دوستی با جوان

دوستی با جوان

آرزوی هر پدر و مادری برای جوان خویش این است که وی بتواند به فردی موفق تبدیل شود و آینده‌ای درخشان برای خود رقم زند، پدر و مادر برای رسیدن به این آرزو بایستی یک سری کارها در روابط خود با جوانشان انجام دهند که مهم‌ترین آن‌ها دوستی با جوان و ایجاد صمیمت و رفاقت با وی می‌باشد که آثاری شگرف و بزرگ برای ما و جوانمان به ارمغان می‌آورد که من هفت اثر آن را در این مقاله ذکر کردم که عبارتند از:
دوشنبه، 2 مرداد 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دوستی با جوان

دوستی با جوان
دوستی با جوان

نویسنده: مهدی صدری
منبع اختصاصی :راسخون


 
دوستی با جوان

چکیده:

آرزوی هر پدر و مادری برای جوان خویش این است که وی بتواند به فردی موفق تبدیل شود و آینده‌ای درخشان برای خود رقم زند، پدر و مادر برای رسیدن به این آرزو بایستی یک سری کارها در روابط خود با جوانشان انجام دهند که مهم‌ترین آن‌ها دوستی با جوان و ایجاد صمیمت و رفاقت با وی می‌باشد که آثاری شگرف و بزرگ برای ما و جوانمان به ارمغان می‌آورد که من هفت اثر آن را در این مقاله ذکر کردم که عبارتند از:
1.بر آورده شدن نیاز به دوست.
2. محرم اسرار شدن.
3. تبدیل خانه به بهترین کاشانه برای جوان.
4. بالا رفتن شور و امید در جوان.
5. باور نمودن ما و کلام ما.
6. ایجاد زمینه پیشرفت و ترقی جوان.
7. خانواده موفق.
کلید واژه: جوان، دوستی، رفاقت، موفقیت، محرم، شور، باور.

مقدمه:

بالاترین سرمایه و دارایی هر پدر و مادری فرزندان آنان می‌باشد و تمام تلاش‌هایی که این عزیزان می‌کنند و سختی‌ها و تلخی‌های روزگار را که به جان می‌خرند در راستای سعادت و خوشبختی روز افزون فرزندان دلبندشان می‌باشد. پدر و مادر برای رسیدن به آرزوی خویش که همان بهروزی و خوشبختی فرزندشان می‌باشد بایستی با مدیریت دقیق و علمی و به کار بردن مهارت‌های ویژه راه خوشبختی را برای فرزندان خود صاف و هموار سازند. یکی از راه کارهای ویژه و مهم و اساسی که می‌توان آن را رکن اصلی رابطه صحیح با فرزند به ویژه جوان دانست ایجاد دوستی و رفاقت با وی می‌باشد به طوری که دید جوان به ما دید یک دوست به دوست باشد. ما بایست قبل از آنکه پدر و یا مادر جوان خود باشیم دوست او باشیم و وی ما را در ابتدا دوست خود بداند قبل از آن که ما را پدر و مادر خود بنامد. زمانی که این ارتباط سازنده بین ما و فرزند ما بر قرار شود ما خیلی آسان و راحت می‌توانیم به تربیت و مدیریت وی بپردازیم و وی نیز از روی اشتیاق به سخنان ما گوش فرا می‌دهد و به دنبال خواسته‌های ما می‌رود. این ارتباط زیبا و سازنده بین ما و جوان ما برقرار نخواهد شد مگر آن که یک سری کارها را انجام دهیم و یک دسته شرایط را فراهم نماییم و اگر این کارها انجام نشود و این شرایط فراهم نگردد خبری از دوستی و رفاقت بین ما و فرزند ما نخواهد بود و همانند برخی از خانواده‌هایی خواهیم شد که رابطه بین والدین و جوانان آن‌ها سرد و بی‌روح و شکننده است و گاهی مواقع این رابطه رابطه‌ای خصمانه و پر کشمکش و پر جدال می‌باشد و آسمان زندگی را برای همه اعضای این خانواده‌ها تیره و تار می‌سازد. اگر رابطه خصمانه بین پدر و یا مادر و جوان هر چه سریع‌تر ترمیم و اصلاح نشود امکان این که بلاهای بسیار دهشت باری چون اعتیاد به مواد مخدر بر سر جوان ما و ما نازل شود بسیار زیاد می‌باشد. ما ابتدا به بیان آثار مثبت ایجاد دوستی با جوان می‌پردازیم و در مقاله‌ای دیگر راه کارهای بر قرار نمودن این دوستی را بیان خواهیم کرد.

1. برآورده شدن نیاز به دوست :

خداوند در قرآن کریم(1) می‌فرماید: وَ یَومَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلی یَدَیهِ یَقُولُ یَا لَیتَنِی اتَّخَذتُ مَعَ الرَّسَولُ سَبِیلاً [27] یَا وَیلَتَی لَیتَنِی لَم أتَّخِذ فُلاناً خَلِیلاً [28] لَقَد أضَلَّنِی عَنِ الذِّکرِ بَعدَ إذ جَآءَنِی فُلانَاً خَلِیلاً[29] و (به خاطر آور) روزی را که ستمکار دست خود را ( از شدت حسرت) به دندان می‌گزد و می‌گوید: «ای کاش با رسول (خدا) راهی برگزیده بودم! [27]‌ای وای بر من، کاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نکرده بودم! [28] او مرا از یادآوری (حق) گمراه ساخت بعد از آنکه (یاد حق) به سراغ من آمده بود!» و شیطان همیشه خوار کننده انسان بوده است! [29] اگر پای صحبت جوانان و نوجوانانی که در کانون‌های اصلاح و تربیت و ندامتگاه‌ها به سر می‌برند بنشینید بسیاری از آنان علت اصلی سیه بختی خود را رفاقت با دوستان ناباب و گمراه کننده می‌دانند. دوست همان‌گونه که می‌تواند عامل خوشبختی و سعادت شود می‌تواند عامل سیه بختی نیز گردد و چون انسان و به ویژه جوان و نوجوان نیازمند دوست و دوستی می‌باشد اگر ما موفق شویم که این نقش را برای آنان ایفا نماییم نیاز آنان تا حد بسیار زیادی بر آورده می‌شود و کمتر احساس تنهایی و بی‌همدمی و بی‌مونسی به آنان روی خواهد آورد و چون ما توانسته ایم جای یک دوست صمیمی را برای جوان پر نماییم و تبدیل به بهترین و صمیمی‌ترین و نزدیک‌ترین دوست وی شده‌ایم اگر هم بخواهد با دیگران به ویژه هم سن و سالان چون خود رابطه دوستی ایجاد کند بدون شک و تردید نظر ما را درباره رفاقت با آنان جویا خواهد شد چرا که با ما دوست است و دوست به دوست خویش اعتماد دارد و نظر‌های وی را جویا می‌شود و قبول می‌نماید و با مدیریت و مشورت ما دست به انتخاب آنان خواهد زد. بنابراین دوستی ما با جوان زمینه در دام دوستان بد افتادن را تا حد زیادی از بین خواهد برد و ما جوانان را از یک بلای بزرگ در امان داشته‌ایم و این چنین یکی از دغدغه‌های تمام پدر و مادران که همان دوستان ناباب جوانانشان است برای همیشه از میان برداشته خواهد شد. اگر ما با جوان خویش نخواهیم و یا نتوانیم رابطه‌ای عاطفی و صمیمی برقرار نماییم و به دوستی صمیمی و با وفا برای وی تبدیل شویم وی چاره‌ای ندارد که برای رفع نیاز فطری خود که همان نیاز به دوست و همدم می‌باشد دست به انتخاب زند و چون از تجربه کافی برخوردار نمی‌باشد و از همه بدتر چون احساسات وی بر عقل و خود و اندیشه وی در بسیاری از موارد غلبه می‌کند به طوری که امیر المومنین علیعلیه السلام مستی را در 4 چیز می‌داند که یکی از آن‌ها مستی جوانی است.(2) و یا پیامبر صلی الله علیه و آله درباره غلبه احساسات بر عقل در سنین جوانی چنین می‌فرماید: جوانی، شاخه‌ای از دیوانگی است.(3) امکان این که این انتخاب انتخابی نابخردانه و مبتنی بر احساس باشد نه مبتنی بر اندیشه و خرد و تجربه، بسیار است و در این میان مقصر اصلی ما می‌باشیم چرا که نیاز جوان به دوست هم چون نیاز انسان تشنه است به آب که اگر هر چه سریعتر به وی آب پاک و سالم نرسانند وی از روی ناچار مجبور خواهد شد که از آب ناسالم و غیر بهداشتی بنوشد.

2. محرم اسرار شدن:

گنجایش سینه انسان محدود است و تاب تحمل درد و اندوه بسیار را ندارد برخی از اندوه‌ها و رازها و سرها آنقدر آتشین و سوزان می‌باشند که سینه دیگر تاب در خود نگهداری آن‌ها را ندارد در این صورت است که انسان همانند شخصی تشنه سرگردان در کویر بی‌آب ملتمسانه به هر سو خیره می‌نگرد تا شاید جرعه آبی هر چند ناچیز بیابد و تشنگی خود را بر طرف نماید، به پیرامون خود خوب می‌نگرد تا دوستی بیابد و سفره دل باز نماید و عقده خود را بر طرف نماید، بر پیرامون خود خوب مین گرد تا دوستی بیابد و سفره دل باز نماید و عقده دل گشاید و لطف و احسان و همدردی دوست وی چون بارانی بهاری سینه داغدار و آتشین وی را سرد و خاموش و خرم سازد یکی از دلایل میان فطری و غریزی انسان به دوست همین درد و دل کردن‌ها و عقده گشادن‌ها است.
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق
محرم این هوش جز بی‌هوش نیست
مر زبان را مشتری جز گوش نیست
اگر ما توان و هنر دوست شدن با جوان خویش را در خود ایجاد نماییم و بین خود و عزیز دلبندمان یک رابطه صمیمی بر قرار نماییم، اعتماد جوان مان را به سوی خود جلب نموده و آن گاه است که وی سرها و غم‌ها و عقده‌های دل خویش را برای ما به راحتی بیان می‌نماید چرا که وی ما را دوست و رفیق شفیق خویش می‌داند و انسان به دوستی صمیمی خود اعتماد و اطمینان دارد. اگر رابطه بین ما و جوان به رابطه‌ای سرد و بی‌روح و شکننده و بغض آلود تبدیل شود وی ناچار خواهد شد که کسی را به عنوان دوست برای خود برگزیند تا حرفهای نا گفته خویش را برای وی بیان نماید و امکان این که آن فرد، فردی دوست نما باشد و از این سخنان و اسرار سوء استفاده نماید و به جوان ما ضربه مهلک زند زیاد می‌باشد و یا آنجایی که جوان ما از وی راه چاره می‌جوید و به مشورت با وی می‌پردازد باز از سر دشمنی و کینه چاه را به جای راه به او نشان دهد.کسی چون پدر و مادر دوستدار و خواهان و دلسوز فرزندشان نمی‌باشد و هرگاه آنان بتوانند با جوان خود طرح دوستی ریخته و او را به خود جذب نمایند و اعتماد وی را به دست آورند، جوان آنان از سر اشتیاق حرفهای دل خویش را برای آنان بازگو می‌نماید و پدر و مادر به بهترین صورت به راهنمایی فرزندشان می‌پردازند و به وی بهترین مشورت‌ها را می‌دهند و بسیاری از موانع راه سعادت و بهروزی را از سر او برداشته و وی را به سوی خوشبختی سوق می‌دهند. جوان ما حتی اگر نسبت به ما انتقاد و یا گله‌ای دارد باید روابط دوستانه ما با وی چنان باشد که وی بتواند به آسانی و با رعایت حرمت و ادب گله و شکایت خود را برای ما بیان نماید همان‌گونه که ما گله و انتقاد نسبت به وی را بیان می‌نماییم! درباره اثر گله کردن در استحکام دوستی امیر المومنین علیه السلام چنین می‌فرماید: گله کردن مایه حیات دوستی است.(4) این که جوان ما گله و انتقاد خود را نسبت به ما و رفتار ما همراه با ادب و احترام بیان نماید و ما آنجایی که جوان دچار سوء برداشت شده است و درباره ما اشتباه فکر کرده است، وی را متوجه برداشت ناصحیح اش بنماییم و در آنجایی که حق با اوست و ما اشتباه کرده‌ایم با دلجویی از او اعتماد وی را بار دگر نسبت به خود به دست بیاوریم، خیلی بهتر است از آنکه به دیگران پناه ببرد و بخواهد گله و شکایت ما را به آنان نماید و دیگرانی که چه بسا از روی دشمنی و یا نادانی ما را در نزد جوانمان دشمن وی قلمداد کنند و فاصله ایجاد شده بین ما و جوان را زیاد و زیادتر می‌کنند. بنابراین اگر هم گله و انتقاد و شکایتی جوان نسبت به ما دارد باید چنان رابطه ما دوستانه و گرم باشد که وی بدون ترس و واهمه بتواند سخن و حرف دل خویش را برای ما بیان نماید و ما هم، همانند یک دوست خوب که خواهان ادامه دوستی‌اش با دوستش می‌باشد به رفع کدورت بپردازیم و اجازه ندهیم که کدورت‌ها تبدیل به کینه شود و دشمنی‌ها جای دوستی را بگیرد. البته گله کردن و بیان انتقاد خود نیازمند به مهارت ویژه‌ای دارد که در این مقاله مجال صحبت درباره آن نیست و می‌بایستی در یک مقاله جدا و به طور کامل و به طور مفصل به آن پرداخته شود.

3. تبدیل خانه به بهترین کاشانه برای جوان :

در این روزگار که کم نیستند مراکز و مکان‌هایی که با تبلیغات گوناگون و ایجاد جذابیت‌های کاذب جوانان را به سوی خود فرا می‌خواند و جوان به خیال آنکه اوقات خوشی را در آنها به سر برد به آن مکان‌ها می‌رود ،غافل از این که این گونه مکان‌ها و مراکز چون غذایی است با ظاهر زیبا و فریبنده و باطنی مسموم و زهر آلود، خانه امن‌ترین مکان برای جوان می‌باشد و خانواده برترین و بهترین گروه و انجمنی است که جوان می‌تواند در آن عضو باشد و با اعضای آن رابطه دوستی برقرار نماید. یکی از ناهنجاری‌های اجتماعی پدیده شوم فرار جوانان به ویژه دختران جوان از خانه است، در حال حاضر سومین تجارت پرسود در جهان پس از تجارت مواد مخدر و تجارت اسلحه ،تجارت زن می‌باشد که تعداد قابل توجهی از دخترانی که از کشورهایشان به مراکز فساد دیگر کشورها چون امارات متحده عربی، اسراییل، آمریکا، آلمان و...قاچاق می‌شوند دخترانی می‌باشند که از خانه فرار کرده‌اند و چون بی‌جا و مکان هستند و کسی را هم ندارند که به داد آنان برسد خواسته و یا ناخواسته در دام این گروه‌ها و باندهای قاچاق می‌افتند و عاقبتی شوم و سیاه برای آنان رقم زده خواهد شد. پسرانی هم که از خانه گریزان می‌شوند سرنوشتی بهتر از دختران فراری در انتظار آن‌ها نخواهد بود، آنان نیز از روی بی‌کسی و تنهایی خیلی زود در دام باندهای تبهکاران می‌افتند و خود را به ورطه نیستی می کشانند. همه انسان‌ها به طور فطری و غریزی از مکان‌های زیبا و دلپذیر لذت می‌برند و از بودن در چنین مکان‌هایی حس خوشی پیدا می‌کنند به طوری که دوست دارند برای همیشه در آن مکان‌ها بمانند و از مکان‌های نازیبا و دل آزار خوششان نمی‌آید و از این که مجبور شوند در چنین مکانی به سر برند دچار تشویش و اضطراب می‌شوند .بسیاری از جوانانی که از خانه خود و پدر و مادر خویش گریزان و فراری می‌شوند، کسانی می‌باشند که در اثر رابطه خصمانه و پر کشمکش و پر جدالی که بین آنان و پدر و مادرشان بوده است دچار این توهم شده‌اند که پدر و مادر دشمن آنان و خانه زندان آنان می‌باشد و همه انسان‌ها از بودن در زندان بیزارند و مرگ را بر حضور دائمی در زندان ترجیح می‌دهند. پدر و مادر بایستی کاری کنند که خانه به بهشتی جذاب و دلربا برای اهل خانواده و فرزندانشان تبدیل شود، بهشتی که جوان از بودن در آن احساس سرخوشی و سرمستی کند و آن چیزی که بیش از همه خانه را با صفا و جذاب می‌سازد، نوع رفتار و رابطه پدر و مادر با جوان است که اگر پدر و مادر با جوان خویش چون یک دوست صمیمی رفتار نمایند تا جوان آنان را بهترین دوست خود بداند و خاطرات خوشی را برای وی در این خانه رقم زنند، خانه به محیطی دلکش و دلپذیر برای جوان تبدیل می‌شود چرا که در این خانه است که او شاهد بهترین رفتارها و گفتارها بوده است و در این جا است که کسانی به نام پدر و مادر حضور دارند و با تمام وجود به وی محبت می‌نمایند و این محبت خالصانه و دوستانه است که او را اسیر خانه و خانواده می‌نماید، درباره اثر معجزه آسای محبت امام علی علیه السلام می‌فرماید : به هر که خواهی محبت کن تا اسیرت شود.(5) و یا در کلامی دیگر حضرت چنین می‌فرماید: در عجبم از آن‌هایی که با مال بردگان را می‌خرند، چرا با احسان آزادگان را نمی‌خرند؟!(6) جوانی که با پدر و مادر خود رابطه‌ای دوستانه و محبت آمیز دارد هیچ گاه از بودن در کنار خانواده و ماندن در خانه ملول و خسته نخواهد شد و خانه به بهشتی کوچک و با صفا برای وی تبدیل خواهد شد او دیگر کم بودی ندارد که بخواهد در مکان‌های دیگر و مراکز گوناگون جستجو کنند . اگر هم برای کاری به جایی و مکانی می‌رود از برای ضرورت چون علم آموزی، کسب هنر و مهارت و در آمد است و بیش از زمانی که لازم و ضروری است در آن مکان‌ها به سر نخواهد برد و چون زنبوری است که پس از جمع آوری شهد گل به کند و بر می‌گردد و هیچ جایی را به خانه و هیچ کس را به خانواده ترجیح نمی‌دهد.

4. بالا رفتن شور و امید در جوان :

فرزند چون گلی است که برای شاداب ماندن بیش از هر چیز نیازمند به محبت و توجه پدر و مادر خویش دارد و هنگامی طمع محبت را از پدر و مادر خویش می‌چشد که ایشان با وی یک رابطه صمیمی و عمیق ایجاد نمایند و جوان اگر چه از نظر جسم برومند و تنومند شده است اما در درون این جسم قوی دلی نازک و ظریف دارد همانند دوران خردسالیش. در خانواده‌ای که بذر محبت و مهر پاشیده‌اند و دوستی و رفاقت بین والدین و فرزندان بر قرار می‌باشد، شور و نشاط در میان اهل خانه به ویژه فرزندان این خانواده موج می‌زند. جوان پدر و مادر خود را تکیه گاه خود می‌داند او از زمانی که چشم زیبایش را به روی دنیا باز نموده همیشه پدر و مادر را در کنار خود و حامی خود دیده است او دوست دارد که آن‌ها برای همیشه حامی و پشتیبان وی باقی بمانند و بر قرار بودن رابطه گرم و دوستانه با پدر و مادر را نشانه بهره‌مند بودن از حمایت آنها می‌داند چرا که انسان هر کس را دوست بدارد به حمایت و پشتیبانی از وی می‌پردازد. جوانی که حمایت پدر و مادر را از خود درک می‌کند از شور و نشاط بالایی برخوردار است چرا که می‌داند در حوادث روزگار غریب و تنها نخواهد ماند و پدر و مادر به یاری وی خواهند شتافت و جوان چنین خانواده‌ای نسبت به زندگی و آینده از امید خوبی برخوردار می‌باشد چرا که می‌داند آینده نیز همانند اکنون است که نسبت به گذشته آینده به حساب می‌آید و همان گونه که اکنون در کنار پدر و مادر مهربان خویش سر خوش و سر مست است در آینده نیز چنین خواهد بود و وی با امید به آینده و با تمام توان به کار و تحصیل و دانش می‌پردازد و آینده‌ای زیبا برای خود ترسیم می‌سازد.بر عکس جوانی که بین او و والدینش رابطه‌ای سرد و شکننده حاکم است از شور و نشاط پایینی برخوردار است، احساس تنهایی وی را رها نمی‌سازد و او دچار یاس و نا امیدی می‌شود و با کوچک‌ترین مشکل و سختی از کوره به در می‌رود و کم می‌آورد وی امید چندانی به زندگی و آینده ندارد چرا که آینده را چون حال برای خود تصور می‌نماید وی نمی‌تواند در سختی‌ها به پدر و مادر خویش تکیه کند چرا که به آن‌ها اعتماد ندارد و دلیل نبود اعتماد عدم وجود رابطه دوستانه بین او والدینشان می‌باشد اگر چه تصور جوان صحیح نیست و پدر و مادر بهترین تکیه گاه برای هر شخص می‌باشند اما جوان نیز همانند همه انسان‌ها از روی رفتار قضاوت می‌کند مانند همسری که عشق و محبت همسر به خود را از روی رفتار وی تشخیص می‌دهد. جوان چنین خانواده‌ای که از شور و نشاط چندانی برخوردار نیست و امید به زندگی و آینده در وی کمرنگ شده است امکان این که رو به کارهای شومی چون اعتیاد آورد کم نخواهد بود چرا که بیشتر کسانی که به مواد مخدر گرایش می‌آورند که امید به زندگی و آینده در آنان کم شده باشد و. اگر این نا امیدی توسط ایجاد رابطه دوستی و گرم و صمیمی با والدین بر طرف نشود و نور امید در دل جوان زنده نشود امکان این که وی برای رهایی از زندان تنهایی خویش حتی دست به خودکشی زند کم نخواهد بود .

5. باور نمودن ما و کلام ما:

آرزوی بسیاری از پدر و مادران در مورد جوانشان این می‌باشد که به آنان و کلام آنان به دیده احترام بنگرند و هرگاه از روی خیر خواهی به فرزند خود سخنی گفتند و یا نصیحتی نمودند جوان آنان به کلامشان گوش جان سپرد و در عمل خود نظر آنان را دخیل نماید. زمانی این گروه پدر و مادران به آرزوی خود می‌رسند که با بسیاری از کشمکش‌های درون خانواده خود وداع کنند و بتوانند جایگاه یک دوست واقعی و هم زبان را برای جوان خود پر نمایند و آن گاه است که جوان پدر و مادر خویش را باور خواهد نمود و کلام آنان را کلید نجات درهای بسته زندگی خود خواهد دانست.
یکی از مواقعی که جوان ما نیاز شدید به ما و راهنمایی و مشورت ما دارد آن زمانی است که وی می‌خواهد دست به انتخاب همسر بزند، اگر در این زمان حساس که وی می‌خواهد مهم‌ترین تصمیم زندگی خویش را بگیرد پدر و مادر خود را باور داشته باشد و به کلام آنان و مشورت آنان گوش دهد و نظر آنان را در تصمیم گیری نهایی خویش دخیل نماید بدون تردید پدر و مادر با ایجاد این رابطه دوستی و عاطفی با جوان که منجر به باور نمودن آنان توسط جوان شده است، بزرگ‌ترین لطف و احسان را در حق فرزند خود نموده‌اند و به وظیفه مهم خود عمل نموده‌اند.
بنا بر آمار بیشترین طلاق‌ها در کشور ما در سه سال اول ازدواج رخ می‌دهد و یا باز بنا بر آماری دیگر بیش از هشتاد درصد ازدواج‌هایی که نتیجه عشق‌های خیابانی می‌باشند، سرنوشتی جز طلاق و جدایی در انتظار آنان نمی‌باشد این آمار بیانگر این است که علت بیشترین طلاق‌ها و جدایی‌ها در گام اول ازدواج یعنی انتخاب همسر مناسب و شایسته می‌باشد.و چون گفتیم که احساس جوان بر خرد و اندیشه او در بسیاری مواقع چون انتخاب همسر غلبه می‌کند بایستی در انتخاب همسر کسی یا کسانی باشند که به وی یاری رسانند تا بتواند با عقلش تصمیم بگیرد و دست به انتخاب زند نه با دلش و چه کسانی مهربان‌تر و امین‌تر و دلسوز تر و ... از پدر و مادر و اگر رابطه بین پدر و مادر و جوان رابطه‌ای گرم و احساسی و دوستانه نباشد با این که پدر و مادر خیرخواه جوان می‌باشند اما جوان به همان علت اصلی یعنی نداشتن اعتماد و باور نسبت به پدر و مادر نظر آنان را در تصمیم نهایی خود دخیل نخواهد نمود و به مشورت با کسانی که دوست خود می‌پندارد روی می‌آورد، دوستانی که هر چند هم خوب و مهربان باشند هرگز چون پدر و مادر نخواهند بود و مانند آنان سعادت و خوشبختی جوان برایشان مهم نمی‌باشد. و هم چنین به غیر از ازدواج در کارهایی چون انتخاب شغل، داد و ستد، انتخاب رشته تحصیلی، و... جوان احتیاج به مشورت و نظر دیگران دارد و او به سراغ کسانی برای نظر خواهی می‌رود که به آنان اطمینان و باور داشته باشد و برای او نیز بهتر است که به سراغ پدر و مادر مهربان خویش برود به شرط آنکه پدر و مادر با ایجاد پل دوستی این باورپذیری را در وی ایجاد نموده باشند.

6. ایجاد زمینه پیشرفت و ترقی :

شرط اساسی پیشرفت و موفقیت استفاده از نیروی بی‌کران و بی‌بدیل اندیشه و عقل می‌باشد که در وصف این انرژی نامتناهی پیامبر صلی الله علیه و آله چنین می‌فرماید: هیچ سرمایه‌ای از عقل سودمندتر نیست.(7) عقلی که بنا بر اظهار نظر دانشمندان، اگر انسان بخواهد رایانه‌ای چون مغز بسازد به اندازه یکی از شهرهای بزرگ آمریکا حجم این ابر رایانه خواهد بود و چنین چیزی در توان انسان نخواهد بود. یکی از مطالعات مهم دانشمندان در سال‌های اخیر بر روی مغز این بوده است که چگونه می‌توان بهره گیری از مغز را افزایش داد چرا که بنا بر نظر دانشمندان انیشتین این نابغه بشری تنها توانسته است از 3% قدرت مغزش استفاده نماید! بهترین راه کار برای بهره‌برداری هر چه بیشتر از قدرت مغز ایجاد آرامش برای روح و روان است یک ماهی گیر ماهر زمانی می‌تواند به صید ماهی بپردازد که دریا آرام باشد وگرنه از دریای طوفانی و پر تشویش نه می‌توان ماهی به دست آورد نه می‌توان جان سالم به در برد. اگر فرزند ما از بالاترین ضریب هوشی و امکانات مالی و رفاهی و علمی برخوردار باشد اما از آرامش این نعمت الهی و نیاز هر انسان محروم باشد بدون تردید به جایگاه و موقعیتی که لایق آن است نخواهد دست یافت و بیشترین چیزی که آرامش روح و روان فرزند ما را به خطر می‌اندازد و وی را دچار تشویش خاطر و اضطراب می‌نماید، روابط پر کشمکش و خصمانه ما با فرزندمان خواهد بود هیچ چیز چون نوع ارتباط ما با جوان برای او مهم نیست او می‌تواند رفتار خصمانه و سرد و بی‌روح دیگران را تحمل نماید اما هرگز نمی‌تواند این گونه رفتار ما را برای خود توجیه نماید اگر چنین رفتاری از ما با وی سر زند او این رفتار را نشانه محبوب نبودن او برای ما قلمداد می‌کند و چنین نتیجه گیری می‌نماید که چون ما وی را دوست نداریم چنین با وی رفتار می‌نماییم! و این توهم چون ویروسی است برای مغز پر قدرت او که هر چند هم قدرت و توان آن بالا باشد با وجود این ویروس خطرناک از رمق خواهد افتاد. بر قرار نمودن رابطه‌ای دوستانه و گرم با جوان بهترین هدیه‌ای است که می‌توانیم به وی بدهیم چرا که نتیجه این رفاقت زیبا آرامش روح و روان جوان است و بالا رفتن بهره بری از قدرت بی‌کران مغز و استفاده هر چه بیش‌تر از ذهن خلاق و پویا و گام برداشتن تند و سریع در جاده موفقیت برای رسیدن به قله پر آوازه و پر افتخار موفقیت است.

7. خانواده موفق :

موفقیت چیزی نیست که یک شب و از روی اتفاق به دست بیاید بلکه کاری بس پیچیده است که احتیاج به برنامه ریزی و کار مدام و شبانه روزی و انجام یک سری اصول و روش دارد. برخی کارها رسیدن ما را به موفقیت سریع و تند می‌سازد و به ما کمک می‌نماید که آسان‌تر و راحت‌تر به مقصد و مقصود خود دست یابیم یکی از این کارها این است که از توان و انرژی دیگران بهره بریم و کاری کنیم که دیگران ما را برای رسیدن به اهدافمان یاری و کمک رسانند. این چنین نیست که ما از دیگران کمک بخواهیم و آنان به آسانی به ما کمک نمایند، آنان در صورتی به ما یاری می‌رسانند که ما را از جان و دل دوست داشته باشند و با ما پیوند دوستی بر قرار نموده باشند در آن صورت است که از هر گونه یاری به ما دریغ نخواهد کرد چرا که دوست خواهان پیشرفت و سعادت و بهروزی دوست خویش می‌باشد، در این باره امام صادق علیه السلام می‌فرماید: مرد همراه دوستش افزون گردد.(8) آیا ما هر چقدر تلاش کنیم و جستجو نماییم می‌توانیم دوستانی بهتر و با وفاتر از اعضای خانواده خود بیابیم. اگر بین اعضای یک خانواده دوستی و رفاقت حکم فرما شود، موفقیت همه آن‌ها خیلی آسان‌تر به دست خواهد آمد. در چنین خانواده‌ای هر کس همان‌گونه که به فکر پیشرفت و بهروزی خود می‌باشد همان قدر هم پیشرفت و موفقیت دیگر اعضای خانواده برای وی مهم جلوه می‌نماید و از هر گونه کمک و یاری به یکدیگر دریغ نخواهند ورزید و راه موفقیت را برای یکدیگر صاف و هموار خواهند نمود. البته خانواده موفق زمانی شکل خواهد گرفت که مدیران خانواده یعنی پدر و مادر بتوانند اولاً بین خود طرح دوستی بریزند و سپس بین خود و فرزندان خود این رابطه الهی را بر قرار نمایند در این صورت پدر و مادر با درک شرایط جوان و جوان نیز با درک شرایط و موقعیت پدر و مادر به یاری هم مشغول می‌شوند و آینده‌ای روشن برای هم رقم خواهند زد.

نتیجه گیری:

پدر و مادر اگر خواهان حفظ جوانشان از آفات روزگار هستند و خواستار بهروزی و سعادت وی در دنیا و آخرت و رسیدن وی به قله پیشرفت و موفقیت می‌باشند می‌بایست با دقت در نوع روابط خود با جوان رابطه‌ای گرم و صمیمی و دوستانه با وی ایجاد نمایند رابطه‌ای که هفت اثر مهم و سرنوشت‌ساز برای جوان رقم می‌زند.

پی‌نوشت‌ها:

1.فرقان، آیه 27-28
2.حکمت نامه جوان، ص 218، ح380
3.حکمت نامه جوان، ص218، ح379
4.میزان الحکمه، ج1، ص69، ح174
5.تحف العقول، ص320
6.تحف العقول، ص316
7.تحف العقول، ص13
8.تحف العقول، ص668

فهرست منابع
1.قرآن کریم
2.حکمت نامه کودک، محمد ری شهری، ناشر دار الحدیث، چاپ سوم، 1389
3.حکمت نامه جوان، محمد ری شهری، ناشر دار الحدیث، چاپ پنجم، 1386
4.میزان الحکمه، محمد ری شهری، ناشر دار الحدیث، چاپ نهم، 1387
5.تحف العقول، ترجمه احمد جنتی، انتشارات امیر کبیر، چاپ اول، 1382





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما