مکاني که هيچ کس نمي تواند از ديدنش صرف نظر کند
طاق بستان:
محوطه تاريخي طاق بستان در دامنه کوهي به همين نام و در کنار چشمه اي در شمال شرقي حاشيه کنوني شهر کرمانشاه واقع شده است. در اين محوطه، آثاري از دوره ساساني وجود دارد که شامل سنگ نگاره اردشير دوم و دو ايوان سنگي بنام هاي ايوان کوچک و بزرگ است. ايوان کوچک در سمت چپ سنگ نگاره اردشير دوم و ايوان بزرگ در سمت راست ايوان کوچک قرار دارد. سياحان، مورخين و جغرافي نويسان دوره اسلامي ضمن توصيف سنگ نگاره هاي طاق بستان از اين محوطه با نام هاي متفاوتي ياد کرده اند، به طوريکه ابن فقيه و ابن رسته اين مکان را «شبديز» و ياقوت آن را «قصرشيرين» ناميده است. همچنين حمدالله مستوفي آنجا را «طاق وسطام»، عده اي ديگر آن را «طاق بهستون»، «طاق بيستون» و «تخت بستان» ناميده اند.
اهالي محل نيز محوطه را با نام «طاق وسان» و «طاق سبان» مي شناسند زيرا «سان» در لفظ محلي به نام سنگ است و اين ترتيب «طاق وسان» يعني طاقي که در سنگ کنده شده است. امروز نيز در اکثر محافل ايران شناسي از اين مکان با نام «طاق بستان» ياد مي شود.
در سمت راست شاه، پيکره اهورامزدا به حالت ايستاده با صورتي سه ربعي و بدني تمام رخ نقش شده که دست چپ را به کمر زده و با دست راست حلقه روبان داري را به شاه اهدا مي کند. در سمت چپ اردشير دوم پيکر ايزد مهر با صورت و بدني سه ربعي نقش شده که بر روي گل نيلوفر بزرگي ايستاده است. متاسفانه جزييات صورت او آسيب ديده ولي بر اساس آنچه باقي مانده ريش او کوتاه و مجعد است.
در زير پاي اهورامزدا و اردشير دوم، پيکره دشمن شکست خورده اي نقش شده که متاسفانه بخش زيادي از آن از بين رفته است. درباره هويت واقعي اين شخصيت اختلاف نظرهايي وجود دارد. برخي از محققين اين پيکره را متعلق به يکي از شاهان شکست خورده کوشان مي دانند. ولي امروزه بسياري از محققين آن را به جوليانوس امپراطور روم نسبت مي دهند که در سال(362) ميلادي به دست اردشير دوم کشته شده است. اين تفسير تازه به سرعت راه خود را در محافل ايران شناسي باز کرده است.
آنچه گفته شد، مختصري از ساختار اين طاق ديدني و معروف است. در محوطه اين طاق نيز سنگ ها و آثاري از ادوار مختلف تاريخي وجود دارد که آن ها را در معرض
ديد عموم گذاشته اند. آنچه که طاق بستان و منطقه اش را جذاب تر مي کند اين است که اين اثر در خوش آب و هواترين نقطه شهر واقع است و در هر فصلي به دور از آلودگي و دود، هر گردشگري را به قدم زدن، قايق سواري، کوهنوردي و گاهي صرف غذا در رستورانهاي باصفا و سنتي آن جا دعوت مي کند. آري، طاق بستان مکاني است که هيچ کسي نمي تواند از آن صرف نظر کند.
اين شخص نيزه بلندي در دست دارد و سپر مدوري براي دفاع در پيش رو گرفته است. صورت و سينه اسب به وسيله زره اي تيغه اي پوشيده شده که بر روي اين زره منگوله هايي آويخته است. همچنين بر روي کپل اسب منگوله اي آويخته است که بر روي آن نقش انسان سه سر ديده مي شود.
بسياري از مورخين و جغرافي نويسان دوره اسلامي نقش اين اسب سوار را خسرو پرويز معرفي کرده اند که سوار بر اسب معروفش شبديز است.
در سال (655) قبل از ميلاد وي را به دربار «نبوکد نصر» پادشاه بابل به اسارت بردند. وي در آنجا به علوم کلدانيان و زبان مقدس واقف شد و در حکمت از آنان پيشي گرفت. اولين واقعه اي که سبب نفوذ دانيال پيامبر گرديد تعبير خواب نبوکد نصر بود. بدين گونه پيغمبري خود را آشکار کرد و مورد توجه آن پادشاه قرار گرفت.
وي به همراه عده اي از قوم يهود به ايران مهاجرت کرد و در شوش ساکن شد و در همان جا وفات يافت. آرامگاه دانيال نبي در ساحل شرقي رودخانه شائورورو به روي تپه ارگ قرار دارد. بناي زيارتگاه شامل دو حياط است که دور تا دور آن حجره ها و ايوان هايي ساخته شده است. بر روي بنا، گنبدي مخروطي - پله اي قرار دارد که نوع رايج گنبدهاي منطقه است. همه ساله عده زيادي در سفر به شوش از اين مقبره ديدن مي کنند. زيرا علاوه بر اينکه مکاني زيارتي است، ساختمان آن از نظر معماري بي نظير بوده و بسيار ديدني مي باشد.
در اطراف مرقد مغازه هاي زيادي تسبيح هاي رنگارنگ و تابلوها و نوارهاي مذهبي مي فروشند که در کنار آرامگاه به خصوص در هنگام اذان، فضايي روحاني ايجاد مي کند.
منبع:اطلاعات هفتگي شماره 3397
اهالي محل نيز محوطه را با نام «طاق وسان» و «طاق سبان» مي شناسند زيرا «سان» در لفظ محلي به نام سنگ است و اين ترتيب «طاق وسان» يعني طاقي که در سنگ کنده شده است. امروز نيز در اکثر محافل ايران شناسي از اين مکان با نام «طاق بستان» ياد مي شود.
سنگ نگاره اردشير دوم:
در سمت راست شاه، پيکره اهورامزدا به حالت ايستاده با صورتي سه ربعي و بدني تمام رخ نقش شده که دست چپ را به کمر زده و با دست راست حلقه روبان داري را به شاه اهدا مي کند. در سمت چپ اردشير دوم پيکر ايزد مهر با صورت و بدني سه ربعي نقش شده که بر روي گل نيلوفر بزرگي ايستاده است. متاسفانه جزييات صورت او آسيب ديده ولي بر اساس آنچه باقي مانده ريش او کوتاه و مجعد است.
در زير پاي اهورامزدا و اردشير دوم، پيکره دشمن شکست خورده اي نقش شده که متاسفانه بخش زيادي از آن از بين رفته است. درباره هويت واقعي اين شخصيت اختلاف نظرهايي وجود دارد. برخي از محققين اين پيکره را متعلق به يکي از شاهان شکست خورده کوشان مي دانند. ولي امروزه بسياري از محققين آن را به جوليانوس امپراطور روم نسبت مي دهند که در سال(362) ميلادي به دست اردشير دوم کشته شده است. اين تفسير تازه به سرعت راه خود را در محافل ايران شناسي باز کرده است.
ايوان کوچک:
ايوان بزرگ:
آنچه گفته شد، مختصري از ساختار اين طاق ديدني و معروف است. در محوطه اين طاق نيز سنگ ها و آثاري از ادوار مختلف تاريخي وجود دارد که آن ها را در معرض
ديد عموم گذاشته اند. آنچه که طاق بستان و منطقه اش را جذاب تر مي کند اين است که اين اثر در خوش آب و هواترين نقطه شهر واقع است و در هر فصلي به دور از آلودگي و دود، هر گردشگري را به قدم زدن، قايق سواري، کوهنوردي و گاهي صرف غذا در رستورانهاي باصفا و سنتي آن جا دعوت مي کند. آري، طاق بستان مکاني است که هيچ کسي نمي تواند از آن صرف نظر کند.
نقش سوارکار:
اين شخص نيزه بلندي در دست دارد و سپر مدوري براي دفاع در پيش رو گرفته است. صورت و سينه اسب به وسيله زره اي تيغه اي پوشيده شده که بر روي اين زره منگوله هايي آويخته است. همچنين بر روي کپل اسب منگوله اي آويخته است که بر روي آن نقش انسان سه سر ديده مي شود.
بسياري از مورخين و جغرافي نويسان دوره اسلامي نقش اين اسب سوار را خسرو پرويز معرفي کرده اند که سوار بر اسب معروفش شبديز است.
مقبره دانيال نبي:
در سال (655) قبل از ميلاد وي را به دربار «نبوکد نصر» پادشاه بابل به اسارت بردند. وي در آنجا به علوم کلدانيان و زبان مقدس واقف شد و در حکمت از آنان پيشي گرفت. اولين واقعه اي که سبب نفوذ دانيال پيامبر گرديد تعبير خواب نبوکد نصر بود. بدين گونه پيغمبري خود را آشکار کرد و مورد توجه آن پادشاه قرار گرفت.
وي به همراه عده اي از قوم يهود به ايران مهاجرت کرد و در شوش ساکن شد و در همان جا وفات يافت. آرامگاه دانيال نبي در ساحل شرقي رودخانه شائورورو به روي تپه ارگ قرار دارد. بناي زيارتگاه شامل دو حياط است که دور تا دور آن حجره ها و ايوان هايي ساخته شده است. بر روي بنا، گنبدي مخروطي - پله اي قرار دارد که نوع رايج گنبدهاي منطقه است. همه ساله عده زيادي در سفر به شوش از اين مقبره ديدن مي کنند. زيرا علاوه بر اينکه مکاني زيارتي است، ساختمان آن از نظر معماري بي نظير بوده و بسيار ديدني مي باشد.
در اطراف مرقد مغازه هاي زيادي تسبيح هاي رنگارنگ و تابلوها و نوارهاي مذهبي مي فروشند که در کنار آرامگاه به خصوص در هنگام اذان، فضايي روحاني ايجاد مي کند.
منبع:اطلاعات هفتگي شماره 3397