6. محافظت از عواطف انسانی زن
از تفاوت های آشکار بین زن و مرد، تفاوت در میزان عواطف و احساسات است. خداوند متعال، احساسات و عواطف زن را قوی تر و متنوع تر از مرد قرار داده و نقش این عواطف در زندگی انسان بسیار مهم و حیاتی است، به طوری که بدون آن، ادامه زندگی ناممکن می شود. این نقش می تواند از دو جهت باشد: نخست این که منبع مهم و عامل اصلی آرامش و سکون در زندگی زناشویی است، چنان که قرآن کریم می فرماید:« و من ایاتهِ ان خلقَ لکم من انفسکم ازواجاً لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودهً و رحمهً»(1)و از نشانه های او این که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد.بنابراین وجود عاطفه و احساسات در زندگی زن و مرد، عامل اصلی کشش و پیوند بین آن هاست که منبع اصلی آن را خداوند در وجود زن قرار داده است. این عواطف قوی، سبب ایجاد عشق و به تعبیر قرآن، مودّت می شود و همین عشق است که به زندگی انسان حیات و تازگی می بخشد. البته روشن است که این کشش و تمایل شدید زن و مرد به یکدیگر، غیر از کشش غریزی و جنسی است، بلکه نیازی روانی و عاطفی است که آن ها به یکدیگر دارند و در سایه آن آرامش می یابند.
در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است که خداوند پس از آفرینش آدم، حوا را آفرید. آدم پس از آگاهی از آفرینش حوا از پروردگار پرسید: این کیست که قرب و نگاه به او، مایه انس من می شود؟ خداوند فرمود: این بنده من حوا است. آیا دوست داری که با تو بوده و مایه انس تو شود و با تو سخن بگوید و پیرو تو باشد؟ آدم گفت: آری، پروردگارا تا زنده ام سپاس تو بر من لازم است. آن گاه خداوند فرمود: از من او را خواستگاری کن، چون صلاحیت همسری تو را از نظر تأمین شهوت نیز دارد، و خداوند شهوت جنسی را به او بخشید.(2).
از این روایت مشخص می شود که منشأ گرایش او به زن و آرمیدن مرد در سایه انس به زن، مودّت و رحمتی است که خداوند بین آن ها قرار داده است و این مودّت و انس، پیش از ظهور غریزه شهوت جنسی هم در آدم بوده؛ زیرا جریان غریزه بعداً مطرح شد. بنابراین اگر قرآن مودّت و عشق بین زن و شوهر را از نشانه های قدرت خدا می داند، به دلیل اهمیت آن است و همان طور که گفتیم، این مودّت غیر از گرایش غریزی نر به ماده است که در حیوانات هم وجود دارد.
دومین نقش مهم عواطف در زن، مسؤولیت مادری است که آفرینش بر عهده او قرار داده است. مادر شدن که از بزرگ ترین و عالی ترین افتخارات زن است، تعیین کننده نقش اساسی عاطفه در وجود اوست. قرآن از استعداد شگفت انگیز تولیدمثل زن به «قرارٍ مکینٍ»(3)، قرارگاه مطمئن، تعبیر می کند. این استعداد زمانی می تواند فعلیّت یابد که روح و روان زن سرشار از عاطفه باشد؛ زیرا عواطف معجزه آسای زن است که سبب به وجود آمدن انگیزه مادر شدن و پرورش فرزند می شود و در یک کلمه، رمز بقای نسل انسانی است. در واقع زن با تربیت فرزندان، عواطف انسانی را به آن ها منتقل می کند؛ عواطفی که جامعه انسانی سخت به آن نیازمند است و تمام مصیبت ها و مشکلات دنیای کنونی از کمبود آن چشمه می گیرد.
البته مهم این است که بدانیم چگونه باید از این منبع بسیار باارزش حفاظت کرد و در رشد و گسترش آن کوشید تا خرابی و فساد در آن راه نیابد و نسل بشری متضرّر نگردد؟ اسلام یکی از راه های آن را واجب کردن حجاب می داند که، بهترین راه را برای حفظ و بقای عواطف و احساسات باارزش و انسانی زن محسوب می شود؛ عواطفی که اگر در او نابود شود، نه تنها هسته روانی اش را تهدید می کند و او را دچار مشکلات روانی حادّ می سازد، بلکه جامعه انسانی را نیز به نابودی می کشاند.
استاد بزرگوار حضرت آیت الله جوادی آملی، در این مورد سخن جامعی دارد:
اسلام زن را در سایه حجاب و سایر فضایل به صحنه می آورد تا معلم عاطفه، رقت، درمان، لطف، صفا، وفا و مانند آن شود و دنیای کنونی، حجاب را از زن گرفته تا زن به عنوان لعبه به بازار بیاید و غریزه را تأمین کند. زن وقتی با سرمایه غریزه به جامعه آمد، دیگر معلم عاطفه نیست؛ فرمان شهوت می دهد نه دستور گذشت. و لذا در غرب می بینید که کمتر اثری از رحم و شفقت هست و آنچه حاکم است، قدرت است و کشورهای ضعیف حق حیات ندارند. مردم محروم به هیچ وجه حق زندگی ندارند. آنان که سرنشینانی به کمک سفینه ها به فضای دور می فرستند، اما نزدیک ترین محیط از ستم و قهر آنان می سوزد. سرّش در آن است که زنِ منهای عاطفه، دستور غریزه و شهوت می دهد و شهوت، جز کوری و کری، چیزی به همراه ندارد. اما زن به علاوه حجاب، دستور عاطفه می دهد و عاطفه است که بنیان مرصوص، را نگه می دارد. این بنیان مرصوص، به عنوان یک کاخ سربی است؛ هرگز نمی شود کاخی ساخت همه اش از آهن و سنگ سخت باشد، بلکه یک ملات نرم نیز لازم است تا سنگ های سرد و سخت و آهن های متصلّب را در آغوش خود جا بدهد. زن مظهر عواطف و احساسات است و اگر عاطفه را از جامعه گرفتید، مثل آن است که این ملات ها را از لا به لای این دیوارها و آجرها و سنگ ها برداشته اید که رفتن این ملات ها همان، و سقوط آن قصر همان. لذا اسلام اصرار دارد که زن، با حجاب در جامعه بیاید؛ یعنی بیاید، که درس عفت و عاطفه بدهد، نه این که بیاید درس شهوت و غریزه بیاموزاند. این که دیده می شود دنیای استکبار تلاش و کوشش می کند که از غریزه و شهوت مدد بگیرد، برای آن است که می خواهد این ملات نرم را از جا درآورد و این بنیان مرصوص را فرسوده کند. تلاش و کوشش اسلام این است که این ملات را در همان حجاب، به اسم جدار، حفظ کند تا این بنیان مرصوص سالم بماند و اگر دستور عاطفه می دهد، برای آن است که در جای خود قرار گرفته است و اگر از جای خود به درآید ملعبه می شود؛ چه این که آزمون غرب کاملاً آن را نشان داده است.(4)
بنابراین، اگر زنان حجاب و پوشش نداشته باشند و در مقابل مردان حریم خود را حفظ نکنند، به مرور زمان، به موجودات سرد و بی عاطفه تبدیل می شوند که نه تنها از رسیدن به کمال و شکوفایی انسانی باز می مانند، بلکه دچار مشکلات روحی و روانی جبران ناپذیری خواهند شد؛ افزون بر این که تمام جامعه را نیز به ورطه نابودی می کشانند.
7. پایبندی به اصول اخلاق انسانی
یکی از ضروری ترین نیازهای آدمی در رسیدن به سلامت روانی، اخلاق و پایبندی، به اصول آن است. انسان زمانی می تواند به سلامت و آرامش روانی برسد که در سایه ایمان و اخلاق زندگی کند. ایمان به خدا، بزرگ ترین پایگاه درونی هر فرد است که می تواند به تمام اضطراب ها، نگرانی ها و ترس های او خاتمه دهد؛ چنان که قرآن می فرماید :« الا بذکراللهِ تطمئنُ القلوبِ»(5). فقط با یاد خدا دل ها آرام می شود؛ همان آرامشی که نتیجه سلامت روانی فرد است.شرط اصلی پایبندی به اخلاق، پرهیز از سقوط در پرتگاه شهوت های حیوانی است. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در حدیثی، بزرگ ترین زمینه سقوط اخلاق را افتادن مردان و زنان در دام شهوت های جنسی می داند.(6) امام علی علیه السلام نیز در این باره می فرماید:« لولا النساءُ لعُبدالله حقاً حقّاً»(7). اگر بی حجابی و بی بند و باری زنان نبود،( آن قدر ایمان و اخلاق مردم خوب می شد که هیچ کس نافرمانی خدا را نمی کرد) و خداوند حقیقتاً مورد پرستش قرار می گرفت. همچنین امام رضا علیه السلام وجود روابط آزاد بین زن و مرد را علت بسیاری از جنایت ها و مفاسد اخلاقی معرفی می کند.(8)
برای اتقان بیشتر مطلب، به چند روایت دیگر اشاره می کنیم:
قال رسول الله صلی الله علیه و آله:« ما تُرکَ بعدی فتنهٌ اضرّ علی الرجال من النساءِ»(9). پیامبرخدا صلی الله علیه و آله فرمودند: پس از من برای مردان، فتنه ای زیان بارتر از زنان نخواهد بود.
قال رسول الله صلی الله علیه و آله:« اتّقوا النساءَ فانّ ابلیسَ طلّاعٌ رصّادٌ و ما هو بشیئیٍ من فخوفه باوثق لصیده فی الاتقیاء من النساء»(10). پیامبرخدا صلی الله علیه و آله فرمودند: از شیطان بپرهیزید؛ زیرا شیطان( از حالت های درونی شما) بسیار آگاه و در کمین شماست و هیچ یک از دام های وی برای صید پرهیزکاران مانند زنان مورداطمینان نیست.
قال رسول الله صلی الله علیه و آله:« اوثقُ سلاحِ ابلیسَ النساءُ»(11). پیامبرخدا صلی الله علیه و آله فرمودند: محکم ترین سلاح شیطان، زنان هستند.
بنابراین می توان نتیجه گرفت حفظ اخلاق و ایمان جوامع و برقراری صلح و صفا، بستگی زیادی به حفظ حجاب و حریم زن و مرد دارد. این جاست که می توانیم به ارزش حجاب و پوشش زن پی ببریم و آن را عاملی مهم در حفظ اخلاق و راهی برای رسیدن به سلامت روانی بدانیم. ولتر(12) درباره نقش زن در حفظ اخلاق می گوید: وظیفه زنان، تهذیب اخلاق مردان است. نیز از اوست که: زن آفریده شد تا شیرازه سعادت و ارتقای موجودات پیوسته بماند.(13)
به یقین اگر زن حجاب و پوشش مناسب نداشته باشد، عامل به وجود آمدن فساد در جامعه و نابودی اخلاق می شود و زمینه تنزل انسان را به حیوانیّت و متّصف شدن به صفت هایی چون بی وفایی، دروغگویی، حیله گری، تشتّت افکار و غیره به وجود می آورد و باعث می شود که انسان هر جنایتی را انجام دهد. بنابراین، بی حجابی می تواند به بستر مناسبی برای به وجود آمدن بیماری های روانی برای زنان و مردان تبدیل شود.
چنانچه وضعیت کنونی جوامع غربی که پوشش و حجاب از ارزش های زن به شمار نمی آید، گویای این حقیقت است که بر اثر بی حجابی و برهنگی، فساد و فحشا چنان گسترش یافته است که دختران و پسران از خانواده خود هم در امان نیستند و زن که باید مظهر عاطفه و اخلاق باشد، عامل قساوت، بی رحمی، فساد، قتل، آدم ربایی و تجاوز به عنف شده است. اما وقتی ما برای روابط بین زن و مرد، حریم و قانونی چون حجاب قرار دهیم و لذت های جنسی را محصور در خانواده کنیم، هرگز به این مشکلات درمان ناپذیر روانی و روحی مبتلا نمی شویم و بهتر می توانیم زمینه رشد و شکوفا شدن استعدادهای انسانی و رسیدن به سلامت روانی افراد، به ویژه زنان و دختران را آماده کنیم.
8. حفظ استواری خانواده
یکی دیگر از آثار و فواید حجاب که در سلامت روانی زنان تأثیر دارد، نقشی است که در پایبندی همسران به پیمان مقدس ازدواج دارد؛ زیرا حجاب و پوشش باعث می شود زن از نگاه های آلوده مردان هوس باز و گرفتار شدن به دام عشق های آزاد محفوظ بماند و به زندگی و خانواده خود وفادار باشد. در حالی که شیوع بی حجابی و بی بند و باری، باعث می شود شوهران به جای توجه و محبت به همسرانشان، به دنبال لذت جویی از زنان آرایش کرده کوچه و بازار باشند و زنان نیز از جلوه گری و طنازی برای به دام انداختن مردان بیگانه، ابایی نداشته باشند و در نتیجه عشق و علاقه بین همسران از بین رفته و باعث فروپاشی خانواده شود.اهمیت اسلام به حجاب و پوشش از آن جهت است که نظام خانواده از گسستگی حفظ شود و اعضای آن از خطرها و آسیب های روانی بی بند و باری مصون بمانند. در حالی که آزادی زن در جلوه گری و نمایش زیبایی های زنانگی اش، آثار مخرّبی بر سلامت روانی خانواده و به ویژه خودش می گذارد؛ زیرا مفهوم بی حجابی این است که زن مجاز باشد برای هر مردی خودآرایی کند. بدون تردید ادامه این روند باعث می شود زن از خانه بیرون بیاید و آواره کوچه و خیابان گردد. این در حالی است که نشو و نمای نیروی فعّال زن در خانه و خانواده است و تمام استعدادها و قدرت تأثیر شگفتی که زن می تواند در رشد و تعالی جامعه انسانی داشته باشد، در سایه خانه و خانواده شکوفا می شود. به گفته لمبروزو« برای زن نیکوترین دوره زندگانی، همان دوره ای است که همه نیروهای روحی و جسمی او صرف پرداختن به خانواده و جامعه می شود.»(14)
آزاد شدن از قید خانه و خانواده، به معنای از دست دادن آرامش و امنیت روانی است. خانه را مسکن گویند؛ زیرا محل سکونت و آرامش روحی برای انسان است. اگر زن این جای امن و سکون و محل شکوفایی استعدادها و نیروهای درونی اش را از دست داد، آرامش و سلامت روانی خود را نیز از دست می دهد. فشارهای روانی که امروز دامن گیر زنان غربی شده، به این دلیل است که بی بند و باری و داشتن روابط جنسی، سبب شده از زندگی در خانه بیزار شوند، وظیفه مادری خود را فراموش کنند و به جای آن در قید و بند رقابت های زندگی مدرن امروزی بیفتند و تمام ارزش های معنوی خود را فدا کنند.
اینک یکی از نتایج عشق آزاد و تأثیر آن در به خطر انداختن سلامت روانی زنان را یادآوری می کنیم. « در شوروی (سابق)در ضمن نخستین سال ها پس از انقلاب اکتبر، گرایش رسمی به طرف عشق آزاد جلب شد. ... انگلز(15)(فیلسوف و اقتصاددان آلمانی 1895-1825)، زناشویی را یکی از شکل های تاریخی باقی مانده از سرمایه داری می پنداشت. بنابراین در شوروی پیوند آزاد همچون زناشویی، مورد موافقت بود و شناخته می شد و به نسبت گسترش شعور کمونیستی در توده ها، زناشویی بایستی کاملاً از بین می رفت و عشق آزاد جانشین آن می شد. نتیجه این تجربه کاملاً آشکار است؛ خودکشی زنانی که ترک شده بودند، به نسبت، شیوع بیشتری یافت(و) افزایش آهنگ سقط جنین به طور جدی در جمعیت کشور اثر گذاشت و سلامت(جسمی و روانی) تعدادی از زنان را به مخاطره انداخت... به طور غم انگیزی تعداد زیادی از کودکان ترک شده، آدم های خانه به دوش و آواره و جانی، کسانی بودند که از پیوند عشق آزاد به دنیا آمده بودند. خلاصه اتحاد شوروی از دیدگاه اجتماعی شکست تجربه عشق آزاد را پذیرفت»(16).
امروزه ما شاهد تکرار این تجربه تلخ در جوامع غربی هستیم و پیش بینی ویل دورانت از روند بی بند و باری در غرب عملاً تحقق پیدا کرده است. وی در این باره می گوید:
به زودی زمانی خواهد رسید که هیچ مردی نخواهد خواست با زنی که با هم از تپه زندگی بالا رفته بودند، پایین برود و ازدواج بی طلاق چنان نادر خواهد شد که باکره در شب زفاف.(17)
وضع کنونی جوامع غربی بر اثر آزادی بی حد و حصر زنان در خود آرایی و دلبری، از این هم بدتر شده و بر اساس آمارهای موثّق، روز به روز به تعداد ازدواج های غیررسمی افزوده می شود. دکتر مکّیه مزرا درباره آثار مخرّب آزادی روابط زن و مرد بر نظام خانواده، می نویسد:
یکی از آثار بی بند و باری این است که مردان از تشکیل خانواده خودداری می کنند؛ زیرا لذت های جنسی برای آن ها همیشه فراهم است و به آسانی می توانند به آن برسند، بدون آن که بخواهند خود را در قید و بند خانواده و مشکلات آن قرار دهند(18).
بدین ترتیب معلوم می شود که بی حجابی و بی بند و باری تا چه حد می تواند نظام خانواده را متزلزل کند و سلامت روانی اعضای آن را به خطر اندازد. ما در این جا تأثیر بی حجابی را بر تزلزل و فروپاشی خانواده از چند جهت بررسی می کنیم تا معلوم شود چگونه سست شدن ارکان خانواده، باعث از بین رفتن جایگاه زن می شود و نشاط و آرامش او را زیر سؤال می برد.
8-1. تأثیر گسترش فحشا و بی بند و باری در تزلزل خانواده
اگر زنان در جلوه گری و نمایش زیبایی های ظاهری خود در خارج از محدوده خانواده آزاد باشند، چگونه می توانند برای شوهران خود همسری باوفا باشند و در نتیجه مایه خرسندی خود و آرامشگر زندگی آنان باشند؟ آن ها به زودی محبت همسرانشان را از دست می دهند و عشق و صمیمیت، جای خود را به اختلاف و نزاع می دهد و نتیجه آن جز دچار شدن زنان به فشارهای روانی چیز دیگری نیست.فلسفه پوشش و منع کامیابی جنسی از غیر همسر مشروع، از نظر اجتماع خانوادگی این است که همسر قانونی شخص، از لحاظ روانی، عامل خوشبخت کردن او به شمار برود؛ در حالی که در سیستم آزادی کامیابی، همسر قانونی از لحاظ روانی یک نفر رقیب و مزاحم و زندانبان به شمار می رود و در نتیجه کانون خانوادگی بر اساس دشمنی و نفرت پایه گذاری می شود.(19)
برتراند راسل درباره اهمیت پیوندهای خانوادگی می نویسد:
زناشویی نباید از نظرگاه عشق بازی های موقتی نگریسته شود. اگر این عشق های موقتی و زودگذری که در سر راه هر زوج ممکن است قرار گیرد، با تحمل و اندیشه برطرف نگردد، چه بسا که هریک از دو زوج به سوی دیگری متمایل شده و زندگی آن ها در هم ریخته شود و یک زناشویی تازه، شکوفه کند و این زناشویی تازه نیز خود دستخوش عشق زودرس دیگری شود که در صورت تداوم این وضع، چه بسا که به سرعت اساس خانواده مشترک درهم ریخته شود.(20)
خانم لمبروزو نیز می گوید:
بارها دیده شده است در ممالکی که(زن ها) بیشتر طنازی و دلبری می نمایند، مردها نسبت به آن ها بدبین بوده و از قبول زناشویی سرپیچی می کنند و بارها مشاهده شده است که حتی بعد از تشکیل خانواده در اثر آشنایی مردان با این گونه زنان، نفاق و جدایی میان همسرها تولید گشته است.(21)
8-2. افراط در مصرف وسایل آرایشی
از عوارض دیگر بدحجابی در به خطر انداختن کانون محبت خانواده، توجه به مدگرایی و مصرف بی رویه وسایل آرایشی و روی آوردن به کارهایی از قبیل جراحی پلاستیک برای زیباتر شدن و در نتیجه، صرف هزینه های فراوان است که برای بسیاری از مردان پرداخت آن مقدور نیست و یکی از این دو نتیجه را به دنبال دارد: یا باعث جنگ و نزاع همیشگی بین زن و شوهر می شود؛ زیرا مردان غالباً توان پرداخت چنین هزینه های سرسام آوری را ندارند و اگر هم برای مردی پرداخت آن مقدور باشد، خوشایند او نیست؛ چون از این که می بیند باید هزینه زیادی بپردازد تا همسرش در انظار عمومی و برای مردان بیگانه خود را نشان دهد، رنج می برد و از پرداخت آن اکراه دارد؛ و یا زنان از حسرت نداشتن آن غصه می خورند. همه این ها نتیجه ای جز فشارهای روانی برای زنان ندارد.8-3. سردمزاجی جنسی(22)
مطالعات علمی نشان می دهد هرچه زنان در بین انظار عمومی بیشتر برهنه شوند، در آمیزش جنسی سردمزاج تر خواهد بود و کمتر می توانند شوهران خود را به اوج لذت جنسی(23) برسانند. منطقی(1373) در مطالعه خود، تأثیر جاذبه های زنان را در آستانه ادراکی مردان بررسی می کند و نتیجه می گیرد که در اثر رعایت نکردن حجاب و افراط در جلوه گری زنان، آستانه ادراکی مردان تغییر کرده و درک آن ها از زیبایی زنان کمتر می شود. به گفته پاک نژاد(1365)، هرچه انسان ها در برابر یکدیگر عریان تر شوند، سطح برداشت جنسی و سکسی شان، سوز و عشق و جذبه اش کمتر و یک نواخت تر و نزدیک به یکدیگر می گردد و در عمل می بینیم متخصصان مامایی و زنان، زودتر از دیگران، به علت سر و کارشان با اعضای جنسی، با ارگاسم و اوج لذت جنسی وداع می کنند.(24)از بین رفتن لذت جنسی در روابط بین زن و شوهر، اثرات زیان بخشی در روابط خانوادگی آنان گذاشته و به ایجاد تنش و جدایی می انجامد؛ چنان که سعدی نیز در کتاب گلستان در ضمن یک حکایت می گوید:
« زن کز بر مرد بی رضا برخیزد
بس فتنه و جنگ از آن سرا برخیزد»(25)
پینوشتها:
1.روم(30)، 21.
2. ابی جعفرمحمد بن عی الصدوق، علل الشرایع، ص 30.
3.مؤمنون(23)، 13.
4.عبدالله جوادی آملی،زن در آیینه جلال و جمال، ص 372.
5.رعد(13)، 28.
6.قال رسول الله صلی الله علیه و آله: النساء حبائل الشیطان.(نوری، 1988، ج14، ص 159).
7.محمد بن الحسن الحرالعاملی، وسایل الشیعیه، ج20، ص 35.
8. عن الرضا علیه السلام فیما کتب الیه من جواب مسائل: و حرم الله الزنا لما فیه من المفاسد من قتل النفس و ذهاب الانساب و ترک التربیه للاطفال و فساد المواریث و ما اشبه ذلک من وجوه الفساد.(همان، ص 311).
9. ابوالقاسم پاینده، نهج الفصاحه، ص 533.
10. همان، ص 10.
11. همان،ص 970.
12.Voltaire
13. ولتر به نقل از، احمد زرازوندی، افکار جاویدان، ص 81.
14.جنیا لمبروزو، روح زن، حسام شهرئیسی، ص 9.
15.Enjels
16.لپ اینیاس، روان شناسی عشق ورزیدن، کاظم سامی،ص 189.
17. ویل دورانت، لذات فلسفه، عباس زریاب، ص 170.
18.مکیه مزرا، مشکلات المرأه المعاصره، ص 354.
19.مرتضی مطهری، مجموعه آثار( مسأله حجاب)، ص 437.
20. برتراند راسل، زناشویی و اخلاق، مهدی افشار، ص 272.
21. جنیا لمبروزو، روح زن، حسام شهرئیس، ص 47.
22.Frigidity
23.Orgasm
24. سیدرضا پاک نژاد، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج19، ص 39.
25.مصلح الدین شیرازی، گلستان، ص 142.
منبع مقاله:رجبی، عباس،(1388)، حجاب و نقش آن درسلامت روان، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، بهار 1390.
/ج