به ابيانه نرويد
هجوم گردشگران به ابيانه اين روستاي تاريخي را به نابودي كشانده است
باورش سخت است كه اين روستاي دوست داشتني هنوز هم تاب آورده است، چرا كه در روزهاي تعطيل آمار ورود گردشگران آنقدر بالا مي رود كه آن را به مرز انفجار كشانده است؛ در روزهايي ابيانه تا 30 برابر ظرفيتش مهمان پذيرفته است! يعني تا 28 هزار نفر در يك روز وارد روستا شده اند، آن هم براي روستايي كه نهايت ظرفيتش در روز بيشتر از يك هزار نفر نيست. به گفته كارشناسان، هجوم مسافران به روستا در چند سال اخير آنچنان آسيبي به روستا زده كه با 100 سال فرسايش طبيعي در بافت تاريخي روستا برابري مي كند. اما در روزهاي گرم تابستان فقط بافت تاريخي ابيانه نيست كه تهديد مي شود، بلكه زمين هاي كشاورزي و باغ هاي اطراف كه شب ها ميزبان چادرهاي مسافران است هم رو به تخريب است. باغ هايي كه همه متعلق به اهالي ابيانه است بعد از ترك مسافران با شاخه هاي شكسته و انبوه زباله ها تنها باقي ماند؛ زباله هايي كه علاوه بر مسدود كردن نهرهاي آب منتهي به زمين ها، بوي تعفن هم به راه مي اندازند.
اما اين فقط بافت تاريخي و طبيعت ابيانه نيست كه از شلوغي ها ضرر مي كنند. محور اصلي روستا با 700 متر طول و حدود 4 متر عرض در روزهاي تعطيل آنقدر پر مسافر مي شود كه گردشگران براي ديدن بافت روستا دائم بايد سرک بكشند يا از لابه لاي بقيه مسافران راهشان را باز كنند. ابيانه ديگر حتّي امكانات سابقش را هم ندارد. دستشويي هاي نزديك امامزاده به دليل عدم رسيدگي تخريب و بسته شده اند و ديگر از پزشك تمام وقت در درمانگاه هم خبري نيست. در چند سال اخير هيچ امكانات خدماتي براي ابيانه اضافه نشده؛ نه دستشويي و نه حتّي يك شير آبخوري. ابيانه حتّي از داشتن يك فضاي سبز 100 متر مربعي هم محروم است و در غيبت پاركينگ، ميدانچه ورودي و حد فاصل مدرسه و موزه پر از خودرو مي شود.
خداحافظ سرزمين اجدادي
همين ساکنان کهنسال براي ابيانه مانده اند با لباس هاي خوش رنگ و نقش در ميان ديوارهاي سرخ. اما آنها در روزهاي هجوم گردشگران به روستا جرأت گردش در کوچه هاي روستايشان را ندارند، چرا که ديگر انبوه فلاش دوربين ها و سيل مسافران ناخوانده خسته شان کرده. از 300 نفر جمعيت ثابت ابيانه روز به روز کمتر مي شود. بعضي را دانه دانه مرگ با خود مي برد و عده اي را دسته دسته گردشگران بي مبالات از سرزمين شان مي رانند
در شلوغي روستا، اهالي ابيانه هم جرأت بيرون آمدن با لباس هاي سنتي شان ندارد، چرا كه به سرعت مورد هجوم گردشگران و دوربين هايشان قرار مي گيرند. علاوه بر اين، شلوغي باعث شده ابيانه اي هايي كه براي سال ها تعطيلات آخر هفته را به خانه پدري باز مي گشتند، عطاي روستا را به لقايش ببخشند و از آمدن به روستا منصرف شوند. آن چيزي كه ابيانه را تا امروز زنده نگه داشته، علاوه بر بافت تاريخي، فرهنگ و مردمش بوده اند كه اگر اين پيوند گسسته شود، ابيانه مي ماند و خانه هاي خشتي اش و در بهترين حالت به مكاني همچون ارگ بم تبديل مي شود. آن چيزي كه ابيانه را تهديد مي كند خطر گردشگري انبوه و بي رويه است كه اگر به همين شكل ادامه پيدا كند، ديگر چيزي از آن باقي نخواهد ماند، مثل تجربه تلخي كه بعضي خرده فرهنگ هاي كشورهاي آفريقايي با آن رو به رو شدند و به همين شكل از بين رفتند. اگر چه امروزه مسئولان روستا از زير بار اين مسئوليت شانه خالي مي كنند و حتّي از اطلاع رساني درباره وضعيت نامناسب ابيانه جلوگيري مي كنند، اما اگر براي ورود گردشگران و سامان دهي آن فكري نشود، ابيانه، اين روستاي دوست داشتني سرخ خواهد مرد.
منبع: سرزمين من، شماره 3