بررسي موانع جهاد اقتصادي از منظر قرآن کريم (1)

شناسائي و شناخت موانع جهاد اقتصادي يک ضرورت انکار ناپذير است. يکي از موانع عمده بر سر راه جهاد اقتصادي اتلاف وقت و فرصت ها مي باشد. و آنچه که ما را در استفاده ي هر چه بهتر از وقت در جهاد اقتصادي موفق تر مي کند، شناسايي کمين گاه هاي اتلاف وقت است که با از بين بردن سرمايه ي عمر آدمي، موجبات خسران او را در دنيا و آخرت به وجود مي آورد، از اين روي اين مقاله در صدد بررسي عوامل اتلاف وقت است
جمعه، 29 ارديبهشت 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بررسي موانع جهاد اقتصادي از منظر قرآن کريم (1)

بررسي موانع جهاد اقتصادي از منظر قرآن کريم (1)
بررسي موانع جهاد اقتصادي از منظر قرآن کريم (1)


 

نويسندگان: دکتر محمدرضا ستوده نيا (1)
و اسماعيل رضايي(2)



 

اتلاف وقت و فرصت
 

چکيده:
 

شناسائي و شناخت موانع جهاد اقتصادي يک ضرورت انکار ناپذير است. يکي از موانع عمده بر سر راه جهاد اقتصادي اتلاف وقت و فرصت ها مي باشد. و آنچه که ما را در استفاده ي هر چه بهتر از وقت در جهاد اقتصادي موفق تر مي کند، شناسايي کمين گاه هاي اتلاف وقت است که با از بين بردن سرمايه ي عمر آدمي، موجبات خسران او را در دنيا و آخرت به وجود مي آورد، از اين روي اين مقاله در صدد بررسي عوامل اتلاف وقت است به عنوان يکي از موانع جهاد اقتصادي مي باشد که اين عوامل عبارتند از: تزلزل در هدف، سرگرمي به امور جزئي، آرزوهاي دور و دراز، تنبلي و بي حالي، گفتگو و مشاجرات بي ثمر، بيماري جسم و روح، سپردن امور زندگي خويش به ديگران، دوستي با افراد نامناسب، مسامحه کاري و به تأخير انداختن کارها، عادات ناپسند. که به بيان ارتباط و تحليل هر يک از اين موارد با چگونگي اتلاف وقت و در نتيجه عدم سعادتمندي و موفقيت در جهاد اقتصادي پرداخته شده است.

کليد واژه ها:
 

اتلاف وقت، قرآن، وقت

مقدمه:
 

لحظه ها و دقايقي که از آن به عنوان وقت نام برده مي شود و به دليل کوچک بودن لحظات و سرعت سپري شدن آن اغلب افراد نمي توانند ارزش و اهميت آن را درک کنند و به نحو احسن از آن بهره برده و در زندگي سعادتمند شوند. امام علي (ع) فرموده است: (انتهزوا فرص الخير فانها تمَّر مرَّ السحاب) (عزر الحکم / آمدي)
و نيز کمتر کسي است که چگونگي صرف کردن اين سرمايه ي بي نظير را بداند و بتواند از بهره گيري آن سود ببرد، در واقع آنچه ارزش واقعي يک انسان کامل و سعادت او را تعيين مي کند، صرف کردن به موقع اين سرمايه ي مهم است. به اين سبب است که خداوند در قرآن به عصر و زمان سوگند مي خورد، چرا که انسان از خلق زمان عاجز است و تنها مي تواند از آن بهره ي نيک بگيرد و يا بي بهره گردد.
حتي اگر انسان در طول زندگي و صرف عمر و وقت خويش خطايي در پرونده عمل خود ثبت نکند، همين که بي حرکت مانده و کمالي کسب نکرده باشد، باز زيان بزرگي نصيبش شده است. زيرا براي حرکت آفريده شده نه براي سکون و عقب گرد. پس چه نيکوست که انسان با نگاهي عميق بر آيات و روايات، از اتلاف وقت در زندگي جلوگيري نموده و از خطاي بزرگ بشري مصون بماند.

عوامل اتلاف وقت:
 

از وقت استفاده سودمند نکردن، خود اتلاف وقت است. علاوه بر آن بسياري از افراد عادت کرده اند وقتشان را به اشکال مختلف تلف کنند. و زندگي خود را همچون کلافي درهم بپيچند و گاهي ديگر تشخيص ندهند که سر کلاف کجاست و سردرگمي هاي زندگي از کجا نشأت مي گيرد. بهتر است همه ي افراد در زندگي به دنبال سرمنشأ مسائلشان باشند. و سعي کنند کليات قضيه را در نظر بگيرند و از پرداختن زياد به جزئيات بپرهيزند تا ببينند مشکلاتشان از کجا آب مي خورد؟

- 1) تزلزل در هدف:
 

وقتي کسي تصميم خود را مي گيرد و هدف را شفاف مي سازد و براي رسيدن به آن برنامه ريزي مي کند، چه چيزي موجب تزلزل او خواهد شد؟ آيا توقعات ديگران انسان را متزلزل و حيران مي کند؟ و يا اينکه آدم ملاحظه کار و ترسويي است؟ و يا اينکه شرايط، او را تحت فشار قرار مي دهد؟ آيا اهل کوتاهي کردن است و اين مسئله او را متزلزل مي کند؟ و يا ممکن است عادت به ترديد داشته باشد و اعتماد به نفسش پائين باشد؟
«امام علي (ع) مي فرمايند: (لاتجعَلوا عِلمَکُم جَهلاً، و يقينَکُم شکّاً، اذا عَلِمتُم فَاعمَلوا و اذا تَيَقَّنتم فأقدِموا) ؛ علم خود را ناداني و يقين خود را شک و ترديد مپنداريد پس هر گاه دانستيد، عمل کنيد و چون به يقين رسيديد، اقدام کنيد (دشتي 1379. ص 696). بنابراين براي اينکه اعتمادتان را به خودتان بيفزائيد، پس از اينکه از درستي کارتان مطمئن شديد وارد عمل شويد چرا که وارد نشدن به مرحله ي عمل انسان را دچار شک و تزلزل مي کند و از سوي ديگر، شرايط دستخوش تغيير مي شود و چه بسا که به بحران ترديد دامن نزند!

2) امور جزئي:
 

«با پرداختن به مسائل بي ارزش و غير ضروري، از رسيدن به هدفهاي بزرگ و عالي باز خواهيد ماند و اين حقيقتي است که حضرت علي (ع) آن را در ضمن کلام کوتاهي بيان فرموده اند: «من اشتَغَل بِغَير المُهم ضَيَّع الأَهَمَ؛ کسي که به امور غير مهم بپردازد، مسائل مهم تر را ضايع مي سازد.» (فلسفي 1368. ج 2، ص 371) اگر اجتماع کنوني از اين سخن استفاده نمايد. بسياري از مسائل خود به خود حل خواهد شد. عمر ما محدود است و توانايي و قدرت بر همه ي امور را نداريم پس بايد آن را در بهترين و مهم ترين امور صرف کنيم و از پرداختن به امور بي ارزش که جز تباهي و از دست دادن عمر گرانبها اثري ندارد، بپرهيزيم. در اين خصوص نيز امام علي (ع) مي فرمايند: «إنَّ رَأيَکَ لايَتَّسِعُ لکُِلَّ شيء فَفَرغهُ لِلمُهِم؛ فکر تو وسعتي که همه ي امور را فرا گيرد ندارد، پس آن را براي امور مهم فارغ بگذار» (آقا جمال الدين خوانساري 1366. ج2. ص 606).

3) آرزوهاي دور و دراز:
 

با داشتن هدفهاي ايده آل و گاهي نيز آروزهاي دور و دراز، انسان هرگز به موفقيت و سعادت راه نمي يابد. بلکه بايد تلاش نمايد و از خواب رؤياهاي آينده برخيزد و براي تحقق آنها زحمت بکشد و رؤياهاي فردا را با تلاش امروز تعبير کند. حضرت علي (ع) مي فرمايند: (ايّاکُم وَ الايکالُ بِالمُني فَانها مِن بَضائع العجزَهِ) ؛ بپرهيزيد از اينکه کار خود را به دست آرزو بسپاريد زيرا به آرزو نشستن و دست از کار کشيدن، سرمايه ي عجز و ناتواني است» (مجتهدي سيستاني 1386. ص 352). در قرآن کريم آمده است: (ذرهم يأکلوا و يتمتعوا و يلههم الامل فسوف يعلمون) (الحجر / 3) افراد خيال پرداز و رؤيايي که تمام هم و غم خود را صرف خيال پردازي درباره ي آرزوهاي دور و دراز خود مي کنند، از درک زندگي زيباي امروز خود نيز عاجزند ولي بايد توجه داشت براي رسيدن به آنها برنامه ريزي و کوشش لازم است. صد البته برخي آرزوها حتي ارزش فکر کردن ندارد.
«از يک سو، تدبير و برنامه ريزي و آينده نگري و اميد به فردا، مورد تشويق دين است. از سوي ديگر، آمال و آرزوهاي دور و دراز و خيال پردازيهاي رؤيايي براي زندگي و آينده، نکوهيده است. در اين ميان، واقع نگري و آرزوهاي مثبت و در حد امکان و متناسب با شأن و موقعيت انسان و غافل نشدن از محدوديت عمر و فاني بودن دنيا، مي تواند معادله اي مناسب پديد آورد و مانع رشد حرص و آز و طمع و بلند پروازي گردد. [زيرا] تکيه بر آرزو و غفلت از واقعيت، سرمايه ي عمر را يا راکد نگه مي دارد يا در مسير نادرست خرج مي کند و آدمي را ناکام مي گذارد. بنابراين براي رسيدن به هدفها بايد از ظرفيتهاي موجود زماني بهره بگيريم و تلاش خود را به تناسب هدف قرار دهيم.

4) تنبلي و بي حالي:
 

هيچ مانعي بزرگتر و فراگيرتر از تنبلي و بي حالي در سر راه موفقيت ها نيست.
«امام علي (ع) به فرزندش امام حسن (ع) در وصيت خود فرمودند: بُنَيَّ اُوصيکَ.... بِالعَمَلِ فِي النِّشاط وَ الکَسَل؛ اي فرزندم تو را وصيت مي کنم به عمل در حال نشاط و بي حالي. از اين سفارش استفاده مي کنيم حتي در صورتي که انسان از کاري خسته شد نبايد بي کار بنشيند. بلکه در آن حال بايد به کار ديگري بپردازد. زيرا تحول در کارها و يکنواخت نبودن آنها، انسان را از گرفتگي و ملامت رها مي سازد. و بي حالي از هر نوع که باشد نبايد بهانه اي براي ترک برنامه باشد» (مجتهدي سيستاني 1386. ص 356): و چه بسا دست به دامن انجام امور جزئي و غير مهم شدن و آرزو پردازي و متزلزل شدن در هدف و سپردن امور خود به ديگران و به تاخير انداختن کارها و... از سر تنبلي و بي انگيزگي نباشد! پس بايد تنبلي در وجود آدمي ريشه کن شود تا به مقصد برسد.
«از دست دادن انگيزه و نشاط در همه ي زمينه ها عامل زيانبار و خسارت آور است چه در عرصه ي دانش و چه در کار و تلاش. حضرت علي (ع) انسان را مخاطب قرار داده مي فرمايند: فَتداوَ مِن داء الفتره في قلبِکَ بعزيمه مِن کَرَي الغَفله في ناظِرِکَ بيَقظه؛ سستي دل را با استقامت درمان کن و خواب زدگي چشمانت را با بيداري از ميان بردار» (محدثي 1386. ص 44).
بي حالي و تنبلي از هر جايي که نشأت گرفته باشد، امر نامطلوب و زيانبار است. وقتي انسان در کاري تنبلي مي کند و بي حال است، در واقع وقت خود را به جاي استفاده براي خوب زندگي کردن به بي حالي مي گذارند. دو روز کاملاً متفاوت خود را با هم مقايسه کند؛ روزي که از صبح تا غروب با برنامه و هدف و نشاط به کارهايش رسيده است. وقت اضافي را هم صرف تفريح يا کمک به دوستان و يا هر عمل مفيد ديگري کرده است و روزي که دير از خواب بيدار شده و بي حال مي باشد. هيچ برنامه و هدفي نداشته و به کسي هم کمک نکرده است در پايان روز همه ي کارهايش انجام نشده باقي مانده است. با اين مقايسه ساده انسان از تنبلي و گذران بيهوده وقت بيزار مي شود و براي دوري از اين امر به تقويت اراده مي پردازد.

5) گفتگو و مشاجرات بي ثمر:
 

تا به حال هيچ فکر کرده ايد افراد بزرگي همچون پيامبر اسلام (ص) چطور وقت شريف خود را تنظيم کرده بودند که به بهترين نحو به انجام رسالت خويش و رهبري جامعه مي پرداختند و نيز به امور خانوادگي و شخصي خود سامان مي بخشيدند و در امور فردي و عبادي سر آمد مخلوقات عالم گشتند. يکي از علل آن اين بود که ايشان اهل مشاجره نبودند و در ضمن هرگز وقت خود را صرف گفتگوهاي بيهوده نمي کردند در حاليکه افرادي که با ايشان بودند افرادي مجادله طلب و در سطح پائين تري از فهم و درک بودند و دشمنان و کافران نيز هر روز مسأله اي براي مشاجره مي يافتند اما پيامبر (ص) هرگز وقت شريق خود را برا ي اين کار تلف نمي نمود و با وجود درگيريهاي فراوان حتي در زندگي خصوصي با همسرانش هرگز به مشاجره نمي پرداختند و به سعه ي صدر و سکوت، طرف مقابل را متنبه مي کردند. و مصداق بارز اين آيه ي شريفه بودند که مي فرمايد: (وَ عِبادُ الرَحمان الَذين يَمشوُنَ عَلَي الاَرض هَونًا وَ اِذا خاطَبَهُمُ الجاهِلون قالوا سَلاما) (فرقان 25: 63) و بندگان خداي رحمان کساني اند که روي زمين به نرمي گام برمي دارند و چون نادانان ايشان را طرف خطاب قرار دهند به ملايمت پاسخ مي دهند (فولادوند 1415 ق. ص 365). آياتي همچون (والذين هم عن اللغو معرضون) (مؤمنون / 3) و (اذا مروا باللغو مرو کراما) (فرقان/ 72)
مردان خدا اين چنين از لحظه هاي عمر خويش، يعني از وقت عزيز استفاده مي کردند و از گذران وقت بدون فايده و شايد با نتايج زيان بار پرهيز مي کردند. مشاجرات و گفتگوهاي بي ثمر علاوه بر اتلاف وقت عواقب ناراحت کننده ي ديگري من جمله غيبت، تهمت، شکستن دل ديگران و... دارد.
«امام عي (ع) فرمودند: إنّ مِن أحَبَّ عِبادالله اليه عبداً... يسکُتُ فَيسلَمُ؛ محبوبترين بنده نزد خدا، بنده اي است که... سکوت کرده و به سلامت مي گذرد» (دشتي 1379، ص 147). براي هر انساني سخت است که سکوت کند گاهي اتفاق افتاده که وقتش به خاطر اينکه نتوانسته زبان خويش را کنترل کند هدر شده است با اينکه امام علي (ع) مي فرمايند: «المؤمِنُ... کَثير صَمتُهَ، مَشغول وَقته، مؤمن سکوتش فراوان و وقت او به کار گرفته شده است» (دشتي 1379، ص 709). بنابراين خيلي ضروري است که آدمي علاوه بر آگاهي نسبت به جايگاه سخن، سعه ي صدر نيز داشته باشد تا بتواند از مشاجرات و گفتگوهاي بيهوده صرف نظر کند.
«شرح صدر از الطاف الهي است که وقتي خدا به کسي آن را لطف کرد، بردبار، مقاوم، پر حوصله و توانا مي گردد» (دلشاد تهراني 1373. ص 149). «امام علي (ع) در اين باره مي فرمايند: آلهُ الرياسَهِ سَعَه الصَدرِ؛ وسيله و ابزار رياست شرح صدر است» (دشتي 1379، ص 667). نبايد اين رياست را تنها مديريت و يا رياست جايي را بدانيم چون رياست زندگي خود را هم داشتن، کار آساني نيست و نياز به شرح صدر دارد حال اين سؤال پيش مي آيد که منشأ شرح صدر چيست؟ «1- فرو خوردن خشم 2- پرهيز از سرزنش و عيب جوئي مردم 3- جدا شدن از سراي غرور و آماده شدن براي مرگ 4- گشاده روئي و عطوفت 5- عيب پوشي و انصاف» (دلشاد تهران 1373. ص 157- 182 با تلخيص)
مي توان با داشتن سعه ي صدر و پرهيز از گفتگوها و مشاجرات بي هدف از اتلاف وقت جلوگيري کرد از اين روست که امام علي (ع) به سکوت تأکيد فراوان دارند و مي فرمايند: «بکَِثرَه الصَمتِ تکون الهَيبه؛ با سکوت بسيار، وقار انسان بيشتر مي شود.» (دشتي 1379. ص 677). و ديگران با افراد با وقار کمتر مشاجره مي کنند و از هدر رفتن وقتش جلوگيري مي شود.

پي نوشت ها :
 

1- استاديار گروه الهيات دانشگاه اصفهان.
2- دانشجوي کارشناسي ارشد علوم قرآن و حديث دانشگاه اصفهان.
 

منبع: فصلنامه قرآني کوثر شماره 38



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.