پژوهشگر: بهزاد جامهبزرگ؛
تفاوت عمدهی «میرزا ابوطالب خان» با «شوشتری» در این است که شناخت وی از غرب و تحولات آن همچون شوشتری با واسطه صورت نمیگیرد و ابوطالب خان این فرصت را به دست میآورد تا به عنوان یکی از نخستین ایرانیان، ضمن مشاهدهی جوامع غربی به نشر و انعکاس دریافت خود از تمدن جدید غرب بپردازد.
در میان سفرنامههای فارسی دورهی قاجار که حاوی اشارهها و گزارشهایی دربارهی فرهنگ و تمدن جدید غرب هستند، دو سفرنامهی «تحفة العالم و ذیل التحفه» میرعبداللطیف خان شوشتری و «مسیر طالبی» میرزا ابوطالب خان توسط ایرانیان به نگارش درآمده است که مقیم هندوستان بودند. در قسمت گذشته به بررسی سفرنامهیمیر عبداللطیف شوشتری پرداخته شد و اینک در ادامه به نقد و بررسی سفرنامهی «مسیر طالبی» میرزا ابوطالب خان و انعکاس دریافت وی از تمدن جدید غرب خواهیم پرداخت.
بر خلاف تحفة العالم که نگارندهیآن با واسطه و غیر مستقیم به پدیدههای مدرن و دستآوردهای تمدنی و فرهنگی اروپاییان خاصه انگلیسیها اشاره میکند، میرزا ابوطالب خان نخستین جهانگرد ایرانی مقارن با سلطنت قاجاریه در ایران است که این فرصت را به دست میآورد بلافاصله و مستقیم دگرگونیهای کشورهای اروپایی از جمله انگلستان را مورد مشاهده و مداقه قرار دهد. میرزا ابوطالب خان با فرض این که هر آنچه در فرنگ وجود دارد موافق احوال مسلمانی نیست بدون آن که از مبانی نظری و فکری تمدن جدید اطلاعی داشته باشد، با تقلیل فرهنگ و تمدن جدید اروپا به نمودهای ظاهری آن، در پی نقل آن دسته از «عجایب بحار و غرایب آن دیار» است که ضمن آن که «به گوش اهل اسلام نرسیده» است، «متباین و متعارض قوانین اسلام» نباشد:
«به خاطر فاتر رسیده که وقایع سفر فرنگ [را] ضبط کنم و هر چیز مفید آن ملک را تحقیق و تدقیق نموده داخل آن نمایم تا عجایب بحار و غرایب آن دیار و دستورات امم مختلفهی آن ممالک که به گوش اهل اسلام نرسیده، ایشان منکشف شود و به فحوای لکل جدید لذة موجب ذوق سامعین و سبب حرکت طالبین گردد و عامه خلایق و تربیت اولاد و طریق زیستن ایشان در منزل و آداب تمدن و ریاست آن ملک و صنایع و بدایع آنها که اکثر متباین و متعارض قوانین اسلام نیست و اثر نیک آن در آن جماعت ظاهر و هویداست، مطلع شده تتبع نمایند و فواید آن به روزگار خود بردارند.»[1]
در مسیر طالبی میرزا ابوطالب در پی تذکر و تنبه اهالی ممالک اسلامی است که بزرگان و اغنیای آنها از بادهی غفلت و غرور سرشار و آنچه دارند مشغول و با بیتوجهی به اهداف و اکناف خود علم کل را منحصر در معلومات قاصره و مختار خود میدانستند.
اما خود او نیز با توجه به شناختی که از مخاطب خود داشت، از پیش میدانست که تلاش او در این راه نتیجهای در پی نخواهد داشت: «اگرچه به ملاحظه قصور همت ابنای روزگار و اخلاق رذیله و دستورات باطله که در ممالک اسلامی و میان مسلمانان، در هر جا به [رنگی دیگر] شیوع یافته، بزرگان و اغنیا از باده غفلت و غرور سرشار و به آنچه دارند مشعوف، بلکه علم کل را منحصر در معلومات قاصره و مختار خود میدانند و عامه و فقرا به سبب عدم امنیت و دشواری تحصیل معیشت، زیر بار کسب [قوت] روزمره درمانده، فرصت سرخاریدن ندارند تا به شوق استخبار و حصول تجربات [امور] تازه که خدای- تعالی- در طبع انسانی ودیعت نهاده و آن را مایهی شرف او ساخته چه رسد و از آن باب که گوید: و متیقن این که محنت من در این باب ثمری نخواهد داد، یعنی اثر فایده بدیشان نخواهد بخشید، بلکه به قدر کتب افسانه و حکایت که گاهی به جهت گذراندن وقت و سهولت عبارت میل به خواندن آنها مینمایند، به مطالعه فقط این کتاب هم که ذکر اسماءِ غریبه و ثبت مضامین غیر متداوله که در بادی النظر به فهم نیاید و اندک دقت خواهد و از بعضی رموز و ایما در آن اجتناب خواهند نمود، فتور بسیار در تحقیق و تدقیق بعضی چیزها و شرح و تفصیل آنها [رو خواهد] داد.»[2]
مسیر طالبی شامل اشارههایی به برخی پدیدههای جدید در اروپاست که برای نگارندهی آن تازگی داشت. میرزا ابوطالب با ورود به انگلستان و در شهر آکسفورد به مناسبت مشاهدهی «ینورسیتی» آن شهر مینویسد: «آکسفورد شهر نامدار دارالعلم است» که مردم از هر طرف برای «تحصیل علوم شریفه در آن آیند»[3] علاوه بر این مشاهدهی «اسکول» یا مدارس جدید در انگلستان که اطفال را به «علم و دانش آراسته» میکرد[4] برای نخستین ناظر شهرهای انگلستان در دورهی جدید جالب بود.
«بنکهوس» و «کاغذ اخبار» نیز پدیدههای جدید دیگری بودند که میرزا ابوطالب ضمن حضور در لندن با آنها مواجه میشود. وی در توصیف بانک مینویسد: «آن قدر پرمایه است که در تمام عالم مبسوطتر از آن نخواهد بود ... گویند هیچ وقت نیست که صد کرور زر در آن جا موجود نباشد و مقدار کل معاملات آن را علام الغیوب دارد.»[5] همچنین «کاغذ اخبار» نیز ابزاری بود که انگلیسیها به واسطهی آن «پیشه و کار و ما فی الضمیر خود را به واسطهی آن شهرت تمام» میدادند.[6]
در کنار توجه به پدیدههای یاد شده اشارههای میرزا ابوطالب به ساختار حکومتی و نهادهای سیاسی انگلستان که برای اولین بار در یک سفرنامهی فارسی رخ میداد، جالب توجه است. وی ساختار سیاسی و حکومتی انگلستان را متشکل از چهار جز میداند: «نخستین شخصی و جزو اعظم آن پادشاه است که اختیار تمام، در امور مستمره دارد»[7]، ولیعهد که «نخستین فرزند پادشاه است»[8] جزءِ دوم این ساختار است.»
جزءِ سوم که دخل تمام در کار ملک و ریاست دارد، مجلس وزراست «که تعداد این وزرا نه نفر است و هر یک به کاری مستقل است[9] و در نهایت «پرلمنت» انگلستان قرار میگیرد که میرزا با دیدن اوضاع ایشان «به نظرامعان» فواید آن را این گونه بر میشمرد: «از آن جمله یکی تحصیل مال سلطنتی به سهولت. دوم صیانت اهل کاران از خطا، سوم نظر در امور پادشاه و وزرا و کلیات امور.»[10] میرزا ابوطالب با بررسی وظایف پارلمان و با اتکا برشنیدههای خود شرح و حدود وظایف پارلمان انگلستان را که اعضای آن از میان «مردم دانشمند متین مغز» قریه و شهرهای انگلستان انتخاب میشدند، چنین بیان میکند:
«اول کار ایشان آن است که نقشهی خرج آن سال را که به واسطهی وزرا درست شده میبینند، اگر پسندیده است به همان وضع، والا بعد حک و اصلاح، متساوی بر گردن رعایا میاندازند. صلح و جنگ؛ و جمله کارهای جدید، موقوف بر پسند و امضای این فرقه است. هر چه به خاطر پادشاه و امرا با سایر عقلای «انگلش» در صواب دید ملک و اهل آن رسد، در پرلمنت ظاهر مینمایند، اگر پرلمنت پسندید، زر اخراجات آن بر ذمه گیرد، بعد از آن اختیار پادشاه و امرا در آن کار است و به واسطهی ایشان تمام میشود.
اما پرلمنت جمع خرج آن را میبیند، اگر فضولی در آن یا در جمع خرج سالیانه به نظر رسد، در زر واجب الادای آینده بازیافت مینماید و وقتی که کارهای عمده رو به کار نیست، در ارزانی نرخ اشیا و ساختن قانونهای جزوی که در انگلش است، تمام ساخته رأی همین پرلمنت است. حتی حدود گنهکاران هم تعلق به شریعت و احکام سماوی ندارند. بنابراین به اقتضای وقت و حال طبایع و تجربه قضات، احکام و حدود برگردانند و شدیدتر و سهلتر سازند.»[11]
بر این اساس و با توجه به قوانینی که «ساخته رأی پرلمنت» بود «کارها» در انگلستان «منتظم و منتسق» شده بود و «همه چیز بر وقت خود مهیا»[12] و همهی اینها میسر نمیشد مگر با همراهی اهل انگلستان با قانون و «ایستاده ماندن هر کس بر حد خویش» که «فایده آن پایداری قوت ملت و دولت و اتفاق جماعت است که عمده فواید مدنی است.»[13]
مسیر طالبی از حیث جنس مشاهدهها و توجه به نهادهای مدنی و پدیدههای نوظهور نسبت به اکثر سفرنامههایی که پس از آن به نگارش آمدند و غرق در توجه به امور سطحی و اباطیل بودند، برجستهتر است اما به هر ترتیب تلاشهای صورت گرفته از جانب میرزا ابوطالب خان در وصف و تبیین پدیدههای جدید، با طرح پرسش به منظور فهم چرایی و چگونگی شکلگیری سامان جدید همراه نشد و درک و دریافت وی از سامان نوآیین و نهادهای آن در لایههای سطحی آن متوقف ماند.(*)
در میان سفرنامههای فارسی دورهی قاجار که حاوی اشارهها و گزارشهایی دربارهی فرهنگ و تمدن جدید غرب هستند، دو سفرنامهی «تحفة العالم و ذیل التحفه» میرعبداللطیف خان شوشتری و «مسیر طالبی» میرزا ابوطالب خان توسط ایرانیان به نگارش درآمده است که مقیم هندوستان بودند. در قسمت گذشته به بررسی سفرنامهیمیر عبداللطیف شوشتری پرداخته شد و اینک در ادامه به نقد و بررسی سفرنامهی «مسیر طالبی» میرزا ابوطالب خان و انعکاس دریافت وی از تمدن جدید غرب خواهیم پرداخت.
مسیرطالبی یا سفرنامهی میرزا ابوطالب خان: تنبه و تذکر اهل اسلام
بر اساس گفتههای میرزا ابوطالب خان، پدرش به سبب خطایی که در عهد نادر شاه در اصفهان مرتکب شد، از ترس مجازات و تنبیه به هند گریخت. بنابراین میرزا ابوطالب خان که در «لکهنو هند» متولد شده بود در همان جا تربیت شد و با تسلطی که بر امور دیوانی پیدا کرده بود در زمرهیکارگزاران کمپانی هند شرقی انگلستان در آمد. پس از ترک هندوستان توسط دوستان انگلیسی میرزا ابوطالب خان، وی مورد بی مهری عوامل جدید کمپانی هند شرقی قرار میگیرد از این رو با توصیهییکی از دوستان شرق شناس انگلیسی خود در 1213ه.ق. راه لندن را در پیش میگیرد تا ضمن سیاحت آن دیار «داد خود را از مهتر و مهتر بستاند.»بر خلاف تحفة العالم که نگارندهیآن با واسطه و غیر مستقیم به پدیدههای مدرن و دستآوردهای تمدنی و فرهنگی اروپاییان خاصه انگلیسیها اشاره میکند، میرزا ابوطالب خان نخستین جهانگرد ایرانی مقارن با سلطنت قاجاریه در ایران است که این فرصت را به دست میآورد بلافاصله و مستقیم دگرگونیهای کشورهای اروپایی از جمله انگلستان را مورد مشاهده و مداقه قرار دهد. میرزا ابوطالب خان با فرض این که هر آنچه در فرنگ وجود دارد موافق احوال مسلمانی نیست بدون آن که از مبانی نظری و فکری تمدن جدید اطلاعی داشته باشد، با تقلیل فرهنگ و تمدن جدید اروپا به نمودهای ظاهری آن، در پی نقل آن دسته از «عجایب بحار و غرایب آن دیار» است که ضمن آن که «به گوش اهل اسلام نرسیده» است، «متباین و متعارض قوانین اسلام» نباشد:
«به خاطر فاتر رسیده که وقایع سفر فرنگ [را] ضبط کنم و هر چیز مفید آن ملک را تحقیق و تدقیق نموده داخل آن نمایم تا عجایب بحار و غرایب آن دیار و دستورات امم مختلفهی آن ممالک که به گوش اهل اسلام نرسیده، ایشان منکشف شود و به فحوای لکل جدید لذة موجب ذوق سامعین و سبب حرکت طالبین گردد و عامه خلایق و تربیت اولاد و طریق زیستن ایشان در منزل و آداب تمدن و ریاست آن ملک و صنایع و بدایع آنها که اکثر متباین و متعارض قوانین اسلام نیست و اثر نیک آن در آن جماعت ظاهر و هویداست، مطلع شده تتبع نمایند و فواید آن به روزگار خود بردارند.»[1]
اما خود او نیز با توجه به شناختی که از مخاطب خود داشت، از پیش میدانست که تلاش او در این راه نتیجهای در پی نخواهد داشت: «اگرچه به ملاحظه قصور همت ابنای روزگار و اخلاق رذیله و دستورات باطله که در ممالک اسلامی و میان مسلمانان، در هر جا به [رنگی دیگر] شیوع یافته، بزرگان و اغنیا از باده غفلت و غرور سرشار و به آنچه دارند مشعوف، بلکه علم کل را منحصر در معلومات قاصره و مختار خود میدانند و عامه و فقرا به سبب عدم امنیت و دشواری تحصیل معیشت، زیر بار کسب [قوت] روزمره درمانده، فرصت سرخاریدن ندارند تا به شوق استخبار و حصول تجربات [امور] تازه که خدای- تعالی- در طبع انسانی ودیعت نهاده و آن را مایهی شرف او ساخته چه رسد و از آن باب که گوید: و متیقن این که محنت من در این باب ثمری نخواهد داد، یعنی اثر فایده بدیشان نخواهد بخشید، بلکه به قدر کتب افسانه و حکایت که گاهی به جهت گذراندن وقت و سهولت عبارت میل به خواندن آنها مینمایند، به مطالعه فقط این کتاب هم که ذکر اسماءِ غریبه و ثبت مضامین غیر متداوله که در بادی النظر به فهم نیاید و اندک دقت خواهد و از بعضی رموز و ایما در آن اجتناب خواهند نمود، فتور بسیار در تحقیق و تدقیق بعضی چیزها و شرح و تفصیل آنها [رو خواهد] داد.»[2]
مسیر طالبی شامل اشارههایی به برخی پدیدههای جدید در اروپاست که برای نگارندهی آن تازگی داشت. میرزا ابوطالب با ورود به انگلستان و در شهر آکسفورد به مناسبت مشاهدهی «ینورسیتی» آن شهر مینویسد: «آکسفورد شهر نامدار دارالعلم است» که مردم از هر طرف برای «تحصیل علوم شریفه در آن آیند»[3] علاوه بر این مشاهدهی «اسکول» یا مدارس جدید در انگلستان که اطفال را به «علم و دانش آراسته» میکرد[4] برای نخستین ناظر شهرهای انگلستان در دورهی جدید جالب بود.
«بنکهوس» و «کاغذ اخبار» نیز پدیدههای جدید دیگری بودند که میرزا ابوطالب ضمن حضور در لندن با آنها مواجه میشود. وی در توصیف بانک مینویسد: «آن قدر پرمایه است که در تمام عالم مبسوطتر از آن نخواهد بود ... گویند هیچ وقت نیست که صد کرور زر در آن جا موجود نباشد و مقدار کل معاملات آن را علام الغیوب دارد.»[5] همچنین «کاغذ اخبار» نیز ابزاری بود که انگلیسیها به واسطهی آن «پیشه و کار و ما فی الضمیر خود را به واسطهی آن شهرت تمام» میدادند.[6]
در کنار توجه به پدیدههای یاد شده اشارههای میرزا ابوطالب به ساختار حکومتی و نهادهای سیاسی انگلستان که برای اولین بار در یک سفرنامهی فارسی رخ میداد، جالب توجه است. وی ساختار سیاسی و حکومتی انگلستان را متشکل از چهار جز میداند: «نخستین شخصی و جزو اعظم آن پادشاه است که اختیار تمام، در امور مستمره دارد»[7]، ولیعهد که «نخستین فرزند پادشاه است»[8] جزءِ دوم این ساختار است.»
جزءِ سوم که دخل تمام در کار ملک و ریاست دارد، مجلس وزراست «که تعداد این وزرا نه نفر است و هر یک به کاری مستقل است[9] و در نهایت «پرلمنت» انگلستان قرار میگیرد که میرزا با دیدن اوضاع ایشان «به نظرامعان» فواید آن را این گونه بر میشمرد: «از آن جمله یکی تحصیل مال سلطنتی به سهولت. دوم صیانت اهل کاران از خطا، سوم نظر در امور پادشاه و وزرا و کلیات امور.»[10] میرزا ابوطالب با بررسی وظایف پارلمان و با اتکا برشنیدههای خود شرح و حدود وظایف پارلمان انگلستان را که اعضای آن از میان «مردم دانشمند متین مغز» قریه و شهرهای انگلستان انتخاب میشدند، چنین بیان میکند:
«اول کار ایشان آن است که نقشهی خرج آن سال را که به واسطهی وزرا درست شده میبینند، اگر پسندیده است به همان وضع، والا بعد حک و اصلاح، متساوی بر گردن رعایا میاندازند. صلح و جنگ؛ و جمله کارهای جدید، موقوف بر پسند و امضای این فرقه است. هر چه به خاطر پادشاه و امرا با سایر عقلای «انگلش» در صواب دید ملک و اهل آن رسد، در پرلمنت ظاهر مینمایند، اگر پرلمنت پسندید، زر اخراجات آن بر ذمه گیرد، بعد از آن اختیار پادشاه و امرا در آن کار است و به واسطهی ایشان تمام میشود.
اما پرلمنت جمع خرج آن را میبیند، اگر فضولی در آن یا در جمع خرج سالیانه به نظر رسد، در زر واجب الادای آینده بازیافت مینماید و وقتی که کارهای عمده رو به کار نیست، در ارزانی نرخ اشیا و ساختن قانونهای جزوی که در انگلش است، تمام ساخته رأی همین پرلمنت است. حتی حدود گنهکاران هم تعلق به شریعت و احکام سماوی ندارند. بنابراین به اقتضای وقت و حال طبایع و تجربه قضات، احکام و حدود برگردانند و شدیدتر و سهلتر سازند.»[11]
بر این اساس و با توجه به قوانینی که «ساخته رأی پرلمنت» بود «کارها» در انگلستان «منتظم و منتسق» شده بود و «همه چیز بر وقت خود مهیا»[12] و همهی اینها میسر نمیشد مگر با همراهی اهل انگلستان با قانون و «ایستاده ماندن هر کس بر حد خویش» که «فایده آن پایداری قوت ملت و دولت و اتفاق جماعت است که عمده فواید مدنی است.»[13]
مسیر طالبی از حیث جنس مشاهدهها و توجه به نهادهای مدنی و پدیدههای نوظهور نسبت به اکثر سفرنامههایی که پس از آن به نگارش آمدند و غرق در توجه به امور سطحی و اباطیل بودند، برجستهتر است اما به هر ترتیب تلاشهای صورت گرفته از جانب میرزا ابوطالب خان در وصف و تبیین پدیدههای جدید، با طرح پرسش به منظور فهم چرایی و چگونگی شکلگیری سامان جدید همراه نشد و درک و دریافت وی از سامان نوآیین و نهادهای آن در لایههای سطحی آن متوقف ماند.(*)
پینوشتها:
[1]میرزا ابوطالب خان، مسیر طالبی، حسین خدیو جم، ( تهران: علمی و فرهنگی، 1383)، ص 4.
[2]همان، ص 5.
[3]همان، ص 115.
[4]همان، ص 136.
[5]همان، ص 191.
[6]همان، ص 195.
[7]همان، ص 139.
[8]همان، ص 240.
[9]همان، ص 241.
[10]همان، ص 242.
[11]همان، صص 251-250.
[12]همان، ص 190.
[13] همان، ص 263.
/ج