خانه اي به نام دشت
هميشه در سفرند
استان اردبيل هر سال زير پاي ايل مهمي از عشاير ايران در نورديده مي شود؛ «شاهسون». اگر چه به طور قطع قدمت شکل گيري اين ايل بسيار زياد است، اما وجه تسميه نامشان را مي توان در چندصد سال اخير جست و جو کرد؛ در زماني که شاه عباس صفوي از ميان آنها، جنگجوياني برگزيد و نامشان را «شاهسون» يا «شاه دوست» گذاشت. ارتفاعات دامنه هاي سبلان به خصوص در مشکين شهر، ييلاق تابستانه شاهسون هاست و کرانه هاي خاوري دشت مغان هم در زمستان مي شود قشلاق آنها. عشاير، طي قرن ها آموخته اند که همه زندگي شان را با نظم طبيعت هماهنگ کنند. آنها ابتدا از «قيشلاخ» يا همان «قشلاق» که منطقه زمستاني شان است، به «يازلاخ» يا منطقه بهاره مي روند و سپس به «ييلاخ» يا همان «ييلاق» که منطقه تابستاني شان است کوچ مي کنند. در هرايل، تقسيم بندي ها مشخص است؛ ايل بزرگ ترين دسته عشاير است و بعد از آن، «طايفه». «تيره»، «کوبَک»، «اوبه» و خانواده، زيردسته هاي آن. چادرها، به تناسب فصل و مکان استقرار، ويژگي خاص خود را دارند. گاهي که مثل يازلاخ اقامت چندروزه است، چادرها هم جمع و جورترند و کوچک تر که نامشان مي شود «چاتما». در ييلاق و قشلاق اما، چادرها بزرگ ترند و نامشان مي شود «آلاچيق». آلاچيق هايي که هم محکم اند، هم پرند از تزئيناتي که ساخته دست بانوان عشاير است و هم تدابيرسرما و گرما در آنها انديشيده شده است. «کومه» چادرهايي کوچکترند به مساحت پنج متر که براي خانواده هاي کوچک تر يا مقاصد ديگر بنا مي شوند.
فصل برپايي چادر براي عشاير، فصل همکاري و هنرمندي است. مردهاي هر طايفه به کمک هم، يکي يکي چادرهاي يکديگر را علم مي کنند؛ چادرهايي که به راستي از هيچ باد و باران و طوفاني، گزندي بر آنها نمي رسد. روي چادرها را با نمد و پوست دام و دست بافت هاي ديگر مي پوشانند و در معماري آن، فکر همه چيز مثل پنجره و کمد را هم مي کنند. اسکلت و روانداز چادر که کارش تمام شد، تازه شروع کار زن هاست. گليم ها و جاجيم هاي دست بافت بانوان کوچ نشين، رنگين کماني از زيبايي ها را مهمان چادرها مي کند. دور تا دور ديواره و کف چادر با «سوماک» و «ورني» تزئين مي شود. سوماک يا ورني از شاهکارهاي صنايع دستي عشاير اردبيل است. ورني نوعي بافتني مثل قالي است با دار و روش بافتني منحصر به فرد. شگفتي اين هنر اين است که بي هيچ نقشه اي و کاملاً از روي تصوير ذهني، و البته با نخ هايي که خودشان ريسيده اند و خودشان رنگ کرده اند، بافته مي شود. براي همين هم هيج دوورني را با نقش و نگاري شبيه هم نمي توان يافت. هر روي زندگي عشاير، آميخته با آداب و رسوم و ويژگي هاي ناب خود است.
ازدواج، براي عشاير از همان مرحله اول، با فرهنگ و آداب ويژه اش شروع مي شود. چه در خواستگاري و هداياي مخصوصش و چه در روز عروسي. روز عروسي روي پارچه قرمزي که روي سر عروس است، پر مي شود از پول هاي سنجاق شده و بعد نوبت کت داماد است که با پول هاي سنجاق شده پوشيده شود. عروس وقت بيرون آمدن از خانه با يک پا ظرفي را مي شکند تا دفع بلا شود و با پاي ديگر ظرف آبي را مي ريزد تا روشني و برکت در زندگي اش جاري شود. سيب اندازي داماد از روي تپه و آداب ديگر، عروسي هاي عشاير شاهسون را کاملاً منحصر به فرد مي کند. اصلاً هر روي زندگي عشاير اردبيل با آداب و روسومي گره خورده که جاي ديگري نمي توان سراغ آن را گرفت. مرور عکسي هاي اين مطلب با اطلاعات و خاطراتي که عکاس مجله بازگو کرده نقش آفرين تصويري مختصر از اين زندگي است.
يک دنيا زندگي
زندگي من
ورني، شاهکار شاهسون
فرقي براي مجردها و متأهل ها
بارکش بي آزار
رسم روشنايي و دفع بلا
خانه اي از هنر و قوام
منبع: ماهنامه ايران شناسي و ايران گردي همشهري- سرزمين من- شماره ي 2
/ج