قدرت و اختیارات شیخعلی خان زنگنه
برای شناخت میزان اقتدار و اختیار شیخعلی خان زنگنه بایستی به منابع مربوطه مراجعه کرد. کمپفر و شاردن برای تعیین میزان قدرت وزیراعظم وقت[102]ابتدا از لغت اعتمادالدوله و وزیراعظم آغازمی کنند. کمپفر می نویسد: این هر دو حاکی از بزرگ ترین منصب دولتی است.
[103]شاردن می نویسد: نخستین شغل کشور، شغل صدراعظمی است که وی را اعتمادالدوله می نامند و کلمه ای مرکب به معنای مایه اطمینان دولت و نیز عمید و عماد به معنای تکیه گاه و ستون دولت است...
[104]
قدرت شیخعلی خان بسیار زیاد بود و این را می توان کراراً در تذکره صفویه کرمان دید. بارها اتفاق افتاد که شیخعلی خان، حتی پس از صدور حکم شاه مبنی بر امری، آن را به واسطه نفوذ خود دگرگون می ساخت و یا قبل از آن که شاه حکمی را صادرکند با دادن نظر مشورتی خود شاه را متقاعد به پذیرفتن نظر خود می کرد
[105]. هم چنین او بارها با پادرمیانی خود جان افرادی را که مغضوبشاه واقع شده بودند نجات داد
[106]. این ها گویای مقام و اعتبار بالای وزیر مزبور نزدشاه بود.
از محتوای بعضی از مطالب کمپفر می توان فهمید که در دوره وزارت شیخعلی خان بعضی امور حتماً می بایستیفرمان شخصی شاه بر آن ها صادر شده باشد تا به مرحله اجرا درآید و بعضی هم می توانستندبدون امرمستقیم شاه صرفاً با امر مستقیم وزیراعظم به اجرا درآیند. لذا وزیر ناگزیر بود که پیوسته در نزدیکی کاخ باشد و حتی منزل او هم جنب کاخ قرارداشت تا به این وسیله انجام بعضی امور که منوط به فرمان شاه بود معوق نماند. هم چنین می فهمیم که حتی آن امر و فرمان مختص شاه نیز اساساً از چهارچوب منظر وزیراعظم توسط شاهصدور می یافت
[107]. شیخعلی خان تمام حکام ایالات و ولایات را تعیین می کرد و مقامات عالی رتبه نظامی را هم او انتخاب می کرد. هم چنین فرماندهان نظامی که بهمیدان جنگ مأمور می شدند همگی با نظر وی تعیین می شدند یا لااقل وی وسایلی برمی انگیخت تا شاه، این مناصب را به هرکسی که می خواهد بدهد
[108]. کمپفر حتی شیخعلی خان را به عنوان دارنده مقامنیابت سلطنت معرفی می کند
[109]. و اعمال سایر حقوق خاص پادشاهی را به دست وی می داند
[110]. تمام بار مملکت برگرده شیخعلی خان بود و شاه خود با فراغت و بدون معرفت به اوضاع عمومی و کشوری به زندگی خاص خود ادامه می داد
[111]. کمپفر می نویسد که او در باطن قدرت سلطنتی را اعمال می کند. و شاه فقط در ظاهر صاحب و واجد آن است
[112].
شیخعلی خان نماینده یا نایب کل شاه در کلیه امور شاه و کشور بود؛ هیچ دستور شاه ولو به هر مهری جز با تایید و مهر وی معتبر نبود
[113]. سانسون مالیه، تجارت و روابط خارجه را زیر نظر شیخعلی خان می داند و او را نایب السلطنه کشور معرفی می کند
[114]. شیخعلی خان همه امورمملکت را مستقلاً و به صلاحدید خود انجام می داد و در موارد سخت یا کارهایی که پایانی تردیدآمیز داشت وی آن را با ناظر و واقعه نویس و با فرماندهان قشون مورد مشورت قرارمی داد
[115]. وی در مواقع غیرضروری و کم اهمیت به شاه رجوع نمی کرد هم بدان جهت که خود اختیار انجام آن ها را از شاه گرفته بود و هم این کهشاه را از آسایش محروم نسازد. اما در مواردی که اهمیت امر حضور وی را برای طرح مسائل لازم می دانست مستقیماً به نزد شاه می رفت
[116].
با توجه به قدرت فراوان شیخعلی خان طبیعی بود که دشمنان متعددی داشته باشد که بکوشند تا او را از مسند وزارت به زیر کشند. خود پادشاه نیز ممکن بود به واسطه قدرت زیاد او از وی بیمناک شود. قدرت و اعمال وزیراعظم به طرق مختلف به اطلاع شاه می رسید. وزیراعظم و موقعیتش همچنین ممکن بود از طرف خواجه سرایان و زنان حرم مورد تهدید قراربگیرد
[117]. این گروه به علل گوناگون ممکن بود با وزیر مخالف باشند. اما در مورد شیخعلی خان مورد اخیر اصلاً مصداق نداشت که در ادامه بدان پرداخته خواهدشد. یک طریق دیگر به غیر از نصب جاسوسان و کارگزاران ظاهراً زیردست، وزیراعظمبرای کنترل اعمال او، ایجاد نوعی رقابت و چشم و هم چشمی در بین دیوانیان بود. شیخعلی خان به واسطه زیرکی که داشت از وسایل مختلف برای حفظ و تداوم قدرت خود بهره گرفت. او مراقب بود که کسی شاه را بر ضد او تحریک نکند. چه با توجه به قدرت بسیاری که وزیراعظم در همه امور داشت اغلب اتفاقات نامطلوبی را که در اطراف و اکناف رخ می داد می شد با توسل به تهمت و افترا آن را به حساب عدم لیاقت و بی کفایتی وزیراعظمگذاشت. هم چنین بسیاری از بزرگان و اعیان که به دست یا دستور وی مجازات شده بودند به هیچ قیمت حاضر نمی شدند کم ترین فرصتی را برای گرفتن انتقام ازدست بدهند
[118].
شیخعلی خان از نزدیک شدن هرچیز و هرکس به شاه که ممکن بود به نحوی موجب کدورت خاطر او را فراهم آوردجلوگیری می کرد. پیک هایی که حامل اخبار ناخوشی بودند هرگز اذن دخول به داخل قصر را نمی یافتند؛
[119]. چراکه این گونه اخبار ممکن بود شاه را نسبت بهمدیریت او دچار تردید نماید. وی هم چنین می کوشید به افرادی که دشمن او بودند اجازه ارتقا به مقام بالاتر داده نشود تا مبادا به این وسیله به شاه دسترسی داشته باشد و بتواند از وزیر بدگویی کند
[120]. شیخعلی خان هم چنین کوشید تا تمام بستگان و دوستان خود را منصب و مقامی دهد و به این وسیله اداره بسیاری جای ها و کارها را توسط معتمدین خود انجام دهد
[121].
بدیهی است این خود یکی دیگر از راه های تلاش برای حفظ و تداوم حیات سیاسی بود. با مطالعه تذکره صفویهکرمان کراراً نفوذ ایل زنگنه و خانواده شیخعلی خان را در کلیه مهمات حیاتی ایالات کرمان شاهدیم که این البته می تواند نمونه ای برای تعمیم به سایر ولایات نیز باشد
[122]. شاید یکی دیگر از راه های افزایش و تداوم قدرت شیخعلی خان دستورالعمل های منجمین به شاه سلیمان بود. همان طوری که شیخعلی خان نسبت به پیشگویی های منجمین بی اعتنا بود، در عوض شاه بدان سخت پای بند بود؛ پس، گه گاه منجمین مصلحت را در آن می دیدند که شاه برای مدتی طولانی از دخالت در امور و ظاهرشدن در انظار عمومی خودداری کند. چنان که در یک مورد به دنبال حادثه ای منجمین به شاه گفتند: ناسازگاری کواکب به این زودی ها برطرف نخواهدشد پس باید به شاه توصیه کرد که چند ماهی کاملاً از کار کناره بگیرد... در این فاصله او نباید در ملاعامظاهرشود و نباید مهمانی بدهد و اصولاً به هیچ کار مخصوص جالب توجهی نباید دست بزند.
[123] بدیهی است در ایام غیبت شاه از امور، شیخعلی خان تنها کسی بود که می توانست امور را با قدرت مطلق اداره نماید.
یکی از علل عمده تداوم حیات سیاسی شیخعلی خان زنگنه حمایت مادر شاه از او بود. شاردن می نویسد:
مادر شاه همواره با غالب وزیران و صاحب منصبان حکومت، به نسبت زیرکی و اعتبار خود روابط پنهانی وکما بیش مهمی دارد.
[124] این حمایت مادر شاه از شیخعلی خان را می توان از روایتی که نماینده کمپانی انگلیسی در ایران نقل کرده است فهمید
[125].
با نگاهی به جریان وزارت ساروتقی و سرانجام او، به سهولت می توان نوعی رقابت را بین دستگاه وزارت و حرم از یک طرف و سپاهیان قورچی از طرف دیگر مشاهده کرد. ظاهراً رقابت شدید بین سپاهیان قورچی و دستگاه وزارت و نیز،حرم شاه که به تدریج در اختیار مطلق زنان گرجی و چرکسی قرار گرفته بود سرانجام دستگاه وزارت و حرم را در مقابل دشمنواحد که همان قورچی ها باشند به همنزدیک کرد. تقابل شدید این دو جناح را در دوره وزارت ساروتقی شاهدیم
[126]. تا اینکه این پیونددر ایام وزارت شیخعلی خان بین حرم و وزیراعظم حالت تثبیت شده به خود گرفت. بنابراین اقتدار و قدرت شیخعلی خان هم چنان تا آخرین روزهای حیاتش در اوجقرارداشت و هیچ توطئه و دشمنی نتوانست قدرت او را تهدید نماید.
پایان کار شیخعلی خان
شیخعلی خان در طول بیست سال وزارت خود کارهای بزرگی انجام داد و کشور را از لحاظ اداری، اقتصادی، نظامی و سیاست خارجی[127]، حیاتی نو بخشید و سرانجام پس از حدود بیست سال وزارت در سال 1100ق رحلت نمود. البته در مورد تاریخ دقیق فوت وی اقوال مختلفی است. خاتون آبادی دو تاریخ ارائه داده است. در یک جا تاریخ فوت وی را 1099ق
[128] و در جای دیگر 1101ق آورده است
[129]. مرعشی صفوی نیز سال 1092ق
[130] و نویسنده تذکره صفویه کرمان سال 1100ق را زمان فوت شیخعلی خان می نویسد
[131]. و میرزاحسن فسایی سال 1099ق را ذکر می کند
[132]. نویسنده تاریخ منتظم ناصری سال 110ق/1689م را به عنوان سال مزبور معرفی می کند
[133].
به نظر می رسد در میان اقوال مزبور تنها قول نویسنده تذکره صفویه کرمان صحیح تر باشد؛ چراکه نویسنده آنحوادث را دقیقاً مطابق آن چه که خود دیده و شنیده است در ذیل حوادث هر سال به طور جداگانه نوشته است.
پی نوشت ها :
[102] . شیخعلی خان.
[103] . ا. کمپفر، ص75.
[104] . ژ. شاردن، ج8، ص235.
[105] . م. مشیزی، ص457و454.
[106] . ا. کمپفر، ص16-65، نوای اسناد و مکاتبات ایران (از 1038تا1105) ص229.سرجان ملکم، تاریخ ایران، ترجمه اسماعیل حیرت، فرهنگ سرا، 1362، ص289.
[107] . ا. کمپفر، ص 76و32.
[108] . ژ. سانسون، ص44.
[109] . مارتین سانسون، سفرنامه سانسون، ترجمه تقی تفضلی، تهران، ابن سینا، 1364، ص75.
[110] . همان.
[111] . ا. کمپفر، ص73.
[112] . همان.
[113] . ژ. شاردن، ج8، ص236.
[114] . م. سانسون، ص46.
[115] . ا. کمپفر، ص108.
[116] . همان، ص76-77.
[117] . ژ. شاردن، ج8، ص237.
[118] . ا. کمپفر، ص78.
[119] . همان، ص79.
[120] . همان، ص2-81.
[121] . همان، ص183و80.
[122] . م. مشیزی، ص485.
[123] . ا. کمپفر، ص72-73.
[124] . ژ. شاردن، ج8، ص381.
[125] Ior, G'36'106,Gamron to surat, 2,April 1992, Gambron to surat,27 November 1672. Cited : R.mathee; Administrative ... ; Ibid . p.84.
[126] . ژ. شاردن، ج7، ص8790، 8183.
[127] . که هرکدام از این ها بحث مستقل را می طلبد.
[128] . ع. خاتون آبادی، ص530.
[129] . همان، ص547.
[130] . میرزامحمد خلیل مرعشی، مجمع التواریخ، ص60.
[131] . مشیزی، ص562.
[132] . ح. فسایی، فارسنامه ناصری، کارخانه آقاسید مرتضی 1313ق، ص154.
[133] . اعتمادالسلطنه، تاریخ منتظم ناصری، ج2، 1366ش. ص993.
1- اصفهانی، محمد معصوم بن خواجگی خلاصة السیر، علمی، 1368.
2- اعتمادالسلطنه، محمدحسن خان؛ مطلع الشمس ج1، فرهنگ سرا، 1362.
3- اعتمادالسلطنه، محمدحسن خان، تاریخ منتظم ناصری رضوانی (تصحیح)، ج2، تهران، دنیای کتاب.
4- بدلیسی، امیر شرفخان، شرفنامه، محمد عباسی (تصحیح) مؤسسه مطبوعاتی علمی، 1364.
5- توحدی، ک، حرکت تاریخی کُرد به خراسان، ج2، چاپخانه دانشگاه مشهد، 1364.
6- حسینی استرآبادی، سیدحسن بن مرتضی، از شیخ صفی تا شاه صفی، احسان اشراقی (تصحیح)، علمی، ج1.
7- خاتون آبادی، سید عبدالحسین حسینی، وقایع السنین والاعوام، محمدباقر بهبودی (تصحیح)، نشر اسلامی، 1352.
8- رهربرن، نظام ایالات در دوره صفویه، کیکاوس جهانداری (ترجمه)، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1357.
9- سلطانی، محمدعلی، ایلات و طوایف کرمانشاهان، ج2، ناشر مؤلف، 1372.
10- سانسون، مارتین، سفرنامه سانسون، تقی تفضلی (ترجمه) تهران، ابن سینا، 1346.
11- شاملو، ولی قلی بین داود قلی، قصص الخاقانی، سیدحسن سادات ناصری (تصحیح)، ج1، وزارت ارشاد، 1371.
12- شاردن، ژ، سیاحتنامه شاردن، محمد عباسی (ترجمه)، 10جلد.
13- فسائی، میرزاحسن، فارسنامه ناصری، کارخانه آقاسید مرتضی به اهتمام آقامیرزا حسن مباشر، 1313ق.
14- قزوینی، محمدطاهر وحید، عباسنامه، ابراهیم دهگان (تصحیح) کتابفروشی داودی اراک، 1329.
15- کرمانشاهان باستان از آغاز تا آخر سده سیزدهم ه.ق، چاپخانه وزارت فرهنگ و هنر.
16- کمپفر، انگلبرت، سفرنامه کمپفر، کیکاوس جهانداری (ترجمه) تهران، خوارزمی، 1363.
17- میرزا سمیعا، تذکرة الملوک، محمد دبیر سیاقی (تصحیح) امیرکبیر، 1368.
18- مردوخ، تاریخ کُرد، کتابفروشی غریق، سنندج، بی تا.
19- منجم، ملاجلال، تاریخ عباسی یا روزنامه ملاجلال، سیف الله وحیدنیا (تصحیح)، وحید، 1366.
20- مشیزی، میرزا محمدسعید، تذکره صفویه کرمان، باستانی پاریزی (تصحیح) مطالعات و تحقیقات فرهنگی، .1367
21- ملکم، سرجان، تاریخ ایران، میرزااسماعیل حیرت (ترجمه) فرهنگ سرا، 1362.
22- مرعشی صفوی، میرزا محمد خلیل، مجمع التواریخ، عباس اقبال (تصحیح) طهوری، 1362.
23- نصرآبادی، محمدطاهر، تذکره نصرآبادی، وحید دستگردی (تصحیح) کتابفروشی فروغی، 1361.
24- نصرآبادی، محمدطاهر، منشآت، خطی، کتابخانه مرعشی - قم.
25- نوائی، عبدالحسین، اسناد و مکاتبات سیاسی ایران (از 1038 تا 1105) تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1360.
26- نظام الملک (خواجه)، سیرالملوک، هیوبرت دارک (تصحیح) علمی و فرهنگی، 1372.
27- نامعلوم، مختصرالتواریخ، خطی، کتابخانه مرعشی - قم.
28 - Rudee mathee-Administrative stability and change in late -17th - century Iran: Int.J.middle east studies. 26(1994).
29 - Foran. John - The longfall the safavid dynasty:morning beyond the standard views. Jr.Int. J,middle east study. 24(1992) .
منبع فصلنامه حکومت اسلامی شماره3