هر چند ریشههای تیرگی روابط ملت ایران با دولت آمریکا به حوادثی نظیر کودتای 28 مرداد 1332، واقعهی 15 خرداد 1342، تصویب لایحهی کاپیتولاسیون و ... باز میگردد، اما اشغال سفارت آمریکا در ایران در 13 آبان 1358، توسط دانشجویان، فصل نوینی در روابط ایران و آمریکا گشود. در این میان فروردین ماه سال 1359 از اهمیت ویژهای برخوردار است. در این برهه، اتفاقهایی به وقوع پیوست که در نهایت منجر به اعلام قطع روابط دیپلماتیک آمریکا با ایران شد. در این مقال به اختصار وقایع منجر به این واقعه، مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
در آستانهی سال 1359، برخی دولتمردان آمریکایی، برای حل مسألهی گروگانهای آمریکایی که در جریان تسخیر لانهی جاسوسی به دست دانشجویان افتاده بودند، خواستار فشارهای بیشتر و شدیدتر برضد ایران شدند. در این راستا، «جرج بوش»، نامزد ریاست جمهوری آمریکا، از حزب جمهوریخواه، از «کارتر»، رییس جمهور این کشور خواست مناسبات دیپلماتیک با ایران را قطع نماید.[1] همچنین «ریچارد لوگار» سناتور جمهوریخواه ایالت «ایندیانا» نیز از رییس جمهور ایالات متحده درخواست کرد ایران را در محاصرهی دریایی قرار دهد.[2]
در چنین فضایی و در حالی که کارتر، اقدام نظامی برضد ایران را به طور سرّی و کاملاً جدی پیگیری میکرد و نیز در پی ایجاد و افزایش فشارهای اقتصادی برضد ایران بود، نیم نگاهی به تحولات داخلی ایران داشت. کارتر درصدد بود با ترفندهای سیاسی ایران را وادار به تسلیم گروگانها نماید. موفقیت چنین رویهای میتوانست موجد توفیق سیاسی بزرگی برای کارتر که در آیندهای نزدیک انتخابات ریاست جمهوری را پیش رو داشت، شود. به هر حال رییس جمهور آمریکا در روز اول فروردین ماه 1359 اظهار امیدواری کرد که «بعد از انتخابات پارلمانی ایران، دولتی که بتواند از عهدهی افراطیون اشغالگر سفارت آمریکا در تهران برآید، تشکیل بشود.»[3] سخنگوی وزارت امور خارجهی ایالات متحده نیز گفت: «کابینهی کارتر امیدوار است زمانی که ایران 50 گروگان آمریکایی را آزاد کند، روابط آمریکا با تهران به حالت عادی بازگردد.»[4]
همزمان با این اظهارنظرها، مقامهای کاخ سفید طرحهای مختلف سیاسی، نظامی و اقتصادی برضد ایران را مورد بررسی قرار میدادند. در همین رابطه در جلسهای که با حضور تعدادی از مقامهای بلند پایهی سیاسی ـ نظامی و تصمیمگیران مسایل خارجی آمریکا به همراه رییس جمهور این کشور در «کمپ دیوید» برگزار شد، ضمن این که راههای فشارهای سیاسی و اقتصادی مجدد مورد بررسی قرار گرفت و موضوعاتی نظیر قطع رابطه با ایران طرح گردید، راهکار نظامی نیز با جدیّت از سوی اکثریت شرکت کنندگان در جلسه طرح، بررسی و انجام مقدمات آن مورد تأیید قرار گرفت.[5]
با این حال در 27 مارس 1980م. (7/1/1359)، رهبران سنای آمریکا پیشنهاد کردند که گزارشی دربارهی روابط ایران و آمریکا در زمان سلطنت شاه مخلوع منتشر شود. بر اساس پیشنهاد یاد شده، این گزارش میبایست یک سند تاریخی از روابط بین دو کشور بوده و شرحی باشد از نقش آمریکا در ایران از تمام دیدگاهها؛ از کمکهای قابل ملاحظهی این کشور به ملت ایران تا شرکت در کودتای نظامی سال 1953م.[6] وزارت امور خارجهی آمریکا نیز با این پیشنهاد سنا موافقت کرد.[7] این در حالی بود که دولت کارتر در گذشته با هرگونه اقدام کنگره دربارهی ادعای ایران مبنی بر دخالت آمریکا در امور ایران در زمان شاه مخلوع مخالفت کرده بود. اما طرح چنین پیشنهادهایی بیش از آن که ناظر بر ارایهی راهحلی منصفانه باشد، اقدامی نمایشی و سیاستی فریبکارانه بود چرا که که یک روز بعد از انتشار خبر یاد شده، رادیو آمریکا خبر داد که «ونس» گفته است: «دولت آمریکا به پیشنهاد سناتور فرانک چرچ، رییس کمیتهی روابط خارجی سنا مبنی بر رسیدگی به روابط ایران و آمریکا در دوران شاه سابق ایرادی ندارد؛ ولی با انتشار بیانیهی رسمی دربارهی اعتراف به خلافکاری در دوران حکومت شاه، مخالف است.»[8]
رییس جمهور آمریکا در نامهی یاد شده تصریح نموده بود که تمام تلاش خود را برای حل بحران موجود به کار خواهد گرفت. در این نامه همچنین به مسألهی شاه مخلوع ایران به عنوان یکی از مسایل مطرح در روابط ایران و آمریکا اشاره شده بود؛ کارتر در این رابطه با ارایهی توضیحاتی در خصوص بیماری شاه سابق ایران، سفر وی به پاناما و مصر را امری شخصی قلمداد کرده و دخالت آمریکا در آن را منکر شده و اعلام کرده بود به عنوان رییس جمهور آمریکا با ورود شاه به آمریکا برای معالجه توسط پزشکان آمریکایی مخالفت کرده است.[10]
انتشار این پیام که به مثابه یک بمب خبری در فضای رسانهای جهان انفجاری مهیب ایجاد کرد، ضمن این که ابتکار عمل مسألهی روابط دو کشور ایران و آمریکا را از دست سیاستمداران آمریکایی خارج کرد، مقامهای آمریکایی را وادار به تناقض گویی نمود. در این رابطه، «جودی پاول» سخنگوی کاخ سفید اساساً ارسال پیام برای هر مقام ایرانی را منکر شد،[11] اما مقامهای دیگر این کشور از جمله وزیر خارجهی ایالات متحده به ارسال پیام برای رییس جمهور ایران اعتراف کردند ولی ارسال نامه به امام را انکار نمودند. اما در ایران، علاوه بر دفتر امام به عنوان منتشر کنندهی خبر، تمامی مقامها و مطلعین از جمله رییس جمهور، وزیر امور خارجه و سید احمد خمینی، صحت ارسال پیام را تأیید کردند. «سید احمد خمینی» در خصوص چرایی و چگونگی ارسال و انتشار پیام گفت: «از بابی که امام فرمودند هیچ چیز نباید از ملت دور باشد، ما این پیام را برای انتشار در اختیار رسانهها قرار دادیم.» [12]
پس از فرو نشستن گرد و غبار خبری حاصل از انتشار پیام کارتر به امام و نیز تکذیبیههای مکرر مقامهای آمریکایی، ناظران سیاسی، منتظر روز 12 فروردین 1359، روز رسمیت حقوقی جمهوری اسلامی بودند و اطمینان داشتند مواضع ایران راجع به گروگانها، در مراسمی که در این روز به مناسبت سالگرد رفراندوم جمهوری اسلامی، در میدان آزادی برگزار خواهد شد، بیان میگردد. به هر حال مراسم در روز مقرر برگزار شد و همان گونه که انتظار میرفت هم در پیام امام و هم در سخنان رییس جمهور، مواضع ایران در قبال مسألهی گروگانها بیان شد.
در پیام امام، سیاستهای ضد ایرانی آمریکا به ویژه برخورد دولت آمریکا با مسألهی بازگرداندن شاه به ایران، تقبیح شده بود. همچنین در خصوص پیام اخیر کارتر به امام آمده بود: «این نیرنگ جدید کارتر شبیه همان نیرنگی است که شاه مخلوع در اواخر سلطنت ننگینش زد و در مقابل ملت و روحانیون به چاپلوسی و حلیهگیری پرداخت و دسیسهی او نقش بر آب شد. آقای کارتر باید بداند که فرستادن شاه مخلوع به مصر و عذرخواهی از اشتباهات گذشته و اعتراف به خیانتهای آمریکا به ملتهای مظلوم ـ از جمله ایران ـ و راهحل لانهی جاسوسی را از من که یک نفر از ملت بزرگ ایران هستم خواستن، به بیراهه رفتن است. حل این مسأله به دست هیچ کس جز ملت شریف ایران و مجلس شورای اسلامی منبعث از آرای ملت نیست.»[13]
رییس جمهور نیز قسمت عمدهای از سخنان خود را به مسألهی گروگانها اختصاص داد. وی ابتدا گزارشی از آنچه در مورد این مسأله روی داده بود، ارایه کرد و سپس با قرائت دومین پیام کارتر که خطاب به وی ارسال شده بود گفت: «بعد از این که این پیام آمد، در شورای انقلاب مورد بحث قرار گرفت و شورا تصمیم گرفت که اگر آمریکا طبق یک بیان رسمی اعلام کند که تا تشکیل مجلس و اتخاذ تصمیم از سوی مجلس، دربارهی گروگانها نه تبلیغی کند، نه ادعایی کند، نه حرفی بزند و نه تحریکی کند، شورای انقلاب میپذیرد که گروگانها را تحت نظارت خود در آورد.»[14]
مواجههی آمریکا با آنچه به عنوان مواضع ایران در روز 12 فروردین در قبال مسألهی گروگانها بیان شده بود به صورت پیامی خطاب به رییس جمهور ایران انعکاس یافت.[15] در این پیامِ دولت ایالات متحده، نشانهای از پذیرش شرایط مطرح شده از سوی ایران یعنی؛ اعلام رسمی عدم تبلیغ، تحریک و تحرک در مورد گروگانها وجود نداشت. در این برهه، آنچه در صحنهی روابط ایران و آمریکا اتفاق افتاده بود، دو موضع متفاوت بود در حالی که خواستهی منطقی ایران یعنی سپردن تعهد رسمی از سوی دولت آمریکا مبنی بر عدم تحریک و تحرک، آشکارا بیان شده بود. دولت ایالات متحده در صدد بود بدون سپردن هرگونه تعهدی به خواستهی خویش یعنی تحویل گروگانها به دولت ایران نایل شود. سیاستمداران آمریکایی تصور میکردند با فشارهای سیاسی و برخی ترفندها قادر خواهند بود بدون هیچ تضمینی از سوی خویش سرنوشت گروگانها را به دست دولت ایران بسپارند. موفقیت این سیاست آمریکا با پیروزی قطعی دیپلماسی آمریکایی برای حل و فصل مسأله، مترادف بود. چرا که در صورت تحقق خواستهی دولت آمریکا، وضعیت گروگانها از گرفتاری در یک وضعیت انقلابی، به اسارت در دست دولتی یاغی تغییر مییافت و دولت آمریکا به سهولت قادر بود با فشارهای سیاسی و از مجاری بینالمللی بدون آن که کوچکترین قدمی در راستای برآوردن خواستهی اولیه تسخیر کنندگان لانهی جاسوسی برداشته باشد، اتباع خویش را آزاد ساخته و ضمن اعادهی حیثیت بینالمللی خود، ضربهای مهلک بر حیثیت سیاسی نظام نوبنیاد ایران وارد آورد.
در ایران هر چند برخی از عناصر حاکمیت از جمله رییس جمهور و وزیر امور خارجه با خوشبینی خاصی مسأله را دنبال میکردند.[16] اما اکثر تصمیمگیران سیاسی کشور در رأس آنها امام به نیات واقعی دولت ایالات متحده وقوف داشتند. از این رو به هیچ وجه در مقابل نمایشهای سیاسی دولتمردان آمریکایی فریب نمیخوردند.
به هر تقدیر، اطلاعیهای که از سوی دفتر امام در روز 18 فروردین 1359، انتشار یافت ضمن آن که به بلاتکلیفی ماجرای گروگانها پایان داد، قدرت دیپلماسی ایران را به رخ آمریکا کشید و باعث آشکار شدن نیات واقعی دولت آمریکا و به اجرا درآمدن طرحها و توطئههایی شد که طراحی آنها در طول مدتی انجام شده بود که دولت آمریکا به ظاهر در پی حل و فصل سیاسی مسالمتآمیز مسأله بود.[17] اطلاعیهی یاد شده که پس از تشکیل جلسهای با شرکت رییس جمهور و عدهای از اعضای شورای انقلاب در حضور امام، منتشر شد، نظر نهایی امام در مورد گروگانها را به این شرح اعلام داشت: «... گروگانها و سفارت تا تشکیل مجلس شورای اسلامی و تعیین سرنوشت آنان به دست وکلای محترم ملت، به دست دانشجویان مسلمان مبارز باقی میماند. ما بارها تذکر دادهایم که حال گروگانها و مکان آنان از هر حیث خوب میباشد. برای اثبات این موضوع اگر کسانی بخواهند از سلامت و رفاه آنان مطلع گردند، با نظارت مقامات مسؤول بلامانع است.»[18]
دولت آمریکا که خود را شکست خوردهی صحنهی دیپلماسی یافته بود، به سرعت نسبت به اعلامیهی یاد شده واکنش نشان داد؛ از همین رو کارتر، رییس جمهور ایالات متحده، شب هنگام بر صفحهی تلویزیون ظاهر شد و طی سخنانی اعلام کرد که دستور این اقدامها را صادر کرده است: «قطع رابطهی دیپلماتیک با ایران، اعمال مجازاتهای اقتصادی حتی در زمینهی مواد غذایی و دارو، فراهم آوردن امکان شکایت مالی برای استفاده از داراییهای مسدود شدهی ایران و لغو صدور روادید جدید و عدم تمدید روادید قبلی ایرانیان.»[19] به این ترتیب و با اعلام رسمی وزارت امور خارجهی آمریکا، در روز 19 فروردین 1359، روابط سیاسی آمریکا با ایران قطع شد.(*)
پینوشتها:
[1]. خبرگزاری پارس، نشریهی «گزارشهای ویژه»، شمارهی 1، 2/1/1359، ص3.
[2]. همان، صص 5 و 6.
[3]همان، شماره 3، 4/1/1359، ص 12.
[4]. همان
[5]. در این باره نگاه کنید به: زبیگنیو برژینسکی، اسرار سقوط شاه و گروگانگیری، ترجمهی حمید احمدی، بیجا، 1362، صص 171 ـ 166 و سایروس ونس و زبیگنیو برژینسکی، توطئه در ایران، ترجمهی محمود مشرقی، انتشارات هفته، 1362، صص 90 ـ 89.
[6]. روزنامهی جمهوری اسلامی، 9/1/1359، ص 12.
[7]. اداره کل مطبوعات خارجی وزارت ارشاد ملی، نشریهی «بررسی روزانهی مطبوعات جهان» 19/1/1359، ص 3.
[8]. خبرگزاری پارس، نشریهی «گزارشهای ویژه»، شمارهی 8، 9/1/1359، ص 13.
[9]. روزنامهی کیهان، 10/1/1359، ص 4.
[10]. روزنامهی انقلاب اسلامی، 10/1/1359، ص 4.
[11]. خبرگزاری پارس، نشریهی «گزارشهای ویژه»، شمارهی 10، 11/1/1359، ص 17.
[12]. روزنامهی جمهوری اسلامی، 11/1/1359، ص 11.
[13]. امام خمینی، صحیفهی امام، مؤسسهی تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ج 12، ص 220.
[14]. روزنامهی انقلاب اسلامی، 14/1/1359، ص 10.
[15]. برای آگاهی از متن کامل پیام ن. ک. به: پیر سالینجر، گروگانگیری در ایران، ترجمهی جعفر ثقه الاسلامی، انتشارات نوین، 1362، صص 361 ـ 360.
[16]. در این باره بنگرید به مصاحبهی ابوالحسن بنیصدر با شبکهی تلویزیونی «ای.بی.سی» آمریکا درج در روزنامهی انقلاب اسلامی، 16/1/1359، ص 4.
[17]. در این باره ن. ک. به: زبیگنیو برژینسکی، اسرار سقوط شاه و گروگانگیری، ترجمهی حمید احمدی، بیجا، 1362
[18]. روزنامهی انقلاب اسلامی، 19/1/1359، ص 12.
[19]. خبرگزاری پارس، «نشریهی گزارشهای ویژه»، شمارهی 19، 20/1/1359، ص 4.
/ج