حماسه بي نظير

بسياري از ناظران و آگاهان بين المللي بر اين باورند که جهاد و مقاومت حقجويانه مردم افغانستان بر ضد شوروي متجاوز در دو دهه گذشته بي نظير بود. چنانچه اين مبارزه بر اساس سير تکاملي و بدون دخالت قدرت هاي غربي حرکت مي کرد، اين کشور امروز در رديف ممالک مترقي جهان قرار داشت. ولي در پي شکست قواي شوروي، و سقوط
جمعه، 23 تير 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
حماسه بي نظير

حماسه بي نظير
حماسه بي نظير


 





 

درآمد
 

بسياري از ناظران و آگاهان بين المللي بر اين باورند که جهاد و مقاومت حقجويانه مردم افغانستان بر ضد شوروي متجاوز در دو دهه گذشته بي نظير بود. چنانچه اين مبارزه بر اساس سير تکاملي و بدون دخالت قدرت هاي غربي حرکت مي کرد، اين کشور امروز در رديف ممالک مترقي جهان قرار داشت. ولي در پي شکست قواي شوروي، و سقوط دولت کمونيستي، برخي جريانات انحصارطلب داخلي و برخي قدرت هاي منطقه اي با افروختن جنگ هاي داخلي مانع پيشرفت حرکت تکاملي مردم اين سرزمين شدند. به همين دليل بود که مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي چه در دوران رياست جمهوري و چه در دوره رهبري انقلاب اسلامي با رهبران احزاب و سازمان هاي جهادي شيعه افغانستان جلساتي تشکيل دادند، و دلسوزانه به آنان توصيه نمودند تا حرکت خود را بر محور وحدت ملي و برادري با ساير جنبش هاي اسلامي پايه ريزي کنند. در پي اين توصيه مقام معظم رهبري، ائتلاف گروه هاي هشتگانه و سپس حزب وحدت اسلامي افغانستان در تهران شکل گرفت، ولي متأسفانه پس از گذشت چند سال اوضاع به نحوي پيش رفت که به پيدايش گروهک طالبان و تشديد خصومت ميان ساير اقوام و مليت ها منجر شد. که تراژدي مردم اين کشور بر اثر دخالت آمريکا و غرب همچنان ادامه دارد. تا زماني که آمريکا و ناتو اين کشور را در اشغال دارند مبارزات حقجويانه مردم اين سرزمين همچنان ادامه خواهد داشت.
مقام معظم رهبري در تاريخ 1365/11/20 در ديدار با مسئولان شوراي ائتلاف اسلامي افغانستان فرمودند: بسم الله الرحمن الرحيم، اولاً از ديدار برادران مجاهد افغاني اظهار خرسندي مي کنم و خوشحالم. با بعضي از برادران از قبل آشنا بودم، و با بعضي در جريان انقلاب آشنايي پيدا کردم. ما همه برادر هستيم و ما قضيه شما را قضيه خود مي دانيم. اگر مشکلي براي قضيه شما پيش بيايد ما رنج مي بريم. از اين که تشتت ميان برادران همفکر در افغانستان است، مايه تأسف است و برادران بايد بيش از هر چيزي به يک مشکل فکر کنند.
وضعيت افغانستان بسيار بحراني بوده و مشکلات شما هم زياد است. جنگ مستقيم شما با روسيه نه با واسطه موضوعي است که نظيرش در نهضت ها در هيچ کجاي دنيا پيدا نمي شود. حتي ويتنام اين چنين نبوده. آمريکا براي رسانيدن نيرو و امکانات در آنجا مشکلات داشته و موانعي بر سر راهش بوده. اما شما سينه به سينه مي جنگيد و روس ها بدون هيچ مانعي با توجه به مرز طولاني و مشترک با افغانستان دارند نيرو و امکانات در افغانستان وارد مي کنند.
ويتنام دولت قدرتمندي پشتيبان داشت. ولي شما امروز دولت قدرتمندي پشتيبان نداريد، جز جمهوري اسلامي که آن هم با گرفتاري و مشکلاتي که دارد. کشور ديگري از شما حمايت جدي نکرده است. از آنجايي که مسئله افغانستان خيلي حساس بوده در حرکتش نيز گرفتار مشکلات شده و پيچ هايي پيدا شده است. از جمله آن ها مذاکرات ژنو است که بدون حضور نماينده واقعي ملت افغانستان جريان دارد، و دست استکبار مي خواهد انقلاب اسلامي افغانستان را لوث کند. موضوع ديگر مشکلات داخلي شماست که رهبري واحد و نيرومند در ميان شما وجود ندارد و اين بر مشکلات افزوده است.

نقاط مثبت:
 

اعتقاد راسخ مردم افغانستان به اسلام موضوعي است که در هيچ جاي دنيا ديده نمي شود. شيعه و سني افغانستان مسلمانان متعصب مي باشند. لذاست که آن ها با اتکا به ائمه (ع) توانستند در برابر شوروي بايستند.
 
من بارها گفتم اگر عشري از اعشار تلاش ملت افغانستان را مردم عراق مي داشت تا الآن بارها رژيم عراق سقوط مي کرد. اگر مبارزه شما ادامه پيدا کند که ادامه پيدا مي کند، شکي نيست که شما پيروز خواهيد شد.

مشکلات فعلي شما:
 

1- اختلاف بين شيعه ها:
 

متأسفانه بين گروه هاي تشيع درگيريهاي سخت وجود داشت، در يک برهه از زمان درگيري نظامي و مسلحانه و در برهه ديگر درگيري سياسي و اختلاف نظرات و تبيلغات عليه همديگر. در اين شرايط حساس به جاست که برادران همسو اختلافات را کنار بگذارند تا از صحنه سياسي عقب نمانند.

2- عدم حضور شيعه ها در مجامع سياسي:
 

گروه ها و احزاب اهل سنت در اثر اتحادشان گاهي در مجامع سياسي حاضر مي شوند. با اين که کل افغانستان از صحنه سياسي عقب است با آن همه شيعه به کلي از صحنه سياسي بدورند.

3- تلاش هاي جديد روسيه:
 

روسيه فعلاً مي خواهد در افغانستان کادرهاي جوان براي خودش تربيت کند و بسازد، و کمبود فکري و نيرويش را در افغانستان جبران کند.

4- تلاش ملي گرايانه دولت کابل:
 

دولت افغانستان مي خواهد با به وجود آوردن دولتي که رنگ ملي داشته باشد خيلي از گروه ها را کنار بزند، مخصوصاً گروه هاي شيعي را. چون ممکن است گروه هاي سني جذب آن دولت ملي شوند. البته اين به معني دامن زدن اختلاف مذهبي در افغانستان نيست. بلکه تشيع يک واقعيت است در افغانستان و يک سوم جمعيت افغانستان شيعه است و بايد از موجوديت شان دفاع کرده نقش خودشان را در تعيين سرنوشت شان داشته باشند. ممکن است با طرح دولت ملي شما تنها بمانيد و علي رغم اين واقعيت هاي سياسي اجتماعي جاي تأسف است که گروه هاي تشيع اختلافات را دامن مي زنند.
شکي نيست که اتحاد گروه ها از اهم ضرورت ها براي افغانستان است و اقدام نيز شده و هيئتي به داخل افغانستان اعزام شده و ميثاق وحدت و صلح امضا شده که مجموعه آن تحرکات مسائل مفيدي بود.
در همين رابطه با برادران ستاد موضوع را در ميان گذاشته نظر خواستم، آقايان طرحي را براي ائتلاف پيشنهاد کردند که در همين مقطع، ائتلافي بين گروه هاي شيعي به وجود بيايد. البته اين مطابق نظر ولي فقيه نيز هست. البته اتحاد مطلوب تر است ولي فعلاً امکان ندارد بلکه نظير يک جبهه به وجود آورده شود. ممکن است همه با يک ديد نباشند و در مسائل ديدها با هم فرق داشته باشد، ولي ائتلاف امکان دارد. در اين جبهه هويت گروه ها حفظ خواهد شد و همچنين اين ائتلاف حزب جديد نشود که گاهي اين چنين مي شود.
حماسه بي نظير
مبناي کار ائتلاف اين است که خصوصيات همکاري در مبارزه با روس مشخص شود. من گاهي شوخي مي کردم اما اين يک حقيقت است که چطور مي شود که گروه هاي شيعه با اهل سنت خوب باشند و همين طور بالعکس، اما شيعه با شيعه بد باشد و سني با سني بد باشد. خوب است از نزديک در جريان نظرات برادران قرار بگيرم.
اگر با بعضي از گروه هاي کوچک مانند نصرالله منصور و قاضي وقاد و مولوي مؤذن که در پيشاور مستقر هستند هماهنگ باشيد و آن ها را با خود داشته باشيد براي شما مفيد خواهد بود. خوبي اين کار اين است که مسئله شيعه و سني کمتر مطرح مي شود. شما کوشش کنيد مجموعه اي را به وجود آوريد و آن را حفظ کنيد. اميدوار هستم مشکل شما حل گردد، و حق شما به دست آيد. اگرچه مي دانم بعضي از گروه ها در نظر دارند حسابشان را با جمهوري اسلامي ايران پاک کنند. مسئله ديدار با حضرت امام (ره) را من فراموش نکرده ام. به احمد آقا گفته ام شايد شرايط ديدار و ملاقات به وجود آيد و برادران با حضرت امام ديدار داشته باشند.
مقام معظم رهبري روز شنبه مؤرخ 1368/3/20 (پنج روز پس از ارتحال امام امت) با اعضاي شوراي ائتلاف افغانستان ديدار نموده و گروه هاي جهادي شيعه را مجدداً به تحکيم وحدت فراخواندند: خيلي متشکرم از احساسات برادران! رهبران هشتگانه شوراي ائتلاف حقيقتاً همان طوري که مي دانيد حضرت امام خميني (ره) پدري بود مهربان... مصلحي بود بزرگ... مرشدي بود حکيم رهبري بود در اعلاي رهبري... ايشان به ملکوت اعلا پيوست. براي امثال ايشان خطاب «ارجعي الي ربک» دلنشين است. روح بزرگ امام جوار رحمت را مي خواست. سه روز يا چهار روز قبل به من فرمود: «خداي مهربان بنده خود را به فضل خود استقبال کرد». اميدوارم که در جوار رحمت الهي باشد که هست. اما ما بايد به فکر وظايف خودمان باشيم. نعمت بزرگ از ما گرفته شده. آن روح ملکوتي ديگر در منظر ما نيست تا بتوانيم مجاهدت و تلاش مضاعف اخلاص خودمان را ثابت کنيم.
مسئله افغانستان براي ما خيلي مهم است. پيروزي دم دست بود. مانند آن ميوه اي که رسيد باشد از درخت که دم دست است بردارند، ولي تنگ نظري هاي عده اي سبب شد که اين امر به درازا بکشد. تا جايي که ممکن است تلاش کنيد شايد بتوانيد آن چه را ملت مسلمان افغانستان از دست داده اند به دست بياوريد. شما که بخش عظيمي از مردم افغانستان را تشکيل مي دهيد. با حفظ حقوق شيعه با کساني که در خارج از ائتلاف و اتحاد است و برادران ديگر به نقاطي مورد توافق برسيد. تا توافق نشود درب باز نمي شود. کليد يکي است و آن ملت است چون خواست ملت مهم است. ملت گروه و حزب نيست. اگر تمام دنيا بخواهد و ملت نخواهد نمي شود. و اگر تمام ملت بخواهد و تمام دنيا نخواهد مي شود. اما اگر همه باشيد يدالله مع الجماعه است. شايد ان شاء الله همدلي ايجاد شود. تمام تلاشتان را بکنند براي حفظ حقوق شيعه که نماينده ندارند. تلاش کنيد وحدت انجام گيرد. وحدت هدف است. ما دعا مي کنيم خداوند به شما توفيق دهد.
ما از اول انقلاب، حتي قبل از پيروزي انقلاب اسلامي مسائل افغانستان را دنبال مي کرديم. با توجه به اينکه 1700 کيلومتر مرز مشترک با افغانستان داريم براي ما اهميت دارد. علاوه بر آن کشور اسلامي است و مورد تجاوز واقع شده است. گذشته از همه اينها افغانستان براي ما اهميت ملي دارد و در بين همه کشورها تنها کشور اسلامي که ما مي توانيم بدون واسطه و توجهات با او صحبت کنيم افغانستان است. خلاصه اين که افغانستان براي ما اهميت درجه يک دارد.
ما در رابطه با افغانستان کار کرديم، حالا تأثيرش در مسائل عملي چه بوده؟ بحث ديگر است. راديو و تلويزيون ايران بيشتر از هر کشوري راجع به افغانستان بوده است و شما هر کشوري را که انگشت بگذاريد، مثلاً عربستان و پاکستان و... برويد بررسي کنيد تبليغات ايران راجع به افغانستان دو برابر آنهاست. بيشترش هم مال شيعه ها بوده است؟ شما چرا از تجربيات من که چند سال انقلاب و هشت سال اداره مملکت انقلابي که با شرق و غرب در مبارزه بوده و تجربه دارم به عنوان يک برادر استفاده نمي کنيد.
به حق ملت مسلمان افغانستان تاکنون خوب آمده اند و خوب عمل کرده اند. کارشان روي تدبير بوده است. اما فعلاً در مرحله حساس قرار گرفته اند. متوجه باشند که در اين زمان مرتکب اشتباه نشوند. هرگاه در چنين زمان اشتباهي از آنان سر زند ولو کوچک هم باشد آينده بس خطرناک و شوم در جلو خواهد داشت.
 
دشمن بيدار و هوشيار و در حال انتظار است که از کجا مي تواند رخنه کند و اين همه رنجها و زحمت ها و شهادت ها و مهاجرت ها را بي ثمر گرداند.
راز پيروزي و موفقيت ملت مسلمان افغانستان در وحدت و انسجام ملت و مجاهدين افغانستان است. هرگاه ملت و مجاهدين افغانستان از اتحاد و هماهنگي برخوردار باشند حتماً به آرمان خود خواهند رسيد. شما مي دانيد که دولت جمهوري اسلامي ايران از مجاهدين و انقلاب اسلامي افغانستان هميشه حمايت داشته با آنکه در اين حمايت و پشتيباني خود مشکلاتي را تحمل نموده و سختي هايي را ديده است. اما اين حمايت و پشتيباني ما برخاسته از مواضع اصولي ماست. ما از حمايت و پشتيباني خود در رابطه با انقلاب اسلامي افغانستان هيچگونه توقع و چشم داشت نداشته ايم. همانگونه که قبلاً شما را حمايت مي کرديم در آينده نيز حمايت خواهيم کرد و به اميد پيروزي نهايي شما.
مسئله افغانستان براي ما يک مسئله مهم ديني و سياسي است. شايد تشريح آن لازم نباشد. آن وقت که ما با عراق در حال جنگ بوديم، اگر کمترين لبخند با روس ها مي زديم، روس ها مسئله عراق را در مقابل افغانستان معامله مي کردند. من تأکيد مي کنم که واقعاً دستهايي بود که نگذاشت شيعه در دولت موقت حضور داشته باشد. بايد فکر راست و صحيح نمود. تعصب مذهبي و فرقه اي با هم دست به دست هم داده زمينه عدم شرکت شما را در دولت موقت فراهم نموده است. حالا چه کار شود، بايد فکر کرد و جدي گرفت. من چون اين عوامل را مي بينم به شما پيام دادم که با همان 60 نفر شرکت کنيد. بعد به کمک همديگر کار کنيد و حق شيعه را بدست آوريد. حالا گلايه اين را ندارم که شما چرا سفارش مرا نپذيرفته در شوراي مشورتي شرکت نکرديد؟ اما اين گله را دارم که شما چرا با هم اختلاف داريد؟ شما بايد اختلاف را کنار بگذاريد. شما در دوران انقلاب در ايران بوديد که ما با گروه هاي چپ هيچ گونه اختلاف نداشتيم. حتي در مشهد کتابي نوشته شد که ما را به هم اندازد. ما جداً جلوگيري نموديم. اما شما حتي با خودتان درگيري داريد. سازمان نصر و پاسداران جهاد شديداً اختلاف دارند. کار اول شما وحدت و انسجام است. اختلافات به هر قسم که مي شود بايد کنار زد.
امروز روز اين حرف ها نيست. آقايان بايد با شوراي ائتلاف کار کنند، و بنيان مرصوص باشند. گرچه سياست افغانستان مربوط به خود شماست. ما نمي خواهيم مثل کشورهاي ديگر در امور افغانستان مداخله کنيم. اما بر اساس اخوت اسلامي که شما در جمهوري اسلامي مي باشيد تفاهم را لازم مي دانم. با وزارت خارجه تفاهم داشته باشيد. اگر يک هيئت معقول در داخل برود خوب است، و برادران هم اگر شخص جامع تعيين کنند که با هيئت باشد نيز خوب است. همت گماشته شود که جلو خونريزي گرفته شود. موفقيت دولت کابل از پريشاني و پراکندگي مجاهدين است. اگر پيشاوري ها تنگ نظري از خود نشان نمي دادند دولت کابل به اين درجه از موفقيت نمي رسيد. الآن قضيه مجاهدين زير سؤال قرار گرفته است. از صد درجه به ده درجه رسيده است. من بارها اين حرف را گفته ام اگر شوروي برود دولت کابل در زمان بسيار کم سقوط مي کند، و از بين مي رود. اين تنگ نظري سبب شد که دولت موقت در بعد نظامي و سياسي شکست بخورد و جلال آباد به حال خود باقي بماند.
حضرت آيت الله العظمي خامنه اي در ديدار ديگري با سران مجاهدين افغاني تأکيد کردند: خدا را سپاسگذاري مي کنم که توفيق عنايت کرد ما يک بار ديگر شما برادران عزيز را با هم در يک مجلس و بحمدالله با نظرات واحد يا متقارب در امر وحدت و اتحاد زيارت کنم به خصوص در اين جمع با عده اي از برادراني هستند که بخش مهمي از وقت و عمرشان را در جبهات جهاد نظامي گذراندند و حامل حقايق داخل ميهن اسلامي افغانستان هستند. به همه شما برادران خوش آمد عرض مي کنم و دعا مي کنم خداوند شما و ما را در راه خود ثابت قدم بدارد و ما را بر تسويلات شيطاني و هواهاي نفساني مان غالب کند.
به نظر بنده يکي از حوادث مهم عالي در اين دوران قضيه افغانستان است. دو امر عجيب پي در پي در کار افغانستان اتفاق افتاد که هيچ کدام پيش بيني نمي شد، نشان داد که چقدر تقدير الهي دور از محاسبات عادي ما و صد در صد بر طبق سنن الهي حرکت مي کند، و از دايره تفکرات ما خارج است. اين موضوع در دو حادثه اي که اتفاق افتاد ثابت شد. يکي از اين دو حادثه عبارت است از پيروزي شما بر سياست اشغالگر مقتدر عالم. يعني شما بوديد که اشغالگر را دنبال کرديد تا برود. او نيامده بود که برود. آيا روس ها آمده بودند که اين همه خسارت و کشته بدهند و بروند؟ اينها آمده بودند بمانند. چه کسي آنها را وادار کرد که بروند؟ جهاد بود! اگر کسي غير از اين تصور کند قطعاً اشتباه کرده. اگر جهاد نمي کرديد او جايش گرم بود و نمي رفت. اگر با عقل سياسي اين را تحليل مي کرديد اين قابل پيش بيني نبود.
بله با ايمان به سنن الهي قابل پيش بيني بود. حادثه دوم که آن هم از لحاظ عجيب بودن کمتر از اولي نيست. اين که وقتي روس ها رفتند و دولت صوري افغانستان باقي ماند، همه تحليل شان اين بود که با يک حمله مجاهدين دولت کابل شکست خواهد خورد. اما مجاهدين شکست خوردند. عدم پيروزي شکست بود. ما که نمي توانيم خودمان را فريب دهيم. اين هم قابل پيش بيني نبود جز با اطلاع از سنن الهي. سنن الهي اين است که اگر در خط او و براي او و با تمسک به اراده او حرکت کرديد پيش مي رويد، وگرنه خير. درباره قضاياي ايران و افغانستان من اين آيه را زياد خوانده ام: «و لقد صدقکم الله وعده اذ تحسونهم باذنه» اول شما دشمن را بيچاره کرديد. «حتي اذا فشلتم و تنازعتم في الامر و عصيتم من بعد ما اريکم ما تحبون. منکم من يريد الدنيا و منکم من يريد الاخره. ثم صرفکم عنهم ليبتليکم». خوب خوشبختانه دنباله مي فرمايد: «و لقد عفا عنکم و الله ذو فضل علي المؤمنين».
اين است ديگر، بايد با همان نواخت اول حرکت ادامه پيدا مي کرد. وقتي که مجاهدين در لحظه اي که بايد پيش از همه مخلصانه وارد عمل بشوند، با ديد سياسي صلحت انديشانه و سودجويانه به قضيه نگاه کردند. و هر کس خواست ديگري را کنار زده و فلان قمه را تصرف کند کار خراب شد. حالا هم راه همان چيزي است که در اين ده سال يا اگر جلوتر برويم در اين پانزده سال که مبارزه شما برادران افغاني شروع شده. با دولت هاي جائر حاکم بر افغانستان راه اينست که همان طور که حرکت مي کرديد، حرکت را ادامه دهيد با نيت خالص و براي خدا. منهاي آن چيزي که در آن نشانه اي از هواهاي نفساني است.
مسئله وحدت بين شما برادران شيعه يک امر ضروري است. همان طوري که بين همه مسلمين و مجاهدين در افغانستان ضروري است. منتهي «مالا يدرک کله يترک کله». اگر در راه يک هماهنگي کاملاً مخلصانه بين همه مجاهدين موانعي وجود دارد لا اقل در بين شما برادران شيعه اين موانع بايد برداشته شود. و اين قدمي باشد براي همکاري در يک چهارچوب وسيعتر. وحدت يک امر ضروري است. نمي شود گفت چيز مستحسني است. فوق مستحسن است. نبايد هم ما خود اين وحدت را برايش شرايطي قايل شويم که تحقق پيدا نکند. اين طور نباشد که هر کس از هر جايي بيايد و شرايطي بگذارد. اين که وحدت نشد! بايد بر مباحثات فائق بياييم. روزي که شوراي ائتلاف را به وجود آورديم هدف همين وحدت بود. آن روز هم همين برادرها اشکال مي کردند. من آن روز با بعضي ها اوقات تلخي کردم. وقتي کاري بناست بر وتيره صحيحي انجام شود نبايد، منفعت کار با مباحثات عريض و طويل تقويت شود.
حالا که من احساس مي کنم آقايان همه متفق هستيد، تا ائتلاف را به وحدت سازماني تبديل کنيد. بنده موافقم. کار خوبي است مشروط بر اينکه قضيه را راه ببريد. گروه گرايي ها دخالت نکند. البته يک مقدار با نصيحت اين کار حل مي شود و مقداري حل نمي شود. بايد يک جمعي به عنوان داور بي طرف بگذاريد تا اگر در جايي گروه گرايي مشاهده شد با آن مقابله کند. من اين کار را تأييد مي کنم ارتباط آن را با خودم قبول مي کنم. جناب آقاي (شيخ حسين) ابراهيمي مورد اعتماد من هستند. با قضاياي افغانستان هم کاملاً آشنا شدند. ايشان را به عنوان رابط مي گذاريم کما في السابق. آن جمع شش نفري اصلش را قبول مي کنم. افراد اگر با انتخابات و به شکل معقول و قابل دفاعي انتخاب شده باشند حق است و موافقم. يعني شش نفر باشند که قمه تشکيلات باشند. در همه امور سياسي و شرعي کارها به آن ها مراجعه شود، و آن ها هم با نماينده ما ارتباط مستمر و تنگاتنگي داشته باشند. البته ارتباط با بدنه هم محفوظ خواهد بود و بايد هم محفوظ باشد. هم وزارت خارجه هم سپاه هم جناب آقاي ابراهيمي با بدنه ارتباط را بايد برقرار داشته باشند. غافل از بدنه نخواهد شد. ممکن است آنجا حرف نظري و بحثي باشد. اما آن جمع بالا به نظر ما چيز مثبتي است. ما به طور قاطع نمي گوييم اين کار را بکنيد. اما اگر شما قبول کرديد و تصديق کرديد و خواستيد ما تأييد مي کنيم. کار خوبي است. آن چه من هميشه روي آن تأکيد کردم در جلسات متعدد و الان هم تأکيد مي کنم، اصل وحدت است. اگر بخواهيد جهاد بکنيد وحدت مي خواهيد. وحدت منظور ما هماهنگي و يک نوايي و هم صدايي است تا برادران در مقابل يکديگر قرار نگيرند. لوله هاي تفنگ از دشمن به دوست منصرف نشود. و خدا هم اگر هماهنگي باشد کمک خواهد کرد. «من کان لله کان الله له». اين را صادق مصدق گفته است: «و الذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا».
بحثي ندارد واضح است اين حرف ها را تا حال مي گفتيم، حال بايد در عمل تجربه کنيم. ما دعا مي کنيم، اميدواريم که خدا شما را تأييد کند. بدون جهاد دشمن از صحنه عقب نشيني نخواهد کرد، و جهاد هم جز با اتحاد و وحدت امکان پذير نيست. جهاد هم عبارت است از جهاد نظامي، جهاد سياسي و جهاد فرهنگي. هيچ کدام را شما مغفول عنه نگذاريد. مبادا کساني که در جبهه به جهاد نظامي مشغول هستند کار سياسي و تعرف بين المللي را دست کم بگيرند. سرتان کلاه خواهد رفت. اين را بدانيد اگر اين را دست کم گرفته و ناديده انگاريد مطمئناً ضرر خواهيد کرد. کار سياسي هم به تنهايي و بدون پشتوانه نظامي هيچ کاري از آن برنخواهد آمد. اگر کار نظامي نباشد بهترين کار سياسي هم به نتيجه اي نخواهد رسيد. بايد کار نظامي پشتوانه باشد. البته براي اهل حق. کساني که اهل باطل و سازش هستند نيازي به آن ندارند. اما براي اهل حق بدون کار جهادي کار سياسي هيچ فايده اي ندارد، و هر دوي اينها بدون کار فرهنگي بي ثمر خواهد بود. اکثر شما از علما هستيد عالم، فاضل، درس خوانده، زحمت کشيده و وارد به مفاهيم اسلامي و قرآن. کار فرهنگي را ان شاء الله دنبال کنيد. ان شاء الله خداوند همه شما را موفق و مؤيد بدارد.
منبع:شاهد ياران شماره 64




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.