پرسش و پاسخهایی پیرامون بهشت و بهشتیان
بهشت برزخی چه تفاوتی با بهشت قیامت دارد؟
در گفتگویی که حضرت امام صادق (ع) با اصحابشان در مورد ارواح مؤمنین داشتند وقتی صحابه از ارواح مؤمنین از ایشان سؤال میکنند میفرمایند: «فی الحجرات فی الجنّه یأکلون من طعامها و یشربون من شرابها و یقولون ربّنا اقم السّاعه لنا، و انجزلنا ماوعدتنا» (1) : ارواح مؤمنین در حجرههایی از بهشت، از طعام و شراب آن متنعم میشوند و میگویند : پروردگارا قیامت را برای ما برپا کن و وعدههایی را که به ما داده ای وفا نما. روشن است که منظور از بهشت در اینجا، بهشت برزخی است که در مرحله ای بسیار پایینتر از بهشت قیامت قرار دارد و لذا است که مؤمنین، آرزوی قیام، قیامت میکنند تا به اتمّ نعمات دست یابند.آیا بهشتیان با گذشت زمان پیر میشوند؟
روایتی از پیامبر اکرم (ص) است که فرمود : «والّذی انزل الکتاب علی محمد (ص) اِنّ اهل الجنّه لیزدادون جمالاً و حسناً کما یزدادون فی الدّنیا قباحه و هرماً» (2) : سوگند به خدایی که قرآن را بر محمد (ص) نازل کرده اهل بهشت هر قدر زمان بر آنها میگذرد جمال و زیبائیشان بیشتر میشود آن گونه که در دنیا با گذشت زمان، زشتی و پیری آنها افزایش مییافت. آن چه از این روایت و گفتار رسول اکرم (ص) بر میآید این است که نه تنها پیر نمیشوند بلکه روز به روز بر زیبایی و طراوت آنان افزوده میشود.آیا در بهشت تکامل نیز وجود دارد؟
آیا بهشتیان میتوانند از حال دوستان گنه کار خود اطلاع یابند و با آنها صحبت کنند؟
قرآن مجید ناظر بودن بهشتیان را بر وضع دوزخیان مکرراً یاد آور شده و در آیاتی از سوره صافات میفرماید : «فاقبل بعضهم علی بعض یتسائلون قال قائل منهم انّی کان لی قرین... فاطلّع فرآه فی سواء الجحیم - قال تالله اِن کدت لتردین و لولا نعمع ربّی لکنت من المحضرین» (6). بعضی از بهشتیان رو به بعضی دیگر کرده، سئوال میکنند. یکی از آنها میگوید : من همنشین گنه کار و بیایمانی داشتم... ناگهان نگاه میکند او را در وسط دوزخ میبیند. به او میگوید : به خدا سوگند چیزی نمانده بود که مرا نیز به هلاکت بکشانی و هرگاه نعمت پروردگارم نبود من نیز از احضارشدگان در دوزخ بودم.از این آیه به خوبی روشن است که ساکنان بهشت از حال دوزخیان و دوستان دوزخی خود بی خبر نیستند و این اطلاع یافتن آنها، باعث سرور و نعمت آنها است که در آن عذابهای دردناک گرفتار نشدند و در میان آن همه نعمت غوطه ورند؛ و نیز روایتی از امام صادق (ع) است که فرمودند : «هر انسانی منزل در بهشت و منزلی در دوزخ دارد، هنگامی که بهشتیان، ساکن بهشت میشوند کسی صدا میزند ای اهل بهشت، نگاه کنید، آنها به دوزخ نگاه میکنند، در این حال منازل آنها را در دوزخ بالا میآورند به آنها نشان میدهند و به آنها گفته میشود این منازلی است که اگر معصیت پرودرگارتان را میکردید داخل آن میشدید! سپس امام فرمودند : اگر ممکن بود کسی از خوشحالی بمیرد اهل بهشت در آن هنگام از خوشحالی میمردند!»
چه کسانی سریع و آسان به حسابشان رسیدگی میشود و به بهشت و رحمت خدا وارد میشوند؟
در آیاتی از قرآن مجید میخوانیم : «فأمّا من اوتی کتابه بیمینه فسوف یحاسب حساباً یسیراً» (8) :اما کسی که نامه اعمالش به دست راستش داده شده به زودی حساب آسانی برای او میشود؛ و در حدیثی از رسول خدا (ص) آمده است که میفرماید : ثلاث من کنّ حاسبه الله حساباً یسیراً و ادخله برحمته (9) : سه چیز است در هر کس باشد خداوند حساب او را آسان میکند و او را به رحمتش در بهشت وارد میسازد. عرض کردند : ای رسول خدا (ص) آنها چه چیز است؟ فرمود : «تعطی من حرمک و تصل من قطعک، وتعفو عمّن ظلمک» عطا کنی به کسی که تو را محروم کرده، و پیوند برقرار کنی با کسی که از تو بریده و عفو کنی کسی را که به تو ستم کرده است؛ و همچنین از روایات استفاده میشود که «حسن خلق» هم سبب آسانی حساب و زودتر رسیدن به جوار رحمت حق است چنانچه رسول اکرم (ص) میفرمایند : «حسّن خلقک یخفّف الله حسابک» (10) اخلاق خود را نیکو کن تا خداوند حسابت را آسان کند.چه کسانی بدون حساب وارد بهشت میشوند؟
در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) است که فرمود : «و منهم الّذین یدخلون الجنّه به غیر حسابٍ، لانّهم لم یلبسوا من امر الدّنیا به شیءٍ و اِنّما الحساب هناک علی من تلبّس بها هینا» : کسانی هستند که بدون حساب داخل بهشت میشوند زیرا آلوده به امور دنیا نبودند حساب در آنجا مخصوص کسانی است که در اینجا آلوده به امور دنیا باشند (11).آیا بهشت مخصوص شیعیان بوده و غیر شیعه همگی به جهنم میروند؟
این سؤالی است که در اذهان بسیاری از مردم به نحو دیگری وجود دارد و آن این است که آیا افرادی همچون : پاستور، ادیسون، و... با آن همه خدمات ارزنده ای که به اجتماع و بشریت کردهاند باز هم به جهنم میروند؟امام علی (ع) فرمودند : «از ملت جز نواصب و معاند و لجوج هلاک نمیگردند ولی اگر کسی معتقد به خدا باشد و اقرار به نبّوت محمد (ص) و اسلام داشته باشد، از اجتماع مسلمین خارج نگردد، نسبت به ما ظلم و دشمنی پیشه نگیرد؛ و اعلان دشمنی با ما را نکند، چنین شخصی مسلمان مستضعف است که امید است رحمت پروردگار شامل حالش گردد.»(12)؛ و آیاتی از قرآن نیز تأیید این مطالب را دارد و میفرماید : «و مَن یتّبع غیر الاسلام دیناً فلن یقبل منه و هو فی الاخره من الخاسرین» (13) کسی که غیر از اسلام (تسلیم در برابر فرمان حق) آئینی برای خود انتخاب کند، از او پذیرفته نخواهد شد و در آخرت از زیانکاران است؛ و یا در جای دیگر میفرماید : «والذین کفروا اعمالهم کسراب بقیعه یحسبه الظّمآن ماءً حتّی اذا جاءه لم یجد شیئاً» (14) آنانکه کافرند، اعمالشان مانند سرابی در بیابان هموار و بی آب است که شخص تشنه آن را آب پنداشته و به جانب او روان گردد، چون به آنجا برسد آبی نیابد؛ و همچنین میفرماید : «انّ الّذین توفیهم الملائکه ظالمی انفسهم قالوا فیم کنتم، قالوا کنّا مستضعفین فی الارض قالوا الم تکن ارضُ الله واسعه فتهاجروا فیها فاولئک مأویهم جهنّم و ساءت مصیرا الاّ المستضعفین من الرّجال و النّساء و الولدان لایستطیعون حیله و لایهتدون سبیلا فاولئک عسی الله ان یعف عنهم و کان الله عفوا غفورا» (15) کسانی که فرشتگان (قبض روح) روح آنها را گرفتند، در حالی که آنها به خویشتن ستم کرده بودند به آنها گفتند، شما در چه حالی بودید (و چرا با اینکه مسلمان بودید در صف کفار جای گرفتید؟ ) گفتند ما در سرزمین خود تحت فشار بودیم. فرشتگان گفتند مگر سرزمین خدا پهناور نبود که مهاجرت کنید؟ پس آنها عذری نداشتند و جایگاهشان دوزخ است و سرانجام بدی دارند، مگر آن دسته از مردان و زنان و کودکانی که به راستی تحت فشار قرار گرفتهاند، نه چاره ای دارند و نه راهی برای نجات از محیط کفرآلود مییابند، ممکن است که خداوند آنها را مورد عفو قرار دهد و پروردگار عفو کننده و آمرزنده است.
از آیات به خوبی استفاده میشود که جهنم مربوط به شخص مقصّر و معاند است و غیر از این دو طایفه ممکن است مورد عفو پروردگار واقع بشوند؛ و حتی کفّاری که عناد نداشتند و درصدد پیروی از حق بودند اما به واسطه خفقان محیط یا در اثر عدم درک حقیقت و واقع، نتوانستند اسلام را آئین خود قرار دهند، اهل جهنم نیستند. مؤید کلام ما نیز سخنان علامه طباطبایی است که میفرمایند : «نداشتن مسائل اعتقادی و برنامه های دینی در صورتی که انسان کوتاهی نکرده باشد و به مقدار قدرت خودش تلاش نموده باشد این شخص معذور است. اگر چه به حقیقت نرسد. » و این شخص چیزی بر او نیست نه بهشت، نه جهنّم و امرش موکول به پروردگار است : «فاولئک عسی الله ان یعفو عنهم و کان الله عفّوا غفورا».
آیا در بهشت موسیقی و غنا هم وجود دارد؟
این سؤالی است که یکی از صحابه امام صادق (ع) به نام «عاصم بن حمید» از حضرتش میکند و حضرت در پاسخ میفرماید : بلی، بدرستی که در بهشت درختی است که خداوند به بادها امر میکند به آن بوزند، از این درخت اصواتی بلند میشود که خلایق تاکنون به زیبایی آن صوت و صدا نشنیدهاند سپس فرمود : این نعمت در عوض ترک سماع و شنیدن غنا در دنیا است که مؤمنین از خوف خداوند داشتند (16).و همچنین از پیامبر اکرم (ص) منقول است که فرمودند : «در بهشت نهری وجود دارد که در دو طرف آن دوشیزگان سپیدروی و سپیدپوش نشستهاند و مشغول خواندن هستند و با چنان صدایی میخوانند که خلایق تاکنون چنین صدایی نشنیدهاند و این نعمت بالاترین نعمت بهشتیان است و از پیامبر سئوال میشود که این دوشیزگان به چه چیزی تغنّی میکنند؟ فرمودند: به تسبیح و ذکر صفات الهی» (14).آیا مؤمنین میتوانند در بهشت به دیدار یکدیگر بروند؟
در پاسخ این سؤال، روایتی است از امام صادق (ع) که میفرماید : مؤمنین در بهشت به زیارت یکدیگر میروند و کسی که مقامش بالاتر باشد برای او اذن است که فرود آید بر کسی که مقامش پائین تر است و او را زیارت نماید؛ و کسی که مقامش پائین تر است برای او اذن نیست بالا برود زیرا لایق آن مقام نشده است ولیکن زمانی که بخواهند یکدیگر را ببینند آنها را در جایی دیگر میبرند (18).آیا کشتیرانی هم در نهرها و رودهای بهشت وجود دارد؟
بلی، مؤمنان وقتی داخل بهشت میشوند در کشتیها که بر روی نهرهای بزرگ است مینشینند و در دو نهر از آب صاف سیر میکنند. کشتیها از جنس یاقوت است و آن چه کشتی را حرکت میدهد ازمروارید است و در آن کشتیها ملائکه از نور هستند که جامه های سبز زیبا پوشیدهاند و در آنها نوری از پروردگار عالمیان است و بهشتیان بر این مرکب سوار شده و به سیر و سیاحت میپردازند (19).پی نوشت ها :
1- بحار الانوار.
2- علم الیقین، ص 103. (طبق نقل معاد گفتار فلسفی).
3- تفسیر روح المعانی، ج 16، ص 103.
4- رحمن / 29.
5- مریم / 62.
6- صافات / 51 و 50، 55 و 56.
7- بحار الأنوار، ج 8، ص 125، ح 26.
8- انشقاق / 7 و 8.
9- نورالثقلین، ج 5، ص 537، ح 12.
10- بحار الأنوار، ج 68، ص 383، ح 20.
11- میزان الحکمه، ج 2، ص 414.
12- بحار الأنوار، ج 72، ص 170.
13- آل عمران / 85.
14- نور / 39.
15- نساء / 99- 97.
16- بحارالأنوار، ج 8، ص 127.
17- بحارالأنوار، ج 8، ص 196.
18- بحار الأنوار.
19- بحار الأنوار.
منابع و مآخذ
1- قرآن کریم.
2- تفسیر المیزان، علامه طباطبایی.
3- تفسیر نمونه، آیه الله مکارم شیرازی.
4- تفسیر مجمع البیان.
5- تفسیر نورالثقلین.
6- تفسیر روح المعانی.
7- بحار الانوار.
8- منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه.
9- اصول کافی.
10- کاخ نشینان بهشت، ج 5، سید محمد تقی مقدم.
11- معاد، حجه الاسلام قرائتی.
12- معاد شناسی، آقای محمد طهرانی.
13- آموزش عقاید، ج 3، استاد محمد تقی مصباح.
14- عقل و اعتقاد دینی، احمد نراقی - ابراهیم سلطانی.