الف) به ایزدمهر و مهر پیامبر در تاریخ
در کتاب اوستا یکی از ایزدان هور (Hvar) یا هورخشیت (Hvar-Khshate: خورشید به معنی خور، قاهر) است، گویا این ایزد هیچ گاه مقام چندان مهمی نداشته است. بنابراین اگر مغان زمان ساسانی آفتاب را می پرستیدند، مرادشان «هور» نبود، بلکه مهر را ستایش می کردند و این مهر همان «میثر» است که در یشتهای عتیق ذکر شده است: و همان است که بابلیان آن را با شمش (خدای آفتاب) یکی دانسته اند و مهر پرستان غرب از آن نام اینویکتوس (Invictus) را ساخته اند. (1)در اوستا این ایزد از زمره بزرگترین ایزدان است و در آیین کهن ایران پیش از عصر اوستایی، یکی از بزرگترین خدایان در کتیبه های هخامنشی نیز به املا و تلفظ اوستایی اش «میثر» آمده است. در سنسکریت میترا (Mitr) و در پهلوی ساسانی «میتر» (Mitra) و در پارسی مصطلح امروز «مهر» شده است. (2)
کهنترین سند مکتوبی که نام این خدای کهن بشری در آن ثبت شده و به دست ما رسیده، در الواح گلی متعلق به 1400 سال پ. م است که در سال 1907 م در کاپادوکیه از شهرهای آسیای صغیر در محلی به نام بغازکوی پیدا شد. (3) این کتیبه مربوط به سال های 138 پ. م یعنی در آخرین روزهای دولت میتانی، پادشاهی هیتی (Hitties) و میتانی (Mitannies) «متی وزه» و «سوبی لولیو» است که پیمانی بین آنان بسته شده و در آن نام یک جفت خدای هندی «میترا - وارونا» را مشاهده می کنیم. (4) در وداها، جز یکی دوبار، آن هم به اختصار از میترا به تنهایی یاد نشدهاست. در وداها نیز «میترا - وارونا» هموراه ملازم یکدیگرند و نامشان با هم آمده است؛ اما در اوستا میترا مقام فوق العاده ای دارد و در عصر پیش از اوستا و رستاخیز زردشتی، بزرگترین ایزد محسوب می شد.(5)
اصلاح مذهب زردشت «میترا» را در ردیف آخرین فرشته ها که آفریده اهوره مزدا بودند، قرار داد. با این حال میترا در زمان هخامنشیان نیز یکی از رب النوعهای مهم مذهب عوام و مذهب رسمی مزدا بود، و پس از انقراض شاهنشاهی داریوش، شهرت او در میان مغ ها که در آسیای صغیر پراکنده شده بودند، از بین نرفت و حتی در سرزمین پونت، کاپادوکیه، ارمنستان و کماژن پرستیده می شد و نام پادشاهان این سرزمینها بیشتر میترا یا مهرداد بود.
مخالفان غربی مهر که نمی خواستند نامی از مهر و اثری از آیین وی در غرب باقی بماند، برای پرکردن زمان تاریخ مهر، دست به دامن اسکندر زدند. آنان داستان اسکندر را چنان آمیخته کردند که در برهان قاطع چنین آمده است: «نام مادر اسکندر ناهید(6) بود.
برخی گویند که اسکندر پیغمبر شد. » و در یک نوشته سریانی آمده است: «چون دارا اسکندر را دید، بر او نماز برد؛ چون باور داشت که اسکندر «مهر خداوند» است و فرود آمده تا به ایرانیان یاری رساند؛ زیرا جامه اسکندر مانند خدایان بود و تاجی که بر سرش نهاده بود، با پرتو نور خورشید می درخشید. » (7)
در زمان سلوکیان نیز میترا مورد توجه بود. سنگ گوری در نمرود داغ یافته اند که به آنتیوخوس اول اهل کماژن تقدیم شده و یکی دیگر در آرسامه کنار رود «اورنت» پیدا کرده اند که به مهرداد - پدر آنتیوخوس - اهدا شده است. این سنگ گورها در نهایت شکوه تزیین شده اند. این دو پادشاه به قصد تکریم خدایی که مورد پرستش چدرانشان بود، مجسمه های عظیمی از او ساختند و روی صفحه های پهناور نصب کردند. این مجسمه ها به شکل خدایانی هستند که بر تختهای بزرگی نشسته اند و میان آنان آنتیوخوس امپراتور قرار گرفته که به شکل نمرود ترسیم شده است. در نوشته های زیر آن، نام میترا یا نام زئوس، اهوره مزدا، هرمس، آپولون، هلیوس، هراکلس و ورثرغنه در یک زمان می آید. بنابراین آن دو پادشاه خدایان ایران را همچون ایزدان پاسدار خاندان خویش انگشاته اند. علاوه بر آن، نقشهای برجسته ای که از میترا دات و پسرش بر جای مانده، آنان را در حالی نشان می دهد که دست در دست میترا دارند. (8) بر اساس منابع موجود، دین اشکانیان «میترائیسم» بود و در زمان ساسانیان نیز در برخی از دوره ها، میترائیسم گسترش و اهمیت یافت؛ از جمله در زمان اردشیر دوم که نقش تاجگیری او در طاق بستان موجود است. در این نقش میترا پشت سر اردشیر در حالی که انواری از سرش ساطع است، مشاهده می شود.
در آیین مهر، دو نیرو در کشمکش همیشگی هستند. اهوره مزدا فرمانروای خطه روشنایی و اهریمن حاکم جهان تاریکی است. بر فراز این دو نیرو، زروان قرار دارد که ایزد زمان است. اهوره مزدا و اهریمن چنان از زروان فرمانبری می کنند که گویی الهه تقدیر (قضاوت) است. در برخی مواقع زروان مانند میترا با سیمایی جوان ظاهر می شود که منظور از آن نشان دادن میترای جوان است. (9)
پلوتارک «میترا» را واسطه و میانجی دو جهان روشنایی و تاریکی، نیکی و بدی می داند. میترا دوشادوش لشکر خیر نبرد می کند تا زمانی که نیروی خیر بر شر پیروز شود. دین مهر دین رستگاری و امید نجات و دارای عرفان است. عمل به تعلیمات آن سبب خوشبختی در جهان و ثمر جاویدان پس از مرگ است، مهر در فرهنگ ایران باستان مظهر نیکوکاری، راستی، درستی و عدالت است؛ چنان که کار دنیا و آخرت در اختیار اوست. نی کلید رمز عرفان ایران باستان و نمونه انسان کامل محسوب می شود.
آیین مهر ایزدان، بسیاری را از ادیان دیگر اقتباس و درون دین خود وارد کرد. در توجیه این موضوع باید گفت که از یک طرف حیات طولانی دین مهری باعث دخول و اختلاط ایزدان بیگانه در درون خود شد و از طرف دیگر، پیروان میترا به عمد از ایزدان این مذاهب استقبال کردند تا دینی دنیا پسند و تلفیقی بسازند.
به عقیده مهربان، وی پس از شام مقدس به آسمان صعود می کند. وسیله صعود گردونه چهاراسبه اوست. در نقاشیهای بازیافته «سل- هلیوس» (Sol- Helios) گردونه را می رانند. در آسمان نیز میترا از یاری به مردمان و آنان که مومن به آیین مهر باشند، خودداری نمی کند. ارواح پیروان را برای گذراندن از هفت طبقه آسمان راهنمایی می کند تا به طبقه هشتم که جایگاه نور و آرامش مطلق است، برسند. چون افراد بایستی طی مراحل هفتگانه تزکیه و تصفیه روح، در هر مرحله ای آنقدر ترقی کنند و از علایق آزاد شوند تا با سبکباری بتوانند به مرحله و درجه ای دیگر برسند. پس از طی هفت مرحله است که به نور مطلق و کمال دست می یابند. (10)
میترا نامهای مختلفی داشت. گاهی به نامهای سامی «باآل»؛ «آرتسو»، «افلاد» خوانده می شد و زمانی به نام یونانی زئوس. از نظر یونانیها و مقدونیهای ساکن قلمرو پارت مفهوم میترای پارتی و آپولون یونان یکی بود. (11)
باید گفت که شخصیت زردشت از اهمیت و اعتبار میترا کاست؛ زیرا زردشت بر آن بود که شرک را از میان ببرد و خداپرستی را به جای آن بنشاند و اهوره مزدا را یگانه خدای دین زردشت اعلام نماید. برای عملی کردن این اهداف، زردشت ناگزیر بود از اهمیت میترا در نزد مومنان بکاهد و با مراسم مذهبی آنان مخالفت ورزد. از جمله رسومی که با مخالفت زردشت روبرو گردید، قربانی کردن گاو، مصرف گیاه مستی بخش «هوم» و دفن مردگان در خاک بود. مهری ها، گیاه هوم را با خون گاو قربانی شده ممزوج کرده، نوشابه ای درست می کردند که به اعتقادشان به نوشنده نیروی جاودانی می بخشید. زردشت با این مخالفتها ضربه بزرگی به دین مهری وارد آورد، اما باید اذعان کرد که نتوانست دین مهر را کاملا از میدان به در کند و سرانجام به دست پیروان مهر در پرستشگاه بلخ به قتل رسید.
البته عوامل دیگری نیز سبب رکود آیین مهر گردید. از جمله تغییر روش آریاییهای ایرانی از اقتصاد شبانی به معیشت کشاورزی و پیوند یافتن آنان با زمین و کشت، در عقاید و مراسم و آداب دینی آن قوم نیز تاثیر بخشید و سبب شد کم کم ایزدانی چون میترا (= خدای گله ها و چراگاهها) که با زندگی بیابانگردی و کوچ نشینی پیوند نزدیک داشت، کم رنگ شوند و اهوره مزدا که خدای «حکیم» عامل نظم و انضباط اقتصاد روستایی و کشاورزی بود، چیرگی یابد.
برخی معتقدند میترا یا مهر، پیامبری است که در دوره اشکانیان زاده شد و حتی سال روز زایش و درگذشت وی را نیز رصد کرده اند. محمد مقدم می نویسد: «یک هزار و نیم پس از زردشت، در سال پنجاه و یکم پادشاهی اشکانی، نیم شب میان شنبه 24 و یک شنبه 25 دسامبر سال 272 پ. م «مهر سوشیانس» از مادرش ناهید در میان یک تیره سکایی ایرانی در شرق ایران (سیستان) زاده شد.(12)» اصلان غفاری نیز چنین می نویسد: «مهر در سال 1454 رصد زردشت مطابق 272 پ. م. شنبه شب 24 دسامبر به حساب قدیم شرقی از دوشیزه ای زاییده شد و ظهورش برابر با پیشگوییهای قدیمی بود. وی در سال 208 پ. م و دوشنبه چهارم شهریور فرسی در گذشت. » (13) پیروان آیین میترا، روز 25 دسامبر را که روز زایش مهر بود، جشن می گرفتند.
موضوع زایش مهر با توجه به سابقه های اساطیری، در واقع امری شگفت است. صخره ای آبستن می شود و میترا از دل آن زاده می شود. بیرون آمدنش از دل سنگ با برهنگی است؛ اما کلاه شکسته ویژه مهری بر سر و به دستی خنجر و به دستی دیگر مشعل دارد. نقاشیها و نقشهای برجسته از این صحنه متفاوت است. تفاوت در نوع زادن میترا نیست؛ چون درهمه حال از سنگ زاده می شود، بلکه در چگونگی لحظات پس از زایش است که به جای شمشیر و مشعل، چیزهای دیگر به دست دارد و همگی کنایه آمیزند. گاهی زایش او از سنگ با شراره های آتش همراه است و گاه کره زمین را روی یک دست بلند کرده که نشانه ای از فرمانروایی او بر جهان است و به دست دیگر دشنه یا خنجری دارد. (14) اما نقش دیگری از مهر به دست آمده که او را در حال زایش از یک شاخه درخت (نیلوفر و یا سرو) نشان می دهد. مهر در بطن درخت است؛ اما شاخه ای شکفته و مهر چون گلی از آن بیرون می آید. این زایش، آن هم از درخت سرو و نیلوفر، کنایه از بهار است. (15)
بر اساس رصدهای انجام شده، مهر در 25 سالگی به پیامبری مبعوث شد و چهل سال میان مردم به تبلیغ و دعوت پرداخت و بشارتهای خود را در نامه «ارتنگ» می نوشت. روایاتی در کتابهای اسلامی آمده که مسیح (نام دیگر مهر) چهل سال در میان مردم به دعوت پرداخت.
سالی که وی برگزیده شد، 247 پ. م است که قابل تامل است؛ زیرا این سال در روایات مربوط به اشکانیان نیز دیده می شود. گفتنی است سال تاسیس پادشاهی اشکانی و گزینش «اشک» اول سال 247 پ. م. است. در گذشت یا «نیران» مهر روز دوشنبه چهارم شهریور ماه در روز عید شهریورگان سال 1518 مار رصد در یازدهمین ساعت روز که نزدیک نیمه شب می باشد، اتفاق افتاده (16). این سال با 208 پ. م برابر است. (17)
ب) ورود آیین مهر به اروپا
1- سابقه و آغاز تحقیقات درباره مهرپرستی
سده ها بود که گمان می کردند دین مهر از آیینهای بغ مهر یا ایزد مهر باستانی که در میان ایرانیان و مردم خویشاوند پرستیده می شد، نشات گرفته است. چون دین مهر سراسر امپراتوری روم باستان را فرا گرفته بود و بازمانده و یادمانهای آن هر سال در سراسر اروپا از یک سو و در آسیا، به ویژه در شرق ایران، در قلمرو کوشانیان پیدا می شد و این جنبش فراگیر از سده نهم شاهنشاهی ایران (سده سوم پ. م. ) آغاز شده بود. پژوهندگان در پی یافتن انگیزه پیدایش ناگهانی این جنبش جهانی بودند و برای نامگذاری آن، عنوانهایی مانند «کیش مهری سکایی مادی شده»، یا «کیش مهری» پیشنهاد و به کار برده می شد تا زمانی که ذبیح بهروز در کتاب «تقویم و تاریخ در ایران، از رصد زردشت تا رصد خیام زمان مهر و مانی» نشان داد که این آیین مهری اخیر که پانصد سال دین رسمی شاهان اشکانی و امپراتوری روم بود، با شخص تاریخی مهر آغاز شد. (18)در اواسط سده نوزدهم میلادی، لاژارد - باستان شناس فرانسوی- مدارک بسیاری مربوط به دین مهر گردآوری کرد و کتاب و مقالات چندی در مورد این آیین نوشت. تالیفات و آثار باستانی گردآورده این دانشمند، از زمینه های اساسی بررسی دین مهر است.
پس از چندی کومون - دانشمند بلژیکی - مقالات و کتابی درباره دین مهر تالیف و منتشر کرد. در نوشته های او صفحه ای نیست که با عبارتهای بت پرست و آتش پرست و دین بربر و دین شرقی آسیایی پر نشده باشد. چون اروپاییان در نتیجه تبلیغات از این گونه واژه ها نفرت دارند. او هم در به کار گرفتن این واژه ها کوتاهی نکرده است. در کتابهای زردشتی و هندی و یونانی نیز برای ایجاد آشوب در کرنولوژی عصر مهر جستارهایی نوشته شده است. سرانجام باید گفت که ایزد مهر در اوستا با «مهر» که شخص دین آور است و تاریخ زایش و درگذشت او معلوم است، تفاوت بسیار دارد. (19)
2- ورود آیین مهر به اروپا
مساله ورود آیین مهر به اروپا و اینکه چگونه خدایان ایران به اروپا نفوذ کردند، شگفت انگیز است. پلوتارک مورخ که یک سده پس از حضرت مسیح (ع) می زیست، گفته است: «رومیان دین میترا یا مهر را به وسیله دزدان دریایی سیسیلی که یکی از ایالات آسیای صغیر است، شناختند.» (20) آپیانوس می نویسد: «مهرپرستان روم بازماندگان ارتش مغلوب مهرداد اوپاتور هستند که دزدان دریایی را به اسرار خویش آگاه کردند.»(21) این نظریه ها قابل پذیرش نیست؛ زیرا با توجه به آثاری که در اروپا از آیین مهر موجود است، غیرممکن است که دین مهر به وسیله دزدان دریایی به مردم قبولانده شده باشد.در سده های اول پ. م در پی سفرهای جنگی پمیه، امپراتور روم به شرق و مرزهای غربی و شمال غربی امپراتوری ایران، آیین مهر در اروپا گسترش یافت. این آیین در میان سربازان و عامه مردم، پیروان بسیاری یافت و تا روزگار قسطنطین رقیبی جدی برای آیین مسیحیت بود. ژولین مرتد (361-363 م) کوشش کرد تا پرستش خود را جانشین آیینی کند که در آن هنگام آیین رسمی شده بود؛ ولی موفق نشد. نمونه های بی شماری از آثار پرستش میترا در سراسر امپراتوری روم پیدا شده است. به راستی مهر گرایی چه آیینی بود که در سراسر جهان آن روز این همه پیرو داشت؟ (22)
از زمانی که مهرگرایی در آسیاس صغیر و بین النهرین گسترش یافت، آن آیین دیگر ویژه ایران نبود. در دوره اقتدار روم، کلده سرزمین مقدس مهر کیشان بود. میترا پرستشگاهی در بابل داشت و آنتیوخوس کماژن (34-69 م) تندیسی از او در نمرو داغ برافراشت. با وجود این، به استناد خاستگاه مهرگرایی در گزارش ما از تاریخ اشکانیان یک سخن درباره آن آیین می توان گفت. مغان دارای کوچ نشین هایی در آسیاس صغیر و عمدتاً در کاپادوکیه و پونت بودند که از بابل بدان مناطق مهاجرت کرده بودند. از تکرار نام میترا ادات در خاندان حاکمان این نواحی پیداست که آنان خاستگاه ایرانی داشتند و از جمله آنتیوخوس کماژن نسبت خود را به داریوش اول، پسر هیستاسب می رساند. وی پرستش و جشنهایی به افتخار میترا، زئوس، اورمزد، آپولون، هرکول، آرتگنس و ورثرغنه بنیاد نهاد. (23)
میترائیسم که در سده اول میلادی با مذهب جوان مسیحیت رقابت شدیدی داشت، به سرعت به پیش رفت و در سده سوم به اوج ترقی خویش رسید. این کیش با آنکه در آغاز بخشی از آیین زردشتی بود، کم کم برای بیرون از ایران، آیینی مستقل شد که پیروانش را به راستی، نیکویی، ریاضت، بردباری، نظم و برانداختن بدی و فساد ارشاد می کرد. از جزیره بریتانیا تا شمال آفریقا و عربستان و در مشرق از سغد و باکتریا (بلخ) تا قلب هندوستان و سند و گجرات رسید. شاهان دوره کانیشکا با آنکه بودایی بودند، بر روی سکه هایشان نقش خورشید و به خط یونانی واژه های «مهرآذر» را می نوشتند. در سده چهارم و پنجم میلادی که این آیین در اروپا با شکست روبرو شد، در مشرق با استقبال مواجه گردید و برایش پرستشگاههایی ساختند. (24)
در غرب، روبروی هم قرار دادن نام بغان و ایزدانی با نام خدایان میتختی یونانی و رومی و سپس یکی شناختن آنان در میان یونانیها و رومیها بسیار رایج بود. این طرز تفکر نیز برای آشناکردن ذهن مردم با خدایان بیگانه طبیعی بود. در میان یونانیها و رومیها این موضوع پیش پا افتاده بود. چنان که رومیان ژوپیتر، یونو، مرکوریوس و دیگر خدایان رومی را با زئوس، هرا، هرمس و دیگر خدایان یونانی برابر و یکی می دانستند که همین کار با مهر و داستانهای مهری نیز انجام گرفت. (25) در روم خدای خورشید، سل (sol) به جای خورشید اوستایی (هورخشئت = (Hvare-khaeta قرار گرفت. در اوستا میترا و خورشید بسیار به یکدیگر نزدیک اند و خورشید از ایزدان «مهر» است، به همین جهت یونانیان خورشید را هلیوس (Heliso) و رومیان نیز «سل» را به خدمت مهر گماشتند. البته بسیاری از خدایان و عناصر اساطیری، مصر، بابل، سوریه، روم و یونان به خدمت میترا گماشته شدند؛ اما به طور کلی فقط فروع عوض شد، یعنی شخصیت های ایرانی اطراف میترا را یونانی و رومی کردند و اسمها در واقغ تغییر یافتند.(26) بنابراین میترا پس از ورود به اروپا، سیمایی جز آنچه در اوستا و در آثار هخامنشی به میترا منسوب است، پیدا می کند. بی تردید این تفاوت را می بایست حاصل تاثیر عقاید و ادیان محلی آسیای صغیر و نیز نفوذ پاره ای عقاید بابلی و یونانی شمرد؛ چرا که آیین مهر در این شکل غربی خود، در واقع ترکیب تازه ای از عناصر ایرانی، بابلی، یهودی و یونانی بود. معابد میترایی و بناهای مربوط به میتراپرستان هم که طی یکی دو سده پس از انقراض سلوکیان، ر تمام دنیای روم به وجود آمد، تعادل این جنبه ترکیبی را موافق با اقتضای اقلیم و محیط انتشار این آیین همه جا نشان داد. (27) به جا آوردن آیین مهر به جای آیین مسیحیت دست کم تا نیمه دوم سده پنجم میلادی ادامه داشت و مسیحیان، همچنان به شیوه مهربان آفتاب را نیایش می کردند و بر فراز بلندیها می ایستادند و هنگام برآمدن سرخی پگاهان که خود نمایش شکوه ایزدمهر است، به سوی خورآیان (=مشرق) می خمیدند و به هنگام فرورفتن خورشید، به سوی خوربران (=مغرب) می ایستادند و به نیایش سرفرود می آوردند و شگفت آنکه در کلیساها نیز چنین روشی را به کار می بستند؛ چنان که پاپ لئوی (Leo) یکم گفته است: «ترسایان به کلیسای پترس می روند و به جای آنکه خدای یگانه را پرستش کنند، به نیایش خورشید می پردازند. !» (28) در آیین مسیحیح (ع) عشای ربانی، در بامدادان به کلیسا رفتن و از دست کشیش نان و شراب گرفتن و خوردن و نوشیدن از آیین مهر گرفته شده است؛ زیرا پس از کشته شدن گاو به دست مهر، از خون جانور بوته مو و از مغز تیره پشتش خوشه گندم رویید. (29) تمام جشنهای مهم و رسوم عیسویت از آیین مهر اقتباس شده و این اقتباس به اندازه ای است که پیشوایان دین را ناگزیر کرد تا بگویند که شیطان این رسوم را از عیسویت دزدیده و پیش از عیسویت به پیروان مهر تلقین کرده است. (30)
سرانجام لئوی در برانداختن آیین مهر چندان پای فشرد که مردم از بیم کشیشان یارای نگاه کردن به خورشید و ستارگان را نداشتند. (31)
ج- مهر کده های کشف شده در اروپا
1- مهرکده سارمیز کتوزا در رومانی
شهر سارمیز کتوزا یکی از شهرهای مهم رومانی است. این شهر حصار عظیمی داشت و ترقی و آبادانی بسیاری یافته بود. دلیل این پیشرفته وجود بازار مکاره، آمفی تئاتر و سایر ابنیه معروف آن بود. در آغاز سده سوم میلادی، عنوان مادر شهر (ام البلاد) به آن داده شد. این عنوان را بر روی ستونی که به دست دو عامل شهرداری در یک معبد برپا شده، می بینیم. معبد سارمیز کتوزا طی سالهای 1881-1883 از درون خاک بیرون کشیده شد و بزرگترین معبد مهری جهان است. این معبد 26 متر طول و 12 متر عرض دارد و از تالار قبه مانند وسیعی تشکیل یافته که در آن مطلق عرف معماری مهری، یک راهرو مرکزی تعبیه شده و در دو طرف آن سکوها یا نیمکت ها قرار گرفته اند؛ اما نمازخانه ندارد. در هیچ معبدی این اندازه آثار تاریخی به دست نیامده است. در معبد سارمیز کتوزا چندین سکوی ویژه قربانی کردن گاو وقف شده که اطلاعاتی درباره اعضای این مجمع دینی به دست می دهد. (32)2- مهرکده آنازاریوس
در آنازاریوس مهرابه ای یافته اند که به وسیله شخصی به نام مارک ارل که خود را کشیش و مرشد دین «هلیوس - میترا» خوانده، وقف شده است. میترا در تارسه (Tarse) پایتخت نیز مورد احترام بود و موید این موضوع، سکه های گردیانوس سوم - امپراتور روم- است که در یک طرف آن صورت میترا در حالی که گاوی را می کشد، دیده می شود. (33)کهن ترین سندی که تعیین تاریخ آن آسان است، مجسمه ای رومی است در موزه «بریتیش میوزیوم» لندن. نوشته پایین مجسمه از شخصی است به نام آسموس که خود را زرخرید فردی به نام کلودیوس می خواند. اگر این کلودیوس همان فرمانده کشیک چیان امپراتور روم - ترایانوس- باشد، مجسمه مربوط به آغاز سده پس از زایش حضرت مسیح (ع) است. در این تاریخ است که راه برای آیین سری میترا باز شد و تا کاپیتول و پالاتن پیش رفت. (34)
3- مهرکده نزدیک کلیساس سنت پریسک روم
زمانی که امپراتوران متعلق به دودمان سور (اصلا اهل سوریه بودند) بر تخت سلطنت دست یافتند (دو سده پس از مسیح)، معبدی مهری در کاخ «آوانتن» برپا شد. تاریخ دقیق ساختمان آن از روی متون نوشته شده بر دیوارهای محراب این معبد به دست آمده است.روی همین محراب تصویری از میترا نقش شده که در حال کشتن گاو است و کتیبه ای دارد.
مطابق تقویم و گاهشماری رومی، این تاریخ مصادف با بیستم ماه نوامبر سال 202 م است. در این تاریخ سور و فرزندش کاراکالا حکومت کنسولی رومن را در دست داشتند. (35)
4- مهرکده و البروک در شهر لندن
استادژ. بکاتی کتابی درباره معابد مهری در بندر «استی» نوشته که تاکنون شانزده معبد در آن کشف شده است. کاوشهایی نیز در وسط شهر لندن نزدیک «مانش هوس» (Man sien House) انجام گرفت که در پی آن معبدی نزدیک والبروک کشف شد و بر اساس سنت مهری در مجاورت آن جویباری وجود داشت. (36)5- مهرکده دویچ آلتن برگ
دویچ آلتن برگ قصبه ای است در شرق وین، نزدیک مرز مجارستان. در زمان رومیان در آن شهری به نام کارنتون ساخته شد و مرکز رومیان قرار گرفت. در آن زمان، اختلاف بین مدعیان امپراتوری روم آغاز شد، اما با شفاعت و میانجیگری دیوکلسین، مجمعی برای حل اختلاف تشکیل شد. به کمک این مجمع، ماکسیمیانوس - یکی از مدعیان - دست از دعاوی خود کشید و قرار شد که دو مدعی حکومت با یکدیگر به امور مملکت بپردازند و از قیصر مستعفی استعانت و کسب نظر کنند. این دو مرد از روی حق شناسی قربانگاه بزرگی وقف میترا کردند که هم اکنون در موزه جالب کارنتوم جای داده شده است. (37) به هر حال دیوکلسین (Diocletion) گالریوس (Galerius) ولی سنیوس (Lcinius) هر کدام در کنار رود دانوب به افتخار میترا - نگاه دارنده امپراتوری آنان - معابدی ساختند.6- مهرکده مشهور مرید
«مریدا» یکی از شهرهای باشکوهی است که در ایالت «لوزیتانی» اسپانیا واقع، و به سبک رومی ساخته شده است. در سال 1913 تندیسهای نسبتا ممتازی در آن یافتند که متعلق به یک معبد مهری است. از سنگ نوشته ای که در آنجا به دست آمده، چنین بر می آید که در سال 155 م شخصی به نام گالریوس آکیوس، مقام مرشدی یک جماعت مهری را داشت و همین شخص دو مجسمه وقف معبد کرده است. (38)د- دلایل پذیرش و سقوط آیین مهر به وسیله رومیان
1- علت پذیرش دین مهر به وسیله رومیان
در روم مهر را همچون نگاهبان امپراتوری و پشتیبان سپاه می دانستند و یکی از لقبهای مهر در نوشته های لاتین «نبرزه» (Nabarze) بود که واژه ای فارسی و گونه دیگری از «نبرد» به معنای دلیر است. در همین زمینه ایرانیان و رومیان پیروزی را، چه در این جهان و چه در آن جهان و پیروزی حق و راستی را بر ناحق و نادرستی، از مهر می دانستند. (39)بنابراین شاید علت پذیرش دین مهر و رواج آن در روم این باشد که میترا به جنگاوری مشهور است و همیشه در نبردها به کمک جنگجویان می شتابد و زندگی در جهان خاکی از نظر مهریان نبردی است در راه خدای پیروزی. بنابراین جنگجویان رومی عقیده داشتند که اگر پیرو آیین مهر باشند، مورد حمایت میترا قرا خواهند گرفت. این عقیده از عوامل بسیار مهم رواج دین مهر و رسمیت یافتن آن در روم بود. البته رومیان به امید نجات اخروی و حصول حیات جاویدی نیز به دین مهر گرایش پیدا کردند؛ زیرا مذهب رسمی و دولتی روم که در آن تاریخ به دست سیاستمداران لاادری افتاده بود، قلبهای مردم را راضی نمی کرد. (40)
2- دلایل سقوط میترائیسم در اروپا
چون آیینها و رسوم و باورهای این دین جهانی در همه دینهایی که پس از آن آمده اند، به ویژه در مسیحیت، بازمانده و حتی در کارهای هنری و ساختمانهای پرستشگاهی از آن پیروی شده است، کلیسای مسیحی در غرب و دین زردشتی در شرق و دینهای دیگری که زیر نفوذ دین مهر بودند و بیشتر تاریخ نویسان و پژوهندگان شرقی و غربی تا آنجا که می توانستند، در پوشاندن حقیقت آیین مهر و نابود کردن یادگارهای آن فروگذاری نکردند. (41) در سال 394 م «تئودوز» (Theodose) جلوی پیشرفت میترائیسم را به کلی گرفت و با مسیحی شدن قسطنطین، مبارزه با مهرپرستی آغاز شد و سرانجام در سده چهارم و پنجم میلادی این آیین ایرانی با شکست روبرو شد.نتیجه گیری
ایزدمهر یکی از خدایان آریاییها بود که در اوستا بخشی به نام «مهریشت» درباره آن آمده است. این ایزد در دوره های مختلف سلسله های پیش از اسلام در ایران مورد توجه بود. به نظر می رسد در دوره اشکانیان شخصی به نام «مهر» همین آیین را تبلیغ کرده و گسترش داده است. در این آیین دو نیرو در کشمکش همیشگی هستند. اهوره مزدا فرمانروای خطه روشنایی و اهریمن حاکم بر جهان ظلمت است. بر فراز این دو نیرو، خدای زروان قرار گرفته که ایزد زمان است. میترا واسطه و میانجی دو جهان روشنایی و تاریکی است و دوشادوش لشکر خیر نبرد می کند تا وقتی که نیروی خیر بر شر پیروز شود.آیین مهر نه فقط در ایران، بلکه در روم نیز گسترش یافت و شای یکی از دلایل پذیرش این آیین در روم، این باشد که میترا به جنگاوری مشهور بود و همیشه به کمک جنگجویان می شتافت؛ لذا چون رومیان حکومتی میلتاریستی داشتند، از این آیین استقابل کردند. سرانجام آیین مه با مخالفت کشیشان مسیحی روبرو شد و در سده چهارم و پنجم میلادی از میان رفت.
پی نوشت ها :
1. کریستن سن، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه رشید یاسمی، ابن سینا، 1351، ص 165.
2. هاشم رضی، آیین مهر، انتشارات فروهر، 1359، ص 5.
3. عبدالعظیم رضایی، اصل و نسب در دین های ایرانیان باستان، موج، 1371، صص 55و 56.
4. هنریک نیبرگ، دین های ایران باستان، انتشارات مرکز ایرانی مطالعه ی فرهنگها، 1359، ص 331.
5. هاشم رضی، آیین مهر، ص 5.
6. نام مادر «مهر پیامبر» ناهید است.
7. محمد مقدم، جستار درباره مهر و ناهید، انتشارات مرکز ایرانی مطالعه ی فرهنگها، 1357، صص 85 و 85
8. مارتین ورمان زرن، آیین میترا، ترجمه بزرگ نادرزاده، انتشارات چشمه، تهران 1376، صص 33و 34.
9. چند تن از خاورشناسان فرانسوی، تمدن ایرانی، ترجمه عیسی بهنام، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران 133، ص 143.
10. هاشم رضی، آیین مهر، صص 98و 99.
11. اشکانیان ترجمه کریم کشاورز، پیام، 1351، ص 118.
12. محمد مقدم، جستار درباره مهر و ناهید، ص 59.
13. اصلان غفاری، قصه سکندر و دارا، چاپخانه کاویان، 1355، ص 38.
14. هاشم رضی، آیین مهر، ص 61 و محمد مقدم، جستار درباره مهر و ناهید، ص 96.
15. همان، ص 81.
16. ذبیح بهروز، تقویم و تاریخ در ایران، نشر چشمه، 1379، ص 124.
17. همان.
18. ایرج بهرامی، جستار درباره مهر و ناهید، صص 160 و 161.
19. اصلان غفاری، قصه سکندر و دارا، ص 39.
20. مارتین ورمازرن، آیین میترا، ص 31، وگیرشمن، ایران از آغاز تا اسلام، ترجمه دکتر محمد معین، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران 1364، ص 32.
21. همان، ص 32.
22. کلمان هوار، ایران و تمدن ایرانی، ترجمه حسن انوشه، امیر کبیر، 1363، ص 112.
23. مالکم کالج، پارتیان، ترجمه مسعود رجب نیا، سحر، 1355، ص 95، و کلمان هوار، ایران و تمدن ایرانی، ص 122
24. علی سامی، تمدن ساسانی، ج 1، چاپخانه موسوی، 1342، ص 285.
25. محمد مقدم، جستار درباره مهر و ناهید، ص 84.
26. هاشم رضی، آیین مهر، صص 93 و 94.
27. عبدالحسین زرین کوب، تاریخ مردم ایران قبل از اسلام، امیر کبیر، 1364، ص 310.
28. ابوالقاسم پرتو، اندیشه های فلسفی ایرانی، اساطیر، 1373، ص 22.
29. همان، ص 27.
30. اصلان غفاری، قصه سکندر و دارا، ص 48.
31. ابوالقاسم پرتو، اندیشه های فلسفی ایرانی، ص 22.
32. مارتین ورمازرن، آیین میترا، صص 76 و 77.
33. همان، 32.
34. همان، ص 34.
35. همان، ص 55.
36. مارتین ورمازرن، آیین میترا، صص 64و 65.
37. همان صص 71 و 72.
38. مارتین ورمازرن، آیین میترا، 67 و 68.
39. محمد مقدم، جستار درباره مهر و ناهید، صص 74و 75.
40. جان ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی اصغر حکمت، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی، 1370.
41. ایرج بهرامی، جستارهای تاریخی پیرامون مهر و مهرپرستی، ص 60.