تولید، بدون دانشمحوری ممكن نیست
نویسنده: سیداحسان خاندوزی*
یادداشتی درباره سال« تولید ملی، حمایت از كار و سرمایه ایرانی»
طی سالهای گذشته یكی از آرزوهای دلسوزان اقتصاد ایران این بوده كه بهموازات توجه ضروری به عدالت در توزیع درآمد و ثروت، بهویژه برای طبقات محروم، اهمیت و نقش فوقالعادهی تولید ملی نیز احیاء گردد و در مركز تصمیمها قرار گیرد. بر خلاف رویكردی كه عدالت توزیعی را معارض تولیدگرایی میداند، در منظومهی فكری ما «قدرت تولیدی» و «عدالت توزیعی» دو وجه یك اقتصاد بالنده، عادلانه و پویا به شمار میرود. مكمل بودن توانمندی تولیدی با عدالت توزیعی (بیان دیگر جهتگیری همزمان پیشرفت و عدالت)، هم تبلور جامعیت اهداف اسلامی و انسانی است و هم ناشی از كمك متقابلی است كه بهبود عدالت از سویی به انگیزههای تولید تودههای مردم میكند و از سوی دیگر تنها در سایهی قدرت تولیدی است كه میتوان به طور مستمر فقر و محرومیت را كاهش داد. این تأثیر دوسویه مسألهای است كه نسل قدیم اندیشمندان توسعه به آن ملتفت نبودند، اما در یافتههای اخیر به تقویت متقابل كارایی با عدالت یا تولید و توزیع پی بردهاند. حتی میتوان گفت تأثیری كه شعارهای سالهای گذشته همچون «شكوفایی و نوآوری»، «همت و كار مضاعف» و «جهاد اقتصادی» بر توانمندی تولیدی یك كشور داشته و دارند، بیشتر از دیگر ابعاد اقتصاد است.
نكتهی دیگری كه در مطالعات اخیر برجسته شده، این است كه استفادهی حداكثری از ظرفیتهای تولید ملی بدون اشتغال نیروهای انسانی و بلكه ارتقاء آنها از طریق دانش و مهارت ممكن نیست. این نیز جهت دیگری است كه تمركز بر تولید به كاهش بیكاری و فقر، رشد دانش و مهارتها و افزایش بهرهوری نیروی كار منجر میشود. بلكه میتوان گفت توانمندی تولیدی مقصدی است كه بیشك از راه داناییمحوری میگذرد. تنها در یك حالت افزایش تولید بدون دانشمحوری ممكن است و آن بسنده كردن به خامفروشی منابع طبیعی و سرمایههای ملی است كه در ظاهر تولید اقتصادی كشور را بالا میبرد، اما استفادهی حداكثری از نیروی انسانی (شاخص اشتغال) و كیفیت آن (شاخص دانش و مهارت) را تغییر نمیدهد.
ما و اقتصاد نفتی
نتیجهی مستقیم این نكته عبارت است از پی بردن جامعه به جایگاه ارجمند تلاشگران عرصهی تولید. متأسفانه از دیرباز نگاه جامعه به صاحبان فعالیتهای تولیدی، بیشتر به سوی مذمت تولیدكننده و سرمایهگذار گرایش داشت. به همین جهت نه مبانی فرهنگی جامعه مستعد پرورش چنین نیروهایی بود و نه ساختار نفتی نیازمند درآمدهای تولیدكنندهی داخلی.
تولید با یك معضل فرهنگی دیگر نیز دست به گریبان بود و آن حس حقارت ناتوانی در برابر تولیدكنندگان خارجی بود. بحمدالله با ظهور انقلاب اسلامی این حس بهتدریج جای خود را به احساس توانمندی داد، اما همچنان مشكل استغناء مسئولان و اتكا به درآمد نفت موجب میشد كه بسیاری از مشكلات اهالی تولید مورد اهتمام جدی نباشد و حتی گاهی سیاستهای ضد تولید اتخاذ گردد. این در حالی بود كه اگر تولیدكنندگان و كارآفرینان به دنبال درآمدهای بی زحمت بودند، میتوانستند از طریق تجارت یا سفتهبازی داراییها به ثروت كلانی دست یابند. در چنین شرایطی خلأ شناساندن تولیدكنندگان به عنوان قهرمانان اقتصاد ملی (و اصلاح فرهنگ و نگاه مدیران) احساس میشد.
حسنهی اجتماعی
تسهیل امر تولید در شرایط كنونی از اهمیت مضاعفی برخوردار است، زیرا اولاً تولیدكنندگان در صف نخست جهاد اقتصادی در برابر تحریمهای بینالمللی، دشواری مبادلات بینالمللی و نوسانات ارزی قرار دارند و مدیران باید نقش پشتیبانی خط مقدم را به نحو مطلوبی ایفا كنند. ثانیاً اصلاحات اقتصادی داخلی و بهویژه طرح هدفمندكردن یارانهها نیز فشارهایی را متوجه تولیدكنندگان كرده كه یاری تولید را در اولویت اوضاع جاری كشور قرار داده است؛ توصیهای كه رهبر معظم انقلاب نیز در ماه رمضان گذشته در مورد كمك به بخش تولید یادآوری فرمودند.
تولید داخلی تولید اقتدار میكند
سرآمدی به عنوان پیامد قدرت تولیدی، هیچ اختصاصی به حوزهی اقتصادی ندارد. رشد توان تولیدی در عرصهی علمی و فكری و در حوزههای فرهنگی و محصولات دفاعی–امنیتی و مانند آن، همگی موجب پویایی ظزفیتهای داخلی و سرآمدی و اثرگذاری ایران اسلامی در سطح جهانی خواهد شد. در شرایطی كه بسیاری از محصولات خارجی نقش سفیران فرهنگی و اقتصادی را در ذهن مردم دیگر كشورها بازی میكنند، چرا ایران اسلامی نباید از این قدرت نفوذ نرم بهره ببرد؟
لازم به ذكر است كه رشد تولید همیشه منوط به استفادهی بیشتر از سرمایه، انرژی، نیروی كار و منابع طبیعی نیست، بلكه وضعیت بهینه آن است كه با استفادهی بهرهور از منابع موجود، تولید بیشتری صورت دهیم؛ چنانكه آمار رسمی كشور نیز از پایین بودن نرخ بهرهوری حكایت میكند. پس با راه افتادن لوكوموتیو بهرهوری بیتردید قطار تولید ملی نیز توان و سرعتی دوچندان خواهد گرفت.
دامی كه اسیر آن نشدیم
دست كشیدن از حمایتگرایی دامی بود كه ما با درایت مقامات كشور اسیر آن نشدهایم و ثمرهی مبارك آن را اكنون در شرایط فشارهای خارجی شاهد هستیم و لذا امكان برآوردن نیازهای اصلی خود را داریم. البته بلند كردن پرچم تولید ملی مترادف با حمایت بدون هدفگذاری از تولیدكنندهی داخلی نیست، زیرا اگر حمایتهای غیر معقول به عدم رقابت در قیمت و كیفیت تولیدكنندهی ایرانی بینجامد، در واقع موجب از دست رفتن توان رقابت خارجی و إدبار جامعه میشود كه در بلندمدت به زیان تولید ملی است.
شكی نیست كه یكی از كامیابیهای انقلاب اسلامی زنده كردن نگاه ملی و استقلالطلبی و خودباوری در عرصههای اقتصاد و دانش است. این روحیه و دیدگاه اگرچه در دورههای مختلف فراز و فرودهایی داشته، اما بر همان صراط مستقیم استوار مانده است. هدفگذاری امسال نیز فرصتی بس مغتنم برای تقویت سرمایه و نیروی كار داخلی و نهایتاً كشاورزی و صنعت و در یك كلمه تولید ایرانی میگردد؛ تولیدی كه سفیر هویت و توان اقتصادی كشور و نشان قوت علمی و مدیریتی این سرزمین و كمككار استقلال و عزت سیاسی ملت ما است.
پينوشتها:
* معاون دفتر اقتصادی مركز پژوهش مجلس شورای اسلامی
/ج