بررسي موانع جهاد اقتصادي از منظر قرآن کريم (1)
نويسندگان: دکتر محمدرضا ستوده نيا (1)
و اسماعيل رضايي(2)
و اسماعيل رضايي(2)
اتلاف وقت و فرصت
چکيده:
کليد واژه ها:
مقدمه:
و نيز کمتر کسي است که چگونگي صرف کردن اين سرمايه ي بي نظير را بداند و بتواند از بهره گيري آن سود ببرد، در واقع آنچه ارزش واقعي يک انسان کامل و سعادت او را تعيين مي کند، صرف کردن به موقع اين سرمايه ي مهم است. به اين سبب است که خداوند در قرآن به عصر و زمان سوگند مي خورد، چرا که انسان از خلق زمان عاجز است و تنها مي تواند از آن بهره ي نيک بگيرد و يا بي بهره گردد.
حتي اگر انسان در طول زندگي و صرف عمر و وقت خويش خطايي در پرونده عمل خود ثبت نکند، همين که بي حرکت مانده و کمالي کسب نکرده باشد، باز زيان بزرگي نصيبش شده است. زيرا براي حرکت آفريده شده نه براي سکون و عقب گرد. پس چه نيکوست که انسان با نگاهي عميق بر آيات و روايات، از اتلاف وقت در زندگي جلوگيري نموده و از خطاي بزرگ بشري مصون بماند.
عوامل اتلاف وقت:
- 1) تزلزل در هدف:
«امام علي (ع) مي فرمايند: (لاتجعَلوا عِلمَکُم جَهلاً، و يقينَکُم شکّاً، اذا عَلِمتُم فَاعمَلوا و اذا تَيَقَّنتم فأقدِموا) ؛ علم خود را ناداني و يقين خود را شک و ترديد مپنداريد پس هر گاه دانستيد، عمل کنيد و چون به يقين رسيديد، اقدام کنيد (دشتي 1379. ص 696). بنابراين براي اينکه اعتمادتان را به خودتان بيفزائيد، پس از اينکه از درستي کارتان مطمئن شديد وارد عمل شويد چرا که وارد نشدن به مرحله ي عمل انسان را دچار شک و تزلزل مي کند و از سوي ديگر، شرايط دستخوش تغيير مي شود و چه بسا که به بحران ترديد دامن نزند!
2) امور جزئي:
3) آرزوهاي دور و دراز:
«از يک سو، تدبير و برنامه ريزي و آينده نگري و اميد به فردا، مورد تشويق دين است. از سوي ديگر، آمال و آرزوهاي دور و دراز و خيال پردازيهاي رؤيايي براي زندگي و آينده، نکوهيده است. در اين ميان، واقع نگري و آرزوهاي مثبت و در حد امکان و متناسب با شأن و موقعيت انسان و غافل نشدن از محدوديت عمر و فاني بودن دنيا، مي تواند معادله اي مناسب پديد آورد و مانع رشد حرص و آز و طمع و بلند پروازي گردد. [زيرا] تکيه بر آرزو و غفلت از واقعيت، سرمايه ي عمر را يا راکد نگه مي دارد يا در مسير نادرست خرج مي کند و آدمي را ناکام مي گذارد. بنابراين براي رسيدن به هدفها بايد از ظرفيتهاي موجود زماني بهره بگيريم و تلاش خود را به تناسب هدف قرار دهيم.
4) تنبلي و بي حالي:
«امام علي (ع) به فرزندش امام حسن (ع) در وصيت خود فرمودند: بُنَيَّ اُوصيکَ.... بِالعَمَلِ فِي النِّشاط وَ الکَسَل؛ اي فرزندم تو را وصيت مي کنم به عمل در حال نشاط و بي حالي. از اين سفارش استفاده مي کنيم حتي در صورتي که انسان از کاري خسته شد نبايد بي کار بنشيند. بلکه در آن حال بايد به کار ديگري بپردازد. زيرا تحول در کارها و يکنواخت نبودن آنها، انسان را از گرفتگي و ملامت رها مي سازد. و بي حالي از هر نوع که باشد نبايد بهانه اي براي ترک برنامه باشد» (مجتهدي سيستاني 1386. ص 356): و چه بسا دست به دامن انجام امور جزئي و غير مهم شدن و آرزو پردازي و متزلزل شدن در هدف و سپردن امور خود به ديگران و به تاخير انداختن کارها و... از سر تنبلي و بي انگيزگي نباشد! پس بايد تنبلي در وجود آدمي ريشه کن شود تا به مقصد برسد.
«از دست دادن انگيزه و نشاط در همه ي زمينه ها عامل زيانبار و خسارت آور است چه در عرصه ي دانش و چه در کار و تلاش. حضرت علي (ع) انسان را مخاطب قرار داده مي فرمايند: فَتداوَ مِن داء الفتره في قلبِکَ بعزيمه مِن کَرَي الغَفله في ناظِرِکَ بيَقظه؛ سستي دل را با استقامت درمان کن و خواب زدگي چشمانت را با بيداري از ميان بردار» (محدثي 1386. ص 44).
بي حالي و تنبلي از هر جايي که نشأت گرفته باشد، امر نامطلوب و زيانبار است. وقتي انسان در کاري تنبلي مي کند و بي حال است، در واقع وقت خود را به جاي استفاده براي خوب زندگي کردن به بي حالي مي گذارند. دو روز کاملاً متفاوت خود را با هم مقايسه کند؛ روزي که از صبح تا غروب با برنامه و هدف و نشاط به کارهايش رسيده است. وقت اضافي را هم صرف تفريح يا کمک به دوستان و يا هر عمل مفيد ديگري کرده است و روزي که دير از خواب بيدار شده و بي حال مي باشد. هيچ برنامه و هدفي نداشته و به کسي هم کمک نکرده است در پايان روز همه ي کارهايش انجام نشده باقي مانده است. با اين مقايسه ساده انسان از تنبلي و گذران بيهوده وقت بيزار مي شود و براي دوري از اين امر به تقويت اراده مي پردازد.
5) گفتگو و مشاجرات بي ثمر:
مردان خدا اين چنين از لحظه هاي عمر خويش، يعني از وقت عزيز استفاده مي کردند و از گذران وقت بدون فايده و شايد با نتايج زيان بار پرهيز مي کردند. مشاجرات و گفتگوهاي بي ثمر علاوه بر اتلاف وقت عواقب ناراحت کننده ي ديگري من جمله غيبت، تهمت، شکستن دل ديگران و... دارد.
«امام عي (ع) فرمودند: إنّ مِن أحَبَّ عِبادالله اليه عبداً... يسکُتُ فَيسلَمُ؛ محبوبترين بنده نزد خدا، بنده اي است که... سکوت کرده و به سلامت مي گذرد» (دشتي 1379، ص 147). براي هر انساني سخت است که سکوت کند گاهي اتفاق افتاده که وقتش به خاطر اينکه نتوانسته زبان خويش را کنترل کند هدر شده است با اينکه امام علي (ع) مي فرمايند: «المؤمِنُ... کَثير صَمتُهَ، مَشغول وَقته، مؤمن سکوتش فراوان و وقت او به کار گرفته شده است» (دشتي 1379، ص 709). بنابراين خيلي ضروري است که آدمي علاوه بر آگاهي نسبت به جايگاه سخن، سعه ي صدر نيز داشته باشد تا بتواند از مشاجرات و گفتگوهاي بيهوده صرف نظر کند.
«شرح صدر از الطاف الهي است که وقتي خدا به کسي آن را لطف کرد، بردبار، مقاوم، پر حوصله و توانا مي گردد» (دلشاد تهراني 1373. ص 149). «امام علي (ع) در اين باره مي فرمايند: آلهُ الرياسَهِ سَعَه الصَدرِ؛ وسيله و ابزار رياست شرح صدر است» (دشتي 1379، ص 667). نبايد اين رياست را تنها مديريت و يا رياست جايي را بدانيم چون رياست زندگي خود را هم داشتن، کار آساني نيست و نياز به شرح صدر دارد حال اين سؤال پيش مي آيد که منشأ شرح صدر چيست؟ «1- فرو خوردن خشم 2- پرهيز از سرزنش و عيب جوئي مردم 3- جدا شدن از سراي غرور و آماده شدن براي مرگ 4- گشاده روئي و عطوفت 5- عيب پوشي و انصاف» (دلشاد تهران 1373. ص 157- 182 با تلخيص)
مي توان با داشتن سعه ي صدر و پرهيز از گفتگوها و مشاجرات بي هدف از اتلاف وقت جلوگيري کرد از اين روست که امام علي (ع) به سکوت تأکيد فراوان دارند و مي فرمايند: «بکَِثرَه الصَمتِ تکون الهَيبه؛ با سکوت بسيار، وقار انسان بيشتر مي شود.» (دشتي 1379. ص 677). و ديگران با افراد با وقار کمتر مشاجره مي کنند و از هدر رفتن وقتش جلوگيري مي شود.
پي نوشت ها :
1- استاديار گروه الهيات دانشگاه اصفهان.
2- دانشجوي کارشناسي ارشد علوم قرآن و حديث دانشگاه اصفهان.