پرسش و پاسخهایی پیرامون بهشت و بهشتیان
آیا باغهای بهشت خزان دارند؟
خیر، به استناد آیه «اُکُلُها دائمٌ و ظلّها» (1) میوهها و سایه درختان در بهشت دائم است نتیجه میگیریم که باغهای بهشت خزان ندارند و از طرفی تابش نور آفتاب هم در بهشت هست چرا که جایی که شعاع نور نباشد، وجود سایه مفهومی ندارد و اینکه در آیه دیگری از قرآن کریم آمده است: «لایرون فیها شمساً و لا زمهریراً» (2) در آنجا (بهشت) نه خورشیدی را میبیند و نه هوای سردی را اشاره به اعتدال هوا دارد، چرا که سوزش آفتاب و همچنین سرمای سخت در بهشت نیست. نه اینکه اصلاً آفتاب نمیدرخشد و به استناد آیات دیگر قرآن در قیامت زمین و آسمان، تبدیل به زمین و آسمان دیگری (نوتر و وسیعتر) میشوند و خاموش شدن کره خورشید نیز دلیل از میان رفتن ابدی آن نمیباشد.چگونه بهشت تجلی گاه اسماء و صفات خداوند است؟
این مطلب از زبان بهشتیان نقل میشود و آنان در بهشت اعتراف میکنند به اینکه: «انّا کنّا مِن قبل ندعوه انّه هو البّر الرّحیم» (3) ما خدا را از قبل میخواندیم و او را به عنوان نیکوکار و رحیم میستودیم ولی در اینجا به واقعیت و عمق این صفات بیشتر پی میبریم که چگونه در مقابل اعمال ناچیز ما این همه نیکی به ما کرده است و آنجا بیشتر از هر زمان نیکوکاری و رحیم بودن خداوند را حس میکنند؛ لذا صحنه قیامت و نعمتهای بهشت تجلی گاه اسماء و صفات خداوند است و مؤمنان با مشاهده این صحنهها به حقیقت این اسماء و صفات بیش از هر زمان آشنا میشوند و حتی دوزخ نیز بیانگر صفات اوست و حکمت و عدل و قدرت خداوند را نشان میدهد.اهم لذات روحانی در بهشت کدام است؟
در آیات قرآن مجید گاهی از لذّات و نعماتی یاد میشود که از افق افکار همه انسانها و از دایره اندیشه و تصور و خیال و وهم بیرون است چنانچه میفرماید: «فلا تعلم نفسٌ ما اخفی لهم من قرهِ اعین جزاءً به ما کانوا یعملون» (4) هیچ کس نمیداند چه پاداشهایی که مایه روشنی چشمهاست برای آنها نهفته شده است. این جزای اعمالی است که انجام میدادند. در روایتی از نبی اکرم (ص) است که میفرماید: اِنّ الله یقول اَعدَدتُ لعبادی الصّالحین ما لاعینُ رأت، ولا اذنٌ سَمِعَت، و لا خطر علی قلب بشر (5) خداوند میفرماید: برای بندگان صالحم پاداشهایی فراهم کردهام که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده، و بر فکر کسی نگذشته است. در آیه و روایت فوق که بسیار سربسته به مواهب عظیم و معنوی و روحانی بهشتیان اشاره میکند از جمله آیاتی است که در وصف نعماتی آمده که هیچ کس حتی پیامبران مرسل و فرشتگان تقرّب الهی نیز نمیتوانند به حقیقت آن پی ببرند که خداوند چه پاداشی برای بندگان خاصّش قرار داده است ولی آن چه مسلم است این است که مقربان خدا به درجاتی از قرب ذاتِ پاکِ او، مراحلی از وصال دیدار او و مراتبی از عنایات و الطاف او میرسند که تا کسی به آن نرسد نمیتواند آن را درک کند.چگونه مؤمنین از برخی از بیماریهای روحی پاک شده و وارد بهشت میشوند؟
یکی از نعماتی که در آستانه ورود به بهشت شامل حال مؤمنین میشود زدوده شدن امراض روحی از جمله حسد و کینه میباشد و مؤید این مطلب آیه شریفه ذیل میباشد: «و نزعنا ما فی صدروهم مِن غِلٍ تجری مِن تحتهمُ الانهار» (6) آن چه در دلها از کینه و حسد دارند بر میکنیم و وارد بهشتی میشوند که نهرها در زیر درختان آن جاری است در ذیل تفسیر آیه فوق حدیثی از پیامبر اکرم (ص) است که میفرماید: هنگامی که بهشتیان به سوی بهشت روان میشوند بر در بهشت درختی میبینند که از ریشه آن دو چشمه جاری است از یکی از آن دو چشمه مینوشند تمام کینهها و حسدها از قلب آنان شسته میشود و این همان شراب طهور است و در چشمه دیگر خود را شستشو میدهند و طراوت و زیبایی در اندام آنها آشکار میشود و به طوری که بعد از آن هرگز ژولیده و رنگ پریده و دگرگون نخواهند شد (7)؛ و در واقع بهشتیان هم از درون شستشو میشوند و هم از بیرون و زردی و آثار غصه ای که ناشی از حسد نیز هست از چهرهشان پاک و زدوده میشود.چرا از نعمات بهشتی برای مؤمنان و متقین به عنوان ارث یاد میشود؟
در آیات متعدد قرآن از نعمات بهشتی به عنوان ارث یاد شده است از جمله «وَنَودُو اَن تلکم الجنّه اوُرثتموها به ما کنتم تعملون» (8) به بهشتیان ندا داده میشود این بهشت را به خاطر اعمال پاکتان به ارث بردید؛ و یا در جای دیگر میفرماید: «الذّین یرثون الفردوس هم فیها خالدون» (8) : کسانی که فردوس را به ارث میبرند در آنجا جاویدانند. تعبیر به ارث شاید به این دلیل باشد که مؤمنان بدون زحمت زیاد به آن میرسند مانند ارث که از ما ترک میت به ورثه میرسد بدون زحمت است و کارهای نیکی که در دنیا مؤمنین انجام دادهاند در برابر آن همه نعمت در بهشت بسیار ناچیز است؛ و تفسیر دیگری اشاره به این دارد که تعبیر به ارث شاید به سرانجام کار مؤمنان است مانند میراث که در پایان کار به وارث میرسد. در آیه شریفه: «تلک الجنه التی اورثتموها به ما کنتم تعلمون» (9) از یک سو مقابله با اعمال را مطرح مینماید و از سوی دیگر ارث را که معمولاً نعمتی بدون تلاش و زحمت است و اشاره به این مطلب دارد که اعمال انسان پایه اصلی نجات اوست ولی آنچه را که دریافت میدارد در مقایسه با اعمالش آنقدر برتری دارد که گویی همه را به طور رایگان از فضل الهی به دست آورده است.و در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) از زاویه دیگری به این ارث توجه میشود که میفرماید: «ما من احد الا و له منزل فی الجنه و منزل فی النار فامّا الکافر فیرث المؤمن منزله من النار و المؤمن یرث الکافر منزله من الجنه فذلک قوله اورثتموها به ما کنتم تعملون» (10) :هر کسی بدون استثناء جایگاهی در بهشت و جایگاهی در دوزخ دارد، کافران جایگاه دوزخی مؤمنان را به ارث میبرند و مؤمنان جایگاه بهشتی کافران را و این است معنای گفتار خداوند، که فرمودند به ارث میبرید بهشت را به خاطر آنچه انجام دادهاید؛ لذا درهای سعادت و شقاوت به روی همگان باز است و هیچکس در آغاز، بهشتی و یا دوزخی آفریده نشده بلکه هر کس استعداد رسیدن به هر دو را دارد و این اراده خود فرد است که سرنوشت خود را تعیین و محتوم میکند و بدیهی است وقتی که مؤمنان با اعمال خود به بهشت میروند و کافران به دوزخ، جای خالی هر کدام به طور طبیعی در اختیار دیگری قرار خواهد گرفت.
و آیه شریفه فوق و حدیث فوق الذکر دلالتی نیز بر نفی جبر، و آزاد و مخیّر بودن انسان میباشد.
اعراف چه محلی است و در کجا قرار دارد؟
اعراف منطقه ای است حد فاصل میان بهشت و دوزخ در سوره مبارکه اعراف میفرماید: «و بینهما حجاب و علی الاعراف رجال یعرفون کلّاً بسیماهم» (11) بین دو گروه جهنمی و بهشتی حجاب، و حائلی قرار دارد و این حجاب سرزمین مرتفعی است که میان بهشت و دوزخ فاصله انداخته است و در واقع مکان خاصی است میان دو قطب سعادت و شقاوت. یعنی بهشت و دوزخ و همانگونه که از آیات قرآن بر میآید این مکان، مشرف بر بهشت و دوزخ است و افرادی که در آن قرار دارند ناظر بر اعمال و حال بهشتیان و دوزخیان هستند.اصحاب اعراف چه کسانی هستند؟
در آیات شریفه «و علّی الاعراف رجال یعرفون کلاً بسیماهم و نادوا اصحاب الجنه ان سلام علیکم لم یدخلوها و هم یطمعون» (12) : و بر اعراف مردانی هستند که هر یک از آن دو را (بهشتیان و دوزخیان) را به چهره میشناسند و به بهشتیان صدا میزنند که درود بر شما باد. امّا داخل بهشت نمیشوند درحالی که امید به آن دارند و نیز در آیه بعد میفرماید: «و اذا عرفت ابصارهم تلقاء اصحاب النار قالوا ربنا لا تجعلنا مع القوم الظالمین» (13) : و هنگامی که چشمشان به دوزخیان میافتد میگویند: پروردگار ما را با جمعیت ستمگران قرار مده؛ و مکالمات دیگری نیز با دوزخیان دارند و در آیه دیگر در خصوص خود اصحاب اعراف میفرماید: «اَهولاء الذین اقسمتم لا ینالهم الله برحمه ادخلوا الجنه لا خوف علیکم و لا انتم تحزنون» آیا اینها (افرادی که در اعراف هستند) همانها نیستند که سوگند یاد کردند رحمت خدا هرگز شامل حالشان نخواهد شد ولی به خاطر ایمان و بعضی از اعمال خیرشان آنها را خدا مشمول رحمت خود ساخت و به آنها گفته میشود داخل بهشت شوید که نه ترسی دارید و نه غمناک میشوید؛ لذا از آیات و ترجمه آنها معلوم میشود که آنها افرادی هستند که آرزو دارند وارد بهشت شوند ولی موانعی جلوی آنها را گرفته است وقتی به بهشتیان نگاه میکنند آرزوی همراهی با آنها را دارند و وقتی به دوزخیان نظر میافکنند از سرنوشت آنها وحشت نموده و به خدا پناه میبرند.و در روایتی از امام صادق (ع) نقل شده که میفرماید: «الاعراف کثبان بین الجنه و النّار و الرجال الائمه یقفون علی الاعراف مع شیعتهم و قد سبق المؤمنون الی الجنه بلا حساب» (14) اعراف تپه ای است میان بهشت و دوزخ و امامان نیز در اعراف، در کنار شیعیان گنهکارشان قرار میگیرند در حالی که مؤمنان خالص بدون نیاز به حساب وارد بهشت شدهاند. پس معلوم میشود که مردمان سه دستهاند آنها که مؤمنان راستین هستند و در پرتو ایمانشان وارد بهشت میشوند و معاندان و دشمنان لجوج هم که وارد دوزخ میشوند و اما کسانی که خوبی و بدی را به هم آمیختهاند در مسیر اعراف میمانند، و رهبران و پیشوایان حق نیز در این مکان به یاریشان آمده و درکنارشان میمانند تا از این مرحله نجاتشان دهند و درصف مؤمنان حقیقی و در بهشت آنها را جای دهند.
پاداش عبادالرحمن چیست؟
در ذیل تفسیرآیه شریفه «جنّات عدن التّی وعد الرّحمن عباده بالغیب انه کان وعده مأتیا لا یسمعون فیها لغواً الاّ سلاماً و لهم رزقهم بکرهً و عشیاً» (15).باغهایی جاودانی که خداوند رحمان به بندگانش وعده داده و آن را ندیدهاند وعده ایشان روزی در هر صبح و شام مقرّر است.
این چه رزقی است که فقط صبح و شام به سراغ اهل بهشت میآید؟
در ذیل تفسیر آیه مبارکه «ولهم رزقهم فیها بکره و عشیا» برای آنها رزقی است که هر صبح و شام بر ایشان میآید (16). حدیثی از پیامبر اکرم نقل شده که میفرماید: «وتعطیهم طرف الهدایا من الله لمواقیت الصلوه التی کانوا یصلون فیها فی الدنیا» : هدایای جالب از سوی خداوند بزرگ در اوقاتی که در این دنیا نماز میخواندند به آنها در بهشت میرسد (17) و از این حدیث استفاده میشود که این هدایای ممتاز که به هیچ وجه نمیتوان ماهیت آن را با حدس و گمان تخمین زد نعمتهایی است بسیار پر ارزش که علاوه بر نعمتهای معمول بهشتی صبح و شام به آنها اهداء میگردد؛ و از سوی خداوند سبحان این هدایای ویژه به عباد الرحمن تقدیم میگردد.آیا زندگی در بهشت یکنواخت است؟
مفسران در ذیل تفسیر آیه شریفه: کل یوم هو فی شأن (18) : او هر زمان در شأن و کاری است. آوردهاند که تنوع و دگرگونی در بهشت نیز وجود دارد و بهشتیان به اراده خداوند هر روز در شأن و کاری هستند؛ و در حدیثی از امام صادق (ع) آمده است: «انّ الله خلق جنّهً لم یرها عین، و لم یطّلع علیها مخلوق، یفتحها الرّب تبارک و تعالی کلَّ صباح فیقول ازدادی طیباً ازدادی ریحاً» خداوند بهشتی آفریده که هیچ چشمی ندیده، هیچ مخلوقی از آن آگاه نیست، پروردگار متعال هر صبحگاه آن را میگشاید و میگوید: بوی خوشت را افزون کن! و نسیمت را بیفزای (19)! و از امام باقر (ع) منقول است: «انّ اهل الجنّهِ توضّع لهم موائد علیها مِن سائر ما یشتهونه من الاطعمه التی لا الَذَّ منها ولا اطیب، ثمَّ یرفعون عن ذلک الی غیره» (20) : برای اهل بهشت، سفرههایی میگسترانند که برآن، آنچه که مورد علاقهشان از طعامهاست قرار داده میشود طعامهایی که از آن لذیذتر و خوشبوتر نیست، سپس آنها را از سر آن سفره بلند کرده و سفره دیگری برای آنها میگسترانند. این تعابیر نشان میدهد که در آنجا تکراری وجود ندارد بلکه هر لحظه عنایات و الطاف تازه ای است؛ و لذا هرچه میگذرد و هرچه انسان بیشتر میبیند شوق ولذت و اشتیاقش بیشتر میشود و لذا به هیچ وجه در آنجا یکنواختی مشاهده نمیشود.اوصاف سه گانه بهشت کدام است؟
طبق آیه شریفه: «مثل الجنّه التّی وُعد المتّقون تجری من تحتها الانهار اُکلها دائمٌ و ظلّها تلک عقبی الّذین اتّقوا» (21) بهشتی که به پرهیزکاران وعده داده شده است نهرهای آب از زیر درختانش جاری است میوه های آن همیشگی و سایههایش دائمی است و این سرانجام کسانی است که پرهیزکاری پیشه کردهاند.در کجای قرآن میفرماید که پاداش مؤمنان، هم اکنون آماده است؟
در سوره مبارکه احزاب بعد از ذکر خصوصیات مؤمنین و مؤمنات میفرماید: «اَعدَّ الله لهم مغفرهً و اجراً عظیماً» (22) خداوند برای آنها مغفرت و پاداش عظیمی فراهم ساخته است. نخست با آب مغفرت گناهان آنها را که موجب آلودگی روح و جان آنهاست میشوید سپس پاداش عظیمی که عظمتش را جز خدا کسی نمیداند در اختیار مؤمنین و مؤمنات قرار میدهند. در ذیل تفسیر آیه شریفه آمده است که جمله «اَعَد» به معنی آماده کرده است با فعل ماضی، بیانی است برای قطعی بودن این اجر و پاداش و عدم وجود تخلف، و نیز اشاره ای به این است که بهشت و نعمتهایش از هم اکنون برای مؤمنان آماده است و نیز در آیه کریمه «اعد لهم اجراً کریماً» (23) خداوند برای آنان پاداش پر ارزشی فراهم ساخته است. آیه فوق نشان میدهد که در حال حاضر بهشت و نعمتهایش آفریده شده و در انتظار مؤمنان است.با توجه به قدرت خداوند چه ضرورتی دارد که پاداشها و نعمات مؤمنین از هم اکنون آماده شود؟
درست است که قدرت خداوند نامحدود است و هر لحظه چیزی را اراده کند و فرمان میدهد «موجود شو» آن نیز موجود میشود لیکن تکیه قرآن کریم بر آماده سازی بهشت و نعمات دو امر میباشد اول آنکه جهت دلگرمی و اطمینان خاطر بیشتر مردم و ثانیاً جهت احترام و اکرام فزونتر میباشد همانطور که ما آدمیان اگر مهمانی را دعوت کنیم از مدتی قبل مشغول آماده سازی وسایل پذیرایی او میشویم تا احترام و اهمیت بیشتری برای او قائل شویم.نخستین کسی که وارد بهشت میشود چه کسی است؟
در بسیاری از آیات قرآن در مورد مقام والای شهیدان بحث و گفتگو میشود از جمله: «ولا تحسبنّ الّذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاءٌ عند ربهم یرزقون» (24) نپندارید کسانی که در راه خدا کشته شدهاند مردهاند بلکه زندهاند و در نزد پروردگارشان روزی میخورند؛ و نیز در آیه ای دیگر میفرماید: «والذین قتلوا فی سبیل الله فلن یضل اعمالهم سیهدیهم و یصلح بالهم و یدخلهم الجنه عرفها لهم» : کسانی که در راه خدا کشته شدند خداوند هرگز اعمالشان را نابود نمیکند و بزودی آنها را هدایت کرده و کار آنها را اصلاح میکند و آنها را به بهشتی که اوصاف آن را برای آنان بازگو کرده وارد میکند. در اسلام کمتر کسی به پای مقام شهید میرسد شهیدانی که با اخلاص نیت به سوی میدان نبرد رفته و خون خود را نثار درخت اسلام مینمایند و «اصلاح بال» در واقع همان حیات جاودانی است که شهیدان در سایه آن آماده حضور، نزد پروردگار، با کنار رفتن حجابها و پردهها میشوند (25)؛ و مقام والای آنها در روایات بی شماری از پیامبر اکرم (ص) و معصومین (ع) ذکر شده است از جمله امام رضا (ع) از رسول خدا (ص) چنین نقل میکند: «اول من یدخل الجنه الشهید» : نخستین کسی که داخل بهشت میشود شهید است (26).آیا مؤمنانی که فاقد عمل صالح هستند وارد بهشت نمیشوند؟
در مورد دخول مؤمنین صالح به بهشت آیات بسیاری در قرآن وجود دارد از جمله «فامّا الّذین امنوا و عملوا الصّالحات فیدخلهم ربهم فی رحمته و ذلک هو الفوز المبین» (27) : آنها که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند پروردگارشان آنها را در رحمت خود وارد میکند و این پیروزی آشکار است و طبق آیه شریفه فوق، ایمان به تنهایی کافی نیست که از این موهبت عظیم برخوردار شوند بلکه عمل صالح نیز شرط است و این فوز عظیم اشاره به هر دو پیروزی دارد نجات از آتش و دخول در کانون رحمت حق و در پاسخ به سئوالی که مطرح است باید گفت که آنها هم وارد بهشت میشوند اما بعد از آنکه مجازات خود را در دوزخ ببینند و پاک شوند و تنها کسانی بعد از حساب رسی مستقیماً به این کانون رحمت الهی راه مییابند که علاوه بر ایمان، سرمایه عمل صالح هم، داشته باشند.محرومان از بهشت چه کسانی هستند؟
قرآن در این مورد میفرماید: کفار و مشرکان به بهشت نمیروند مگر زمانی که شتر از سوراخ سوزن رد شود، یعنی هرگز این دو گروه وارد بهشت نخواهند شد زیرا هرگز شتر از سوراخ سوزن رد نمیشود: «لا یدخلون الجنّه حتی یلج الجمل فی سمّ الخیاط» (28). علاوه بر آیه فوق در روایات نیز به افراد گنه کاری اشاره شده است که وارد بهشت نمیشوند از جمله: سخن چین، دائم الخمر، قاطع رحم، ثروتمند بخیل، کسی که منطق خدا ویا رهبر حق را ردّ نماید و کسی که در حکومت به مردم حیله نماید و... (29).جایگاه متقین در قیامت چگونه است؟
آیاتی از سوره دخان تصویری از وضعیت متقین در قیامت را ترسیم مینماید چنانچه میفرماید: «انّ المتّقین فی مقام امین فی جناتٍ و عیون یلبسون من سندسٍ و استبرقٍ متقابلین کذلک و زوّجناهم به حورالعین یدعون فیها به کل فاکههٍ امنین» (30) :متقین در جایگاه امن و امانی هستند در میان باغها و چشمهها، آنها لباسهایی از حریر نازک و ضخیم میپوشند و در مقابل یکدیگر مینشینند، و آنها را با حورالعین تزویج میکنیم و هر نوع میوه ای را بخواهند در اختیارشان قرار میگیرد و در نهایت امنیت به سر میبرند. در این آیات اشاره به پنج نعمت متقین میکند: ابتدا امنیت کامل آنها را سپس باغها و چشمهها را مطرح میفرماید و «جنّات» شاید اشاره به تعدد باغهایی باشد که هر یک از بهشتیان در اختیار دارند و یا اشاره به مقامهای مختلف آنان باشد چرا که باغهای بهشت یکسان نیست و به تفاوت درجات بهشتیان متفاوت میشود؛ و در مرحله سوم لباسهای آنان را که از حریر لطیف و نازک و ضخیم است مطرح مینماید در حالی که در برابر یکدیگر مینشینند، تفاوت این لباسها را نیز برخی از مفسرین تفاوت مقام قرب بهشتیان دانستهاند و مجلس الفت و انس آنها نیز دلالت بر روح انس واخوتی است که برجلسات آنان حاکم است و همسران آنان نیز حورالعین هستند و از هر نوع میوه ای که بخواهند در اختیارشان قرار دارد؛ و این چنین است جایگاه متقین در آخرت، آنها که در دنیا به خاطر رضای خداوند از حرام او دوری کردند و از لذات ناروا چشم پوشیدند و به قرب او روی آوردند.«سابقون» (پیشگامان) و پاداش آنها
در سوره مبارکه واقعه گروههای مختلف افراد را مورد بررسی قرار میدهد و یکی از این گروهها «سابقون» هستند که میفرماید «و السّابقون السّابقون اولئک المقربون فی جنّات النعیم» (31) : و پیشگامان پیشگام، آنها مقربانند و در باغهای پر نعمت بهشتند.«سابقون» کسانی هستند که نه تنها در ایمان پیشگامند، که در اعمال خیر و صفات اخلاق انسانی نیز پیش قدمند، آنها اسوه مردمند و به همین دلیل مقربان درگاه خداوند بزرگند، و در انواع نعمتهای مادی و معنوی بهشت قرار دارند. در روایات متعددی از پیامبر اکرم (ص) نقل شده که مصادیق «سابقون» را ذکر میفرماید، از جمله «الذّین اذا اعطوا الحقّ قبلوه، و اذا سألوه بذلوه، و حکموا للنّاس کحکمهم لانفسهم» : آنها کسانی هستند که وقتی حق به آنها داده میشود پذیرا میگردند.
و هنگامی که از حق سئوال شوند در اختیار میگذارند و درباره مردم آنگونه حکم میکنند که درباره خودشان (32).و نیز در روایات دیگری از ایشان است که در تفسیر این آیه میفرمایند: «ذلک علیٌ (ع) و شیعته هم السّابقون الی الجنّه المقربون من الله بکرامته لهم» (33)، سابقون علی (ع) و پیروان او هستند که پیشگامان به سوی بهشت و مقربان درگاه خدایند به خاطر احترامی که خدا برای آنها قائل شده است؛ و نیز در روایتی از امام صادق (ع) است که خطاب به جمعی از پیروان خود فرمودند: «انتم السابقون الاولون و السّابقون الاخرون، و السّابقون فی الدنیا الی ولایتنا، و فی الاخره الی الجنه» (34)، شما سابقون نخستین و سابقون آخرین هستید در دنیا پیشگام در ولایت ما بودید و در آخرت پیشگام در بهشتید.
پی نوشت ها :
1- رعد / 35.
2- دهر / 13.
3- طور / 28.
4- سجده / 17.
5- پیام قرآن، ص 303.
6- حجر / 47.
7- تفسیرالمنار، ج 8، ص 421.
8- اعراف / 43.
9- مؤمنون / 11.
10- زخرف / 72.
11- نورالثقلین، ج 2، ص 31، و تفسیر قرطبی، ج 4، ص 2645.
13- اعراف / 46.
15- اعراف / 46.
16- اعراف / 47.
17- تفسیر برهان، ج 2، ص 20 و 19.
18- مریم / 61 و 62.
19- مریم / 62.
20- تفسیر روح المعانی، ج 16، ص 103.
21- رحمن / 29.
22- بحار الأنوار، ج 8، ص 199، ح 198.
23- بحار الأانوار، ج 8، ص 199، ح 199.
24- رعد / 30.
25- احزاب / 35.
26- احزاب / 44.
27- آل عمران / 169.
28- تفسیر المیزان، ج 18، ص 244.
29- بحار الانوار، ج 71، ص 272.
30- جاثیه / 30.
31- اعراف / 40.
32- میزان الحکمه.
33- دخان / 55- 51.
34- واقعه / 10- 12.