صداي پاي دگرگوني در مصر

انتخابات سال (2011ميلادي) مصر احتمالا مهم ترين و تاثير گذار ترين انتخابات در 50 سال اخير اين کشور خواهد بود . اين انتخابات ، آخرين فرصت براي حسني مبارک ، رئيس جمهور کنوني اين کشور است. مبارک اکنون 81 ساله و بيمار است و چنانچه در انتخابات آينده پيروز شود در پايان دوره شش ساله رياست جمهوري، اگر زنده باشد ،88 ساله خواهد بود.
شنبه، 24 تير 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
صداي پاي دگرگوني در مصر

 صداي پاي دگرگوني در مصر
صداي پاي دگرگوني در مصر


 

نويسنده: محمود صدري




 

باز شناسي سه نيروي سياسي عمده و تاثير آنها بر حساس ترين انتخابات اين کشور
 

انتخابات سال (2011ميلادي) مصر احتمالا مهم ترين و تاثير گذار ترين انتخابات در 50 سال اخير اين کشور خواهد بود . اين انتخابات ، آخرين فرصت براي حسني مبارک ، رئيس جمهور کنوني اين کشور است. مبارک اکنون 81 ساله و بيمار است و چنانچه در انتخابات آينده پيروز شود در پايان دوره شش ساله رياست جمهوري، اگر زنده باشد ،88 ساله خواهد بود.
مصري ها در نيم قرن گذشته ابتدا محکوم بوده اند و سپس عادت کرده اند که سياست ، قدرت و حکومت را در رهبران يکه تاز خلاصه کنند. در اين 50 سال مصر زير سايه مرداني پر قدرت و سختگير به نام جمال عبدالناصر ، انور سادات و حسني مبارک زيسته اند . حکومت هر سه رهبر با شور و اميد آغاز شده ، به سرخوردگي و نوميدي تبديل شده و در نهايت به قهر و اعتراض انجاميده است . جمال عبدالناصر با ملي کردن کانال سوئز محبوب مصري ها و ديگر اعراب منطقه شد و بر پايه اين محبوبيت در زمره رهبران تاثير گذار جهان سوم آن روزگار در آمد و به همراه ژنرال تيتو رهبر يوگسلاوي و احمد سوکارنو رهبر اندونزي ، سنگ بناي جنبش عدم تعهد را گذاشت . در زمان ناصر مصر کانون مبارزه عربي براي رهايي فلسطين شد و شمال آفريقا و خاورميانه به صف مبارزه جهاني کمونيسم و کاپيتاليسم پيوست. گروهي از کشورها يار اتحاد شوروي و گروه ديگر همراه ايالات محتده آمريکا شدند. ناصر رهبر گروه اول بود ، اما اين محبوبيت ديري نپاييد و بحران هاي سياسي و اقتصادي زنجيره اي ، از محبوبيت ناصر کاست و او را از قدرت کنار زد . انور سادات که جاي او را گرفت ، وضعي مشابه داشت . سادات با عفو عمومي زندانيان سياسي که عمدتا اعضا و طرفداران اخوان المسلمين بودند در نقش پدر مهربان مصري هاي ظاهر شد. جنگ غافلگير کننده و شگفت انگيز 1973 را عليه اسرائيل به راه انداخت و پس از شکست در اين جنگ ، راه صلح با اسرائيل را پيشه کرد. محبوبيت جاي خود را به نفرت داد و سادات ترور شد . حسني مبارک که جاي او را گرفت از رهبران نسل دوم به شمار مي رفت که در زمان مبارزات انقلابي ناصر و سادات ، افسر جواني بود. مبارک در سال 1981 و پس از ترور سادات رئيس جمهور و رهبر مصر شد . او وعده اصلاحات نداد اما مصري ها اميدوار بودند تغييراتي رخ دهد. پس از امضاي قرار داد صلح کمپ ديويد توسط سادات و بگين نخست وزير وقت اسرائيل در سال 1979 ، جهان عرب بر سادات شوريد اما جامعه مصر دوپاره شد . شمار قابل توجهي از مصري ها از تصميم سادات حمايت کردند و گروهي کوچک تر اما جسورتر و با انگيزه تر به مخالفت با او بر خاستند . حسني مبارک در شمار گروه اول بود و آشتي طلبان مصري از او انتظار داشتند همان گونه که در سياست خارجي انعطاف نشان مي دهد ، در حوزه سياست داخلي هم آزادي هاي سياسي را محترم بشمارد. اما اين گونه نشد. داوري درباره اين که آيا مبارک به آزادي و دموکراسي اعتقاد نداشت و يا اينکه مي ترسيد اسلامگرايان از نردبان آزادي و انتخابات به سوي هرم قدرت صعود کنند ، داوري دشواري است . انگيزه مبارک از سخت گيري بر مخالفان هر چه بوده ، نتيجه آن امروز در قالب شکل گيري جنبش دگرگوني طلبي آشکار شده است . در يک سوي طيف دگرگوني طلبي ، اسلامگرايان پيرو اخوان المسلمين و زير شاخه هاي آن و در سر ديگر طيف ، آزاديخواهان غربگرا و طرفداران جدايي دين و دولت قرار دارند. گروه اول با پيشينه دست کم 60 ساله و شبکه هاي اجتماعي نيرومند، گروهي تاثير گذار به شمار مي رود، اخوان المسلمين، علاوه بر مصر در بسياري كشورهاي اسلامي ديگر هم پايگاه نيرومندي دارد و فضاي رواني دلگرم کننده اي را پيرامون خود احساس مي کند. اما اين شبکه اجتماعي نيرومند و حمايت هاي دلگرم کننده منطقه اي ، براي خارج کردن قدرت از دست حسني مبارک کفايت نمي کند. زيرا اولا اخوان المسلمين حزب سياسي متعارف با اعضا و هواداران شناخته شده و مشخص نيست . بلکه بيشتر طيفي فکري است که آرمان هاي مسلمانان سياسي را بازتاب مي دهد . بعلاوه دولت هاي منطقه و بيشتر از آنها کشورهاي غربي از صعود اعضاي اين گروه به قدرت ، بيمناکند و اگر ناچار به انتخاب بين مبارک و اخوان المسلمين باشند . حتما مبارک را بر مي گزينند. مشکل ديگر اخوان السلمين اين است که تشکيلاتي غير قانوني است و نمي تواند براي انتخابات، نامزد حزبي معرفي كند. علاوه بر اين در دوره هاي پيشين انتخابات هرگاه اعضا و وابستگان اين جريان در انتخابات پيروز شده اند ، دولت يا مانع ورود آنان به مجلس شده و يا اين که برايشان چنان تنگناهايي ايجاد کرده که قدرت تاثيرگذاري نداشته اند.
در چنين فضايي ، نيروي سياسي تازه اي در مصر ظهور کرده است که ممکن است معادلات سياسي اين کشور را به صورت بنيادي تغيير دهد . محمد البرادعي که سال هاي طولاني رياست بر آژانس بين المللي انرژي اتمي ، او را به چهره اي نامدار و خوشنام تبديل کرده است ، نشانه هايي از تمايل به نامزدي در انتخابات رياست جمهوري از خود نشان داده است. شخصيت ها و گروه هاي سياسي مخالف دولت مصر هم به صورت جسته و گريخته ،آمادگي خود را براي حمايت از البرادعي اعلام کرده اند. ماه گذشته وقتي البرادعي وارد فرودگاه قاهره شد با ناباوري تمام گروه بزرگي از روشنفکران و دانشجويان و رهبران احزاب سياسي را ديد که به استقبال وي آمده بودند و همانجا بي درنگ از او خواستند براي انتخابات رياست جمهوري نامزد شود.
البرادعي اين تقاضاها را رد نکرده ، اما گفته است براي ورود به چنين رقابتي شرط هايي دارد . مهم ترين شروط البرادعي ، اصلاح قانون اساسي و قانون انتخابات و خارج شدن انتخابات از دست دولت و حزب حاکم دموکراتيک ملي است. البرادعي گفته است بايد قوه قضاييه مصر انتخابات را در کمال بي طرفي و سلامت برگزار کند و نهادهاي بين المللي بر سلامت انتخابات نظارت کنند تا حزب حاکم نتواند در نتيجه انتخابات دستکاري کند .
 
ورود البرادعي به صحنه سياسي و شروطي که مطرح کرده است ، دولت مصر را در برابر تصميم هاي سر نوشت ساز قرار داده است . اگر آن گونه که در مصر شايع است ، مبارک قصد داشته باشد ، پسرش (جمال) را جاي خود بنشاند و يا احيانا آن گونه که خودش گفته است بخواهد « تا آخرين نفس به مردم مصر خدمت کند» فضاي سياسي ملتهب خواهد شد . انتخاب ديگر مبارک يعني تن دادن به انتخابات آزاد و خارج از حوزه اقتدار حزب دموکراتيک ملي هم به مخاطرات ديگري دارد که نتيجه آن مي تواند انتقال قدرت به اسلامگرايان و يا دموکرات هاي پيرو البرادعي باشد . به نظر مي رسد فضاي سياسي مصر ديگر به مبارک اجازه حکومت آسان و بي معارض را نخواهد داد . ماه گذشته که مبارک براي عمل جراحي به آلمان رفت ، مصري ها خبر بيماري مبارک را به شايعه مرگ او تبديل کردند. گويي فرصتي پيش آمده بود تا آرزويي ديرينه بر زبان ها رانده شود. حالا مبارک در ماه ها يا سال هاي آخر عمر به سرنوشتي به مراتب بدتر از ناصر و سادات گرفتار شده است و مخالفانش حتي حاضر نيستند اين واقعيت را بپذيرند که در دوران 30 ساله حکومت مبارک ، مصر گام هاي بزرگي در حوزه اقتصاد و تكنولوژي برداشته است و اكنون اقتصاد آن در زمره توسعه يافته ترين اقتصادهاي خاورميانه است. وقتي بخت به سياستمداران پشت مي کند نيکي هاي آنان زير سايه بدي ها گم مي شود .
ظاهرا اين سرنوشتي است که براي مبارک رقم خورده و صداي پاي دگرگوني را در مصر طنين انداز کرده است .
صداي پاي دگرگوني در مصر

گرفتاري هاي دولت آينده عراق
 

دموکراسي ، آرامش را از عراق گرفته است . دموکراسي ساز و کاري براي تعيين اراده «فرد» است ، حال آنکه در عراق پس از عصر صدام حسين هنوز فرديت شکل نگرفته و با فروپاشي قدرت بعثي ها ، خرده قدرت هايي پر شمار سربرآورده اند که ذاتا مخل آزادي اند و طبعا با دموکراسي سرسازگاري ندارند . فقدان قدرت فرد و تفوق قدرت جريان هاي مرامي – قبايلي ، از هفته گذشته زمينه ساز نبرد سياسي نفسگير بين دو جريان سياسي عمده در عراق شده است . ائتلاف العراقيه به رهبري اياد علاوي نخست وزير پيشين عراق با کسب 91 کرسي از 325 کرسي پارلمان به حزب اول تبديل شده است . اما از آنجا که تشکيل دولت در عراق به دست کم 163 کرسي نياز دارد ، علاوي براي نشستن در منصب نخست وزيري دست کم به 72 راي ديگر نياز دارد. رقيب اصلي علاوي يعني نوري المالکي نخست وزير عراق نيز وضع بهتري ندارد . ائتلاف حامي مالکي 89 کرسي به دست آورده و اين ائتلاف هم براي تشکيل دولت به 74 راي ديگر نياز دارد. فاصله ناچيز ائتلاف هاي حامي علاوي و مالکي باعث رواج تفسيرهاي حقوقي و ادعاي تقلب شده است. نوري المالكي ادعا کرده که کميسيون انتخابات از جاده بيطرفي خارج شده و آراء جريان علاوي مشکوک است و بايد آراء باز شماري شود . سازمان ملل که نظارت بر انتخابات را برعهده داشته ، ادعاي مالکي را نپذيرفته است . دولت مالکي که اميد چنداني به تغيير ترکيب آراء ندارد، براي جلوگيري از شروع تلاش علاوي در جهت تشکيل دولت ، تلاش ديگري را آغاز کرده است . طبق قانون اساسي عراق هر ائتلاف انتخاباتي که بيشترين آراء را به خود اختصاص داده باشد ، مامور تشکيل دولت مي شود . البته چنين ائتلافي اگر کمتر از 163 کرسي داشته باشد براي جبران کسري آن بايد از ائتلاف ها يا احزاب ديگر کمک بگيرد . نوري المالکي براي آنکه علاوي نتواند رايزني هاي قانوني براي تشکيل دولت را آغاز کند تقاضاي تفسير قانون اساسي کرده و به اين نتيجه رسيده است که طبق قانون ، ابتدا بايد جلسه مجلس تشکيل شود و ائتلاف هاي انتخاباتي آنجا شکل بگيرد و نصاب هاي مورد نظر براساس ترکيب ائتلاف ها در مجلس تعيين شود . مالکي اميدوار است که با تشکيل مجلس ، از دو گروه شيعي يعني جريان حکيم و جريان صدر کمک بگيرد . در آن صورت تشکيل دولت توسط مالکي يا يکي از متحدان او بسيار محتمل خواهد بود . در صورت کنار زدن جريان علاوي که احتمال آن زياد است ، مالکي از سد پر قدرتي عبور خواهد کرد اما اين به معناي رفع همه موانع و پايان کار نيست. زيرا اختلاف در اردوگاه حاميان او کم نيست . جريان صدر که با 39 کرسي ، جرياني پر قدرت به شمار مي رود ، مالکي را بر علاوي ترجيح مي دهد ، احتمالا دلخوري از مالکي را فراموش نخواهد کرد. صدر و مالکي دست کم در دو حوزه اختلاف نظر جدي دارند. حوزه اول ، مخالفت و تقابل جناح صدر با آمريکايي هاست که مالکي حتي اگر نظري مشابه صدر داشته باشد، توانايي بروز آن را ندارد. زيرا مالکي به عنوان نخست وزير ناگزير است در برابر آمريکايي ها با احتياط عمل کند . مشکل دوم در روابط مالکي و صدر ، حاميان زنداني صدر هستند که مالکي مايل نيست و يا نمي تواند به راحتي آنان را آزاد کند . تشکيل دوباره دولت توسط نوري المالکي يا متحدانش ، مشکل ديگري هم پيش روي دولت آينده عراق قرار خواهد داد . کشورهاي عربي و در رأس آنها عربستان سعودي ، از کاهش پيوسته قدرت و نفوذ سني ها در ساختار حکومتي عراق بيمناکند و اگر تشکيل دولت توسط شيعيان ، به عنوان مقدمه فشار بيشتر بر سني ها تلقي شود ، حتما سر راه دولت عراق سنگ اندازي خواهند کرد . علاوي شيعه است اما با سني ها و بقاياي رژيم پيشين عراق روابط نزديکي دارد و رهبران جهان عرب چنين کسي را بر امثال نوري المالکي ترجيح مي دهند .
روابط سال هاي اخير آنها با نخست وزير شيعه و حاميان وي ، نشان مي دهد که آنها از اين همکاري راضي اند و انتخاب اول آنها ادامه همکاري با مالکي و متحدان اوست. با وجود اين ، خصلت ويژه کردها که آنان را خارج از ائتلاف هاي مذهبي قرار داده موجب انعطاف پذيري زياد آنان شده و اگر احتمال تشکيل دولت توسط علاوي قوت بگيرد و احزاب يا نمايندگاني از پارلمان به علاوي بپيوندند ، بعيد نيست که کردها به سوي وي چرخش کنند . آمريکايي ها سعي کرده اند خود را بيطرف نشان دهند ؛ اما همين که از پيشنهاد مالکي براي باز شماري آراء حمايت نکرده اند ، نشان مي دهد احتمال بهره گيري از برگ اياد علاوي را منتفي نمي دانند . اگر اياد علاوي يا يکي از متحدان او نخست وزير عراق شود ، کمترين فايده اين کار براي آمريکايي ها اين است که کشورهاي عربي با دولت آينده عراق همکاري موثر تري خواهند کرد و دست کم مبارزه با گروه هاي معارض داخلي از جمله جنگ جويان و بمب گذاران ، آسان تر و کم هزينه تر خواهد شد . چنين فرايندي در دراز مدت به باراک اوباما رئيس جمهور آمريکا امکان مي دهد که يکي از بزرگ ترين هدف هاي سياست خارجي خود را که خروج نيروهاي آمريکايي از عراق است محقق سازد . تقابل منافع ائتلاف ها و گروه هاي سياسي ، شکنندگي آراء همه ائتلاف ها، گرفتاري هاي منطقه اي اين ائتلاف ها و فقدان سنت هاي دموکراتيک در عراق ، همگي دست به دست هم داده و تشکيل دولت آينده را در ابهام فرو برده اند . در صورتي که اوضاع تغيير خاصي نکند و بر اساس وضع کنوني مي توان جريان هاي پيرو و حامي دولت کنوني را صاحبان قدرت در آينده به شمار آورد . اما دولت آينده قدرت دولت کنوني را نخواهد داشت ؛ زيرا اتئلاف پر قدرتي که بيش از يک سوم کرسي هاي مجلس و حمايت صريح کشورهاي عربي منطقه و حمايت ضمني غرب را پشت سر دارد ، براي دولت آينده عراق دردسرهاي زيادي فراهم خواهد کرد.
صداي پاي دگرگوني در مصر

جنگ و صلح – اوباما و کرزاي
 

افغان ها در فهرست درآمدي جهان در انتهاي رديف قرار دارند و گاه فقير ترين مردم جهان خوانده مي شوند . اما آنها يک رتبه برتر دارند که کمتر به آن توجه مي شود. رهبران افغانستان در چهار دهه اخير در حوزه سياست ورزي از سرآمدان روزگار بوده اند. اين رهبران همان گونه که توانايي فوق العاده اي در جنگيدن دارند ، جسارتي ستودني نيز در صلح دارند . در افغانستان کسي از شنيدن اينکه رزمندگان گروه ها و جناح ها در کوه ها يکديگر را بکشند و در همان زمان رهبران آنها در کابل مشغول مذاکره باشند ، شگفت زده نمي شود . تعابيري مانند سازشکار و تسليم طلب در ادبيات سياسي افغانستان چندان جايگاهي ندارد. ذکاوت سياسي و پراگماتيسم رهبران گروه هاي افغاني معمولا در زير شليته ها و دستارهاي سنتي آنان از چشم جهان مدرن پنهان مي ماند و گمان غالب اين است که جنگ افغانستان ، صرفا جنگي ميان گروه هاي قدرت طلب و با اتکا به مزدوران تهيدست و نادان است . در اين داوري رايج ، واقعيت بزرگ تر يعني وجه تراژيک جنگ مغفول مانده است . جنگ براي افغاني ها نه مقدس است و نه نامقدس ؛ بلکه وسيله اي ناگزير براي غلبه بر سازمان نيافتگي قدرت سياسي است. مرگ براي همه انسان ها هراس آور است و براي افغاني ها هراس آورتر . زيرا آنها چهار دهه است که هر روز آن را در برابر چشم دارند و آثارش را لمس مي کنند. علت اينکه اين مردم راحت تر از ديگر مردمان جهان به کام مرگ مي روند از جنگ طلبي و ستمکاري و شقاوت آنان نيست . افغان ها به جنگ خو کرده اند و کوشش آنان براي يافتن راه هاي ديگر حل منازعه معمولا ناکام مي ماند .
حامد کرزاي يکي آموختگان ميدان هاي جنگ و صلح در افغانستان است . او در زمان حمله آمريکا به افغانستان و سرنگوني حکومت طالبان ، نزديک ترين همكار آمريکايي ها در افغانستان بود و هنوز اين نزديکي را حفظ کرده است . کرزاي ظاهرا نخستين کسي است که براي متقاعد کردن دولت آمريکا به سرنگوني طالبان از طريق نظامي کوشيد . اما همين کسي که مشوق حمله قواي خارجي به کشورش به عنوان تنها راه باقي مانده براي رهايي افغانستان از دست طالبان و القاعده بود ، حال خود پيشگام مصالحه با رهبران طالبان شده است . اين رفتار کرزاي در چار چوب سنت جنگ و مذاکره و مصالحه در افغانستان قابل فهم است . طالبان با همکاري ياران جهاني اش يعني اعضاي القاعده و البته با بهره گيري از حمايت قبايل پر شمار افغانستان در اواخر دهه 1990 به قدرت رسيد . اما نخستين رفتارهاي طالبان نشان داد که اين دولت ( با وجود انطباق زياد با بسياري از وجود فرهنگي افغانستان ) اسباب زحمت همه خواهد شد . اما سرنگوني طالبان مشکل را حل نکرد . زيرا گرفتاري هاي اقتصادي و اجتماعي و باورهاي فرهنگي و ساخت قبايلي اين کشور محمل هايي نيرومند در اختيار بقاياي طالبان قرار داده بود و اين گروه تا کنون اجازه نداده است ، دولت افغانستان آرامش را بر قرار کند . حال ، کرزاي با قبول هوشمندانه اين واقعيت که طالبان گروهي کوچک و جدا از جامعه افغانستان نيست که بتوان آن را حذف کرد از چندي پيش مقدمات مذاکره با اين گروه را آغاز کرده و به دنبال يافتن راهي است که طالبان را در فرايند قدرت شريک کند. آمريکايي ها و همسايگان افغانستان از هر تلاشي که به صلح بينجامد حمايت کرده اند . اما روش هاي مطلوب اين کشورها لزوما و در همه حال يکسان نيست ، آمريکا و پاکستان با ناشکيبايي درصدد قلع و قمع طالبان بر آمده اند و نبرد هاي چند ماه اخير آنان با القاعده بر روابط دولت کرزاي و طالبان اثر سوء گذاشته است . ماه پيش که يکي از فرماندهان ارشد طالبان توسط نيروهاي مشترک آمريکا و پاکستان دستگير شد ، حامد کرزاي برآشفت و اين کار را مخل فرآيند مذاکره و مصالحه ناميد . باراک اوباما رئيس جمهور آمريکا که اصرار دارد پيش از پايان دوره رياست جمهوري اش ، قواي آمريکا را از افغانستان و عراق خارج کند ، درصدد است در فرصت باقي مانده بقاياي طالبان و القاعده را در افغانستان و بقاياي حزب بعث را در عراق سرکوب کند. او احتمالا تأثير منفي رفتار خود در افغانستان را مي داند و از گرفتاري هاي کرزاي آگاه است اما ناگزير به انتخاب راه حل سختگيرانه در برابر طالبان شده است . اوباما براي اطمينان خاطر کرزاي ماه گذشته به افغانستان رفت و از اقدام هاي او حمايت کرد ؛ اما کرزاي هنوز منتظر انعطاف بيشتر وي است. رخداد ديگري که اميد کرزاي را براي برقراري صلح در افغانستان افزايش داده، تمايل و درخواست گلبدين حکمتيار رهبر حزب اسلامي افغانستان براي پيوستن به فرايند صلح است . از اوايل دهه 1990 تاکنون هيچ جنگ و صلحي در افغانستان بي حضور مستقيم و غير مستقيم حکمتيار صورت نگرفته است . قدرت او در سال هاي اخير رو به زوال گذاشته ، اما هنوز هم از بازيگران موثر است . حاميان مسلح و غيرمسلح او در بخش هاي وسيعي از شمال شرق افغانستان گسترده اند و علاوه بر در اختيار داشتن بهترين مزارع افغانستان ، روابط نزديکي هم با طالبان دارند . به همين علت حکمتيار مي تواند به عنوان پل ارتباطي بين دولت و طالبان عمل کند و اين نکته اي است که حامد کرزاي به خوبي مي داند . هم نشيني کرزاي ، حکمتيار و طالبان شايد موجب رنجش تاجيک هاي شمال افغانستان و رنجش آمريکا شود ، اما احتمالا آثاري به جا خواهد گذاشت که در دراز مدت منتقدان را نيز راضي خواهد کرد . تأثير داخلي ورود طالبان و حکمتيار به فرآيند صلح ، شکستن انحصار قدرت کرزاي را در ميان قبايل پشتون جنوب به دنبال خواهد داشت . اين وضع قدرت بازيگري تاجيک ها را به عنوان اپوزيسيون پرقدرت بيشتر خواهد کرد . هر چند ديگر به آنها اجازه نخواهد داد که وضع دهه 1990 را ادعا کنند و به قدرت فائقه در افغانستان تبديل شوند .
صداي پاي دگرگوني در مصر

سرخ جامگان تايلندي و جنبش خون افشاني
 

بدعت و بداهت تايلندي ها فقط در شيوه هاي جذب توريسم خلاصه نمي شود . آنها براي مبارزه سياسي هم راهي را برگزيده اند که صناعت اختصاصي اين ملت به شمار مي رود . دوره جديد نبرد سياسي در تايلند 19 سپتامبر سال 2006 ميلاي و در پي کودتاي ارتش پادشاهي عليه دولت تاکسين شيناواترا نخست وزير اين کشور آغاز شد در پي 4 سال و نيم کشاکش بين رجال و احزاب سياسي ، از يک ماه پيش جنبش خياباني شکل گرفت . تظاهر کنندگان که حاميان شيناواترا هستند با پيراهن ها و سربندها و پرچم هاي قرمز به خيابان ها ريخته و خواهان انحلال پارلمان و برگزاري انتخابات پيش از موعد هستند . تظاهر کنندگان تايلندي دو هفته پيش با شيوه اي بديع و قدري شگفت انگيز ايستگاه هاي خون گيري در خيابان ها برپا کردند و با ريختن خون هاي خود در بطري هاي شيشه اي و پلاستيکي به نمايش خون در خيابان ها پرداختند . در روزهاي نخست جنبش ، سرخ جامگان به افشاندن خون هاي خود به ساختمان هاي دولتي پرداختند و تهديد کردند تا دولت دست نشانده شاه و ارتش ، استعفا ندهد به اعتراض خود ادامه خواهند داد . دولت هفته گذشته معترضان را به مذاکره فرا خواند و دو دور گفت و گوي تلويزيوني بين رهبران معترضان و نخست وزير برگزار شد . اما معترضان با اين استدلال که دولت قصد وقت گذراني دارد ، گفت و گو را متوقف کرده و به دولت دو هفته مهلت دادند که کناره گيري کند . اين موعد همين هفته پايان مي يابد . با قطع مذاکره بر شمار معترضان افزوده شده و حالا هر روز خيابان هاي بانکوک به جايي براي تجمع هواداران سرخپوش شيناواترا تبديل شده است . مشکل اصلي پادشاه در قبول تقاضاي معترضان اين است که شيناواترا پس از برکناري از نخست وزيري به فساد متهم شد و حالا اگر در خواست حاميان او براي کناره گيري دولت و بازگشت شيناواترا به قدرت پذيرفته شود ، دادستانان و دولت که او را به فساد متهم کرده اند خود به سوء استفاده از قدرت متهم خواهند شد و دور تازه اي از خشونت ، کشور را فرا خواهد گرفت .
جنبش سرخ جامگان تايلندي ايدئولوژي خاصي را ترويج نمي کند و هدفي فراتر از برکناري دولت و تشکيل دولت جديد اعلام نکرده است . از اين جهت اطلاق عنوان جنبش سياسي به آن قدري اغراق آميز است . اما از آنجا که ستون اقتصاد تايلند بر جذب توريست است و جنبش سرخ جامگان ، موجب کاهش درآمد هاي توريستي دولت در ماه هاي اخير شده است ، بيم آن مي رود که طولاني شدن اعتراض ها و گسترش احتمالي آن به شهرهاي توريستي اصلي ( پاتايا و پوکت ) ، دولت را با مشکلات اقتصادي بيشتري رو به رو کند .
منبع: نشريه همشهري ماه شماره 43.



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.