روتوش کتاب هاشمي بدون روتوش (4)

جريان مجلس مؤسسان در سال 1328 براي تغيير در قانون اساسي و دادن اختيارات بيشتر به محمدرضا پهلوي، با مخالفت آيت الله بروجردي روبه رو شد. رژيم شاه براي جلب نظر ايشان وزير کشور (دکتر اقبال) را به قم فرستاد تا از نزديک باآيت الله بروجردي گفت و گو کند و ايشان را با تشکيل مجلس مرسسان همراه سازد. امام از طرف آيت الله بروجردي در اين گفت و گو شرکت کرد و به وزير کشور اظهار داشت:
يکشنبه، 27 فروردين 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
روتوش کتاب هاشمي بدون روتوش (4)

روتوش کتاب هاشمي بدون روتوش (4)
روتوش کتاب هاشمي بدون روتوش (4)


 






 
جريان مجلس مؤسسان در سال 1328 براي تغيير در قانون اساسي و دادن اختيارات بيشتر به محمدرضا پهلوي، با مخالفت آيت الله بروجردي روبه رو شد. رژيم شاه براي جلب نظر ايشان وزير کشور (دکتر اقبال) را به قم فرستاد تا از نزديک باآيت الله بروجردي گفت و گو کند و ايشان را با تشکيل مجلس مرسسان همراه سازد. امام از طرف آيت الله بروجردي در اين گفت و گو شرکت کرد و به وزير کشور اظهار داشت:
...ما به شما هرگز اجازه چنين تغيير و تبديلي در قانون اساسي را نمي دهيم زيرا اين گونه تغيير، افتتاحيه اي جهت دستبرد اساسي به قوانين موضوعه اين کشور خواهد شد و به دولت فرصت خواهد داد که هر وقت هر طور که سياست و منافع او اقتضا مي کند در قانون اساسي دست ببرد و طبق اغراض و اميال خود، قانون را ملغي و قانون ديگري را جعل نمايد... (1)
مقامات رژيم با رفت و آمدهاي چندباره به قم و ديدار و گفت و گو با آيت الله بروجردي کوشيدند نظر ايشان را بر پايي مجلس مؤسسان جلب کنند و به ايشان اطمينان دادند که در آن مجلس هيچ گونه دستبردي به قانون اساسي نخواهد شد و تصرفي در موارد اصولي آن نخواهد بود. با وجود اين آن مرجع عالي مقام از اعلام موافقت با جريان مجلس مؤسسان خودداري ورزيد. ليکن مقامات وابسته به دربار و هيئت حاکمه براي مشروعيت بخشيدن به آن جريان چنين رواج دادند که آيت الله بروجردي با تشکيل مجلس مؤسسان موافقت کرده است. در پي اين شايعه امام و چند تن از عالمان قم طي نامه اي سرگشاده به آيت الله بروجردي نظر ايشان را در اين مورد پرسيدند و ايشان نيز در پاسخ هر گونه موافقت با برپايي مجلس مؤسسان را تکذيب کردند. متن پرسش چنين است:
محضر مقدس حضرت مستطاب آيت الله العظمي آقاي حاجي آقا حسين طباطبايي بروجردي متع الله المسلمين بطول بقائه. چون منتشر [ شده] است که راجع به تشکيل مجلس مؤسسان بين حضرت مستطاب عالي و بعضي اولياء امور مذاکراتي شده و بالنتيجه با تشکيل مجلس مؤسسان موافقت فرموده ايد- نظر به اينکه تشکيل مجلس مؤسسان مؤثر در مقدرات آينده کشور و مصالح ديني و ملي و اجتماعي است، به علاوه حدود اختيارات نمايندگان و نتايجي که ممکن است اين اقدام داشته باشد معلوم نيست، مستدعي است حقيقت اين انتشار را براي روشن شدن تکليف شرعي اعلام فرماييد.
22جمادي الاولي 1368... (2)
اين پرسشنامه با امضاي امام، آيت الله گلپايگاني، آيت الله داماد (سيد محمد يزدي)، شيخ مرتضي حائري و... مي باشد.
آيت الله بروجردي چنين پاسخ داده اند:
بسم الله الرحمن الرحيم
اولاً از علماي اعلام انتظار مي رود در مواقعي که اين قسم انتشارات مخالف واقع را مي شنوند خودشان دفاع کنند البته علاقه مندي حقير به حفظ ديانت و مصالح مملکت بر همه مشهود است، نهايت مقتضي نيست که هر اقدامي گوشزد عامه شود.
ثانياً موقعي که فرمان همايوني صادر شد براي اينکه مبادا تغييراتي در مواد مربوط به امور ديرينه داده شود به وسيله اشخاصي به اعلي حضرت همايوني مذکراتي دادم تا اينکه اخيراً وزير کشور و آقاي رفيع از طرف اعلي حضرت ابلاغ نمودند که نه تنها در مواد مربوط به ديانت تصرفي نخواهد شد بلکه در تحکيم و تشييد آن اهتمام خواهد شد مع ذلک در تمام مجالسي که در اطراف اين قضيه مذاکره مي شده که در بعضي آن مجالس عده اي از علماي اعلام حضور داشتند کلمه اي که دلالت يا اشعار به موافقت در اين موضوع داشته باشد از حقير صادر نشده چگونه ممکن است در چنين امر مهمه اظهار نظر نمايم با آنکه اطراف آن روشن نيست.
حسين الطباطبايي (3)
دخالت آيت الله بروجردي در سياست و برخورد ايشان با حکومت وقت تنها به آنچه در بالا آمد محدود نمي شود، آيت الله بروجردي در دوران 16 سال مرجعيت و رهبري جهان تشيع، همانند ديده باني هميشه بيدار اوضاع سياسي ايران را زير نظر داشت و پيوسته با رژيم شاه بر سر بسياري از مسائل سياسي و اسلامي به رويارويي بر مي خاست و در مواردي آن رژيم را به عقب نشيني و پذيرش ديدگاه خويش ناگزير مي ساخت. مخالفت با «اصلاحات ارضي» شاه و در واقع آمريکا که در راه فلج کردن زراعت ايران و وابستگي بيشتر به بيگانگان دنبال مي شد، از دخالت هاي قاطع و مقتدرانه آن مرجع بزرگ در مسائل سياسي کشور بود. پيرامون اين جريان نوشته اند:
...سال گذشته [1339] که زمزمه املاک تازه بلند شده بود و اين مطلب به عرض ايشان رسيد به اندازه اي متأثر شدند که اندازه نداشت و همان روز که نخست وزير وقت و چند نفر از شخصيات بزرگ مملکت براي اطلاع از نظريه ايشان در اين مورد به حضورشان مشرف شدند و در ضمن مطالبشان يادآوري نمودند که اين موضوع در همه ممالک اسلامي همجوار شده است، جوابي دادند که شنيدنش رنگ از روي همه پراند... و بعد هم به اندازه اي پافشاري و مقاومت نمودند که بي سابقه بود... (4)
و آن جوابي که آيت الله بروجردي دادند که «شنيدنش رنگ از روي همه پراند» اين بود که با کمال صراحت اظهار کردند:
اگر مقامات ايران مي خواهند از برخي ممالک اسلامي همجوار (عراق و مصر و...) تأسي کنند بايد توجه داشته باشند که آن کشورها نخست شاه بازي را کنار گذاشتند و جمهوري شدند، بعد به اين کارها دست زدند! (5)
رژيم محمدرضا شاه پيوسته در اين انديشه بود که بي حجابي و برهنگي زنان را در ميان جامعه گسترش دهد و دست کم از ورود دختران و زنان باحجاب به مدارس و دانشگاه ها جلوگيري کند ليکن از بيم واکنش منفي آيت الله بروجردي اين جرئت را به خود نمي داد و حتي در مقطعي به مناسبت روز 17 دي برنامه ريزي کردند که دختران دانش آموز و دانشجو را با اجبار و با پوششي زننده به رژيم ببرند. آيت الله بروجردي در ديدار با برخي از مقامات دولتي خشم و آزردگي و نگراني خود را از اين برنامه اظهار کرد و اين برخورد قاطع و تند، رژيم را از نقشه اي که در سر داشت پشيمان کرد و به لغو آن برنامه واداشت. (6) همچنين مخالفت آن مرجع بزرگ با محاکمه و مجازات آيت الله کاشاني و پافشاري ايشان در اين مورد تا آن پايه شديد و قاطع بود که رژيم شاه را به عقب نشيني و آزادي آيت الله کاشاني ناگزير ساخت.
از ديگر جريان هايي که دخالت آيت الله بروجردي را در سياست و امور کشور مي نماياند موضع ايشان بر ضد حزب صهيونيستي و ستون پنجم ايران به نام «بهايي» بود. آن مرد بزرگ به خوبي دريافته بود که اين حزب طبق نقشه ديرينه استعمار انگليس و به دنبال آن آمريکا بر آن است قدرت را در ايران در دست بگيرد و ايران را به فلسطيني ديگر بدل کند. بنابراين با احساس خطر براي اسلام و استقلال ايران و سرنوشت مردم مسلمان بر آن شد با اين حزب مرموز صهيونيستي رويارويي کند و دست آنها را از سرنوشت کشور کوتاه نمايد؛ از اين رو، به رژيم شاه فشار آورد که اين مزدوران سياسي را از پست هاي کليدي کنار بگذارد و پايگاه هاي آنان را در درون ايران فرو بريزد و به توطئه هاي آنان پايان بخشد.
اين خشم و خروش آيت الله بروجردي بر ضد آن حزب صهيونيستي اگر نتوانست ريشه آن حزب را از بيخ و بن برکند و آنان را از ايران بيرون راند، ليکن ملت ايران را به خطر آنان بيش از پيش آگاه ساخت و رژيم شاه را ناگزير کرد که از بيم واکنش آن مرجع بزرگ و خشم و خروش ملت ايران، نسبت به آن حزب، با احتياط بيشتري برخورد کند و «بهايي» ها را در پست هاي کليدي و مراکز کشوري، بي پروا به کار نگمارد و سرنوشت کشور و ملت را به دست آنان ندهد.
آن گاه که رژيم شاه (بنا بر سياست آمريکا) گامي آشکار در راه به رسميت شناختن رژيم صهيونيستي برداشت و بر آن شد با آن رژيم اشغالگر سفير رد و بدل کند آيت الله بروجردي هشدار داد اگر اين سياست اجرا شود «از ايران به عتبات عاليات» مهاجرت خواهد کرد. اين اولتيماتوم رژيم شاه را ناگزير ساخت نماينده اي به قم روانه نمايد و به دروغ چنين وانمود نمايد که هيچ گونه ارتباط رسمي ميان ايران و اشغالگران فلسطين برقرار نشده است و «ايران، اسراييل را تنها به طور دفاکتور به رسميت شناخته است»! برخي از عناصر مرموزي که در اطراف آن مرجع بزرگ نفوذ داشتند نيز کوشيدند به ايشان بباورانند که هيچ گونه داد و ستد و ارتباط اقتصادي و سياسي ميان ايران و رژيم صهيونيستي برقرار نيست!
برخورد منفي آيت الله بروجردي با رژيم شاه و شخص او گاهي به نقطه حادي مي رسيد و مايه خشم و کين او مي شد؛ براي مثال آنگاه که آقاي بروجردي تصاوير شاه و همسرش را که با لباس شنا در استخر يکي از کشورهاي غربي گرفته شده بود و در اختيار ايشان قرار گرفت، مشاهده کردند ديگر از ديدار و گفت و گو با شاه خودداري نمودند؛ به طوري که يکبار که شاه سفري به قم رفت و وقتي وارد صحن حضرت معصومه شد، از توليت پرسيد:
آقا در حرم هستند؟ توليت پاسخ داد: نه، همين امروز به خارج شهر رفته اند، شاه دمق شد و بدون اينکه به زيارت برود، به صورت قهر از در ديگر رفت که رفت. پس از آن ديگر ملاقاتي ميان او و آيت الله فقيد اتفاق نيفتاد... (7)
آن روز که جنازه رضاخان را به قم آوردند و بنا داشتند او را در قم به خاک بسپارند و آيت الله بروجردي را بر آن دارند تا به جسد او نماز بخواند! آن مرجع بزرگ و فرزانه نه تنها از اين درخواست سرباز زد، بلکه روحانيون و طلاب را در آن روز حتي از رفت و آمد در خيابان هاي قم و اطراف صحن، منع کرد تا مبادا رفت و آمد آنان در مسير جنازه به عنوان سياهي لشکر و شرکت در تشييع به شمار آيد. (8)
آيت الله بروجردي، برخلاف تصور برخي از ناآگاهان نه تنها از سياست و مبارزه و مبارزان گريزان نبودند بلکه خود از سياستمداران هوشمند و دليرمردان انديشمند و با درايت بودند که به آن خواهيم پرداخت، ليکن برخورد ايشان با فداييان اسلام براي اين نبود که چرا با رژيم شاه به مبارزه برخاسته اند و براي اسلام جانفشاني مي کنند؛ اگر آن بزرگوار راه و روش فداييان اسلام را با موازين اسلامي ناهمگون مي دانستند، هيچ گاه و هرگز براي نجات جانشان اقدام نمي کردند و به پشتيباني آنان بر نمي خاستند و در مقطعي امام را براي نجات جان نواب صفوي به عنوان نماينده شخصي خود به ديدار شاه وانمي داشتند. ليکن آنچه موجب نگراني آيت الله بروجردي و برخورد ايشان با فداييان اسلام شد، غوغاسالاري و جار و جنجال هاي افراطي برخي از آنان در حوزه قم و در مدرسه فيضيه بود که حوزه را به هرج و مرج مي کشانيد و با رسالت آن روز آيت الله بروجردي که ساختن آن حوزه آسيب ديده بود، همخواني نداشت.

پي نوشت ها :
 

1. سيد حميد روحاني، نهضت امام خميني، دفتر اول، ص115.
2. برابر.
3. سيدمحمد حسين علوي طباطبايي، خاطرات زندگاني آيت الله بروجردي، اطلاعات، 1341، ص92؛ با اينکه آيت الله بروجردي در اين نامه با صراحت اعلام مي کند: «کلمه اي که دلالت يا اشعار به موافقت اين موضوع [مجلس مؤسسان] داشته باشد از حقير صادر نشده» است، نويسنده کتاب زندگينامه سياسي امام خميني آقاي محمدحسن رجبي مي نويسد: «سرانجام آيت الله بروجردي عدم مخالفت خود را با تشکيل آن ابراز داشت.» (ص231) که دروغي آشکار و نسبتي ناروا به آن بزرگوار است.
4. همان، ص123.
5. راوي اين روايت علامه شهيد حاج سيدمصطفي خميني در نجف بودند؛ نگارنده اين مطلب را از آيت الله حاج آقا مجتبي تهراني نيز شنيده است.
6. علي دواني، زندگاني آيت الله بروجردي، مطهر، 1371، ص 408-407.
7. همان، ص 411.
8. همان، ص372؛ يادنامه مرحوم آيت الله بروجردي، همان، ص523.
 

منبع:کتاب 15 خرداد 24 - 25



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.