررسي هاي ميداني انجام شده محل هاي مناسب نصب در معابر عبارتنداز:
۱- نصب روي پايه چراغ فانوسي
۲- نصب روي پايه هاي فلزي چراغ برق
۳- رفوژ وسط(در صورت وجود)
۴- استفاده از پايه فلزي و جدا از بدنه
بررسي هاي به عمل آمده نشان مي دهد كه بهترين ارتفاع به منظور نصب تابلوهاي اطلاع رساني براي افراد نابينا مابين ۱۰۰-۹۰ سانتي متر مي باشد. در غير اين صورت شخص نمي تواند به راحتي با تصوير مورد نظر ارتباط برقرار كند.
نابينا پس از حصول اطلاعات روي تابلو امكان پي گيري خطوط راهنما را خواهد داشت.
۲- اختلاف سطح نبايد غيرمترقبه باشد. لذا مي بايستي با علائم هشدار دهنده همراه باشد.
۳- از احداث جوب، چاله، پله و هرگونه اختلاف سطح بالاتر از ۱۵ سانتي متر در مسير حركت نابينايان اجتناب شود.
۴- كليه دريچه هاي بازديد تأسيسات شهري و شبكه هاي فلزي روي كانال هاي تأسيساتي بايد همتراز با سطح پياده رو نصب گردند.
۵- در صورت اجبار به احداث پله بايد با علائم هشدار دهنده و اطلاع رسان همراه گردند.
۶- مرز ميان پياده رو و باغچه مي بايد براي شخص نابينا قابل تشخيص باشد.
۷- براي مشخص كردن مرز ميان پياده رو و پاركينگ بايد از تغيير بافت در كف سازي استفاده شود.
۸- خطوط عابر پياده در مسيرهاي سواره و پل هاي روي جوب بايد در يك راستا و بدون اختلاف سطح باشد.
۹- از احداث هرگونه مانع در مقابل و مسير خطوط عابر پياده اجتناب گردد.
۲- در صورت اجبار به قرار دادن مبلمان در مسير حركت نابينايان بايد با عناصر هشدار دهنده تجهيز شوند.
۲- براي رفع اختلاف سطح بايد از رامپ (سطح شيب دار) استفاده كرد.
۳- هيچ گونه مانعي نبايد جلوي ديد رانندگان به محل تغيير مسير نابينايان از پياده رو به سواره رو را بگيرد.
۲- بهترين نوع مسير براي حركت نابينا خط مستقيم است.
۳- توصيه مي گردد در طول مسيرهاي موجود، با كمك خطوط راهنما در كف، نابينايان را به طرف مقصد هدايت كرد.
۴- بو و صدا مي توانند به عنوان عناصر هدايت كننده مورد استفاده قرار گيرند. حتي الامكان از انتشار بو و صداهاي گمراه كننده جلوگيري شود.
۱- رسيدن به بنا با مسير مارپيچي و زاويه دار به دليل آن كه در هنگام رفت، داراي مشخصات و زواياي متفاوتي نسبت به برگشت است، احتمال گيج شدن و گم شدن نابينا و يا معطل شدن براي تشخيص مجدد مسير در بازگشت را دارد. لذا به طور قطع بهترين روش رسيدن به بنا براي نابينا يك مسير مستقيم مي باشد.
۲- وجود كفسازي خاص در مسير رسيدن به بنا، قرار دادن نشانه هاي اطلاع رساني و يا عملكردي مانند وجود صداي آب يا زنگ اتوماتيك يا تغيير سطح در مسير حركت به كمك شيب ملايم و هرگونه ابتكار مناسب ديگر مي تواند راهكار مناسبي براي تشخيص مسير براي نابينايان باشد.
۲- نسبت هاي مختلف مصالح يا تغيير بافت چه از نظر ابعاد و زبري و چه از نظر خواص آلاستيك و انعطاف پذيري براي ادراك نابينا از مكان، مؤثر است و به عنوان مثال در صورتي كه براي كفسازي ورودي به بنا و يا هر ورودي ديگري از يك مصالح ساختماني و استاندارد استفاده شود، همواره نابينا هنگام احساس آن از طريق تماس كف پا و ارتباط لمسي آن به موقعيت ورودي پي خواهد برد.
منبع:کتاب خدمات شهری و معماری برای معلولین
ارسال توسط کاربر محترم سایت : hamed_yurdum
حال این مسئله مطرح می شود که ممکن است تمام معلولین امکانات مالی کافی برای ساخت یک خانه متناسب با خواسته هایشان نداشته باشند، لذا بهترین راه حلی که در چنین شرایطی میتوان مطرح کرد این است که با تغییراتی اندک در خانه موجود این افراد، آن مکان را به فضایی راحت تر تبدیل کرد.
برای طراحی یا بهینه سازی یک واحد مسکونی برای فردی با محدودیت حسی- حرکتی ابعاد صندلی چرخدار به عنوان ابعاد مبنا در نظر گرفته می شود وطراحی فضاها میبایست به نحوی صورت گیرد که امکان عبور و مرور با این صندلی میسر باشد. فضاهای اصلی که در یک خانه مسکونی وجود دارد عبارت است از: آشپزخانه، سرویس بهداشتی، حمام، اتاق نشیمن و اتاق خواب.
اما قبل از پرداختن به این فضاها بهتر است به ورودی ساختمان و نحوه دسترسی به واحد مسکونی
بپردازیم.
((بسیاری از مقررات در مورد ساختمانها، وجود حداقل یک ورودی قابل دسترس معلولان را لازم میداند، باید توجه داشت که در عقب یا ورودی سرویس دهنده مناسب نیست؛ زیرا برای استفاده از این ورودیها از مسیر طولانیتری باید گذشت و تصور غیرقابل قبول”شهروند درجه دو” نیز به وجود خواهد آمد.)) (جیمز سورنسن، ۴۸،۱۳۷۰)
در مورد راهروها پرهیز از هرگونه برآمدگیهای تیز یا لبهدار ضروری است. به کارگیری حفاظهای پلاستیکی در پوشش لبه های تیز در زوایای مختلف از راه حل های مناسب در این مورد است .
همچنین پرهیز از ارتفاع و خیز و یا برآمدگی در سطح و کف راهروها به صورتی که باعث بلوک شدن
صندلی چرخدار شود و از بین بردن آن از نکات مهم در این خصوص است.با استفاده از ورقهای فلزی شیبدار می توان از موانع و برآمدگی هایی که در خانه ممکن است وجود داشته باشد (مثل آستانه در، پله در حد محدود و …) به راحتی عبور کرد- حتی این سطوح شیبدار می توانند قابل حرکت باشند تا بتوان از آنها در نقاط مختلف خانه استفاده کرد.
((باید توجه داشت که مهم ترین ویژگی خانه مناسب فرد با ناتوانی حسی- حرکتی تأمین استقلال فردی اوست که به مفهوم قابل دسترس بودن محیط های فیزیکی برای فرد، به طور مستقل و بدون کمک دیگران است.)) (جیمز سورنسن، ۴۸،۱۳۷۰)
((شاید اولین کاری که برای این منظور بتوان انجام داد تعبیه سکویی در کنار در ورودی باشد، با این کار میتوان فضایی پیشبینی کرد که شخص با صندلی چرخدار بتواند هنگام باز کردن در کیف یا کیسه خرید خود را روی آن قرار دهد.خوب است سکویی دیگر به همین ترتیب در داخل هم وجود داشته باشد)) (جیمز سورنسن، ۴۸،۱۳۷۰)
بدین ترتیب و با رعایت نکاتی که در مورد فضاهای داخل خانه ذکر شد(البته در این مقاله مجال کافی برای ذکر تمامی این نکات وجود دارد و از این رو تنها به ذکر برخی از آنها بسنده می کنیم) می توان فضایی آرام و مناسب را برای فرد معلول فراهم آوریم.
۱- همجواري مسيرهاي پياده و دوچرخه در برخي نقاط و تعريف آنها با يك نوار ساده هرچند براي بينا قابل تشخيص است، ولي براي حركت نابينا خطرناك مي باشد.
۲- هرچند وجود درخت (و حتي پله) در سطح پياده رو به زيبايي محور پياده افزوده است، ولي براي نابينا خطرآفرين است.
۳- ارتفاع بالنسبه زياد جداول (تا ۳۵ سانتيمتر) خطر برخورد پاهاي نابينا و سقوط وي را تسهيل مي كند.
۴- غيرهمسطح شدن درپوش تأسيسات در حين اجرا مشكلي است كه حل آن كاملا عملي است.
۵- وجود فضاهاي رها شده و بلاتكليف در سطح زمين كه معلوم نيست جزو سواره رواند يا پياده رو و يا باغچه، نابينا را دچار اغتشاش ذهني مي كند.
۶- وجود پله هاي غيرمترقبه براي نابينايان، خطرآفرين است هرچند توسط بينايان ديده مي شوند و جذاب است.
۷- در مواردي اختلاف سطح هاي نابجا و ناخواسته اي به علت عدم برنامه ريزي طراحي و اجراي صحيح وجود دارد كه خطرآفرين و زشت مي باشند.
۸- برخي از اماكن در كفسازي محوطه جلوي خود به سطح پياده رو تجاوز كرده و با بي سليقگي خاص جنس و نوع كفسازي خود را تحميل كرده اند. اين عدم تجانس باعث اغتشاش فكري نابينا در حركت مي گردد.
۹- عدم قراردادن درست خطوط عابر پياده در سطح سواره نيز نه فقط براي نابينايان بلكه براي افراد بينا نيز
مشكل ساز است.
۱۰- عدم تداوم مسير پياده در رفيوژها به صورت همسطح بسيار خطرناك مي باشد.
۱۱- دسترسي به ايستگاه اتوبوس به علت
پيچ و خم هاي موجود حركت نابينايان را غيرممكن مي سازد.
۱۲- علاوه بر موارد فوق ناهنجاري هاي رفتاري زيادي توسط افراد بينا وجود دارد كه براي نابينا غيرقابل تحمل است. مهمترين آن پارك كردن در مسير حركت پياده رو است.
براي مسيريابي مناسب نابينايان سه گروه از علائم لازم است.
۱- علائم هشدار دهنده
لذا مهمترين حواس در تشخيص ايمني مسير مي توانند عناصر لمسي (بساوايي) و صوتي باشند.
«نوارهاي بساوايي» يكي از اين راه حل هاست. اين نوارها معمولا به وسيله اختلاف بافتي كه در كف كفسازي معابر ايجاد مي كنند حاصل مي گردند. اين اختلاف بافت در عرض معبر، قبل از رسيدن به نقاط خطر آفرين براي نابينايان ايجاد مي گردد.
عرض اين نوارها، برحسب قدم هاي فرد نابينا تنظيم شده و داراي عرضي معادل ۶۰ سانتيمتر مي باشند. اين عرض باعث مي گردد كه نابينا در هر صورت در هنگام پياده روي، پاي خود را روي آن گذارده و در لابلاي قدم هايش قرار نگيرد.
اين نوارها معمولا داراي بافتي زبرتر از سطح پياده رو مي باشند. براي جلوگيري از شلوغ شدن بصري پياده رو براي بينايان مي توان اين نوارها را همرنگ با بقيه سطح پياده رو درنظر گرفت.
۲- نوارهاي هدايت كننده
بافت اين نوارها معمولا صيقلي تر از بافت معبر پياده مي باشد و فقط لازم است نوك عصاي نابينا آن را پيدا كرده، با قدم هايش آن را تعقيب كند. اين نوار عرضي معادل ۱۵ سانتيمتر است.
۳- علائم اطلاع دهنده
* داراي ابعاد و زاويه مناسب جهت لمس نابينايان باشند.
* داراي برجستگي لازم نقوش در زمينه جهت تشخيص نابينايان باشند.
* قابل دسترسي سهل و راحت باشند.
* در ارتفاع مناسب نصب شوند.
* داراي جنس مقاوم در مقابل فرسايش باشند.
از آنجا كه تابلوهاي مورد نظر بسيار كوچكتر از تابلوهاي معمول براي افراد بينا مي باشند، پايه هاي اين تابلوها، يا بهتر بگوئيم پلاك ها، نقش مهمتري مي يابند.
زاويه تابلوها
ابعاد و تناسبها
ارتفاع تابلوها
الف- تابلو براي افراد بينا:
در مجموع به نظر مي رسد كه چه در مورد تابلوهاي معابر و چه در مورد تابلوهاي اماكن با توجه به تمامي مطالعات و بررسي هاي ميداني انجام شده محل هاي مناسب نصب در معابر عبارتنداز:
۱- نصب روي پايه چراغ فانوسي
۲- نصب روي پايه هاي فلزي چراغ برق
۳- رفوژ وسط(در صورت وجود)
۴- استفاده از پايه فلزي و جدا از بدنه
ب- تابلو براي افراد نابينا:
بررسي هاي به عمل آمده نشان مي دهد كه بهترين ارتفاع به منظور نصب تابلوهاي اطلاع رساني براي افراد نابينا مابين ۱۰۰-۹۰ سانتي متر مي باشد. در غير اين صورت شخص نمي تواند به راحتي با تصوير مورد نظر ارتباط برقرار كند.
ميزان برجستگي
مصالح
محل نصب
جهت تابلو
نحوه دسترسي به تابلو
نابينا پس از حصول اطلاعات روي تابلو امكان پي گيري خطوط راهنما را خواهد داشت.
عملكرد پايه
ضوابط
الف- مناسب سازي فضاهاي شهري
* كفسازي:
۲- اختلاف سطح نبايد غيرمترقبه باشد. لذا مي بايستي با علائم هشدار دهنده همراه باشد.
۳- از احداث جوب، چاله، پله و هرگونه اختلاف سطح بالاتر از ۱۵ سانتي متر در مسير حركت نابينايان اجتناب شود.
۴- كليه دريچه هاي بازديد تأسيسات شهري و شبكه هاي فلزي روي كانال هاي تأسيساتي بايد همتراز با سطح پياده رو نصب گردند.
۵- در صورت اجبار به احداث پله بايد با علائم هشدار دهنده و اطلاع رسان همراه گردند.
۶- مرز ميان پياده رو و باغچه مي بايد براي شخص نابينا قابل تشخيص باشد.
۷- براي مشخص كردن مرز ميان پياده رو و پاركينگ بايد از تغيير بافت در كف سازي استفاده شود.
۸- خطوط عابر پياده در مسيرهاي سواره و پل هاي روي جوب بايد در يك راستا و بدون اختلاف سطح باشد.
۹- از احداث هرگونه مانع در مقابل و مسير خطوط عابر پياده اجتناب گردد.
* پيش آمدگي عناصر:
* مبلمان شهري:
۲- در صورت اجبار به قرار دادن مبلمان در مسير حركت نابينايان بايد با عناصر هشدار دهنده تجهيز شوند.
* محل گذر از عرض خيابان
۲- براي رفع اختلاف سطح بايد از رامپ (سطح شيب دار) استفاده كرد.
۳- هيچ گونه مانعي نبايد جلوي ديد رانندگان به محل تغيير مسير نابينايان از پياده رو به سواره رو را بگيرد.
توصيه ها
۲- بهترين نوع مسير براي حركت نابينا خط مستقيم است.
۳- توصيه مي گردد در طول مسيرهاي موجود، با كمك خطوط راهنما در كف، نابينايان را به طرف مقصد هدايت كرد.
۴- بو و صدا مي توانند به عنوان عناصر هدايت كننده مورد استفاده قرار گيرند. حتي الامكان از انتشار بو و صداهاي گمراه كننده جلوگيري شود.
ب- فضاهاي دسترسي به ساختمان
۱- رسيدن به بنا با مسير مارپيچي و زاويه دار به دليل آن كه در هنگام رفت، داراي مشخصات و زواياي متفاوتي نسبت به برگشت است، احتمال گيج شدن و گم شدن نابينا و يا معطل شدن براي تشخيص مجدد مسير در بازگشت را دارد. لذا به طور قطع بهترين روش رسيدن به بنا براي نابينا يك مسير مستقيم مي باشد.
۲- وجود كفسازي خاص در مسير رسيدن به بنا، قرار دادن نشانه هاي اطلاع رساني و يا عملكردي مانند وجود صداي آب يا زنگ اتوماتيك يا تغيير سطح در مسير حركت به كمك شيب ملايم و هرگونه ابتكار مناسب ديگر مي تواند راهكار مناسبي براي تشخيص مسير براي نابينايان باشد.
ج- ورودي ساختمانها:
۲- نسبت هاي مختلف مصالح يا تغيير بافت چه از نظر ابعاد و زبري و چه از نظر خواص آلاستيك و انعطاف پذيري براي ادراك نابينا از مكان، مؤثر است و به عنوان مثال در صورتي كه براي كفسازي ورودي به بنا و يا هر ورودي ديگري از يك مصالح ساختماني و استاندارد استفاده شود، همواره نابينا هنگام احساس آن از طريق تماس كف پا و ارتباط لمسي آن به موقعيت ورودي پي خواهد برد.
منبع:کتاب خدمات شهری و معماری برای معلولین
ارسال توسط کاربر محترم سایت : hamed_yurdum
/ج