نگاهی به فرقه سازی در صوفیه

تذکره نویسان وتاریخ نگاران تصوف فرقه ای که با شکل دادن به گروه های تصوف انسانی، تصوف را دسته بندی کرده اند، پیرامون تفکر هر صوفی سر شناسِ استادی را که دارای مریدانی بوده با آداب وسنن خاصی تا به امروز با
يکشنبه، 27 اسفند 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نگاهی به فرقه سازی در صوفیه
نگاهی به فرقه سازی در صوفیه

 

نویسنده: مهدی عمادی




 
تذکره نویسان وتاریخ نگاران تصوف فرقه ای که با شکل دادن به گروه های تصوف انسانی، تصوف را دسته بندی کرده اند، پیرامون تفکر هر صوفی سر شناسِ استادی را که دارای مریدانی بوده با آداب وسنن خاصی تا به امروز با پشتوانه حکومت ها خود را با تاریخ همراه ساخته اند با نامی مانند «جنیدیان» «خرازیان» و... مشخص نموده اند بعد ازنجم الدین کبری که شاگردان پرآوازه ی او در قسم اعظم اجتماعات اسلامی به خانقاه داری و مرید پروری پرداختند و به روش اجازه نویسی مشایخ صوفیه رسمیت دادند با اشاره به روند شجره ها در اجازات (1) نحوه انتساب صاحب اجازه مشخص گردید و به اعتبار آن گروه های وابسته به تصوف علمی متصوفه دیروز به صورت تشکیلات فرقه ای شناسانده شدند و به روزگار ما نام های صوفیان سرشناسی مانند «نجم الدین کبری»، «ابوالحسن رفاعی شاذلی»، «عبدالقادر گیلانی»، «بهاءالدین نقشبند»، «ابواسحاق شامی چشتی»، «شاه نعمت الله کرمانی»، «امیر سید محمد نوربخش» و «سید عبدالله برزش آبادی» بر نام گذاری دسته جات صوفیه تأثیر گذاشت، فرقه های صوفیه به ترتیبی که اشاره شد به نام های «کبرویه»، «شاذلیه»، «قادریه»، «نقشبندیه»، «چشتیه» (2)، «نعمة اللهیه»، «نوربخشیه» و «عبداللهیه (3)» شهرت یافتند.
شرح احوال نگاران فرقه ها هر کدام با به کارگیری سلیقه ی شخصی و ذوقی، نام مشایخی که به لحاظ خصوصیت های مخصوص به خود در فرقه تأثیرگذاشته اند را بر اسم فرقه اضافه کرده اند یا اگر به وسیله ی شخصی انشعابی در روند فرقه به وجود آمده آن را با نام همان شخص مشخص و معین نموده اند. مثلاً فرقه معروفیه را در یک رشته ی آن اینگونه معرفی کرده اند بصریه (4) معروفیه (5) جنیدیه (6) نعمة اللهیه (7) و چون معروفیه ای که از شاه نعمت الله کرمانی ادامه یافته دچار انشعاب می گردد آن را با نعمة اللهیه حسینعلی علیشاهی کوثریه (8)، نعمة اللهیه مجذوب علیشاهی شمسیه (9)، نعمة اللهیه رحمت علیشاهی طاوسیه (10) گنابادیه (11) یا نعمة اللهیه منوریه (12) مونس علیشاهیه (13) یا نعمة اللهیه صفی علیشاهیه (14) تعریف می کنند.
در صورت تمایل به دانستن احوالات این گروه از معروفیه نعمة اللهیه می توانید به کتاب «تاریخ سلسله های طریقه های نعمة اللهیه در ایران» تألیف دکتر مسعود همایونی و جهت آشنا شدن با علت انشعابات به کتاب «دو رساله جدید در تاریخ تصوف ایران» (15) تألیف آقای منوچهر صدوقی سُها مراجعه نمائید.
به هر حال فرقه ای که صوفیه ادعا دارند از معروف بن فیروزان کرخی جاری شده است «معروفیه» نام گرفته و به لحاظ دستکاری در شجره های سایر فِرَقِ صوفیه و ارتباط دادن انتساب مشایخ آن (16) به معروفیه، رواج دادند که «معروفیه ام السلاسل» است. که ما را در این اشکال بزرگ سخنی نیست زیرا اساس امثال اینگونه انتساب های صوفیانه اگر منجر به تحریف و تحذیف اسلام شود که می شود در اصل باطل است در این صورت باطلی را با ادعای « ام السلاسل» تعریف کردن و موقعیت سازی نمودن برای «معروفیه» ی باطل است.
ولی بهتر است برای اینکه راه مظلوم نمائی را برای صوفیه مسدود کنیم. بر اساس دو ادعای آنان حقیقت و صحت «معروفیه» را مورد دقت نظر قراردهیم.
اول: چون صوفیه مدعی مسلمانی هستند و معتقدند تابع عالمان دینی اسلام می باشند، مسأله صحت فرقه ها را که به اعتبار «حدیث خرقه» ثابت می کنند و معتقدند روساء صوفیه در عصر خود خرقه دار امام معصوم- علیه السلام- می باشند. با این تذکر جواب می دهیم آقای سید عباس وعیدی در اثر بی نظیر خود «خرقه صوفیان» اصالت این موضوع را بررسی نموده و برای اینکه از صراط انصاف و مروت خارج نشود مسأله «حدیث خرقه» را از پیشوایان دینی معاصر جویا شده متفقاً فرموده اند جعل صوفیه است. و اگر فرقه داران در ادعای تبعیت از عالمان دین صادق می باشند از آرای ایشان تبعیت کنند.
دوم: اینکه قول صوفیه را پذیرفته با معیارهائی که جهت صحت فرقه ها صوفیه ارائه داده اند این ادعا را مورد بررسی قرار می دهیم که آیا واقعاً باطل «معروفیه» بدون خدشه ای که در تصوف، فرقه را بی اعتبار می سازد ادامه یافته است یا این باطل به باطلی آمیخته می باشد. ولی بررسی ادعای صوفیه ما را با اشکالاتی بس حساس مواجه می سازد که فرقه «معروفیه» را از حیثیت اصالت در تصوف فرقه ای ساقط می کند.
الف: عده ای از محققان مانند استاد جلال همائی (17) آقای مردانی (18) آقای منوچهر صدوقی سُها (19) به مسأله مرگ معروف بن فیروزان کرخی قبل ازشهادت حضرت امام رضا- علیه السلام- اشاره نموده نتیجه گرفته اند «بر پایه ی مبانی مشهوره ی قوم از سر ناچاری باید گفت که اساساً سلسله ای از او [معروف بن فیروزان کرخی] جاری نگردیده بوده است و این معنائی است حائز کمال اهمیت و محل لزوم تحقیق عمیق.» (20)
ب: اگر بر فرض محال ادعای صوفیه را با این مشکل بزرگ که در صحت فرقه ی معروفیه شرط است نادیده بگیریم و بپذیریم برخلاف اینکه فرق صوفیه در دین اسلام جایگاهی ندارند در تصوف دارای اعتبار می باشند با مشکل انقطاع در رشته اجازات فرقه مواجه ایم و ادعای «نص» را که ذهبیه اغتشاشیه و نعمة اللهیه علی الخصوص گنابادیه از انشعابات معروفیه بیش از دیگران به آن اصرار دارند بی اعتبار می سازد.
1- اگر رأی آن عده که مرگ معروف کرخی را در سال 261 قبول کرده اند بپذیریم و سری سقطی نیز در سال 257 مُرده باشد، شجره معروفیه بی اعتبار می شود و اتصال بین شجره های وابسته به معروفیه با سری سقطی او قطع می شود.
2- دیگر اینکه عده ای معتقدند «سری سقطی»- البته اگر مسأله مرگش قبل از معروف کرخی را نادیده بگیریم- خواهرزاده اش جنید بغدادی را به جانشینی تعیین نکرده است و جنید را دیگران به قطبیت فرقه برگزیده اند چنانکه صمصام علی یزدی از جمله مجازین میرزا عبدالحسن ذوالریاستین نعمة اللهی می نویسد: «بعد از فوت قطب العارفین حضرت شیخ سری سقطی- قدس سره- که به واسطه ی مزاحمت مخالفین خاصه بقایای خلفای بنی العباس جانشین خود را معرفی نفرموده بود فقرا به حضرت جنید که اکمل مشایخ این سلسله بود مراجعه» کردند (21) البته اینگونه اقدامات غیر قانونی در تصوف به زمان های عمار یاسر بدلیسی که نجم الدین کبری را به جانشینی تعیین نکرد یا زمان ذوالریاستین نعمة اللهی تکرار شده است.
مهمّ تر باید توجه داشت در چنین زمانهائی که صوفی فرقه داری جانشین تعیین نمی کند، شخص یا اشخاصی که هوای فرقه داری در سر دارند، مایل نیستند بساط فرقه جمع شود. اغلب با طرح توجیحاتی عدم تعیین جانشین را اصلاح کرده اند برای نمونه مسأله ترس سری سقطی از عباسیان که صمصام علی مطرح کرده، در صورتی که چطور ممکن است عباسیان تصوف ساز با چنین مهمّی در تصوف فرقه ای مخالف باشند.
3- مهم دیگر موضوع قطع رشته در زمان جنید بغدادی است که سه تن از رجال شناسان نامی تصوف خواجه عبدالله انصاری (22) عبدالرحمن جامی (23) حافظ حسین کربلائی (24) به آن اشاره دارند و معتقدند جنید بغدادی گفته است: «مردمان پندارند من شاگرد سری سقطی ام در حالی که من شاگرد محمد بن علی قصابم» چنانکه دیگران نیز به این اشاره دارند و به همان اعتقادند: «استاد جنید بغدادی محمد بن علی قصاب است.» (25) این جهات مهمّ و حساس فرقه معروفیه را بی اعتبار می نماید.
علاوه اگر این مهمّ را که اتصال فرقه های «معروفیه شاذلیه»، «معروفیه قادریه»، «معروفیه ذهبیه اغتشاشیه»، «معروفیه نعمة اللهیه»،-به قول ادعائی نادرست که «کبرویه»،«مولویه»، «سهروردیه» و «صفویه» را از انشعابات «معروفیه» وانمود کرده اند- به واسطه اعتراف تکان دهنده ی جنید بغدادی که شاگرد محمد بن علی قصاب است و اینکه سری سقطی او را به جانشینی تعیین نکرده، مهمّ تر سری سقطی قبل از معروف کرخی از دنیا رفته است را نادیده بگیریم باید توجه داشته باشیم بر اساس اصول انتساب سه گانه ی خرقه، ذکر، صحبت «معروفیه» از جمله فرقه هائی است که برخلاف ادعای روساء فرقه دار مانند ذهبیه اغتشاشیه و نعمة اللهیه خصوصاً گنابادیه که خویش را به اعتبار ساخته ی حدیث خرقه» (26) در مقام ولایت مداری قرار داده معتقدند در ایام غیبت باید به اخذ بیعت بپردازند (27) طبق آنچه از نحوه ی نگارش شجره های موجود فهم می شودکه با «صحب» روساء فرقه را به هم متصل می سازد (28) چنانکه تذکر داده اند اتصال از جنید بغدادی تا رسول الله به هر شکلی صوفیانه باشد به صحبت است (29) نه اخذ بیعت که در اسلام جایگاهی ندارد و به همین اعتبار بدعتی می باشد حرام.
4- اگر اصالت و مشروعیت انتساب فرقه های صوفیه به ولایتِ با امامت باشد باید اتصال دهنده ی شجره های فِرَقِ صوفیه به امام- علیه السلام- از اصحاب خاص باشند نه افرادی نظیر حسن بصری یا جنبد بغدادی که با امامت مسأله عقدیتی داشته اند. در صورتی که بررسی شجره های موجود ادعای فرقه داران را باطل می نماید بل ثابت می کند فرد اتصال دهنده ی انتساب افراد شجره های صوفیه به مقام عظمای امامت شخص موثق مورد تائید امام نبوده است. زیرا شجره های موجود «معروفیه» را به طُرق مختلف به رسول خدا متصل می سازند که تمامی دارای خدشه های بی اعتبارکننده است.
اگر تمامی شجره های در دست معروفیه را که به معروف بن فیروزان کرخی می رسد را مورد توجه قرار دهیم به مطالب مهمّی مواجه می شویم که صحت اتصال را زیر سؤال می برد.
موضوع اول: اگر انتساب شجره ها به حضرت امام رضا- علیه السلام- کفایت کننده باشد، اصراری بر اتصال خرقه های فرقه ها به علی امیرالمؤمنین- علیه السلام- نداشته باشند، هرچند مطلبی باطل کننده جلب توجه نمی کند ولی از کنار موضوعات تعیین کنند زیر نمی توان بی تفاوت گذشت.
1: ادعای صوفیه درباره ی معروف کرخی به استناد مباحث رساله حاضر باطل می شود.
2: بدون توجه به آنچه در رساله ای که مطالب آن از نظر گذشت، انتساب معروف بن فیروزان کرخی به امام رضا- علیه السلام- را رد می کند علاوه با مسأله مرگ او مواجه ایم که قبل از امام رضا- علیه السلام- به وقوع پیوسته، که این با قانون قطبیت منافات دارد. و اگر بخواهیم برای رفع این نقص بزرگ تاریخ 261 را همانطور که گفته اند سال مرگ معروف کرخی بپذیریم درگیر مشکل مرگ سری سقطی می شویم که در سال 257 قبل از معروف کرخی رخ داده است، در معنا همان ایرادی که مرگ معروف کرخی قبل از شهادت حضرت پیش می آورد، مرگ سری سقطی قبل از مرگ معروف خواهد داشت و اینکه قطبِ ادامه دهنده ی فرقه نباید قبل از امام یا شیخ ماقبل خود از دنیا برود.
موضوع دوم: اگر بخواهیم همانطور که صوفیه به آن اصرار دارند شجره ی «معروفیه» را به علی بن ابیطالب- سلام الله علیهما- یگانه امیرالمؤمنین اسلام برسانیم، با توجه به نحوه ای که برای این انتساب نقل کرده اند مواجه ایم و تحت هیچ عنوانی نمی توانیم آن را نادیده بگیریم، زیرا تحت هیچ عنوان و دلیل و بحثی صحت بردار نیست.
1: معروف کرخی را به واسطه دو تن به نام های داود طائی و فرقد سنجی به حسن بصری می رسانند و به واسطه او به رسول خدا یا علی مرتضی منسوب می سازند. نخست باید توجه داشته باشیم همانطور که اشاره شد اگر داود طائی و فرقد سنجی قبل از به دنیا آمدن معروف کرخی از دنیا نرفته باشند که به اعتبار اقوالی رفته اند، معروف در سن کودکی قرار دارد، یعنی نمی توان ارتباط مرید و مرادی بین آنها قائل شد.
2: داود طائی و فرقد سنجی را در طریق ولایت با امامت قبول نکرده اند حتی درباره ی داود طائی معتقد به ناصبی بودن او شده اند.
3: این رشته اتصال، به حسن بصری می رسد که به استناد مدارک غیرقابل انکار نه فقط تائید کننده ی ننگ مخالفت او با چهار امامی است که معاصرشان بوده، بل در ارتباط با دستگاه ضداهل بیت، امویان در مقام فقیه دربار قرار گرفتن، احکامی را به نفع و تائید جنایات بنی امیه صادر کرده است، مهمّ تر اینکه مورد تائید بل توثیق حجاج بن یوسف ثقفی بودن نیز، قانون اینکه اتصال دهنده شجره باید از اصحاب راستین امام باشد را باطل می کند.
4: و اگر رشته حسن بصری که اتصال دهنده ی فرقه معروفیه به علی مرتضی است را نادیده بگیریم او که به واسطه انس بن مالک و اصحاب بدر به رسول خدا متصل می شود را تائید کنیم باز با دو مهمّ باطل کننده مواجه ایم.
الف: آنکه انس بن مالک جایگاهی در تشیع ندارد.
ب: اصحاب بدر نمی توانند اتصال دهنده باشند زیرا فردِ مشخص شرط اتصال می باشد نه جمع، ولو اگر همه از موثقین محسوب شوند.

پی‌نوشت‌ها:

1- دو رساله عرفانی ازنجم الدین کبری دیده شود.
2- در این دو فرقه نسبت مکانی مؤسس آن که پسوند نامشان بود در اسم گذاری فرقه سهمی داشته است.
3- عبداللهیه همان ذهبیه اغتشاشیه است.
4- به لحاظ اینکه فرقه به حسن بصری می رسد. (و درباره ی شناخت او به کتاب «حسن بصری چهره ی جنجالی تصوف» تألیف آقای مهدی عمادی از انتشارات کتابخانه ی سنائی رجوع شود.)
5- به لحاظ معروف بن فیروزان کرخی.
6- به لحاظ جنید بغدادی.
7- به لحاظ شاه نعمت الله کرمانی.
8- به لحاظ حاج ملا محمدرضا همدانی کوثر علیشاه.
9- به لحاظ سید حسین حسینی تهرانی شمس العرفا.
10- به لحاظ محمد کاظم اصفهانی معروف به طاووس العرفا.
11- به لحاظ زادگاه ملا سلطان بیچاره بیدخت گناباد بوده است.
12- به لحاظ حاج محمد شیرازی منورعلیشاه.
13- به لحاظ میرزا عبدالحسین ذوالریاستین مونس علیشاه.
14- به لحاظ صفی علیشاه.
15- از انتشارات پاژنگ، کریمخان زند، نبش ماهشهر پلاک 22 صندوق پستی: 388- 15745.
16- نظیر انتساب نجم الدین کبری که به اعتراف امثال ملاسلطان گنابادی و مجذوب علیشاه کبودرآهنگی و حدوداً چهل تن از مشاهیر* اهل تصوف و غیر آنها به واسطه شیخ اسماعیل قصری به سلسله کمیلیه مربوط می شود را با تحریف کلام نجم الدین کبری در بیان طریقه ی انتسابش آن را از انشعابات معروفیه نموده اند یا مانند مولویه و صفویه و نوربخشیه که به شجره ی نجم الدین کبری متصل است.
* فرقه صوفیان تألیف آقای سید محمد محدث ملاحظه شود.
17- مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه کاشانی: 30 مقدمه.
18- مناظرات و مکاتبات: 120- 121.
19- دو رساله جدید در تاریخ تصوف ایران: 22.
20- همان مأخذ ماقبل.
21- مقامات العرفا: 485.
22- طبقات الصوفیه- تصحیح آقای مولائی: 215.
23- نفحات الانس: 82.
24- روضات الجنان و جنات الجنان: 356/2.
25- تاریخ بغداد: 64/2، طبقات شعرانی: 84- 97، اللمع: 45 و 205 و 34، الامام جنید: 77.
26- حتماً کتاب تحقیقی «خرقه صوفیان» تألیف آقای سید عباس وعیدی را مطالعه کنید.
27- آقای عبدالرضا بارفروش در کتاب بی سابقه «آسیب شناسی عرفان» به این مهمّ پرداخته است.
28- تذکرة المشایخ علاءالدوله سمنانی، درج در مجموعه سخنرانی ها و مقاله ها درباره ی فلسفه و عرفان اسلامی: 154، اوراد الاحباب: 28، 29، مقالات شمس تبریزی تصحیح مرحوم احمد خوشنویس: کح، دو رساله عرفانی از نجم الدین کبری.
29- تذکره ی شیخ بهائی ذکریان ملتانی: 100 پاورقی.

منبع:عمادی، مهدی، (1387)، معروف کرخی ناموس تصوف، تهران، نشر راه نیکان، چاپ اول.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.