صدور شفاعت و شرایط پذیرش آن

شفاعت مخصوص حضرت محمد و آل محمد صلى الله علیه و آله است و بهترین شفاعت در این دنیا این است که انسان رفتار و کردارش را با اهل بیت هماهنگ کند و
سه‌شنبه، 14 شهريور 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
صدور شفاعت و شرایط پذیرش آن
صدور شفاعت و شرایط پذیرش آن

 

نویسنده: محمد حسین حق شناس
منبع:راسخون


 

چکیده

شفاعت مخصوص حضرت محمد و آل محمد صلى الله علیه و آله است و بهترین شفاعت در این دنیا این است که انسان رفتار و کردارش را با اهل بیت هماهنگ کند و از شعار و عقیده‏ایى که متعلق به شیعیان است دست برندارد و از لباس دین به هیچ وجه خارج نشود و برای اینکه از زمره شفاعت شوندگان قرار گیریم باید شروطی را که در آیات و روایات ذکر شده است را داشته باشیم از جمله این شروط ایمان داشتن ، انجام عمل صالح ، رضایت خداوند از او ، اذن خداوند برای شفاعت او و از کسانی باشد که در راه خدا انفاق میکنند .
اما حالا چه کسانی میتوانند شفیع باشند و شفاعت را در حق کسانی که شرایط را دارند، صادر کنند دو قسم اند یکی شفاعتى که در دنیا اثر می گذارد و باعث آمرزش خدا و قرب به درگاه او میگردد و آنها توبه کردن از گناه ، قرآن کریم ، اصلاح کردن بین مردم و هر چیزی که با عمل صالح ارتباطى داشته باشد میباشند و دیگری شفاعتی که در روز قیامت شفاعت مى‏کند و آنها انبیاء ، ملائکه ، شهدا ، امامان معصوم و شیعیان واقعى ، پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و مؤمنین هستند .
و کسانی که به خدا شرک می ورزند ، شفاعت پیامبران را تکذیب میکنند ، خاندان پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و سلّم را اذیت میکنند ، نماز را سبک می شمارند ، در برابر خدا خاضع نیستند و قیامت را تکذیب میکنند از فضیلت شفاعت محروم هستند .

کلید واژه

شفاعت ، رضایت خداوند ، شفیع ، شفاعت شونده ، اذن خداوند

مقدمه

بسیارى از بندگان خداوند، از یافتن روش و راه های صحیح ارتباط با خدا عاجزند و انسان اگر از سوى ولیّى هدایت نشود، احتمال هدایت و سعادت او بسیار ضعیف خواهد بود، گرچه خود میل قطعى داشته باشد و همه تلاش خود را نیز به کار گیرد. تا به سعادت برسد اما باید به معصوم توسل کرد و از آنها کمک بگیریم و با گرفتن برنامه و روش صحیح ، قدم در راه بگذاریم راهی که بی شک ما را به آن چیزی که جلب رضایت حق تعالی است میرساند و مرحله به مرحله در سختی ها در آزمایشات از او مدد بگیریم تا به آنچه که مقصود و مطلوب است برسیم .
از اینرو این نکته به اصل بعثت پیامبران و نصب اولیاى الهى و فرستادن کتاب هاى آسمانى پیوند مى خورد که معناى عام و فراگیر توسل و شفاعت است .

چه کسانى مشمول شفاعت قرار می گیرند ؟

اشخاصى که مشمول شفاعت قرار می گیرند ، باید بر طبق تربیت دینى باشد و با آن سازگاری داشته باشد ، هم چنان که قرآن کریم در سوره مدثر آیات 38- 48 مى‏فرماید : کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ رَهِینَةٌ، إِلَّا أَصْحابَ الْیَمِینِ ، فِی جَنَّاتٍ یَتَساءَلُونَ ، عَنِ الْمُجْرِمِینَ ما سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ؟ قالُوا: لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ، وَ لَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ ، وَ کُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضِینَ، وَ کُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ ، حَتَّى أَتانَا الْیَقِینُ، فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشَّافِعِینَ، هر کسى گروگان کرده خویش است، مگر اصحاب یمین ، که در بهشتها قرار دارند، و از یکدیگر سراغ مجرمین را گرفته، مى‏پرسند: چرا دوزخى شدید؟ میگویند: ما از نمازگزاران نبودیم، و به مسکینان طعام نمی خوراندیم ، و همیشه با جستجوگران در جستجو بودیم، و روز قیامت را تکذیب مى‏کردیم، تا وقتى که یقین بر ایمان حاصل شد، در آن هنگام است که دیگر شفاعت شافعان سودى براى آنان ندارد .
در این آیه مى‏فرماید : در روز قیامت هر کسى به خاطر گناهانى که مرتکب شده مجازات می شود و سبب نارضایت پروردگار قرار می-گیرد مگر اصحاب و افرادی که داخل این گروه نباشند که قرآن کریم از آنها تعبیر به اصحاب یمین می کند . و در بهشت مستقر می-شوند، و می فرماید : این گروه در عین اینکه در بهشت هستند ، مجرمین را در حالی که درگیر اعمالشان هستند ، مى‏بینند ، و از آنان مى‏پرسند ، و آنان علتهایی را که باعث دوزخی شدن آنها شده بود را بیان می کنند که آن علتها باعث شده است شفاعت شافعان در آنها اثر نکند .
و اقتضای این بحث این است که اصحاب یمین نباید داراى آن صفات باشند صفاتی که باعث شد دوزخیان مشمول شفاعت قرار نگیرند و زمانی که موانع شفاعت کردن در عملشان نباشد دیگر شفاعت شامل حالشان می شود .
بنابراین در آیات قرآنى ، اصحاب یمین کسانى هستند که اوصاف دوزخیان را ندارند و اهل دوزخ کسانى هستند که نماز را ترک گفته بودند ، پس معلوم میشود مراد به نماز در آیه 38- 48 از سوره مدثر ، توجه به خدا با خضوع بندگى است ، و مراد به طعام مسکین هم، مطلق انفاق بر محتاجان به خاطر رضاى خداست ، نه اینکه مراد به نماز و زکات ، نماز و زکات معمول در شریعت اسلام باشد . (1)
پس اهل دوزخ به خاطر داشتن چهار صفت دوزخى شده‏اند :
1. ترک نماز براى خدا
2. ترک انفاق در راه خدا
3. فرورفتگى در بازیچه دنیا
4. تکذیب روز حساب
و این چهار صفت امورى هستند که ارکان دین را متزلزل می کند ، و با داشتن ضد آن صفت ها ، دین خدا در دلشان محکم تر و استوارتر صورت می پذیرد ، چون دین عبارتست از اقتدارِ کسانی که معصوم و پاک باشند و این صورت نمی گیرد ، مگر اینکه از دلبستگی های دنیا اجتناب کنند و به طرف خداوند روی آورند ، که اگر این دو صفت تحقق یابد ، هم از (خوض با خائضین) اجتناب شده ، و هم از (تکذیب یوم الدین) .
و لازمه این دو صفت با عبودیت و یاد خداوند و تلاش در رفع حوائج جامعه اسلامی صورت می گیرد . که عبودیت با اقامه نماز و از یاد خداوند انفاق در راه خدا تعبیر می شود . از اینرو استقامت دین از دو جهت علم و عمل به این چهار صفت است ، و این چهار صفت بقیه ارکان دین را هم در پى دارد .
پس اصحاب یمین کسانى هستند که از شفاعت بهره‏مند می شوند . (2)
قرآن کریم در سوره نساء آیه 31 فرموده است : إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ، نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ اگر از گناهان کبیره اجتناب کنید، گناهان دیگرتان را جبران مى‏کنیم و به طور مسلم منظور از این آیه این است که گناهان‏ صغیره را خدا مى‏آمرزد، و احتیاجى به شفاعت ندارد ، و گناهان کبیره آنان تا روز قیامت باقى مانده، و به وسیله توبه و یا اعمال حسنه دیگر از بین نرفته است ، و از اینجا معلوم می شود شفاعت، مربوط به اهل کبائر از اصحاب یمین هم است .
رسول خدا (صلی الله علیه و اله وسلم ) فرمود: کسى که به حوض من ایمان نداشته باشد، خداوند او را در حوضم وارد نکند ، و کسى که به شفاعت من ایمان نداشته باشد ، خداوند او را به شفاعتم نائل نسازد ، آنگاه فرمود: تنها شفاعت من مخصوص کسانى از امت من می شود که مرتکب گناهان کبیره شده باشند ، و اما نیکوکاران از ایشان هیچ گرفتارى پیدا نمى‏کنند ، حسین ابن خالد می گوید: من به حضرت رضا عرضه داشتم : یا بن رسول اللَّه! پس معناى این کلام خداى تعالى که مى‏فرماید: (وَ لا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضى‏) چیست؟ فرمود: شفاعت نمى‏کنند ، مگر کسى را که خدا دینش را پسندیده باشد . (3 )
و از جهتى دیگر، اگر نیکوکاران را اصحاب یمین خوانده‏اند، در مقابل بدکارانند که اصحاب شمال نامیده شده‏اند، و چه بسا طائفه اول را اصحاب میمنه، و طائفه دوم را اصحاب مشئمه هم خوانده شده‏اند، و این الفاظ از اصطلاحات قرآن کریم است و از اینجا است که نامه اعمال بعضی ها در دست راستشان است و نامه اعمال بعضی ها در دست چپشان قرار داده می شود .
هم چنان که قرآن کریم در این باره در سوره اسرى آیه 72 مى‏فرماید: یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ، فَمَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمِینِهِ، فَأُولئِکَ یَقْرَؤُنَ کِتابَهُمْ، وَ لا یُظْلَمُونَ فَتِیلًا، وَ مَنْ کانَ فِی هذِهِ أَعْمى‏، فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمى‏، وَ أَضَلُّ سَبِیلًا، روزى که هر جمعیتى را بنام امامشان میخوانیم، پس کسانى که نامه‏شان بدست راستشان داده شود، نامه خویش میخوانند، و مى‏بینند که حتى بقدر فتیلى ظلم نشده‏اند، و کسانى که در این عالم کور بودند، در آخرت کور، و بلکه گمراه‏ترند .
مراد از اینکه نامه شان به دست راستشان داده می شود ، پیروى امام بر حق است، و مراد از آن دسته ، پیروى از پیشوایان ضلالت است، هم چنان که در باره فرعون در سوره هود آیه 98 می فرماید : یَقْدُمُ قَوْمَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ، فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ، فرعون روز قیامت پیشاپیش پیروانش مى‏آید، و همگى را در آتش مى‏کند .
مطلب دیگرى که تذکرش لازم است ، خداوند در یک جا شفاعت را براى کسى که خودش راضى باشد اثبات کرده و در سوره انبیاء آیه 28 فرموده است : وَ لا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضى‏ و این ارتضاء را به هیچ قیدى مقید نکرده ، و معین ننموده آن اشخاص چه اعمالى دارند ، و نشانه‏هایشان چیست؟ هم چنان که همین مبهم گویى را در سوره طه آیه 109 فرموده است : إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ، وَ رَضِیَ لَهُ قَوْلًا، مگر کسى که رحمان اجازه‏اش داده باشد ، و سخنش پسندیده باشد که مى‏بینید در این آیه نیز معین نکرده، اینگونه اشخاص چه کسانند؟ از اینجا دانسته می شود که مقصود از پسندیدن آنان ، پسندیدن دین آنان است ، نه اعمال آنان ، بنابراین اهل شفاعت کسانی هستند که خدا دین آنان را پسندیده باشد و نه اعمال آنان را .
از سوى دیگر در سوره مریم آیه 87 فرموده است : یَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِینَ إِلَى الرَّحْمنِ وَفْداً، وَ نَسُوقُ الْمُجْرِمِینَ إِلى‏ جَهَنَّمَ وِرْداً، لا یَمْلِکُونَ الشَّفاعَةَ، إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً، روزى که پرهیزکاران را براى مهمانى و خوان رحمت خود محشور مى‏کنیم و مجرمین را براى ریختن به جهنم به آن سو سوق میدهیم ، آنان مالک شفاعت نیستند ، مگر کسى که قبلا از خداى رحمان عهدى گرفته باشد .
به دلیل اینکه در سوره طه آیه 75 فرمود : إِنَّهُ مَنْ یَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِماً، فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ، لا یَمُوتُ فِیها، وَ لا یَحْیى‏، وَ مَنْ یَأْتِهِ مُؤْمِناً، قَدْ عَمِلَ الصَّالِحاتِ، فَأُولئِکَ لَهُمُ الدَّرَجاتُ الْعُلى‏، به درستى وضع چنین است، که هر کس با حال مجرمیت نزد پروردگارش آید، آتش جهنم دارد، که نه در آن مى‏میرد، و نه زنده می شود، و هر کس که با حالت ایمان بیاید، و عمل صالح هم کرده باشد، چنین کسانى درجات والایى دارند .
از اینرو هر کس مؤمن باشد ، ولى عمل صالح نکرده باشد ، باز مجرم به حساب می آید ، پس مجرمین دو گروه هستند ، یکى آنکه نه ایمان آورده است ، و نه عمل صالح انجام داده، و دومین گروه کسانى هستند که ایمان آورده‏اند، ولى عمل صالحی ندارند و این گروه همان کسى است که جمله إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً ، در باره‏اش تطبیق مى‏کند .
چون این کسى است که عهد خدا را دارد ، آن عهدى که آیه 61 سوره یس می فرماید : أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنِی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ، إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ، وَ أَنِ اعْبُدُونِی، هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ، مگر به شما اى بنى آدم فرمان ندادم که شیطان را نپرستید؟ که او دشمن آشکار شما است، و اینکه مرا بپرستید ، که این صراط مستقیم است؟ این پیام را می رساند که عهد خدا همان پرستیدن خداوند است که عهد در آن به معناى امر است ، و عبارت هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ ، عهد به معناى التزام است .
پس این گروهی که ایمان داشته‏اند ، ولى عمل صالحی نداشتند کسانی هستند که عهدى از خدا داشتند ، و به خاطر اعمال مذمومشان وارد جهنم می شوند ، که به دلیل عهد داشتن ، مشمول شفاعت شده ، و از آتش جهنم رهایی می یابد .
آیه شریفه 80 سوره بقره می فرماید: وَ قالُوا: لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَیَّاماً مَعْدُودَةً، قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِنْدَ اللَّهِ عَهْداً، گفتند: آتش دوزخ جز چند روزى به ما نمى‏رسد ، بگو مگر شما از خدا عهد گرفته بودید؟، نیز به این حقیقت اشاره دارد، و این آیات به همان آیات قبل دلالت دارد . (4)

شرایط شفاعت شوندگان‏

قرآن و روایات ، کسانى را مشمول شفاعت معرفى مى‏کند که داراى شرایطی باشند که از این قرار است :
الف) اهل ایمان و نماز باشند چون در سوره مدثر آیه 43 میفرماید :
قَالُواْ لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ گویند: ما از نمازگزاران نبودیم . بنابراین فَمَا تَنفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِین
ب) اهل انفاق در راه خدا باشند که در سوره مدثر آیه 44 میفرماید :
وَ لَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ و به فقیر و تهیدست طعام نمى‏دادیم . بنابراین فَمَا تَنفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِین
ج) عمر را به هدر نداده باشند که در سوره مدثر آیه 45 میفرماید :
وَ کُنَّا نخَُوضُ مَعَ الخَْائضِینَ و با اهل باطل (در کارها و گفتارهاى بیهوده) غور مى‏کردیم . بنابراین فَمَا تَنفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِین
د) ایمان به معاد داشته باشند که در سوره مدثر آیه 46 میفرماید :
وَ کُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّین‏ و روز جزا را تکذیب و انکار مى‏کردیم . بنابراین فَمَا تَنفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِین
از اینرو کسانی که این شرایط را نداشته باشند آیه 48 سوره مدثر بیان میکند که فَمَا تَنفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِین پس آنها را شفاعت شفیعان سودى نخواهد بخشید .
ه) خداوند به شفاعت آنان اذن داده باشد . که در سوره بقره آیه 255 آمده مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ کیست که در نزد او، جز به فرمان او شفاعت کند؟!
و) با ایمان از دنیا برود .
ز) رابطه‏ایی میان شفیع و شفاعت شونده وجود داشته باشد و ارتباطشان با آنان قطع نشده باشد . کسى که با شافعان ارتباطى مکتبى نداشته باشد ، مشمول شفاعت قرار نمى‏گیرد . (5)
ح) کسى که مورد رضایت خدا باشد . و خداوند در سوره انبیاء آیه 28 میفرماید : وَ لا یَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضى‏
و آنها جز براى کسى که خدا راضى (به شفاعت براى او) است شفاعت نمى‏کنند .
ط) ظالمان ، دوست شفاعت کننده‏اى ندارند . و خداوند در سوره غافر آیه 18 میفرماید :
ما لِلظَّالِمینَ مِنْ حَمیمٍ وَ لا شَفیعٍ یُطاع‏ براى ستمکاران دوستى وجود ندارد، و نه شفاعت کننده‏اى که شفاعتش پذیرفته شود . (6)

صدور شفاعت از چه کسانى صادر می شود ؟

شفاعت دو قسم است ، یکى تکوینى ، و دیگری تشریعى و قانونى ،
شفاعت تکوینى آن است که از تمامى اسباب سر مى‏زند ، و همه این اسباب نزد خدا شفیع هستند
شفاعت تشریعى آن است که مربوط به احکام است و اگر این احکام صورا بگیرد در دائره تکلیف و مجازات واقع می شود و این نوع شفاعت دارای دو قسم است که یکى از آنها شفاعتى است که در دنیا اثر می گذارد ، و باعث آمرزش خدا ، و یا قرب به درگاه او می گردد ، که شفیع میان خدا و بنده در این قسم چند گروه هستند .
1. توبه از گناه ، که خود از شفیعان است ، چون باعث آمرزش گناهان است ، هم چنان که در سوره زمر آیه 54 فرمود: قُلْ: یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ، لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ، إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً، إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ، وَ أَنِیبُوا إِلى‏ رَبِّکُمْ، بگو: اى بندگانم، که بر نفس خود زیاده روى روا داشتید، از رحمت خدا مایوس نشوید، که خدا همه گناهان را مى‏آمرزد، چون او آمرزگار رحیم است، و به سوى پروردگارتان توبه ببرید ، که عمومیت این آیه، حتى شرک را هم شامل می شود، و توبه شرک را هم از بین مى‏برد .
2. ایمان به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است، که در باره‏اش در سوره حدید آیه 28 فرموده : آمِنُوا بِرَسُولِهِ تا آنجا که مى‏فرماید: یَغْفِرْ لَکُمْ، برسول او ایمان بیاورید، تا چه و چه و چه، و اینکه گناهانتان را بیامرزد .
3. از دیگر شفیعان عمل صالح است ، که در باره‏اش در سوره مائده آیه 9 فرموده : وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ: لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِیمٌ، خدا کسانى را که ایمان آورده، و اعمال صالح کردند، وعده‏ داده: که مغفرت و اجر عظیم دارند، و نیز در سوره مائده آیه 35 فرموده: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ، وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ، اى کسانى که ایمان آورده‏اید، از خدا بترسید، و (بدین وسیله) وسیله‏اى بدرگاهش بدست آورید .
4. از دیگر شفیعان قرآن کریم است ، که خودش در این باره در سوره مائده آیه 16 فرموده : یَهْدِی بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ، سُبُلَ السَّلامِ وَ یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ، وَ یَهْدِیهِمْ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ، خداوند بوسیله قرآن کسانى را که در پى خوشنودى اویند، باذن خودش بسوى راه‏هاى سلامتى هدایت نموده، و ایشان را از ظلمت‏ها بسوى نور هدایت نموده، و نیز بسوى صراط مستقیم راه می نماید .
امیرالمؤمنین على علیه السلام مى‏فرماید: روز قیامت ، قرآن از شفاعت کنندگان است . (7)
5. هر چیزی که با عمل صالح ارتباطى داشته باشد از شفیعان قرار می گیرد ، مانند مسجدها ، و مکان های شریفه، و متبرکه ، و ایام شریفه ، و انبیاء ، و رسولان خدا ، که براى امت خود طلب مغفرت مى‏کنند ، هم چنان که درباره انبیاء در سوره نساء آیه 64 فرموده : وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ، جاؤُکَ، فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ، لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِیماً، و اگر ایشان بعد از آنکه به خود ستم کردند ، آمدند نزد تو ، و آمرزش خدا را خواستند ، و رسول هم برایشان طلب مغفرت کرد ، خواهند دید که خدا توبه پذیرِ رحیم است .
بنابراین از اسباب شفاعت در قیامت ، عبادات بندگان خواهد بود . الصیام و القرآن شفیعان للعبد یوم القیامة (8)
6. از دیگر شفیعان ، ملائکه ها هستند که براى مؤمنین طلب مغفرت مى‏کنند ، هم چنان که در سوره مؤمن آیه 7 فرمود : الَّذِینَ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ، یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ، وَ یُؤْمِنُونَ بِهِ، وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا ، آن فرشتگان که عرش را حمل مى‏کنند ، و اطرافیان آن ، پروردگار خود را به حمد تسبیح مى‏گویند ، و به او ایمان دارند ، و براى همه آن کسانى که ایمان آورده‏اند ، طلب مغفرت مى‏کنند .
در روز قیامت ، به فرشتگان و شهدا اجازه داده مى‏شود تا (از کسانى که‏ مى‏خواهند) شفاعت کنند: « یؤذن للملائکة و الشهداء ان یشفعوا » (9)
7. از دیگر شفیعان مؤمنین هستند که براى خود ، و براى برادران ایمانى خود ، استغفار مى‏کنند ، و خداى تعالى از ایشان حکایت کرده و در سوره بقره آیه 286 میفرماید : وَ اعْفُ عَنَّا، وَ اغْفِرْ لَنا، وَ ارْحَمْنا، أَنْتَ مَوْلانا، و بر ما ببخشاى، و ما را بیامرز و بما رحم کن، که تویى سرپرست ما .
8. وساطت در امر ازدواج . (10)
9. اصلاح بین مردم
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید : مَا عَمِلَ رَجُلٌ عَمَلًا بَعْدَ إِقَامَةِ الْفَرَائِضِ خیر [خَیْراً مِنْ إِصْلَاحٍ بَیْنَ النَّاسِ یَقُولُ خَیْراً وَ یَتَمَنَّى خَیْرا - براى مرد ، بعد از به پا داشتن واجبات عملى بهتر از آشتى دادن بین مردم نیست که نیتش خیر است و خیر را هم میگوید . (11)
قسم دوم از شفاعت ، شفیعى است که در روز قیامت شفاعت مى‏کند و این شفیعان از موارد ذیل می باشند :
1. یکی از این شفیعان انبیاء علیهم السلام هستند ، که قرآن کریم درباره شفاعتشان در سوره انبیاء آیه 28 مى‏فرماید: وَ قالُوا: اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً، سُبْحانَهُ، بَلْ عِبادٌ مُکْرَمُونَ، تا آنجا که مى‏فرماید: (وَ لا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضى ‏، مشرکین مى‏گفتند : خدا فرزند گرفته منزه است خدا ، بلکه فرشتگان بندگان مقرب خدایند ، (تا آنجا که مى‏فرماید) و شفاعت نمى‏کنند مگر براى کسى که خدا بپسندد .
که یکى از آنان حضرت عیسى بن مریم علیه السلام است ، که در روز قیامت شفاعت مى‏کند ، و در سوره زخرف آیه 86 آمده که مى‏فرماید : وَ لا یَمْلِکُ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفاعَةَ، إِلَّا مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ، وَ هُمْ یَعْلَمُونَ ، آن کسانى که مشرکین بجاى خدا میخوانند، مالک شفاعت نیستند، تنها کسانى مالک شفاعتند، که بحق شهادت میدهند و خود داناى حقند .
و این دو آیه شریفه ، هم دلالت بر شفاعت انبیاء دارد و هم دلالت بر شفاعت ملائکه .
2. از دیگر شفیعان ملائکه هستند ، که قرآن کریم درباره شفاعت کردن آنان در سوره نجم آیه 26 مى‏فرماید : وَ کَمْ مِنْ مَلَکٍ فِی السَّماواتِ، لا تُغْنِی شَفاعَتُهُمْ شَیْئاً، إِلَّا مِنْ بَعْدِ أَنْ یَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَرْضى‏، و چه بسیار فرشته که در آسمانهایند ، و شفاعتشان هیچ اثرى ندارد ، مگر بعد از آنکه خدا براى هر کس بخواهد اجازه دهد ،
3. طائفه دیگر از شفیعان شهدا هستند ، که در سوره بقره آیه 143 میفرماید : وَ لا یَمْلِکُ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفاعَةَ، إِلَّا مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ، وَ هُمْ یَعْلَمُونَ ، چون این طائفه نیز به حق شهادت دادند ، پس هر شهیدى شفیعى است ، که مالک شهادت است ، و شهادت آنان ، مربوط به اعمال است ، نه شهادت به معناى کشته شدن در میدان جنگ ، از اینرو مؤمنین هم از شفیعان روز قیامت محسوب می شوند . براى این موضوع خداوند در سوره حدید آیه 19 فرموده است : وَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ ، أُولئِکَ هُمُ الصِّدِّیقُونَ ، وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ ، و کسانى که به خدا و رسولش ایمان‏ آوردند ، ایشان همان صدیقین و شهداء نزد پروردگارشانند . (12)
4. گروه دیگر از شفیعان ، امامان معصوم و شیعیان واقعى هستند که شفاعت می کنند . در روایتى از امام معصوم علیه السلام مى‏خوانیم : وَ لَنَا شَفَاعَةً وَ لِأَهْلِ مَوَدَّتِنَا شَفَاعَة در قیامت ، شفاعت براى ما و شیعیان ما خواهد بود . (13)
5. یکی دیگر از شفیعان روز قیامیت خود شخصیت شریف و مبارک پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می باشد که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله می فرماید : « انا اول شافع » اوّلین کسى که شفاعت (امّت خود را) مى‏کند ، من هستم . (14)
امام صادق علیه السلام می فرماید : إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ جَمَعَ اللَّهُ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ فِی صَعِیدٍ وَاحِدٍ فَتَغْشَاهُمْ ظُلْمَةٌ شَدِیدَةٌ فَیَضِجُّونَ إِلَى رَبِّهِمْ وَ یَقُولُونَ یَا رَبِّ اکْشِفْ عَنَّا هَذِهِ الظُّلْمَةَ قَالَ فَیُقْبِلُ قَوْمٌ یَمْشِی النُّورُ بَیْنَ أَیْدِیهِمْ قَدْ أَضَاءَ أَرْضَ الْقِیَامَةِ فَیَقُولُ أَهْلُ الْجَمْعِ هَؤُلَاءِ أَنْبِیَاءُ اللَّهِ فَیَجِیئُهُمُ النِّدَاءُ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مَا هَؤُلَاءِ بِأَنْبِیَاءَ فَیَقُولُ أَهْلُ الْجَمْعِ فَهَؤُلَاءِ مَلَائِکَةٌ فَیَجِیئُهُمُ النِّدَاءُ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مَا هَؤُلَاءِ بِمَلَائِکَةٍ فَیَقُولُ أَهْلُ الْجَمْعِ هَؤُلَاءِ شُهَدَاءُ فَیَجِیئُهُمُ النِّدَاءُ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مَا هَؤُلَاءِ بِشُهَدَاءَ فَیَقُولُونَ مَنْ هُمْ فَیَجِیئُهُمُ النِّدَاءُ یَا أَهْلَ الْجَمْعِ سَلُوهُمْ مَنْ أَنْتُمْ فَیَقُولُ أَهْلُ الْجَمْعِ مَنْ أَنْتُمْ فَیَقُولُونَ نَحْنُ الْعَلَوِیُّونَ نَحْنُ ذُرِّیَّةُ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ ص نَحْنُ أَوْلَادُ عَلِیٍّ وَلِیِّ اللَّهِ نَحْنُ الْمَخْصُوصُونَ بِکَرَامَةِ اللَّهِ نَحْنُ الْآمِنُونَ الْمُطْمَئِنُّونَ فَیَجِیئُهُمُ النِّدَاءُ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اشْفَعُوا فِی مُحِبِّیکُمْ وَ أَهْلِ مَوَدَّتِکُمْ وَ شِیعَتِکُمْ فَیَشْفَعُونَ فَیُشَفَّعُون‏
چون روز قیامت شود خدا خلق اولین و آخرین را در یک زمین گرد آورد و تاریکى سختى همه را فراگیرد و به پروردگار خود بنالند و گویند پروردگارا این تاریکى را از ما بر طرف کن فرمود جمعى آیند و نورى برابر آنهاست که عرصه قیامت را روشن کرده حاضران قیامت گویند اینان پیغمبران خدایند ، از خدا ندا رسد که اینان پیغمبر نیستند همه گویند اینها فرشته‏اند ندا رسد از جانب خدا اینان فرشته نیستند همه گویند اینان شهیدانند ندا رسد که از خود آنها بپرسید کیانند؟ همه گویند شما چه کسانی هستید ؟ گویند ما علویه و ذریه محمد رسول خدا صلی الله علیه و آله و اولاد على ولى خدائیم مائیم مخصوص به کرامت خدا در آسایش و در اطمینان هستیم به آنها از طرف خدا ندا رسد که دوستان و شیعیان خود را شفاعت کنید و هر که را باید شفاعت کنند . (15)
همچنین می فرماید : شِیعَتُنَا مِنْ نُورِ اللَّهِ خُلِقُوا وَ إِلَیْهِ یَعُودُونَ وَ اللَّهِ إِنَّکُمْ لَمُلْحَقُونَ بِنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ إِنَّا لَنَشْفَعُ فَنُشَفَّعُ وَ وَ اللَّهِ إِنَّکُمْ لَتَشْفَعُونَ فَتُشَفَّعُونَ وَ مَا مِنْ رَجُلٍ مِنْکُمْ إِلَّا وَ سَتُرْفَعُ لَهُ نَارٌ عَنْ شِمَالِهِ وَ جَنَّةٌ عَنْ یَمِینِهِ فَیُدْخِلُ أَحِبَّاءَهُ الْجَنَّةَ وَ أَعْدَاءَهُ النَّار بخدا قسم شیعیان ما از نور خدا آفریده شده‏اند و به سوى خدا بازگشت مین مایند ، به خدا قسم شما شیعیان در قیامت به ما ملحق خواهید شد ، و ما شفاعت میکنیم و قبول مى‏شود و شما نیز شفاعت می نمائید و قبول می گردد، و در سمت راست هر یک از شما بهشت و در طرف چپ جهنم قرار می گیرد ، و دوستان خود را (از مؤمنین که به درجه شفاعت کردن نرسیده‏اند) شفاعت می کنید و داخل بهشت می نمائید و دشمنان (دینى) خود را به جهنم خواهید انداخت . (16)
میسّر از امام صادق علیه السّلام روایت کرده است که فرمود: إِنَّ الْمُؤْمِنَ مِنْکُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ لَیَمُرُّ بِهِ الرَّجُلُ لَهُ الْمَعْرِفَةُ بِهِ فِی الدُّنْیَا وَ قَدْ أُمِرَ بِهِ إِلَى النَّارِ وَ الْمَلَکُ یَنْطَلِقُ بِهِ قَالَ فَیَقُولُ یَا فُلَانُ أَغِثْنِی فَقَدْ کُنْتُ أَصْنَعُ إِلَیْکَ الْمَعْرُوفَ فِی الدُّنْیَا وَ أُسْعِفُکَ فِی الْحَاجَةِ تَطْلُبُهَا مِنِّی فَهَلْ مِنْ عِنْدِکَ الْیَوْمَ مُکَافَاةٌ فَیَقُولُ الْمُؤْمِنُ لِلْمَلَکِ الْمُوَکَّلِ بِهِ خَلِّ سَبِیلَه‏
در روز قیامت ، کسى که به آتش محکوم شده و فرشته او را به طرف دوزخ مى‏برد ، در مسیر خود به مؤمنى از شما - که در دنیا با او سابقه آشنایى داشته است – برخورد می کند و مى‏گوید: اى فلانى! به داد من برس که من در دنیا در حقّ تو نیکى و احسان کردم و هر خواسته‏اى که از من داشتى ، برآوردم ، آیا امروز پاداش مرا خواهى داد؟ پس آن مؤمن به فرشته مأمور به وى مى‏گوید : او را آزاد کن! و خداوند که سخن آن مؤمن را مى‏شنود به فرشته فرمان دهد که دستور او را اطاعت کن ، و فرشته او را رها مى‏کند . (17)

شبهه :

چرا خود خداوند گناهکاران را مورد بخشش قرار نمى‏دهد تا نیازى به شفاعت دیگران نباشد؟

پاسخ:

الف- شاید به این دلیل است که با این کار در بین مردم و در برابر بندگان صالح تواضع ایجاد شود تا روح تکبرشان نابود شود ، همان گونه که به شیطان دستور داده در برابر آدم سجده کند ، ولى او تکبر کرد و از سجده کردن امتناع جست . و قرآن درباره گروهى در سوره منافقون آیه 5 می فرماید : وَ إِذَا قِیلَ لهَُمْ تَعَالَوْاْ یَسْتَغْفِرْ لَکُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْاْ رُءُوسَهُمْ وَ رَأَیْتَهُمْ یَصُدُّونَ وَ هُم مُّسْتَکْبرُِون‏
و چون به آنها گفته شود : بیایید تا رسول خدا براى شما آمرزش بطلبد ، (از روى انکار و تکبر) سرهایشان را برمى‏گردانند ، و آنها را بینى که اعراض مى‏نمایند و دیگران را نیز باز مى‏دارند در حالى که متکبر و گردن فرازند .
ب- خداوند برای بندگی و عبودیت پاداشی را قرار داده است که مقام شفاعت را به اولیاى خدا ارزانى مى‏شود .
ج- انسان زمانی که بداند کسانی مانند اولیاى خدا ، و علما ، شهدا ، صالحان و قرآن کریم ، در قیامت صاحب شفاعت هستند ، مى‏کوشد که خود را به آنان نزدیک کرده ، تا از نور آنان بهره بگیرد و این خودش از آثار و فوائد شفاعت خواهد بود . (18)

شفاعت چه وقت فائده می بخشد؟

منظور از شفاعت ، شفاعتى است که عذاب را از گنهکاران در روز قیامت بر می دارد و شفاعت تنها در رهایی از دوزخ ، و یا آزادى خلود در دوزخ قابل مؤثر است ، و دلالتی بر این نداریم که شفاعت در مشکلات قبل از حساب و قیامت هم مؤثر باشد ، بلکه شفاعت تنها در عذاب دوزخ مؤثر است ، و در ناگواریهاى قبل از آن مؤثر نیست .
از اینرو بعد از آنکه اهل بهشت در بهشت و اهل دوزخ هم در دوزخ قرار گرفتند ، در چنین زمانی‏ شفاعت شامل گروهی از گنهکاران می شود و آنان را از آتش جهنم نجات و رهایی می یابند و شفاعت تا آخرین موقف‏ از مواقف قیامت به کار مى‏رود ، که یا گنهکار به وسیله شفاعت مشمول آمرزش واقع شده و اصلا داخل آتش نمی شود ، و یا ممکن است بعد از اینکه در آتش وارد شد ، به وسیله شفاعت نجات مى‏یابد ، و شفاعت باعث می شود که خدا به احترام شفیع ، رحمت خود را گسترش می دهد . (19)

روایاتى درباره شفاعت و شفعاء

از سماعة بن مهران ، از ابى ابراهیم ، حضرت کاظم علیه السلام روایت آورده ، که در ذیل آیه 79 سوره اسرى ( عَسى‏ أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً ، امید آن داشته باش ، که پروردگارت به مقام محمودت برساند ) فرمود : روز قیامت مردم همگى از شکم خاک بر میخیزند ، و مقدار چهل سال مى‏ایستند ، و خداى تعالى آفتاب را دستور می دهد تا بر فرق سرهایشان آن چنان نزدیک شود ، که از شدت گرما عرق بریزند ، و به زمین دستور مى‏رسد ، که عرق آنان را در خود فرو نبرد ، مردم به نزد آدم مى‏روند ، و از او می خواهند ، تا شفاعتشان کند ، آدم مردم را به نوح ، و نوح ایشان را به ابراهیم ، و ابراهیم به موسى، و موسى به عیسى و عیسى به ایشان می گوید: بر شما باد به محمد (صلی الله علیه واله و سلم) خاتم النبیین ، پس محمد (صلی الله علیه واله و سلم) مى‏فرماید: آرى من آماده این کار هستم ، پس به راه مى‏افتد ، تا به دم درِ بهشت مى‏رسد ، و دق الباب مى‏کند ، و از درون بهشت مى‏پرسند : که هستى؟ و خدا داناتر است ، پس محمد مى‏گوید: من محمدم ، از درون خطاب مى‏رسد: در را به رویش باز کنید ، چون در به رویش گشوده می شود ، به سوى پروردگار خود روى مى‏آورد ، در حالى که سر به سجده نهاده باشد ، و سر از سجده‏ بر نمی دارد ، تا اجازه سخن بوى دهند ، و بگویند حرف بزن ، و درخواست کن ، که هر چه بخواهى داده خواهى شد و هر که را شفاعت کنى پذیرفته خواهد شد .
پس سر از سجده بر می دارد ، دوباره رو به سوى پروردگارش نموده ، از عظمت او به سجده مى‏افتد ، این بار هم همان خطابها بوى می شود ، و سر از سجده بر می دارد ، و آن قدر شفاعت مى‏کند ، که دامنه شفاعتش حتى به درون دوزخ رسیده ، و شامل حال کسانى که به آتش سوخته‏اند ، نیز می شود ، پس در روز قیامت در تمامى مردم از همه امتها ، هیچ کس آبروى محمد (صلی الله علیه و اله و سلم) را ندارد ، این است آن مقامى که آیه شریفه (عَسى‏ أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً) ، به آن اشاره دارد .
این روایات بر این دلالت دارند که مقام محمود در آیه شریفه همان مقام شفاعت است ، البته منافاتی ندارد که غیر آن حضرت ، یعنى انبیاء و غیر انبیاء هم بتوانند شفاعت کنند ، و شفاعت آنان فرع بر شفاعت آن حضرت است ، و باب شفاعت به دست آن حضرت باز می شود . (20 )
از عبید بن زراره روایت آمده است که گفت: شخصى از امام صادق (علیه السلام) پرسید : آیا مؤمن هم شفاعت می کند ؟ فرمود : بله، فردى از حاضران پرسید: آیا مؤمن هم به شفاعت محمد (صلی الله علیه و اله و سلم ) در آن روز محتاج می شود؟ فرمود: بله، براى اینکه مؤمنین هم گناهانى دارند ، و هیچ کسی پیدا نمی شود که محتاج و نیاز به شفاعتِ آن حضرت نداشته باشد ، راوى می گوید: مردى از این گفتار رسول خدا پرسید: که فرمود: من سید و آقاى همه فرزندان آدمم ، و در عین حال افتخار نمى‏کنم حضرت فرمود: بله صحیح است ، آن حضرت حلقه در بهشت را مى‏گیرد ، و بازش مى‏کند ، و سپس به سجده مى‏افتد ، خداوند مى‏فرماید : سر بلند کن ، و شفاعت نما ، که شفاعتت پذیرفته است ، و هر چه می خواهى بطلب که به تو داده می شود ، پس سر بلند مى‏کند و دوباره به سجده مى‏افتد باز خداوند مى‏فرماید: سر بلند کن و شفاعت نما که شفاعتت پذیرفته است و درخواست نما که درخواستت برآورده است پس آن حضرت سر بر مى‏دارد و شفاعت مى‏نماید ، و شفاعتش پذیرفته می شود و درخواست مى‏کند ، و به او هر چه خواسته می دهند . (21)
از محمد بن قاسم بن عبید ، از بشر بن شریح‏ بصرى ، روایت آورده ، که گفت: من به محمد بن على علیه السلام عرضه داشتم : کدامیک از آیات قرآن امیدوار کننده‏تر است؟ فرمود: قوم تو در این باره چه می گویند؟ عرضه داشتم: می گویند آیه قُلْ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ ، لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ ، بگو اى کسانى که در حق خود زیاده‏روى و ستم کردید ، از رحمت خدا ناامید نشوید، فرمود: و لکن ما اهل بیت این را نمی گوئیم، پرسیدم: پس شما کدام آیه را امیدوارکننده‏تر می دانید؟ فرمود: آیه وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضى‏ به خدا سوگند شفاعت ، به خدا سوگند شفاعت ، به خدا سوگند شفاعت . (22)
نهى از شفاعت و وساطت در کار بد و وساطت براى منافقین
این مسئله برای تذکر به مؤمنین است تا بهمند شفاعت بدون تاثیر نیست و در هر کارى شفاعت نکنند ، و آنجا که لازم است شفاعت کنند ، مثلا در شر و فسادی که هدف منافقین است وساطت نکنند ، چرا که از فساد جلوگیرى نکردن و اجازه دادن در رشد و نمو فساد ، خودش فسادى است که به آسانى نمى‏توان آن را منهدم کرد ، و این فسادى است که مستلزم هلاکت نسل می شود .
بنابراین آیه شریفه 86 سوره نساء در معناى نهى از شفاعت در کار بد است ، و اهل ظلم و نفاق مفسدین فی الارض هستند و نباید در کار آنان وساطت و شفاعت کرد .
مَّن یَشْفَعْ شَفَاعَةً حَسَنَةً یَکُن لَّهُ نَصِیبٌ مِّنهَْا وَ مَن یَشْفَعْ شَفَاعَةً سَیِّئَةً یَکُن لَّهُ کِفْلٌ مِّنْهَا وَ کاَنَ اللَّهُ عَلىَ‏ کلُ‏ِّ شىَ‏ْءٍ مُّقِیتًا کسى که شفاعت [تشویق و کمک‏] به کار نیکى کند، نصیبى از آن براى او خواهد بود و کسى که شفاعت [تشویق و کمک‏] به کار بدى کند، سهمى از آن خواهد داشت . و خداوند ، حسابرس و نگهدار هر چیز است . (23)
گمراهى منافقین مستند به خدا است و با شفاعت و دلسوزى هدایت نمى‏شوند
در سوره نساء آیه 88 می فرماید : فَما لَکُمْ فِی الْمُنافِقینَ فِئَتَیْنِ وَ اللَّهُ أَرْکَسَهُمْ بِما کَسَبُوا أَ تُریدُونَ أَنْ تَهْدُوا مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبیلا
چرا درباره منافقین دو دسته شده‏اید؟! (بعضى جنگ با آنها را ممنوع ، و بعضى مجاز مى‏دانید .) در حالى که خداوند به خاطر اعمالشان، (افکار) آنها را کاملًا وارونه کرده است! آیا شما مى‏خواهید کسانى را که خداوند (بر اثر اعمال زشتشان) گمراه کرده ، هدایت کنید؟! در حالى که هر کس را خداوند گمراه کند ، راهى براى او نخواهى یافت .
کلمه" فئه" در آیه شریفه به معناى طائفه است و کلمه" ارکاس" به معناى رد است .
مفهوم آیه این است که شفاعت ناپسند سهمى از بدى و زشتى خود را به واسطه و شفیع مى‏دهد ، و آیا مومنین مى‏خواهند با شفاعت خود کسانى را هدایت کنند که خداوند گمراهشان کرده ؟ با اینکه وقتى خدا کسى را گمراه کرد دیگر راهى به سوى هدایت ندارد . (24 )

محرومین شفاعت‏

کسانی هستند که به دلیل داشتن ویژگی های ناپسند و مذموم از شفاعت قرار گرفتن محروم می شوند و این لطف عظیم پروردگار شامل حال آنان نخواهد شد روزی که این افراد ، نیاز مبرم به شفاعت پیدا می کنند اما افسوس به خاطر صفات و رذائل از آن محروم می مانند . و این صفات از این قرار است :
1. تکذیب کردن شفاعت پیامبران‏
پیامبر اکرم صلى اللَّه علیه و آله و سلّم فرمودند : مَنْ لَمْ یُؤْمِنْ بِشَفَاعَتِی فَلَا أَنَالَهُ اللَّهُ شَفَاعَتِی‏ هر که به شفاعت من ایمان نیاورد خدا شفاعت مرا نصیبش ننماید . (25)
2. اذیّت کننده خاندان پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و سلّم
رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلّم فرمودند : إِذَا قُمْتُ الْمَقَامَ الْمَحْمُودَ تَشَفَّعْتُ فِی أَصْحَابِ الْکَبَائِرِ مِنْ أُمَّتِی فَیُشَفِّعُنِی اللَّهُ فِیهِمْ وَ اللَّهِ لَا تَشَفَّعْتُ فِیمَنْ آذَى ذُرِّیَّتِی‏ چون در مقام محمود برآیم براى معصیت‏کاران گناه کبیره از امتم شفاعت کنم و خدا بپذیرد و به خدا که در باره کسانى که ذریه مرا آزار کرده‏اند شفاعت نکنم . (26)
3. سبک شمردن نماز
رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمود : لا ینال شفاعتی من استخفّ بصلاته، لا یرد علیّ الحوض لا و اللّه. به شفاعت من نائل نمی شود کسى که نمازش را کوچک بشمارد ، و بر من کنار حوض (کوثر) وارد نشود ، به خدا قسم بر من وارد نشود . (27)
4. خاضع نبودن در برابر خدا ، ترک انفاق در راه خدا ، فرو رفتن در باطل و تکذیب قیامت .
5. شرک به خدا
قرآن کریم در سوره نساء آیه 48 مى‏فرماید : إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرى‏ إِثْماً عَظیما - خداوند (هرگز) شرک را نمى‏بخشد ! و پایین‏تر از آن را براى هر کس (بخواهد و شایسته بداند) مى‏بخشد . و آن کسى که براى خدا ، شریکى قرار دهد ، گناه بزرگى مرتکب شده است .
و این حقیقت از نظر قرآن حتمى است که شفاعت شامل مشرکان و کافران نمى‏شود ، و ایمان شرط لازم براى شامل شدن شفاعت است . و رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمود : شَفاعَتى‏ نائِلَةٌ انْ شاءَ اللَّهُ مَنْ ماتَ وَ لا یُشْرِکْ بِاللَّهِ شَیْئاً شفاعت من به خواست خدا به کسانى مى‏رسد که مشرک از دنیا نروند . (28)
6. سلطان ستمگر و خیانت کننده در دین‏
رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمود : دو کس به شفاعتم نمى‏رسند ، سلطان ستمگر و غاصب ، و خیانتگر در دین ، که به سبب بدعت از دین خارج شده است . (29)
شفاعت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه معصومین علیه السلام و اولیاء اللَّه شرک نیست‏ .
بعضى از مفسرین شفاعت پیغمبر و معصومین و یا اولیاى کرام از امتش را مشرک بدانند ، و معتقدند هر کس این حضرات را درباره حاجتى از حوائج دنیا و آخرت خود ، شفیع قرار دهد مشرک است . و اینها از این غافلند که پروردگار متعال ، خودش شفاعت را همراه با اذنش در کلام شریفش بدون اینکه به آن تقیید دنیا و آخرت بزند اثبات کرده است و در سوره بقره آیه 255 فرموده است :
" مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ" علاوه بر اینکه در سوره زخرف آیه 86 فرموده است :" وَ لا یَمْلِکُ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفاعَةَ إِلَّا مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ کسانى را که غیر از او مى‏خوانند قادر بر شفاعت نیستند مگر آنها که شهادت به حق داده‏اند و به خوبى آگاهند! " .
پس اگر بتوان در شفاعت اولیاى کرام از امت شک و تردید کرد ، شفاعت این برگزیدگان خلق خصوصا رسول اللَّه (صلی الله علیه و آله و سلم) به هیچ وجه قابل تشکیک نیست ، که خداوند متعال هم حق بودن وى را تصدیق کرده است و در سوره نساء آیه 40 فرموده است :" وَ جِئْنا بِکَ عَلى‏ هؤُلاءِ شَهِیداً" و تو را نیز بر آنان گواه خواهیم آورد و هم در باره علمش در سوره نحل آیه 89 فرموده است : وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ" و نیز در سوره شعراء آیه 194 فرموده است :" نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ * عَلى‏ قَلْبِکَ ..." روح الامین آن را نازل کرده است * بر قلب (پاک) تو...
و وقتى قرآن بر قلب کسى نازل شود صاحب آن قلب ، عالم به قرآن خواهد بود ، و معقول نیست چنین کسى عالم به آن نباشد ، هم چنان که معقول نیست خداوند کسى را براى شهادت مبعوث کرده باشد و او شهادت به حق ندهد .
در سوره بقره آیه 143 میفرماید : " لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهیدا تا بر مردم گواه باشید و پیامبر هم بر شما گواه است " و سوره آل عمران آیه 140 می فرماید :" وَ یَتَّخِذَ مِنْکُمْ شُهَداءَ" و خداوند از میان شما، شاهدانى بگیرد و در سوره عنکبوت آیه 43 می فرماید :" وَ تِلْکَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما یَعْقِلُها إِلَّا الْعالِمُونَ" اینها مثالهایى است که ما براى مردم مى‏زنیم، و جز دانایان آن را درک نمى‏کنند . علاوه بر انبیا و خاتم النبیین ، شهدا و علماى دیگرى را در امت اسلام اثبات مى‏کند، و روشن است که خداوند جز حق اثبات نمى‏فرماید .
و در خصوص اهل بیت پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در سوره احزاب آیه 33 مى‏فرماید:" إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً" خداوند فقط مى‏خواهد پلیدى و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملًا شما را پاک سازد . این آیه بیان مى‏کند که اهل بیت پیغمبر (علیه السلام) به تطهیر خود پروردگار طهارت یافته‏اند، آیه 78 و 79 سوره واقعه می فرماید : " إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ فِی کِتابٍ مَکْنُونٍ لا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ که در نوشته‏اى مستور (و لوحى محفوظ از تغییر و تبدیل نگاشته شده) است * که جز فرشتگان پاکیزه شده(از کدورت تجسم و معاصى)، آن (لوح نوشته) را لمس نکند و جز پاکان از حدث، خطوط این قرآن را لمس نکند و جز پاکیزگان از رذایل اخلاقى معارف آن را نداند ، و جز پاکان از تعلّق دل به غیر معبود حقایق عرفانى آن را درک ننماید . " از اینرو دانسته شد که قرآن را جز مطهرون (پاکان) نمى‏فهمند ، در نتیجه ثابت مى‏شود که اهل بیت پیغمبر (علیهم السلام) پاکان و علماى به قرآنى هستند که تبیان هر چیز است ، نتیجتاً نباید گفت شفیع قرار دادن آنان را در درگاه خدا ، شرک است. (30)
روایتی است در مورد اینکه چه کسانی مالک شفاعت نیستند از ابى بصیر از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده که گفت: از آن جناب معناى آیه" لا یَمْلِکُونَ الشَّفاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً ( آنان هرگز مالک شفاعت نیستند مگر کسى که نزد خداوند رحمان، عهد و پیمانى دارد.) را پرسیدم ، فرمود: کسى که به ولایت امیر المؤمنین و امامان بعد از او معتقد شده باشد ، نزد خدا عهد و پیمان دارند . (32)

شفاعت ملائکه مشروط به اذن و رضاى خداى سبحان

خداوند در سوره نجم آیه 26 می فرماید : " وَ کَمْ مِنْ مَلَکٍ فِی السَّماواتِ لا تُغْنِی شَفاعَتُهُمْ شَیْئاً إِلَّا مِنْ بَعْدِ أَنْ یَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَرْضى‏ چه بسیار از فرشته در آسمانها هستند که شفاعتشان هیچ اثرى ندارد، مگر بعد از آنکه خدا به هر یک از ایشان که بخواهد و راضى باشد اجازه شفاعت داده باشد . "
فرق میان" اذن" و" رضا" این است که رضا امر باطنى است ، ولى اذن أمر ظاهرى است و صاحب اذن مى‏خواهد اعلام کند از طرف من هیچ مانعى نیست که تو فلان علم را انجام بدهی ، و این هم با داشتن رضاى باطنى مى‏سازد و هم با نبودن آن ، ولى رضا بدون اذن نمى‏سازد .
و این آیه در صدد این است که بفرماید ملائکه از ناحیه خود مالک هیچ شفاعتى نیستند ، و اگر هم شفاعتى براى فرشته‏اى باشد ، بعد از آن است که خدا به شفاعتش راضى باشد و اذنش داده باشد . پس چیزى که هست شفاعت ملائکه را مقید به اذن و رضایت خداوند متعال کرده است . (33)

نتیجه گیری

از ابزارهایی که در پیمودن راه به قرب الهى و سیر و سلوک معنوى نقش به سزایی دارد، استفاده از شفاعت پیامبران ، امامان و بندگان صالح خدا و توسّل به دامان عنایات آن بزرگواران است و هرچه ولىّ خدا از مقام بالاترى برخوردار باشد ، بیشتر شفاعت مى کند و بندگان بیشترى به او توسّل مى‏جویند و دامنه توسّل در این دنیا به شفاعت در آخرت کشیده مى‏شود .

پی‌نوشت‌ها:

1. سید محمد باقر موسوى همدانى ، ترجمه المیزان ، ‏1 / 256
2. سید محمد باقر موسوى همدانى ، ترجمه المیزان ، ‏1 / 257
3. شیخ صدوق‏، امالى صدوق ، 16
4. سید محمد باقر موسوى همدانى ، ترجمه المیزان ، ‏1 / 258
5. محسن قرائتى ، تفسیر نور ، ‏10 / 299
6. محسن قرائتى ، پرتوى از نور ، 41
7. سید رضى‏، نهج‏البلاغه ، خطبه 176
8. احمد حنبل ، مسند احمد ، 2 / 174
9. احمد حنبل ، مسند احمد ، 5 / 43
10. محسن قرائتی ، مجموعه فیش هاى تبلیغى(6) ، 1
11. شیخ حسن دیلمى‏ ، إرشاد القلوب إلى الصواب ، ‏1 / 165
12. سید محمد باقر موسوى همدانى ، ترجمه المیزان ، ‏1 / 260
13. شیخ صدوق ، الخصال ، ‏2 / 624
14. مسلم بن حجاج نیشابوری ، صحیح ‏مسلم ، 2 / 130
15. شیخ صدوق‏، أمالی الصدوق ، 284
16. شیخ صدوق‏، علل الشرائع ، ‏1 / 94
17. شیخ صدوق‏، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال ، 172
18. صفر علیپور- ابراهیم زاده‏ ، معاد استدلالى، 92
19. سید محمد باقر موسوى همدانى ، ترجمه المیزان ، ‏1 / 264
20. محمد بن مسعود عیاشى ، کتاب التفسیر ، 2 / 315
21. محمد بن مسعود عیاشى ، کتاب التفسیر ، 2 / 314
22. ابوالقاسم فرات بن ابراهیم فرات کوفى ، تفسیر فرات ، 215
23. سید محمد باقر موسوى همدانى ، ترجمه المیزان ، ‏5 / 43
24. سید محمد باقر موسوى همدانى ، ترجمه المیزان ، ‏5 / 44
25. شیخ صدوق و شیخ مفید ، اعتقادات الإمامیة و تصحیح الاعتقاد ، ‏1/ 66
26. شیخ صدوق ‏، أمالی الصدوق ، 294
27. میرزا احمد آشتیانى – شاگردان ‏، طرائف الحکم یا اندرزهاى ممتاز ، ‏2 / 179
28. صفر علیپور - ابراهیم زاده‏ ، معاد استدلالى ، 94
29. على نمازى شاهرودى ، سفینةالبحار ، 1 / 706
30. سید محمد باقر موسوى همدانى ، ترجمه المیزان ، ‏7 / 61
31. محمد باقر کمره‏اى ‏، اصول کافى ، ‏3 / 223
32. سید محمد باقر موسوى همدانى ، ترجمه المیزان ، ‏19 / 63

منابع :
1. قرآن کریم
2. آشتیانى میرزا احمد - شاگردان‏ ، طرائف الحکم یا اندرزهاى ممتاز ، سوم‏ ، تهران ‏، کتابخانه صدوق ‏،1362 ش‏ .
3. دیلمى ‏، شیخ حسن ، إرشاد القلوب إلى الصواب ‏، اول ‏، قم ‏، شریف رضى ‏،1412 ق‏ .
4. سید رضى ‏، نهج البلاغة ، اول ‏، قم ‏، هجرت‏ ،1414 ق‏ .
5. شیخ صدوق ، ‏الخصال‏ ، اول ، قم‏ ، جامعه مدرسین‏ ،1362 ش‏ .
6. شیخ صدوق و شیخ مفید ، اعتقادات الإمامیة و تصحیح الاعتقاد ، دوم‏ ، قم ‏، کنگره شیخ مفید ، 1414 ق‏ .
7. شیخ صدوق ‏، علل الشرائع ‏، اول ‏، قم ‏، داورى ‏، بی تا
8. شیخ صدوق ‏، أمالی الصدوق ‏، پنجم‏ ، بیروت ‏، اعلمى ‏،1400 ق‏ .
9. شیخ صدوق‏،ثواب الأعمال و عقاب الأعمال‏ ، اول ‏، قم ‏، دار الرضى ‏، 1406 ق‏ .
10. علیپور صفر - ابراهیم زاده‏ ، معاد استدلالى، بی چا ، بی جا ، بی نا ، بی تا
11. فرات کوفى ابوالقاسم فرات بن ابراهیم ، ‏تفسیر فرات الکوفى‏ ، محمد کاظم محمودى ، ‏اول ‏، تهران ‏، سازمان چاپ وانتشارات وزارت ارشاد اسلامى‏ ،1410 ق‏ .
12. قرائتى محسن ، ‏پرتوى از نور ، دوم‏ ، تهران ‏، مرکز فرهنگى درسهایى از قرآن ، ‏1388 ش .
13. قرائتى محسن ‏، تفسیر نور ، یازدهم ‏، تهران ‏، مرکز فرهنگى درسهایى از قرآن‏ ، 1383 ش .‏
14. قرائتی محسن ، مجموعه فیش هاى تبلیغى(6) ، بی چا ، بی جا ، بی نا ، بی تا
15. کمره‏اى‏، محمد باقر، اصول کافى، سوم‏، قم‏، انتشارات اسوه‏،1375 ش‏ .
16. موسوى همدانى سید محمد باقر ، ترجمه تفسیر المیزان‏، پنجم ‏، قم‏ ، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسین حوزه علمیه قم‏ ، 1374 ش‏ .
17. نمازى شاهرودى ، على ‏، مستدرک سفینه البحار ، اول ‏، قم ‏، جامعه مدرسین‏، 1418 ق‏ .
18. عیاشى ، محمد بن مسعود ، کتاب التفسیر ، بی چا ، تهران‏ ، چاپخانه علمیه‏ ،1380 ق .



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.