نویسنده : مهران ابراهیمی
همّت و تلاش «مضاعف»
ضرورت و اهمیت کار و نقش پیش برنده آن در زندگی فردی و اجتماعی انسان، و دهها فایده دیگر مانند عزّت نفس، استقلال و خودکفایی، هر یک به تنهایی کافی است که این امر مهم وجهه همّت جامعه اسلامی شود. امّا در فرمایشات رهبر معظّم انقلاب، هر دو عنوان تلاش و همّت، متّصف به صفت «مضاعف» شده است که فهم آن و کشف مراد ایشان از این شعار بایسته و مهمّ است. ممکن است گمان شود این که از امّت اسلامی در سال 1389 همّت و عزم بیشتر و کار و تلاش فراوانتر خواسته شده است، نوعی دعوت به فداکاری و ایثارگری در عرصههای کار و تلاش است و این که کارکنان بخشهای خصوصی یا دولتی، بیش از میزان منطقی و تعریف شده کار کنند و به پیشرفت کارها اهتمام بورزند. مثلاً کارمندی که روزانه هفت ساعت کار میکند باید پیشرفت کار او در هر روز به میزان چهارده ساعت برسد! هر چند چنین منظوری از شعار مورد نظر واقعی به نظر نمیرسد امّا دعوت به ایثار و فداکاری، خود عاملی اخلاقی در جهت ترویج اخلاق و فرهنگ اسلامی است و این امر بویژه در سالهای پس از انقلاب و بالأخص در دوران دفاع مقدّس مدّ نظر فرماندهان جبهههای نور علیه ظلمت بود و بسیجیان ایثارگر نیز به بهترین شکل به این دعوت عمومی لبیک گفته و فرهنگ پُرکاری و فداکاری را برای همیشه در این کشور به یادگار گذاردند و بعید نیست که مقصود رهبر فرزانه انقلاب از اعلام این شعار، احیای مجدّد روحیات بسیجی سالهای دفاع مقدّس و همگانی کردن آن بوده باشد، امّا این دعوت عمومی ایشان را به گونه دیگری نیز میتوان فهمید که با واقعیات جامعه، سازگارتر باشد و افرادی که علاقه و تمایلی به فرهنگ ایثار ندارند نیز مشمول این دعوت و مقصود کلام رهبری شوند.بر این اساس، مراد رهبر فرزانه انقلاب از شعار «کار مضاعف، همّت مضاعف»، بالا بردن بهرهوری در کارهاست. بهرهوری، یعنی بهرهمندی از همه امکانات به بهترین روش و کم کردن هزینهها برای به دست آوردن محصول بیشتر و بازدهی بالاتر. به عبارت دیگر، میانگین پیشرفت کار در همه حوزههای تلاش فردی و اجتماعی، رو به افزایش باشد. کارشناسان اقتصادی و اجتماعی، برای جوامع مختلف بشری از جهت کار، مطالعه و... میانگینهایی را به دست آوردهاند که بعضاً میزان بهرهوری آنها بسیار پایین است. مثلاً سرانه مطالعه در میان مردم کشورهای مختلف، از چند دقیقه در روز تا دو یا سه ساعت است. یا میانگین کار مفید در هر شیفت کاری یک کارمند یا کارگر در کشورهای مختلف نیز به همین صورت متفاوت است. به گمان، نظر معظّم له در اعلام شعار کار مضاعف، همّت مضاعف، بالا بردن این میانگینها و سرانهها در حوزه کار، عزم و تلاش است. به این معنا که مثلاً در یک اداره انتظار میرود با کاربرد بودجه و نیروی کار یکسان و متناسب با سال قبل، در سال جاری دستاوردی مضاعف و بیشتر از سال قبل داشته باشند. در این زمینه، روایات و آموزههای دینی که مسلمین را به کار بیشتر و به دست آوردن محصول بالاتر دعوت میکند، مناسب و قابل ذکر است.
احترام به کارگر
در فرهنگ اسلامی، کار مفید و سازنده وسیلهای مشروع برای دستیابی به اهداف جامعه اسلامی است. بنا بر این، هر نوع کاری که مفید و در جهت برآورده ساختن نیازها و اهداف مشروع جامعه باشد، قابل تشویق و تحسین است. بر این اساس است که در سیره پیشوایان دین، کارگر شأن و منزلت خاصی دارد و احترام به او تأکید و سفارش شده است. سیره عملی پیامبر صلی الله علیه و آله نمونه بارزی از احترام به کارگر و بزرگداشت مقام اوست. انس بن مالک، به یک مورد اشاره میکند: إنّ رسول الله صلی الله علیه و آله لما اقبل من غزوة تبوک، استقبله سعد الانصاری، فصافحه النّبی صلی الله علیه و آله ثم قال له: ما هذا الذی اکنب یدیک؟ قال: یا رسول الله، اضرب بالمر و المسحاة، فانفقه علی عیالی. فقبّل یده رسول الله صلی الله علیه و آله و قال: هذه ید لا تمسّها النّار؛ زمانی که رسول اکرم صلی الله علیه و آله از جنگ تبوک برگشت، سعد انصاری به استقبال آمد. حضرت با او مصافحه کرد و دست سعد را زبر و خشن دید. فرمود: چه صدمه و آسیبی به دستت رسیده است؟ عرض کرد: یا رسول الله، من با طناب و بیل کار میکنم و درآمدم را خرج معاش خانوادهام مینمایم. رسول اکرم دست او را بوسید و فرمود: این دستی است که آتش با آن تماس پیدا نمیکند. ( اسد الغابة، ج 2، ص 269)آری، هر چند ممکن است شکل یک کار ساده، از دید برخی مرفهان، پست و پایین در نظر آید امّا منزلت والای کارگر در مطلب فوق به خوبی هویداست. در این جا برای اشاره و تأکید بیشتر بر احترام به کارگر در سیره پیشوایان دین، به یک روایت مشهور از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله توسّل میجوییم. روزی رسول اکرم با اصحاب خود نشسته بود، جوان توانا و نیرومندی را دید که اوّل صبح به کار و کوشش مشغول شده است. کسانی که در محضر آن حضرت بودند گفتند: این جوان، شایسته مدح و تمجید بود اگر جوانی و نیرومندی خود را در راه خدا به کار میانداخت. رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «این سخن را نگویید. اگر این جوان برای معاش خود کار میکند تا در زندگی محتاج دیگران نباشد و از مردم مستغنی گردد، او با این عمل، در راه خدا قدم بر میدارد. همچنین اگر کار میکند تا زندگی والدین ضعیف یا کودکان ناتوان را تأمین کند و از مردم بی نیازشان سازد، باز هم به راه خدا میرود. ولی اگر کار میکند تا با درآمد خود به تهیدستان مباهات نماید و بر ثروت و دارایی خود بیفزاید، او به راه شیطان رفته و از صراط حق منحرف شده است». (محجّة البیضاء، ج 3، ص 140)
خدمترسانی
خدمترسانی به دیگران و کسب قرب و رضای الهی، از قلههای ارزشی در بحث کار و خدمت است. خدمت، در فرهنگ اسلامی با آن چه در معنای لغوی و عرفی خود دارد تفاوت میکند. خدمت اسلامی، یعنی کاری که با شرایط و مقدّمات پیشگفته در جهت برآوردن و برطرف کردن نیاز انسانی انجام گردد. بنا بر این، خدمت، اخصّ از کار است؛ چرا که کار علاوه بر جنبه کمکرسانی به دیگران غالباً جنبه شخصی و معیشتی دارد، امّا در خدمترسانی، انسان مؤمن جنبههای سود فردی را از خویش دور میکند و در سایه سار قرب الهی بدون چشمداشت مادّی از دیگران، در جهت رفع نیاز بندگان خدا میکوشد. در فرهنگ قرآنی و سیره معصومان علیهم السلام خدمت و خدمتگزاری، همان بابرکت و سودمند بودن انسان در اجتماع مسلمانان است. و اگر کسی به امور مسلمین، اهتمام و توجّه نداشته باشد مسلمان نیست: من اصبح لا یهتمّ بامور المسلمین فلیس بمسلم ( الکافی، ج 2، ص 163). امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه و جعلنی مبارکاً اینما کنت (سوره مریم، آیه 31) میفرماید: «نفاعاً، یعنی بسیار سودمند باشد». ( الکافی، ج 2، ص 165) هم ایشان در جای دیگری میفرماید: «المؤمنون خدم بعضهم لبعض... یفید بعضهم بعضا؛بعضی مؤمنان، خدمتگزار برخی دیگرند. به این صورت که بعضی به بعضی سود میرسانند.» (همان، ص 167) خدمت و برطرف کردن نیاز دیگران آنچنان مهم و ارزشمند است که در روایات، فضایل بیشماری برای عاملش ذکر شده است. از جمله: پاداش مجاهدان راه خدا. (بحار الأنوار، ج 73، ص 367؛ ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 288) یک عمر عبادت الهی. ( الأمالی طوسی، ص 481، ح 1051) یک میلیون حسنه. ( الکافی، ج 2، ص 197) نُه هزار سال عبادت خدا با روزه گرفتن و شبزنده داری. (بحار الأنوار، ج 74، ص 315) برآورده شدن صد هزار حاجت در قیامت. ( الکافی، ج 2، ص 193) برتر از آزاد ساختن هزار بنده و هدیه نمودن هزار اسب زین و لگام بسته در راه خدا. (بحار الأنوار، ج 74، ص 316؛ الکافی، ج2، ص 97) مقامی والا که فضیلت و ثواب آن جز با همانندش به دست نمیآید. (مستدرک الوسائل، ج 12، ص 429، ح 14524) کسی که بین صفا و مروه سعی کند. ( تحف العقول عن آل الرسول، ص 303)
بایستههای کار و تلاش
انجام هر کار و امری، به فراهم و مهیا نمودن شرایط اوّلیه و پیشنیازهای آن نیاز دارد و بدون وجود آنها، کار اصلی یا عقیم میماند یا دچار نقصان و عیب میشود. در فرهنگ اسلام و سیره ائمّه معصومین علیهم السلام نیز، در صورتی کار و همّت عالی، ارزش و هنجار تلقی میگردد که مقدّمات و لوازم ابتدایی و ضروری آن به نحو احسن رعایت گشته و انجام پذیرفته باشد. در این بخش، به اهمّ این موارد از منظر احادیث پیشوایان دین پرداخته میشود:الف. نیت قلبی و اخلاص
در فرهنگ اسلام، نیت کار باید فقط رضایت الهی باشد. در حقیقت، این نیت است که تعیینکننده قبولی یا عدم قبولی کار در پیشگاه الهی است. همان طور که قرآن کریم به این مسئله خطیر و سرنوشتساز اشاره کرده، ائمّه معصومین علیهم السلام نیز در احادیث بسیاری مسلمانان را به زلال و الهی نمودن نیتها ارشاد فرموده و اصلاح کارها را فقط در گرو اصلاح و خالص نمودن نیات دانستهاند. از رسول اکرم صلی الله علیه و آله در این باره روایت شده است: إنّما الأعمال بالنیات و إنّما لکل امرئ ما نوی؛ تمام اعمال انسان به نیتش بر میگردد و هر شخص بر اساس نیتی که دارد جزا میبیند. (صحیح البخاری، ج 1، ح 1)حضرت علی علیه السلام نیز اهمیت نیت و خلوص قلب را به قدری مهم و سرنوشتساز میداند که بدون وجود آن هیچ عملی در پیشگاه خدا قبول نیست؛ انّک لن یتقبّل من عملک الا ما اخلصت فیه؛ هیچ عملی از تو در پیشگاه خداوند قبول نمیشود مگر آن که آن را با خلوص انجام داده باشی. (غرر الحکم ودرر الحکم، ص 155، ح 2913) مولای متقیان رابطه تنگاتنگی را بین نیت و عطایا و بخششهای الهی میداند و معتقد است هر اندازه نیت، رضای الهی باشد، به همان میزان لطف و عنایت الهی شامل حال انسان میشود: علی قدر النیة تکون من الله العطیة؛ عطیه (بخشایش) الهی به اندازه نیت هر فرد است. (همان، ص 92، ح 1594) بنا بر این، نیت خیر و الهی، به منزله دروازه عمل صالح است و بدون آن، پاداشی نصیب فاعل نخواهد گردید.ب. آغاز کار با نام و یاد پروردگار
در فرهنگ اسلامی همانگونه که باید برای انجام کار، خلوص نیت داشت، لازم است آغاز کار و عمل نیز با نام و یاد کسی شروع گردد که به انسان توفیق انجام کار و عمل صالح را میدهد. این کار علاوه بر آنکه نوعی ادب مملوک در برابر مالک خویش است، شامل جنبههای معنوی بسیاری از جمله نیک فرجام گشتن عمل میشود. بنا بر سخن علامه طباطبائی، هر امری از امور، از بقا، آن مقدار نصیب خواهد داشت که خدا از آن امر، نصیب داشته باشد. (ر.ک: تفسیر المیزان، ذیل آیه اوّل سوره حمد) در حقیقت، خلوص نیت و بسمله گفتن، دو روی یک سکه و غیر قابل تفکیک و دو عمل توأم هستند. رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در سخنی میفرماید: کلّ أمر ذی بال، لم یبدأ خیر ببسم الله فهو ابتر؛ هر کار مهم و ارزشمندی که با نام خدا شروع نشود، ناقص و بدون نتیجه است. (بحار الأنوار، ج 107، ص 108) بدون شک کاری که با نام و مدد از او آغاز میشود، چنان آرامشی را بر جان و روح آدمی حاکم میکند که دیگر او را از وابستگی افراطی به نتیجه باز میدارد. امام علی علیه السلام در حدیثی دیگر میفرماید: کان رسول الله صلی الله علیه و آله لا یجلس و لا یقوم الا علی ذکر الله؛
رسول خدا صلی الله علیه و آله در هیچ مجلسی نمینشست و بر نمیخاست مگر با یاد خدا. (همان، ص 151) بنا بر این، یکی از علل موفقیت و دریافت مُهر قبولی در کار و همّت اسلامی، آغازگری با نام خالق یکتاست.
ج. دور اندیشی و احتیاط
«حزم» در لغت به معنای «محکم و استوار ساختن امری، هوشیاری، پیشبینی و دوراندیشی» ( فرهنگ معین، واژه حزم) آمده است. در آیین اسلام، انسان مؤمن باید از درک، درایت، دوراندیشی و احتیاط برخوردار باشد. در آغاز هر کاری، باید شناخت دقیقی از مراحل کار، از ابتدا تا پایان داشته باشد و سپس تجهیزات و مقدّمات آن را فراهم کند و متناسب با مراحل کار، استفاده نماید تا از آفات و خطرات، مصون بماند. حضرت علی علیه السلام در همین مقوله میفرماید: من راقب العواقب، سلم من النوائب؛ آن که در عاقبت کارها دقیق شود، از گرفتاریها مصون میماند. (غرر الحکم ودرر الکلم، ص 476، ح 10918) حزم (استواری کار) و احتیاط، در سیره پیشوایان دین، بسیار تأکید شده است. مولای متقیان علی علیه السلام پیش شرط پیروزیها را در گرو به کارگیری حزم و احتیاط میداند و میفرماید: الظفر، بالحزم و الحزم، بالتجارب؛ پیروزی با دوراندیشی، و دوراندیشی با تجربهها به دست میآید. (همان، ص 444، و 474، ح 10864) یکی از بازتابهای دوراندیشی، عدم شرمساری و عذرخواهی است. مولای متقیان میفرماید: ایاک و ما یعتذر منه؛ از انجام کاری که عذرخواهی و شرمساری تو را در پی دارد بپرهیز. ( نهج البلاغه، نامه 33) در نگاه امام علیه السلام، حزم و احتیاط، سبب زدودن شک و تردید و ایجاد حالت یقین و به تبع آن قدم نهادن در راه حق و راست است: امسک عن طریق اذا خفت ضلالته، فانّ الکفّ عند حیرة الضلال خیر من رکوب الاهوال؛ در راهی که در آن ترس از گمراهی هست، قدم نگذار، که باز ایستادن در سرگردانی گمراهی، بهتر است از افتادن در کارهای خطرناک. ( نهج البلاغه، نامه 31؛ بحار الأنوار، ج 77، ص 210)البته در کاربرد حزم و احتیاط نباید افراط و تفریط شود. حزم و احتیاط، هنگامی سبب پیروزی و شناخت حق میگردد که به اعتدال به کار رود. امام حسن عسکری علیه السلام در این زمینه میفرماید: للحزم مقداراً، فان زاد علیه فهو جبن؛ احتیاط و محکمکاری، اندازهای دارد که اگر از حدّش فزونتر شود، ترس خواهد بود. (بحار الأنوار، ج 17، ص 218)
د. توکّل بر خداوند
توکّل در فرهنگ اسلامی، به همان معنای لغوی خود به کار رفته است. توکّل، از مادّه وکالت و به معنای «به دیگری اعتماد کردن، کار خود را به خدا حواله کردن، به امید خدا بودن» (فرهنگ معین، واژه توکّل) آمده است. توکّل در فرهنگ اسلامی، صرفاً یک ارزش اخلاقی نیست بلکه پایه ایمان و اعتقاد به خالق یکتاست. انسان مؤمن باید تا آن جا که در توان دارد تلاش و کوشش نماید و آن چه را که از قدرت و توانش بیرون است به خدا واگذار کند و با توکّل، نتیجه کار خویش را به خالق هستیبخش بسپرد و به وسیله آن، ناراحتی و دلهره را از وجودش بپالاید. حضرت علی علیه السلام میفرماید: التوکّل خیر عماد؛ توکّل، بهترین تکیهگاه است. (غرر الحکم ودرر الکلم، ص 196، ح 3855) توکّل حقیقی، توکّلی است که انسان همه چیز را از سوی پروردگار و به اذن و فرمان او بداند. بنا بر این، قلب انسان مؤمن باید کانون توکّل بر خداوند باشد. دراین صورت، هم احساس بی نیازی از ما سوی الله می کند و هم احساس عزّت و قدرت؛ چرا که بر قدرتی تکیه کرده که بالاتر از همه چیز، بی نیاز از همه کس و همه چیز، و قدرتی شکست ناپذیر است. و این آزادگی انسان مؤمن با توکّل است. همین معنا، با تعبیر لطیف دیگری از امام باقر علیه السلام نقل شده است: من توکّل علی الله، لایغلب و من اعتصم بالله، لایهزم؛هر کسی که بر خدا توکّل کند، مغلوب نمی شود و کسی که به دامن لطف خداوند چنگ بزند، شکست نمی خورد. (میزان الحکمه، ج 10، ص 681) امام علی علیه السلام هم در فواید و برکات توکّل میفرماید: من توکّل علی الله، ذلّت له الصعاب و تسهلت علیه الأسباب؛ کسی که بر خدا توکّل کند، مشکلات در برابر او خاضع، و اسباب برای او سهل و آسان می گردد. (میزان الحکمه، باب توکّل، ح 22253)
ه . صبر و استقامت
صبر و استقامت، کلید اسرار آمیز موفّقیت در کارها و اعمال است. در کنار توکّل و حزم، صبر نیز، جزء لازمی برای انجام و به اتمام رساندن کار است. در حقیقت، با قدرت معجزه آسای صبر و استقامت است که شدائد و سختیهای کار، کوچک جلوه نموده و انسان، باشجاعت، استواری و امیدواری در مسیر گام بر میدارد. در فرهنگ قرآنی، «صابران» قدر، منزلت و جایگاه ویژهای داشته و بارها از جایگاه بلند آنان سخن رفته است، تا جایی که قرآن میفرماید: انَّ الله مَع الصابِرین (سوره بقره، آیه 153). ناگفته پیداست که چنین ارزش اخلاقی، در سیره گفتاری و عملی معصومان دین نیز، همواره تأکید شده و جایگاه ویژهای یافته است. حضرت علی علیه السلام در باره جایگاه والای صبر میفرماید: الصبر من الایمان کالرأس من الجسد، نسبت صبر به ایمان، مانند نسبت سر برای بدن است. ( نهج البلاغه، حکمت 82) صبر و استقامت، در کلام امام علی علیه السلام به عنوان: ضامن پیروزی (غرر الحکم و درر الکلم، ص 283، ح 6312)، بهترین دفعکننده بلا (همان، ص 284، ح 6337)، آسان کننده مصیبت (همان، ص 281، ح 6263)، عامل به خاک مالیدن بینی دشمنان (همان، ص 284، ح 6359)، گنجینه ایمان (همان، ص 282، ح 6298) و عامل پیروزی حتی پس از روزگاری دراز ( نهج البلاغه، حکمت 152، ص 768) مطرح شده است. بنا بر این، اهمیت و تأکید این مسئله در قرآن کریم و سیره پیشوایان دین، روشن و مبرهن است.منبع:دوفصلنامه حدیث اندیشه شماره 8و9..