نویسنده: علی اکبری
دوست دارم با بدنی پاره پاره به دیدار الله و ائمه معصومین (ع) بروم
بسم الله الرحمن الرحیمانالله و انا الیه راجعون
ستایش خدای عزو جل را که مرا از امت محمد صلی الله علیه و اله و شیعه علی (ع) قرار داد و سپاس خدای را که مرا با آوردن حق، از ظلمت به روشنایی، و از طاغوت نجات داد و مرا از کوچک ترین خدمت گزاران اسلام و انقلاب اسلامی قرار داد. امیدوارم که خداوند متعال، رحمت خود را نصیب بنده گنهکار خود بفرماید و او را به آرزوی قلبی اش یعنی شهادت فی سبیل الله برساند که تنها راه نجات خود می دانم، و آرزوی دیگرم این است که اگر خداوند شهادت را نصیب بنده گنهکار خود کرد، دوست دارم با بدنی پاره پاره به دیدار الله و ائمه معصومین (ع) به خصوص سیدالشهدا(ع) بروم.
من راهم را آگاهانه انتخاب کردم و اگر وقتم را شبانه روز در اختیار این انقلاب گذاشتم، خود را بدهکار انقلاب و اسلام می دانم و انقلاب اسلامی گردن بنده، حق زیادی داشته که امیدوارم توانسته باشم، جزء کوچکی از آن را انجام داده باشم و مورد رضایت خداوند بوده باشم.
پدر و مادر و همسر و برادران و خواهران و آشنایان مرا ببخشید و حلالم کنند و اگر نتوانستم حقی که بر گردن من داشتند ادا کنم، عذر می خواهم. برای پدر و مادر و خواهران و برادرانم از خداوند طلب صبر می نمایم و امیدوارم تقوا را پیشه خود قرار دهند.
از همسرم عذر می خواهم که نتوانستم حقش را ادا کنم و چه بسا او را اذیت فراوان کردم و از خداوند طلب اجر و رحمت برای او می کنم که در مدت زندگی صبر زیادی به خاطر خداوند انجام داد و رنج های فراوان کشید. از تمام اقوام و آشنایان و دوستان طلب حلالیت و التماس دعا دارم. به علت وضعیت جنگ، مدت سه سال که در جبهه بودم نتوانستم امر واجب خدا یعنی روزه را انجام بدهم موتورم را برای جبهه در نظر گرفتم.»
والسلام علیکم و رحمه الله
کاظم نجفی رستگار
ساعت 1 شب مورخ 3/ 12/ 62
شرق بصره (جفیر)
منبع: اکبری، علی؛ (1390) وصیت یاران، تهران: یازهرا(س)، چاپ اول.
