کژراهه (6)

کژراهه، عنوان مجموعه مقالاتی است که با موضوع «مغالطه شناسی» منتشر شده است. مفهوم مغالطه در شماره اول، بیان و به سه دسته کلی مغالطات لفظی، مغالطات معنوی و مغالطات عرضی تقسیم شد. در شماره های بعد، سه مغالطه مرور شد
شنبه، 12 مرداد 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
کژراهه (6)
کژراهه (6)

نویسنده: سید محمود نبویان




 

اشاره

کژراهه، عنوان مجموعه مقالاتی است که با موضوع «مغالطه شناسی» منتشر شده است. مفهوم مغالطه در شماره اول، بیان و به سه دسته کلی مغالطات لفظی، مغالطات معنوی و مغالطات عرضی تقسیم شد. در شماره های بعد، سه مغالطه مرور شد که عبارت بودند از: مغالطه اشتراک لفظی، مغالطه توهین و مغالطه تکوینی. در این شماره به دو نوع دیگر از مغالطات اشاره می شود.

مغالطه تکرار (مغالطه هیاهو)

تکرار یک امر فی حد نفسه نادرست و منفی نیست، بلکه برعکس، اگر انسان یک امر کاملاً صحیح را تکرار کند (مثلاً همیشه به یاد خداوند باشد) امری مطلوب و درست است. مغالطه بودن تکرار، وقتی است که شخص، ادعایی را بیان کند و چون آن ادعا، باطل است و او نمی تواند بر درستی و صحت آن استدلالی بیاورد، به جای اقامه استدلال، آن ادعا را به دفعات متعدد و پی در پی تکرار کند.
توجه به این نکته مهم است که گرچه تکرار یک مطلب، به لحاظ منطقی هیچ ارزشی ندارد و دلیلی بر درستی مدعای بیان شده نیست، اما به لحاظ روانی می تواند تأثیرات زیر را داشته باشد:
1. تبلیغات، به تدریج این اثر را بر روی مخاطب خواهد گذاشت که مدعای تکرار شده دارای دلیل قوی و محکم بوده و گرچه فعلاً استدلالش ارایه نشده است، ولی استدلال آن در جای دیگری آمده است و بدین جهت باید این ادعا را پذیرفت.
2. اثر دیگر این است که تکرار یک امر، سبب نفوذ آن مدعا و جای گیری آن در ذهن مخاطب شده و سبب می شود که در هنگام انتخاب، آن مدعا در ذهن تداعی شود. چنان که در تبلیغات کالاهای خارجی و تجاری در دستگاه های تبلیغاتی مانند مطبوعات و صدا و سیما این عمل انجام می گیرد.
3. اثر سوم تبلیغات و تکرار یک ادعا این است که مخاطب، پس از بمباران زیاد تبلیغاتی، خسته می شود و روشن است که انسان خسته (با این که می داند که ادعای بیان شده باطل است) مدعا را به راحتی می پذیرد.
هیتلر به رادیو و مطبوعات آلمان نازی دستور داده بود که نطق ها و سخنرانی های او را در صبح پخش نکنند، زیرا هنگام صبح، مردم بانشاط بوده و قدرت نقادی آنها زیاد است، بلکه سخنرانی های او را در عصر پخش کنند، چون بعد از ظهر، مردم پس از کار سخت و زیادی که انجام می دهند، خسته بوده و انسان خسته، قدرت نقادی زیادی ندارد.(1)
اگر انسان مراجعه اندکی به خبرگزاری ها و سایت های صهیونیستی و آمریکایی و نیز مطبوعات زنجیره ای اصلاح طلب به ویژه در زمان اصلاحات بیاندازد، به راحتی وجود مغالطه تکرار و هیاهو را در آن ها می یابد. این مطبوعات و خبرگزاری ها ادعایی که بطلان آن ثابت است را به صورت گسترده و همگانی و در هر روز به دفعات متعدد و پی در پی تکرار می کنند تا بتوانند سه اثر فوق را نتیجه بگیرند.
تکرار دروغ های آشکار در هر روز توسط خبرگزاری های آمریکایی و صهیونیستی درباره ی وضعیت خرابی های کشور ایران یک نمونه از این مغالطه است (یکی از سران کشورهای غیر متعهدها که در شهریور 1391 به ایران آمده بود تعجب می کرد که ایران و شهر تهران چرا به آن صورتی که به آنها گفته شده است، نیست؟!)
وضعیت هسته ای ایران (مرتب و به دروغ مدعی می شوند که ایران در حال دست یابی به سلاح هسته ای است و جالب آن است که کسانی این امر را به عنوان خطر اعلام می کنند که بزرگ ترین زرادخانه های اتمی را در کشور خود دارند)
وضعیت زنان در ایران که در حال عقب افتادگی هستند، اخبار دروغی که در جریان فتنه از کشته شدن افراد زیادی اعلام می شد، درحالی که آن افراد زنده بودند و مضحک تر این که برای یکی از این افراد، مجلس ختم گرفتند و یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری و از سران فتنه نیز در آن جلسه شرکت کرد، و... از موارد اندکی است که می توان برشمرد.
نیز خاطره ملت بزرگوار ایران هنوز این خبر و ادعای روزنامه های اصلاح طلب را از یاد نبرده است که در واقعه کوی دانشگاه، مطبوعات یاد شده در روزهای متوالی خبر از کشته شدن چندین دانشجو را منعکس می کردند تا از این طریق، آتش احساسات عده ای را شعله ورتر کرده و با مفسدین فرصت طلب همکاری بیشتری کنند(خبری که کاملاً دروغ بود و هیچ دانشجویی کشته نشده بود و تنها فردی نیز که به صورت مشکوک کشته شد، دانشجو نبود) هم چنین مطبوعات اصلاح طلب در زمان قتل های زنجیره ای از افراد خاصی نام می بردند که دست داشتن آنها در قتل ها مشکوک بود، درحالی که به هیچ وجه نامی از شخصی که در آن قتل ها دخالت جدی داشت، برده نمی شد، صرفاً بدین دلیل که این شخص هم جناح با صاحبان مطبوعات زنجیره ای اصلاح طلب بود.
سایت های مختلف ضد نظام مواجه هستند، که سعی می کنند خبرهای دروغ خود را با تکرار و هیاهو برای مخاطبان درست جلوه دهند.

مغالطه سنت گریزی

نوع دیگری از مغالطات، مغالطه سنت گریزی است. برخی به جای این که بر بطلان یک اعتقاد و ادعا، استدلال اقامه کنند، «قدیمی» بودن آن را دلیل بر بطلان آن می گیرند، درحالی که مقتضای تفکر عقلی و منطقی این است که برای قضاوت درباره هر ادعایی به محتوای آن مدعا و براهین آن توجه کنیم و آن ها را مورد بررسی قرار دهیم نه به قدیمی یا جدید بودن آن.
به دیگر سخن، برای نشان دادن خطای یک اندیشه و مدعا باید با استدلال سخن گفت و نمی توان صرفاً به خاطر قدمت یک اندیشه، آن را نادرست خواند، یعنی هیچ گاه عمر یک تئوری دلیل بر درستی یا بطلان آن نیست، بلکه اگر ادعایی مستند به دلیل و برهان باشد، آن ادعا، صحیح و منطقاً مورد قبول است، هر چند عمر آن طولانی باشد و اگر ادعایی مستند به استدلال غیر صحیح باشد، آن ادعا، باطل است هر چند که ادعای جدیدی باشد. راستی آیا می توان ادعا کرد که 2+ 2 = 4 باطل است چون چندین هزار سال قبل کشف شده است؟!
(روشن است که اعداد از مفاهیم فلسفی یا ماهوی بوده و دارای منشأ انتزاع یا مابازاء عینی هستند، یعنی از امور حقیقی هستند نه اعتباری. برای نمونه، وقتی دو صندلی را با دو صندلی دیگر در نظر می گیریم، مجموع آنها چهار صندلی در خارج خواهد بود. و این امر، یک حقیقت عینی است نه این که امری اعتباری باشد).
نیز آیا می توان ادعا کرد : اعتقاد به این که انسان در وقت گرسنگی نیاز به غذا دارد و در وقت تشنگی نیاز به آب دارد، باطل است چون انسان در ابتدای پیدایش خود در روی زمین در هزاران سال قبل، همین اعتقاد را داشته است و بدین جهت این اعتقاد قدیمی شده است!
هم چنین آیا می توان ادعا کرد که تمام علوم تجربی که متد بحث آن ها مبتنی بر حس و مشاهده است باطل هستند، زیرا اعتماد به حس و به عبارت دیگر، حس گرایی روشی است که بسیار قدیمی است، چنان که فرعون متد حس گرایی را به کار برده و بر اساس آن خدای موسی (ع) را نفی می کند. وقتی که حضرت موسی (ع) پس از مدت ها مسأله وجود خداوند را مطرح می کند، فرعون بر اساس منطق حس گرایی خود به هامان (که نیروی تحت فرمان او بوده است) دستور می دهد، که بنایی بلند بسازد تا فرعون از آن بالا رفته تا ببیند که ادعای موسی در مورد وجود خداوند صحیح است یا نه! او گمان کرده بود که می توان خداوند را به صورت حسی، مشاهده کرد، و اگر خداوند قابل مشاهده نباشد، موجود نخواهد بود. قرآن کریم این قضیه را بسیار زیبا مطرح می کند و از زبان فرعون می گوید:
«فرعون گفت: ای هامان برای من بنای مرتفعی بساز، شاید به وسایلی دست یابم، وسایل (صعود به) آسمانها تا از خدای موسی آگاه شوم. هر چند گمان می کنم او دروغ گو باشد، این چنین اعمال بد فرعون در نظرش آراسته جلوه کرد و از راه حق بازداشته شد و توطئه فرعون جز به نابودی نمی انجامد.» (غافر، 36- 37)
بنابراین هیچ گاه عمر یک تئوری دلیل بر درستی یا بطلان آن نیست.
بر این اساس، ادعاهای زیر باطل و غیر قابل قبول است:
* قوانین جزایی اسلام، 1400 سال پیش ارائه شد و نباید انتظار داشت که این قوانین، بتوانند به مشکلات حقوقی جوامع امروزی پاسخ دهند و لذا چون قدیمی هستند، بی ارزش می باشند.
* نظریه عینیت سیاست و دیانت، زائیده افکار عامیانه و قدیمی است؛ دنیای امروز، دنیای حکومت عقل و تفکر است.(2)
ملاحظه می شود که سخنان فوق، گرفتار مغالطه سنت گریزی است، زیرا صرف این که قوانین اسلام در 1400 سال پیش ارائه شده است، دلیل بر بطلان آن نیست. درواقع، چنین مغالطاتی از سوی کسانی انجام می شود که قدرت و توان ارائه استدلال بر درستی یا بطلان یک ادعا را ندارند و از این رو، به ابزار غیر منطقی متوسل می شوند.

پی نوشت ها :

1. ر. ک: جزوه درسی: مصطفی ملکیان، تفکر نقدی، تهیه و تنظیم: خلیل قنبری، بنیاد فرهنگی باقر العلوم، صص 154- 156.
2. فرخ ارقند، هفته نامه آبان، شهریور 1377.

منبع :نشریه طرح ولایت شماره 6

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط