مقدمه
قبل از بررسى انتقادى عملکرد صدا و سیما، لازم است مسائلى را به عنوان مقدمه بیان کنم؛ چرا که این مقدمات، کمک زیادى در جهت تحلیل و نقد عملکرد صدا و سیما داشته و منظر و مبناى ما را در این نوشتار انتقادى مشخص مىکند. البته نقدهاى موجود هم چند قسم است، که متأسفانه بعضى از آنها نقدهاى صرفاً سیاسى و جناحى است و برخى کاملاً سطحى و روبنایى است، که در این زمینه، مىتوان نقدهاى روبنایى بسیارى مطرح کرد: از جمله این که، چرا حجاب مجریان یا بازیگران صدا و سیما خوب نیست؟ چرا فلان مجرى تپق زد؟ چرا وسط فلان برنامه زنده، اخلالى پیش آمد؟ و دهها مورد دیگر. ولى در مواردى، ممکن است از بررسى عملکرد صدا و سیما به این نتیجه برسیم که صدا و سیما درصدد ترویج خانوادهگریزى یا اشرافیت بوده و این ضدارزشها و ناهنجارىها را تبلیغ مىکند. ما این دسته را نقدهاى زیربنایى و مبنایى قلمداد مىکنیم و لذا ما در اینجا، به برخى از مهمترین انتقادهاى بنیادى و زیربنایى بر عملکرد صدا و سیما مىپردازیم.مقدمه دوم، این است که نگاه آرمانى ما به صدا و سیما چگونه است؟ رسانه ملى ایدهآل در نظر ما چگونه باید باشد؟ صدا و سیماى جمهورى اسلامى با صدا و سیماى دیگر کشورهاى اسلامى؛ مانند عربستان، مصر، تاجیکستان و غیر اسلامى؛ مانند آمریکا، انگلیس یا هند چه تفاوتهایى باید داشته باشد؟ بنابراین ما تا آرمانهاى خودمان را از صدا و سیما بیان نکنیم، نمىتوانیم عملکرد صدا و سیماى را به درستى نقد و بررسى کنیم، یا اینکه انتقادات ما با مخالفتهاى دیگران مواجه مىشود. امام خمینى(ره) در جملهاى کوتاه و ارزشمند، رسالت صدا و سیما را بدین صورت بیان کرده و مىفرماید: "صدا و سیما باید دانشگاهى عمومى براى هدایت و تربیت مردم باشد".
مقام معظم رهبرى نیز در توضیح دانشگاه بودن صدا و سیما گفتهاند: "صدا و سیما، مدرسهاى عمومى براى همه قشرها در سراسر کشور است. برداشت ما از صدا و سیما این است که آن را دانشگاهى براى تدریس اصول اسلامىانقلابى بدانیم. امام که فرمودند دانشگاه، در دانشگاه چیزى تدریس مىشود؛ در این دانشگاه چه چیزى مىخواهد تدریس شود؟ آنچه در این دانشگاه تدریس مىشود، عبارت [است] از پیامها، پایهها، مفاهیم و درسهاى اسلام ناب و اسلام انقلابى و اسلام واقعى. این، آن چیزى است که در صدا و سیما ایدهآل است".
همین جملات، رسالت اصلى صدا و سیما را مشخص مىکند و آرمان ما را نشان مىدهد. پس انتقادهایى که بر عملکرد صدا و سیما مىکنیم، از این مبناست و با مبانى نقد رسانههاى دیگر فرق دارد. از طرفى دیگر، سازمان صدا و سیما از نهادهایى است که زیر نظر مقام معظم رهبرى اداره مىشود، لذا به دلیل همین جایگاه حساس و تأثیرات فراوانى که بر فرهنگ، اجتماع و حتى سیاست جامعه ما دارد، انتظارات از آن نیز خیلى زیاد است. پس بدین دلایل، عملکرد این سازمان، براى بسیارى از دلسوزان، که پتانسیل و ظرفیتهاى این نهاد را براى ترویج و تعمیق فرهنگ، اندیشه و گفتمان انقلاب اسلامى مىدانند، بسیار مورد انتقاد است. از سویى دیگر، عملکرد صدا و سیما در این دوره اخیر نشان داده که برنامههاى این سازمان، بیش از این که براى مردم و درصدد تحقق آرمانهاى اسلامى و امام(ره) باشد، براى مسئولین و قشر خاص و طبقه محدودى از جامعه است.
انتقاداتى بر رویکردهاى صدا و سیما
انتقادهاى وارد بر صدا و سیما، با توجه به رویکردهایى است که در برنامههاى این سازمان دیده شده و ما نیز صدا و سیما را ابزار تعلیم و تربیت و تعالى جامعه مىدانیم، نه یک رسانهاى صرفاً براى سرگرمى عمومى. البته این انتقادات، همه آن انتقادات وارده بر عملکرد این سازمان نیست و نگارنده این نوشتار نیز به صورت گذرا، به برخى از مهمترین انتقادات وارده بر عملکرد این رسانه مىپردازد.1. غفلت از مفهوم عدالت
متأسفانه عدالت به مفهوم جامعه، به صورت کامل و اسلامى در سازمان صدا و سیما مورد اهتمام نیست و به همین خاطر و به دلایلى، چون حساسیت، سیاهنمایى و یأس مردم! توجه، اهتمام و ارادهاى به برخورد با مفاسد اقتصادى دیده نمىشود و اصلاً برنامه و سیاستى براى تحقق این اصل مغفول انقلاب ندارد.2. انفعال فکرى و عملى متولیان فرهنگى در برابر جریان روشنفکرى و غرب
انفعال و بىمایگى در برابر دو جریان روشنفکرى وارداتى و غرب و به عبارتى دیگر، احساس درماندگى در برابر جریان روشنفکرى و غرب و مرعوب مشهورات و رسانههاى آنها بودن، از جمله بزرگترین مشکل متولیان و مجریان صدا و سیما است. یکى از منتقدین فرهنگى معتقد است: "کسانى که مرعوب مشهورات هستند، اصلاً نباید هدایت رسانهها را به دست بگیرند، آن هم رسانه جمهورى اسلامى و انقلاب اسلامى که قرار است اساس آن شکستن رعب و خروج از انفعال و تحقق "نه شرقى، نه غربى" باشد. نه شرقى، نه غربى؛ یعنى انفعال نه! یعنى مرعوب نباید شد. دچار مشهورات نباید شد". البته ریشه این انفعال از عدم خودباورى، مبهوت تکنولوژى غرب بودن، بىاعتقادى به جنگ حق و باطل، جنگ اسلام ناب و اسلام آمریکایى، جنگ فقر و غنا، تقلیل دادن دیندارى و انقلابىگرى به مقولاتى صرفاً فردى یا مناسبتى و... برمىگردد. لذا منتقدین این سازمان معتقدند که این انفعال عملى و نظرى: "صدا و سیما را خود به خود تبدیل به رسانهاى با گرایش سرمایهدارى غربزده و تریبون محافظهکاران منفعل کرده است. تقلید از شبکههاى بیگانه، فانتزىتر شدن ادبیات رسانهاى و حجم عظیم سریالها و تبلیغات سرگرم کننده به نفع مصرفگرایى و تفاخر و تکاثر، نتیجه چنین فضایى است".3. ناموفق در نمایش فرصتها و قابلیتهاى کشور
یکى از کارکردهاى رسانه براى هر کشورى، نمایش فرصتها و قابلیتهاى کشور است. به بیان منتقدى: "رسانه باید دو کار بکند: یکى اینکه داشتههاى ملت را عرضه نماید و دیگر اینکه، نداشتههاى جامعه را مطالبه کند، نه اینکه رسانه صرفاً نداشتهها را به رخ بکشد. اعتراضى که ما الآن بهخصوص به عنوان رسانه ملى داریم این است که چرإ؛ داشتههاى ملت را رو نمىکند؟".4. ترویج اشرافیت/ اشرافىگرى و تحقیر مستضعفان
نگارنده معتقد است برنامههاى صدا و سیما، در عمل، به اشرافیتگرایى و تحقیر ارزشهایى؛ چون زهد، قناعت، تلاش و... دامن زده است. غالب برنامهها، با نشان دادن خانوادههایى مرفه و تجملاتى، جامعه را چنان نشان مىدهد، که گویى اصلاً چیزى به نام خانواده معمولى و متوسط یا ضعیف وجود ندارد، خانههایى با مبل، حیات وسیع، اتاق شخصى فرزندان، ماشین، و... غالب فیلمها و سریالهاى تلویزیونى با پرداختن به مسائلى که برخى از آنها اصلاً ارزش و اهمیت طرح عمومى در فضاى کشور را ندارد، جامعه را از مسائل اصلى و مورد نیاز غافل کرده و به موضوعاتى پرداخته، که ارزشى نداشته است. یکى از انتقادات رهبر معظم انقلاب از صدا و سیما همین بى توجهى به عدالتخواهى و تشویق تجملگرایى است. ایشان خطاب به مسئولان این سازمان فرمودند: "تجملگرایى را تخریب کنید". یکى از منتقدین معتقدند: »رهبر معظم انقلاب نگفتند که تجملگرایى نکنید، گفتند تخریب کنید؛ یعنى صدا و سیما باید تجملگرایى را تخریب کند. چه کسى مىتواند تجملگرایى را تخریب کند؟ کسى که تجملگرایى را ترویج نکند و آن را مستحق تخریب بداند، ولى این صدا و سیمایى که ما مىبینیم، نه تنها تخریب نمىکند، نه تنها موضعش در برابر تجملگرایى، بىطرف هم نیست، بلکه انواع و اقسام تجملگرایى را ترویج مىکند«.5. تحقیر روستاییان، ترویج شهرنشینى و به ویژه تهرانمحورى
متأسفانه، در بیشتر برنامههاى صدا و سیما، نگاه و رویکرد این برنامهها، نگاه تحقیر مستضعفین و حذف روستائیان است: روستائیانى که بیش از 30 درصد جمعیت کشور را تشکیل مىدهند، چقدر از برنامههاى فعلى صدا و سیما سهم دارند؟ لذا نگاه غالب - علیرغم خواست قلبى مسئولان این نهاد - نگاه حذف مستضعفین، تحقیر روستا و روستائیان و بىاعتنایى به ظرفیتهاى عظیم رسانهاى آنهاست که البته این امر ناشى از بىتوجهى و غفلت، و از سویى، گرایش به مشهورات و غربزدگى در نزد مسئولان و برنامهسازان بارها مشاهده شده که اگر برنامههاى تلویزیون، به روستا و روستایى هم بپردازند، غالباً همراه با تحقیر، توهین و صرفاً سرگرمى براى شهرىها هستند. لذا جا دارد که اساتید مردمشناسى، جامعهشناسى و حتى روانشناسى در این زمینه، تحقیقاتى انجام دهند که رسانهها، به ویژه تلویزیون، چه تصاویرى از روستا و روستایى نشان مىدهد و چه تبعات منفىاى بر فرهنگ و هویت روستایى وارد کرده است.6. خانوادهگریزى و اصالت تجرد
متأسفانه صدا و سیما بدون این که بخواهد یا سیاستاش باشد با برنامههایش و نشان دادن مشکلات زندگى متأهلىو الگو ساختن از زنان و دخترانى که به صورت مجرد و بدون نیاز به شوهر و خانواده، به موفقیت مىرسند، به مسئله خانوادهگریزى و تجردگرایى دامن زده است، که قطعاً باید یکى از عوامل افزایش طلاق و بالا رفتن سن ازدواج در جامعه را برنامههاى صدا و سیما، فیلمهاى سینما و سریالهایى دانست، که خواسته یا ناخواسته، کانون خانواده را متزلزل کرده است.7. اصالت سرگرمى یا سرگرمىمحورى
متأسفانه در سالهاى اخیر توجه به انواع سرگرمىها و بازىهاى بىهدف و کم ارزش در برنامههاى صدا و سیما بسیار رایج شده است و بزرگترین هدف آنها سرگرم کردن مخاطبان و نیز پر کردن ساعات پخش برنامه - حتى به هر قیمتى - شده است. متأسفانه علیرغم پرهیز از این مسأله در دهه اول انقلاب اسلامى، این بار گرفتار افراط شدیم و برنامهها به شدت سرگرمى محور هستند.8. تبلیغزدگى
متأسفانه صدا و سیماى کشورمان نتوانسته است به یک صدا و سیماى الگو در زمینه پخش آگهىهاى تبلیغاتىدست یابد. یکى از منتقدین مىگوید: "هیچ توجیهى وجود ندارد که رسانه ملى با داشتن بودجههاى مصوب، به بهانه گرفتن هزینه تبلیغات به دامن مصرفزدگى، غربزدگى و ایجاد بازار مصرف براى کالاهاى خارجى آن هم در شرایطى که بعضى از کشورهاى تولیدکننده در سال جارى در تحریم اقتصادى کشور شریک شدهاند بغلتد". متأسفانه صدا و سیما، بدون توجه به ترویج محصولات وطنى، به تبعات پخش محصولات غربى در زندگى و فرهنگ و روحیات مردم و به ویژه شرکتهاى تولیدى داخلى اعتنایى نمىکند.9. کمبود ابتکار و خلاقیت در تولید اخبار
متأسفانه پخش اخبار مورد نظر رسانههاى غرب و نیز استفاده از دسترنج دیگران و ضعف واحد مرکزى خبر این سازمان در بازتاب اخبار همه جانبه و جامع، یکى از انتقادات جدى به این سازمان است. بدین معنا که، واحد مرکزى خبر علیرغم داشتن نمایندگىهاى متعدد در کشورهاى مهم جهان زحمت زیادى براى تولید خبر به خرج نمىدهد و بسیارى از اخبار و حوادث را منعکس نمىکند؛ اخبارى که براى کشور ما یا جهان اسلام و حتى جبهه جهانى مقاومت در مقابل نظام سلطه، بسیار پر اهمیت است. متأسفانه علیرغم بسترهاى فراهم شده در سراسر کشور و داشتن نمایندگىهاى رسمى، این بخش از سازمان، از کادر خبرگیرى فعالى برخوردار نیست و غالب خبرنگاران ما در خارج از کشور، نیز به صورت کارمند در ساختمانهاى ادارى مستقر مىشوند، مگر تعداد کمى که وجدان کارى دارند یا این که خودشان اهل ابتکار و خلاقیت هستند.با توجه به مطالب فوق باید گفت، که متأسفانه شبکههاى ماهوارهاى متعدد، تلویزیون ما را بسیار تنبل کرده است و ما از این نکته غافل شدیم، که شبکههاى ماهوارهاى، غالباً اخبارى را پوشش مىدهند که در راستاى سیاستهاى خاص کشورهاى خودشان یا تقویت نظام سلطه و تضعیف روحیه کشورهاى جبهه جهانى مقاومت، باشد. لذا اگر جمهورى اسلامى ایران بخواهد به عنوان یک کشور مستقل، سیاستهاى مستقل خودش را در راستاى اهداف، آرمانها و منافع ملىاش داشته باشد، ناچار است به صورت میدانى و دقیق، کشورها و مناطق جهان را خوب رصد کند، نه این که به اخبار رسانههاى غربى بسنده نماید. متأسفانه همین ضعف رسانه ملى در نمایش واقعیتها و فرصتهاى مناطقى، چون آفریقا، آمریکاىلاتین، آسیاى مرکزى و... باعث شده است که غالب مسئولان، یا تجار یا اساتید ما شناخت صحیح و جامعىاز این مناطق نداشته باشند و این مناطق همچنان مورد بى توجهى و بى اعتنایى ما باشد.
براى مثال، علیرغم کوتاهىها وکاهلىهاى ما در حضور مستمر و در صحنه این انقلابها و بیدارى سیاسى مردم جهان عرب، امکان تهیه مستندهاى خوبى در این زمینه را از دست دادیم و نتوانستیم از این انقلابها در راستاى ترویج گفتمان استقلالطلبى، آزادىخواهى، بیدارى جهان اسلام و سیاست ضدآمریکایى خود به کار برده و خشم مردم را به سمت نظام سلطه سوق دهیم. البته هنوز هم دیر نشده است و ما مىتوانیم با اعزام دهها و صدها گروه مستندساز به این کشورها، حقایق انقلابها و خیزشهاى مردمى آنها را ثبت و ضبط کنیم.
10. اصالت یافتن برنامههاى مستقیم و فىالبداههگویى و فقدان تأمل و تفکر در برنامهها
اگر چه پخش برنامههاى مستقیم در برخى زمینهها و زمانها، از جمله نقاط قوت این رسانه محسوب مىشود، ولىمتأسفانه این برنامهها آن قدر گسترش و اصالت یافتند، که ممکن است در یک زمان واحد، سه شبکه تلویزیونى از این شیوه استفاده کنند. متأسفانه افزایش چنین برنامههایى که فقط متکى به خوشزبانى یا فن جذب مخاطب مجرى یا کارشناس برنامه است، تأمل، تفکر و دقت نظر را به مرور از این برنامهها مىگیرد و افزایش چنین برنامههایى، در بلند مدت، مخاطبانى سطحى را بار خواهد آورد.11. برنامههاى سیاسى سیما در قبض و بسط سیاست
برنامههاى سیاسى صدا و سیما نشان داده است که این برنامهها به تناسب ایام، قبض و بسط عجیبى مىیابند؛ زیرا گاهى آن چنان باز و فعال و گاه چنان بسته و محدود و منفعل عمل مىکنند، که هر تماشاگر اهل فکر را به تعجب وا مىدارد. براى نمونه، در دهههاى اول فتنههاى پس از انتخابات 1388، حتى فحشهاى مردم علیه کاندیداهاى مغلوب را پخش کرد و به التهاب در جامعه افزود، ولى پس از مدتى، به عکس آن حالت تبدیل شد و به جاى ذکر متهمان اصلى، به عباراتى چون م.ک یا م.م یا م.خ بسنده نمود. در آن ایام، شخصیتهایى به رسانه دعوت شدند که تا پیش از این فرصت حضور نمىیافتند، ولى پس از آرامش نسبى فضا، قضیه منتفى شد. از سویى در همان برنامهها، برخى شخصیتهایى به آنجا دعوت مىشدند که خود به فضاى ناآرام جامعه دامن مىزدند، اما در این بین برخى شخصیتهاى معقول و منطقى، که مىتوانستند فضاى جامعه را آرام کنند، فرصت حضور نیافتند، که سخن در این باره، بسیار است. لذا افراط و تفریط در برنامههاى سیاسى و... بسیار دیده مىشود.12. تناسب نداشتن برنامهها و تضاد محتوایى در یک روز
تناسب نداشتن برنامهها و تضاد محتوایى در برنامهها، از جمله انتقادات وارد بر رسانههاى ملى است. ضریب یافتن بى جهت ورزش، به ویژه فوتبال یکى از انتقادات جدى به صدا و سیماست. در مورد وجوه دیگر عدم تناسب برنامهها باید گفت که در یک روز بارها شده است که تلویزیون برنامهاى خوب، عدالتخواهانه، معنویتگرا و در یک کلام، تأثیرگذار ساخته، ولى بلافاصله پس از آن و یا در وسط همان برنامه، تبلیغات یا برنامههایى پخش کرده، که باعث خنثى شدن تأثیرات برنامه قبلى شده است. گاهى پیش آمده که فیلمها، سریالها و غالب برنامههاىیک مقطع زمانى؛ مانند ماه رمضان یا مناسبت دیگرى، شاد، کمدى و لودگى و در سالى دیگر، همگى پر از صحنههاى خشونت، غم و ترس و.. است. لذا هیچ وقت آن تعادل لازم و منطقى را در برنامهها نداشتیم.13. برنامههاى ضعیف از عوامل سوق یافتن مردم به رسانههاى غربى
متأسفانه برنامههاى ضعیف، غیرواقعى، کم ارزش و بىمحتوا و نیز عدم توجه به نیازهاى واقعى مخاطبان و همچنین تغییر ذائقه فرهنگى مردم در دورانهاى سازندگى، اصلاحات و... باعث شده است که مردم کشورمان به سوى رسانههاى خارجى و شبکههاى ماهوارهاى سوق داده شوند، لذا تجربه نشان داده است که گاهى اوقات، صدا و سیما توانسته است با ساخت و پخش برنامههاى جذاب و مورد نیاز و همچنین پخش اخبار واقعى، توجه مخاطبان را به این رسانههاى ماهوارهاى بکاهد.14. بىتوجهى به کتاب و ترویج فرهنگ مطالعه
متأسفانه تا سالهاى گذشته، فعالیتهاى چشمگیرى در حوزه معرفى و تبلیغ کتاب خوب و ترویج فرهنگ مطالعه و کتابخوانى صورت نگرفت، ولى خوشبختانه در دو سه سال اخیر، حرکت قابل تقدیرى در این زمینه صورت گرفته، که امیدواریم حرکت آن مستمر و همه جانبه شود و به شبکههاى خاص؛ مانند شبکه چهار (شبکه فرهنگ) یا زمانهاى کم مخاطب یا پرت تلویزیونى محدود نشود. متأسفانه در دهههاى گذشته، نویسندگان و هنرمندان آثار ارزشمند و محتوایى، جایگاهى در رادیو و تلویزیون نداشتند، که این مشکل به گونهاى دیگر نیز ادامه دارد و تلویزیون میزبان عده خاصى از منتقدان ادبى و هنرى یا نظریهپردازان شده و بقیه منتقدان و اساتید، این فرصت رسانهاى را پیدا نمىکنند. گرچه باید گفت، که صدا و سیما، هنوز هم آن حمایت لازم و مورد انتظار را از جبهه فرهنگ و فکر انقلاب اسلامى نکرده و فرصت براى اصحاب این جبهه نیز موقتى و گذراست!!15. فقدان تشکیل جبهه رسانهاى علیه نظام سلطه و عدم همکارى صنفى با رسانههاى خارجى همسو
یکى از فرصتهاى تلویزیون و نیز تأثیرگذارى بر مخاطبان منطقهاى و اسلامى، تولید فیلمها و سریالهاى مشترک است. اگرچه براى تشکیل جبهه رسانهاى علیه نظام سلطه، تدابیرى اندیشیده شده و اتحادیه رسانههاى کشورهاى اسلامى تشکیل شده است، ولى تاکنون این اتحادیه نیز اقدام عملى قابل ذکرى نداشته و تنها به برگزارى همایشهاى سالانه بسنده کرده است. برخى برنامههاى تلویزیونى، که در داخل ایران تهیه مىشوند، به دلیل جذابیتهاى محتوایى یا تاریخى و توجه به خانواده و تحولات اجتماعى، از مزیتهاى نسبى در بازارهاى تلویزیونى کشورهاى منطقه برخوردارند، اما امرى که تاکنون کمتر به آن توجه شده ساخت، فیلمهاى مشترک در راستاىاهداف و سیاستهاى این سازمان و کشورمان است. متأسفانه غالب تفاهم نامههاى همکارى در این زمینه، بر روى صفحه کاغذ باقى مانده و اجرایى نشده است. از سویى دیگر، یکى از راههاى ورود به بازارهاى تلویزیونىدیگر کشورها، تولید برنامههاى مشترک است و این سیاست جزو سیاستهاى مصوب صدا و سیماست!16. بىتوجهى به مسائل بنیادى و شناخت غیر جامع پدیدهها
بىتوجهى به مسائل و مشکلات بنیادى و شناخت غیر جامع پدیدهها در غالب برنامههاى تلویزیونى دیده مىشود، که این امر حتى در برنامههاى ورزشى هم دیده نمىشود. متأسفانه در کشورمان، نگاه جامعهشناختى، سیاسى، مردمشناختى و روانشناسى به ورزش در مجموعه برنامههاى ورزشى تلویزیون دیده نمىشود و تنها برنامههاى نادرى به این مسأله پرداختهاند.17. نادیده گرفتن شعور مخاطبان/ مسابقات تبلیغات محور و بىمحتوا
مسابقات تلویزیونى، از جمله برنامههاى پر بیننده در میان توده مردم است و این امر باعث مىشود، که شرکتها و بنیادهاى تبلیغاتى به این مسئله توجه زیادى نشان بدهند. البته صرف مسابقه بودن باعث شده است که سئوالات ضعیف، بىمحتوا و غیرضرورى در آن مطرح شود و شعور مخاطبان را نادیده بگیرد.انتقاداتى از جنس دیگر
1. عدم نظارت بر برنامههاى صدا و سیما
عدم نظارت و عدم شفافیت، جزو مسائل طبیعى هر اداره و سازمانى در کشور ما شده و همین امر باعث گردیده تا امکان رانتخوارىها، فسادهاى اقتصادى، کم کارى، فقدان وجدان کارى و... در ادارات نیز افزایش یابد. گذشته از عدم نظارت بر امور مالى، فقدان نظارت محتوایى جدى و غیر فرمایشى هم بر برنامههاى این سازمان حکم فرماست. نهادهاى متولى نظارت بر صدا و سیما به ویژه شوراى نظارت بر سازمان صدا و سیماى جمهورى اسلامى ایران، که بر اساس اصل 175 قانون اساسى جمهورى اسلامى تشکیل شدهاست بسیار ضعیف و تشریفاتى عمل مىکنند.2. بى توجهى به شایستهسالارى در انتصابات درون سازمانى
نکته انتقادى به عملکرد این سازمان، بى توجهى به شایستهسالارى در انتصابات درون سازمانى است. دیگر این که، در انتخاب مدیران ممکن است تخصصهاى رسانهاى، فرهنگى و هنرى نیز به کار گرفته نشود و این افراد، به علت فقدان تخصص و ... ظرفیتها و فرصتهاى فرهنگى کشور را غالباً با نگاه تهدیدات فرهنگى نگاه کرده و همه این گونه فرصتها را تهدید به حساب آورند، که در آن صورت فرصتسوزىهاى زیادى رخ خواهد داد.3. عزل و نصبهاى مکرر
سرعت و تعداد نصب و انتصابات به ویژه در خصوص مدیران شبکههاى رادیو و تلویزیونى و دیگر مدیران میانى در این سازمان بسیار بالاست و همین امر نشان مىدهد که به خاطر همین امر نمىتوان برنامههاى بلندمدت و تأثیرگذارى براى این سازمان در نظر گرفت.4. عدم پویایى مراکز وابسته به سازمان صدا و سیما
الآن صدا و سیما داراى مراکز متعدد مطالعاتى و تحقیقاتى؛ مانند مرکز پژوهشهاى اسلامى، دانشکده صدا و سیما، اداره آموزش و پژوهش سیما، مرکز تحقیقات صدا و سیما، باشگاه خبرنگاران جوان و... است که غالب آنها فعالیت قابل اعتنا و چشمگیرى ندارند. غیر از مرکز پژوهشهاى اسلامى، که طى چند سال گذشته، کتابهاى فراوانى را تولید و فقط منتشر کرده و مشخص نیست که تا چه حد کاربردى بوده و چقدر برنامهسازان از آنها استفاده کردهاند، غالب تحقیقات و سیاستهاى آنها در لابهلاى قفسههاى کتابخانهها مانده و اجرایى نشده است. انتشارات سروش وابسته به این سازمان هم غیر از تعداد خاصى کتاب، در عرصه تولید کتاب و حتى توزیع آنها نیز حرفى براى گفتن ندارد.روزنامه "جام جم" - به عنوان پر تیراژترین روزنامه کشور - در فضاى کشور، روزنامهاى خنثى و تبلیغات محور محسوب مىشود، که گویا منعکس کننده اخبار فیلمها و سریالهاى تلویزیونى یا روزنامه آگهىهاى تبلیغاتى است. متأسفانه اتکاى خاص به بحث تبلیغات و درآمد بالاى آگهىهاى بازرگانى باعث شد تا صدا و سیما و دیگر نهادهاى وابسته، هیچگونه تلاش دیگرى براى خودکفایى مالى برندارند.
طبق مثل معروفى که "شکم سیرى باعث تنبلى مىشود" آگهىهاى تبلیغاتى و تهیه بودجه از این طریق، باعث شده تا خیلى از پتانسیلها و ظرفیتهاى این سازمان، بلااستفاده باقى بماند و مسئولان براى خرج پول بیتالمال در ساختن فیلمها و سریالهاى بىمحتوا یا لهو، احساس شرمندگى و سرافکندگى نداشته باشند.
منبع:ماهنامه پگاه حوزه شماره303
/ج