از خداي جنگ تا خود جنگ
نويسنده: نيما شاه صاحبي
در طول دوران نويسندگي ، عناوين زيادي را در ژانرهاي مختلف نقد کرده ام و هميشه در تمامي آن ها براي سه فاکتور کليدي سرگرم کنندگي ، خلاقيت و اصالت، ارزش مضاعفي قائل شده ام. اما پس از تجربه Darksiders بايد اقرار کنم که از نظرم در مورد آخر عوض شد؛ به فاکتور اصالت کمي بيش از حد بها داده بودم! Darksiders به من ثابت کرده که در بعضي از موارد انکار قدرت سرگرم کنندگي يک بازي فقط بخاطر شباهتش به عناوين ديگر واقعاً غير منصفانه است. اين عنوان عناصر زيادي را از بازي هاي محبوب ديگر قرض گرفته اما در انتخاب آنها و نحوه اجرايشان بسيار هوشمندانه عمل کرده است. Darksiders موفق شده سرگرم کننده ترين خصوصيات آن بازي ها را به شيوه اي درگيم پلي خود با هم ترکيب کند که در عين آشنا بودن، تجربه جديد و متفاوتي را رقم بزنند. شايد اين عنوان در الهام گرفتن از بازي هاي ديگر کمي بي پروايي به خرج داده باشد (البته نه به اندازه (Dante,s inferno) اما اين واقعاً مهم نيست چون اين بازي چه اصالت داشته باشد چه نداشته باشد همچنان يکي از بهترين اکشن هاي ماجراجويي اين نسل محسوب مي شود.
Darksiders يک داستان آخرالزماني (در واقع پس از آخرزماني) را روايت مي کند که شما در آن نقش جنگ (War) يکي از 4 سوار آخرالزماني و مأمور انجمني به نام انجمن سوخته (charred council) را بازي مي کنيد. طبق داستان نيروهاي بهشت و جهنم با هم توافق کرده بودند که تا زماني که «سومين پادشاهي» ( در واقع همان نسل بشر) قدرت ايستادگي در برابر آن ها را نداشته باشد.
جنگي به راه نيندازند. اما خيانت يک نفر در اين ميان باعث فسخ اين قرار داد مي شود و با شکسته شدن 7 «مهري» که ضامن صلح دوگروه هستند يک آخرالزمان پيش از موعد رقم مي خورد. نبرد بزرگي ميان نيروهاي بهشت و جهنم در زمين درمي گيرد و انسان نگون بخت قرباني يک جنگ نابرابر با آنان مي شود. جنگ به عنوان يکي از مأموران آخرالزماني احضار مي شود تا زمين را غرق در آشوب و هرج و مرج کرده و شاهد درهم کوبيده شدن نسل بشر با قدرت ما فوق تصور نيروهاي آسماني باشد. اما بعد از مواجهه با Abaddon رهبر نيروهاي مدافع بهشت (Hellguard) متوجه مي شود که هفتمين «مهر» هرگز نشکسته و او بي دليل احضار شده است!
جنگ که حالا مقصر نابودي نسل بشر و مرگ Abaddon در جريان اين آخرالزمان زودرس به شمار مي رود به انجمن فرستاده مي شود تا مورد بازخواست قرار گيرد. به عنوان مجازات تمامي قدرت هاي جنگ از او گرفته مي شود اما يک بار ديگر فرصت مي يابد با بازگشت به زمين توازن را مجددا ً برقرار کند. البته اين بار ناظر انجمن (Watcher) نيز همراه اوست؛ موجودي شيطاني که به عنوان راهنماي شما در طول بازي نيز عمل مي کند. به هر حال جنگ به زمين باز مي گردد اما متأسفانه اين بازگشت اصلاً خوشايند نيست و بيشتر به يک تبعيد مي ماند. يک قرن گذشته است؛ نسل بشر به کلي منقرض شده و ظاهر زمين نيز کمتر شباهتي به قبل دارد. حالا کره خاکي ما به قلمروي حکمراني Destroyer تبديل شده؛ رهبر قدرتمند نيروهاي اهريمني که با غلبه بر نيروهاي بهشتي و نابودي انسان ها زمين را تحت اشغال خود در آورده اند. در اين ميان جنگ بايد ضمن مبارزه با نيروهاي جهنمي و باقيمانده هلگاردها مسئول اين آخرالزمان پيش از موعد را بيابد و بي گناهي خودش را به انجمن ثابت کند.
قضيه شايد کمي احمقانه به نظر برسد اما مهم اين است که سوژه به ظاهراً احمقانه داستان هرگز مانع روايت حماسي اش نمي شود. بازي ماجرايش را شوخي نمي گيرد وآن را با شور و هيجان خاصي روايت مي کند که جذابيتش را تا انتها حفظ مي کنند.
شخصيت هاي جالبي مثل Samael, Vulfrim, Uthane, Azrael و به خصوص Watcher به مهمترين عوامل جذابيت داستان تبديل مي شوند و با اين که خود جنگ شخصيت پردازي کاملي ندارد اما در واقع به کشف هويتش کمک کرده است. او موجودي کاملاً جدي از کار درآمده که برعکس کريتوس دائما خشمش را فرومي خورد و به قول معروف کمتر از کوره در مي رود؛ تقريباً همان شخصيتي که از خود جنگ (نه يک جنگجو يا خداي جنگ) انتظار مي رود هرچند شايد اين شخصيت جذابيت ظاهري کريتوس را نداشته باشد.
برخلاف تصور اوليه بيشتر ما از Darksiders به عنوان يک Hack&Slash مبارزه محور، اين بازي در اصل يک اکشن ماجراجويي کلاسيک است که به طرز بسيار ماهرانه اي سه عنصر اصلي مبارزه جستجو و معما را با يکديگر ترکيب کرده و با افزودن عناصر پلتفرمينگ و اندکي چاشني نقش آفريني به آن ها تجربه اي بسيار متنوع و سرگرم کننده مي آفريند.
سيستم مبارزه بازي از عناويني نظير God of War و Devil may Cry الهام گرفته و سريع، روان وهيجان انگيز است.
جنگ مي تواند چند ضرب هاي قدرتمندي را با شمشير اصلي خودش (Chaosseater) روي دشمنان اجرا کند. بعلاوه امکان اجراي حرکات تمام کننده خشن و جذابي با ظاهر شدن يک دکمه بالاي سر دشمنان ضعيف شده وجود دارد که همگي به زيبايي انيشمين سازي شده اند. شما مي توانيد قابليت ها ، جادو ها و فنون متنوعي را از شخصيتي به نام والگريم (Vulgrimi) در ازاي پرداخت واحد پول بازي (ارواح دشمنان) خريداري کنيد و به مرور با ارتقاي آن ها کارايي شان را در مبارزه افزايش دهيد. يکي از مزيات Darksiders نسبت به عناويني مانند Devil may cry 4 يا Bayonetta در همين آشکار مي شود. در حالي که آن بازي هاي در امتياز دهي به بازيباز بسيار خساست به خرج مي دادند و از قدرت خريد او به ميزان قابل ملاحظه اي مي کاستند. در Darksiders بازيباز به طور طبيعي تا اواخر بازي اکثر فنون و جادوها را خريده و ارتقاء داده است (البته ارتقاي جادوها به سطوح 3 و4 کار نسبتاً مشکلي است و به مبارزه و جستجوي اضافي نيازمند است). بدين ترتيب بازي با سخت گيري بيش از حد در امتيازدهي (در اينجا روح دهي!) يا قيمت هاي نجومي و غيرمنطقي (والگريم فروشنده منصفي است!) از قدرت خريد بازيباز نمي کاهد و مانع لذت بردن او از گيم پلي نمي شود. به علاوه برخلاف بازي هاي نامبرده ، فنون و جادوهاي خريدني عمدتاً کار آمدند. در Bayonetta اکثر فنون يا قابليت هايي که تحت عنوان Accessories در فروشگاه بازي به فروش مي رفتند نمايشي وبلا استفاده بودند و در مبارزات به کار نمي آمدند (مبارزه بازي تقريباً به طور کامل مبتني بر سيستم چند ضرب بسيار عالي و QTE هاي زيباي آن بود) اما در Darksiders اکثر قريب به اتفاق فنوني که در منوي و الگريم فروش مي روند در مبارزات به کار مي آيند. شايد تنها مورد سؤال برانگيز در اين ميان تکنيک ضد حمله با دفاع زمان بندي شده در مقابل ضربات دشمن باشد که بدليل غيرقابل مهار بودن بسياري از حملات کاملا ً بلا استفاده است و با اين بازيباز تأکيد مي کند. جنگ از چهار جادو (Wrath) نيز بهره مي برد که همگي کار آمدند. به عنوان مثال جادوي Stoneskin به طور همزمان قدرت دفاع و حمله جنگ را افزايش مي دهد يا جادوي Affiction با احضار ارواح سبز رنگي به دشمنان آسيب مي رساند.
علاوه بر اين جادوها، جنگ با پيش روي در بازي به قابليتي به نام Chaos Form دست مي يابد که طي آن به يک هيولاي مذابي تغيير شکل داده و به سرعت دشمنانش را از پا در مي آورد. قابليتي که با حملات موفقيت آميز شما شارژ مي شود و به خصوص در موقعيت هاي چالش برانگيز به کارتان مي آيد.
اما اين سيستم مبارزه هر نقطه قوتي که داشته باشد يک نقطه ضعيف هم دارد. برخلاف بازي هايي همچون Bayonetta , Devil may يا Ninja Gaiden مبارزه در Darksiders از عمق کافي برخوردار نيست چند ضرب ها کم تعداد هستند و تنوع چنداني ندارند و بيشتر دشمنان نياز به دکمه زني هاي پشت سرهم و کور کورانه (Button mashing) از پا در مي آيند. به طوري که شکست دادن آن ها به ندرت نيازمند استفاده از يک استراتژي با تکنيک خاص است (اگر هم باشد الزامي در آن نيست) با اين حال امکان ترکيب چند ضربها با هم، توانايي شما براي تعويض بي وقفه شمشير اصلي با سلاح هاي فرعي حين مبارزه و بهره گيري از قابليت هاي تجهيزاتي نظير قلاب پرتاب شونده يا تپانچه جنگ اندکي به عمق مبارزات مي افزايند.
براي مثال شما مي توانيد با قلاب يک دشمن دورتر را به سمت خود بکشيد، سپس با حرکت آپرکات شمشير اصلي به هوا پرتابش کنيد و روي هوا با شمشير فرعي Scyth به او ضربه بزنيد. به علاوه جنگ مي تواند از آبجکت هاي موجود در محيط نظير ماشين ها به عنوان سلاح استفاده کند که خودش لايه جديدي به مبارزات مي افزايد.
خوشبختانه قضيه در مورد باس فايت ها کاملا ً فرق مي کند و عمق مبارزه در آن ها بسيار خوب است تقريباً هيچ باسي در بازي وجود ندارد که قلق خاصي براي شکست دادنش طراحي نشده باشد و هر کدام از باس ها ننقطه ضعف مخصوص به خود را دارند. نمي توان گفت باس فايت هاي Darksiders مثل Bayonetta استثنايي هستند. اما در اين ميان مبارزه جنگ سوار بر اسبش (Ruin) با يک کرم غول آسا در صحراي وسيع ميانه بازي (که به نظر از روي باس فايت مشابهي در بازي of colossus shadow الگو برداري شده) واقعاً هيجان انگيز و به ياد ماندني از کار در آمده است. هر چند متأسفانه باس نهايي بازي اندکي نااميد کننده است و به اندازه کافي چالش برانگيز و جذاب نيست. کنترل و دوربينDarksiders از جمله بزرگ ترين نقاط قوت آن هستند. که بسيار عالي مديريت شده اند و يکي از مهمترين دلايل لذت بخش شدن مبارزه در اين بازي محسوب مي شوند.
اجراي چند ضرب ها به هيچ وجه پيچيده نيست و پيش از هرچيز ديگري به زمان بندي دقيق شما بستگي دارد. مسأله اي که مبارزه ها را سريع ، روان و لذت بخش مي کند. دو منوي انتخاب سريع وسايل (اصطلاحاً Quick menu) حين گيم پلي در دسترسند که در واقع رابط کاربرد داخل بازي (in game interface) محسوب مي شوند. يکي از اين منوها که 4 اسلات دارد متعلق به سلاح هاي فرعي جنگ و تجهيزات اضافي اوست و منوي ديگر نيز با همان تعداد اسلات به جادوها و کريستال هاي مخصوص سلامتي و...اختصاص دارد. با اين وجود وقتي با پيش روي در بازي قابليت و وسايل جنگ از تعداد اسلات هاي منوي in game بيشتر شود بازيباز ناچاراً بايد با مراجعه به منوي استارت وسيله مورد نظرش را انتخاب و با وسيله قبلي در Quick menu جابجا کند. علاوه بر آن براي تجهيز قابليت هاي مکمل سلاح ها نيز اجباراً بايد به منوي استارت وجوع کرد. به دليل ساختار متنوع طراحي مراحل که در هر قسمت يکي از وسايل و قابليت هاي جنگ را مي طلبد تعداد مراجعات بازيباز به منوي استارت يک مقدار زياد مي شود اما با در نظر گرفتن تعداد بسيار زياد فنون، يکي از نقاط قوت بازي؛ محدوديت تعداد دکمه هاي موجود بر روي کنترلر کنسول ها (به همين دليل خيلي از دکمه ها چند کاره اند) و البته سه اصل مهم طراحي وکنترل و interface در بازي هاي ويديويي يعني سادگي ، شفافيت و کارآمدي، بايدگفت سازنده توانسته به بهترين شکل ممکن سيستم کنترل بازي را مديريت و Pokish کند.
دوربين بازي نيز مثل کنترل بسيار خوب مديريت شده است ، برخلاف عنواني نظير Dante,s inferno که از دوربين ثابت استفاده مي کند و در بسياري از لحظات براي بازيباز مشکل ساز مي شود؛ Darksiders نه تنها امکان کنترل کامل دوربين را به بازيباز مي دهد بلکه با اختصاص يک دکمه بر روي دسته کنترل بازي قفل کردن خودکار روي هدف و کپچر کردن صحنه ها حين مبارزه (مشکل بازي هايي مانند Ninja gaiden 2 و Bayonetta احتمال ايجاد هر گونه اختلالي را در اين زمينه به حداقل مي رساند.
اگرچه مبارزه عنصر مهمي در Darksiders محسوب مي شود اما اين در واقع دو عنصر جستجو و معما هستند که در گيم پلي آن نقش اصلي را ايفاء مي کنند. مانند Kameo الگوي بازي در بخش جستجو مشخصاً بازي هاي Zelda بوده اند. با پيش روي در گيم پلي، Darksiders به يک بازي Open World با محيط هاي وسيع و سياهچال هاي بزرگ مملو از معماهاي محيطي گوناگون تبديل مي شود . بازيباز در هرکدام از محيط ها قابليت هاي جديد وآيتم هاي با ارزشي به دست مي آورد که نه تنها بازي پيش روي در بازي مورد نيازند بلکه در بسياري از موارد او را ترغيب مي کنند به لوکيشن هاي قبلي برگشته و با استفاده از آن ها به مناطق جديدي که پيش از آن غير قابل دسترس بودند راه پيدا کند. در واقع برعکس بازي هاي نظير Devil may بازي دايماً بازيباز را با فضاها و لوکيشن هاي جديد مواجه مي کند و درعين حال دلايل کاملاً منطقي و با ارزشي را براي بازگشت اختياري او به لوکيشن هاي قبلي باقي مي گذارد. در اين زمينه، سازنده ، اصول بازي هايي همچون metroid يا castevania را در فراگيري قابليت هاي جديد (ايده به دست آوردن يک توانايي جديد و سپس بازگشت به مناطق قبلي براي ورود به طري تحسين برانگيزي در قالب بازي خود پياده سازي کرده است با به دست آوردن يک وسيله جديد به ذهن شما خطور مي کند آن چنان لذتي در بردارد که قابل توصيف نيست و Vagil game نيز خلق چنين تجربه لذت بخشي را ملاک اصلي طراحي مراحل (Level Design) بازي خود قرار داده است. همان طور که اشاره شد شما ضمن جستجو در محيط ها معماهاي فراواني را با استفاده از آيتم ها و ابزارهاي بدست آمده در طول بازي حل خواهيد کرد. از ميان اين آيتم ها مي توان به Cross blade (يک تيغه 4 شاخه بومرنگي براي پرتاب به سمت دشمنان يا فعال کردن کليدها از فاصله دور).
void walker( يک سلاح مخصوص براي ايجاد پورتال)، abyssal chain( يک ماسک مخصوص براي آشکار کردن راه ها و صندوق هاي نامرئي) اشاره کرد. شايد اين وسايل خيلي نوآورانه به نظر نرسند و سازنده بيشتر شان را از بازي هاي ديگر قرض گرفته باشد اما ترکيب آن ها با هم در يک بازي معماهاي بسيار متنوعي را خلق مي کند. علاوه بر آن سازنده توانسته بالانس فوق العاده اي را در درجه سختي معماها برقرار کند. معماهاي بازي نه آنقدر سخت هستند که ساعت ها وقت شما را تلف کنند و نه آنقدر آسان که در يک چشم به هم زدن حل شوند اولين معماهاي بازي شايد کمي سطحي جلوه کنند اما اشتباه نکنيد؛ Darksiders از آن بازي هاست که هرچه بيشتر در آن پيش مي رويد بهتر و بهتر مي شود .معماهاي چند لايه اي در بازي وجود دارند که طي چندين مرحله با حل تعداد زيادي معماي ديگر کامل مي شوند. يک نمونه بسيار عالي از اين نوع معماها در يکي از مراحل پايان بازي (Black throne) معرفي مي شود اين معما تقريباً تمامي ابزار و تجهيزات شما را بکار مي گيرد و طي آن بايد جريان نور را از يک منبع انرژي در انتهاي مرحله به يک تالار در ابتداي مرحله منتقل کنيد. اسلحه پورتال ساز که در همين مرحله معرفي مي شود به سرعت به يکي از جذاب ترين تجهيزات War بدل شده و برخي از جالب ترين معماهاي بازي را خلق مي کند. چنانچه شما Portal را بازي نکرده باشيد احتمالاً اين معماها برايتان بسيار منحصر به فرد جلوه مي کنند.
همان طور که گفتم هر کدام از باس فايت هاي بازي نيز به نوبه خود يک معماي کوچک است که مي تواند پيدا کردن نقطه ضعف آن باس، کاربرد آبجکتهاي محيطي براي فلج کردن او يا ترکيبي از هر دو باشد.
معماهاي Darksiders هم متنوعند و هم به اندازه کافي چالش برانگيز.
اما اين سطح ارضا کنندگي بالاي آن هاست که عامل اصلي جذابيت شان محسوب مي شود، مسأله که مستقيماً از طراحي هوشمندانه آن ها نشأت مي گيرد وحتي ساده ترين معماهاي بازي نيز از آن بي بهره نيستند . تنها گله من از اين بخش امکان وقوع برخي باگ هاي تصاوفي در معماهاست که مي توانند اين تجربه لذت بخش را به يک کابوس وحشتناک براي بازيباز بدل کنند. برخي از اين باگ ها ممکن است به کلي بازي را قفل کرده و امکان پيش روي را از بازيباز بگيرند. يکي از اين موارد براي خود من درحالي که 18 ساعت در بازي پيش رفته بودم رخ داد و ذخيره خودکار معما در همان حالت مجبورم کرد بازي را کلاً از اول آغاز کنم!! (متأسفانه فايل ذخيره اضافي نداشتم.) هرچند وقوع چنين باگ هايي احتمالاً عموميت نداشته و نادر است اما جهت پيشگيري از هرگونه فاجعه احتمالي به دوستاني که هنوز (Darksiders را تجربه نکرده اند توصيه مي کنم حين گيم پلي مرتباً بازي را در اسلات هاي جداگانه ذخيره کننده و صرفاً به ذخيره خودکار باري اتکاء نداشته باشند تا در صورت بروز هرگونه اشکال اينچنيني بتوانند بازي را از محل ذخيره قبلي بارگذاري کنند.
عناصر نقش آفريني هم در Darksiders حضور دارند اما نقششان آنقدر پررنگ نيست که بتوان اين بازي را يک اکشن نقش آفريني قلمداد کرد. شما مي توانيد ارواح دشمنان و قطعات يک سري آبجکت هاي خاص را براي خريد سلاح ها ، فنون جديد و انواع آيتم ها از والگريم بکار ببريد. در طول بازي تعداد زيادي قابليت مکمل نيز براي سلاح ها بدست مي آوريد که با مجهز کردن هر کدام از آن ها در منوي استارت مي توانيد از مزيت هايشان مانند افزايش ميزان ارواح دريافتي از دشمنان کشته شده يا پر شدن خودبخودي رديف جادو با گذر زمان بهره مند شويد. علاوه بر اين مي توانيد با پيدا کردن صندوق هاي مخفي تعداد اسلات هاي سلامتي و جاودي جنگ را افزايش دهيد يا زره او را با يافتن 10 قطعه Armorکامل کنيد . ارتقاي سلاح ها با کسب تجربه از طريق استفاده از آن ها نمونه ديگري از عناصر نقش آفريني بازي است اما همان طور که گفته شد اين عناصر نمي توانند بر عناصر ماجراجويي بازي غلبه کنند و به همين خاطر نمي توان Darksiders را يک اکشن نقش آفريني ناميد. علي رغم وجود برخي مشکلات نظير مقدار بسيار زيادي Screen tearing گرافيک تکنيکي Darksiders در سطح خوبي قرار دارد. کيفيت بافت ها ، نورپردازي و مدل سازي ها در حد قابل قبولي هستند و بازي از فيزيک بسيار خوبي بهره مي برد که در اثر آن قطعات آبجکت هاي تخريب پذير موجود در محيط ها مثل ماشين هاي اسقاطي به زيبايي به اطراف پراکنده مي شوند سرعت فريم فارغ از برخي و قفه ها (Hitching) روي نسخه X360 عمدتاً روان است و نوسانات آن نيز در حدي نيستند که به تجربه بازيباز لطمه جدي وارد کنند و به عنوان يک مشکل مطرح شوند.
اما اين استيل هنري بازي است که نقطه قوت اصلي گرافيک آن محسوب مي شود. طراحي شخصيت ها از فرشته ها گرفته تا شياطين بسيار جالب است و در اين ميان اسب جنگ (Ruin) واقعاً مي درخشد. هنگامي که در اين اسب زيبا مي تازد پاهاي آتشينش شعله ور مي شوند و از يال هاي سياهش دود برمي خيزد. بازي از يک ترکيب رنگ غني بهره مي برد، برخي لوکيشن ها بسيار زيبا هستند و فضا سازي ها نيز حال وهواي پس از آخرالزمان را به خوبي منتقل مي کنند.
جلوه هاي صوتي بسيار تيز و رسا هستند و موزيک واقعاً زيباي بازي نيز تجربه گشت و گذار در دنياي وسيع آن را خاطره انگيزتر مي کند. از کار فوق العاده صدا پيشگان بازي (از جمله مارک هميل به جاي Watcher وليام ابرايان به جاي War ( نيز نبايد گذشت که انصافاً تحسين برانگيز است.
عنواني که تا چندي پيش يک بازي تقليدي از يک استوديوي تاره کار به نظر مي رسيد حالا يکي از بهترين اکشن هاي ماجراجويي اين نسل است.Darksiders عناصر فراواني را از بازي هاي ديگر وام گرفته اما درترکيب آنها با هم حتي از منابع الهامش نيز بهتر عمل کرده است. واقعاً عناوين معدودي را در نسل حاضر مي توان يافت که اين قدر ماهرانه و متوازن سه عنصر مبارزه ، جستجو و معما را در قالب گيم پلي خود اجراکرده باشند. اکشن جذاب، تجربه بسيار لذت بخش جستجو در يک دنياي باز، معماهاي هوشمندانه و ارضاء کننده، تغيير مداوم روند بازي با معرفي ابزار و قابليت هاي جديد و متنوع ، 15 تا 20 ساعت گيم پلي مفيد در مقايسه با بازي هاي اکثراً کوتاه اين نسل، ارزش تکرار بالا پس از اتمام بازي براي پيدا کردن همه آيتم هاي مخفي و...همه و همه از اين عنوان يک اکشن ماجراجويي خاطره انگيز مي سازند. پس مبادا ظاهر اين بازي شما را فريب دهد؛ Darksiders تجربه متفاوتي است که بايد آن را بازي کنيد تا به ارزش هايش پي ببريد.
منبع: نشريه ي بازي رايانه، شماره ي 34.
Darksiders يک داستان آخرالزماني (در واقع پس از آخرزماني) را روايت مي کند که شما در آن نقش جنگ (War) يکي از 4 سوار آخرالزماني و مأمور انجمني به نام انجمن سوخته (charred council) را بازي مي کنيد. طبق داستان نيروهاي بهشت و جهنم با هم توافق کرده بودند که تا زماني که «سومين پادشاهي» ( در واقع همان نسل بشر) قدرت ايستادگي در برابر آن ها را نداشته باشد.
جنگي به راه نيندازند. اما خيانت يک نفر در اين ميان باعث فسخ اين قرار داد مي شود و با شکسته شدن 7 «مهري» که ضامن صلح دوگروه هستند يک آخرالزمان پيش از موعد رقم مي خورد. نبرد بزرگي ميان نيروهاي بهشت و جهنم در زمين درمي گيرد و انسان نگون بخت قرباني يک جنگ نابرابر با آنان مي شود. جنگ به عنوان يکي از مأموران آخرالزماني احضار مي شود تا زمين را غرق در آشوب و هرج و مرج کرده و شاهد درهم کوبيده شدن نسل بشر با قدرت ما فوق تصور نيروهاي آسماني باشد. اما بعد از مواجهه با Abaddon رهبر نيروهاي مدافع بهشت (Hellguard) متوجه مي شود که هفتمين «مهر» هرگز نشکسته و او بي دليل احضار شده است!
جنگ که حالا مقصر نابودي نسل بشر و مرگ Abaddon در جريان اين آخرالزمان زودرس به شمار مي رود به انجمن فرستاده مي شود تا مورد بازخواست قرار گيرد. به عنوان مجازات تمامي قدرت هاي جنگ از او گرفته مي شود اما يک بار ديگر فرصت مي يابد با بازگشت به زمين توازن را مجددا ً برقرار کند. البته اين بار ناظر انجمن (Watcher) نيز همراه اوست؛ موجودي شيطاني که به عنوان راهنماي شما در طول بازي نيز عمل مي کند. به هر حال جنگ به زمين باز مي گردد اما متأسفانه اين بازگشت اصلاً خوشايند نيست و بيشتر به يک تبعيد مي ماند. يک قرن گذشته است؛ نسل بشر به کلي منقرض شده و ظاهر زمين نيز کمتر شباهتي به قبل دارد. حالا کره خاکي ما به قلمروي حکمراني Destroyer تبديل شده؛ رهبر قدرتمند نيروهاي اهريمني که با غلبه بر نيروهاي بهشتي و نابودي انسان ها زمين را تحت اشغال خود در آورده اند. در اين ميان جنگ بايد ضمن مبارزه با نيروهاي جهنمي و باقيمانده هلگاردها مسئول اين آخرالزمان پيش از موعد را بيابد و بي گناهي خودش را به انجمن ثابت کند.
قضيه شايد کمي احمقانه به نظر برسد اما مهم اين است که سوژه به ظاهراً احمقانه داستان هرگز مانع روايت حماسي اش نمي شود. بازي ماجرايش را شوخي نمي گيرد وآن را با شور و هيجان خاصي روايت مي کند که جذابيتش را تا انتها حفظ مي کنند.
شخصيت هاي جالبي مثل Samael, Vulfrim, Uthane, Azrael و به خصوص Watcher به مهمترين عوامل جذابيت داستان تبديل مي شوند و با اين که خود جنگ شخصيت پردازي کاملي ندارد اما در واقع به کشف هويتش کمک کرده است. او موجودي کاملاً جدي از کار درآمده که برعکس کريتوس دائما خشمش را فرومي خورد و به قول معروف کمتر از کوره در مي رود؛ تقريباً همان شخصيتي که از خود جنگ (نه يک جنگجو يا خداي جنگ) انتظار مي رود هرچند شايد اين شخصيت جذابيت ظاهري کريتوس را نداشته باشد.
برخلاف تصور اوليه بيشتر ما از Darksiders به عنوان يک Hack&Slash مبارزه محور، اين بازي در اصل يک اکشن ماجراجويي کلاسيک است که به طرز بسيار ماهرانه اي سه عنصر اصلي مبارزه جستجو و معما را با يکديگر ترکيب کرده و با افزودن عناصر پلتفرمينگ و اندکي چاشني نقش آفريني به آن ها تجربه اي بسيار متنوع و سرگرم کننده مي آفريند.
سيستم مبارزه بازي از عناويني نظير God of War و Devil may Cry الهام گرفته و سريع، روان وهيجان انگيز است.
جنگ مي تواند چند ضرب هاي قدرتمندي را با شمشير اصلي خودش (Chaosseater) روي دشمنان اجرا کند. بعلاوه امکان اجراي حرکات تمام کننده خشن و جذابي با ظاهر شدن يک دکمه بالاي سر دشمنان ضعيف شده وجود دارد که همگي به زيبايي انيشمين سازي شده اند. شما مي توانيد قابليت ها ، جادو ها و فنون متنوعي را از شخصيتي به نام والگريم (Vulgrimi) در ازاي پرداخت واحد پول بازي (ارواح دشمنان) خريداري کنيد و به مرور با ارتقاي آن ها کارايي شان را در مبارزه افزايش دهيد. يکي از مزيات Darksiders نسبت به عناويني مانند Devil may cry 4 يا Bayonetta در همين آشکار مي شود. در حالي که آن بازي هاي در امتياز دهي به بازيباز بسيار خساست به خرج مي دادند و از قدرت خريد او به ميزان قابل ملاحظه اي مي کاستند. در Darksiders بازيباز به طور طبيعي تا اواخر بازي اکثر فنون و جادوها را خريده و ارتقاء داده است (البته ارتقاي جادوها به سطوح 3 و4 کار نسبتاً مشکلي است و به مبارزه و جستجوي اضافي نيازمند است). بدين ترتيب بازي با سخت گيري بيش از حد در امتيازدهي (در اينجا روح دهي!) يا قيمت هاي نجومي و غيرمنطقي (والگريم فروشنده منصفي است!) از قدرت خريد بازيباز نمي کاهد و مانع لذت بردن او از گيم پلي نمي شود. به علاوه برخلاف بازي هاي نامبرده ، فنون و جادوهاي خريدني عمدتاً کار آمدند. در Bayonetta اکثر فنون يا قابليت هايي که تحت عنوان Accessories در فروشگاه بازي به فروش مي رفتند نمايشي وبلا استفاده بودند و در مبارزات به کار نمي آمدند (مبارزه بازي تقريباً به طور کامل مبتني بر سيستم چند ضرب بسيار عالي و QTE هاي زيباي آن بود) اما در Darksiders اکثر قريب به اتفاق فنوني که در منوي و الگريم فروش مي روند در مبارزات به کار مي آيند. شايد تنها مورد سؤال برانگيز در اين ميان تکنيک ضد حمله با دفاع زمان بندي شده در مقابل ضربات دشمن باشد که بدليل غيرقابل مهار بودن بسياري از حملات کاملا ً بلا استفاده است و با اين بازيباز تأکيد مي کند. جنگ از چهار جادو (Wrath) نيز بهره مي برد که همگي کار آمدند. به عنوان مثال جادوي Stoneskin به طور همزمان قدرت دفاع و حمله جنگ را افزايش مي دهد يا جادوي Affiction با احضار ارواح سبز رنگي به دشمنان آسيب مي رساند.
علاوه بر اين جادوها، جنگ با پيش روي در بازي به قابليتي به نام Chaos Form دست مي يابد که طي آن به يک هيولاي مذابي تغيير شکل داده و به سرعت دشمنانش را از پا در مي آورد. قابليتي که با حملات موفقيت آميز شما شارژ مي شود و به خصوص در موقعيت هاي چالش برانگيز به کارتان مي آيد.
اما اين سيستم مبارزه هر نقطه قوتي که داشته باشد يک نقطه ضعيف هم دارد. برخلاف بازي هايي همچون Bayonetta , Devil may يا Ninja Gaiden مبارزه در Darksiders از عمق کافي برخوردار نيست چند ضرب ها کم تعداد هستند و تنوع چنداني ندارند و بيشتر دشمنان نياز به دکمه زني هاي پشت سرهم و کور کورانه (Button mashing) از پا در مي آيند. به طوري که شکست دادن آن ها به ندرت نيازمند استفاده از يک استراتژي با تکنيک خاص است (اگر هم باشد الزامي در آن نيست) با اين حال امکان ترکيب چند ضربها با هم، توانايي شما براي تعويض بي وقفه شمشير اصلي با سلاح هاي فرعي حين مبارزه و بهره گيري از قابليت هاي تجهيزاتي نظير قلاب پرتاب شونده يا تپانچه جنگ اندکي به عمق مبارزات مي افزايند.
براي مثال شما مي توانيد با قلاب يک دشمن دورتر را به سمت خود بکشيد، سپس با حرکت آپرکات شمشير اصلي به هوا پرتابش کنيد و روي هوا با شمشير فرعي Scyth به او ضربه بزنيد. به علاوه جنگ مي تواند از آبجکت هاي موجود در محيط نظير ماشين ها به عنوان سلاح استفاده کند که خودش لايه جديدي به مبارزات مي افزايد.
خوشبختانه قضيه در مورد باس فايت ها کاملا ً فرق مي کند و عمق مبارزه در آن ها بسيار خوب است تقريباً هيچ باسي در بازي وجود ندارد که قلق خاصي براي شکست دادنش طراحي نشده باشد و هر کدام از باس ها ننقطه ضعف مخصوص به خود را دارند. نمي توان گفت باس فايت هاي Darksiders مثل Bayonetta استثنايي هستند. اما در اين ميان مبارزه جنگ سوار بر اسبش (Ruin) با يک کرم غول آسا در صحراي وسيع ميانه بازي (که به نظر از روي باس فايت مشابهي در بازي of colossus shadow الگو برداري شده) واقعاً هيجان انگيز و به ياد ماندني از کار در آمده است. هر چند متأسفانه باس نهايي بازي اندکي نااميد کننده است و به اندازه کافي چالش برانگيز و جذاب نيست. کنترل و دوربينDarksiders از جمله بزرگ ترين نقاط قوت آن هستند. که بسيار عالي مديريت شده اند و يکي از مهمترين دلايل لذت بخش شدن مبارزه در اين بازي محسوب مي شوند.
اجراي چند ضرب ها به هيچ وجه پيچيده نيست و پيش از هرچيز ديگري به زمان بندي دقيق شما بستگي دارد. مسأله اي که مبارزه ها را سريع ، روان و لذت بخش مي کند. دو منوي انتخاب سريع وسايل (اصطلاحاً Quick menu) حين گيم پلي در دسترسند که در واقع رابط کاربرد داخل بازي (in game interface) محسوب مي شوند. يکي از اين منوها که 4 اسلات دارد متعلق به سلاح هاي فرعي جنگ و تجهيزات اضافي اوست و منوي ديگر نيز با همان تعداد اسلات به جادوها و کريستال هاي مخصوص سلامتي و...اختصاص دارد. با اين وجود وقتي با پيش روي در بازي قابليت و وسايل جنگ از تعداد اسلات هاي منوي in game بيشتر شود بازيباز ناچاراً بايد با مراجعه به منوي استارت وسيله مورد نظرش را انتخاب و با وسيله قبلي در Quick menu جابجا کند. علاوه بر آن براي تجهيز قابليت هاي مکمل سلاح ها نيز اجباراً بايد به منوي استارت وجوع کرد. به دليل ساختار متنوع طراحي مراحل که در هر قسمت يکي از وسايل و قابليت هاي جنگ را مي طلبد تعداد مراجعات بازيباز به منوي استارت يک مقدار زياد مي شود اما با در نظر گرفتن تعداد بسيار زياد فنون، يکي از نقاط قوت بازي؛ محدوديت تعداد دکمه هاي موجود بر روي کنترلر کنسول ها (به همين دليل خيلي از دکمه ها چند کاره اند) و البته سه اصل مهم طراحي وکنترل و interface در بازي هاي ويديويي يعني سادگي ، شفافيت و کارآمدي، بايدگفت سازنده توانسته به بهترين شکل ممکن سيستم کنترل بازي را مديريت و Pokish کند.
دوربين بازي نيز مثل کنترل بسيار خوب مديريت شده است ، برخلاف عنواني نظير Dante,s inferno که از دوربين ثابت استفاده مي کند و در بسياري از لحظات براي بازيباز مشکل ساز مي شود؛ Darksiders نه تنها امکان کنترل کامل دوربين را به بازيباز مي دهد بلکه با اختصاص يک دکمه بر روي دسته کنترل بازي قفل کردن خودکار روي هدف و کپچر کردن صحنه ها حين مبارزه (مشکل بازي هايي مانند Ninja gaiden 2 و Bayonetta احتمال ايجاد هر گونه اختلالي را در اين زمينه به حداقل مي رساند.
اگرچه مبارزه عنصر مهمي در Darksiders محسوب مي شود اما اين در واقع دو عنصر جستجو و معما هستند که در گيم پلي آن نقش اصلي را ايفاء مي کنند. مانند Kameo الگوي بازي در بخش جستجو مشخصاً بازي هاي Zelda بوده اند. با پيش روي در گيم پلي، Darksiders به يک بازي Open World با محيط هاي وسيع و سياهچال هاي بزرگ مملو از معماهاي محيطي گوناگون تبديل مي شود . بازيباز در هرکدام از محيط ها قابليت هاي جديد وآيتم هاي با ارزشي به دست مي آورد که نه تنها بازي پيش روي در بازي مورد نيازند بلکه در بسياري از موارد او را ترغيب مي کنند به لوکيشن هاي قبلي برگشته و با استفاده از آن ها به مناطق جديدي که پيش از آن غير قابل دسترس بودند راه پيدا کند. در واقع برعکس بازي هاي نظير Devil may بازي دايماً بازيباز را با فضاها و لوکيشن هاي جديد مواجه مي کند و درعين حال دلايل کاملاً منطقي و با ارزشي را براي بازگشت اختياري او به لوکيشن هاي قبلي باقي مي گذارد. در اين زمينه، سازنده ، اصول بازي هايي همچون metroid يا castevania را در فراگيري قابليت هاي جديد (ايده به دست آوردن يک توانايي جديد و سپس بازگشت به مناطق قبلي براي ورود به طري تحسين برانگيزي در قالب بازي خود پياده سازي کرده است با به دست آوردن يک وسيله جديد به ذهن شما خطور مي کند آن چنان لذتي در بردارد که قابل توصيف نيست و Vagil game نيز خلق چنين تجربه لذت بخشي را ملاک اصلي طراحي مراحل (Level Design) بازي خود قرار داده است. همان طور که اشاره شد شما ضمن جستجو در محيط ها معماهاي فراواني را با استفاده از آيتم ها و ابزارهاي بدست آمده در طول بازي حل خواهيد کرد. از ميان اين آيتم ها مي توان به Cross blade (يک تيغه 4 شاخه بومرنگي براي پرتاب به سمت دشمنان يا فعال کردن کليدها از فاصله دور).
void walker( يک سلاح مخصوص براي ايجاد پورتال)، abyssal chain( يک ماسک مخصوص براي آشکار کردن راه ها و صندوق هاي نامرئي) اشاره کرد. شايد اين وسايل خيلي نوآورانه به نظر نرسند و سازنده بيشتر شان را از بازي هاي ديگر قرض گرفته باشد اما ترکيب آن ها با هم در يک بازي معماهاي بسيار متنوعي را خلق مي کند. علاوه بر آن سازنده توانسته بالانس فوق العاده اي را در درجه سختي معماها برقرار کند. معماهاي بازي نه آنقدر سخت هستند که ساعت ها وقت شما را تلف کنند و نه آنقدر آسان که در يک چشم به هم زدن حل شوند اولين معماهاي بازي شايد کمي سطحي جلوه کنند اما اشتباه نکنيد؛ Darksiders از آن بازي هاست که هرچه بيشتر در آن پيش مي رويد بهتر و بهتر مي شود .معماهاي چند لايه اي در بازي وجود دارند که طي چندين مرحله با حل تعداد زيادي معماي ديگر کامل مي شوند. يک نمونه بسيار عالي از اين نوع معماها در يکي از مراحل پايان بازي (Black throne) معرفي مي شود اين معما تقريباً تمامي ابزار و تجهيزات شما را بکار مي گيرد و طي آن بايد جريان نور را از يک منبع انرژي در انتهاي مرحله به يک تالار در ابتداي مرحله منتقل کنيد. اسلحه پورتال ساز که در همين مرحله معرفي مي شود به سرعت به يکي از جذاب ترين تجهيزات War بدل شده و برخي از جالب ترين معماهاي بازي را خلق مي کند. چنانچه شما Portal را بازي نکرده باشيد احتمالاً اين معماها برايتان بسيار منحصر به فرد جلوه مي کنند.
همان طور که گفتم هر کدام از باس فايت هاي بازي نيز به نوبه خود يک معماي کوچک است که مي تواند پيدا کردن نقطه ضعف آن باس، کاربرد آبجکتهاي محيطي براي فلج کردن او يا ترکيبي از هر دو باشد.
معماهاي Darksiders هم متنوعند و هم به اندازه کافي چالش برانگيز.
اما اين سطح ارضا کنندگي بالاي آن هاست که عامل اصلي جذابيت شان محسوب مي شود، مسأله که مستقيماً از طراحي هوشمندانه آن ها نشأت مي گيرد وحتي ساده ترين معماهاي بازي نيز از آن بي بهره نيستند . تنها گله من از اين بخش امکان وقوع برخي باگ هاي تصاوفي در معماهاست که مي توانند اين تجربه لذت بخش را به يک کابوس وحشتناک براي بازيباز بدل کنند. برخي از اين باگ ها ممکن است به کلي بازي را قفل کرده و امکان پيش روي را از بازيباز بگيرند. يکي از اين موارد براي خود من درحالي که 18 ساعت در بازي پيش رفته بودم رخ داد و ذخيره خودکار معما در همان حالت مجبورم کرد بازي را کلاً از اول آغاز کنم!! (متأسفانه فايل ذخيره اضافي نداشتم.) هرچند وقوع چنين باگ هايي احتمالاً عموميت نداشته و نادر است اما جهت پيشگيري از هرگونه فاجعه احتمالي به دوستاني که هنوز (Darksiders را تجربه نکرده اند توصيه مي کنم حين گيم پلي مرتباً بازي را در اسلات هاي جداگانه ذخيره کننده و صرفاً به ذخيره خودکار باري اتکاء نداشته باشند تا در صورت بروز هرگونه اشکال اينچنيني بتوانند بازي را از محل ذخيره قبلي بارگذاري کنند.
عناصر نقش آفريني هم در Darksiders حضور دارند اما نقششان آنقدر پررنگ نيست که بتوان اين بازي را يک اکشن نقش آفريني قلمداد کرد. شما مي توانيد ارواح دشمنان و قطعات يک سري آبجکت هاي خاص را براي خريد سلاح ها ، فنون جديد و انواع آيتم ها از والگريم بکار ببريد. در طول بازي تعداد زيادي قابليت مکمل نيز براي سلاح ها بدست مي آوريد که با مجهز کردن هر کدام از آن ها در منوي استارت مي توانيد از مزيت هايشان مانند افزايش ميزان ارواح دريافتي از دشمنان کشته شده يا پر شدن خودبخودي رديف جادو با گذر زمان بهره مند شويد. علاوه بر اين مي توانيد با پيدا کردن صندوق هاي مخفي تعداد اسلات هاي سلامتي و جاودي جنگ را افزايش دهيد يا زره او را با يافتن 10 قطعه Armorکامل کنيد . ارتقاي سلاح ها با کسب تجربه از طريق استفاده از آن ها نمونه ديگري از عناصر نقش آفريني بازي است اما همان طور که گفته شد اين عناصر نمي توانند بر عناصر ماجراجويي بازي غلبه کنند و به همين خاطر نمي توان Darksiders را يک اکشن نقش آفريني ناميد. علي رغم وجود برخي مشکلات نظير مقدار بسيار زيادي Screen tearing گرافيک تکنيکي Darksiders در سطح خوبي قرار دارد. کيفيت بافت ها ، نورپردازي و مدل سازي ها در حد قابل قبولي هستند و بازي از فيزيک بسيار خوبي بهره مي برد که در اثر آن قطعات آبجکت هاي تخريب پذير موجود در محيط ها مثل ماشين هاي اسقاطي به زيبايي به اطراف پراکنده مي شوند سرعت فريم فارغ از برخي و قفه ها (Hitching) روي نسخه X360 عمدتاً روان است و نوسانات آن نيز در حدي نيستند که به تجربه بازيباز لطمه جدي وارد کنند و به عنوان يک مشکل مطرح شوند.
اما اين استيل هنري بازي است که نقطه قوت اصلي گرافيک آن محسوب مي شود. طراحي شخصيت ها از فرشته ها گرفته تا شياطين بسيار جالب است و در اين ميان اسب جنگ (Ruin) واقعاً مي درخشد. هنگامي که در اين اسب زيبا مي تازد پاهاي آتشينش شعله ور مي شوند و از يال هاي سياهش دود برمي خيزد. بازي از يک ترکيب رنگ غني بهره مي برد، برخي لوکيشن ها بسيار زيبا هستند و فضا سازي ها نيز حال وهواي پس از آخرالزمان را به خوبي منتقل مي کنند.
جلوه هاي صوتي بسيار تيز و رسا هستند و موزيک واقعاً زيباي بازي نيز تجربه گشت و گذار در دنياي وسيع آن را خاطره انگيزتر مي کند. از کار فوق العاده صدا پيشگان بازي (از جمله مارک هميل به جاي Watcher وليام ابرايان به جاي War ( نيز نبايد گذشت که انصافاً تحسين برانگيز است.
عنواني که تا چندي پيش يک بازي تقليدي از يک استوديوي تاره کار به نظر مي رسيد حالا يکي از بهترين اکشن هاي ماجراجويي اين نسل است.Darksiders عناصر فراواني را از بازي هاي ديگر وام گرفته اما درترکيب آنها با هم حتي از منابع الهامش نيز بهتر عمل کرده است. واقعاً عناوين معدودي را در نسل حاضر مي توان يافت که اين قدر ماهرانه و متوازن سه عنصر مبارزه ، جستجو و معما را در قالب گيم پلي خود اجراکرده باشند. اکشن جذاب، تجربه بسيار لذت بخش جستجو در يک دنياي باز، معماهاي هوشمندانه و ارضاء کننده، تغيير مداوم روند بازي با معرفي ابزار و قابليت هاي جديد و متنوع ، 15 تا 20 ساعت گيم پلي مفيد در مقايسه با بازي هاي اکثراً کوتاه اين نسل، ارزش تکرار بالا پس از اتمام بازي براي پيدا کردن همه آيتم هاي مخفي و...همه و همه از اين عنوان يک اکشن ماجراجويي خاطره انگيز مي سازند. پس مبادا ظاهر اين بازي شما را فريب دهد؛ Darksiders تجربه متفاوتي است که بايد آن را بازي کنيد تا به ارزش هايش پي ببريد.
منبع: نشريه ي بازي رايانه، شماره ي 34.