علم و اندیشه دینی

پس از فرمایش امام خمینی (ره) مبنی بر اسلامی شدن دانشگاه ها، عده ای تصور کردند اسلامی شدن دانشگاه به این است که دعای کمیل و ندبه خوانده شود یا اعتکاف برگزار شود یا... این کارها
شنبه، 27 آبان 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
علم و اندیشه دینی
 علم و اندیشه دینی

نویسنده: آیت الله جوادی آملی(1)



 
پس از فرمایش امام خمینی (ره) مبنی بر اسلامی شدن دانشگاه ها، عده ای تصور کردند اسلامی شدن دانشگاه به این است که دعای کمیل و ندبه خوانده شود یا اعتکاف برگزار شود یا... این کارها اگرچه خوب است؛ اما این، اسلامی شدن دانشگاه نیست، بلکه مسلمان تربیت کردن است. اسلامی شدن دانشگاه به اسلامی شدن درس های آن است. اگر چنین شد آنگاه خود این درس ها دانشجو را به این سمت هدایت خواهند کرد که نماز بخواند، دعای کمیل بخواند و یا دختر و پسر باهم مختلط نباشند و... اسلامی شدن دروس نیز به این است که نگرش به جهان، به عنوان آیه و آینه حق باشد. یعنی یک بال «هُوَ الأوَّلُ» در ابتدای آن قرار گیرد به عنوان آفریننده جهان و یک بال «هُوَ الآخِرُ» (2) در انتهای آن قرار بگیرد به عنوان هدف و غایت جهان. و در این میان نیز آینه دار جمال و جلال علم و قدرت الهی باشد. آنگاه دانشگاه، اسلامی می شود و این مرغ ملکوتی هنگامی که در جان دانشجو نشست او را الهی می کند و پرواز می دهد. اما متأسفانه هم اکنون طبیعت به جای خلقت نشسته است و به جای اینکه سخن از سیر مخلوقات باشد؛ گفته می شود طبیعت چنین کرد و چنین اقتضایی داشت. اما اگر سخن از خلقت باشد سخن از خالق مدبر نیز خواهد بود. و اگر در علوم و کتب درسی، خلقت به جای طبیعت بنشیند، قداست علوم دانشگاهی از علوم حوزوی بیشتر نباشد، کمتر نیست؛ زیرا در علوم حوزوی سخن از این است که «خدا چنین گفت» و در دانشگاه سخن از این خواهد بود که «خدا چنین کرد». این نگرش به جهان خلقت موجب وارستگی انسان و فرشته منشی او می شود. در این صورت، هیچ پدیده ای را به غیر خدا استناد نمی دهد و همه امور را از طرف خدا می داند. گاهی توجه به فرمان عمومی خداوند می شود که کشتی را با باد به حرکت در می آورد و با لنگر نگه می دارد و گاه به دستور خاص او که «بسم الله مَجراها وَ مُرساها»(3) گاه با وسایل عادی، ابرها را به وسیله باد حرکت داده و باران می باراند و گاه به صورت غیر عادی از تنور که محل آتش است، آب می جوشاند.(4)
هنگامی که سخن از باد و باران می شود بحث رسالت باد و مأموریت باران مطرح می شود. بادها رسالت الهی را در نظام تکوین به عهده دارند تا گیاهان و بارها را باردار کرده و آنها را به حرکت درآورند. در قرآن کریم از باران به رحمت الهی تعبیر کرده است، «وَ هُوَالذّی یُرسِلُ الرّیاحَ بُشراً بَین یَدَی رَحمَتِه».(5) آنچه مهم است توجه به رسالت باد و آب و در دست قدرت حق تعالی بودن آنان است. چه اینکه در ادامه می فرماید: «ماآن را به سوی سرزمینهای مرده سوق می دهیم».
اگر انسان چیزی را از قرآن و حدیث فراگرفت آن را از «مِن ما انزَلَهُ الله» فرا گرفته است و اگر با عقل دریافت و فهمید از «مِن مَا الهَمَهُ الله» فرا گرفته است؛ زیرا انسان چیزی از خود ندارد؛ «وخدا شما را از شکم مادرانتان خارج نمود در حالی که چیزی نمی دانستید و برای شما گوش و چشم و دل قرار داد، شاید که سپاس گزار باشید».(6) و در پایان هم «بعضی از شما به خوارترین دوران فرتوتی رسانده می شود تا اینکه بعد از [آن همه] دانستن، دیگر چیزی نمی داند».(7) نیز همان گونه که علوم نقلی مانند قرآن و حدیث، برانسان حجت هستند و براساس آنها مورد بازخواست قرار خواهد گرفت. عقل و دریافت های آن (مستقیم یا غیرمستقیم) بر انسان حجت هستند و براساس آن مورد بازخواست قرار خواهد گرفت. بنابراین، همه علوم، اسلامی است و ممکن نیست علم سکولار باشد. درحقیقت این انسان است که سکولار می شود و غاصبانه، عقل و علم را مصادره کند، این سرمایه الهی را از آن خود می پندارد.

سکولار؛ دانش یا دانشمند؟

هرگز نباید توقع داشت معنای اسلامی بودن علوم - مثلاً پزشکی و... - آن باشد که تمام فرمول های ریز و درشت آن چون نماز و روزه، در احادیث و قرآن آمده باشد؛ چنان که معنای اسلامی بودن اصول فقه هم این نیست. زیرا مطالب فراوان عقلی و عقلایی و نیز اصطلاحات زیاد اصولی در این فن متراکم، وجود دارد که اثری از آن ها در قرآن و احادیث نیست و اینجا است که اجتهاد پویا معنای خود را باز می یابد.
براساس حدیث شریف «اعطیت جوامع الکلم»(8) قرآن کتابی جامع است که هرکلام آن مطالب بی شماری را در خود جای داده است، که طبیعتاً نیاز به مبَیّن و شارح دارد و خود نیز شارح خو را مشخص کرده است، فرمود: «این قرآن را به سوی تو فرود آوردیم، تا برای مردم آنچه را به سوی ایشان نازل شده است، توضیح دهی»(9) و یا حضرت علی علیه السلام فرمود: «آن قرآن، پس [اگر می توانید] آن را به سخن آورید، [ولی او با شما] سخن نمی گوید بلکه من هستم که از آن شما را باخبر می کنم. آگاه باشید که درآن علم چیزی است که در آینده می آید و اخبار چیزی است که در گذشته رخ داده است و دوای بیماری های شما و مایه نظم [و سامان یافتن] امورتان است».(10) بنابراین، پیامبر و ائمه علیهم السلام شارح قرآن هستند از این گذشته، آن بزرگواران نیز، چنین نیست که (به عنوان هدف اصلی) همه جزئیات را برای بشر بگویند، بلکه براساس «برما است که مطالب اصلی و [قواعد] را به شما بیاموزیم و برشماست که فروع [و جزئیات] را از آن استخراج کنید»(11) فروع هر علمی را به خود انسان ها واگذار کرده، خود در مقام معلم بشریت هدایت و کنترل و ارائه طریق و اصول و روش کار را به عهده گرفته اند و راز آن هم دراین است که پیامبران (صلی الله علیهم) آمدند تا عقول بشر را شکوفا کنند و آن را بارور سازند. همان گونه که درنهج البلاغه می فرماید: «و گنجینه های نهفته عقل ها را در پرتو تعلیماتشان آشکار سازند».(12) نه اینکه همه چیز را آماده در اختیارشان قرار دهند تا استعدادهایشان راکد و دفن شده بماند.
درنتیجه، مشاهده می شود این هرم، از ابتدا تا انتها، جامع ترین کلمات تا جزئی ترین مطالب، از آنچه بیرون از وجود فرد است تا آنچه در درون او است، در ارتباطی تنگاتنگ، همه و همه، تحت اشراف و هدایت یک نور واحد قرار گرفته تا انسان را رشد داده امور را سازمان دهی کرده و به کمال رساند؛ «رَبُّنَا الَّذی اعطی کُلَّ شَیءٍ خَلقَهُ ثُمَّ هَدی»(13)
معیار اسلامی بودن علم آن نیست که در حوزه علمیه تدریس گردد؛ زیرا بعضی از علوم اسلامی است که در خارج از حوزه تدریس می گردد و برخی علومی که ذاتاً اسلامی نیستند اما چون مقدمه فراگیری یا نشر مباحث اسلامی است - در حوزه تدریس می گردد؛ مانند ادبیات که حتی کسانی نیز که به خیال باطل خود می خواهند در مقابل تحدی قرآن برخیزند، از فنون آن کمک می گیرند. بنابراین، اگر اصول فقه اسلامی است - چنان که هست - بسیاری از علوم انسانی دیگر و نیز علوم تجربی را می توان از علوم اسلامی محسوب کرد.
دراین صورت، درجه استناد آنها به اسلام به اندازه درجه علمی بودن آن است؛ یعنی اگر قطعی باشد، استناد آن به اسلام نیز یقینی است و اگر درحد احتمال باشد، درجه استناد نیز به همان اندازه است.
مطلبی از دیرباز مطرح بوده است که چون علوم تجربی متغیرند، اگر به اسلام نسبت داده شود با پیشرفت علم و روشن شدن اشتباهات قبلی، اسلام دچار زیان خواهد شد، اما باید دانست این مسئله مشکلی ایجاد نمی کند زیرا اگر پس از تحقیقات، مطلبی به عنوان واقعیتی از جهان تصور شد و به اسلام نسبت داده شد و پس از مدتی روشن گردید که درست نبوده، این اشتباه به محقق برمی گردد و خطای او در دریافت واقعیت، نه اسلام. چه اینکه در علوم دیگر نیز مانند فقه و .... این گونه اشتباهات وجود دارد، ولی همه پذیرفته اند که این فقیه یا اصولی و .... است که به اشتباه رفته است نه اسلام.

طرح بسیاری از مباحث طبیعی در متون دینی

اصول فقه که یکی از علوم رایج و اساسی حوزوی است، با تمام گستردگی اش، از آیات و احادیث محدودی سرچشمه گرفته است، مانند آیه 15سوره اسراء، در بحث «برائت»، و یا حدیث «لا تنقض ...» (14) در استصحاب، درحالی که بسیاری از مطالب با اجتهاد و تفکر و تعقل علما به ثمر نشسته است(15)، حال آیات فراوانی که ابتدا و انتهای جهان را مطرح ساخته(16)، از نحوه ارسال بادها و بارور شدن ابرها (17) سخن به میان آورده، درباره آسمان ها(18)، بروج و ستارگان(19) و... یا زمین و قطعات در کنار یکدیگر آن(20)، یا دریاها و ذخایرآن (21)و.... هرکدام می تواند الگو و چراغ راه مهندسین و پزشکان ... باشد. اگر خداوند جدای از توصیه به نگاه معرفت بخش، اولیای خود را برطبیعت مسلط ساخته است؛ «حضرت داوود و تعلیم زره بافی که او نیزبه امت خویش می آموخته است(22)، حضرت سلیمان و قصرهای شکوهمندش (23)، ذو القرنین و سد معروفش»(24)، به ما نیز دستور داده است: «شب و روز و خورشید و ماه و خشکی و دریا را مسخّر شما قرار داد»، (25) و فرمود «بر شانه های زمین راه بروید و از روزی های خداوند بخورید».(26) روشن است که در اختیار گرفتن آسمان و زمین و دریا ابزار و علوم مخصوص خود را می طلبد.
بنابراین، اگریک یا دو آیه می تواند چنین مباحث عمیقی را در اصول فقه به همراه داشته باشد، پس آیات مربوط به علوم دیگر نیز در همان رشته می تواند امام و رهبر دانشمندان آن علم باشد و مباحث عمیقی را برانگیزد. از آیه « و اللهُ اَنزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَاحیا بِهِ الاَرض بَعد مَوتهِا»(27) مباحث فراوانی چون کیفیت بارش باران، زنده شدن زمین، شکوفا شدن درختان، تأمین مواد غذایی موجودات زنده و شکوفایی مناظر طبیعت استفاده می شود. دراین آیه، تنها به بیدار شدن درختان اشاره نمی کند، بلکه سخن از زنده شدن خاک بی جان است که براثر جذب آن توسط درختان به موجود داری حیات تبدیل می گردد. ابتدا درخت خوابیده توسط ریزش باران های بهاری بیدار و تغذیه از آب و هوا و مواد غذایی از راه ریشه پرثمر می گردد و زمین بی جان توسط درختان به موجود دارای حیات (ساقه، شاخه، برگ، میوه) تبدیل می گردد اگر این مباحث مطرح شده در قرآن در رشته های کشاورزی، دامداری، شیلات، هواشناسی، معادن و... و فنون وابسته به آنها وارد شود، بیش از آنچه از آیه «وَ ما کُنّا مُعذِّبینَ حَتَّی نَبعَث رَسولاً»(28) از دیرباز مورد توجه علما قرار داشته است، این مطلب را به دست می دهد که قرآن قله هایی از علم را بیان کرده و همچون علامتی بر سر راه بشر قرار داده و عقول بشری باید در پرتو راهنماهای ائمه(علیه السلام)پله های ترقی را بپیماید و با به وجود آوردن صدها کتاب فلسفی به آن قله ها برسد.
نگاهی به آیاتی که در زمینه های دیگر مانند فلسفی(29) از دیرباز مورد توجه علما قرار داشته است، این مطلب را به دست می دهد که قرآن قله هایی از علم را بیان کرده و همچون علامتی بر سر راه بشر قرار داده و عقول بشری باید در پرتو راهنماهایی ائمه(علیهم السلام)پله های ترقی را بپیماید و با به وجود آوردن صدها کتاب فلسفی به آن قله ها برسد.
در علوم دیگر نیز باید به دنبال چنین نگاه و قواعدی بود. یعنی قوانینی سترگ که قله های آن علم به شمار می روند و عقل بشر باید پله های رسیدن به آنها را پیدا کند.

پی نوشت ها :

1. با استفاده از: اسلام و محیط زیست، آیت الله جوادی آملی، مرکز نشر اسراء، چاپ پنجم، قم، زمستان 1388.
2. اشاره به آیه 3سوره مبارکه حدید، «هُوَالاوَّلُ و الآخِرُ والظّاهِرُ و الباطِنُ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیءٍ عَلیم»؛ «اول و آخر، ظاهر و باطن هستی همه اوست و او بر هرچیزی دانا و آگاه است».
3. [و نوح گفت: بر کشتی سوار شوید که] حرکت و ایستادن آن با نام خداست».
4. سوره هود، آیه 40.
5. سوره اعراف، آیه 57 « و او کسی است که باد را به عنوان بشارت دهنده، پیشاپیش رحمت خود فرستاد».
6. سوره نحل، آیه 78.
7. سوره حج، آیه 5.
8. «من لایحضره الفیقه»، ج1، ص 240.
9. سوره نحل: 16، آیه ی 44.
10. «ذلک القرآن فَاستَنطِقُوهُ...»، نهج البلاغه، خ 158.
11. امام رضا(علیه السلام): «عَلَینا إِلقاءُ الأصُولِ وَ عَلَیکم التَّفریعُ» «وسایل الشیعه، ج27، ص62.
12. «و یُثیرُوا لَهُم دَفائِنَ العُقُول»، «نهج البلاغه»، خ1.
13. سوره طه، آیه 50.
14. «وسائل الشیعه»، ج1، ج245.
15. ر. ک: «اسلام و محیط زیست»، ص113.
16. به عنوان نمونه: سوره فصلت: 41، آیه 11؛ «ثُّمَّ استَوی الَی السَّماء وَ هِیَ دُخانٌ فَقالَ لَها و للاَرضَ ائتِیا طَوعاً اَو کَرهاً قالَتا اتَینَا طائعینَ». سوره تکویر؛ 81، آیه 1-3. اذَا الشَّمسُ کُوِّرَت* وَ اذَّاالنُّجُومُ انکَدَرَت* و اذَا الجِبالُ سُیِّرَت.
17. به عنوان نمونه : سوره حجر: 15، آیه 22؛ «وَ اَرسلنَا الرِّیاحَ لَواقحَ فَانزَلنا مِنَ السِّماء ماءً».
18. به عنوان نمونه: سوره رعد: 13، آیه 2؛ «اللهُ الّذی رَفَعَ السَّماواتِ بِغَیرِ عَمَدٍ تَرَونَها ثُمَّ استَوی عَلیَ العَرش».
19. به عنوان نمونه: سوره حجر: 15، آیه 16؛ «ولقد جعلنا فی السماء بروجاً و زَیَّنَّاها لِلنّاظِرینَ».
20. به عنوان نمونه: سوره رعد: 13، آیه 4؛ «وَ فِی الارضِ قِطعٌ مُتَجاوِراتٌ».
21. به عنوان نمونه: سوره الرحمن، 55، آیه 19-24؛ مرَجَ البَحرَینِ یَلتَقیان * بَینَهُما بَرزَخٌ لا یَبغیانِ * فَبَأیّ ءالاءِ رَبَّکُمَا تُکَذِّبان * یخرُجُ مِنهُمَا اللَّؤلؤ وَ المَرجانُ * فَبَایّ ءالاء رَبِّکُما تُکَذِّبان * و لَهُ الجَوارِ المنشَاتُ فِی البَحرِ کاَلاعلام.
22. سوره سبا: 34، آیه 11.
23. سوره نمل: 27، آیه 44.
24. سوره کهف 18، آیه 95-97.
25. ر. ک: سوره نحل آیات 12به بعد.
26. سوره ملک، 67، آیه 15.
27. سوره نحل، آیه 65، «خداوند از آسمان آبی را فرستاد که زمین را پس از مرگش زنده کرد».
28. سوره اسراء، آیه 15.
29. «اگر در آنها [زمین و آسمان] جز خدا، خدایانی [دیگر] وجود داشت، قطعاً [زمین و آسمان] تباه می شد». سوره انبیاء: 21، آیه 22. «اگر [پیشامد] خوبی به آنان برسد، می گویند: «این از جانب خداست، و چون صدمه به ایشان برسد، می گویند: «این از طرف توست» بگو: «همه از جانب خداست.... * هرچه از خوبیها به تو می رسد از خداست و آنچه از بدی به تو می رسد از خود توست». سوره نساء: 3، آیه ی 78-79.

منبع: نشریه طرح ولایت شماره 2

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط