چنگي به ريسماني

مرد، بسيار پيش از آنكه برسد، ناگاه دهانه اسب را مي كشد. اسب درجا مي ايستد. سوار، مشتاقانه از اسب پايين مي آيد. چهره سرخ و موهاي سفيد سوار از دور داد مي زند؛ اين حبيب است كه مي آيد. از موهاي سفيد و پيشاني پرچينش كه بگذري، مات اشتياق قدم هايش كه شوي، گمان مي كني نوجوان است حبيب؛ جواني تازه بالغ شده كه چنين شور دارد. شورش ادب است يا عشق؛ ارادت است يا محبت؟ كه به حبيب اجازه نمي دهد سواره به امام نزديك شود.
يکشنبه، 3 ارديبهشت 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چنگي به ريسماني

چنگي به ريسماني
چنگي به ريسماني


 

نويسنده: نوري لطفي




 
يادي از حبيب پيرمردِ پايمرد كربلا
مرد، بسيار پيش از آنكه برسد، ناگاه دهانه اسب را مي كشد. اسب درجا مي ايستد. سوار، مشتاقانه از اسب پايين مي آيد. چهره سرخ و موهاي سفيد سوار از دور داد مي زند؛ اين حبيب است كه مي آيد. از موهاي سفيد و پيشاني پرچينش كه بگذري، مات اشتياق قدم هايش كه شوي، گمان مي كني نوجوان است حبيب؛ جواني تازه بالغ شده كه چنين شور دارد. شورش ادب است يا عشق؛ ارادت است يا محبت؟ كه به حبيب اجازه نمي دهد سواره به امام نزديك شود.
امام، مهربان و مشتاق نزدكي مي شود و حبيب مثل كسي كه گمشده اش را يافته، مي دود تا امن آغوش امام. مي ايستد. زانو مي زند. گريه مي كند از ذوق رسيدن. شوق به موقع رسيدن. مي آويزد به دامان امام. درست شبيه كودكي كه از پدر دور افتاده. مي آويزد و رها نمي كند.
امام خم مي شود. حبيب را از زمين بلند مي كند و او را چون پدري كه كودكش را در آغوش مي گيرد، در گرماي دستانش جا مي دهد. ز اشك، هيچ زباني به كار حبيب نمي آيد. سكوت است و اشك مدام كه بوي شادي مي دهد.
***
چند روزي است كه از امام دور نشده. روزها با امام راه رفته. نشسته. خنديده و غم خورده. شب ها تصوير او را قاب گرفته و خوابيده. اين روزها بيش از هر زمان ديگري ياد رسول خدا(ص) در دلش جاريست. ياد روزهاي مدينه. خاطره بوسه هاي پيامبر(ص) بر رخساره حسين(ع). ياد «حسين مني و انا من حسين»هاي هميشگي پيامبر(ص).
پاهايش در شن هاي نرم بيابان فرو مي رود. نگاهي به خيمه ها مي اندازد: «حبيب! حالا تويي و دردانه رسول خدا(ٌ). مبادا كه دلش بلرزد از تو. مبادا كه گمان رفتنت خاطر كسي از خانواده اش را مكدر كند. نكند حبيب!»
از پشت سر، كسي صدايش مي زند. پريشان حال و آشفته. نگاه مي كند؛ نافع است كه گريه امانش نمي دهد: «حبيب! اي حبيب! بيا ببين در دل دختر رسول خدا چه مي گذرد. زينب... زينب پريشان است. پريشان رفتن ما.»
***
خنكاي بيابان سرماي كشنده اي مي شود كه جان حبيب را مي سوزاند. مي لرزد از خيال تشويش بانو. به خود مي پيچد از درد. فرياد مي زند و همه مردان را صدا مي زند: «برخيزيد! به پاخيزيد! همه، غير از بني هاشم جمع شوند.»
مردان از خيمه ها بيرون مي آيند. واهمه ندانستن و بي خبري در چشم هايشان بيداد مي كند. حبيب رو مي كند به جماعت مردان: «ما زنده باشيم و حرم در اضطراب و التهاب؟ دختر رسول خدا، نگران رفتنمان باشد؟ واي بر ما. واي بر ما.»
حبيب آرام و قرار ندارد. به سمت خيام راه مي افتد. مردان پشت سرش راهي مي شوند. در چشم بر هم زدني حبيب و يارانش به خيمه هاي حرم امام رسيده اند. صداي حبيب براي زينب(س) آشناست: «ما آمده ايم تا بيعت بندگي مان را با شما تجديد كنيم. آمده ايم تا بگوييم آويخته ايم به ولايت ناگسستني امام كه دست برنمي داريم از ياري اش تا آخرين نفس.» درون خيمه... قلب خواهرانه اي آرام مي گيرد.
***
حبيب بي تاب است. به حال خودش نيست انگار. هيچ كس حبيب را تا امشب به اين حال نديده است. عجيب شده است احوالاتش؛ گاهي مي خندد و ميانه خنده به گريه مي افتد. از فرط گريه باز لبخند مي نشيند به لبانش. پاهايش روي زمين نيستند. بر خنده هاي مدام و لطيفه هاي گاه و بي گاهش خرده مي گيرند. مي خندد كه «امشب كه سال هاست در آرزوي آمدنش پر مي كشم، اگر زمان خنده نيست، كجا جاي خنده است و چه زمان، هنگامه لطيفه است و گفتن؟»
***
ساعتي بعد، شور مي پاشد بر تن صحرا از قرآن خواندن عاشقانه حبيب:
«لا إِكراهِ في الدّين قَدْ تَبَينَ الرّشد منَ الغَي فمَنْ يكفرْ بالطّاغوت و يؤمن بالله فَقَد استَمسَك بالعرْوَه الوثقي لَا انفصامَ لَّها وَالله سَميع عَّليم» در دين هيچ اجباري نيست و راه از بيراهه به خوبي آشكار شده است. پس هر كس به طاغوت كفر ورزد و به خدا ايمان آورد، به يقين، به دستاويزي استوار چنگ زده است كه آن را گسستن نيست و خداوند شنواي داناست.
حالا حبيب است كه عزم ميدان كرده؛ كه ايستاده تا از زير قرآن نگاه امام بگذرد؛ تا اذن رفتن بگيرد و رخصت پاسداري از امام و مولايش را. امام(ع) سال هاست كه حبيب را مي شناسد. بي تابي حبيب را مي داند:‌ «برو اي حبيب! خدايت رحمت كند.»
***
حبيب رجز مي خواند و مي چرخد و بدن دشمنان است كه در چكاچك شمشيرش چاك چاك مي شود. در ميانه ميدان خاطره دلاوري هاي پاي ركاب علي(ع)، شمشير زدن هاي سفين در دلش زنده مي شود.
ناگاه... صداي رجزهاست كه كمرنگ مي شود تا جايي كه به گوش نمي رسد. حبيب به عهد با مسلم بن عسجه وفا كرد: «وَ مَن يسلمْ وَجهَه إلَي الله وَ هوَ محسنّ فَقَد استَمسَك بالعروَه الوثقَي وَ إلَي الله عاقبَه الامور» و هر كس خود را- در حالي كه نيكوكار باشد- تسليم خدا كند، قطعاً در ريسمان استوارتري چنگ در زده و فرجام كارها به سوي خداست.
منبع: آيه شماره دي ماه 89



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
آیا صرافی تپ بیت معتبر است یا کلاهبرداری | صرافی Tapbit برای ایرانیان تحریم است؟
آیا صرافی تپ بیت معتبر است یا کلاهبرداری | صرافی Tapbit برای ایرانیان تحریم است؟
صحبت‌های دردناک دختر یک جانباز اعصاب و روان: پدرم حتی با دیدن قرمزی هندوانه حالش بد می‌شد
play_arrow
صحبت‌های دردناک دختر یک جانباز اعصاب و روان: پدرم حتی با دیدن قرمزی هندوانه حالش بد می‌شد
میلاد امام حسن/این سفره عریضه/حسین طاهری
music_note
میلاد امام حسن/این سفره عریضه/حسین طاهری
آموزش لیست ارزهای صرافی توبیت Toobit و حداقل واریز و برداشت آنها برای ایرانیان
آموزش لیست ارزهای صرافی توبیت Toobit و حداقل واریز و برداشت آنها برای ایرانیان
ماجرای نماز خواندن شهید رئیسی در هواپیما و کاخ کرملین چه بود؟
play_arrow
ماجرای نماز خواندن شهید رئیسی در هواپیما و کاخ کرملین چه بود؟
میلاد امام حسن/ماه کامل اومد از راه/محمدحسین حدادیان
music_note
میلاد امام حسن/ماه کامل اومد از راه/محمدحسین حدادیان
ماجرای نامه پدر ۲ فرزند مبتلا به ایدز به رهبری که جنجالی‌ترین پرونده تاریخ دستگاه قضایی را گشود
play_arrow
ماجرای نامه پدر ۲ فرزند مبتلا به ایدز به رهبری که جنجالی‌ترین پرونده تاریخ دستگاه قضایی را گشود
میلاد امام حسن/نیمه ماه رمضونه/سیدرضا نریمانی
music_note
میلاد امام حسن/نیمه ماه رمضونه/سیدرضا نریمانی
ادعاهای کارشناس کمیته حقیقت‌یاب سازمان ملل حقوق بشری درباره وضع زنان و خبرنگاران در ایران!
play_arrow
ادعاهای کارشناس کمیته حقیقت‌یاب سازمان ملل حقوق بشری درباره وضع زنان و خبرنگاران در ایران!
میلاد امام حسن/کریم/سیدرضا نریمانی
music_note
میلاد امام حسن/کریم/سیدرضا نریمانی
ماجرای حیرت‌انگیز نجات سید مقتدی صدر از محاصره آمریکایی‌ها توسط شهید ابومهدی‌المهندس
play_arrow
ماجرای حیرت‌انگیز نجات سید مقتدی صدر از محاصره آمریکایی‌ها توسط شهید ابومهدی‌المهندس
میلاد امام حسن/شاه عالم/نجم الثاقب
music_note
میلاد امام حسن/شاه عالم/نجم الثاقب
اولین جزئیات از نامه ترامپ به ایران روی آنتن تلویزیون؛ چه شرط‌هایی گذاشته شده است؟
play_arrow
اولین جزئیات از نامه ترامپ به ایران روی آنتن تلویزیون؛ چه شرط‌هایی گذاشته شده است؟
میلاد امام حسن/سیدنا الکریم/علی اکبر حائری
music_note
میلاد امام حسن/سیدنا الکریم/علی اکبر حائری
کینوفیت با کمپین "صد سال با این پاف‌ها" به استقبال نوروز می‌رود!
کینوفیت با کمپین "صد سال با این پاف‌ها" به استقبال نوروز می‌رود!