فلسفه غیبت صغری

یکی از پرسش های مطرح درباره امام عصر علیه السلام این است که چرا آن حضرت دو غیبت داشته است؛ یکی غیبت صغرا و دیگری غیبت کبرا؛ چرا از همان ابتدا، غیبت کبرا آغاز نشد و آن حضرت پس از یک دوره غیبت هفتاد
سه‌شنبه، 28 خرداد 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
فلسفه غیبت صغری
فلسفه غیبت صغری

نویسنده : ابراهیم شفیعی سروستانی




 
یکی از پرسش های مطرح درباره امام عصر علیه السلام این است که چرا آن حضرت دو غیبت داشته است؛ یکی غیبت صغرا و دیگری غیبت کبرا؛ چرا از همان ابتدا، غیبت کبرا آغاز نشد و آن حضرت پس از یک دوره غیبت هفتاد ساله، غیبت کبرای خود را شروع کرد؟
در پاسخ این پرسش، لازم است نکاتی را یادآور شویم:

1. تقسیم بندی دوران غیبت

در روایات ما به طور مکرّر از دو غیبت امام مهدی علیه السلام سخن به میان آمده و از سال ها پیش از تولّد آن حضرت، بر این موضوع تصریح شده است که ایشان دو غیبت خواهد داشت که هر یک با دیگری متفاوت است.
در اینجا به چند روایت که در این زمینه وارد شده است اشاره می کنیم:
شیخ طوسی (385- 460 ه.ق) در کتاب الغیبة، حدیثی از امام صادق علیه السلام نقل می کند که در آن، امام خطاب به یکی از اصحاب می فرماید:
ای حازم! بدان که برای صاحب این امر دو غیبت است که در دومین غیبت، ظهور خواهد کرد... . (1)
همچنین امین الاسلام طبرسی (م 548 ه.ق) در کتاب إعلام الوریف حدیثی را نقل می کند که در آن، ابوبصیر خطاب به امام صادق علیه السلام عرض می کند: «ابوجعفر [حضرت باقر علیه السلام] می فرمود که برای قائم آل محمد علیه السلام، دو غیبت است که یکی از دیگری کوتاه تر است. [نظر شما در این مورد چیست؟[»
امام در پاسخ ابوبصیر می فرماید: «آری ای ابوبصیر! [چنان که گفتی،] یکی از این دو غیبت، از دیگری طولانی ترخواهد بود.» (2)
محمّد بن ابراهیم نعمانی (م 360 ه.ق) در کتاب الغیبة، روایت دیگری را از امام صادق علیه اسللام نقل می کند که در آنجا امام می فرماید:
برای صاحب این امر، دو غیبت است که یکی از آنها چنان به درازا می کشد که بعضی می گویند:[آن حضرت دیگر] مرده است و بعضی دیگر می گویند: او به قتل رسیده است و بعضی هم می گویند: او دیگر [آمده و] رفته است ... .(3)
نعمانی پس از بیان نه حدیث که همین مضمون حدیث بالا را دارند، می نویسد:
احادیثی که در آنها وارد شده است امام قائم علیه السلام دو غیبت دارد، همه از جمله احادیثی هستند که نزد ما صحیح به حساب می آیند و خداوند نیز صدق گفتار امامان ما را آشکار ساخته است.(4)
ایشان در ادامه کلامش به تعریف غیبت صغرا و غیبت کبرا پرداخته و چنین نوشته است:
نخستین غیبت آن حضرت، غیبتی است که در آن، نمایندگانی از طرف امام به عنوان واسطه میان مردم و آن حضرت منصوب شده اند که در میان مردم آشکارا به سر می برند و به واسطه آنها، مشکلات علمی مردم، حل و پاسخ پرسش ها و معضل های آنها داده می شود. این غیبت، غیبت کوتاهی است که مدّت آن به سر آمده و زمان آن گذشته است. غیبت دوم، غیبتی است که در آن، واسطه ها و نمایندگان [که میان مردم و امام عصر وجود داشتند]، به دلیل مصلحتی که خداوند اراده کرده است، برداشته شده اند.(5)
حال که با نمونه هایی از سخنان ائمه اطهار علیهم السلام در مورد غیبت صغرا و غیبت کبرا آشنا شدید، بهتر است به پاسخ این پرسش بپردازیم که از نظر زمانی، این دو غیبت چگونه از یکدیگر تفکیک می شوند؟

2. مرز زمانی دو غیبت

علمای شیعه در مورد زمان پایان غیبت صغرا با یکدیگر اختلاف نظر ندارند، ولی در مورد این که غیبت صغرا از چه زمانی آغاز شده است، میان آنان اختلاف وجود دارد. برخی معتقدند این غیبت با تولد امام عصر علیه السلام شروع شده است و برخی دیگر بر این عقیده اند که آغاز آن از روز وفات پدر ارجمند آن حضرت، امام حسن عسگری علیه السلام بوده است.
شیخ مفید (م 413 ه.ق) در کتاب الارشاد، نظریه اول را پذیرفته است:
غیبت کوتاه تر آن حضرت از زمان تولد ایشان شروع شده و تا زمانی که رابطه شیعیان با آن جناب از طریق نمایندگان و واسطه ها نیز قطع می شود، ادامه می یابد. غیبت طولانی تر نیزاز زمان پایان غیبت اول تا روزی که حضرتش قیام خود را با شمشیر آغاز کند، به درازا خواهد کشید. (6)
طبرسی (م 548 ه.ق) نیز در کتاب إعلام الوری همین قول را پذیرفته و مدّت غیبت صغرا را هفتادو چهار سال ذکر کرده است؛ (7) یعنی از سال 55 ه.ق. (زمان تولد امام زمان علیه السلام) تا سال 329 ه.ق. (سال وفات آخرین نایب از نواب چهارگانه امام عصر علیه السلام).
برخی دیگر از فقیهان و محدّثان بزرگ شیعه و همچنین بسیاری از تاریخ نگاران نیز، آغاز غیبت صغرا را از زمان تولّد حضرت مهدی علیه السلام محاسبه کرده اند، ولی گروهی دیگر، ابتدای غیبت صغرا را سال 260 ه.ق؛ یعنی سال وفات حضرت امام حسن عسکری علیه السلام گرفته اند که بدین ترتیب، مدّت غیبت صغرا نزدیک به 69 سال خواهد بود.
نویسنده کتاب تاریخ الغیبة الصغری، در کتاب خود تلاش کرده است با بیان دلایلی، قولی را که مبدأ غیبت صغرا را تولّد امام عصر علیه السلام می داند، ردّ و ثابت کند که ابتدای غیبت صغرا در حقیقت، از زمان امام حسن عسکری علیه السلام بوده است. در این جا استدلال ایشان را برای این موضوع، به اختصار می آوریم و تحقیق بیشتر در این زمینه را به فرصتی دیگر وا می گذاریم:
تعیین نوّاب اربعه به عنوان واسطه میان امام عصر علیه السلام و شیعیان حضرتش پس از وفات امام حسن عسکری علیه السلام صورت می گیرد و از طرف دیگر، وجه تمایز اصلی زمان غیبت کبرا و غیبت صغرا وجود همین نواب و واسطه های ارتباطی است که تنها در زمان غیبت صغرا، عهده دار ابلاغ پیام های حضرت صاحب الزمان علیه السلام هستند و پس از آن، ارتباط حضرتش به کلی با مردم قطع می شود. از این رو، باید بگوییم که غیبت صغرا در اصل از زمان وفات امام حسن عسکری علیه اللام و تعیین اولین نایب خاص آغاز می شود.(8)
از آنچه تاکنون گفته شد، دریافتیم که غیبت کبری از نظر زمانی به آن محدوده زمانی گفته می شود که شروع آن سال 329 ه.ق؛ سال وفات آخرین سفیر و نماینده خاصّ آن حضرت؛ یعنی ابوالحسن علی بن محمّد سمری است و پایانش، روزی است که به امر حق تعالی، مهدی موعود علیه السلام قیام خود را آغاز کند.

3. ضرورت آماده سازی مردم برای دوران غیبت

غیبت آخرین امام معصوم علیه السلام در روایات پیش بینی شده بود، ولی زمانی که امام حسن عسکری علیه السلام به شهادت رسید، شیعیان به دلیل پیشینه 250 ساله ای که از حضور یازده امام معصوم علیه السلام در جامعه داشتند، به راحتی نمی توانستند غیبت کامل امام از جامعه را بپذیرند. به همین دلیل، برخی شیعیان پس از شهادت آن حضرت تا مدتی دچار حیرت و سرگردانی شدند.
بنابراین، لازم بود قبل از آغاز غیبت کبرا و قطع کامل ارتباط امام با جامعه، برای مدتی، رابطه امام با مردم به واسطه نایبان خاص ادامه داشته باشد، تا مردم به تدریج، آماده پذیرش غیبت کامل امام و مراجعه به فقها - به عنوان نایبان عام امام زمان علیه السلام - شوند. به بیان دیگر، دوران غیبت صغرا، دوران تمرین و آماده سازی شیعیان برای ورود به دوران غیبت کبرا بود. در همین دوره، به تدریج، همه فرقه های پراکنده ای که پس از شهادت امام یازدهم در موضوع جانشینی ان حضرت به وجود آمده بودند، از میان رفتند و همه شیعیان بر پیروی از فرزند امام حسن عسکری علیه السلام به عنوان امام دوازدهم به وحدت و اتفاق نظر رسیدند.
شیخ مفید رحمه الله پس از نقل خبری از حسن نوبختی، نویسنده کتاب فرق الشّیعه، در زمین فرقه های چهارده گانه ای که پس از شهادت امام حسن عسکری علیه السلام به وجود آمدند، می گوید:
«از این فرقه هایی که از آنها یاد کردیم، در زمان ما؛ یعنی در سال 373 ه.ق. هیچ فرقه ای به جز امامیه دوازده امامی باقی نمانده است؛ یعنی کسانی که امامت فرزند حسن [عسکری] را که به نام رسول خدا صلی الله علیه و آله نامیده می شود، پذیرفته و به حیات و بقای او تا روزی که با شمشیر قیام کند، یقین دارند.»(9)
گفتنی است آماده کردن مردم برای ورود به دوران غیبت از سال ها پیش از غیبت امام مهدی علیه السلام یعنی از زمان امام های علیه السلام و امام حسن عسکری علیه السلام بودند و آنها را در امور مختلف اعتقادی و فقهی، به فقها و محدّثان شیعه که در مراکز شیعه نشینی چون «قم» حضور داشتند ارجاع می دادند تا به تدریج، مردم با این رویه خو بگیرند. (10)
علی بن حیبن مسعودی، یکی از مورّخان بزرگ تاریخ اسلام، در این زمینه می نویسد:
روایت شده است که ابوالحسن عسکری [امام هادی علیه السلام] خود را از بسیاری از شیعیان پوشیده می داشت و جز تعداد اندکی از یاران خاصّ آن حضرت، ایشان را نمی دیدند و هنگامی که امر [امامت] به ابومحمّد [امام حسن عسکری علیه السلام] منتقل شد، ایشان چه با یاران خاصّ خود و چه با مردم عادّی از پشت پرده سخن می گفت مگر هنگامی که آن حضرت برای رفتن به دارالخلافه از خانه خارج می شد. این شیوه تنها از سوی آن امام و پیش از ایشان از سوی پدرانشان در پیش گرفته شد تا مقدّمه ای برای غیبت صاحب الزّمان علیه السلام باشد و مردم با این شیوه خو بگیرند و غیبت را انکار نکنند.(11)
از امام مهدی علیه السلام نیز سخنی نقل شده است که روشن می سازد آن حضرت در دوران غیبت صغرا، مردم را برای ورود به دوره غیبت کبرا آماده ساخت و با تعیین فقها به عنوان مرجع مردم در همه رویدادهای پیش روی جامعه اسلامی، از سرگردانی و بلاتکلیفی آنها در این دوران پر ابتلا جلوگیری کرد. آن حضرت می فرماید:
... و امّا در رویدادهایی که برای شما پیش می آید، به راویان حدیث ما مراجعه کنید؛ زیرا آنها حجّت من بر شما هستند و من حجّت خدا بر ایشان هستم.(12)
با توجه به مطالب یاد شده، ضرورت وجود دوران غیبت صغرا برای آماده شدن مردم برای ورود به دوران غیبت کبرا روشن می شود.

پی نوشت ها :

1. محمد بن طوسی (شیخ طوسی)، کتاب الغیبة، تهران، مکتبة نینوی الحدیثه، بی تا، ص 261.
2. فضل بن حسن طبرسی، إعلام الوری بإعلام الهدی، چاپ اول: قم، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، لإحیاء التراث، 1417 ه.ق، ج2 ، ص259.
3. محمّد بن ابراهیم نعمانی، کتاب الغیبة، تهران، مکتبة الصدوق، بی تا، صص 171 و 172.
4. همان، صص 173.
5. همان، ص174.
6. محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، الإرشاد، ترجمه و شرح: سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، علمیه اسلامیه، بی تا، ج2، ص 340.
7. إعلام الوری بأعلام الهدی، ج 2، ص 259.
8. سیّد محمّد صدر، تاریخ الغیبة الصغری، چاپ اول: بیروت، دار التعارف، 1392 ه.ق، ص 341 به بعد.
9. سیّد مرتضی، الفصول المختاره، مندرج در مصفات الشیخ المفید، چاپ اول: قم، مؤتمر العالمی لألفیة الشیخ المفید، 1413 ه.ق، ج2، ص 321.
10. برای مطالعه بیشتر در این زمینه ر.ک: مسعود پورسید آقایی و دیگران، تاریخ عصر غیبت، چاپ دوم: قم، حضور، 1383، صص 164- 171.
11. علی بن حسین مسعودی، اثبات الوصیّة للامام بن ابی الطالب علیه السلام، چاپ اول: قم، مؤسسه انصاریان، 1417 ه.ق.، ص 272.
12. محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، کمال الدّین و تمام النعمة، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، بی تا، ج2، ص 484، ح4.

منبع: شفیعی سروستانی، ابراهیم( 1343 )، پرسش از موعود، تهران: موعود عصر، چاپ اول 1390.

 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط