نویسنده: حسین تهرانی
ازدواج موقت از دیدگاه دانشمندان غرب
ما در اینجا به ناچار برای کسانی که ارزش واقعی هر چیزی را تنها از دریچه دید دانشمندان غربی می نگرند و فقط افکار آنان را میزان صحیح برای تشخیص همه حقایق جهان می دانند، نظریات جمعی از دانشمندان بزرگ اروپا و آمریکا را درباره طرح ازدواج موقت نقل می کنیم، تا با مطالعه آن روشن شود که چگونه متفکرین مشهور جهان از یک سو به منظور حفظ اجتماع بویژه نسل جوان از آلوده شدن به ناپاکی های جنسی و انحطاط اخلاقی و از سوی دیگر برای جلوگیری از طغیان شهوت و اشباع غریزه جنسی (با در نظر گرفتن شرایط سنگین ازدواج دائم) راهی شبیه و مانند قانون متعه اسلام را ارائه می دهند.اینکه متن گفتار دانشمندان بزرگ جهان در این باره:
نظریه برتراندراسل:
«برتراندراسل» فیلسوف و دانشمند مشهور انگلیسی در کتاب «امیدهای نو در دنیای متغیر» درباره طرح ازدواج موقت چنین می نویسد:در عصر حاضر سن ازدواج بدون اختیار به تأخیر می افتد. صد تا دویست سال قبل، تحصیلات دانشجو در هر رشته ای که بود تا 18 سالگی تمام می شد و در این سنّ، از ازدواج برخوردار می گردید، ولی یک دانشجو در عصر حاضر به زحمت می تواند در سنّ 28 سالگی ادعای تخصص در رشته ای را بنماید. بعد از 29 سالگی تازه باید در صدد تهیه شغل برای امرار معاش خود برآید و به زحمت در سن 30 سالگی شاید بتواند ازدواج کند. در نتیجه از سنّ بلوغ تا 30 سالگی، در این 14 سال که سنین بحران و جوانی و نموّ غریزه جنسی، رغبت سرشار به جنس مخالف و سختی و صعوبت مقاومت در برابر تمایلات غریزی است، فترتی حاصل می گردد که در این فترت، جوانان به بهانه تحصیل علم و کسب دانش از بهترین لذایذ عمر محروم می گردند. این زیان را دانش آموزی عصر جدید به آنها وارد آورده و می آورد. در صورتی که در سابق دانشجویان از این زیان در امان بودند. برای جبران این ضرورت و رفع این نقصان چه باید کرد؟ یا باید جوانان را از تحصیل محروم کنیم و یا اینکه به آنها اجازه دهیم که قوای غریزی خود را در مراکز فحشاء مصرف نمایند، که این امر هم مستلزم بروز امراض مقاربتی و شیوع سوزاک و سفلیس و شانکر و عقیمی جوانان خواهد بود و یا اینکه باید در اوایل بلوغ، به جوانان اجازه ازدواج دائم دهیم. این هم با علم به اینکه جوانان، شغلی ندارند و بی پول هستند غیرممکن می باشد. فقط در اینجا یک فرض ممکن است و آن فرض این است که قوانین مدنی برای بخش حساس از عمر، یک نوع ازدواج موقتی را برای دختران و پسران در نظر بگیرد که هم دارای مشکلات ناراحت کننده ازدواج دائم و به دوش کشیدن بار زندگی نباشد و هم دختران و پسران جوان، در پرتو آن، از مفاسد گوناگون و روابط نامشروع جنسی محفوظ بمانند».(1)
خواننده عزیز ملاحظه فرمایید که چگونه «برتراندراسل» که از چهره های معروف علمی عصر ما بود، وجود یک نوع ازدواج موقت را در اجتماع برای نسل جوان لازم می شمارد. ازدواجی که در آن هیچگونه تحمیلی از نظر بار زندگی بر دوش مرد نباشد.
و باز «راسل» معتقد است که از این ازدواج به منظور تولید اولاد استفاده نگردد، تا از این نظر هم هیچ گونه مشکلی برای زن یا مرد پیش نیاید و به همین علت این ازدواج را به نام «شیلدلس ماریاک» یعنی ازدواج بدون اولاد می نمامند.
خوشبختانه نظریه این پرفسور انگلیسی و شرایطی را که او برای ازدواج سهل و آسان پیشنهاد کرده تا حدود زیادی با قانون متعه در اسلام موافق است، زیرا شرایط اصلی متعه در اسلام تنها رضایت طرفین و اجراء صیغه عقد و تعیین مدت ازدواج و قراردادن مهریه برای زن می باشد. و شرایط سنگینی که در ازدواج های دائم می باشد، در این ازدواج وجود ندارد، همچنین نفقه و اداره هزینه زندگی و تأمین مسکن و تهیه مکان هم در ازدواج موقت برای مرد لازم نیست، مضافاً بر اینکه «عزل» یعنی ریختن منی در خارج از رحم بدون رضایت زن و جلوگیری از به وجود آمدن فرزند در این نوع ازدواج (برخلاف دائم) جایز است.(2)
به این ترتیب می توان گفت، آن شرایطی را که «راسل» در ازدواج موقت آنرا پیشنهاد کرده، تا حدود زیادی با قانون متعه در اسلام منطبق است.
نظریه ویلموانلون:
«ویلموانلون» استاد دانشگاه آمریکا و از نمایندگان اسبق پارلمان که مطالعاتی هم در روانکاوی و امور جنسی و مسائل اجتماعی دارد، طرح ازدواجی به صورت پیشنهاد بدین شرح به پارلمان آمریکا داده است:تجربه و قوانین علمی و روانی ثابت کرده است که مردان و زنان پس از مدتی که از عمر زناشویی آنها طی می شود، دیگر برای یکدیگر تازگی و لذت جنسی و نشاط آوری ندارند، از این رو ممکن است که به انحرافات جنسی متمایل شوند، چنانکه آمار نشان می دهد که تا 65/3 (3) مردان زن دار با زنان دیگر آمیزش و ارتباط برقرار کرده اند و همچنین زنان.
برای خاتمه دادن به این انحرافات و سبک کردن بارهای زناشویی، دولت باید زناشویی موقت را نیز که طرفین تحت شرایطی به میل یکدیگر انتخاب و تا هر مدت که مایل بودند آن را امضاء کنند، به مرحله اجرا بگذارد.(4)
نظریه لیندلسی:
«لیندلسی» که سالیانی دراز رئیس محکمه رسیدگی به جرائم جوانان در آمریکا و از حقوق دانان آن کشور است، نوع جدیدی از زناشویی را پیشنهاد کرد. او ابتدا به این حقیقت اشاره می کند که آن چه که مانع زناشویی جوانان می گردد، مشکلات مادی می باشد، سپس می گوید: جوانان باید امکان اقدام به نوع دیگری از ازدواج را داشته باشند که سه خصیصه متمایز، آن را از زناشویی معمولی ممتاز می کند.اولاً اینکه در بدو امر، قصد بچه دار شدن در بین نباشد.
ثانیاً مادامی که بچه ای به دنیا نیامده و زن باردار نیست، زن و شوهر بتوانند با توافق هم به سهولت متارکه کنند.
ثالثاً در صورت جدایی، نفقه ای به زن تعلق نگیرد.
این نظریه که «راسل» آن را نقل می کند، سخت مورد تأییدش قرار گرفته و می نویسد:
«لیندلسی» به حق فکر می کند که چنانچه این شکل زناشویی صورت قانونی پیدا کند، کثیری از جوانان و مسلماً دانشجویان دانشگاه ها زندگی مشترک و نسبتاً استواری را که عاری از این روابط جنسی رقت بار باشد، آغاز می کنند.(5)
مخالفان ازدواج موقت
شیطان و دست اندرکاران و اولیاء او چون می دانند که اگر ازدواج موقت در جامعه رواج پیدا کند، جلوی بسیاری از مفاسد و منکرات گرفته می شود و جامعه به سوی رشد و تعالی دنیوی و اخروی پیش می رود لذا تمام تلاششان را برای از بین بردن آن نموده اند و تا حدود زیادی هم تا به حال موفق بوده اند.پایه گذاری این بدعت کثیف و شوم را عمر بنیان نهاد و تا به حال هم در میان اهل سنت حرام بودن آن به قوت خود باقی مانده است.
بعضی از روشن فکر مآبان نیز متأسفانه از لحاظ عملی و حتی در میان بعضی ها، از لحاظ فکری، پیرو عمر هستند و فقط به خاطر اینکه انکار آن به انکار پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم و اهل بیت علیهم السلام و در نهایت به کفر منتهی می شود، جرأت انکار آنرا ندارند.
شیاطین و عوامل بزرگ و کوچک آنها برای اینکه جوانان مسلمان را فاسد و بی بند و بار کرده و آنان را به تباهی و نابودی بکشند، تا دیگر نتوانند جلوی نقشه های شوم آنها را گرفته و در راه سازندگی خود و مملکت خویش گام بردارند و خود را به خوشبختی و سعادت دنیا و آخرت برسانند، سعی در بد جلوه دادن ازدواج موقت که تنهاترین راه و بهترین راه مقابله با نقشه های کثیف آنها است نموده اند و زنا و فحشاء را گسترش داده و متأسفانه موفق هم شده اند، بطوری که بعضی از مردم «ازدواج موقت» را عملی زشت و قبیح و حتی بدتر از زنا می شمارند و از آن دوری می کنند، در حالی که خبر ندارند که چگونه آلت دست شیاطین و استعمارگران شده اند.
استعمارگران و دشمنان اسلام هر ساله در کشورهای اسلامی بالغ بر میلیاردها دلار برای ایجاد مراکز فحشاء و گسترش فحشاء صرف می نمایند تا مسلمانان نتوانند برای خود تصمیم بگیرند و جلوی نقشه های استعماری آنها را بگیرند و در مقابل آنها مقاومت و ایستادگی نمایند تا آنها راحت تر و بهتر ثروتها و نعمتهای خدا دادی آنها را چپاول کنند و آنان را نابود سازند.
پس باید از راهی صحیح و عاقلانه و شرعی یعنی «ازدواج موقت»، مانع فساد و تباهی جوانان بشویم و شرایط و امکانات کافی برای رشد فکری و عملی و روحی آنان را فراهم نماییم تا در مقابله با خائنان و استعمارگران و مستکبران موفق شویم و کشور مملکت خویش را به سوی خوشبختی و سعادت رهنمون سازیم.
تمام سکاین که به نوعی با «ازدواج موقت» مخالفت می نمایند (هرکس که باشند و هر دلیل شیطانی که داشته باشند) در گناه بسیار بزرگ «ایجاد فساد و فحشاء در اجتماع» شریک می باشند.
کسانی که با «ازدواج موقت» و ارضاء صحیح شهوت جنسی مخالفت می کنند یا مغرض اند، و یا جاهل و اگر راست می گویند، آیا راهی جز این راه الهی، برای جوانانی که شهوت جنسی، عقل و فکر آنها را به بند کشیده و روز و شب فکرشان در حول مسائل جنسی دور می زند، سراغ دارند؟
آیا لواط را پیشنهاد می کنند، یا زنا و استمناء و استشهاء را؟!
خلاصه اگر راهی غیر از این راه می شناسند خواهشمندیم آن را به جوانان این مملکت معرفی نمایند.
براستی زنی که بیوه شده است و کسی با او ازدواج دائم نمی کند و در زیر فشار شدید شهوت جنسی قرار دارد، اگر بتواند «ازدواج موقت» بکند، آیا به گناهان بزرگی مانند زنا و مساحقه و یا عقده های روانی و اضطرابات روحی دچار خواهد شد؟
آیا زنی که هر روز در آغوش چند مرد مورد بهره برداری جنسی قرار می گیرد و خود را به تباهی می کشاند، بهتر می تواند برای اجتماع و اطرافیان خود مفید باشد یا زنی که با شرایط خاصّی با یک مرد و در یک زمان معیّن و خاص و با حقوق محفوظ، از آن مرد لذت جنسی می برد و سپس با خاطری آسوده و وجدانی بدون عذاب مشغول فعالیت و وظایف خود می شود؟
انسانی که می داند دخترش یا خواهرش به حرام می افتد، آیا وجدانش راضی می شود که او به حرام بیفتد ولی از راه حلالی که خدا آن را تعیین نموده است دوری کند؟
بسیاری از زنانی که طلاق گرفته اند یا شوهرشان مرده است و بیوه شده اند چرا نباید با ارضاء شهوت جنسی از راه شرعی سلامتی بدنی و روحی خود را حفظ کنند؟
آیا چنین زنانی در این جوّ غلط ناشی از افکار شیطانی اجتماع کنونی، غیر از زنای مخفیانه یا ارضاء کردن خود با زنی دیگر و ... راه دیگری دارند؟
در حالی که اگر به آنها رشد فکری داده شود و فواید «ازدواج موقت» و ضررهای دوری از آن را بدانند، به «ازدواج موقت» روی می آورند و از زیر بار فشار جنسی و محرومیتها و عقده های ناشی از سرکوب غریزه جنسی رها شده و از لغزش و گناه مصون می مانند و اطمینان و آرامش روحی لازم را بدست می آورند.
زنان بیوه ای که به دلایلی از قبیل سرزنش اطرافیان و یا دلایل دیگر، از شوهرکردن خودداری می کنند، باید این غریزه شان را سرکوب کرده و به خود ضررهای جسمی و روحی بزنند و یا باید به «ازدواج موقت» رو بیاورند و آرامش روحی و جسمی خود را تأمین نمایند و یا اینکه به فساد و بی بند و باری و روابط نامشروع کشیده شوند.
حال از شما سؤال می کنیم که یک انسان عاقل و متدین، کدام یک از این راهها را انتخاب می کند؟
یقیناً هر انسان فهمیده و با انصافی «ازدواج موقت» را انتخاب می کند.
پس چرا با تعصبات جاهلانه و شیطانی با این سنّت الهی مخالفت بکنیم و آن را یک عمل قبیح بدانیم؟
در گفتگو و مصاحبه هایی که کارشناسان با بسیاری از زنان بیوه انجام داده اند این نتیجه به دست آمده است که آنها با تمام وجود حاضر به «ازدواج موقت» بوده اند، ولی تعصّب جاهلانه اطرافیان خود، و فرهنگ شیطانی جامعه را مانع خود می دانند و برای حفظ آبروی خود مجبور هستند که خود را مخالف «ازدواج موقت» معرّفی نمایند.
در حالی که با رواج این عمل پسندیده، جلوی بسیاری از مفاسد بزرگ اجتماع گرفته می شود. ولی افراد مغرض به قدری این موضوع را بد جلوه داده اند که در جامعه، «ازدواج موقت» از زنا کردن هم بدتر می باشد!!
چه بسیارند زنانی که حاضر به زنا می باشند ولی حاضر به «ازدواج موقت» نمی باشند و برای آنها زنا یک امر عادّی، ولی «ازدواج موقت» زشت و ناپسند است.
چه بسیارند زنان و مردان و جوانانی که در آتش شهوت می سوزند و از راه غیرشرعی و غیرعقلی مضرّ مانند زنا، همجنس بازی و استمناء، این قوه خدادادی خود را ارضاء نموده و خود را به بدبختی و زیان دنیوی و اخروی گرفتار می کنند.
بعضی ها هم که خود را به این گناهان آلوده نمی کنند، نیز همیشه با رنج و سختی و فشار روانی و روحی زیادی دست به گریبان می باشند.
اگر پیرامون «ازدواج موقت» تبلیغ و فواید آن برای مردم بیان شود و اشکالاتی که مغرضان و یا جاهلانه به آن می گیرند با دلایل منطقی و عقلی جواب داده شود، در رشد فکری و فرهنگی جامعه، بسیار مؤثر و مفید خواهد بود.
بسیار ضروری و لازم است که علماء، روحانیون و دانشمندان از طریق سخنرانی در مجالس و محافل مذهبی و رسانه های گروهی و همچنین به وسیله نشریات، اقشار مختلف جامعه را نسبت به این موضوع کاملاً آگاه نمایند و زشتی و قبحی که به واسطه القاء شبهه شیاطین و مغرضین برای آنها به وجود آمده است را از بین ببرند و مردم را به رشد فکری و عقلی مناسب برای قبول و عمل به این موضوع برسانند.
پاسخ به یک سؤال:
در اینجا سؤالی مطرح است، که باز بر اثر عدم توجه به احکام متعه، روی آن بحث های فراوان شده و افراد بی اطلاع، آن را یکی از نقاط ضعف این موضوع دانسته اند، در حالی که، کوچکترین اشکالی در آن وجود ندارد، و آن سؤال این است که می گویند:تکلیف فرزندانی که ثمره چنین ازدواجی هستند، چیست؟ آیا بچه های صیغه و متعه، فرزندان مشروعی هستند؟ آیا آنان سرگردان و بلاتکلیف نخواهند شد.
جواب این سؤال با توجه به مطالب فوق کاملاً روشن است، زیرا فرزندانی که ثمره چنین ازدواجی هستند، هیچ گونه تفاوتی با فرزندان ازدواج دائم ندارند و مشمول تمام حمایت های شرعی و قانونی فرزند عادی خواهند بود.
بویژه با ثبت مشخصات مرد و زن در دفاتر مخصوص و تنظیم عقدنامه، نه بلاتکلیفی برای چنین فرزندانی پیش می آید و نه سرگردانی.
جای تعجب است که چرا با وجود تعداد کثیری از فرزندان زنا، بخصوص در کشورهای اروپایی و غربی، بعضی ها وجود اینگونه بچه ها را مشکلی برای بلاتکلیفی و سرگردانی آنها نمی دانند، اما فرزندان ازدواج موقت که همه چیز آنان روشن است، پدر، مادر، شرایط ازدواج آنان و هم حریم زوجیت در آن کاملاً معلوم است و از نطفه پاک و در رحم پاکی بوجود آمده اند، اسباب فکر و موجب دغدغه خاطر این نویسندگان متعهّد شده است!
البته همانگونه که قبلاً عرض شد، از نظر قوانین اسلامی، اگر طرفین مایل به داشتن فرزند نباشند، می تواند با وسایلی از انعقاد نطفه جلوگیری نمایند، ولی باید توجه داشت که سقط جنین پس از انعقاد نطفه حتی اگر نطفه یک روز هم باشد، به هیچ وجه جایز نیست و از نظر اسلام، مجازات سنگینی دارد که با توجه به وضعیت جنین تفاوت پیدا می کند.
پی نوشت ها :
1. متعه و آثار حقوقی و اجتماعی آن، ص 331.
2. جواز «عَزل» در متعه بدون رضایت زن، موافق با فتوای بیشتر فقهاء شیعه می باشد.
3. البته این آمار مربوط به سالها پیش است، و در زمان کنونی این درصد بسیار بیشتر شده است.
4. حقوق و حدود زن در اسلام، ص 181.
5. زناشویی و اخلاق، برتراندراسل، ص 156.