ترجمه: نیره اقبالیان
آیا جانوری در این دنیا وجود دارد که بخواهد خورده شود و با صدای بلند بگوید « بیایید مرا بخورید» اگر چنین باشد بسیاری از مسائل و مشکلات اخلاقی در رابطه با مصرف گوشت و... از بین می رود.
بیشتر موجودات دنیا دوست ندارند که خورده شوند و بسیاری برای اجتناب از خورده شدن، تلاش فوق العاده ای کرده و دست به هر کاری می زنند. برخی از راهبردهای دفاعی به خوبی شناخته شده اند: ماهی ها و پرندگان به صورت دسته جمعی در کنار هم قرار می گیرند تا در امان باشند، صاریغ ها (1) که جانوران کیسه دار بومی استرالیا می باشند خودشان را به مردن می زنند، زنبورها نیش می زنند و راسوهای بدبوی آمریکایی (2) مایعی ترشح می کنند که به قدری ناخوشایند و تهوع آور است که افرادی که در معرض آن قرار می گیرند، تقریباً همیشه به حال تهوع می افتند.
با این حال تمام این واکنش ها بسیار هوشمندان و بسیار خطرناک هستند. تعداد بسیار زیادی از حقه ها و کلک های دیگری که حتی عجیب تر هم هستند، وجود دارند که جانوران استفاده می کنند تا مزاحمین خود را متقاعد سازند که سراغ جانور دیگری بروند.
اما اگر شما هیچ وسیله زخم زننده مشخص و آشکاری نداشته باشید چطور؟ در نگاه اول، یک سمندر آبی 30 سانتی متری با دنده های برجسته تیز (3) به اندازه کافی بی ضرر و کم خطر به نظر می رسد، اما این جانور، یک سلاح مخفی با خود حمل می کند. دنده های او دارای نوک های تیز نیزه مانندی هستند و هنگامی که در معرض حمله قرار می گیرد پشت خود را قوس داده و آنها را از پوست خود به بیرون پرتاب می کند.
این تیغ ها دو برابر خطرناکند، چون این سمندر آبی دارای دنده های تیز، درست مانند بسیاری از جانوران خانواده خود، مایع شیری مانند سمی ای را نیز بر روی پوست خود ترشح می کند. هنگامی که تیغ ها از پوست عبور می کنند به این سم آغشته می شوند.
« جوزف وایزگرام» در دانشگاه وین، به مدت چند سال به مطالعه بر روی این سمندرهای آبی پرداخته و در اوایل سال قبل او و گروهش تأیید کردند که هر بار این روند هولناک طی می شود، واقعاً دنده ها دوباره از پوست خارج می شوند. هیچ منفذ یا سوراخی بر روی پوست وجود ندارد تا دنده ها به آرامی از آن به طرف بیرون بیایند.
ترفند مشابهی توسط یک نوع قورباغه کرک دار (4) که زیستگاه آن به صورت بومی در کامرون می باشد، به کار گرفته می شود. او دارای چنگک های منقبض شونده ای بر روی پاهای عقبی خود، درست مانند پنجه های گربه است. این چنگک ها از استخوان ساخته شده و به وسیله تکه کوچکی کلاژن به نوک انگشتان پای قورباغه متصل شده اند.
در شرایط عادی این چنگک ها به صورت ایمن در داخل پای قورباغه بوده، به صورت مخفی نگاه داشته می شوند - تا اینکه مورد حمله قرار بگیرد، که در این حالت، ناگهان چنگک ها را از انگشتان پا خارج کرده و آنها را از طریق پوست همراه با یک انقباض ماهیچه ای شدید به بیرون می راند. اگر شکارچی همچنان ادامه داده و پافشاری کند، قورباغه با پای خود ضربه زده و به شدت تلاش می کند، در حالی که با چنگک های فوری به دشمن خود به سرعت ضربه زده و او را زخمی می کند.
این فرآیند برای بعضی از مارها، تقریباً عادی و همیشگی است. مارهای نردبانی اسپانیایی (6) می توانند از این طریق که بدن خود را به شدت حرکت داده و بچرخانند، دم خود را جدا کنند.
بعضی از مارمولک ها تا یک مرحله بیشتر پیش می روند. آنها دارای دم هایی با رنگ های درخشان هستند که پس از اینکه از بدن آنها جدا شدند، همچنان به حرکت کردن به این طرف و آن طرف ادامه می دهند، احتمالاً برای اینکه شکارچی را گمراه کنند. مارمولک پنج خط دار (7) با یک دم آبی رنگی که دارای الکتریسیته بوده و به بدن راه راه زرد و مشکی او چسبیده است، مثال خوبی است.
اختاپوس ها، خرچنگ ها و عنکبوت ها نیز می توانند اعضای بدن خود را جدا کنند. اما قهرمانان واقعی جدا کننده های اعضای بدن، خیارهای دریایی اند، موجوداتی لوبیایی شکل از خانواده ستاره دریایی که بر روی بستر دریا زندگی می کنند. هنگامی که وحشت زده می شوند، از طریق پرتاب لوله هایی که سیستم تنفسی آنها را تشکیل می دهند از قسمت انتهایی بدن خود، قسمت هایی از بدن خود را بریده و جدا می کنند. حتی ممکن است آنها کار را یکسره کرده و سیستم گوارشی خود را نیز جدا کرده و به بیرون بیندازند. این لوله ها چسبناک بوده و هر شکارچی احتمالی ای را گیر می اندازند. این کار، به نظر خودکشی می رسد اما خیار دریایی طی چند هفته، مجدداً اعضا و اندام های خود را رشد می دهد.
هنوز هم بهترین راه حل این است که حیوانات بتوانند شکارچیان را از راه دور بترسانند، اما برای این کار به علم حرکت اجسام پرتابی در هوا نیاز دارند. چهار گروه از سوسک ها که همگی آنها به عنوان سوسک های بمب افکن شناخته شده اند، توانسته اند این عمل را به صورت یک مهارت در خود پرورش بدهند.
این سوسک ها در قسمت میانی بدن خود، دارای غددی هستند که می توانند پالس های پرتابی سریعی از مایع داغ قلیایی را پرتاب کنند. هر غده، دارای دو مجرا می باشد، یکی حاوی مخلوطی از هیدروکینون ها و پراکسید هیدروژن، دیگری حاوی آنزیم های مختلف. زمانی که این دو با یکدیگر مخلوط می شوند، یک سری واکنش های شدید روی می دهند، از جمله تبدیل پراکسید هیدروژن به اکسیژن و آب. این واکنش ها، این مخلوط را تا نقطه جوش آن گرم کرده، از قسمت عقب بدن سوسک، همراه با صدای انفجاری خفیف که قابل شنیدن است، به بیرون می باشند. کینون ها از جمله محصولات این واکنش هستند که حتی زمانی که سرد باشد، بسیاری از گونه ها آن را دفع کننده و سمی می یابند.
این سوسک ها، پرتاب کننده های خوبی هستند. سوسک بمب افکن آفریقایی (9) می تواند با دقت بسیار زیاد در هر جهتی نشانه گیری کند. برخی از گونه ها، برآمدگی هایی بر روی قسمت میانی بدن خود دارند که به عنوان راهنمای شروع، عمل می کند.
شلیک های سوزاننده سوسک های بمب افکن، سلاح های بسیار ترسناکی هستند، اما آنها نفرت انگیزترین سلاح نیستند. به طور قطع این تمایز باید مربوط به مارمولک های شاخک دار باشد، تنها مهره دارانی که خون خودشان را به سمت شکارچیان پرتاب می کنند. مارمولک شاخک دار تگزاسی(10) غالباً برای محافظت از خود، به حربه استتار و پوست خاردار خود متوسل می شود. اما اگر این فشار تبدیل به هل دادن شود، این جانور می تواند فواره هایی از خون سمی را از چشمان خود به بیرون پرتاب کند ( این مارمولک از مورچه های سمی تغذیه می کند و سموم شکار خود را در جریان خون خود جمع می کند). اما این ساز و کار، آن طورها که که ترسناک و نیرومند به نظر می رسد، کاملاً هم مؤثر نیست: مارمولک ها اغلب توسط موش های گوشتخوار خورده می شوند.
در آخرین اما نه کم اهمیت ترین نمونه، فقط می توان به صورت کاملاً آشکار، لاشخور ترکیه ای (11) را مورد تحسین قرار داد که با شکارچیان احتمالی از طریق بالا آوردن گوشت فاسد نیمه هضم شده برخورد می کند. « لاورنس ایگل». اکولوژیست از تحقیقات زمین شناختی می گوید: این مطمئناً یکی از وحشتناک ترین بوهایی است که من در طبیعت با آن برخورد داشته ام." او کسی است که معتقد است این ترفند می تواند یا برای دفع کردن و راندن شکارچی باشد، یا برای کم کردن وزن لاشخور تا به او امکان پرواز کردن و دور شدن را بدهد یا این که به سادگی یک وعده غذایی جایگزین برای شکارچی فراهم کند.
گیاهان که ظاهراً غیرفعال به نظر می رسند، در تمام اوقات این کار را انجام می دهند. هنگامی که جانوران گیاهخوار با سر و صدای زیاد، شروع به خوردن برگ های آنها می کنند، گیاهان می توانند مخلوطی از مواد شیمیایی که مواد فرار برگ سبز (12) نامیده می شوند در هوای اطراف، آزاد کنند. گیاهان تنباکو، به ویژه بسیار زیرک و فریب دهنده هستند. این گیاهان زمانی که مورد حمله کرم درخت شاخک دار تنباکو قرار می یگرند، مواد فرار برگ سبز، را آزاد می کنند که حشراتی به نام حشرات چشم درشت را جذب می کنند که در اطراف آن پرواز کرده و کرم های درخت بیچاره را می خورند.
جانوران دریایی تک سلولی به نام داینو فلاژله ها (13) در این ارتباط یک چرخش فریب کارانه دارند. زمانی که شکارچی ظاهر می شود، آنها اغلب شروع به درخشیدن می کنند - راهبردی که ظاهراً خودکشی به نظر می رسد. در برخی موارد، داینو فلاژله ها کمی به صورت مقطع حالت درخشنده پیدا کرده، شکارچی را دچار وحشت می کنند. اما در سایر موارد به طور مداوم و مستمر می درخشند. در هر دوی این روشها، شکارچیان اغلب عقب نشینی می کنند. اما چرا این اتفاق می افتد؟ مشخص شده است که این حالت درخشندگی، شکارچیان بزرگ تر دیگری را جذب می کند که احتمالاً قصد آنها حمله به شکارچیان اول است تا به داینوفلاژله ها. در حقیقت آنها از یک سیاست تخریبی که مورد تأیید هر دو طرف باشد تبعیت و پیروی می کنند؛ هر شکارچی ای که تلاش می کند تا از داینوفلاژله ها برای خود غذا تهیه کند احتمالاً خودش باید خورده شود.
این دقیقاً کاری است که جنس ماده موش خرماهای زمینی کالیفرنیا(14) انجام می دهند تا خودشان را از شکارچیان خزنده خود مخفی سازند. بعد از اینکه خوب پوست مار را جویدند، خود و بچه هایشان را لیس می زنند تا بوی مار زنگی به همه جوانب بدن آنها مالیده شود - و به نظر می رسد که این روش جواب می دهد. در سال 2006، « باربارا کلوکاس » در دانشگاه واشنگتن نشان داد که مارهای زنگی نسبت به تکه های کاغذ فیلتری که هم بوی مار و هم بوی موش خرما را می دادند، در مقایسه با کاغذهایی که فقط بوی موش خرما می دادند، رغبت و علاقه کمتری داشتند و چنین مطرح کرد که این رفتار موش خرماها واقعاً از آنها محافظت می کند. کلوکاس می گوید سنجاب های راه راه (15) نیز چیزی به بدن خودشان می مالند و رفتار مشابه در ارتباط با بوی بدن شکارچی، در موش های صحرایی و موش ها ملاحظه شده است.
در حال حاضر، کلوکاس و همکارانش گامی فراتر برداشته و تلاش می کنند تا بفهمند که این رفتار عجیب، چگونه شکل گرفته است. او متوجه می شود که بسیاری از جوندگان، شکارچیان خود را گاز می گیرند و هنگامی که استرس پیدا می کنند پوست و موهای بدن خود را نیز لیس زده و تمیز می کنند. بنابراین، این موضوع که یک جونده از دوران قدیم احتمالاً یک شکارچی را گاز می گرفته و در طی این فرآیند، بوی آن را گرفته و سپس به طور غریزی آن را روی تمام موهای بدن خود پخش می کرده است، منطقی به نظر می رسد. این کار، می تواند بعدها به صورت همین رفتار مالیدن بر روی بدن که امروزه شاهد آن هستیم تکامل پیدا کرده باشد.
مورچه ها نیز به صورت دسته جمعی زندگی می کنند که در آن هزاران هزار کارگر عقیم فقط از یک ملکه که در حال جفت گیری است محافظت می کنند. بسیاری از گونه های مورچه های اجتماعی اقدام به خودکشی ناگهانی می کنند که مورچه نجار(16) یکی از بدترین آنهاست. مورچه های کارگر دارای غده های به شدت متراکم بزرگ شده ای هستند که به سمت پایین در طول بدن آنها جریان دارند. زمانی که مورد حمله قرار می گیرند، این غده ها را به سمت بیرون ترکانده، موادی را که حالت چسبناک و لزج دارند به بیرون، می پاشند.
این مایع لزج و چسبناک حرکت مهاجمین را کند کرده و آرواره های دهان حشره را به هم می چسباند. این مایع هم چنین حاوی مواد شیمیایی سوزاننده و خورنده است. مورچه های کارگری که از هم پاشیده و متلاشی می شوند معمولاً می میرند، اما از جمعیت مورچه ها، محافظت می کنند.
موریانه ها نیز به این ترتیب عمل می کنند. گونه گلابیترمز سولفوریوس (17) در آسیای جنوبی زندگی می کند، جایی موریانه های آن بسیار پرخطرند. آنها غده های بزاقی بزرگی دارند که مایع زرد رنگی تولید می کنند که به سرعت دلمه و منعقد شده و مهاجمین را در خودگیر می اندازد. در صورتی که موریانه ها بیش از اندازه دچار هیجان شوند، دچار انقباضات شدیدی شده و دیواره ی بدن خود را منفجر کرده، مایع را به مخالفین خود اسپری می کنند.
منبع: نشریه دانشمند، شماره 585.
بیشتر موجودات دنیا دوست ندارند که خورده شوند و بسیاری برای اجتناب از خورده شدن، تلاش فوق العاده ای کرده و دست به هر کاری می زنند. برخی از راهبردهای دفاعی به خوبی شناخته شده اند: ماهی ها و پرندگان به صورت دسته جمعی در کنار هم قرار می گیرند تا در امان باشند، صاریغ ها (1) که جانوران کیسه دار بومی استرالیا می باشند خودشان را به مردن می زنند، زنبورها نیش می زنند و راسوهای بدبوی آمریکایی (2) مایعی ترشح می کنند که به قدری ناخوشایند و تهوع آور است که افرادی که در معرض آن قرار می گیرند، تقریباً همیشه به حال تهوع می افتند.
با این حال تمام این واکنش ها بسیار هوشمندان و بسیار خطرناک هستند. تعداد بسیار زیادی از حقه ها و کلک های دیگری که حتی عجیب تر هم هستند، وجود دارند که جانوران استفاده می کنند تا مزاحمین خود را متقاعد سازند که سراغ جانور دیگری بروند.
فهمیدن نکته
زخمی کردن یک شکارچی با یک سلاح تهاجمی، یک راهبرد دفاعی آزموده شده است؛ هزاران حیوان و گیاه با شاخ ها، خارها و نیش ها پوشیده شده اند. هیچ یک از افرادی که برای خوردن میوه انجیر تیغ دار یا یک جوجه تیغی تلاش کرده اند نمی توانند دچار چنین توهمی باشند که غذای ساده و راحتی تهیه می کنند.اما اگر شما هیچ وسیله زخم زننده مشخص و آشکاری نداشته باشید چطور؟ در نگاه اول، یک سمندر آبی 30 سانتی متری با دنده های برجسته تیز (3) به اندازه کافی بی ضرر و کم خطر به نظر می رسد، اما این جانور، یک سلاح مخفی با خود حمل می کند. دنده های او دارای نوک های تیز نیزه مانندی هستند و هنگامی که در معرض حمله قرار می گیرد پشت خود را قوس داده و آنها را از پوست خود به بیرون پرتاب می کند.
این تیغ ها دو برابر خطرناکند، چون این سمندر آبی دارای دنده های تیز، درست مانند بسیاری از جانوران خانواده خود، مایع شیری مانند سمی ای را نیز بر روی پوست خود ترشح می کند. هنگامی که تیغ ها از پوست عبور می کنند به این سم آغشته می شوند.
« جوزف وایزگرام» در دانشگاه وین، به مدت چند سال به مطالعه بر روی این سمندرهای آبی پرداخته و در اوایل سال قبل او و گروهش تأیید کردند که هر بار این روند هولناک طی می شود، واقعاً دنده ها دوباره از پوست خارج می شوند. هیچ منفذ یا سوراخی بر روی پوست وجود ندارد تا دنده ها به آرامی از آن به طرف بیرون بیایند.
ترفند مشابهی توسط یک نوع قورباغه کرک دار (4) که زیستگاه آن به صورت بومی در کامرون می باشد، به کار گرفته می شود. او دارای چنگک های منقبض شونده ای بر روی پاهای عقبی خود، درست مانند پنجه های گربه است. این چنگک ها از استخوان ساخته شده و به وسیله تکه کوچکی کلاژن به نوک انگشتان پای قورباغه متصل شده اند.
در شرایط عادی این چنگک ها به صورت ایمن در داخل پای قورباغه بوده، به صورت مخفی نگاه داشته می شوند - تا اینکه مورد حمله قرار بگیرد، که در این حالت، ناگهان چنگک ها را از انگشتان پا خارج کرده و آنها را از طریق پوست همراه با یک انقباض ماهیچه ای شدید به بیرون می راند. اگر شکارچی همچنان ادامه داده و پافشاری کند، قورباغه با پای خود ضربه زده و به شدت تلاش می کند، در حالی که با چنگک های فوری به دشمن خود به سرعت ضربه زده و او را زخمی می کند.
دم من را بخور
اگر شیر، آرواره های خود را اطراف بازوی شما قفل کرده باشد، ممکن است بخواهید با قربانی کردن آن عضو، فرار کنید و جان خود را نجات دهید. این راهبردی است که در دنیای طبیعت و حیات وحش چندان هم غیرمرسوم نیست. بسیاری از حیوانات عمداً خودشان از خیر اعضا یا دم خود می گذرند و اجازه می دهند که از بدنشان جدا شوند تا دیگر اعضای بدن خود را نجات دهند، فرایندی که اتوتومی [= جدا شدن خود به خود اعضا از بدن حیوان](5) نامیده می شود. در بسیاری از موارد، بعد از مدتی جانور مجدداً قسمت از دست داده بدن خود را به وجود آورده و رشد می دهد. مارمولک ها و مارها، شناخته ترین جانورانی هستند که قادر به انجام فرآیند اتوتومی می باشند، اما به هیچ وجه، حرفه ای ترین آنها در این زمینه نیستند.این فرآیند برای بعضی از مارها، تقریباً عادی و همیشگی است. مارهای نردبانی اسپانیایی (6) می توانند از این طریق که بدن خود را به شدت حرکت داده و بچرخانند، دم خود را جدا کنند.
بعضی از مارمولک ها تا یک مرحله بیشتر پیش می روند. آنها دارای دم هایی با رنگ های درخشان هستند که پس از اینکه از بدن آنها جدا شدند، همچنان به حرکت کردن به این طرف و آن طرف ادامه می دهند، احتمالاً برای اینکه شکارچی را گمراه کنند. مارمولک پنج خط دار (7) با یک دم آبی رنگی که دارای الکتریسیته بوده و به بدن راه راه زرد و مشکی او چسبیده است، مثال خوبی است.
اختاپوس ها، خرچنگ ها و عنکبوت ها نیز می توانند اعضای بدن خود را جدا کنند. اما قهرمانان واقعی جدا کننده های اعضای بدن، خیارهای دریایی اند، موجوداتی لوبیایی شکل از خانواده ستاره دریایی که بر روی بستر دریا زندگی می کنند. هنگامی که وحشت زده می شوند، از طریق پرتاب لوله هایی که سیستم تنفسی آنها را تشکیل می دهند از قسمت انتهایی بدن خود، قسمت هایی از بدن خود را بریده و جدا می کنند. حتی ممکن است آنها کار را یکسره کرده و سیستم گوارشی خود را نیز جدا کرده و به بیرون بیندازند. این لوله ها چسبناک بوده و هر شکارچی احتمالی ای را گیر می اندازند. این کار، به نظر خودکشی می رسد اما خیار دریایی طی چند هفته، مجدداً اعضا و اندام های خود را رشد می دهد.
ترشح حشرات (8)
جنگ افزارهای شیمیایی در بیشتر جوامع انسانی مورد انزجار است. اما به کارگیری مواد شیمیایی و مضر توسط حیوانات و جانوران امر طبیعی است. بسیاری از گونه ها، به عنوان نمونه قورباغه های دارای نیش های زهرآگین در آمریکای جنوبی به سادگی بدن خود را از سموم کشنده و مرگبار، پر می کنند. آنها مرگبار بودن خود را با رنگ های درخشان معمولاً به رنگ های زرد و مشکی - نمایان می کنند تا شکارچیان متوجه شوند و مسیر خود را تغییر دهند.هنوز هم بهترین راه حل این است که حیوانات بتوانند شکارچیان را از راه دور بترسانند، اما برای این کار به علم حرکت اجسام پرتابی در هوا نیاز دارند. چهار گروه از سوسک ها که همگی آنها به عنوان سوسک های بمب افکن شناخته شده اند، توانسته اند این عمل را به صورت یک مهارت در خود پرورش بدهند.
این سوسک ها در قسمت میانی بدن خود، دارای غددی هستند که می توانند پالس های پرتابی سریعی از مایع داغ قلیایی را پرتاب کنند. هر غده، دارای دو مجرا می باشد، یکی حاوی مخلوطی از هیدروکینون ها و پراکسید هیدروژن، دیگری حاوی آنزیم های مختلف. زمانی که این دو با یکدیگر مخلوط می شوند، یک سری واکنش های شدید روی می دهند، از جمله تبدیل پراکسید هیدروژن به اکسیژن و آب. این واکنش ها، این مخلوط را تا نقطه جوش آن گرم کرده، از قسمت عقب بدن سوسک، همراه با صدای انفجاری خفیف که قابل شنیدن است، به بیرون می باشند. کینون ها از جمله محصولات این واکنش هستند که حتی زمانی که سرد باشد، بسیاری از گونه ها آن را دفع کننده و سمی می یابند.
این سوسک ها، پرتاب کننده های خوبی هستند. سوسک بمب افکن آفریقایی (9) می تواند با دقت بسیار زیاد در هر جهتی نشانه گیری کند. برخی از گونه ها، برآمدگی هایی بر روی قسمت میانی بدن خود دارند که به عنوان راهنمای شروع، عمل می کند.
شلیک های سوزاننده سوسک های بمب افکن، سلاح های بسیار ترسناکی هستند، اما آنها نفرت انگیزترین سلاح نیستند. به طور قطع این تمایز باید مربوط به مارمولک های شاخک دار باشد، تنها مهره دارانی که خون خودشان را به سمت شکارچیان پرتاب می کنند. مارمولک شاخک دار تگزاسی(10) غالباً برای محافظت از خود، به حربه استتار و پوست خاردار خود متوسل می شود. اما اگر این فشار تبدیل به هل دادن شود، این جانور می تواند فواره هایی از خون سمی را از چشمان خود به بیرون پرتاب کند ( این مارمولک از مورچه های سمی تغذیه می کند و سموم شکار خود را در جریان خون خود جمع می کند). اما این ساز و کار، آن طورها که که ترسناک و نیرومند به نظر می رسد، کاملاً هم مؤثر نیست: مارمولک ها اغلب توسط موش های گوشتخوار خورده می شوند.
در آخرین اما نه کم اهمیت ترین نمونه، فقط می توان به صورت کاملاً آشکار، لاشخور ترکیه ای (11) را مورد تحسین قرار داد که با شکارچیان احتمالی از طریق بالا آوردن گوشت فاسد نیمه هضم شده برخورد می کند. « لاورنس ایگل». اکولوژیست از تحقیقات زمین شناختی می گوید: این مطمئناً یکی از وحشتناک ترین بوهایی است که من در طبیعت با آن برخورد داشته ام." او کسی است که معتقد است این ترفند می تواند یا برای دفع کردن و راندن شکارچی باشد، یا برای کم کردن وزن لاشخور تا به او امکان پرواز کردن و دور شدن را بدهد یا این که به سادگی یک وعده غذایی جایگزین برای شکارچی فراهم کند.
درخواست کمک از بزرگ ترها
" من برادر بزرگم را برایت می آورم" و " پدر من از پدر تو بزرگ تر است ". این تهدیدها در بازی های کودکانه برای بسیاری از ما در برخی مقاطع جواب داده و به طور شگفت انگیزی در طبیعت نیز رایج اند. اگر شما نتوانید خودتان با یک شکارچی مبارزه کنید، فکر خوبی خواهد بود که کسی را صدا بزنید که از پس این کار برآید.گیاهان که ظاهراً غیرفعال به نظر می رسند، در تمام اوقات این کار را انجام می دهند. هنگامی که جانوران گیاهخوار با سر و صدای زیاد، شروع به خوردن برگ های آنها می کنند، گیاهان می توانند مخلوطی از مواد شیمیایی که مواد فرار برگ سبز (12) نامیده می شوند در هوای اطراف، آزاد کنند. گیاهان تنباکو، به ویژه بسیار زیرک و فریب دهنده هستند. این گیاهان زمانی که مورد حمله کرم درخت شاخک دار تنباکو قرار می یگرند، مواد فرار برگ سبز، را آزاد می کنند که حشراتی به نام حشرات چشم درشت را جذب می کنند که در اطراف آن پرواز کرده و کرم های درخت بیچاره را می خورند.
جانوران دریایی تک سلولی به نام داینو فلاژله ها (13) در این ارتباط یک چرخش فریب کارانه دارند. زمانی که شکارچی ظاهر می شود، آنها اغلب شروع به درخشیدن می کنند - راهبردی که ظاهراً خودکشی به نظر می رسد. در برخی موارد، داینو فلاژله ها کمی به صورت مقطع حالت درخشنده پیدا کرده، شکارچی را دچار وحشت می کنند. اما در سایر موارد به طور مداوم و مستمر می درخشند. در هر دوی این روشها، شکارچیان اغلب عقب نشینی می کنند. اما چرا این اتفاق می افتد؟ مشخص شده است که این حالت درخشندگی، شکارچیان بزرگ تر دیگری را جذب می کند که احتمالاً قصد آنها حمله به شکارچیان اول است تا به داینوفلاژله ها. در حقیقت آنها از یک سیاست تخریبی که مورد تأیید هر دو طرف باشد تبعیت و پیروی می کنند؛ هر شکارچی ای که تلاش می کند تا از داینوفلاژله ها برای خود غذا تهیه کند احتمالاً خودش باید خورده شود.
بوی مناسب دادن
هنگامی که به روش استتار و مخفی شدن فکر می کنیم، این روش معمولاً مربوط به گربه های بزرگی است که طرح های پیچیده ای بر روی بدنشان دارند یا احتمالاً حشراتی که شبیه به فضولات پرنده به نظر می رسند. اما موضوع موش خرمایی که در حال جویدن پوست جدا شده از یک مار زنگی است که پس از فرآیند پوست اندازی مار به جا مانده است، چیست؟این دقیقاً کاری است که جنس ماده موش خرماهای زمینی کالیفرنیا(14) انجام می دهند تا خودشان را از شکارچیان خزنده خود مخفی سازند. بعد از اینکه خوب پوست مار را جویدند، خود و بچه هایشان را لیس می زنند تا بوی مار زنگی به همه جوانب بدن آنها مالیده شود - و به نظر می رسد که این روش جواب می دهد. در سال 2006، « باربارا کلوکاس » در دانشگاه واشنگتن نشان داد که مارهای زنگی نسبت به تکه های کاغذ فیلتری که هم بوی مار و هم بوی موش خرما را می دادند، در مقایسه با کاغذهایی که فقط بوی موش خرما می دادند، رغبت و علاقه کمتری داشتند و چنین مطرح کرد که این رفتار موش خرماها واقعاً از آنها محافظت می کند. کلوکاس می گوید سنجاب های راه راه (15) نیز چیزی به بدن خودشان می مالند و رفتار مشابه در ارتباط با بوی بدن شکارچی، در موش های صحرایی و موش ها ملاحظه شده است.
در حال حاضر، کلوکاس و همکارانش گامی فراتر برداشته و تلاش می کنند تا بفهمند که این رفتار عجیب، چگونه شکل گرفته است. او متوجه می شود که بسیاری از جوندگان، شکارچیان خود را گاز می گیرند و هنگامی که استرس پیدا می کنند پوست و موهای بدن خود را نیز لیس زده و تمیز می کنند. بنابراین، این موضوع که یک جونده از دوران قدیم احتمالاً یک شکارچی را گاز می گرفته و در طی این فرآیند، بوی آن را گرفته و سپس به طور غریزی آن را روی تمام موهای بدن خود پخش می کرده است، منطقی به نظر می رسد. این کار، می تواند بعدها به صورت همین رفتار مالیدن بر روی بدن که امروزه شاهد آن هستیم تکامل پیدا کرده باشد.
تاکتیک های پر خطر
رفتار خودکشی گونه، اغلب در آن دسته از جانوران اجتماعی دیده می شود که در گروه های دارای وابستگی شدید زندگی می کنند. زنبورهای عسل یک مثال معمول در این باره اند. آنها مهاجمین را نیش می زنند تا کندوهای خود را نجات دهند، حتی با این که این کار، معمولاً منجر به یک آسیب کشنده و مرگبار در داخل بدن آنها شود.مورچه ها نیز به صورت دسته جمعی زندگی می کنند که در آن هزاران هزار کارگر عقیم فقط از یک ملکه که در حال جفت گیری است محافظت می کنند. بسیاری از گونه های مورچه های اجتماعی اقدام به خودکشی ناگهانی می کنند که مورچه نجار(16) یکی از بدترین آنهاست. مورچه های کارگر دارای غده های به شدت متراکم بزرگ شده ای هستند که به سمت پایین در طول بدن آنها جریان دارند. زمانی که مورد حمله قرار می گیرند، این غده ها را به سمت بیرون ترکانده، موادی را که حالت چسبناک و لزج دارند به بیرون، می پاشند.
این مایع لزج و چسبناک حرکت مهاجمین را کند کرده و آرواره های دهان حشره را به هم می چسباند. این مایع هم چنین حاوی مواد شیمیایی سوزاننده و خورنده است. مورچه های کارگری که از هم پاشیده و متلاشی می شوند معمولاً می میرند، اما از جمعیت مورچه ها، محافظت می کنند.
موریانه ها نیز به این ترتیب عمل می کنند. گونه گلابیترمز سولفوریوس (17) در آسیای جنوبی زندگی می کند، جایی موریانه های آن بسیار پرخطرند. آنها غده های بزاقی بزرگی دارند که مایع زرد رنگی تولید می کنند که به سرعت دلمه و منعقد شده و مهاجمین را در خودگیر می اندازد. در صورتی که موریانه ها بیش از اندازه دچار هیجان شوند، دچار انقباضات شدیدی شده و دیواره ی بدن خود را منفجر کرده، مایع را به مخالفین خود اسپری می کنند.
پی نوشت ها :
1 - Possum
2- skunk
3 - Pleurodeles waltl
4- Trichobatrachus robustus
5- Autotomy
6- Rhinechis scalaris
7- Plestiodon fasciatus(skink)
8-Kaboom
9-Stenaptinus insignis
10-Phrynsoma cornutum
11-Cathartes aura
12-GLVs
13-dinoflagellates
14-Spermophilus beecheyi
15-chipmunk
16-Camponotus cylindricus
17-Globitermes sulphureus
منبع: نشریه دانشمند، شماره 585.