شورشي ها عليه موبدان زرتشتي

نزديک به 15 سال حکومت سلوکيان که بر پايه اعتقادات يوناني قرار داشت و پس از آنان 500 سال حکومکت متکي بر اشکانيان، راه را براي ورود عقايد و مذاهب گوناگون به ايران هموار کرده بود، بودايي ها در مرزهاي شرقي قدرت يافته، هر روز بر تعداد معابد بودايي افزوده مي شد. پيروان آيين ميترا که در اواسط حکومت اشکانيان اين مذهب را در اروپا گسترش داده بودند، هنوز از پايگاه مستحکمي در ايران برخوردار بودند. مسيحيت توسط امپراتور روم به رسميت شناخته
سه‌شنبه، 16 خرداد 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شورشي ها عليه موبدان زرتشتي

 شورشي ها عليه موبدان زرتشتي
شورشي ها عليه موبدان زرتشتي


 

نويسنده: نازيلا ناظمي




 

از آيين ماني تا قيام اقتصادي مزدک
 

نزديک به 15 سال حکومت سلوکيان که بر پايه اعتقادات يوناني قرار داشت و پس از آنان 500 سال حکومکت متکي بر اشکانيان، راه را براي ورود عقايد و مذاهب گوناگون به ايران هموار کرده بود، بودايي ها در مرزهاي شرقي قدرت يافته، هر روز بر تعداد معابد بودايي افزوده مي شد. پيروان آيين ميترا که در اواسط حکومت اشکانيان اين مذهب را در اروپا گسترش داده بودند، هنوز از پايگاه مستحکمي در ايران برخوردار بودند. مسيحيت توسط امپراتور روم به رسميت شناخته شده و روميان که در اين زمان جايگزين يونانيان شده بودند، خود را حاميان مسيحيان مي دانستند و از اين مذهب که به شدت در ايران در حال رواج و گسترش بود، حمايت مي کردند. يهوديان نيز که از دوران هخامنشي در ايران ساکن بودند. بانيان حکومت ساسانيان که نگهبانان و روحانيون معبد آناهيتا در استخر بودند، خيلي زود متوجه اين امر شدند که شرايط سياسي و اجتماعي حاکم بر جامعه اين گونه اقتضا مي کند که آنان در برابر هجوم عقايد مذهبي و سياسي که از شرق و غرب مرزهاي ايران را مورد تهديد قرار داده بودند، خود را با سلاحي پر قدرت که حاکم بر فکر و انديشه و در برگيرنده تمام شئونات زندگي فردي و اجتماعي طبقات مختلف مردم باشد مسلح کنند تا بتوانند از حاکميت و اقتدار سلطنت دوباره پارسيان حمايت کند. اردشير بابکان با ارائه سياست اتحاد دين و دولت، مذهب زرتشتي را که در طول حکومت اشکانيان در حاشيه قرار گرفته بود به مذهب رسمي و ابزاري قدرتمندي در برابر اين تهاجمات فرهنگي تبديل کرد. ميان پادشاهان ساساني تنها شاپور اول و قباد بودند که چند گاهي تسامحي مذهبي و آزاد انديشي در حيطه اعتقادات مذهبي-آن هم براي جلوگيري از قدرت موبدان- از خود نشان دادند، ساير پادشاهان اين دوره از جمله بهرام دوم، شاپور دوم و خسرو انوشيروان به شدت از مذهب زرتشت و موبدان حمايت کرده و دست آنان را در کليه امور دولتي باز گذاشتند. با اين وجود در عصر اولين پادشاهان ساساني، تفکري سياسي- مذهبي که آميزشي بود از تمامي مذاهب موجود، کار را براي موبدان سخت گير زرتشتي دشوار کرد. تفکر و آنچه ماني ارائه کرده بود، به راحتي مي توانست با عقايد زرتشتي مقابله کرده و تبديل به سدي در برابر تهاجمات فرهنگي و مذهبي ديگر باشد. شايد اگر زيرکي کر تير موبد قدرتمند دربار بهرام اول نبود، مذهب ماني خيلي سريع جاي زرتشت و عقايد مزديسنايي را گرفته و حتي تبديل به مذهب رسمي ايران مي شد. بي ترديد نمي توان آنچه را ماني و پس از آن مزدک انجام دادند يک قيام يا تلاش صرف براي براندازي حکومت ساساني ناميد. حرکت آنان بيشتر اعتراضي بود نسبت به کجروي هاي مذهبي موبدان و سياست هاي سختگيرانه و مستبدانه پادشاهان ساساني نه تنها در برخورد با پيروان مذاهب الهي و فلسفي غير از مذهب رسمي بلکه اعتراضي بود به نحوه اداره کشور و تقسيم ناعادلانه ثروت و فشار طبقه حاکمه بر ديگر اقشار جامعه. ماني و مزدک مانند ساير مخالفان سرنوشتي جز مرگ نداشتند اما حرکت آنان هرچه بود و تحت هر نامي که انجام شد، توانست حکومت مقتدر پادشاهاني را که حتي امپراتور را در بند کشيده بودند، به چالش بکشاند.

ماني و قيام ساسانيان
 

ماني حدود سال 216 يا 217 ميلادي در دوران سلطنت اردوان پنجم اشکاني در بابل به دنيا آمد. پدرش فاتک يا فتق يا پتيگ از اهالي همدان و پسر ابرسام نامي بود که به اشکانيان منتسب بودند. مادرش نيز آن گونه که در مأخذ مانوي آمده از خاندان اشکاني بود. تولد ماني در بابل يعني شهري که مرکز علم و معرفت و تجمع پيروان اديان گوناگون بود، از همان ابتدا او را با فلسفه اعتقادات ديگري جز زرتشتي آشنا کرد. ماني و پدرش ابتدا بر آيين مندائيان يا مغتسله بودند که از فرقه هاي گنوسي به حساب مي آمد اما حدود سال 228 ميلادي، ماني آيين مغتسله را رها کرده بعد از آنکه خود را مامور هدايت بشر ناميد، حدود سال 241 به هندوستان رفت.
او سپس در زمان سلطنت شاپور به تيسفون بازگشت و در روز تاجگذاري او به حضور شاپور رسيده و آيين خود را در تاريخ نهم آوريل 243 ميلادي رسما به او ابلاغ کرده و کتاب ديني خود به نام شاپورگان را به نام اين پادشاه و به زبان پهلوي به رشته تحرير درآورد. شاپور اول که در مقايسه با ساير پادشاهان ساساني از تسامح بيشتري نسبت به ساير اديان برخوردار بود، به ماني اجازه داد تا افکار خود را تبليغ کند. پس از آن ماني براي تبليغ بيشتر و انتشار آرا و عقايد خود، راهي آسياي مرکزي و هندوستان شد. برخي معتقدند که ماني براي تبليغ عقايد خود به چين نيز سفر کرده است. هرچند شاپور اول ابتدا از ماني حکايت کرد ولي گسترش سريع عقايد او ميان مردم و بدگويي هاي موبدان خيلي زود نظر او را عوض کرد. با وجود آنکه شاپور مانند برادرش به اين مذهب تمايل پيدا نکرد اما درصدد تعقيب و دستگيري عامل آن نيز برنيامد و همين مساله کمک بزرگي به ماني در پايداري افکارش طي دوران ساساني و حتي پس از آن کرد. هرمز اول سويم پادشاها ساساني پا را بسيار فراتر از برادرش شاپور گذاشته، ماني و پيروانش را تحت حمايت خود قرار داد اما دوران سلطنت هرمز بسيار کوتاه بود و کرتير موبد متعصب دربار ساساني که در روزگار هرمز در زمره بزرگان درآمده بود، با شروع سلطنت بهرام اول که پايبند مذهب رسمي بود، به اوج اقتدار و قدرت خود رسيد. در اين زمان که مقارن با بازگشت ماني به ايران بود، مخالفت ها با افکار و پيروان او علني و بسيار خشونت بار شده و کرتير هرچه مي توانست کرد تا بالاخره بهرام اول دستور دستگيري و قتل ماني و پيروانش را صادر کرد. در روز دوشنبه 26 فوريه سال 277 ميلادي به فرمان بهرام اول و با نظارت کرتير موبد موبدان، ماني را دستگير کرده، به قتل رساندند. پس از آن پوست او را کنده و از کاه پر کردند و به دروازه جندي شاپور آويختند. اين دروازه تا دوره اسلامي به نام دروازه ماني يا باب ماني معروف بود.

خطي براي تبليغ
 

ماني براي آنکه افکار و عقايدش براي مردم قابل فهم و ساده باشد، اصلاحي در خط پهلوي به عمل آورد و از روي آن و خط سطرنجيلي که از خطوط سرياني و خط انجيلي بود، الفباي آسان تر و صداداري اختراع کرد. در اين خط جديد هزوارش هاي پهلوي حذف شده و کلمات مناسب با اصوات و حرکات و معادل آنان نوشته مي شدند. اين خط به نام مانوي نام گرفت و مورد استفاده پيروان اين مکتب در آسياي ميانه قرار داشت. قتل وحشتناک ماني و قتل عام پيروان او، مانع از رواج اين مکتب نشد بلکه عقايد ماني پس از مرگش گسترش بيشتري يافت. حدود 25 سال پس از قتل عام مانويان در ايران، گروهي از بازماندگانشان به آسياي صغير و مصر رفته و از آنجا راهي شمال آفريقا و اروپا شدند و به تبليغ آيين خود پرداختند. آنان در اروپا نيز مورد اذيت و آزار قرار گرفتند.
امپراتوران مانند ديوکلسين و قسطنطين دستورات شديدي عليه آنان صادر کردند اما با وجود اين براي نزديک به يک ربع قرن، اعتقادات مانويان با مسيحيت در اروپا برابري مي کرد. چنانکه سنت اگوستين که از قديسين معروف و مهم مذهب مسيحي است، براي مدت نه سال داراي مذهب مانوي بود. کليساي مسيحيت در همه جا، ماني و مانويت را تکفير کرده و دستور قتل و کشتار مانويان را صادر کرده بود. در مشرق وضع مانويان بهتر بود. آنان توانسته بودند در آسياي مرکزي و هند و ماوراءالنهر نفوذ کرده و در هر کجا اعتقادات خود را با مقتضيات بومي تطبيق بدهند. در ابتداي دوره اسلامي يعني از فتح اعراب تا اواسط حکومت اموي، مسلمانان توجه خاصي به مانويان نداشتند و حتي برخي از آنان در دستگاه خلفا داراي مقام و دستور بودند. از اواخر حکومت امويان بود که کم کم مسلمانان متوجه خطر عقايد آنان براي اسلام و خصوصا نومسلمانان شدند. پيروان ماني را مسلمانان به نام زنديق مي خوانند که برگرفته از کلمه پهلوي زنديک است، يعني کسي که از زند يا تفسير پيروي کرده و آن را بر متن اوستا ترجيح مي دهد. اين صفت بعدها نه تنها براي مانويان که گاهي براي مزدکيان نيز به کار برده شده و کم کم معني خاص خود را از دست داده به معني بي دين يا رافضي درآمد. عباسيان مانويان را تنها ملحد و پيرو پيغمبري دروغين نمي دانستند؛ بلکه آنها را مخالف طبيعت و جامعه و دشمن حکومت مي شمردند، به همين دليل از حبس و شکنجه و قتل ايشان کوتاهي نمي کردند.

ماني چه مي گفت؟
 

ماني بر اين عقيده بود که خير و شر هر دو قديم و ازلي و قائم به ذات هستند و هستي از روز ازل مرکب از دو منطقه جدا از يکديگر، يعني منطقه تاريکي و روشنايي تشکيل شده و در نهايت روشنايي با خوبي بر تاريکي چيره خواهد شد و همه جا را فراخواهد گرفت. از همين رو وظيفه انسان در باور ماني اين است که بخش روشنايي را که در کالبد وي اسير تاريکي است آزاد کند. دوري از تمايلات مادي و افزايش معرفت و شناخت و خودآگاهي عوامل اصلي در ياري رساندن بشر براي پيروزي بر گمراهي و دستيابي به بهشت يا سراي جاوادنه نور است. در اعتقادات مانويان جامعه اي متشکل از پنج طبقه وجود داشت. اول: آموزگاران يا ويستگان که بالاترين درجات معنوي مانوي را تشکيل مي دانند و همواره 12 نفر بودند. دوم: ايسپاساگان يا اسقفان که 72 نفر بودند. سوم: مهيشتگان يا مهستگان که در حکم کشيشان مانوي بوده و شمار آنان هميشه 360 تن بود. چهارم: ويزيدگان يا صديقين يا برگزيدگان که مبلغان مذهب ماني بودند. پنجم: نيوشکان يا نغوشاک که عبارت از مستمعان و عامه پيروان ماني بوده و تعداد آنان از همه طبقات بيشتر بود. مانويان گياهخوار بودند و گروه برگزيدگان از زناشويي و جمع آوري مال محروم بودند. آنان در روز يک وعده طعام مي خوردند و در طول سال يک جامعه داشتند. مانويان آزار و اذيت و کشتار جانداران و خاموش کردن و آلودن آتش و آکوده کردن آب ها و تخريب منابع گياهي را ناپسند مي دانستند. برده داري، بت پرستي، دروغ، زنا، قتل، دزدي و سحر و جادو از ديگر آداب نامشروع و ناروا در عقايد مانويان بود. عيد معروف آنان، بما Bema نام داشت که در آخر ماه روزه مانويان و به ياد ماني برگزار مي کردند. مانويان اعمال مذهبي مانند روزه، نماز و صدقه را محترم شمرده و بسيار به آن پايبند بودند. پيش از نماز با آب جاري وضو مي گرفتند و بدن خود مسح مي کردند.

ارث و ميراث ماني
 

مکتوب کردن آثار ديني در ميان مانويان بسيار رايج بود. آنان آثار مذهبي خود را به زبان هاي سرياني، قبطي، پهلوي شکاني، ترکي ايغوري و سغدي و چيني به رشته تحرير درآورده اند اما بيش از همه آنان از رسم الخط اختراعي ماني استفاده مي کردند. نوشته هايي از اين زبان در ناحيه رود تاريم در ايالت کيانگ چين و در اکتشافات شهر تورفان به دست آمده است. همچنين تصويرگري و نقاشي و حاشيه نگاري کتاب ها در ميان آنان بسيار رايج بوده است. در کتاب الفهرست از 72 رساله به نام ماني ياده مي شود. ماني به جز نامه هايي که براي پيروان خود نوشته است، شش کتاب به رشته تحرير درآورده است. از اين شش كتاب، پنج کتاب به زبان او يعني آرامي شرقي و يک کتاب به زبان پارسيک يعني پهلوي ساساني است. اين کتاب ها از اين قرارند:
اول: شاپورگان که بيشتر مندرجات آن درباره معاد است و به زبان پهلوي و به نام شاپور اول ساساني نوشته شده است. قطعاتي از اين کتاب در تورفان به دست آمده است. دوم: انجيل زنده يا جاوادان يا انگليون که همراه با يک جلد آلبوم تصاوير براي نشان دادن بهتر مطالب کتاب بوده و در زبان پارتي به نام اردهنگ و در پارسيک به صورت ارتنگ و در پارسي ارژنگ ناميده شده است. نسخه اي از اين کتاب تا قرن پنجم هجري در غزنه موجود بود. در اين کتاب ماني سعي کرده تا آيين و فلسفه خود را به شکلي ساده و با تصاوير براي باسوادان و بي سوادان بيان کند. سوم: گنجينه زندگان يا کنزالاحيأ که بيان کننده احکام و شرايع آيين ماني است. چهارم: پراگماتيا يا کتاب جامع که آن را رساله الاصل نيز مي نامند. پنجم: کتاب رازها يا سفرالاسرار و ششم: کتاب ديوها يا سفرالجبابره که به زبان پهلوي کوان نيز خوانده مي شود.

مزدک و قيام عليه نظام اقتصادي
 

زماني که قباد اول در سال 488 ميلادي به سلطنت ساسانيان رسيد، کشور ايران به دنبال چند سال قحطي و خشکسالي و خسارات ناشي از جنگ هاي پيروز پدر قباد که در نهايت منجر به شکست او شده بود، در آستانه ورشکستگي کامل اقتصادي قرار داشت.
دفاع از مرزها و سرکوب عصيان ممالک تابعه و نجات کشور از سقوط نيازمند طلايي بود که در خزانه وجود نداشت. بزرگان کشور از قبيل شاهپور سرکرده خاندان مهران اختيارات کامل کشور را در دست داشتند و موبدان زرتشتي در غرور و خودسري تنها به منافع و قدرت خود مي انديشيدند. در چنين شرايطي مردم سعي کردند تا درخواست ها و شکايات خود را از طريق مردي سخندان به نام مزدک به گوش شاه برسانند. مزدک فرزند مردي بامداد نام از اهالي استخر بود. او براي اصلاح امور اقتصادي کشور، آرا و عقايدي خاص خود به وجود آورد که برگرفته از تعليمات ماني و فلسفه افلاطون بود.
او خود را شاگرد مردي به نام زرتشت خورگان مي دانست که سال ها در بيزانس زندگي کرده و با عقايد يوناني و افلاطونيان کاملاً آشنا بود. زرتشت خورگان در واقع شالوده نهضت مزدک را طرح کرد و مزدک آن را در ميان مردم رواج داد. نهضت مزدک در واقه واکنشي شديد عليه نظام اقتصادي و اجتماعي و ظلمي بود که از سوي موبدان و زمينداران و اشراف نسبت به مردم مي شد. در ابتدا قباد که خود به نوعي خواهان کوتاه کردن دست اشراف و بزرگان از دخالت در اداره کشور بود، از مزدک و اصلاحات او حمايت کرد ولي وقتي بعد از خلع از سلطنت توسط اشراف و موبدان، دوباره به قدرت بازگشت، ديگر حاضر به ياري مزدک نشد. در واقع ظهور مزدک حاصل سال ها کشمکش ميان ثروتمندان و عامه مردم بود. کشاورزي و دامداري و اهميت به تقسيم عادلانه ثروت و رعايت حقوق همه طبقات اجتماعي که روزگاري از بنيادي ترين اصول تعليمات زرتشتي و موبدان بود. در اين زمان فراموش شده بود و مذهبي که از طريق موبدان اجازه هرگونه تجاوز و قانون شکني را به طبقه حاکمه مي داد با آن مذهب زرتشتي و مزديسنايي اصيل بسيار فاصله داشت. نهضت اصلاح اقتصادي و اجتماعي که مزدک بيان مي کرد بر دو اصل مهم قرار داشت.
اول: بهبود شرايط زندگي کساني که حقوقشان از دست رفته بود؛ و دوم: تعليم اخلاقي آنان که بر پايه ثنويت و دوگانگي مانوي استوار بود. مزدک در قسمت اول مي گفت بايد زمين و آب که متعلق به خداوند است ميان همه مردم مشترک بوده و همه به صورت يکسان از آن بهره مند شوند. زنان و اموال نيز نبايد اختصاص به طبقه خاصي داشته باشند و هيچ کس حق ندارد به دليل قدرت و ثروت، زنان را مانند حيوان در قفسي به نام حرمسرا نگهداري کند، در حالي که ديگران از داشتن يک همسر محروم باشند. مزدک بر پايه اعتقادات گنوسي و مانوي در واقع رهبري طبقات کارگر و کشاورزي و زحمتکش را بر عهده گرفت. نهضت مزدک به تدريج به صورت انقلابي توأم با اعمال افراطي از سوي روستاييان بدل شد. آنان به اراضي و اموال بزرگان حمله کرده، آنها را غارت و ضبط مي کردند. قباد پس از بازگشت دوباره به قدرت متوجه شد که مزدکيان که اينک جمعي از درباريان نيز به آنان پيوسته بودند، با جانشيني پسرش خسرو مخالف هستند، به همين دليل از آنان رويگردان شد. با شدت گرفتن اعتراضات مردمي تحت لواي مزدک، خسرو اول که بعدها به خسرو انوشيروان معروف شد ترتيب مجلس مباحثه مذهبي ميان مزدکيان و زرتشتيان و مسيحيان داد. در اين مجلس بزرگ ترين موبدان زرتشتي به همراه اسقف عيسويان که مخالف مزدکيان بود، شرکت داشتند. همان گونه که انتظار مي رفت، مزدکيان شکست خوردند و سربازان که با شمشيرهاي برهنه آماده بودند، به آنان يورش آورده همه را از دم تيغ گذراندند. در اين واقعه تمام بزرگان مزدکي و خود مزدک به قتل رسيده و ساير مزدکيان قتل عام شده، اموال آنان مصادره و کتاب هايشان سوزانده شد. پس از مرگ مزدک افکار و انديشه هاي او قرن ها به صورت مخفي و زيرزميني به حيات خود ادامه داده و گروهي از پيروان او که توانسته بودند از قتل عام مزدکيان جان سالم به در ببرند، عقايد مزدکي را به خارج از مرزهاي فلات ايران بردند. در شهر لار کهن ساختماني هشت ضلعي به نام پير سرخ وجود دارد که برخي از محققان آن را آرامگاه يا يادمان مزدک مي دانند.
منبع: نشريه دانستنيها شماره36



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط