معرفی فیلم «دست نیافتنی ها»

همان طور که در کپشن ابتدای فیلم هم آمده، دست نیافتنی ها بر اساس داستان واقعی فیلیپ پوزو دی بورژو ساخته شده است؛ مرد فرانسوی ثروتمندی که در سال 1993 بر اثر حادثه ای در چتربازی، از گردن به پایین فلج شده. فیلیپ
يکشنبه، 3 دی 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
معرفی فیلم «دست نیافتنی ها»
معرفی فیلم «دست نیافتنی ها»

 





 
نویسنده و کارگردان: الیویه ناکاش، اریک تولدانو
فیلمبرداری: متیو وادپیه
موسیقی: لودویکو اینودی
بازیگران: فرانسوا کلوزه، عمر سای، ادری فلورو، آن لونی
محصول: فرانسه، 2011
مدت زمان: 112 دقیقه

آنچه گذشت

همان طور که در کپشن ابتدای فیلم هم آمده، دست نیافتنی ها بر اساس داستان واقعی فیلیپ پوزو دی بورژو ساخته شده است؛ مرد فرانسوی ثروتمندی که در سال 1993 بر اثر حادثه ای در چتربازی، از گردن به پایین فلج شده. فیلیپ برای انتخاب یک پرستار سرخانه، با بیش از نود نفر مصاحبه کرد و در نهایت، عبدل را انتخاب کرد؛ یک مهاجر خلاف کار از الجزیره که حتی مدتی را زندانی بوده است. مردی کوتاه قد با صورتی چهارگوش که «مغرور و غیرقابل تحمل بود... دلش برای من نمی سوخت؛ بی ادب و گستاخ بود و حس طنز غریبی داشت. ناگهان فهمیدم که دوباره دارم از زندگی لذت می برم، انگار که نمی دانم بعد از آن چه خواهد شد. هیچ چیز جلودار او نبود. او کسی بود که من محتاجش بودم. برایم هیچ اهمیتی نداشت که او زندانی بوده؛ من به او احتیاج داشتم؛ و از آن به بعد، او دوست من شد». در سال 2001، فیلیپ پوزو کتابی خاطره نگارانه منتشر کرد با نام دومین نفس و در سال 2003 بر اساس روابط او با عبدل فیلمی مستند ساخته شد. فیلم سینمایی دست نیافتنی ها تحت تأثیر این فیلم مستند شاخته شد. دست نیافتنی ها 2011 در پاریس اکران شد و پرفروش ترین فیلم فرانسوی سال و سومین فیلم پرفروش تاریخ فرانسه شد. این فیلم به عنوان فیلم منتخب کشور فرانسه برای شرکت در اسکار سال 2013 انتخاب شد.
معرفی فیلم «دست نیافتنی ها»

نظر منتقدهای خارجی

جیمز براردینلی که سه ستاره و نیم به فیلم داده است، نوشته: «دست نیافتنی ها مملو است از لحظات کوچک الهام بخش؛ از آن نوع صحنه هایی که به یاد ما می آورد که چقدر خوشی می تواند روی پرده ی سینما به نمایش درآید... فیلم سرشار است از لحظات فوق العاده. طنز و درام به خوبی به تعادل رسیده اند؛ چیزها زیادی احساساتی نمی شوند، و اگرچه لحظات خنده دار زیاد است، اما فیلم یک کمدی سرراست نیست و به کاراکترها و موقعیت هایشان احترام می گذارد». راجر ایبرت هم که دو ستاره و نیم به فیلم داده، نوشته است: «جذابیت فیلمی مثل دست نیافتنی ها (که کاملاً جذابیت موجهی هم هست) در این است که وقتی ما نسبت به کاراکترها احساس محبت می کنیم، چیزی که آنها را خوشحال می کند باعث خوشحالی ما هم می شود. وقتی درگیر سیر اتفاقات می شویم، اجازه می دهیم فرضیه هایمان با راحتی قطعی فرض شوند. نویسندگان و کارگردان های فیلم، مشتاقانه حاضرند بروند سراغ شوخی های زمخت، و سبکشان هم چاپلوسانه است. اما در نهایت، با نگاه کردن به جزئیات پیش زمینه، چیزی که به ما داده می شود تقلیل ساده انگارانه ی کلیشه های نژادی است». امتیاز این فیلم در سایت IMDb تاکنون 8/6 از 10 است و در سایت متاکریتیک 57 از 100.
معرفی فیلم «دست نیافتنی ها»

یادداشت منتقد

دست نیافتنی ها نه تنها فیلمی درباره ی درمان روحی یک بیمار، که خودش بهترین نمونه درمانگری برای مخاطبانش است. برای یک علاقه مند به سینما هیچ چیز نمی تواند حال آدم را به اندازه ی تماشای یک فیلم خوب سرجایش بیاورد و فیلم حاضر از آن دست فیلم هاست که در عین این که شما را در اندیشیدن غرق می کند، لذتی بی حد و حصر برایتان به ارمغان می آورد.
فیلیپ یک میلیونر فرانسوی عاشق سرعت و محصولات هنری، مدت هاست که در اثر حادثه ای از گردن به پایین فلج است و به پرستار خانگی تمام وقت نیاز دارد. در یکی از جلسات مصاحبه ی استخدامی، دریس، یک مهاجر از شمال آفریقا که تنها دنبال گرفتن امضای ردی برای یافتن کمک هزینه ی دولت است، رفتاری متفاوت و چالشی با فیلیپ و منشی زیبای او دارد که همین سبب می شود فیلیپ او را استخدام کند. دریس که در ابتدا مخالف این پیشنهاد است وقتی با تجمل و رفاه خانه ی جدید روبه رو می شود، کار را می پذیرد اما تغییری در رفتار مخالف خوان خود که همواره با ترکیبی از طنز، روراستی و انسان دوستی بی ریا آمیخته است، نمی دهد. همین در زندگی همه ی افراد آن خانه به ویژه خود فیلیپ تأثیرات عمیقی به جا می گذارد.
معرفی فیلم «دست نیافتنی ها»
فیلم حاضر شاید یکی از بهترین کمدی رمانتیک هایی باشد که در چند سال اخیر دیده ام و خصوصاً بر روی این وجه رمانتیک تأکید دارم در حالی که هیچ نوع رابطه ای رومنسی بین دو شخصیت اصلی قصه نیست، اما برعکس دوستی مردانه ای که بین آنها شکل می گیرد کم نظیر است و در هر دو تحولی انقلابی ایجاد می کند. نکته ی جالب در مورد این دو، عدم تجانس آنها حتی در جزئیات است؛ یکی سفید اروپایی از طبقه ی روشنفکر مرفه هنرشناس... و دیگری رنگین پوستی از شمال آفریقا که حتی هویت شناسنامه ای جعلی دارد، با ملاک های زیبایی شناسانه ی کاملاً متضاد با اولی و تجربه ی زندگی در خانواده ای که در آن، یک حمام کردن ساده هم کاری غیر ممکن به نظر می رسد. اما بعد می بینیم که این رابطه ی صد در صد انسانی، ورای تمام اختلافات و تفاوت ها چگونه شکل می گیرد، چگونه قوام می یابد و چگونه تحول آفرین می شود. به همین دلیل به آسانی می توان از لحظه لحظه ی آن لذت برد؛ نه فقط به دلیل شوخی های فراوانی که خیلی از آنها کمدی موقعیت است (مثلاً سکانس بی نظیر دعوت دریس از منشی فیلیپ) بلکه به دلیل تلاشی که نویسنده / کارگردان برای برتری دادن جنبه های انسانی و همین تقابل اعتباریات با انسانیات کرده است. به عنوان مثال نگاه کنید به سکانس فوق العاده ی مراسم جشن تولد فیلیپ با آن آغاز کسالت بار از حضور قراردادی مهمانانی که شاید اکثراً در اندیشه و به طمع وصیت نامه ی چرب و شیرین میزبان به مهمانی آمده باشند و سپس تلاشی که فیلیپ برای شاد و سرگرم کردن دریس به عنوان واقعی ترین مهمانش- با مفرح ترین بخش از آنچه می شناسد و به آن باور دارد در میان آثار برجسته ی کلاسیک آن انجام می دهد (به همراه یک دوجین شوخی دریس با کاربردهای تبلیغاتی امروزه از این قطعات که به وسیله ی یک تدوین سریع ما را از آن بخش کسالت بار به قسمت بعدی منتقل می کند) و در نهایت موسیقی انتخابی دریس که شوری در میان همه ی ساکنان خانه در می اندازد، آنها را از لاک رسمی غیرانسانی شان خارج می کند و این جشن تولد را به بهترین مورد برای فیلیپ تبدیل می کند.
بازی دو بازیگر اصلی فیلم یعنی فرانسوا کلوزه و عمر سای در موفقیت فیلم بیشترین نقش را ایفا کرده است. کلوزه در به تصویر کشیدن بیماری که اوضاع خوب و بد فراوانی دارد بسیار باورپذیر است و تمام احساسش را در حرکت های سر و صورت به خوبی منتقل کرده است. در مقابل، سای با تحرک بیش از معمول که البته به شخصیت دریس بازمی گردد، خلأ حرکتی نقش مقابل را پر کرده و همان طور که در عالم واقع، این دو شخصیت تکامل بخش همدیگر بوده اند در بازی هم به خوبی مکمل هم شده اند.
فیلم به تماشاگر نخبه گراتر آثار هنری - خصوصاً فرانسوی ها که در این زمینه پرمدعاتر هستند-می قبولاند که آدم های به ظاهر معمولی ای ممکن است چیزی از یک قطعه ی کلاسیک، یک نقاشی آبستره یا یک اپرای آلمانی درک نکنند، اما انسان ها را خیلی بهتر از ما بشناسند؛ دقیقاً غفلت فیلیپ از همین نکته است که سبب می شود رابطه ای عاطفی بین او و زن جدید زندگی اش خیلی دیرتر شکل بگیرد چون به توصیه های ساده اما انسان شناسانه ی دریس آن طور که باید و شاید اهمیت نمی دهد. در مقابل فیلیپ هم به دریس نشان می دهد که بدون ریسک کردن و خروج از لاک بسته نمی توان رشد کرد. حالا می خواهد این ریسک کردن، پذیرش نگهداری از یک بیمار قطع نخاعی باشد یا پرواز با چتر از بالای تپه. می توان حتی به وجه نمادینی از وضعیت امروزین تقابل طبقه ی الیت بی تحرک (و ویلچرنشین) فرانسه و فرهنگ پرتحرک عامه/پاپ (خصوصاً از نوع مستعمره نشین آن!) اشاره کرد و به نقد گزنده ی فیلم به ابتر بودن آن اولی و زایش دومی؛ اما چه سود که چنین بیانی مخرب رابطه ی سازنده ی شکل گرفته میان دو انسان است که از ورای تفاوت ها، انسانیت را به عنوان قدر مشترک کشف کرده اند.
منبع:نشریه ی سینمایی 24 شماره هفتم آبان ماه 1391



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.