هندوستان و استدلال قدرت

در آسیا، رقابتی سه قطبی وجود دارد، نه دو قطبی. درواقع، هندوستان سومین قدرت بزرگ هژمون شبه قاره آسیاست. هند نمونه برجسته دیگری است که نشان می دهد
شنبه، 11 شهريور 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
هندوستان و استدلال قدرت
هندوستان و استدلال قدرت

نویسنده: رابرت کاگان
مترجم: علی آدمی، افشین زرگر


 
در آسیا، رقابتی سه قطبی وجود دارد، نه دو قطبی. درواقع، هندوستان سومین قدرت بزرگ هژمون شبه قاره آسیاست. هند نمونه برجسته دیگری است که نشان می دهد چگونه به آسانی تجارت و جهانی شدن، بیش از آنکه جاه طلبی های قدرت بزرگ ملتی را کاهش دهد، می تواند به آن کمک کند. نمونه اصلی کامیابی در جهان "مسطح" (1) "توماس فریدمن" (2)، هند است که در کنار نرخ های رشد که در سال های اخیر به سطح چین نزدیک می شود، خدمات و صنایع فناوری پیشرفته پویای آن به طور بی نظیری، پیشرفت و کامیابی را در یک عصر جهانی شده، دنبال کرده است. با این حال، هندوستان به مرکزیت اقتصادی در جهان تبدیل نشده است. هند ملتی مرکب از گوشت و خون با همه تعصبات شدید، رنجش ها و جاه طلبی های روح بشری است. همان پویش های اقتصادی و غوطه ور در رقابت تجاری جهانی که به پوست اندازی هندوستان از نظر اقتصادی منجر شده، از نظر ژئوپلتیکی نیز، پوست اندازی آن را در پی داشته است.
هندوستان نیز مانند چین از تاریخ غرورآمیز و تفوق منطقه ای برخوردار و نسبت به استعمار طولانی قدرتی اروپایی رنجیده خاطر است و به سرنوشت از پیش تعیین شده و عظمت قریب الوقوعش در صحنه جهانی باور دارد. حس بزرگی اش جدید نیست؛ اما با گذشت زمان تغییر کرده است. در سال های پس از استقلال، هندوستان خود را نه قدرتی سنتی، بلکه وزنه تعادل معنوی بزرگ در مقابل قدرت های امپریال و ابرقدرت های قرن بیستم می دانست. همان گونه که "سی . راجا موهان" (3) شرح می دهد. رهبران هندوستان "سیاست قدرت" را تحقیر کرده و ظهور ملتشان را در صحنه جهانی منادی مجموعه جدیدی از اصول همزیستی مسالمت آمیز و چند جانبه گرایی می دانند که اگر به شایستگی اعمال شود، جهان را تغییر خواهند داد؛ جهان بینی خفیف اروپایی که قبلاً اروپاییان آن را در پیش گرفته اند. [1]
هرچند رشد سریع اقتصادی دهه 90م، به هندی ها تصویر متفاوتی از خودشان را به منزله قدرتی بزرگ داده است که نه در قالب حسی پست مدرن، بلکه در چارچوب حس ژئوپلتیکی سنتی است، همان گونه که موهان می نویسد:
«درحالی که استقلال هندوستان همواره حس شکوه به دنبال خود داشته است، احتمال تبدیل شدن به قدرتی بزرگ تا زمانی که اقتصاد هندوستان رشد سریع خود را در دهه 90م، آغاز کرد، هرگز واقع گرایانه به نظر نمی رسید. با افزایش قدرت، باور در قدرت بودن نیز رشد کرد. هندی ها نیز، مانند چینی ها، ژاپنی ها و روس ها، تشخیص دادند که جهان پس از جنگ سرد بهشتی پست مدرن نبوده و سیاست قدرت هنوز هم بر روابط بین الملل مسلط است. از سال 1991م، هندوستان از تأکید بر "قدرت استدلال" (4) به تأکید بر "استدلال قدرت" (5) تغییر جهت داد.» [2]
هیچ چیزی نمی تواند حرکت به سوی قدرت را بیش از تصمیم مصمم هند برای شناخته شدن و پذیرفته شدن به منزله دولتی دارای تسلیحات هسته ای به جلوه در‌آورد. در اینجا، کامیابی اقتصادی نقشی محوری را بازی می کند. هنگامی که رهبران هند تصمیم شومی را برای انجام مجموعه ای از آزمایش های اتمی در سال 1998 م گرفتند، رشد اقتصادی دهه گذشته به آنها این اعتماد به نفس را داد تا اعتقاد داشته باشند که جهان چنین بخش با ارزشی از اقتصاد جهانی را تنبیه نخواهد کرد. جاه طلبی های هسته ی هندوستان در نگرانی های استراتژیک نسبت به منازعه های احتمالی با پاکستان و حامی چینی اش ریشه دارد؛ اما این جاه طلبی ها با به دست آوردن احترام، منزلت و عزت نفس نیز ارتباط دارد. اگر ملتی عضو کلوب هسته ای نباشد، می تواند خود را در یک جهان مدرن، قدرت بزرگ بشناسد؟ پاسخ این پرسش را از فرانسه، بریتانیای کبیر، چین یا ایران بپرسید.
همان گونه که اکنون یکی از پژوهشگران به نام "سونیل خیلنانی" (6) به طو طعنه آمیزی می گوید، هندی های شیفته این ایده شده اند که به زودی به مدعوی همیشگی برای ضیافت دائمی قدرت های بزرگ تبدیل می شوند؛ بنابراین، باید برای این ضیافت آراسته و پیراسته شوند؛ اما او می پرسد، در این ضیافت، نقش هند چه باید باشد؟ [3] این کشور، مانند روسیه و چین، منافع ژئوپلتیکی خود را در دوایر هم مرکز قدرت و نفوذ به طرف خارج می بیند. هند در محیط مجاور خود، برتری، نوعی از هژمونی خیرخواهانه، اعمال نفوذ مسلط بر همسایگان کوچک تر، مانند نپال سری لانکا و عمده جزایر اقیانوس هند را دنبال می کند و در این میان می کوشد که دیگر قدرت های بزرگ، به ویژه چین را از برقراری روابط با این دولت های کوچک پیرامون هندوستان، باز دارد. هند در "همسایگی وسیع" (7) خود، شامل اقیانوس هند و کرانه پهناور آن، در پی حفظ توازن قوای مطلوب و بازداشتن دیگران، به ویژه چین از دستیابی به منافعش بر حسب هزینه های آن است. در نهایت، به طور وسیع در جهان، در جست و جوی بازی- دست کم- در نقش "دولت آونگی [توازن گر] (8) در توازن قدرت جهانی" بوده است. [4] همان گونه که موهان بیان می کند:
«سیاست خارجی و اقتصادی جدید هندوستان به این کشور فرصتی برای درک بینش "لرد کرزن" (9)، نایب السلطنه بریتانیا، در بازگشت به قرن بیستم بخشیده است، بدین گونه که رهبری هندوستان در منطقه از عدن تا مالاکا امتداد می یابد.» [5]
همچون همه قدرت های در حال ظهور و جاه طلب، هندوستان نیز با موانعی روبه روست. از نظر بسیاری از هندی ها، بزرگ ترین مانع، چین است. وقتی که هندوستان آزمایش های اتمی اش را در 1998م انجام داد، نخست وزیرش به تهدید چین اشاره کرد:
«چین، دولتی دارای تسلیحات هسته ای در مرزهایمان است؛ دولتی که در سال 1962 م مرتکب تهاجم مسلحانه به هندوستان شده و به دیگر همسایه ما، یعنی پاکستان کمک کرده تا به یک دولت تسلیحات هسته ای پنهان تبدیل شود.» [6]
وزیر دفاع هند، چین را تهدید شماره یک هندوستان نامید. [7] هرچند بعد از آن، هندوستان در پی تعدیل الفاظش و تعقیب روابط بهتر با چین بوده است؛ اما رقابت استراتژیک بین دو قدرت بزرگ هم چنان تداوم دارد. برخی از مرزهای مورد اختلاف کهنه هنوز حل و فصل نشده اند و حمایت چین از پاکستان هنوز جانکاه است؛ اما تنه زدن و استفاده از زور قدرت بزرگ صورت های جدیدی نیز پیدا کرده است.
مقامات دفاعی هندوستان، از رشد توسعه نیروی دریایی چین در منطقه اقیانوس هند و گسترش پیوندهای نظامی و دریایی آن با کشورهایی، مانند میانمار، بنگلادش، سری لانکا، مالدیو، سیشل، موریس و ماداگاسکار گله مند هستند. دیداری که نخست وزیر چین، هوجینتائو از سیشل در سال گذشته داشت، یکی از مقامات وزارت امور خارجه هند را تحریک کرد که آن را سرزنش و اعلام کند که کشورش ستون قدرتمندی در ثبات و امنیت این آبهاست. [8] استراتژیست های هندی مشاهده می کنند که چین به نیروهای دریایی برمه در شرق هندوستان کمک می کند و در غرب هندوستان نیز، در ساخت بندری در دریای deep-see port (بخش عمیق تر اقیانوس های آزاد و در ورای فلات قاره) در سواحل پاکستان، نزدیک ورودی خلیج فارس سرمایه گذاری کرده است. در حالی که چینی ها مشاهده می کنند که هندوستان برای توسعه پیوندهای نزدیک نظامی با ملت های آسیای جنوب شرقی تلاش می کند، پکن آن را در محدوده نفوذ خود قلمداد می کند. استراتژیست های چینی با احتیاط هندوستان را قدرت بر هم زننده وضع موجود می بینند که عمیقاً نسبت به جایگاه بین المللی کنونی اش ناراضی است و جاه طلبی های آشکار قدرتی بزرگ را دارد. [9] هر دو کشور خود را رهبران بدیهی در بخش هایی از آسیا می بینند؛ اما به طور فزاینده قلمروهایشان با یکدیگر اصطکاک و تلاقی پیدا می کند و هیچ یک تمایلی به خالی کردن عرصه ندارند. [10]
جنگ بین آنها بعید به نظر می رسد؛ همان گونه که همواره، چنین بوده است؛ حتی بدون هر پیش بینی فوری منازعه می توان گفت رقابت ژئوپلتیکی آنها دوباره به الگوهای امور بین المللی شکل می دهد. همچون قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، قدرت های بزرگ در حال شکل دادن به مجموعه ها، اتحادهای رسمی و غیر رسمی، حفاظت از منافعشان و جاه طلبی های آتی خود هستند. چین اتحاد خود را با پاکستان دارد. در مقابل، هندوستان پیوندهای نزدیکش را با ژاپن و نیز ایالات متحده توسعه می دهد. زمانی که چین می کوشد تا هندوستان را از شرکت در نخستین اجلاس آسیای شرقی در دسامبر 2005 م محروم کند، ژاپن طرف هند را گرفت. وقتی پاکستان مقام ناظر را برای چین در انجمن آسیای جنوبی برای همکاری منطقه ای (10) پیشنهاد کرد، هندوستان نیز ژاپن، کره جنوبی و ایالات متحده را برای خنثی کردن نفوذ پکن وارد صحنه کرد. [11] ژاپن، افزون بر آنکه هندوستان را در استراتژی اش برای آسیا شریک کرد، سرمایه گذاری و کمک توسعه ای را به سوی آن هدایت و در همکاری نظامی با این کشور، به ویژه در اقیانوس هند وارد شده است. در سال گذشته، نخست وزیران هندوستان و ژاپن در دیدار خود در دهلی نو توافق کردند که یک هندوستان قدرتمند، کامیاب و پویا به نفع ژاپن و یک ژاپن قدرتمند، کامیاب و پویا نیز به نفع هندوستان است. [12]
این پیشرفت های جدید در توازن قوای آسیایی است و مجموعه های متغیر به طور فزاینده یک بعد نظامی دارد. در تابستان 2007م، مانور گسترده نیروی دریایی در خلیج بنگال در یک پهنه آبی حیاتی نزدیک تنگه های مالاگا و برمه برگزار شد که در آن، ایالات متحده با دو گروه رزمی ناو هواپیمابر و نیز هندوستان، ژاپن، استرالیا و سنگاپور شرکت کردند. این نخستین بار بود که این ملت ها، که موقعیت های ژئوپلتیکی آنها در پیرامون چین از شمالی ترین تا جنوبی ترین گسترش می یابد، به این شیوه کنار هم جمع می شدند؛ البته، چین به کشورهای شرکت کننده اعتراض کرده، هرچند مطمئن بود که مانورهای [نظامی] نمی تواند هیچ قدرتی را محدود کند؛ اما تمرین های [نظامی] نمادی برای جهان در حال تجزیه جدید و منادی چیزهایی (جدید) هستند که قابل رخ دادنند.
منادی دیگر، تمرین های رزمی زمینی بی سابقه ای بود که در همان زمان، در روسیه انجام شد و هزاران نیروی روسی و چینی با نیروهایی از پنج ملت آسیای مرکزی به هم پیوستند. تمرین ها بر اساس نشست "سازمان همکاری شانگهای" (11) دنبال شد و میهمان دعوت شده به آن، محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور ایران بود.

پی نوشت ها :

1. "Flat" world
2. Thomas Friedman
3. C.Raja Mohan
4. Power of the argument
5. Argument of power
6. Sunil khilanani
7. Extended neighborhood
8. swing state
9. Lord curzon
10. The South Asian Association for Regional Cooperation
11. Shanghai Cooperation Organization

یادداشت ها :

1. kitano, The Myth of Rising Japanese Nationalism.
2. C.Raja Mohan indias new Foreign policy strategy, paper presented at a seminar hosted by the china Reform Forum and the carnegie Endowment for International peace, Beijing , May 26, 2006
Ibid.
3. sunil khilnani, "The Mirror Asking", outlook (New Delhi), August 21, 2006.
4. c. Raja Mohan, india and the Balance of power, Foreign Affaris 85, no.4 (september/october 2005), pp. 17-18.
5. Mohan, "India's New Foreign policy strategy".
6. prime Minister Atal Bihari vajpayee, letter to president Bill clinton, reprinted in Hindu, May 14, 1998
7. "china is Threat Number on", Times of India, May 4, 1998.
8. "chinas Anti-satellite Test worries india" times of India, February 5, 2007.
9. yong Deng, "Reputation and the security Dilemma: china Reacts to the china Threat Theory," in Alistair Iain Johnston and Robert Ross, eds. New Directions in the study of china Foreign policy (stanford, calif, 2006), pp.196-97
10. see john W.Garver, Foreign Relations of the people's Republic of China (Englewood cliffs, N.J. 1993), pp.318-19. mohan , "india and the Balance of power", p.30.
11. Mohan, "inda and the Balance of power," p. 30.
12. joint statement by prime Minister shiuzo Abe and prime Minister Manmohan singh, New Delhi, August 22, 2007.s

منبع: کاگان، رابرت؛ (1390) بازگشت تاریخ و پایان رؤیاها، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط