شهر گنبد و سلطان

تا قبل از اينکه چمن هاي مرغوب سلطانيه نظر فاتحان مغول را جلب کند، کمتر کسي اسم اين دشت را شنيده بود. مرغزارها و علفزارهايي که «شروياز» نام داشتند، براي مغول هايي که به هوس کشورگشايي جلاي وطن کرده بودند، رنگ و بوي سرزميشنان را داشت. تازه واردان مغول مرتع سرسبز مورد علاقه شان را قونقوراولانگ (چمنزار يا شکارگاه عقاب) ناميدند و چادرهاي
سه‌شنبه، 16 اسفند 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شهر گنبد و سلطان

شهر گنبد و سلطان
شهر گنبد و سلطان


 





 
راهنماي سفر به سلطانيه، شهري که بزرگ ترين گنبد آجري جهان را در خود جا داده است
تا قبل از اينکه چمن هاي مرغوب سلطانيه نظر فاتحان مغول را جلب کند، کمتر کسي اسم اين دشت را شنيده بود. مرغزارها و علفزارهايي که «شروياز» نام داشتند، براي مغول هايي که به هوس کشورگشايي جلاي وطن کرده بودند، رنگ و بوي سرزميشنان را داشت. تازه واردان مغول مرتع سرسبز مورد علاقه شان را قونقوراولانگ (چمنزار يا شکارگاه عقاب) ناميدند و چادرهاي رنگارنگشان را در آن سرزمين سبز برپا کردند. دارودسته چشم بادامي، هرازگاهي اسباب اردوکشي را بار اسب هاي جنگي مي کردند و به سمت بلندي هاي شروياز روان مي شدند تا تابستان را در چمنزار عقاب به ييلاق بگذرانند.
اما «الجايتو» هشتمين ايلخان مغول براي اين مرغزار خواب ديگري ديده بود. او صنعتگران و مهندسان را از سراسر امپراتوري به قنقوراولانگ خواند تا برايش پايتخت آبرومندي بسازند.
حالا پس از گذشت هفت قرن از آن روزگار، در ميان ارتفاعات جنوب شرقي زنجان تک و توک عمارت هايي مي بينيد که زماني تنها بخش مختصري از برنامه مفصل ساختماني پايتخت الجايتو بودند. مقصد، گنبد سلطانيه است اما مگر مي شود ديگر ديدني هاي مجموعه سلطانيه را از قلم انداخت. نيت گنبد که کنيد تمام اينها همراهش آمده است؛ مجموعه اي که با تمام ابهتش سال 1384 به عنوان هفتمين اثر ايراني در فهرست ميراث فرهنگي جهاني يونسکو به ثبت رسيد.

خانه اي براي معلمان سلطان
 

اگر برنامه ريزي کرده ايد که در سلطانيه بمانيد، مي توانيد در چادر يا خانه معلم شهر سلطانيه بمانيد
اگر هوا مناسب اقامت در چادر است، در طول روز مي توانيد چادرهاي برزنتي را داخل محوطه گنبد برپا کنيد اما بعد از ساعت تعطيلي مجموعه بايد به فکر جايي بيرون از حصار باشيد، که البته چندان اين کار را توصيه نمي کنيم. اگر چادر نداشتيد، با پرداخت شبي 20 هزار تومان مي توانيد در خانه معلم شهر سلطانيه بمانيد. البته اگر کارمند دولت باشيد، به 15 هزار تومان و اگر معلم باشيد اين رقم به 5 هزار تومان کاهش مي يابد. خانه معلم تنها مکان اقامتي سلطانيه است که آن هم فقط تابستان ها درش به روي گردشگران باز است. اما اگر مي خواهيد در هتل هاي مجهز بمانيد، بهتر است به زنجان و 35 کيلومتر به عقب تر برگرديد، اين شهر هتل هاي خوب و پرستاره دارد. البته مي توانيد به شهر خرمدره هم برويد، اما در اينجا بيشتر بايد منتظر مهمانسرا باشيد.
 

 

از گنبد تا معبد اژدها
 

قد و بالاي گنبد را از فاصله چندين کيلومتري مي توانيد ببينيد، حتي در شب هاي دشت سلطانيه، آن هم به لطف نور نورافکن ها. اما تا خودتان را به پاي آن نرسانيد، بزرگي اتفاقي که در درشت سلطانيه افتاده را درک نخواهيد کرد. اولين بنايي که هر تازه واردي به سلطانيه مشتاق است ببيند همين غول آجري 48/5 متري است که در حصار فنس هاي فلزني گير افتاده و راه ورود به داخل حصار عمارت، ورودي مجموعه است. بليتي که در اينجا به مبلغ 500 تومان تهيه مي کنيد، مجوز ورود شما به مجموعه است.

موزه سلطانيه
 

مي توانيد همين اول از موزه سلطانيه در طبقه پايين ورودي بازديد کنيد. سکه ها، جواهرات، ظروف و سفاليه هاي دوره ايلخاني در همين جا پشت شيشه ها هستند. اينها تمام اشيايي است که در کاوش هاي محوطه از همين جا به دست آمده.

گنبد سلطانيه
 

اولين بنايي که در راه بازديد به چشمتان مي آيد گنبد سلطانيه است؛ مدفني که الجايتو، هشتمين ايلخان، براي خود ساخت. گفته مي شود قرار بوده بعد از اتمام ساخت گنبد پيکر مطهر امام علي (ع) به اينجا منتقل شود اما اين طرح با مخالفت علماي عهد الجايتو روبه رو شد. بناي آرامگاه؛ يک عمارت هشت ضلعي است که گنبدي اناري شکل به قطر 25/5 متر بر بالاي آن سوار شده است. اين بزرگترين دهانه اي است که مي شود با آجر و بدون زدن قالب اجرا کرد. پس خاطر جمع باشد که بزرگ ترين گنبد آجري ممکن را در شهر سلطانيه مي بينيد. گنبد فيروزه اي را هشت مناره که در زمان ساخت 18 متري درازا داشته اند، دور کرده اند. اما اين ظاهر ساده، محفظه اي است براي پوشاندن دنيايي از تزئينات معماري قرن هشتمي. آنچه زير گنبد بزرگ خواهيد ديد، نفسگير است. حجم عظيم توخالي پر است از انواع و اقسام تزئينات دلرباي ايراني. بهتر است تنبلي نکنيد و تجربه بالا رفتن از پله ها و ديدن دنياي زيرين را در بالاي راهروهاي طبقه اول از دست ندهيد. اينجا فضايي است که هنگام انجام مراسم ديني به بانوان اختصاص داشت. از اين بالاتر هم مي توانيد برويد و خودتان را به ايوان هايي که رو به بيرون بنا دارند، برسانيد. از اينجا تمام پايتخت سلطان مغول و مناظر اطرافش قابل تماشاست. راهنماهاي مجموعه که هميشه در محوطه حضور دارند، به روزترين اطلاعات را درباره گنبد و ابنيه شهر در اختيارتان مي گذارند. عمارت تربت خانه که محل عبادت بوده در کنار بناي گنبد است. تربت خانه مستطيلي آجري است که با تمام زيبايي هايش بعداً به مجموعه اضافه شده و زير آن سردابه اي است که سال ها جسد سلطان را مخفي کرده.

ارگ سلطنتي
 

با بيرون آمدن از زير سايه گنبد بزرگ سلطانيه و نگاه کردن به دور و برتان متوجه خواهيد شد که خيلي پيش از اين و بدون اجازه سلطان وارد محدوده ارگ سلطنتي شده ايد. ارگي که بدون اجازه وارد آن شده ايد را زماني خندقي به عرض 30 تا 40 متر دربر مي گرفت. داخل ارگ به جز آرامگاه ايلخان مغلول مجموعه بناهاي عمومي خيريه اي ساخته شده بود که «ابواب البر»- درهاي بهشت- خوانده مي شدند. اين مجموعه که قرار بود ثواب خدماتش به شخص سلطان محمد برسد شامل مدرسه، دارالشفاء، دارالضيافه، دارالسياده، خانقاه دارالقرآن، دارالکتب، بيت القانون و مسجد جامع مي شد. حالا از آن همه مجموعه مفصل خرابه هايي پاي گنبد به جا مانده که اجازه داريد نرم و آهسته گشتي در آن بزنيد. قبل از ترک ارگ سلطنتي اگر درهاي حمام سالار باز بود، مي توانيد نگاهي هم به «رخت کن» و گرمخانه نه چندان قديمي آن بيندازيد.

آرامگاه ملاحسن
 

به فاصله هزار تومان از ارگ سلطنتي که از نظر راننده هاي سلطانيه معادل دو کيلومتر جاده آسفالته است آرامگاه ملاحسن، شاعر قرن هشتم قرار دارد که بر سر کاشاني يا شيرازي بودنش حرف و حديث بسيار است. آرامگاه ملا يک سر در پر از خط و خطوط چهارگوش کوفي دارد، يک مقبره هشت گوش و يک مسير سنگفرش که سردر را به مقبره وصل مي کند. آنچه اين مقبره را منحصر به فرد کرده، کلاهي است که ساليان قبل و هنگام ساخت عمارت بر سرش گذاشته اند. گنبد مقبره يک گنبد سه پوسته است که نمونه اش به ندرت در معماري ايران ديده شده. گنبد وسطي که به چشم نمي آيد و کمتر کسي از وجود آن با خبر است، نقش سازه اي دارد و دو پوسته ديگر پر از تزئينات زيبا هستند. مي گويند مقبره را ايلخانان براي ملاحسن ساخته اند. آرامگاه ملاحسين زماني در ميان شهر سلطانيه قرار داشت اما با حمله امير تيمور گورکاني و خرابي هاي بعدي شهر کوچک تر شد تا ملاحسن و آرامگاهش بيرون شهر بمانند.

دستگاه چلبي اوغلي
 

سلطان محمد که نمي خواست مثل پدر آرزو به دل از دنيا برود و پايتخت نوسازش را به چشم نبيند به رجال لشکري و کشوريش دستور داد تا هر کدام گوشه اي از کار را بگيرند و براي به انجام رساندن پروژه پايتخت، محله اي در کنار ارگ بسازند.
پسر چلبي يا به قول ترک ها «چلبي اوغلي» از جمله کساني بود که اطاعت امر کرد. حالا به فاصله 10 دقيقه پياده روي از ارگ سلطنتي، آرامگاه ساده و خرابه هاي خانقاهي وجود دارد که مردم آن را به نام چلبي اوغلي مي شناسند. در مجموعه وزير ايلخاني با گذشتن از ورودي و حياطي فراخ به مقبره آجري زرد رنگي مي رسيد.
عمارت نصفه نيمه سنگي مرموزي را که در ضلع شمالي مقبره آرام گرفته از قلم نيندازيد که يکي از معدود بناهاي ايران اسلامي است که به سبک سنگ تراشان آسياي صغير ساخته شده.

معبد داش کسن
 

با بيرون آمدن از مجموعه چلبي اوغلي وزير، پاي جاده اي مي رسيد که ابتداي راهي است که تا معبد داش کسن (سنگ بريده شده) مي رود. اين معبد با شهر سلطانيه حدود ده کيلومتر فاصله دارد. براي ديدن معبد سنگي و دو اژدهاي افسانه اي آن بايد به جاده سلطانيه-قيدار بپيچيد. بعد از چند کيلومتر رانندگي، يک سه راهي سر راه تان قرار مي گيرد. مسير سمت چپ تا روستاي «وير» مي رود، از وسط روستا عبور مي کند و شما را تا پاي معبد سنگي مي رساند. مي شود قبل از روستاي وير، کنار حوضچه اي که در دو کيلومتري روستا واقع شده بايستيد و خستگي در کنيد، آب آن را چشمه «شاه بلاغي» (چشمه شاه) تأمين مي کند.
معبد سنگي يک محوطه ي بزرگ مستطيل شکل است با محراب هايي حجاري شده و دو اژدهاي سنگي که مدام بر سينه ديوار، درهم مي پيچند. البته نبايد از خود محوطه و غاري که در نزديکي اژدها قرار دارد، غافل شويد. درباره قدمت محوطه مختصر اختلافي در حدود 800 سال وجود دارد.
عده اي از کارشناسان معبد را متعلق به دوره ساسانيان مي دانند و تعدادي به ايلخانان عهد سلطان محمد نسبتش مي دهند. محوطه در واقع جاي خالي تکه سنگ هاي سبز رنگي است که حالا بناهاي سلطانيه را سرپا نگه داشته اند. تعدادي از اين قطعه سنگ هاي برش خورده را در ميانه راه سلطانيه به معبد روي زمين مي توانيد ببينيد.

مراقب تاريخ باشيد
 

بهترين فصل براي سفر به سلطنيه بهار و تابستان است. تحمل زمستان سلطانيه براي خود محلي ها هم سخت است.
-به دليل خطرات احتمالي زمان گردش در محوطه به هيچ وجه وارد مناطق ممنوع که با زنجير و حصار جدا شده اند نشويد.
-براي اينکه بتوانيد در سلطانيه موزه را هم ببينيد، روزي به جز جمعه را براي سفر انتخاب کنيد.
-استفاده از کتابخانه مجموعه فقط در ساعت هاي اداري امکان پذير است پس زمان تان را مديريت کنيد.
-بعد از ورود به مجموعه، اول از هر چيز راهنماي دوزبانه گنبد سلطانيه را بخواهيد.
-اگر مي خواهيد از اين سفر يادگاري داشته باشيد، به غرفه صنايع دستي مجموعه در کنار ورودي گنبد سلطانيه برويد.
-نه زباله اي در محوطه بريزيد و نه روي بناها يادگاري بنويسيد.
-سرويس هاي بهداشتي در کنار ورودي مجموعه قرار دارند.
-اگر فرصت داشتيد، مي توانيد به فاصله 35 کيلومتري جنوب غربي سلطانيه به روستاي سجاس برويد و به تماشاي مسجد جامع کوچک و ديدني و قبرستان کهنش بنشينيد يا در فاصله 55 دقيقه اي سلطانيه از آرامگاه قيدار نبي و روستاي قيدار بازديد کنيد.
منبع: ماهنامه ايران شناسي و ايران گردي همشهري- سرزمين من- شماره ي 2




 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط