معماری ، هنر دیرین انسان
منبع : راسخون
معماری چیست؟
دست او دارای قدرت كافی برای شكستن درختان ، كندن خاك و كشتن حیوانات نبود و با خلق ابزار مناسب آن را توانا ساخت. همانگونه در طول هزاران سال ، او را می بینیم كه بی وقفه در تلاش وسعت بخشیدن به قدرت و قلمرو خویش ، اعماق زمین را شكافته، به ژرفای دریا فرو رفته و در بیكران آسمان در جستجوی منابع و پایگاه جدید است.
ارتیاط با دیگران ، یكی از ابزارهای توسعه قدرت رفع نیاز روحی او بوده است كه به اشكال گوناگون جلوه گر شده است و در این میان ، ابتدائی ترین آن ، ارتباط تصویری بوده است كه آثار آن بر سنگواره ها ، یادآور نحوه ارتباط او در دوره غار نشینی است.
ارتباط تصویری امروزه ار جایگاه ارزشمندی برخوردار است و نقشه كشی یكی از مهمترین گونه های آن است كه در تمامی رشته های فنی مورد استفاده قرار می گیرد.
همانگونه كه می دانید برای ساختن یك مجموعه ساختمانی با اتكا به دهها هزار كلمه در توصیف آن ، بدون اینكه تصویری از آن رسم كنیم ممكن نیست. به عبارت دیگر اگر قرار باشد ده نفر سازنده، همگی با اتكا به توصیفات موجود از طرف نویسنده ،ساختمانی بسازند، نهایتاً ده ساختمان متفاوت حاصل خواهد شد. هر چند كه توصیفات مذكور دقیق و جزء به جزء باشد.
لذا اگر چه كلمات ، نقش مهمی را در انتقال ایده ای طرح بازی می كند، اما نقشه، اصلی ترین وسیله برای ارتباط در كار معماری و ساختمان است بنابراین تصاویر در بسیاری از مواقع گویاتر از كلمات ، منتقل كننده ایده های فنی است. به همین سبب در رشته های فنی برای انتقال ایده ها از نوعی تصاویر ساده شده خاص به نام نقشه استفاده می كنند كه نوعی زبان ترسیمی است .
این زبان همانند زبان مادری دارای قواعد و دستورات خاص خود است.این قواعد به طور قراردادی وضع شده است و در اغلب كشورها به صورت استاندارد در آمده است.در رشته معماری نیز از نقشه هایی استفاده می شود كه به آن نقشه های معماری-ساختمانی می گویند.
نقشه كشی ، تركیبی است از ترسیمات تك تصویری سه بعدی و ترسیمات چند تصویری دو بعدی.
نقشه های ساختمانی در مقیاسها و اندازه های متفاوت ترسیم می شوند كه بتوانند تمامی اطلاعات مورد نیاز برای سات آن را اعم از اندازه و شكل و حتی نوع مصالح را به بیننده منتقل كند.
آشنائی بارشته معماری در هنرستانهای فنی و حرفه ای :
۱) رفتن به دبیرستان و تحصیل در رشته ریاضی فیزیك و بعد قبولی در كنكور سراسری كاردانی و یا كارشناسی.
۲) رفتن به هنرستان و تحصیل در رشته نقشه كشی معماری و گرفتن دیپلم در این رشته و بعد ورود به دانشگاه در مقطع كاردانی.
دانش آموز در دوره هنرستان می بایست دو سال در این رشته تحصیل كند تا موفق به اخذ دیپلم فنی و حرفه ای شود. در طول این دو سال او با رسم انواع نقشه های مورد نیاز برای ساخت یك خانه مسكونی اعم از اجرائی و معماری آشنا خواهد شد.علاوه بر تسلط كامل بر رسم نقشه های ساختمانی با دست ،با نقشه كشی به كمك رایانه ( اتوكد ) نیز آشنا خواهد شد.
علاوه بر آن با هنر طراحی و آشنائی با مبانی هنر های تجسمی ، شناخت اجزائ ساختمان ، نقشه برداری ، تاسیسات آب و فاضلاب ، تاسیسات برقی ، متره و برآورد، بناهای تاریخی نیز آشنائی كامل پیدا خواهند كرد.
درسهای تخصصی دوره هنرستان در این رشته عبارت است از :
۱) شناخت مواد و مصالح
۲) ترسیم فنی و نقشه كشی
۳) مبانی طراحی معماری
۴) نقشه كشی ساختمانی
۵) آشنائی با بناهای ساختمانی
۶) حجم شناسی و ماكت سازی
۷) متره و برآورد
۸) نقشه برداری
۹) تاسیسات ساختمانی
۱۰) عناصر و جزئیات ساختمانی
دانش آموز پس از گرفتن دیپلم فنی بدون گذراندن دو ره پیش دانشگاهی می تواند با دادن كنكور سراسری یا بدون كنكور به دانشگاه آزاد و یا علمی كاربردی راه پیدا كند و پس از گرفتن مدرك كاردانی با دادن كنكور كارشناسی وارد دوره لیسانس شود.
سپس یا با داشتن مدرك كاردانی به عنوان تكنسین معماری یا با داشتن مدرك لیسانس به عنوان مهندس معماری وارد بازار كار شود.
رشته معماری دارای آینده شغلی مناسب و همچنین فوق العاده متنوع با روحیات مختیف می باشد.بیشتر كارهای آن نیز بیشتر به صورت عملی و مهارتی می باشد.
تاریخچه معماری
تاریخ معماری جهان :
معماری غرب
در آفرینش فضای معماری _ در گزینش مبانی و ابزارو در تعیین نحوه بر افراشتن پیکره کالبدی و در طریق بهره ورداری از آن _استدلال و گاه اسقرارهایی صورت می گیرند که زمینه اصلی شان ، به ادعای سازندگان و ناقذان اروپایی ، منطق است .
کاربرد منطق در تدوین شکل و معنای بناها ، به آنها اعتبار می بخشد و ، در صورت توفیق نیز بر اعتبار منطق می افزایدو آنرا ترویج می دهد.
2. در سنجش و در باز شناسی فضای معماری - در گزینش معیارها و ضابطه ها و شیوه هایی که برای شناخت فراوده های دوران گذشته و یا همزمان با زندگی ناقدان نقطه عطف بوده اند- از استدلال ها و استنتاج هایی بهره گرفته شده و می شود که فرای قواعد منطقی تدوین شده نمی رود . هر گونه اظهار نظری در باره معماری غرب باید بر اساس و متکی بر چهار چوبی باشد که «منطقی» می نماید:عطف به منطق «ارسطویی»،عطف به منطق «دکارت» ،عطف به منطق«کانت»و عطف به منطق «هگل»و بالاخره عطف به منطق دیالکتیکی ماتریالیستی ،که از همان روزهای زندگی «هگل» چنان در فضای تنگ قرن نوزدهم اروپا طنین انداز شد .
معماری یو نان
1-دوران و شیوه هندسی 2- دوران کهن وش 3- دوران کلاسیک 4- دوران هلنیسم .
که هر کدام از این دوره ها شامل فضا و گستره مکانی خاصی را تحت پوشش قرار می دهند .
دوره اول دارای فضایی نا مشخص و گسترده و در واقع غیر قابل تعیین می باشد که مرکز ثقل آن را می توان آسیای کوچک دانست و دومی بیشتر مربوط به قلمرو حکومتی اسکندر است و شامل مناطقی می باشد که تحت نفوذ اسکندر قرار دارد که مر کز آن را بخش شمالی یو نان امرورزی می توان دانست سومی در واقع بیشتر فضایی اعتباری و قرار دادی می باشد زیرا بیشتر بر اثر جبر نظامیان به وجود می آمده است اما در دوره هلنیسم گسترش فرهنگ و تمدن یو نان است که در این دوره بوده که فرهنگ و تمدن یونان به سرزمینهای دور دست پای گذاشته است .
معماری رنسانس
«گونه های پر شمار تجربه های معماری سده میانی از دیدگاه معماران رنسانس نکته ای منفی بودو باید جای به شیوه واحدی در آفرینش معماری می داد و باید معطوف به ضابطه ها ومنظومه هاای معمارانه تازه ای می شد که در این دوران جهانی تلقی میشد در این دوران کمک گرفتن از هندسه به عنوان وسیلهای که در روان تر کردن ترکیبهای حجمی فرعی کاربرد فراوان داشت و به طراح کمک می کرد که به کمک اندازه هایی که از پیش درارتباط و در تناسب بایکدیگر سنجیده می شوند در تعیین عناصر فرعی معماری بامشکل روبرو نگردند.و گذری داشته باشند از فضای آکنده از گونه گونی تجربی به فضایی که در آن حساب و نظم در آفرینش معماری حاکم است ، که از طریق استدلالی کردن وو عقلانی کردن معمار یصورت می گرفت و همچنین از روش آفرینش و اجرای واحدهای معماری خاص سده میانه به روشی نوین روی آوردن و در پی آوردهای روابط اجتماعی و حرفه ای معماران بسیار دارای اهمیت بود . معماری رنسانس ایتالیا ، دارای بیانی ویژه است و از ابزاری نو و بس مهم برای مفاهیم خود بهره می برد که مهمترین آن را می توان شکل واقعی دادن به اندیشه فضایی که دارای خصیصه پرسپکتیوی است ،دانست. »
با توجه به مسائل بالا درمعماری رنسانس پنج نوع فرآورده معماری پدیدآمد که می توان به صورت مختصر چنین ذکر کرد38:
- بناهایی که در طول بررسی معمول بیشتر مورد توجه قرار می گیرنند مانند کلیساها، نمازخانه ها و مقابر . دستورها و قواعد تنظیم و تدوین فضای معماری در این رده ساختمانها ، همه جا به گونه ای آزاد از سنت های موجود و نه در پیروی صرف از آنچه معماران پر توان شکل داده وبه کار برده اند می نمایند .
- همه جا چنین عنوان می شود که فضای معماری در دوران رنسانس ایتالیا، به دست معماران ، به شکل موجودیتی در آمد که ، در درونش ، طراحی معماری ، برنامه ریزی دیدی یا بصری می شد. که تازگی این امر در شکل اجرایی آن بود که بعدها دورنمایی پرسپکتیویه به آن افزوده شد که معماران متناسب با توان نظری خویش ، از آن بهره می گرفتند.
- در این دوران معماران چه در داخل و چه در خارج بنا به دنبال یک وحدت شکلی بودند که در گذر زمان از فضای درونی به بیرون بنا و در باز شناسی روحیه ای که درون بنا را هویت و شخصیت بخشیده و در تطبیق شکلی و معنوی و نمادین آن با روحیه ای از حجم بنا قابل درک تواند بود که چگونگی شکل پوسته میانی این دو ، نقشی اساسی دارد که می تواند نقطه حرکت طراحی معماران این دوره محسوب گردد.
معماری باروک
«با اینکه اولین ومشهورترین معماران دوران باروک کسانی شناخته می شوند که فعالیت حرفه ایشان رادرزادگاه شان آغاز کرده اند ، معماری باروک یک پدیده ایتالیایی و زاذه شده درایتالیا دانسته نمی شود .معماری باروک پدیده ای است متظاهر یا متکی بر ویژگیهایی شکلی که گرویدن به آن نیاز به چیزی بسیار بیش از آنچه متعارف و معمول به شمار می رود ندارد .هر معماری می تواند از خود بر انچه در جریان فعالیتهای روزمره که بازار معماری عرضه می شود بیافزاید بی این که مستلزم آن باشد که فراورده سنتی معماری در سطح شهرها و مناطق پر سکنه تر از اروپا زاده میشود ،بی این که ، در گامهای بعدی معماران راهی نمایانده شود ،نو. معماری باروک از گذشته نزدیک خود فاصله میگیرد بی این که قدر آن را داشته باشد تا راهی نو در افکند .گونه گونی ، که به عنوان یکی از خصیصه های اصلی باروک شناخته می شود ، در سطوح مختلف نمایان می شود .در آثار یک دوره در گشتره یک شهر ، در پهنه سرزمین های اروپایی که دارای فرهنگ و سنت هایی نو واحدنددر این میان اما ف تلاش پر قدر و برای به وجود آوردن و رواج دان اندیشه های نو و متکب بر جهان بینی ها استوار صورت می گیرد که نمی توانند توان آن را بیابند که بر همه معماران در گستره مغرب زمین برای دوره ای کوتاه مستولی شوند .
از رنسانس تا باروک
یاکوب بورکهاردت
رنسانس اولیه که در ایتالیا پایه گذاری شد جهان را وارد دنیای تازه نمود که در آینده جدید این جهان را به دنیای مدرن پیوند می دادکه در واقع نوعی آگاهی تازه از تاریخ که با نیروی اصالت خود موجب خلق هنری تازه می گردید.رنسانس را زایش دوباره و زندگی تازه معنی کرده اند که مردم دوره وسطایی اروپا که در حسرت شکوه و عظمت تمدنهای کهن بودند به وجود آوردند. در واقع جنگها ، بیماریها ، نابسامانی های اجتماعی و... عرصه را بر همگان تنگ کرده بود که به دنبال راهی تازه برای فرار ئ فراموش کردن این دوران بودند که آن را در جلال و شکوه یونانیان و رومیان جستجو می کردند و بازگشت به آن دوره را تنها را نجات خود می دانستند. و با این مقدمه اروپا وارد دوره جدیدی شد که هم بتواند قدرت گذشته را بدست آورد و هم بر اساس کلیسا و سیاست در کشف علوم راهی گردد که نتیجه آن را می توان کشف قاره اروپا ، کشف پرسپکتیو ، اختراع چاپ ، شروع استعمار قاره های دیگر و... نام برد .
اما در حیطه معماری نتوانستیم منابع و نظری صحیح و کامل را بدست آوریم که بدانیم در این دوره چه رخداد ها و رویدادهایی در معماری مسیر را مشخص می کند تنها چیزیهایی که پیداست کپی برداری از آثار هنری و معماری دوره روم و یونان در این دوره فراوان گردید و مقدمات تفکر مدرن نیز پایه گذاری گردید که در باره معماری این دوره و سیر آن تا آغاز معماری مدرن دکتر فلامکی در کتاب شکل گیری معماری در تجارب ایران و غرب ، ویژگیهای معمارانه اروپا را از رنسانس تا باروک در موارد زیر جستجو می کند:
- دستورها و قاعده های به کار رفته در تولید فضا
- دور نمایی در فضای معماری
- پیوند و گسستگی های میان فضای بیرونی و درونی
- گرایش های پلان ولومتریک در آرایش فضای معماری
- پیوستگی های حجمی و رابطه های محیطی بناها
معماری از قرن چهاردهم تا هیجدهم در اروپا شاهد سه دوره بود که مقدمات تفکر عصر جدید رابرای اروپا رقم می زد که عبارتند : معماری رنسانس ، معماری مانیه ریسم و معماری باروک که لازم هست .
گوتیک
می توان برخی از ویژگیهای ساختمانی که در بناهای این دوره مشترک است را به صورت کلی چنین عنوان داشت:
- چگونگی شکل دادن به عناصر ساختمانی ،از منطقی نو پیروی می کند که همزمان به مختصات استاتیکی و شکل می نگرد . کاربری ها استاتیکی عناصر ساختمانی که فضای معماری را تحقق می بخشد به جنس مصالح ساختمانی و موضع اسقرار هر یک از گونه های عناصر ساختمانی می نگرند.
آنچه در تولید فضایی بلن و شکوهمند ،زیبا و پر جذبه نقشی تعیین کننده دارد وسیله ای حتی نمادین در مقوله معماری گوتیک به شمار تواند رفت ، تویزه است . تویزه همزمان ،سه کار اصلی را انجام می دهد : نخست انتقال نیروها رانشی در طول مسیری که از شکل تویزه داده میشود به نقاط مطمئن. دوم ممکن داشتن تقسیم بندی سطوح قوسی شکل پوشش های گنبدی به پاره هایی چند. و سوم آزاد گذاشتن دست معماران را در تعیین میزان و شکل خیزی که به پوشش قوسی و کنبدی داده شود .
- گرایش به قرینه سازی در فضای معماری ، دستیابی به ابزار های فنی – ساختمانی نو، پنچره های دارای شیشه های رنگین و مصور که به اندازه بزرگ و بلند ساخته می شوند و سوای بار زیبایی شناختی دارای نیازها و پیاوردهای استاتیکی و با اتکاء بر اینها و شرایط پذیری از اینها به شکل متداول دست یابند .
اما سوای بینشی که تقارن را عین زیبایی معنوی و کمال آفرینش می دانستند این مساله که در فضاهای داخلی از تقارن استفاده نشود را مجاز می دانستند . که همین بینش با عث به وجود آمدن ساختمانهای یا نقشه های گرد و تقارن شعاعی گردید . در واقع مبنای اصلی و اساسی تدوین فضایی دوران گوتیک ساده دیدن و ساده خواستن فضایی است که در تقارن به این مسئله بیشتر نایل آمدن .
- در بناهای دوره گوتیک ، عناصر ساختمانی ، دونقش عمده را پذیرا بودند :اول بر پا ساختن بنا و تضمین مقاومت پیکره کالبدی در برابر نیروهای داخلی و خارجی دوم تضمین پیوستگی و هماهنگی و انسجام در دو حد جزئی و کلی . در واقع هر بنایی ضمن متظاهر کردن پیوستگی های شکلی در تمامی حجمش ، استخوانبدی خود را در بیرون و داخل می نمایاند.
- بناهای گوتیک که بیشتر در کلیسا ها خلاصه می گردد وا خد های ساختمانی هستند بی هیچ پیوستگی حجمی به بناهای اطراف یا بافت شهری دوران خود که علی رغم زیبایی که دارند با بناهای مذهبی هم گسستگی حجمی و شکل دارند که در واقع صحنه ای را به وجود می آورند که همچون موجودی استثنایی در کالبد شهر دیده شوند . در واقع بناهای که کاربری مذهبی نداشتند در فضای معماری به گونه ای که دور از خشکی های دستوری می نمایاند عمل می کردند. فضای شهری پذیرای آرایشی آزاد بود و تنوع حاکی مهارتهای کمتر ، در واحدهای معماری – شهری را به وجود می آوردند. که این مسئله خود نیاز به بررسی خارج از قالب سبک گوتیک است که در این نوشتار نمی گنجد.
در کل آنچه را می توان از معماری این دوره از لحاظ ساختاری درک کرد .و این بناها به هر دورانی که تعلق داشته باشند. تنها یک ارزش و زیبایی واحد را نشان می دهند که از این مجموعه نه چیزی می توان کم کرد نه چیزی افزود .در این مجموعه ها ضمن اینکه تفکر و شخصیت انسانی نمود دارد ، روندی زنده در پیوند با رشد تاریخی این قاره را نشان نمی دهد34 . اما به راستی علت تبلور گوتیک چیست ؟ آیا معماری گوتیک در پاسخ گویی به اهداف و اندیشه های معماری شرق که در این دوران اثر قابل توجهی بر معماری اروپا داشته به پا خواسته ؟
معماری رومانیک(رومانسک)
در قرون اولیه این دوران هویت و معماری اروپا کاملا از بین رفت و در پی استقلال ممالک و بدست آوردن هویت گم شده معماری در این دوران به وجود آمد که آن را در قرن نوزدهم رومانیک یا رومانسک نامیدن که تر کیبی از معماری قدیم اروپا ، روم ، بیزانس و مشرق زمین بود.که مرکز عمده آن را ایتالیا می دانند.
در برابر ساختار رومانسک دو خصوصیت را نام می برندکه اول پیوستگی تمامی عناصر بنا است و بعد مسئله متریک فضایی است اما در تحلیل این دو خصوصیت می توان با نگاهی تازه به معماری این دوره ویژگیهای آن را به طریق زیر هم دسته بندی کرد:
- چگونگی شکل دادن به عناصر ساختمانی دگرگون شده و تجربه های پیشین در باره اتصال سطوح عمودی و طاقها و سقفها از روی ستونها و تزئینات دیوارها و موزائیک کاریها کاملا کنار گذاشته شد و مصالح اکثرا بدون اندود و تزئین به کار میرفتند در واقع معمری را بر دواصل استوار می کردند: اول مجلل بودن بنا از طریق اندازه و ارتفاع بلند و دوم نمایان داشتن شالوده بنا .
- قرینه سازی از اصول اصلی بود.چه در محور طولی و چه در محور شعاعی مورد استفاده قرار می گرفت.
- ساختمانهای این دوره در هر سرزمینی که خواستار حرکتی نو بودند ساخته می شد و شالوده فضایی خاصی را به مدل می گرفتن. که می توان گفت تممی فضای داخلی و خارجی آن را سنتزی از معماری روم است اما شکوهمندی و اثر روانشناختی خاصی که تصور می شد در بناهای مذهبی در اذهان بر جای می مان از طریق حجم زیبا یی است که بر زمین استقرار یافته است : سطخ افق و خط افق ،در بر گیرنده پیکره بنا می شود و بنا ، در طول خود یعنی در موازات سطح و خط افق ، تدوین می شود ، فهم می شود و در معرض شناخت قرار می گیرد .
در واقع تمدن وحشیانه و اولیه قرن هشتم تا دهم ، ردای گشاد بیزانس را گسست و خشونت مردانه جسم ساختمان را عریان ساخت . حال کلبدی سازمان یافته و واحد در راستای وحدت خود دست به کار شده است و حرکت می کند واگر قدم انسان در کلیسای دوران اولیه مسیحیت به طور یکنواخت با قافیه است و کلیسای بیزانس لغزنده است اما در این دوره با ایست آهنگین به نیازهای کاملا مهیج جواب می گوید.شاید در تمامی اروپا قدم های انسان، جوابگوی تاکید روانی بسیار، بغرنج تر از یک جهت هدایت ساده و یکنواخت است.
معماری بیزانس
بیزانس در منطقه ای قرار داشت که کوتاهترین مسیر بین غرب و شرق بود و دارای اهمیت تجاری بالایی بود که باعث گردیده بود از رونق بسیاری برخوردار گردد .و به علت این شرایط اقتصادی و سیاسی و فرهنگی که داشت باعث شده بود که ادغامی از فرهنگهای شرق و غرب داشته باشد که در واقع تمدنی را به وجود آورد که اساس و ریشه آن در غرب نهفته بود اما رنگ و بوی شرقی داشت .
در پدید آمدن هنر بیزانس و شکل گیری آن، در نگاه اول سه عنصر عمده، مشهود است که دارای نقش عمده ای در این هنر هستند ، نخست ضرورت اداری ،دوم تاثیرات هلنیستی و سوم تاثیر گذاری معاصر از پادشاه ساسانی .اما پیش از آنکه بخواهیم به صورتی جامع و کوتاه نگاهی به دوران بیزانس و رابطه آن را با غرب و شرق به پردازیم بد نیست که نگاهی به دیدگاههای لئوناردو بنه و ولو که برای اولین بار نسبت به این دوره ارائه گردید داشته باشیم :
-مساله شکل نشستنچند قوس متفاوت روی یک ستون یا پایه واحد و شکل اتقرار یک قوس روی دیوار هنگامی که شکل قوس و شکل دیوار زیرین آن نابرابرند ... موضوعی است که چنان دانسته شده که به یکی از مباحث فن معماری باز می گردد .جایی که چگونه گذر مقطع چهار ضلعی به گنبد کروی شکل مطرح است که این مسائل تا هنگام شکوفایی هنر بیزانس حل نا شده بودند.
-فرآورده های معماری بیزانس،بیشتر به صورت پیکره هایی اند که ضمن تبعیت از چگونگی تر کیب مکانهای اصلی و فرعی درون بنا ،به بیشترین هماهنگی و تعادل در شکل خاجی میرسند اما از محیط کالبدی شهر پی روی نمی کنند و مشروط به آن نمی شوند.
اگر به ویژگیها و نکاتی در سطور بالا به آن اشاره شد دقت کنیم شاید بتوان قبول کرد که معماری بیزانس با توجه به رابطه که با شرق و غرب داشته محل اتصال معماری از معنویات و مادیات است که مجهز به دانش ریاضیات و هندسه غرب و بر گرفته از عرفان و تفکر شرق است که روشی پیچیده در تحلیل این معماری را می گشاید .
اما آنچه مسلم است با توجه به دوران حکومت روم شرقی ، بناهایی که از ابتدا تا شکوفایی در این سرزمین بنا شده که آثار آن و تاثیراتش به دوران امپراتوری عثمانیها هم کشیده شده دارای گوناگونی خاصی است که آنها را نمی توان در یک شکل دسته بندی کرد. معماری بیزانس بر خلاف معماری روم از یک سرس دستورات خاص پیروی نمیکرده و از فنون و مصالح متفاوتی در ساخت بهره می جسته و در ساخت بناها بیشتر به مصاح بومی منطقه توجه داشته اند .اما عمده بنا های این دوره که دارای ارزش معماری هستند را می توان شامل کلیساها، صومعه ها ، مقابر ، بناهای ویژه شهیدان ، قلعه هایی که کاربری مذهبی داشتند و خانه های سلاطین دانست که این بناهها را می توان بر اساس طرح و شکل شان به سه دسته تقسیم کرد که عبارتند از:
- کلیساهایی که با تجارب معماری رومی تطبیق داده شده اند.که این مجموعه دارای ویژگیهایی همچون: تسلط بر بر جزییات اجرایی بناها در چهار چوب معینی نمودار است .اتصال سطوح که به کار پوشش افقی می آیندبه ستون ها به دیوارها ،به سادگی صورت گرفته و نظم، در فاصله گذاری و در تعیین تناسبات سطح ها و حجم ها ، اصلی اولیه به شمار می آید . آزاد گذاشتن معمار از سلسله اندازه هایی که از پیش داده شده که تداوم اندام ساختمان ، چه در فضای درونی و چه خارج ،به انتخاب مصالح ساحتمانی و شکلهای معمار ،مورد به مورد، تعیین می کند تحقق بپذیردو حجم های ساختمانی از بناهای مجاور مستقل و بیشتر برای اینکه زیبایی زاده از نظم و تناسبات به کار رفته به بر روی پوسته خارجی و متظاهر کننده، حجم ساختمان را به نمایش گذاشته شود .
- کلیساهایی که در محور طولی شان ، نقطه گزیده ، با پوشش گنبدی به ارتفاع برده شده است. که ویژگیهای این دسته را می توان اینگونه ذکر کرد:
اتصال عناصر ساختمانی عمودی به عناصر گونه گونی که به تعبیه پوشش اختصاص دارند ، پیرو روشی اساسی است که به شکل ظاهری بخشهای حساس بنا، با در نظر گرفتن جنس مصالح ساختمانی و امکانت تزیین سطحی آنها ، و به چگونگی های انتقال نیروها و به ویژه نحوه تاثیر گذاری مولفه های افقی می پردازد تا با آهنگ تقسیم بندی خطوط و سطوح عمودی و افقی برای به دست دادن نظام فضایی مساعد و مناسبی، همزمان به زیبایی و به استحکام پاسخ گو باشد و از اندوخته و آموخته های ریاضی و هندسه معماران بهره گیرد .
هم بناهایی که پس از احداث دگرگونی هایی چشم گیر روی حجم و دیوارهای جانبی شان شکل نهایی گرفته اند و هم آن دیگر بناهایی که شکل خارجی شان پذیرای دگرگونی نبوده، انظار عابران و نگاه مومنان را نشانه گرفته اند در واقع گرایش به زیبا سازی و تلاش در آفریدن ساختمانی با صلابت از اهداف معماران و بانیان این گونه بناها بوده که بدون آنکه سبک خوانده شود به آن دست یافته اند.
- کلیساها و یا بنا های مذهبی که تمامی بخشهای متشکله آن زیر نفوذ محو آسمان و زمین قرار دارد که دارای این ویژگیها است:
در پیوند دادن سطوح دیوارهای جانبی درون بنا ، که تا بلندترین نقطه محور قائم با بریدگی و اتصال هایی در معرض دیداند ، سوای برش های متناسب با مصالح و منطبق با آهنگ تناوب عناصر ساختمانی ، عنصر تازهای به گونه ای تعمیم یافته کارآیی می یابد که پیش تر نیز شناخته شده بود : آرایش پوشش های موزائیک و فرسک به شکلی گسترده در تدوین فضایی درونی بناهای مذهبی به کار گرفته می شود .
شکل برونی بناها که در این رده قرار می گیرند به چنان تکاملی در تدوین اندازه ها و تناسب ها تر کیب های عناصر سطحی و حجمی می رسند که گویی تنها ، پی جوی هدفی معین است : منعکس کردن ویژگیهای فضای درونی بر حجم بنا و بر هیئت خارجی آن ، در بناهایی که میل به نمایاندن ساختمان به رآورده ای انسانی که روی به آسمان کرده و تعالی خود را خیز در راستای زمین – آسمان دارد به نمایش می گذارد.
معماری دوران بیزانس را می توان در یک جمله معماری تعالی انسان از زمین به آسمان دانست که با توجه به دانش روز بر معنویات تکیه دارد.
معماری روم
اما آنچه که معماری رومی را متمایز از معماری اقوام دیگر همچون یونانیان میکنند را شاید بتوان به صورت ذیل توجیح کرد . که در واقع تمرکز قدرت های نظامی مالی و اداری روم باستان، دیر تر با تمرکز توان علمی و فرهنگی همراه شد و چنان که دانسته شده است، مدتی، توانمندترین شخصیتهای زبده، دانش و هنر زمان، را از دور و نزدیک جذب خود کرده است .و این امر تا آنجا که به تولید فضای معماری و به ویژگیهای آن باز می گرداند دارای پیاوردهایی به شرح ذیل است:
-توان اجرایی متکی بر ثروتهای مادی با یا بی ( رشادتهای که به رومیان نسبت داده شده است) بر سایر تلاشها مقدم بوده و رشد دهنده و بر انگیزاننده تولید در زمینه های دیگر است .
- آنچه پیشتر در جهان یا از حوزه پر تحرک مدیترانه شقی با فراست و ظرافت ساده پرداخته شده بود و به همراه دستا آوردهای اتروسکها تنها فضاهایی را به شمار می آورد که می توانستند مورد بهره ورداری سریع حکومت تازه به قدرت رسیده قرار گیرند . شور و ذوقی که از تحرک اجتماعی و از امکانات مادی و اجرا بهره می برد و از اینها منبعث می نمود به تدریج به تولیدات تازه ای در معماری ، مجسمه سازی، نقاشی، موسیقی ، نمایش، رقص و شعر منتهی شد که دارای اصالت بودند و توانستند بپایند .
اما آنچه در این نوشتار مورد اهمیت است و مورد اصلی بحث نیز می باشد ویژگیهای رومی می باشد که از مجموعه گوناگون و پر شمار معماری های رومین بیرون مزنند که به عبارتی میتوان این گونه دسته بندی نمود19 : پر شماری گونه های معماری ،گستره بودن حجم های معماری و شکفته شدن در صور هندسی و اتکاء به سیستم ساختمانها و استخوانبندی بناها به فنونی یکسره و نو و بر خوردار از کارایی گسترده که به مختصر در باره هریک چند سطری را در ادامه خواهیم نوشت.
پر شماری گونه های معماری
گستردگی حجمی بنا
با توجه به سطور بالا برای شناخت یک بنای رومی به آنچه که درون آن اتفاق می افتد باید توجه کرد و عوامل داخلی آن را باید مورد بررسی قرار داد.تا بتوان به درک صحیحی از آن داشت.
فنون اولیه ساختمان
-اوپوس کو آدراتوم.که عبارت است از سنگهای چهار گوش تراش که معمولا منظم اند و گاه تراش کامل ،که به صورت افقی کنار یکدیگر قرار داده می شدندکه علاوه بر کارایی های ساده در ساختن قوسها و پوششهای گهوارهای به کار می رفته است.
-اوپوس سیلیکئوم. عبارت است از دیواری که سنگهای به شکل نا منظم و دارای اندازه های جور وا جور بنا می شده است.
-اوپوس کمنتی کئوم. عبارت است از ترکیبی از لاشه سنگهای نا منظم و گاه خردی که به وسیله ملات به یکدیگر می چسبند و شکلی کم وبیش یکنواخت و یک پارچه می یابند که در موارد پیشرفته برای تعبیه پوششها استفاده می گردید.
-اوپوس لاتریکیوم. که روش به کار بردن خشت خام و آجرهایی که در کوره پخته شده اند در بنای پیکره های ساختمانی مبتنی است.
بیشترین و یا نوترین ابداع ساختمانی رومیان را در بنای قوسها و طاقها ی منحنی شکل می یابیم که تناسب و اندازه هایی هستند همزمانپاسخگو به نیازهای فنی و کاربردی و زیباشناختی .
بیشتر ساختن و تند ساختن دوری جستن از تلاش های نظری خالص در زمینه مدلهای کاربردی و سیتم های اندازه گذاری معطوف به شکل ظاهری بنا ها، پاسخ گویی به نیازهای محلی با احداث بناها و مجموعه های معماری از راه به کاربردن شیوه های ابداع و تدوین معماری که مدل مولد اصلی یا ماتریس یا پروتوتیپ آنها بناهای شناخته شده رومی است ولی در نهایت دو عامل دیگر نیز در ترسیم و اجرای آنها موثر است : فرهنگ محلی و سلیقه و توان معمار و معمار مجری .
هنر هخامنشي :
اين نقش برجسته كاري بر ديواره تالارها كنده شده اند كه بهترين و سالمترين اين نقشها متعلق به تالار آپادانا است . آنچه در تمام تخت جمشيد جلب نظر مي كند رعايت كامل تقارن است . اگر در تعداد ستونها ي هرتالار دقت كنيم عدد زوج مي يابيم . اگر به نقش روي ديوارها خوب دقت كنيم در تمام آنها رعايت تقارن را مي بينيم .
در تخت جمشيد نقش برجسته اي وجود دارد كه در ميان ساير نقش برجسته ها منحصر بفرد است . اين نقش برجسته تنها نقشي است كه يك رويداد را روايت مي كند . درحالي كه اكثر نقوش ديگر اين جنبه روايت گري را ندارند. نقش هايي را كه گوياي اتفاق هايي هستند روايت گري مي خوانيم . اين نقش گوياي شكايت كسي است كه بر او ظلم شده و از مظلوميت خود در نزد داريوش شكوه مي كند ، بنام متظلم مدي است .
نقش برجسته ديگري هم در بيستون وجود دارد كه از همين خاصيت برخوردار است ، اين دو نقش برجسته تنها آثار هخامنشي هستند كه از خاصيت روايت گري برخوردارند . موضوع اين نقش برجسته شكست دادن اقوام مختلف بوسيله داريوش است .
كاشيكاري در عهد هخامنشي :
فلزكاري در عهد هخامنشي :
مرصع كاري در عهد هخامنشي :
تمدن هنـد
•نخستین تمدن و فرهنگ بزرگ هند در هزاره ی سوم پ.م در کرانه ی رود سند متمرکز شده بود. موهنجودارو Mohenjodaro و هاراپا ـ Harappa (در پاکستان امروزی) از مناطق اصلی گسترش این فرهنگ بودند.
•موهنجودارو ، با بیش از پنج هزار سال پیشینه، از طرا حی شهری به صورت شبکه ی شطرنجی برخوردار بوده و ساخت آن بر فراز تختگاهی انسان ساخت به بلندای 14 متر بوده است.
•آثار بر جای مانده از معماری و شهرسازی این شهر گویای تأسیس یک مرکز بزرگ تجاری با خیابان های بزرگ شمالی ـ جنوبی به پهنای دوازده متر با خانه های چند طبقه از آجر و چوب و شبکه های پیشرفته فاضلاب است.
•ساخت خانه ها با رعایت دو اصل صورت می پذیرفته : امنیت و آسایش
•خانه ها را به گونه ای ساخته اند که ورودی ها در گذرگاههای فرعی باز شود و نور و هوا از حیات خلوت ها تأمین گردد. ضخامت دیوارها نمایانگر دو طبقه بودن خانه هاست.
•حمام همگانی شهر نیز بر فراز تختگاه دارای استخری به طول 12 متر و عرض 7 متر و ژرفای 2 متر بوده که دیواره ی داخلی آن با آجر، ملات و ساروج ساخته شده.
•انبار غله ی شهر با سقف چوبی و سالنی با بیست ستون از دیگر بناهای مهم موهنجودارو به شمار
می آیند.
•استفاده از آجرهای استاندارد (cm 27× 13×6) ، شبکه فاضلاب پیشرفته، خانه هایی بر اساس نقشه و اندازه یکسان و سرانجام برقراری عدالت اجتماعی با توجه به وضع ساختمان های شهر، همگی حکایت از شهری توسعه یافته و تمدنی شگفت انگیز دارد.
•آیین بودا : بودا شاهزاده ی نپالی و از اشراف بود (سده 6 پ .م) که ریاضت را به همراه تهیدستی پیشه نمود.
•فلسفه ی اعتقادی بودا: گذر از جهان مادی به معنوی، نگرش به چهار سوی عالم، دستیابی به بالاترین درجات انسانی که تماماً در معابد بودایی تبلور کالبدی یافته
•از دیدگاه او زندگانی دارای چهار مرحله است : کودکی (راه قدسی)، جوانی (زندگی و کار)، میانسالی (گوشه گیری) و سالمندی (فقر و ریاضت)
•استوپا : معبد بودایی که از سنگ و پلان دایره وار در قالب گنبدی نیمکره بر فراز آرامگاه یک پارسای بودایی ساخته شده است. بلندای آن از زمین پانزده متر و مصالح آن تماماً سنگ می باشد.
•این معبد دارای چهار دروازه سنگی هر کدام به سمت یکی از جهت های اصلی جغرافیایی. در سمت جنوبی پلکانی است که به صفه ی استوپا منتهی می شود و دسترسی به یک راهروی باریک نرده دار در پیرامون گنبد را میسر می گرداند، در بالای گنبد، فضای مربع شکل محصوری به نام هارمیکا ساخته شده که نماد بهشت خدایان است. ا ز طریق هارمیکا جهان به بهشت پیوند می خورد.
•استوپای بارهوت کهن ترین، امراواتی زیباترین و سانچی معروف ترین این معابد اند.
•در تندیس بودا مشاهده می شود که بین ابروها نقطه ای قرار دارد و به منزله چشم سوم یا چشم حکمت و معرفت است. در یوگا نیز مرکز نیروهای روحی و روانی فرد بر روی پیشانی او جای دارد.
•چایتیا : گونه دیگری از معابد بودایی است که به صورت صخره ای می باشد. معبد کارلی در سال 50 میلادی ساخته شده و از زیباترین ابنیه غارگونه هند به شمار می آید . برای ساخت معبد کارلی قله ی یک تپه را خالی کرده و تالاری به طول 38 متر و ارتفاع 14 متر احداث نمودند. در انتهای تالار محرابی وجود دارد و در دو سوی صحن نیز ستون های عظیمی با سر ستون ها زنان و مردان فیل سوار جلوه می نماید. در ورودی چایتیای کارلی فیل ها ی غول پیکر ساختمان های چند طبقه را بر دوش خود نگه داشته اند.
•آیین هندو : اوج گیری این آیین در سده یکم میلادی است.
•شیوا یکی از پیچیده ترین خدایان جسم یافته هندویسم است که کیفیت ها و صفات متضادی را در خود جای داده است. شیوا در سانسکریت به مفهوم خجسته می باشد.
•ماندالا : در سانسکریت به مفهوم دایره کامل است و از اعتقادات مذهب هندوست . در حقیقت ماندالا، اصطلاحی برای بیان هر نوع پلان با الگوی جدولی که نماد جهان ماوراء طبیعی است. جهانی کوچک شده از دید انسان. توجه اصلی به مرکز آن جلب می شود زیرا همه ی نیروهای روحی ـ روانی در آنجا متمرکز می گردد. در کیهان شناسی هندو، سطح کره ی زمین به صورت مربع نمایش داده می شود. صفحه ای شطرنجی که بازتاب روابط آسمانی (سپهرنما) برای ساخت معماری و شهرسازی را بدست می دهد.
•آیین جین : معابد جین دارای پلان مربع اند مانند ویملا ، تیجپالا ، آدیناتا
سلسله مراتب فضای معماری این معابد عبارتست از : الف ـ دروازه ب ـ ایوان پ ـ برج
•نمادهای هنری هند : چرخ هستی : صلیب شکسته انسا ن : بهعلا وه زمین : مربع آسمان : دایره
معماری های- تک
از تظر معماران این سبک ،عصاره و مشخصه هر عصر در معماری آن دوره شکل کالبدی یافته است. نظریات و مبانی معماری مدرن و های- تک در اصول بسیار به یکدیگر نزدیک است و می توان گفت که معماری های- تک فرزند خلف معماری مدرن است.
اگر معماران مدرن در طرح های خود ماشین را به نمایش می گذاشتند،معماران های- تک داخل ماشین و اجزای آن را نمایش می دهند.
از دیگر معماران معروف این سبک می توان از نورمن فاستر ،مایکل هاپکینز،سانتیاگو کالاتراوا نام برد.
گذری بر تاریخچه معماری در ایران
شاید به جرات بتوان گفت برای اولین بار ایرانیها بودند كه آجر را درست كرده و از آن در معماری استفاده كردند.
عمر هنر در ایران به قدمت تاریخ است و معماری از كهنترین هنرها است. رونق و اعتلای معماری در ایران از دوران باستان گواه آن است كه این سرزمین از كانونهای نخستین شهرسازی و نیزسدسازی و مهندسی بوده است كه نمونه آن بناهای مختلف و سدهای باستانی و دهكدههای متعدد در جای جای خاك این كشور است. آثاری كه جسته و گریخته از میان نوشتههای باستانشناسی و شرق شناسان به دست میآید روشنگر آن است كه هنر و معماری از ۵۰۰۰سال قبل در این مرز و بوم ریشه دوانده است.
نظری اجمالی به معماری ایران در عهد باستان این ویژگی را آشكار میسازد كه معماری ایرانی بر سه اصل استحكام، آسایش و انبساط پایهگذاری شده است. معماری ایرانی در طی تاریخ خود دارای اصالت طرح و سادگی توام با آرایش و تزیین بوده است.تمامی گستره ایران به ویژه روستاها و آثار قدیمی و باستانی آن چون كتاب زنده اما فرسودهای از تاریخ معماری و هنر است كه هر برگ از این كتاب در لحظهای كوتاه دروازه چندین هزار سال تاریخ را بر روی تماشاگر میگشاید. كمتر روستایی در ایران وجود دارد كه در آن معابر باستانی ناهید یا قلعهگبری و قلعه سلسال (صلصال) با طاقهای ضربی و یا هلالی به چشم نیاید و در آن از بقعهها و امامزادهها و یا قلعههای معروف كه مضمونی افسانهای و تاریخی را در خویش نهفتهاند اثری نباشد، برای مثال میتوان به قلعه مرو و قلعه اصفهان و یا قصر كیاكسار پادشاه ماد در همدان، كاخ پاسارگاد و تخت جمشید یا پارسه، آثار شوش، ایوان مدائن یا طاق كسری در تیسفون اشاره كرد.
شاید به جرات بتوان گفت برای اولین بار ایرانیها بودند كه آجر را درست كرده و از آن در معماری استفاده كردند كه نمونه بسیار قدیمی آن در معبد چغازنبیل واقع در شوش است كه شاید بتوان با آن قدمت معماری بشر سنجیده شود و همچنین نشانه استعمال نخستین آجرها را در تپه سیلك كاشان، منارهها و سدهای باستانی و بازمانده ساختمانهای كهن در مرو، خرابه قصر هاتره در ساحل دجله و ویرانههای معبد كنگاور، یادگار خسرو پرویز در قصر شیرین و طاق بستان كرمانشاه مشاهده كرد.
معماران و هنرپروران شهرساز ایرانی از زمانهای باستان از برجستهترین كارشناسان عصر خود بودهاند تاریخ نام بسیاری از معماران برگزیده را به یاد ندارد، اگرچه آثار گرانقدر آنها بهترین شناسنامه در شناسایی خصایل هنری و اندیشه آنها است. از میان معماران شهره عهد باستان باید از «سئنا» نام برد كه تا مرزهای نبوغ پیش تاخت و نیز به «برازه حكیم» كه در زمان اردشیر ساسانی میزیست و سدساز و معمار و شهرساز بیهمتایی بود اشاره كرد. «برازه حكیم» سدی را كه اسكندر بر شهر فیروزآباد فارس بسته بود شكست و فیروزآباد تازهای بنا كرد كه دستاوردها و خطوط اصلی معماری ایران را ترسیم میكرد.
نمونههایی از خدمات معماری این چنین معماران و مهندسانی در كتاب «فارس نامه» ابنبلخی و «آثار عجم» فرصت شیرازی و «مرآتالبلدان» و فارسنامه ناصری «حاج میرزا حسن فسایی» و سایر كتب قدیمی آمده است.
سیر تكاملی هنر ایرانی از جمله معماری ریشه در حوادث تاریخی كشورمان و همچنین طبیعت اقلیمی ایران دارد.
فرهنگهای فاتحین و مغلوبینی كه پا به ایران گذاشتهاند سهم بسزایی در فرهنگ معماری این مرز و بوم دارد. آداب و رسوم، مراسم مذهبی، روحیه و اخلاقیات، اندیشه و عقیده نسلها در معماری ایران انعكاس واضحی دارد. نه تنها در بناهای عظیم بلكه در آثار كوچك هم این انعكاس را میتوان یافت.
دهكدهها و آتشكدهها كه در گذشته در سراسر این خطه وجود داشتهاند گنجینهای از فرهنگ معماری ایران باستان را در خویش نهفتهاند از این معابد «میترا» كه قبل از زرتشت در ایران رواج داشته نمونههای چندی باقی است. معبد «مصیصرا» در شمال غربی ایران كه در كوه تراشیده شده است و همچنین صخره «بی فخریكا» در جنوب دریاچه ارومیه از جمله این نمونهها هستند. مهرپرستان باستانی قبل از ورود به معبد در جایی دست خود را به آب میزدند و آن را «مهراب» مینامیدند، كه شاید لغت محراب دوره اسلامی از آن سرچشمه گرفته باشد.
معماری در زمانهای مختلف از ابتدای عصر امپراطوری مادها از شكوه و عظمت بالایی برخوردار بوده و رو به پیشرفت گذاشت، در اواخر این مرحله تاریخی معماری دوره اسلامی با تجهیزات و سلیقهای به شیوه ساسانیان از چنان جلوهای برخوردار بود كه در دنیا كمنظیر می باشد، به طور كلی تاریخ معماری ایران را میتوان به چندین دوره تقسیم كرد:
۱) ۵۰۰۰سال قبل از میلاد مسیح، ایرانیان كه زمستانها و تابستانها كوچ میكردند، شروع به ساخت خانههای سفالی و ابزارهای سنگی پیشرفته كرده و با افزودن قسمتهایی از جنس استخوان، خانههایشان را تكمیل میكردند و وسایل خانه را با رنگهای قرمز و مشكی رنگ كرده و در آتش میپختند و بدین ترتیب پایههای معماری ایران بنا نهاده شد.
۲) در طی ۴۰۰۰سال قبل از میلاد، ساكنان زاگرس دهكدهها را ساختند و به تدریج به صورت متراكم زندگی كردند و معماری ایجاد شد.
۳) در ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح،سنگ سفید، قیر وانواع دیگر سنگها برای ساخت و ساز استفاده میشد.
۴) در ۲۰۰۰سال قبل از میلاد مسیح، آمدن آریاییها به فلات ایران مهمترین اتفاق بوده كه در آن زمان هنر معماری به اوج اهمیت خود رسید، ساخت سفالهای نازك در نواحی البرز و همسایگانش گسترش یافت و ساختمانهای مجللی با دیوارهای آجری با نقاشیهایی با طرحهایی از انسانها در برجهای فلكی درختان و سایر شكلها تزیین گشت. شهرنشینی توسعه یافت و كندهكاریهای سنگی به مرحلهای رسید كه زیبایی چشمگیری به شوش بخشید.
۵) ۱۰۰۰سال قبل از میلاد مسیح، به دلیل عدم دسترسی به اسناد باستان شناسی، دوران سیاه پیشینه تاریخی نامیده میشود. از یافتههای اندكی كه به دست آمده، چوپانان و كشاورزان ثروتمندی در دامنههای البرز زندگی میكردند و آثار معماری پیشرفتهای داشتهاند.
از میان دورههای طی شده و دگرگونیهای پدید آمده در تاریخ و معماری ایران به دلیل كمبود مجال تنها به بررسی چند دوره كه تغییرات مهمتر یا پیشرفتهای بیشتری صورت گرفته میپردازیم.
دوره اشكانیان یا پارتیان
آنها در اوایل از شیوههای هنر یونانی پیروی میكردند. اما پس از مدتی به هنر معماری به ویژه به معماری سنتی و ملی ایران تمایل نشان دادند. در دوره اشكانیان، معماری مبنای اصلی خود را از آداب و اصول قبایل چادرنشین پارتی در برپایی اردوگاهها گرفت.
حیاطهای چهارگوش مركزی با ایوانهای چهارسوی آن به عنوان مظهری از معماری پارتیان به بینالنهرین برده شد. در این دوره از معماری رسمی ایران، ساختن گنبد متداول گشت.
در معماری پارتی پس از شكوفایی دولت اشكانی به نمای ساختمان توجه بسیاری شد و میكوشیدند آثار هنری را بر دیوارها، در معرض دید متمركز كنند. نقاشی دیواری توسعه یافته و تزیینات آمیختهای بود از نقاشی و گچبری، كه نمونه بسیار زیبای آن در معبد كوه خواجه در وسط دریاچه هامون در سیستان به دست آمده است. اشكانیان در معماری خود از طاق گهوارهای، قوس و رگچین با سنگ قلوه و برجستهكاری تزیینی استفاده میكردند.
از ویژگیهای معماری و هنر این دوره انتقال برخی از عناصر معماری و هنر است كه به دوره بیزانس و ساسانی منتقل شده است. شاید تاریخ معماری «طاقدار» كه در ایران بسیار معروف است از دوره اشكانیان آغاز شده و در دوره ساسانیان تكامل یافته باشد كه نمونهای از آن را در بنای طاقگرا واقع در دامنه كوه «پاطاق» در كنار راه كرمانشاه به سرپل ذهاب كه تركیب طاق گهوارهای است، میتوان دید. همچنین بنای معبر آناهیتا در كنگاور كه بر سر جاده همدان و كرمانشاه واقع شده و منسوب به دوره اشكانیان است از جمله شاهكارهای هنر معماری پارتیان به شمار میرود.
دوره ساسانیان
بهترین شیوه طاق زدن بر بناهای مربع شكل، در معماری ایرانی و حتی معماری غربی متعلق به ساسانیان است. هنر معماران آن دوره پوشاندن فاصلههای وسیع با مواد سخت بوده است، بعضی از اصول معماری ساسانی بود كه راه را برای ترقی معماری «گوتیك» در اروپا باز كرد.
در مجموعه هنر معماری این دوره، یگانگی و پیوند خاصی دیده میشود كه اساس معماری گنبد است و ایوان، طاق نماها، اتاقها و طاقهای گهوارهای كه اغلب در اطراف یك یا چند حیاط قرار گرفتهاند، هنرهای گچبری، موازییك كاری و نقاشی دیواری، تزیینات بناهای ساسانی را شامل میشوند. در تنوع آثار ساسانی تاثیر همسایگان به خوبی آشكار شده است. از جمله تصاویر موزاییكی كه از كاخ فیروزآباد به دست آمده، به روش رومیان موزاییك شده است. در این موزاییكها تصاویر بسیاری از نوازندگان و انسانهای دیگر به سبك ایرانی نقاشی شدهاند. از دیگر تزئینات این دوره باید به حجاریهای سنگی ساسانیان اشاره كرد. حجاریهای این دوره در نوع خود بینظیرند، مانند نقوش حجاری شده طاقبستان در كرمانشاه و نقش رستم.
به طور كلی، معماری عهد ساسانی براساس معماری سنتی و برای نواحی خشك مركزی و شرقی ایران پدید آمده بود. بدین معنی كه در بناهای ساسانی اعم از كاخها و آتشكدهها، پوششهای گنبدی و ساختن ایوانهای دارای طاق ضربی و چهار طاقهای مخصوص آتشكده، متداول و اساس معماری آن زمان بوده است. تعدادی از بناهای ساسانیان كه بقایای آنها به جای مانده است مانند كاخهای فیروزآباد، كاخ سروستان در فارس و ایوان مداین در تیسفون، ایوان كرخه در خوزستان، همچنین آتشكدههایی با نامهای «تپهمیل» حد فاصل تهران و ورامین، آتشكده نیاسر در كاشان، آتشكده آذرگشسب در تخت سلیمان و چهار قاپی در قصر شیرین تا حد زیادی وضع معماری را در دوره ساسانیان آشكار میكنند.میان شیوه معماری پارتی و ساسانی در بنیاد ساختمانها چنان همبستگی و نزدیكی وجود دارد كه هنوز گروهی از صاحبنظران در انتساب پارهای از آثار به دست آمده به این دو دوره دچار تردیدند. به طور نمونه، در انتساب كاخ مداین در تیسفون به یكی از این دو دوره هنوز اظهار نظر قطعی نشده است.
دوره هخامنشیان
دوره اسلامی
پس از آنكه اسلام ایران را فرا گرفت، معماری ملت ما خود را با آیین جدید سازگار ساخت. به جای آتشكدههای ساسانی ساختن مسجدها و منارهها برای دعوت به اسلام و نماز آغاز شد. تزئینات رایج در معماری كهن ایرانی با همه ویژگیهای خود از گچبری و آرایش با كاشی لعابدار و غیره به معماری اسلامی ایران انتقال یافت. نقش اسلیمیهای مساجد ایران همان پیچكهای ساسانی است كه نمونه آن را در طاقبستان میتوان یافت.
از آغاز گرویدن ایران به اسلام بسیاری از سنتهای ایرانی از جمله سنت معماری آن همگام با تاثیرات «بیزانس» میان حكمرانان اسلامی متداول گشت. چنانكه بسیاری از قصرهای خلفای اموی از جمله قصر «الحیر» و «مشاطه» بیش از هر چیز از اسلوب ایرانی الهام گرفته است و زینتهای آن از ایران پیروی كرده است.
معماری هر قوم و هر دوره بازگوكننده نحوه اندیشه و جهانبینی و سنتهای آن قوم است هر چه بنیادهای فرهنگی ملتی استوارتر باشد، هنر و معماری آن ملت هم استوارتر و از نوسانات كمتر برخوردار خواهد بود. هنر معماری بیشك یكی از بارزترین مظاهر تمدن هر قوم و ملت است.
بعد از ورود اسلام به ایران و سپری شدن دورههای تاریخی متعدد معماری ایرانی كمكم به شكل مدرنتری تغییر یافت كه از میان آن دورهها به دوره صفویه، قاجاریه و پهلوی میپردازیم.
دوران صفویه
ارتباط بیشتر ایران با غرب، معماران ایرانی را بر آن داشت تا عوامل مشخص معماری ایران را با روشنبینی و توجه خاصی با عوامل معماری غرب درآمیزند و آثاری به وجود آوردند كه از نظر هنری دلپسند باشد.
برای مثال سرسرای ورودی خانههای بزرگ در آن دوره با پلكانهایی كه از وسط این سرسرا آغاز میشود، و از پاگرد به دو شاخه در جهت مقابل یكدیگر به بالا ادامه مییابد كه تاثیر معماری كشور روسیه است و از اواسط سلطنت ناصرالدین شاه به بعد رواج یافت.
معماری خارجی با طرحهای تزئینی ایرانی از قبیل كاشیكاری، آیینهكاری و گچبری توام شد كه گوشهای از معماری عصر قاجاریه را نشان میدهد.
ایجاد زیرزمینها با طرحهای زیبا و پوشش های ضربی آجری، تعبیه حوضخانهها، رواج بادگیر برای خنك كردن فضاها و احداث تالارهای بزرگ با شاهنشینها و غرفهها و گوشوارهها همه و همه به صورت دلپسندتری درآمد.
ساختن بادگیرها در ابتدا ساده و فقط شامل یك دهانه هواكش مزین به كاشیكاریهای زیبا بود، سپس به تدریج مراحل كمال را پیمود.
چنانكه صورت تكاملیافته آنها، دو طبقه و از چهار جهت دارای هشت دهانه هواكش است و جریان باد و هوا را از این دهانهها به داخل ساختمان هدایت میكند.
در معماری كاخسازی، ساختن بادگیرهای مزین به كاشیكاری و قبه طلا در عمارت، ركنی از معماری اصیل ایرانی بوده است.
بناهای مسكونی دوره قاجار با طرحی شامل اتاق مركزی ایوان (بادوستون در برابر آن) و اتاقهای كوچكتر واقع در اطراف اتاق مركزی به صورتهای ساده یا مفصل، همه به شیوه معماری اصیل ایرانی در دورههای قدیم بوده كه در این دوره با ابتكارات جدیدتر به صورت دلچسب و نیكو تكمیل شدهاند.
كاشیهای منقوش دوره قاجاریه، اغلب ناچیز و از نظر هنری فقیرند و تنها تقلیدی ناقصاند از كارهای قرن گذشته.
با آنكه ناصرالدینشاه، عدهای از نقاشان را برای تحصیل و مطالعه به موزههای رم و پاریس فرستاد و افرادی از این نقاشان در هنر خود پیشرفتی كردند اما كارگران ساده كاشیساز نمیتوانستند به خوبی از آثار آنها استفاده كنند، با این وجود به قول ناصرالدینشاه، هنر كاشی سازی «متجدد» شد.
در تهران و اطراف آن، چند نمونه مهم از معماری قاجاریه دیده میشود: یكی مقبره حضرت عبدالعظیم در شهر ری است كه بنای مقبره و گنبد طلای آن قابل توجه است.
مجموعه این مكان مقدس دارای سردر و ایوان آیینهكاری رفیع و چندین صحن و گنبد طلایی و دو مناره كاشیكاری و رواق و مسجد است.
بناهای دیگر قابل توجه عصر قاجاریه «مسجد امام سلطانی» و مسجد سپهسالار شامل جلوخان وسیع، سردر و منارههای كاشیكاری، هشتی، صحن، حجرات دوطبقه ستونهای سنگی زیبا و شبستان است، با اینكه اغلب كاشیكاریهای این مسجد، از كاشی هفت رنگ است، ولی بعضی نمونههای كاشیكاری معرق هم دیده میشود.
رنگ كاشیها بیشتر قرمز و صورتی و سفید است. در حالی كه در آفتاب درخشان ایران، رنگهای قدیم مانند فیروزهای و سورمهای مطلوبتر است.
از دوره قاجاریه تیمچه و بازارهای وسیع با پوششهای خوبی در تهران و شهرستانهای بزرگ موجود است كه چه از نظر هنر آجركاری و كاشیكاری و چه از نظر وسعت دهانه طاقها قابل تحسین و ستایشاند.
یكی دیگر از هنرهای قاجاریه، نقاشیهای بزرگ بر دیوارها است.
اگرچه اغلب در این نقاشیها، تاثیر هنر اروپایی دیده میشود، اما در كل قابل توجه است.
در زمان قاجار نقاشی دیوار جای مینیاتور را گرفت. در این دوره شیوه نقاشی فرنگی به دست ایرانیانی كه به ایتالیا رفته بودند به ایران راه یافت.
دوره پهلوی
با همه زیبایی كه این نوع معماریها به قیافه شهرهای ایران بخشید، متاسفانه غالبا جنبه تقلید از شیوههای معماری غرب بوده است تا تبعیت از هنر اصیل معماری ایران.
با این وجود، در بعضی از موارد، ناچار به استفاده از تزئیناتی به سبك ایرانی شدهاند.
بناهایی چون كاخهای سعدآباد، كاخ مرمر در تهران، دبیرستان البرز، كاخ وزارت امور خارجه و سردر باغ ملی و عمارت پست گواه این مدعا است.
این طریق معماری بدون توجه به عوامل اقلیمی و پیشینه معماری ایران هنوز ادامه دارد.
سخنانی زیبا در مورد معماری از بزرگان این هنر
والترگروپيوس: از قاشق غذاخوري تا شهر دامنه كار معمار را تعريف ميكند.
اتيون لوييس بوله : معماري چيست؟ آيا معماري هنر ساختوساز است؟ يقينا خير.
تادااو آندو : معماري بايد كاملاً با اطراف هماهنگي داشته باشد.
فرانسيسكو ميليزيا : معماري هنر ساختن است.
تويوايتو : معماري پديده شهري است.
رمانتيسمها : معماري هنر مستقل است.
فوتوريستها : معماري تحت تأثير جهان مكانيكي و تكنولوژي ميباشد.
لوكوربوزيه : معماري غير از نمايش ساخت و پاسخ دادن به نيازها است.
جان راسكين : معماري هنر مرتب كردن و تزيينات بناهاي ساخته شده توسط بشر به هر مقصودي است به قسمي كه در سادهترين نگاه سلامت، نيرو و لذت بردن روح را ميسر نمايد.
اسنووا: ايدولوژي لادوفسكي درباره ساخت گرايي اينگونه معرفي شده بود كه معماري بايد تركيب سه عامل روراستي فني، امكان پذيري اقتصادي و بيان تجسمي باشد.
ل.بنهووله: معماري مدرن از تغييرات فني، اجتماعي و فرهنگي ناشي از انقلاب صنعتي، زاده شده.
كريستين نور برگ-شولتز: شايد به اين نتيجه برسيم كه صفت كمال معماري در گرو سه معيار اساسي است، نقش ساختمان، شكل و فنون.
هولاين: همه معمارند و همه چيز معماري است.
آدلف لوس: معماري چيزي نيست جز يادمانها و مقبرهها.
لوكوربوزيه : معماري بازي احجام زير نور است.
مدرنيستها : معماري صنعت ميباشد.
ايزنمن : معماري امروز ما بايد منعكس كننده شرايت ذهني و زيستي ما باشد و آنچه كه در معماري امروز ما مورد غفلت قرار گرفته بخشي از زندگي ما است.
والترگروپيوس : معماري هنر كاربردي است و در ارتباط نزديك با ساير هنرها شكل ميگيرد و نمونه بارز اين تعريف مدرسه باوهاس ميباشد.
آنتونيوگااودي : معماري بازگشت به طبيعت و زيست محيط است.
چارز جنكز : معماري از جنس واژه و حرف نيست و نميتوان در غالب الفاظ آنرا بيان كرد.
ويليام موريس : معماري شامل تمام محيط فيزيکي است که زندگي بشر را احاطه مي کند و تا زماني که عضوي از اجتماع متمدن هستيم نمي توانيم از حيطه آن خارج شويم زيرا معماري عبارت از مجموعه تغيرات و تبديلات مثبتي است که همامنگ با احتياجات بشر روي سطح زمين ايجاد شده است و تنها صحراهاي دست نخورده ار آن مستثني هستند.
فلوبرت : آرشيتكتها همه احمقاند –پلهها را هميشه فراموش ميكنند.
بهرام شيردل : معماري هنر نيست، معماري علم است و بايد در خدمت جامعه باشد.
سوليوان : معماري هنر ساده اي نيست که بتوان در بوجود آوردنش موفقيت نسبي کسب کرد، بلکه يک تجلي اجتماعي است.
ويتور ويوس : اولين شخصي كه گفت معماري هنر است.
رابرت ونتوري : معماري تنها تكنيك و تكنولوژي نيست بلكه مسايل بسيار پيچيده و متضاد در ساختمان وجود دارد كه نميتوان آنها را ناديده گرفت.
آگوست پره : معماري زنده آن است كه معرف صادق زمانه خود باشد.در همه قلمروهاي ساخت آنرا ميجوييم و از ميان آنها كارهايي را برميگزينيم كه سخت از كاربري مورد انتظار تابعيت كرده ،با مصالح خردمندانه ساخته شده و با تركيب متناسب عناصر ضروري به زيبايي دستيافته باشند .
انجمن علمي معماري دانشگاه پيام نور ساري( امير مرادي) : معماري دريافت بصري از به پرواز در امدن تفكرات خالق .
منابع :
معماری چیست؟ http://www.aftab.ir
تاریخ معماری جهان http://www.cafedexign.com
دانشنامه تاریخ معماری و شهرسازی ایرانزمین http://fa.wikipedia.org
گذری بر تاریخچه معماری در ایران http://aftab.ir
تاریخچه معماری ایران http://hkarimi.frm.ir
به راستي معماري چيست؟ http://zomodgaran.blogfa.com
تاریخچه معماری http://www.artman64.blogfa.com