اساطیر جین

مهاویره(1) معاصر بودا و او نیز از طبقه کشتریه بود. پدر و مادر مهاویره بر خلاف پدر و مادر بودا خود جین(2) و خدا پارشوه(3) را نیایش می کردند. روشن شدگی مهاویره همانند روشن شدگی بودا اما پیام آن متفاوت و بر ایستادگی
يکشنبه، 18 فروردين 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اساطیر جین
 اساطیر جین

نویسنده: ورونیکا ایونس
مترجم: باجلان فرخی



 

مهاویره(1) معاصر بودا و او نیز از طبقه کشتریه بود. پدر و مادر مهاویره بر خلاف پدر و مادر بودا خود جین(2) و خدا پارشوه(3) را نیایش می کردند. روشن شدگی مهاویره همانند روشن شدگی بودا اما پیام آن متفاوت و بر ایستادگی در برابر دیگر کُشی تاکید داشت. پدر و مادر مهاویره هم از آغاز دعوت مهاویره را پذیرفتند. تولد مهاویره با نشانه هائی عجیب پشگوئی شد: مادر او تریساله(4) که پری یکرینی(5) نیز نامیده می شود شانزده چیز را به خواب دید که همه گویای پسری بود که در آینده به بزرگی دست می یافت. شانزده چیزی که تریساله به خواب دید عبارت بودند از: فیلی سفید؛ ورزاوی سفید؛ شیری سفید؛ سری یا لکشمی؛ گل های خوشبو مندره(6)؛ ماه که جهان را با انوار سیمین خود روشن کرده بود؛ خورشید رخشان؛ ماهی در حال جستن نماد شادمانی؛ یک کوزه؛ دریاچه ئی پر از گل های نیلوفر آبی؛ اقیانوس شیر با کاخی آسمانی؛ ظرفی به بلندی کوه مرو پر از گوهرهای گران بها؛ آتشی که از کره قربانی مایه می گرفت؛ سریری از یاقوت و الماس؛ و شهریاری آسمانی که بر زمین فرمان می راند. پیشگویان رؤیای تریساله را تفسیر کردند و گفتند که امپراتوری بزرگ یا تیرتنکره ئی(7) که موجودی برتر از خدا است و روزگاری به هیأت آموزگار بر زمین به سر می برد تا روح را با دستیابی به پنج دانش آزادی بخشد، از تریساله تولد می یابد.
چندی پس از رؤیای تریساله خدایان کودکی نزاده را از بطن دیوننده(8)، یکی از همسران برهما، به بطن تریساله منتقل کردند و به زمان معهود وَردمنه(9) تولد یافت. وَردمنه کودکی بسیار زیبا بود که از نیروی تنی و روانی بسیاری برخوردار بود به روزگار خردسالی خرطوم پیلی مست را گرفت و بر فیل مست نشست. در موقعیت دیگر وقتی یکی از خدایان شجاعت او را آزمود و او را به هوا بلند کرد موی خدا را برید و چندان او را زد تا خود را نجات داد.
وَردمنه دو روز و نیم روزه گرفت در زیر درخت آشوکه(10) به درون نگری روی آورد و روشن شد. در آن هنگام که وردمنه به درون نگری مشغول بود خدایان بر او گرد آمدند و ناظر تعمق او شدند و هم در آن دم که وردمنه به روشن شدگی دست یافت خدایان او را از زمین برداشتند و او را بر تخت روانی نشانیدند و او را در باغی بر سریری پنج پله نشانیدند و مهاویره اش شناختند. پس مهاویره عریان شد همه موی خود را بی آنکه احساس دردی کند از بیخ برید. پس لباسش را به سوئی افکند و خدا ویسروانه(11) (کبرا) لباس های او را برداشت؛ یکی از فرقه های جین موسوم به دیگامبره(12) یعنی آسمان پوشاک بر این باورند که مهاویره از آن پس پوشاکی نپوشید و فرقه دیگر موسوم به شوتامبره(13) [یعنی سفید پوشان] بر این باورند که پس از عریان شدن مهاویره، ایندرا خرقه سفید بدو داد و خرقه سفید را خاصیت آن است که روح را در چرخه زندگی زمینی گرفتار نمی سازد و مانع رهائی آن نیست.
زندگانی مهاویره نمونه ئی بی همتا از زندگانی انسان با فضیلتی است که همه رنج ها و دردها را برای رها شدن از متعلقات زندگی تحمل می کند. می گویند مهاویره پس از دستیابی به روشن شدگی همه اموال خود مگر خرقه ئی را که ایندر بدو داده بود به دیگران بخشید. برهمنی به نام سُومه دته(14) به مهاویره گفت از مایملک او سهمی نبرده است و مهاویره نیمی از خرقه خود را بدو بخشید. از آنجا که سومه دته نمی توانست نیمه خرقه را بدون نیمه دیگر آن بپوشد بر آن شد که آن را از مهاویرا بدزدد. سومه دته لحظه ئی را برای ربودن نیمه دیگر خرقه مهاویره انتخاب کرد که مهاویره بر گلبنی به ندبه مشغول بود و سومه دته خود را مجروح و نیمه دیگر خرقه را ربود. مهاویره هنگامی از دزدیده شدن نیمه خرقه خویش آگاه شد که از حالت درون نگری بیرون آمد، اما سخنی نگفت و بدین سان به دیگران درسی آموخت. می گویند وقتی دیگر، هنگامی که مهاویره به درون نگری مشغول بود چوپانی در گوش های او میخ فرو کرد و پاهای او را با آتش سوزانید و مهاویره از درد ننالید و از آنچه بر او رفته بود آگاه نشد. می گویند روزی دیگر وقتی مهاویره در مزرعه ئی به نگرش مشغول بود دهقانی از او خواست که مراقب ورزاو او باشد و مهاویره که در نگرش بود سخنان دهقان را نشنید. دهقان ساعتی بعد بازگشت و ورزاو را نیافت، از مهاویره گله کرد و مهاویره که در نگرش بود نشنید و خاموش ماند. پس دهقان به جستجوی وزراو خود برآمد و آن را نیافت، اما وقتی به مزرعه بازگشت وزراو را در مزرعه در جای پیشین خود یافت. دهقان به تصور این که مهاویره بر آن است که مهاویره را بدزدد گردن او را پیچاند که نزدیک بود مهاویره بمیرد، اما ایندرا به یاری مهاویره شتافت و او را از چنگال دهقان نجات داد. ایندرا مردمان را از خطر از دست رفتن مهاویره رهانید و از آن پس پاسدار او شد.
وقتی مهاویره احساس کرد زمان مردن فرا رسیده است هفت روز پیاپی برای فرمانروایان جهان که همه پیرامون او نشسته بودند موعظه کرد. پس فرمانروایان و مریدان مهاویره از نکات پیچیده متافیزیک آئین جین آگاه شدند که برترین این نکات پرهیز از دیگرکشی بود. چنین است که پرهیزکاران جین بیشتر عمر خویش را به روزه گرفتن و نشستن می گذارنند تا در حرکات و به هنگام خوردن موجودی را نیازارند و حشره ئی را با غذای خود نخورند. در هفتمین روز موعظه مهاویره بر سریری از الماس که نوری فوق طبیعی از آن می تراوید نشست. مرگ او را در ربود و کسی مرگ او را ندید چرا که مریدان و کسانی که در کنار او بودند به هنگام مردن مهاویره همه به خواب رفتند. جهان با مردن مهاویره در خاموشی فرو رفت و مریداان او وقتی چشم گشودند همه جا را تاریک یافتند. پس مریدان مشعل هائی برافروختند. برخی را عقیده بر آن است که مهاویره بدان دلیل مرد که مریدان وفادارش اندک بودند؛ اما همه می گویند در دم مرگ کسی مردن او را ندید.
مهاویره مرد و به کمال دست یافت و شیده(15) یا روح رها شده شد؛ و دانای عالم و از کرمه آزاد شد، و چرخه زندگی او پایان یافت. نیز او را تیرتنکره می گویند و تیرتنکره کسی است که گذرگاهی برای عبور از سنساره یافته و از چرخه زندگی رهائی یافته است؛ و این برترین مقام شیده ئی است که به پنج دانش دست یافته و بر زمین آموزگار بوده است. هر تیرتنکره برای رهائی روح ناچار است چهار مقام یا مرحله را طی نماید. پایین ترین این مقامات سَدوس(16) یا ریاضیت و بالاتر از آن اوپاکیایه(17)، مرادی یا آموزگاری، بعد از آن آچریه(18) نظم آفرین و برترین مرتبه آرهت شدن است، و آرهت(19) کسی است که روحش به آزادی دست یافته اما هنوز در تن میرای او جای دارد.

عصر جهانی جین

پیروان آئین جین زمان را چرخی مدام گردنده می دانند. زمان و دوره فراز اوتسرپینی(20) تحت نفوذ اژدرماری خوش یمن و زمان و دوره فرود یعنی اوسرپینی(21) تحت نفوذ یک اهریمن قرار دارد. اوتسرپینی از شش عصر پیاپی آبادانی و نیکبختی و اوسرپینی از شش عصر متواتر فساد تشکیل می شود. اوسرپینی آئین جین همانند مهایوگای آئین هندو است با این تفاوت که اوسرپینی به انهدام کامل نمی انجامد و در پی آن اوتسرپینی جدیدی آغاز می شود.
در هر اوتسرپینی و اوسرپینی بیست و چهار تیرتنکره پدیدار می شود و مهاویره یکی از آنان است. در این آئین خدا را قدرتی برتر از تیرتنکره نیست و هم بدین دلیل تیرتنکره نمی تواند به شفاعت مریدان برخیزد و رهائی هر مرید به عهده خود اوست. عصر ما آخرین عصر اوسرپینی و چنین می نماید که غالب تیرتنکره های آن به گونه ئی با آئین هندو پیوند دارند: نخستین تیرتنکره، ریشابادیو(22) (ریشابادوا) در کوه کیلسا، مأوای شیوا در آئین هندو، به نیروانه دست می یابد؛ هفتمین تیرتنکره، چندراپرابه(23) از مادری زاده شده که ماه را نوشید؛ یازدهمین تیرتنکره از پدر و مادری هستی یافت که هر دو ویشنو نام داشتند و او نیز در کوه کیلسا به نیروانه رفت، و بیست و دومین تیرتنکره، یعنی نمینته(24) در دوارکا زاده شد و عموی کریشنا بود. بسیاری از چهره های مقدس آئین جین نیز با باورهای آئین هندو پیوند دارند و از این شمار است: دوازده چکره ورتین(25)، نه ناریانه یا وسودوه(واسودیو)، نه پرتینه ریانه(26) یا پرتی واسودا (پرتی واسودیو)، نه بله بدره(27) و نه ملازم آنان ناراده ها، یازده رودره و بیست و چهار کامه دوه(28). در این آئین اهریمنان چنان که بخواهند می توانند به رستگاری دست یابند اما خدایان برای رستگاری باید نخست به هیأت انسان در آیند.

جهان جین

جهان نمادین جین به هیأت انسان بی سری است که از سه بخش تنه، کمرگاه و پاها تشکیل یافته است. پای راست را هفت دوزخ جایگاه ارواح بدکاران است و هر دوزخ شکنجه گاه تنی خاص است. پای چپ که پاتاله(29) نام دارد جایگاه ده خدای کوچک و دو گروه از اهریمنان و هر یک از آنان بر درختی به رنگی خاص مأوا دارند: اهریمنان ویانتاره(30) ی سیاه یعنی پیشنحه(31) ها، بهوتاس ها یکشه ها، گندهروه ها و ماهوراگه(32) ها بر درختان سیاه مأوا دارند. اهریمنان ویانتارای سفید یعنی رکشش ها و کیمپورشه(33) ها بر درختان سفید مأوا دارند. وحشتبارترین اهریمنان این دو گروه واناویانتاره(34) نام دارند و خود به انه پنی(35)، پنه ینی(36)، ایسی وایی(37)، بهوتاوایی(38)، کندایه(39)، مهاکندایه(40)، کُهندایه(41) و پَهنگه(42) تقسیم می شوند.
قلمرو میانه جهان همانا جهان آدمیان است که به هیأت حلقوی از هشت قاره محاط در دایره هشت اقیانوس تشکیل شده است و در مرکز اینان کوه مرو قرار دارد.
قلمرو فراز در فروترین بخش یعنی کالپه(43) شانزده آسمان را در بر می گیرد. بر فراز کالپه، کالپه تیته(44) که خود به چهارده قلمرو تقسیم می شود. خدایان دارای مدارج مختلف در این آسمان ها جای دارند؛ شهریار این خدایان همانا ایندرا و خود به کاست های مختلفی تقسیم می شوند. برخی از این خدایان از گوش فرادادن به موعظه عارفان فرزانه لذت می برند و بر فراز آسمان های کالپه تیته جایگاه شیده ها، شیده سیله(45) قرار دارد.

پی نوشت ها :

1- Mahavira
2- Jain
3- Parshva
4- Trisala
5- Priyakarini
6- Mandara
7- Tirthankara
8- Deva Nanda
9- Vardhamana
10- Asoka
11- Vaisravana
12- Digambara
13- Swetambara
14- Soma Datta
15- Siddha
16- Sadhus
17- Upkhyaya
18- Acharya
19- Arhat
20- Utsarpini
21- Avasapini
22- Rishaba Deva
23- Chandra Praba
24- Neminatha
25- Chakra Vartin
26- Pratinarayana
27- Balabhadra
28- Kamadeva
29- Patala
30- Vyantara
31- Pisacha
32-Mahoraga
33- Kimpurusha
34- Vana Vyantara
35- Anapanni
36- Panapanni
37- Isivayi
38- Bhutavayi
39- Kandiye
40- Mah Kandiye
41- Kohada
42- Phanga
43- Kalpa
44- Kalpathitha
45- Siddhasila

منبع مقاله: ایونس، ورونیکا؛ (1373)، شناخت اساطیر هند، باجلان فرخی، تهران: انتشارات اساطیر، چاپ دوم: 1381.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.