نویسنده: مهدی عمادی
حکمت نامگذاری
چند مهمِّ صوفیانه در انتخاب نام رساله ی فشرده ی حاضر مؤثر بود، موقعیت معروف کرخی درتصوف فرقه ای که با عنوان «معروفیه» در کنار رشته ی آسمانی امامت مطرحش نموده اند:الف: اینکه بنا بر ادعای صوفیه معروف کرخی اتصال دهنده ی «نعمة اللهیه» (1) و عبد اللهیه مشهور به «ذهبیه اغتشاشیه» (2)، «قادریه» منسوب به شیخ عبدالقادر گیلانی (3)، «شاذلیه» منسوب به شیخ ابوالحسن شاذلی (4)، «رفاعیه» منسوب به سید احمد رفاعی (5) به حضرت علی بن موسی الرضا- علیه السلام- می باشد.
ب: اینکه به اعتبار اعتقاد صوفیه یگانه وسیله ارتباط معنوی افراد شجره به ساحت مقدس امام، عین معنویت غیب می باشد. به همین لحاظ او را صاحب «ام السلاسل» دانسته، پیرامونش داد سخن داده اند. مهم تر اینکه معتقدند این انتساب در ادامه ی معروف کرخی هر چه با زمان پیش بیاید، دارای فضائل افراد شجره خواهد شد و آخرین آنان در هر عصری صاحب کل فضیلت های مربوط به مشایخ است. چنانچه مجدالدین بغدادی می نویسد: «آنچه در روایت حدیث معتبر است، علو اسناد حدیث است که هر چند سند حدیث عالی تر، ارزش و اعتبار آن زیادتر؛ زیرا احتمال کذب در چنین حدیثی کمتر است. برای آنکه هر چه رجال حدیثی زیادتر و بیشتر باشد احتمال کذب هم به همان اعتبار زیادتر خواهد بود. لیکن در اخذ خرقه، بر خلاف حدیث است؛ زیرا هر چند تعداد مشایخ بیشتر باشد انوار حق بیشتر پرتو می افکند و راه سلوک روشن تر و منورتر می گردد» (6).
این همان فراهم آوری معنویت به لحاظ ارتباط با موقعیت شخص است که اگر به راستی با اختراعات و ابداعات صوفیانه توأم نباشد، فرد وابسته به او به واسطه دستور العمل هایی که سینه به سینه انتقال یافته به بازسازی خود مشغول شود مسلماً به جهت معنویت اندوزی از افرادی که مسلسل وار پی در پی قرار گرفته اند وانجام فرائض دینی، عمل به مستحبات، دوری از مکروهات حتی مباحات به مقام والای «منا اهل بیتی» خواهد رسید، ولی افسوس و هزار افسوس که چه نیروهای معنوی عالی در مسیر سیر و سلوک به لحاظ تبعیت از فرقه داران و به کارگیری موهومات و اسرائیلیات آنان فدای مرسومات فرقه ای صوفیه گردیده است، شایستگانی که مستحق قرب الهی بودند در راه بماندند و به مقصد نرسیدند. کسانی که به لحاظ صداقت در طلب، کرامت مجسم بودند، حیف که خویش را خرج کرامت گویی دیگران کردند.
متأسفانه حتی بعضاً اهل منبر که شهرتی نیز دارند آنگاه که آوازه ی شخصی را در این مسیر می شنوند فوراً می پرسند: چیزی هم از او دیده ای؟ یعنی صاحب کرامت است. تردیدی نیست دلخوش داشتن به این القائات شیطان بدترین وسیله ی فریب خود می باشد.
ج: یکی دیگر از جهاتی که موجب شد معروف کرخی را با عنوان «ناموس» قلمداد کنیم، این بود که صوفیه او را مبدأ تمامی مقدسات فرقه ای خود می دانند، به نگاهی و عقیده ای ورای آنچه نسبت به شیوخ صوفیه دارند به او نگاه می کنند، او را تنها حلقه ی اتصال به معصوم- علیه السلام- دانسته، درباره اش به قداست می گویند، نامش را با تعظیم می برند و با تکریم می شنوند. در حالی که به قول مشور «بر سر کوری به گریه و زاری نشسته اند که در آن چیزی نیست.»
پینوشتها:
1- ولایت نامه ی ملا سلطان گنابادی: 243، رهبران طریقت و عرفان از پسر ملاسلطان: 129، صالحیه از ملا علی گنابادی: 347، سعادتیه از همو: 88، مراحل السالکین مجذوب علی شاه کبودرآهنگی: 170، پیران طریقت از جواد نوربخش: 20، داستان عشق پیران، سیری در تصوف و عرفان از عبدالصمدی.
2- رساله کمالیه: 26، تحفه الوجود از مجد الاشراف: 11.
3- قلائد الجواهر صفحه آخر.
4- عارفی از الجزایر شجره آخرکتاب.
5- احمدیان مصر: 99.
6- ترجمه تحفه البرره فی مسائل العشره: 206- 207.
/ج