مقدمه
روش های ارتباطی والدین با فرزندان، در جوامع مختلف و زمان های متفاوت، از تنوع بسیاری برخوردار است. دیدگاه هر فرهنگ تا حدودی جهت دهنده روابط والدین با فرزندان است. والدین می توانند برای فرزند نوجوان خود نقش بهترین معلم و الگو را داشته باشند. همان طور که در خردسالی، کودک از والدین خود، خصوصیات اخلاقی، عقیدتی، شخصیتی و دیگر گرایش ها و نگرش ها را می آموزد و در این زمینه از آنها تقلید می کند، در دوران نوجوانی هم می تواند این اثرگذاری همچنان ادامه داشته باشد؛ به شرط اینکه والدین نسبت به ویژگی های دوران نوجوانی فرزند خود، آگاهی داشته باشند و روابط خود را بر اساس آنها پایه گذاری کنند.شیوه های روابط والدین با فرزندان
بامریند (1) روابط والدین با فرزندان را سه دسته کلی تقسیم می کند: 1. والدین سهل گیر؛ 2. والدین سخت گیر؛ 3. والدین مقتدر. (2) بدیهی است والدین بر اساس ویژگیهایی که مایلند فرزندانشان دارا باشند، یکی از روش های الگویی فوق را در روابطشان در پیش می گیرند.والدین سهل گیر
از ویژگی های والدین سهل گیر، بی توجهی به آموزش رفتارهای اجتماعی و اخلاقی است؛ در این گونه خانواده ها به طور کلی قوانین بسیار محدودی وجود دارد و افراد نسبت به اجرای قوانین و آداب و رسوم اجتماعی چندان تقیدی ندارند و هر کس هر کاری بخواهد، می تواند انجام دهد و دخالت در کارهای یکدیگر معنا ندارد؛ زیرا در این خانواده به تعداد افراد خانواده نظر وجود دارد. (3)مادری که به سهل گیری معروف بود، می گفت: در صورتی در رفت و آمدهای دخترم دخالت می کنم که موجب مشکل خاصی برای خانواده شود و اگر قرار است دیر به خانه بیاید، به منزل اطلاع ندهد.
از دیگر ویژگی های والدین سهل گیر این است که تسلیم قهر، پرخاشگری و لج بازی فرزندان می شوند، مقررات انضباطی و ناهمگون دارند، رفتار بد را نادیده می گیرند یا آن را می پذیرند و خشم و عصبانیت خود را پنهان نمی کنند.
فرزندان این خانواده ها در مقابل بزرگ سالان مقاوم و لجوج اند؛ اتکای به نفس آنان در سطح پایینی قرار دارد؛ تشخیص موقعیت پیشرفتی آنان نیز در سطح پایینی است؛ ضمن آنکه پرخاشگرند و زود خشمگین می شوند.
والدین سخت گیر
والدین مستبد بر قدرت خود تکیه دارند. فرزندان باید دستورهای والدین را بدون چون و چرا اطاعت کنند و والدین لزومی برای ارائه دلیل نسبت به رفتار و دستورهای خود نمی بینند. فرد مستبد، اعم از پدر یا مادر، تصمیم گیرنده و تعیین کننده وظایف دیگر اعضای خانواده است و آنچه را مطابق میل و دلخواه خود اوست، وضع و اجرا می کند.از جمله ویژگی های والدین قدرت طلب و سخت گیر، می توان به این مورد اشاره کرد: « قوانینشان به صورت خشک و غیر قابل انعطاف بر فرزندان تحمیل می شود، با رفتارهای غیر قابل قبول فرزندان مقابله می کنند و فرزندان را مورد تنبیه قرار می دهند، خواسته ها و انتظارات فرزندان را در نظر نمی گیرند، ابراز محبت و دوستی آنها با فرزندان بسیار سرد و بی روح است، از نظر انضباطی خشن و تنبیه گر هستند». (4)
فرزندان چنین خانواده هایی سلطه جو و عقده ای هستند؛ ثبات روحی و فکری ندارند و خود را بدبخت می دانند؛ رفتارهای مکارانه و پنهان کارانه دارند؛ بی هدف اند و یا فعالیت های هدف دار آنها بسیار کم است؛ استقلال رأی ندارند و قدرت تصمیم گیری آنها پایین است؛ رفتارهای پرخاشگرانه آنها نیز زیاد است.
این دو شیوه ارتباطی از سوی والدین، شیوه های غلط و آسیب زایی است؛ زیرا والدینی که فرزندانشان را کاملاً آزاد می گذارند، همان قدر دچار مشکلات مختلف می شوند که والدین سخت گیر؛ چون فرزندانشان به موجوداتی خودخواه و کنترل ناپذیر تبدیل می شوند که نه میل به همکاری نشان می دهند و نه برای خواسته های والدینشان اهمیتی قایل هستند. (5)
والدین قاطع و اطمینان بخش
مراد از قاطع و اطمینان بخش، این است که والدین، فرزندان خود را به شیوه ای که در نظر آنها اطمینان بخش است، آزاد می گذارند؛ با فرزندان خود رابطه برقرار می کنند، آنها را به استقلال و آزادی فکری تشویق می کنند. در عین حال رفتار آنها را کنترل می کنند و از آنها انتظار رفتاری عاقلانه دارند. ارتباط کلامی در این خانواده زیاد است، ولی والدین بر مواضع خود محکم می ایستند و دلایل قاطعانه ای در مورد دیدگاه های خود اراده می دهند. انضباط همرا با رفتار خودمختارانه و واگذاری مسئولیت همراه با تقسیم کار اعمال می شود. همه افراد خانواده قابل احترام اند، و حق اظهارنظر دارند. (6) « فرزندان والدین قاطع و اطمینان بخش، متکی به نفس اند، خویشتن دارند، شاداب و سرزنده اند، با همسالان روابط دوستانه دارند، با فشارهای روانی به خوبی مقابله می کنند، با بزرگ سالان همکاری می کنند و دوراندیش و هدف گرا هستند». (7)این الگوی ارتباطی، نزدیک ترین الگو و روش ارتباطی والدین با فرزندان، به الگوی مورد پذیرش اسلام می باشد. حضرت علی (ع) می فرمایند: اکرموا اولادکم، احسنو آدابکم یغفر لکم؛ (8) « به فرزندان خود احترام بگذارید و آنان را نیکو تأدیب کنید، این، موجب مغفرت شما خواهد شد».
پیامبر گرامی اسلام (ص) می فرمایند: « خداوند والدینی را که فرزندان خود را بر نیکی یاری می دهند، مشمول رحمت خود قرار می دهد. فردی سؤال کرد چگونه او را بر نیکی یاری کنند؟ حضرت فرمود: هر چه را فرزندان به قدر توانایی شان انجام می دهند، بپذیرند و آنچه را که انجام دادنش بر او سخت و سنگین است، بر او تحمیل نکنند». (9)
یکی از توصیه های اکید اولیای دین، آماده ساختن فرزندان برای زمانی است که می خواهند در آن زندگی کنند؛ نه تحمیل آداب و رسوم گذشتگان.
حضرت علی (ع) فرموده اند: « آداب و رسوم خود را به فرزندانتان تحمیل نکنید؛ چرا که آنها برای زمانی غیر از زمان شما آفریده شده اند». (10)
عوامل تأثیرگذار بر روابط والدین با فرزندان
به آخرین ارتباط موفق خود با دخترتان فکر کنید. در ارتباطی که در آن نتیجه مطلوب گرفتید و احساس کردید ارتباطی صریح و بدون مشکل داشتید، چه عواملی نقش داشت؟ در مقابل، به زمانی فکر کنید که ارتباط ناموفقی داشتید و با احساس خشم یا درگیری، از ادامه گفت و گو با فرزند خود بازماندید و مجبور شدید صحنه گفت و گو را ترک کنید، چه عواملی زمینه این عدم موفقیت را فراهم کرد؟ آیا باورها و ارزش های او را در نظر گرفتید؟ آیا به سخنان او گوش می دادید و یا اینکه به فکر پیدا کردن پاسخ بودید؟ آیا رابطه دوستانه و حسن تفاهم داشتید؟ آیا حرف او را درک می کردید؟ و ... .در ادامه به بعضی عوامل مشکل زا در روابط والدین با فرزندان اشاره می کنیم:
1. تفاوت باورها و ارزش ها
یکی از عوامل تأثیرگذار بر روابط والدین با فرزندان، تفاوتی است که میان ارزش ها و باورهای والدین با ارزش ها و باورهای فرزندان وجود دارد. به دلیل مراحل مختلف رشد ذهنی میان این دو نسل، انتظار می رود ارزش های فرزندان با ارزش های والدین متفاوت باشد. او دنیا را با دیدی کاملاً متفاوت می نگرد و با توجه به سن و سال و سطح رشد و نداشت مسئولیت زندگی، دارای باورها و ارزش های خاصی است که برای بزرگ ترها قابل درک نیست.یک بار دیگر به ارزش های او فکر کنید! ببینید چه چیزیهایی برای او دارای اولویت است، آن گاه به اولویت های خود بنگرید. ببینید آیا ارزش های مشترکی وجود دارد که باید محور روابط صمیمی قرار گیرد و موجب شود آنچه از او خواسته اید در او این احساس را به وجود آورد که آنچه پدر و مادرم از من می خواهند، برای من ارزشمند است؟
2. گوش ندادن فعال
یکی از عوامل مشکل آفرین در روابط سالم و صمیمی بین والدین و فرزندان، گوش ندادن فعال به سخنان فرزندان است. «گوش دادن فعال» روشی است که بسیاری از درمان گران خانوادگی و روان درمان گران از آن استفاده می کنند تا فرد مقابل خود را به ادامه گفت و گو با خود ترغیب کنند این شیوه، مهارتی است که هر پدر و مادری در ارتباط با فرزند نوجوان خود به آن نیاز دارند. بسیاری از والدین، هنگام گوش دادن به صحبت های نوجوان خود، بیشتر سرگرم سبک سنگین کردن پاسخ خود، مصلحت اندیشی و پیدا کردن راه حل هستند تا گوش دادن صرف و توجه صددرصد به آنچه می شنوند. (11)این دامی است که بیشتر والدین در آن گرفتار می شوند؛ زیرا آنان آن طور که خود می خواهند، می شنوند؛ ولی یک درمانگر خانواده، با استفاده از گوش دادن فعال می تواند خود را از مشکل کودک جدا کند و خوب آن را درک کند.
در اینجا به نمونه ای اشاره می کنیم که مادری گوش دادن فعال به سخنان دختر نوجوان خود را نیاموخته است:
محبوبه: مامان از مدرسه متنفرم. معلم ریاضی ما واقعاً آدم بدجنسی است.
مادر: تو نباید این حرف را بزنی. همه معلم های تو آم های خوبی هستند. دوباره در مدرسه مشکل درست کرده ای؟ احتمالاً سر کلاس به درس گوش نمی دهی و خیال پردازی می کنی. قبلاً هم به تو گفته ام اگر می خواهی نمره خوب بگیری، باید به حرف معلم های خود گوش کنی.
محبوبه: باشه مامان!
در این گفت و گوی مختصر، محبوبه هنوز حرف زدن خود را شروع نکرده است. مادر بدون اینکه به سخنان او گوش دهد، وسط حرف او می پرد. فرضیه های از قبل آماده شده را ارائه می دهد و مشکلات گذشته او را در مدرسه به رخش می کشد و او را محکوم می کند و اجازه نمی دهد محبوبه حرفش را بزند و دلیل ادعایش را بیان کند.
حالا به مشابه همین مشکل که برای دختری دیگر اتفاق افتاده و آن را با مادرش در میان می گذارد و مادر فعالانه به سخنان او گوش می دهد و نتیجه رضایت بخشی از این ارتباط حاصل می شود، توجه کنید:
سارا: مامان از مدرسه نفرت دارم. معلم املای زبان ما واقعاً آدم بدجنسی است.
مادر: فکر می کنی معلم املای تو این گونه است؟
سارا: بله. او مرتب از من نمره کم می کند؛ چون دست خطم بد است. من همیشه کلمه ها را با املای درست می نویسم، اما او می گوید چون نمی تواند خطم را بخواند، از من نمره کم می کند.
مادر: این درست است که در تو در نوشتن مشکل داری؟
سارا: خب خطم بد نیست. با حروف جدا خوب می نویسم، اما قبلاً که مسافرت رفتیم، معلممان چسبیده نوشتن را درس داد و من آن جلسه نبودم.
مادر: خب اگر من هر روز عصر در نوشتن به تو کمک کنم، چطور؟
سارا: باشه مامان! شاید آن وقت خانم معلم نمره ای که حقم است، به من بدهد. فکر می کنم تقصیر او نیست که خطم بد است؛ از کمکت متشکرم مامان. (12)
3. تصمیم گیری والدین
بعضی از والدین برای آینده نوجوانان خود به خصوص دختران خود نقشه می کشند؛ رشته تحصیلی، نوع لباس، فرد مناسب برای ازدواج و موارد دیگر که با ارزش ها و باورهای شخصی نوجوان کاملاً در تضاد است. برخی والدین مانند طراحان تزئینات داخلی، آن چنان با دقت و ظرافت زندگی فرزندان خود را برنامه ریزی می کنند که گویی خانه خود را تزئین می کنند، و اغلب سخنانی مانند « تو باید»، « مجبور هستی»، « حتماً باید» بر زبان می آورند. مایلند کنترل تمام زندگی دخترانشان به دست آنها باشد.والدینی که به جای فرزندان خود تصمیم می گیرند، ویژگی های منحصر به فرد و بی همتای فرزندشان را مورد تهدید قرار می دهند و تلاش می کنند آنان را مانند خودشان بار آورند، و ناآگاهانه تلاش می کنند از آنان نسخه برابر اصلی از خودشان بسازند. این گونه تفکر، موجب تعارض و درگیری می شود و ارتباط بین آنها را دچار خدشه و مشکل می سازد. والدین باید بکوشند با دادن آگاهی، تصمیم گیری صحیح را برای فرزندان آسان کنند، نه اینکه به جای آنان تصمیم گیری کنند.
4. فرستادن پیام های تحقیرآمیز
یکی دیگر از عوامل مشکل ساز در روابط والدین با فرزند نوجوانشان، فرستادن پیام های تحقیرآمیز است. کلماتی از قبیل: « تو بی ملاحظه ترین بچه ای هستی که من می شناسم»، « تو منو کشتی»، « تو یک احمق لوسی»، « چرا یک دفعه هم که شده خوب نمی شوی؟» و صدها پیام دیگر که در شبانه روز والدین با آنها فرزندان خود را مورد حمله قرار می دهند و آنان را به عنوان انسان بد معرفی می کنند. این پیام ها، اعتماد به نفس نوجوان را خنثی می کند، احساس کفایتشان را زیر سؤال می برد و کل شخصیتشان را به محاکمه می کشاند. (13).یکی از راه های ساده انتقال پیام سالم و مؤثر این است که والدین به جای «تو» از «من» استفاده کنند. وقتی رفتار نوجوانی برای والدین به دلیل مغایرت و تضاد با نیازهای آنان قابل پذیرش نیست، دچار مشکل می شوند و احساس غم، ناامیدی و خستگی کرده، تحت فشار قرار می گیرند. برای بیان این احساس، باید از «من» استفاده کنند که هم تحقیرآمیز نباشد و هم احساس درونی خود را بیان کرده باشند. تفاوت تأثیر این دو پیام می تواند بسیار متفاوت باشد؛ برای نمونه مادری که توسط دختر نوجوانش لگد می شود، به دو صورت می تواند نسبت به این رفتار پیام بفرستد: (14)
- « به تو می گن دختر سر به هوا. چشمت را باز کن و هیچ وقت به کسی این طور لگد نزن».
- «آه... جداً دردم آمد. هیچ دوست ندارم کسی به من این طور لگد بزند».
پیام اول به نوجوان می گوید « بد» است و از او می خواهد دیگر آن کار را نکند. نوجوان در مقابل هر دو می تواند بحث کند و احتمالاً شدیداً مقاومت کند؛ اما پیام دوم به نوجوان می گوید لگد او در مادر چه احساسی برانگیخته است؛ حقیقتی که او نمی تواند در مقابلش بحث کند. وقتی پیامی با «من» است، چندین اثر از خود باقی می گذارد:
1. به مسئولیت تغییر رفتار را به گردن خود نوجوان می گذارد؛
2. به او اعتماد می شود که با مشکل به شکل سازنده ای برخورد کند؛
3. نوجوان نسبت به رفتارش احساس مسئولیت می کند؛
4. چون «پیام من» صادقانه است، به نوجوان می آموزد اگر او هم احساسی دارد، صادقانه آن را بیان کند.
پینوشتها:
1. Diand Bumrind.
2. جمعی از مؤلفان، روان شناسی رشد، ج2، ص 870 .
3. همان، ص 871 .
4. همان، ص 872 .
5. ر. ک: تامس گوردون، فرهنگ تفاهم در رابطه با فرزندان، ترجمه پریچهره فرجادی؛ و نیز، آیین تفاهم، ص 24 .
6. پاول هنری ماسن، رشد و شخصیت کودک، ترجمه مهشید یاسایی، ص 448 .
7. همان، ص 449.
8. محمد بن حسن حر عاملی، وسایل الشیعه، ج15، ص 195 .
9. قال رسول الله (ص): رحم الله من اعان ولده علی بره. قال: قلت: کیف یعینه علی بره: قال (ص): یقبل میسوره و یتجاوز عن معسوره و لا یرهقه و لا یخرق ( محمد بن بعقوب کلینی، فروع کافی، ج6، ص 50).
10. قال علی (ع): لا تقسروا اولادکم علی آدابکم، فانهم مخلوقون لزمان غیر زمانکم (ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج20، ص 267).
11. آلیسون مولوانی، چگونه با فرزندان خود ارتباط برقرار کنیم، ترجمه ضیاء الدین رضاخانی، ص 64 .
12. همان، ص 65-66 (نقل با تصرف).
13. تامس گوردون، فرهنگ تفاهم، ترجمه پریچهر فرجادی، ص 152 .
14. همان.
/ج