نویسنده : محمّد ملکی نهاوندی
3. جایگاه ابن اثیر در غریبنگاری
بهترین راه برای بررسی این مهم، به دست آوردن توان علمی وی در غریب الحدیث و دانشهای مرتبط با آن علم و سپس اعتماد صاحب نظران پس از او به کتاب النهایه که این دو، جایگاه واقعی ابن اثیر و کتاب النهایه را نشان میدهد. دانش غریب الحدیث بر دو پایه اصلی و اساسی استوار است: یکی، تسلّط بر زبان عربی، شامل لغت، نحو، صرف و بلاغت، و دیگری، حدیثشناسی شامل همه علوم مرتبط با احادیث. حال به بررسی تواناییهای ابن اثیر در این دو پایه میپردازیم.3ـ1. ابن اثیر و زبان عربی
یاقوت که معاصر ابن اثیر است، او را عالم در علم عربی، نحو و لغت میداند (معجم الأدباء، ج 17، ص 71). برادرش عزّ الدین نیز او را عالمی آگاه به علوم مختلف از جمله زبان و لغت عربی و نحو میداند ( الکامل فی التاریخ، ج 1، ص333). سیوطی در کتاب بغیة الوعاة فی طبقات اللغویین و النّحاة، بیش از 2200 ادیب و لغوی در زبان عربی را معرّفی نموده است؛ یکی از آن افراد ابن اثیر است. در ابتدای معرّفی، از او به عنوان یکی از مشهورترین، بزرگترین و برجستهترین علما و فضلا یاد کرده است (بغیة الوعاة، ج2، ص274). در این کتاب، سیوطی تصریح کرده است که ابناثیر، نحو را از ابن دهان (م 590 ق) و یحیی بن سعدون القرطبی (م 567 ق) فرا گرفته است (همانجا). ابن دهان و قرطبی، هر دو از نحویها دارای کرسی تدریس در موصل بودهاند. ابن دهان، یکی از علمای صاحب نام و دارای کتاب در نحو و لغت است. سیوطی در مورد او مینویسد: «قال ابن النجار و القفطی: احد الائمّة النحاة المشهورین بالفضل و التقدّم و کان متبحّراً فی اللغة» (همان، ص 428).با این توضیح میتوان گفت سیوطی نیز که خود یکی از صاحب نظران در علوم عربی است، او را به عنوان ادیبی لغوی میشناسد. وقتی به آثار ابن اثیر مینگریم کتابهای نحوی او نیز جلوه میکند. کتاب تهذیب فصول ابن الدهان، کتابی نحوی و شرحی بر الفصول فی القوافی استادش ابن دهان است که سیوطی و یاقوت نام این کتاب را ذکر کردهاند. کتاب البدیع فی النحو، دیگر کتاب ابن اثیر نیز مورد تصریح یاقوت، قفطی و سیوطی است (بغیة الوعاة، ج2، ص 275؛ معجم الأدباء، ج 17، ص 73؛ إنباه الرواة علی أنباه النحّاه، ج 3، ص 258). کتاب الباهر فی الفروق فی النحو، اثر ابن اثیر است که یاقوت و سیوطی آن را ذکر کردهاند (همانجا). داشتن چهار کتاب نحوی، خود گویای توجّه ابن اثیر به این علم و تبحّر وی در این زمینه است. با آن چه دیدیم میتوان یقین کرد ابن اثیر در زمینه لغت و ادب عربی، از جایگاه قابل قبولی برخوردار بوده و مورد توجّه علمای معاصر و پس از خود بوده است.
3ـ2. ابن اثیر و حدیثشناسی
ابن اثیر از جمله افرادی است که به تبحّر و آشنایی در حدیث و علوم آن معروف بوده است؛ چنان که یاقوت او را عالم در حدیث و مباحث رجالی و صحّت و سقم احادیث دانسته است (معجم الأدباء، ج 17، ص 71). و قفطی در بیان مهمترین امتیاز او، کثرت شنیدن حدیث را به عنوان امتیاز مهم او ذکر کرده است ( إنباه الرواة علی أنباه النحّاه، ج 3، ص 257). ابنکثیر نیز در کتاب البدایة و النهایة، مهمترین ویژگی ابن اثیر را کثرت استماع حدیث میداند ( البدایة و النهایة، ج13، ص 66). آثار بر جای مانده از او نیز گویای همین مطلب است. کتاب الشافی که در شرح مسند شافعی نوشته است، یکی از آثار ارزشمند ابن اثیر است. با مرور این کتاب میتوان تسلّط او را بر مباحث فقه الحدیثی، رجالی و دیگر علوم حدیثی مشاهده کرد. دیگر کتاب وی در زمینه حدیث، منال الطالب فی شرح طوال الغرائب است. این کتاب نیز شرح حدیث است و با مرور اجمالی آن، اوّلین چیزی که به ذهن انسان خطور میکند تسلّط و حضور ذهن مؤلّف در پرداختن به شرح احادیث است. این کتاب نیز دلیل خوبی بر تبحّر ابن اثیر در روایات و شناخت و فهم درست آن است. کتاب النهایة نیز با توجّه به ویژگیهای منحصر به فردش، پشتوانه قوی حدیثی و مقبولیتی که دارد، محکمترین دلیل بر این ادّعاست. ابن اثیر در مقدّمه آن، به تتبّع کامل کتب حدیثی اشاره کرده است. ( النهایه فی غریب الحدیث و الاثر، مقدّمه مؤلّف).3ـ3. نتیجه
شرح حال ابن اثیر حاکی از این است که وی در علوم قرآن، فقه (معجم الأدباء، ج 17، ص71)، اصول فقه و حساب ( الکامل فی التاریخ، ج 1، ص333) مبرّز بوده است. با بررسی کتابهای او، علاوه بر تأیید این مطلب میتوان تخصّص او را در زمینه تفسیر قرآن نیز به صورت ویژه مطرح کرد. کتاب الانصاف فی الجمع بین الکشف و الکشّاف گویای توجّه وی به مقوله تفسیر آیات قرآن کریم در کنار احادیث مأثوره است. و پر روشن است که فقه، اصول فقه و تفسیر، ارتباط تنگاتنگی با شرح حدیث دارند. این نکته نیز قابل ذکر است که علاوه بر وجود نقاط مشترک فراوان در پایههای این علوم با دانش غریب الحدیث، بسیاری از معمّاهای ناگشودنی در غریب الحدیث، به راحتی توسّط علوم گفته شده قابل حلّ هستند.4. میزان اعتماد صاحب نظران پس از او به کتاب «النهایه»
با بررسی کتب نوشته شده پس از ابن اثیر، میتوان به میزان اعتماد صاحب نظران پس از او به کتاب و نظرات ابناثیر پی برد. در نگاه نخست، کتب غریب الحدیث و شرح الحدیث که پس از ابن اثیر نوشته شده است، بهترین و روشنترین موارد برای بررسی این موضوع هستند. امّا باید گفت، قوّت کار ابن اثیر فراتر از این است؛ زیرا در موضوعات دیگری همچون فقه، اصول، تفسیر و لغت نیز جای پای محکمی از النهایه در بسیاری از کتب مرتبط با این موضوعات دیده میشود. حال به تعدادی از کتابهای معتبر مرتبط با موضوعات لغت، حدیث، تفسیر و فقه مراجعه و میزان توجّه آنان را نسبت به نظرات ابن اثیر در النهایه بررسی میکنیم. در این جا، ذکر این نکته لازم است. یکی این که جهت اختصار در متن، به ذکر هفت مورد بسنده کردهایم و دیگر این که فقط نظرات ابن اثیر در کتاب النهایه مدّ نظر است.4ـ 1. کتابهای لغت
پر روشن است استفاده کتب لغت از النهایه، گویای اعتبار بالای آن است و استناد لغویان به این کتاب، نشان از اعتبار لغوی آن است. به لحاظ تاریخی، پس از النهایه ابن اثیر، معاجم ذیل به رشته تحریر در آمدند: مختار الصحاح، لسان العرب، قاموس المحیط، مصباح المنیر، و تاج العروس. عبد القادر رازی (م 691 ق) با توجّه به این که مبنای کتابش (مختار الصحاح) را خلاصه الصحاح جوهری قرار داده است، طبیعی است که هیچ ذکر نامی از ابن اثیر نداشته باشد؛ زیرا الصحاح جوهری یکی از منابع ابن اثیر در النهایه بوده است.
پس از او، ابن منظور (م 711 ق)، لسان العرب را به رشته تحریر در آورده است. او در لسان العرب بسیار از النهایه ابن اثیر نام برده و از نظرات وی بهرهمند گشته است. در مقدّمه لسان العرب نیز توجّه ویژهای به النهایه شده است و از آن به عنوان یکی از منابع اصلی نام برده شده است.
ابن منظور پس از بر شمردن معاجم ازهری، المحکم ابن سیده و الصحاح جوهری، تأکید میکند که برای کاربردی کردن شروح کلمات، کتاب النهایه ابن اثیر از جهت استفاده از آیات قرآن، احادیث، امثال عرب و اشعار، بهترین کتاب است و من از آن استفاده کردم ( لسان العرب، مقدّمه مؤلّف). حداقل 1300 مورد استفاده از نظریات ابن اثیر در این کتاب دیده میشود و این نشانه توجّه بسیار ابن منظور به کتاب النهایه است. نشانی چند نمونه از استنادات ابن منظور به النهایه، از این قرار است: ج 1، ص 30، 50، 64، 72، 75، 79، 84، 117. فیومی (م 770 ق) در مصباح المنیر نیز در موارد متعدّدی، از ابن اثیر و نظراتش در النهایه نام برده است. او مبنایی شبیه فیروزآبادی داشته و بر جمع نظرات لغویان اصرار نداشته است و کتاب را توضیح کلمات غریب برای شرح الوجیر رافعی معرّفی کرده است (مصباح المنیر، مقدّمه مؤلّف)؛ لذا لغات موجود در آن محدود است. با این حال، میتوان نظرات ابن اثیر را در این کتاب مشاهده کرد. در شش موضع در مصباح المنیر میتوان استناد به النهایه ابن اثیر را یافت؛ ذیل مواد: ثور، درع، طهر، نخع، نمر، و وکی. فیروزآبادی (م 817 ق) با توجّه به این که هدفش تلخیص بوده و نه نقل (خود در این مورد می گوید: «در روزگاری به دنبال کتاب جامع و سادهای بودم که الفاظ فصیح و غیر فصیح را جمع کرده باشد؛ چون آن را نیافتم شروع به نوشتن کتاب «اللامع المعلَم العجاب الجامع بین المحکم و العباب» کردم... و علاوه بر مطالب این دو کتاب زیادات فراوانی هم برآن افزودم لکن حجم کتاب به اندازهای شد که طلاب علم زبان از تحصیل آن عاجز ماندند و از من درخواست کردند تا کتابی بنویسم که بین ایجاز و اتصال جمع کند و در همین راستا من این کتاب ـ قاموس ـ را بدون ذکر شواهد و زوائد و با بیان موارد فصیح و غیر فصیح تألیف نمودم و دریایی را در مشکی گنجاندم) در کتاب قاموس المحیط کمتر از ابناثیر نام برده است و با توجّه به حجم کم کتاب، این مسئله کاملاً طبیعی مینماید. و بالاخره زبیدی (م 1205 ق) بیشترین بهره را از نظرات النهایه برده است و شاید بتوان گفت در اکثر صفحات تاج العروس که حجیمترین معجم لغوی عرب است، نام و نظرات ابن اثیر مشاهده میشود. زبیدی از النهایه ابن اثیر به عنوان یکی از منابع لغوی خود نام برده است ( تاج العروس، مقدّمه مؤلّف). این مسئله، گویای توجّه وی به عنوان یک لغوی نامدار به کتاب النهایه است.از طرف دیگر، در بررسی انجام شده بیش از 1500 بار نام ابن اثیر و نظراتش، در این کتاب مشاهده میشود که این نیز گویای اعتماد زبیدی به نظرات ابن اثیر است (در این جا برای روشن شدن مطلب ذیل حرف همزه تعدادی از مواد را بررسی کردیم و نظرات ابناثیر را ذیل این مواد یافتیم: بذأ، ثرطأ، جرأ، جمأ، جنأ، حکأ، خذأ، خلأ، درأ، دربأ، ذبأ، رشأ، سبأ، سلطأ، شرأ، شنأ، شوأ، فسأ، قرأ، کفأ، کلأ، لفأ، مرأ، ملأ، نبأ، ندأ، نزأ، نشأ، نکأ، نمأ، وبأ، وطأ، ومأ، هرأ). آن چه تا کنون مشاهده کردیم توجّه بالای لغویان پس از ابن اثیر به کتاب النهایه بود.
4ـ 2. کتابهای غریب
یکی از مهمترین کتب غریب پس از النهایه، کتاب مجمع البحرین طریحی(م 1085 ق) است. مجمع البحرین که یکی از مهمترین کتابهای غریب قرآنی و حدیثی پس از النهایه به شمار میرود، امروزه در کنار مفردات راغب به عنوان یک معجم کاربردی لغت، مورد استفاده فراوان اهل علم قرار میگیرد. به تصریح طریحی، کتاب النهایه ابن اثیر یکی از منابع وی در شرح کلمات غریب قرآن و احادیث بوده که توجّه غریبنگاران پس از ابن اثیر را به نظرات وی نشان میدهد (مجمع البحرین و مطلع النیرین، مقدّمه مؤلّف). در این کتاب، بیش از ده بار به نظرات ابن اثیر در النهایه تصریح شده است (همان، ج1، ص 10، 133، 348، ج 2، ص244، 276، ج 3، ص 252، 304، 381، 381، ج 4، ص 369). در کتاب التحقیق فی کلمات القرآن الکریم نیز که یکی از کتابهای تحقیقی و واژهشناسی شیعه به شمار میرود، توجّه بالایی نسبت به نظرات ابن اثیر مشاهده میشود؛ توجّهی که نشانه توجّه غریبنگاران شیعه به کتاب النهایه است. آقای مصطفوی با نوشتن این کتاب در قرن پانزدهم، کار قوی و محکمی در معرّفی کلمات قرآنی انجام داده است که امروزه نیز بسیار مورد استفاده محقّقان قرار دارد ( التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 3، ص 252، ج 4، ص 74، ج 9، ص 152، ج 10، ص 11، 178، ج 11، ص 20، ج 13، ص 29).4ـ 3. کتابهای حدیثی
کتابهای حدیثی، بر اساس فروعات علوم حدیث به دستههای مختلف تقسیم میشوند. از میان علوم حدیث و کتب مربوط به آن، کتب شرح حدیث بیشترین استفاده را از کتابهای غریب الحدیث نمودهاند؛ کتابهایی که علاوه بر جمع آوری احادیث به فقه الحدیث آنها نیز توجّه داشتهاند و امروزه مورد استفاده همگان قرار میگیرند. بحار الأنوار علّامه مجلسی (م 1111 ق) و الوافی فیض کاشانی (م 1091 ق)، از مهمترین کتابهای شیعه در این زمینه هستند که پس از ابن اثیر نوشته شدهاند. همچنین فتح الباری ابنحجر عسقلانی (م 852 ق) نیز یکی از مهمترین کتب اهل سنّت در این زمینه است که در آن احادیث بخاری توسّط ابنحجر شرح شده است و به عنوان یکی از شرح الحدیثهای مهم نزد اهل سنّت به شمار میرود. ما با انتخاب این سه کتاب، میزان توجّه آنان به نظرات ابن اثیر را بررسی مینماییم. در کلام اکثر بزرگان، شرحهای دقیق علّامه مجلسی بر روایات بحار، یکی از مهمترین ویژگیهای کتاب او شمرده است. یکی از نیازمندیهای علّامه در شرح احادیث، منابع لغوی و شرح الحدیثی بوده است. علّامه مجلسی در فصل اوّل از مقدّمه بحار الانوار، به معرّفی مصادر کتاب پرداخته و نام 378 کتاب را آورده که حدوداً 85 کتاب آن از اهل سنّت است. در این میان، نام بیست کتاب لغت و سیزده کتاب از کتب شرح احادیث آنها را ذکر کرده است که النهایه ابن اثیر نیز از آن جمله است. شاید بتوان گفت علّامه با انتخاب النهایه به عنوان یکی از منابع اصلی خود، از آن به هر دو منظور استفاده کرده است. با بررسی حدود یک سوم مجلّدات بحار (35 جلد) بیش از هشتاد مورد استناد به نظرات ابن اثیر مشاهده میشود که گویای توجّه این محدّث زبردست به اهمیت کتاب النهایه است. به تعداد محدودی از مواردی که علّامه به نام ابن اثیر و نظراتش تصریح کرده است، اشاره میشود: ج 32، ص 65، 83، 91، 95، 157، 160، 199، 280، 383، 396، 444، 493، 523، 557، 557. کتاب الوافی نیز یکی از مهمترین کتابهای جامع حدیث شیعه به شمار میرود. مرحوم فیض کاشانی نیز در این کتاب، بیش از صد بار به نظرات ابن اثیر در النهایه تکیه و به آن تصریح کرده است ( الوافی، ج 1، ص183، 442، 480، 489، ج 2، ص 85، 334). کتاب فتح الباری فی شرح صحیح البخاری، اثر ابنحجر عسقلانی (م 852 ق) یکی از مهمترین کتابهای اهل سنّت در زمینه شرح احادیث است. ابن حجر نیز یکی از نام آورترین و پر کارترین اندیشمندان در میان اهل سنّت است و در اکثر علوم اسلامی متخصّص بوده است. او با بیش از 270 اثر علمی، یکی از دقیقترین شرحهای صحیح بخاری را نوشته است. این کتاب که در پانزده جلد تدوین شده است نیز از نظرات ابن اثیر در النهایه بسیار بهره برده است و بیش از نود بار با عناوین مختلف نظرات ابن اثیر را نقل کرده است ( فتح الباری فی شرح صحیح البخاری، ج1، ص 187، 348، 394، 405، ج2، ص 8، 57، ج3، ص 122، ج 8، ص 480).منبع:دوفصلنامه حدیث اندیشه شماره 8و9..