چکیده:
نگرش نمادین به هستی و پدیده های آن از گذشته های دور در فرهنگ های کهن به ویژه در هستی شناسی اسلامی - شیعی که سرچشمه هستی را در ماورای این طبیعت و ماده می جوید، مطرح بوده است. گونه ای از نمادها که در هنر اسلامی معانی عمیقی را در خود نهفته دارند، اعداد هستند لذا در آرمگاه های امامزادگان و بزرگان دین که خود واسط دستیابی به عالم معنا هستند، به وفور مورد استفاده قرار گرفته اند. در این مقاله سعی شده است تا مفاهیم نمادین هر کدام از این اعداد در بنای میر بزرگ آمل (بقعه میرقوام الدین مرعشی از سادات مرعشی) متعلق به قرن هشتم ه.ق جهت تدقیق در ارزیابی،مورد بررسی قرار گرفته است تا حکمت نمادهای عددی استفاده شده در آن هویدا گردد. ﻣﺘﻐﻴﺮﻫــﺎﻱ ﭘﮋﻭﻫــﺶ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﮔﺬﺷــﺘﻪ ﻫﺴــﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻧﮕﺮﺵ ﻭ ﺭﻭﻳﻜﺮﺩﻱ ﺗﻔﺴــﻴﺮﮔﺮﺍﻳﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺷــﺪﻩ است، ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺳــﺒﺐ ﺍﺯ ﺭﻭﺵ ﺗﺤﻘﻴﻖ ﺗﺎﺭﻳﺨﻲ ـ ﺗﻔﺴــﻴﺮﻱ و همچنین مطالعه موردی ﺍﺳــﺘﻔﺎﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳــﺖ. ﮔﺮﺩﺁﻭﺭﻱ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺷﻜﻞ ﺍﺳﻨﺎﺩﻱ، کتابخانه ای ﻭ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﻴﺪﺍﻧﻲ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. در نتیجه در بنای میر بزرگ تناظر عدد یک در گنبد خانه منفرد، عدد دو در تقارن پلان و نما، عدد سه در گنبد رک و عدد چهار در چهار تاقی ها تجلی یافته است.همچنین تجلی عدد پنج را در تزیینات، عدد شش در فرم مکعبی بنا، عدد هفت را در تقسیمات نمای پای گنبد و عدد هشت را در فرم اتاق ها و زمینه گنبد می توان یافت.
کلیدواژه ها: نمادپردازی- اعداد مقدس- تناظر اعداد- مقبره میربزرگ
مقدمه:
هستی شناسی نمادین و رمزی، به قدمت تفکر انسان است. شاید بتوان گفت نمادین دیدن یا ظاهری دیدن هستی از نخستین افتراقات در عرصه اندیشه انسان، مایه اصلی پیام انبیا است و سخن مشترک آنان، به تعبیری دعوت انسانها به دیدن باطن نهفته در پس ظواهر عالم است(نقره کار،428:1387). اندیشمندان درباره نماد در دو سطح مرتبط باهم می اندیشیده اند. یکی نمادین بودن هستی همچون واقعیت و حقیقت محض که با استدلال بدان می رسند و دیگری نماد پردازی همچون یک روش انتقال معانی از یک عرصه به عرصه ای دیگر. نماد پردازی هم می تواند پرده از روی حقیقت بردارد و هم می تواند ابزاری برای انتقال معانی از جهانی برتر به دنیای مادی باشد. گروهی از این نماد ها اعداد هستند. اعداد تصویر روحانی ناشی از تکرار وحدت – متجلی در ذهن انسان – هستند. مفهوم عدد در اسلام با نظام فیثاغورثی که در آن اعداد، هم کمی هستند و هم کیفی و صرفاً با جمع، تفریق، ضرب و تقسیم تعریف نمی شوند، مشابه است. بیان یا فرم بیرونی یک عدد، توانایی های بالقوه آن را از بین نمی برد. هر عدد، باطن یا ذاتی دارد که آن را از دیگر اعداد مجزا می کند. این باطن تصویری از وحدت است که مدام عدد را به منشاء پیوند می دهد. عدد در مفهوم فیثاغورثی اش اشکال خاصی از دنیای محسوس را برجسته می کند و این اشکال را از طرق ذات شان درون وحدت یکپارچه می کند( اردلان،55:1380). تأکید این مقاله بر روی نمادهای عددی است لذا پس از شناخت بنا، اعداد موجود در آن اتخاذ گردیده است مورد تحلیل دقیق قرار گرفته سپس مفاهیم موجود در پس هریک مطرح شده است. به دلیل کثرت اعداد و مفاهیم آن ها از طرفی و تعداد اماکن متبرکه از دیگر روی، این رویکرد می تواند الگوی مناسبی جهت ارزیابی و شناخت دیگر بناها قرار گیرد.
مقبره میر بزرگ:
میرقوام الدین مرعشی:
میر قوام الدین مرعشی،معروف به میربزرگ، فردی متدین و ظلم ستیز بوده است که حکومت مرعشیان را پایه گذاری نمود، با وجود اندک اختلاف در منابع اصلی و فرعی، همه آن ها به روشنی مرعشیان را از نسل علی بن حسین(ع) می دانند. وی تحصیلات ابتدایی علوم دینی را درآمل گدراندند سپس به خراسان مهاجرت کرد، در آن جا بود که به سربداران گرایش پیدا کرد و به خرقه درویشی ملبس شد.پس از قتل شیخ حسن جوری به سید عزالدین سرغندی پیوست. وی چنان شیفته سید عزالدین شد که او را پسر سرغندی اعلام کردند. وی پس از مدتی نهصتی شبیه به نهضت خراسان را در آمل ایجاد کرد و پس از مبارزات بسیار، سلسله علوی مرعشیان را بنا نهادند. میرقوام الدین در محرم سال 781 ه.ق فوت شد. پیکر وی را بر دوش از بارفروش ده(بابل) به آمل آوردند.
بقعه ی میربزرگ:
مقبره میربزرگ در شهر آمل در استان مازندران قرار دارد. بنای اصلی تقریباً در ابتدای بافت قدیم شهر قرار گرفته است.
این بنا نخست یک 4تاقی بود که در سال های 805-795ه.ق توسط اسکندر شیخی جلاوی پس از سلطه امیر تیمور بر مازندران ویران شد سپس در دوران آذری در سال 814 ه.ق توسط دراویش ساخته شد و از آنجا که شاه عباس صفوی از نوادگان وی بود، بنا در دوران صفوی بازسازی شد که البته این تغییرات بیشتر در تزیینات است.
از ورودی اصلی، پس از گذشتن از پیش تاق و درگاه وارد گنبدخانه که 90 متر است وکلاه خودی هشت ضلعی دارد می شویم. در چپ و راست تالار مرکزی، اتاق های کوچکتر است. بنای میربزرگ به طور کلی در دو طبقه ساخته شده است. در طبقه همکف فضاهای اصلی شکل گرفته و طبقه بالا تنها شامل 2 اتاق ، یک دالان و یک پلکان به پشت بام است. گنبد خانه در طبقه همکف، فضای مربع شکل به ابعاد 5/5 × 5/5 است که در فاصله 5/1 متر از آستانه ورود قرار گرفته است. این فضا با چهار میاندر به فضاهای فرعی اطراف متصل می شود. در مرکز ثقل این گنبد خانه بقعه با یک صندوقچه چوبی به چشم می خورد. سرسرا فضایی مستطیل شکل با ابعاد تقریبی 5 ×6 در گوشه غربی، ضلع شمالی بنا قرار گرفته که به نظر می رسد، تالار جانبی جهت برگزاری مراسم بوده است. نمازخانه در شرق ضلع اصلی رو به قبله قرار دارد. این فضا از شمال با دالان ورودی و از غرب با گنبدخانه در ارتباط است و در اطراف گنبدخانه در جنوب شرقی اتاق ها با شکل مربعی پخ به چشم می خورد که احتمال می رود اتاق های مدرس باشند این اتاق ها با یک فضای میاندر به گنبد خانه یا با یکدیگر در ارتباطند. پس از ورودی فرعی در ضلع شرقی که در نما قرار دارد، دالانی تا ضلع جنوب ادامه می یابد که فضاهای مختلف را به هم مرتبط می کند. یک حوض به صورت هشت ضلعی در بالای سقف ساخته شده است که تمامی شیب های سقف به طرف این حوضچه منتهی می شود و کل آب های باران به طرف آبریزگاه حوض سرازیر می شده و بعد از پرشدن سرازیر می شد تا به بنا صدمه نزند.
گنبد اولیه بنا گنبد تیزه دار بود که به شیوه آذری ساخته شد و فرو ریخته. گنبد فعلی که از نوع رک ترکین (هرم چهار وجهی پخ خورده) و دو پوسته است که با ارتفاع 20 متر، ساخته دوران صفوی است.
نمادهای عددی در بنای میربزرگ
در طراحی مجموعه ها و فضاهای آیینی، از برخی انواع نماد پردازی و به خصوص نمادپردازی عددی استفاده می شده است. در مقبره میر بزرگ هم می توان این نماد پردازی را مشاهده کرد
تناظر عدد یک / نقطه در معماری: عدد یک، اصل و منشأ اعداد شمرده می شود. همان گونه که اخوان الصفا هم نوشته اند: «خاصیت واحد، آن است که اصل و منشأ همه اعداد است و همه اعداد زوج و فرد را می شمارد». سید حسین نصر معتقداست:« شیء یا واحد است یا بیشتر از واحد و واحد از دو راه گفته می شود، حقیقی و مجازی، واحد حقیقی، چیزی است که البته جزء نداشته باشد و قابل قسمت نباشد و اگر بخواهی می توانی بگویی که واحد، چیزی است که از جهت آنکه واحد است، چیز دیگری در آن نیست و واحد مجازی هر مجموعه ای است که به آن واحد گفته شود. چنانکه می گویند یک ده یا یک صد یا یک هزار و واحد به وحدت واحد است، همان گونه که سیاه به سیاهی، سیاه است و اما کثرت مجموعه ای ازآحاد است و اولین کثرت او است»(نصر،1359 :143). نصر می نویسد:«از آنجا که کلیه اعداد از تکرار عدد واحد تحقق می پذیرند، اخوان خود عدد واحد را از زمره اعداد خارج کرده و اولین عدد را عدد دو می شمارند و واحد را به منزله اصل و مبدا اعداد می نگرند»(نصر، 1359 :84). عدد یک به گفته اردلان متناظر با نقطه در هندسه است و به صفات خالق اشاره دارد(اردلان،26:1380). در عین حال السعید در کتاب خود عدد یک را متناظر با مثلث در هندسه آورده است و می نویسد:« پس احتمالاً می توان گفت که مثلث در هندسه چنان است که عدد یک در میان اعداد( السعید ،1377: 18). لولر اذعان دارد که واحد، ممکن است غیر قابل درک باشد، با این همه تجربه معنوی و منطق، ما را وادار کرده که آن را در آغاز رشته اعداد جای دهیم. او می گوید:« واحد یک مفهوم فلسفی و تجربه رمزی است که با زبان ریاضی نیز بیان شدنی است. به هر حال تفکر غربی، از تربیت شناخت یک مفهوم فراگویا و راز ناشناخته ای که به مثابه نخستین اصل آن است، صرف نظر کرد»( لولر، 1368 : 35). اردلان معتقد است چهار صفت متناظر یک و نقطه است که صفات الهی هستند واحد، ازلی، ثابت و سرمدی( اردلان:1380: 26). اردلان می گوید:« عدد یک، نقطه را پدید می آورد، 2 خط را و 3 مثلث را. این مفاهیم صور، که جنبه ایستایی هندسه اند، ذهن فکور را از محسوس به معقول، از ظاهر به باطن صورت، رهنمون می شوند.»( اردلان، 1380 :27).
عدد یک در بقعه میربزرگ:
مقبره میربزرگ به صورت تک بنا و گنبدخانه منفرد ساخته شده است.
علاوه بر این طبق گفته السعید، می توان گنبد رک این بنا را که ناظر به مثلث است نیز نماینده ی عدد 1 دانست.
تناظر عدد دو – خط در معماری: عدد 2 نماد کثرت و در هندسه متناظر با خط است، به گفته لولر:«از دیدگاه طبیعی و مابعد البیعی، نمی توان عدد دو را از روی هم گذاردن دو یک بدست آورد. برای اینکه دو یک نمی تواند وجود داشته باشد. یک در معنا مفرد است و یگانه است و بنابراین جامع و کل نیز هست. واحد به عنوان نماد کامل خداوند، خود را از درون خویشتن تقسیم می کند. با این بیان که آفریننده یکتا است و آفریده بسیار . واحد با تقسیم در خود می تواند از نظر هندسی به طرق مختلفی خود را بنمایاند»( لولر، 1368 :43). به گفته اخوان الصفا:«خداوند چیزها را دوگانه و جفت آفرید و این ثنویت را قانون آفریده ها و اصل هستی ها قرار داد. بسیاری از پدیده های جفتی را آنها در عالم فلسفه و طبیعت بر می شمرند و حتی در امور شرعی و وصفی مانند امر و نهی، اطاعت و معصیت و... البته آنها اشاره دارند که همه چیزها دوگانه و جفت نیستند و برخی چیزها سه گانه و چهارگانه و... آفریده شده اند.»(نصر:145:1359)از دیدگاه اخوان الصفا از آنجا که عقل و نفس کلی مطابق با عدد 2 و 3 و مراتب بعد از مقام مبدأ و اصل جهان هستند، این دو اقنوم را می توان اصل تمام فعل و انفعالات عالم و ثنویتی که اساس پیدایش عالم کثرت است محسوب داشت، اگر چه این دو اصل نیز جز اضافه و تجلی وجود یگانه حق تعالی هیچ نیستند(نصر، 1359 :94). اردلان در جدول خود عدد 2 را متناظر با خط دانسته و نیز « عقل الهی» با صفات فطری و اکتسابی (اردلان، 1380 : 26).
عدد 2 در بقعه میربزرگ:
عدد دو از عام ترین اعدادی است که در بیشتر فضاهای معماری به کار می رفته ( ساده ترین شکل کاربرد عدد دو متقارن و متعادل بودن فضاهاست) در بنای میر بزرگ به صورت تقارن در خطوط داخلی پلان مشاهده می شود . این تقارن در کلیت نماها نیز وجود دارد اما در جزئیات دیده نمی شود. از طرفی گشودگی های دو تایی در برخی تاق ها به چشم می خورد و در بسیاری از تزیینات نیز ترکیب دو تایی و متقارن از یک شکل هندسی دیده می شود.
تناظر عدد سه / مثلث در معماری: عدد سه با مثلث تناظر دارد و می تواند یک سطح را پدید آورد. این عدد با نفس و سه صفت نباتی، حیوانی و عقلانی معرفی شده است( اردلان:26:1380). اردلان می نویسد:« در پیدایش نقاط یا خطوط از عدد یک، مثلث نخستین صورتی است که فضا را در میان می گیرد. نماینده عمل عقل (2) ، روی نفس(3) است و از این رو حرکت عقل را در مسیرهای نزولی، عرضی یا عروجی به وقوع می رساند، از آنجا که عقل( یا قلم) در حد عنصر مذکر فاعلی و نفس ( یا طرح) در عنصر مؤنث انفعالی، نماینده گونه ای دو نمودی واحدند، آمیزش و ثمره آن دو، ماده هماهنگی عالم را تشکیل می دهند و از آنجا که عقل، سرتاسر عالم را به سیر فرو می گیرد، نمادین مثلث یا مهر سلیمان، سبب انتقال گاه و پیوند میان آسمان و زمین می گردد. مثلث سربالا، نماد آتش و در عین حال انسانی است که در جهت کائنات، فعال و در جهت زمین متصل است، مثلث سر پایین با آب یا انسانی که در جهت کائنات منفعل و در جهت زمین فعال است همخوانی دارد. مثلث سر بالا که خطی از میانش می گذرد، نماد هوا ، مثلث مخالف آن، نماد زمین است. دو مثلث سربالا و سر پایین بر روی هم ستاره شش پر پویایی را تشکیل می دهند که به مهر سلیمانی معروف است و نماد امتزاج همه عناصر و اتحاد ضدین یا متحد شدن مکمل هاست.( اردلان، 1380 :29). لولر درباره عدد 3 می گوید:« عدد سه یک کمیت است، لکن به عنوان یک اصل تثلیث، را ارائه می دهد و این مفهومی است حیاتی، معنای صورت آن عبارت است از مثلثی که از سه نقطه درست شده است. با عدد سه یک تحویل کیفی در عناصر مجرد و محض نقطه و خط حاصل می گردد و از آن کیفیتی اندازه گرفتنی و ملموس که سطح خوانده می شود، پدید می آید در عین حال عدد سه صرفاً اصل آفرینش است و گذرگاه میان قلمروهای مریی و برتر را شکل می بخشد»( لولر،1368: 20).
عدد سه در بقعه میربزرگ:
عدد 3 را در گنبد رک کاربندی های داخلی، مقرنس های خارجی و ترکیبات 3تایی برخی تزیینات این بنا می توان دید.
تناظر عدد چهار/ مربع در معماری: عدد چهار متناظر با مربع در هندسه شمرده شد و در جدول اردلان برابر با عالم ماده و صفات اصلی، جسمانی است. همچنین طبایع چهارگانه و نیز جهات چهارگانه، چهار باد، چهار مربع عالم، چهار فصل، چهار دروازه منتهی به بهشت و تقسیمات چهارگانه اصلی روز متناظر هم شمرده شده اند. اردلان می نویسد : «در تصاعد هندسی فیثاغورسی نقطه ها از یک، عدد 4 اولین مجسمات می گردد که همان چهار وجهی ( هرم) یا نخستین چند ضلعی ساختمانی باشد. چهار وجهی، از حیث توان ایستادگی برابر نیروهای برونی از همه جهات، مستحکم ترین مجسمات است.( اردلان، 1380: 29). سلطان زاده عدد چهار را مهم ترین عدد در معماری ایرانی می داند و می گوید:« نحوه کاربرد این عدد در معماری ایرانی به گونه ای است که نظیر آن را در هیچ سرزمین دیگری نمی توان یافت».( سلطان زاده، 1378 : 117). او وجوه مختلف تقسیم چهارگانه را در عالم کبیر( جهان طبیعت) و عالم صغیر( بدن انسان) توضیح می دهد که همه این ها مستنداتی برای استفاده نمادین از آن در معماری بوده است. صارمی هم در همین راستا، اصلی را به نام «چهار گانگی در هنر ایران» مطرح می کند و تجلی آن را در عرصه های فرهنگ ایرانی (خصوصا معماری) نشان می دهد(صارمی،1374: 41).
چهارگوشه یا مربع نماد زمین و جهان ماده است. لولر درباره چهار می گوید: « عدد 4 نخستین موجود متولد، یعنی جهان طبیعت را ارائه می دهد، زیرا فرایند تولید است که حاصل ضرب 4= 2 × 2 حاصل آن است، چهار به عنوان یک شکل، مربع است و گرایش به سوی ماده را عرضه می کند.»(لولر، 1368: 20). عالی ترین نمونه ی استفاده از عدد 4 در عالم اسلام مساجد چهار ایوانی است.
عدد چهار در بقعه میربزرگ:
بنای اولیه طبق نقشه یک بنای چهار تاقی با الگوهای دوران پارتی است. گنبد خانه، چشمه های تالار ها و چند اتاق نیز مربع هستند، در تزئینات کاشی کاری نما نیز از 4 ضلعی به وفور استفاده شده است.
تناظر عدد پنج/ پنج ضلعی در معماری: عدد 5 درهندسه متناظر با 5 ضلعی منتظم است و به عناصر پنج گانه اثیر، آتش، هوا، آب، زمین و در انسان به حواس پنج گانه اشاره می کند.«نخستین عدد مدور، 5، ازچلیپا و مرکز پدید آمده و از عناصر پنجگانه(با افزون اثیر)که رمزاً به عنوان چرخ فلک یاد می شود»(اردلان،29:1380). «نخستین وظیفه طالب، در رویارویی با مسیرهای گوناگون معنوی،هماهنگ کردن 5 جزء تشکیل دهنده، خاک، باد، آتش، آب و پرانا است که کالبد وی را می سازد»(لولر، 1368 : 25). لولر همچنین درباره ریشه مربع پنج تأویلاتی را این گونه ارائه می دهد«ریشه مربع 5 دو جهان بالایی و پایینی، یعنی جهان روحانی وجهان جسمانی را که بوسیله مربع 5 نشان داده می شود و ما کلیه این اشکال پیوسته یا اصل های واسطه ای بین این نهایت های کیهانی را به عنوان«اصل عیسایی» مد نظر قرار می دهیم. نسبتی است که راه را که بوسیله فلاسفه افلاطونی، به عنوان تأییدی بر آرمان الهی یا عشق جهانی کاربرد داشته است، از طریق این تقسیم زرین است که می توانیم در این نکته تأمل کنیم خالق، بذر باز پیدایی را کاشت، تا قلمروهای مرگ پذیر ثنویت و آشفتگی را به تصویر خدا بکشاند. »(لولر، 1368 :75). اردلان هم به ویژگی هندسی پنج ضلعی که بر پایه آن می توان به تناسب زرین رسید، اشاره دارد و نمونه ای از کاربرد آن را در معماری اسلامی معرفی می کند: «با پیوند پنج راس پنج ضلعی ،ستاره پنج پر پدید می آید ،از پیوند بعدی نقطه های ستاره ،پیچ گوشه ها و ستاره های دیگری به دست می آید که با هماهنگی رو به کوچکی می گذارند. مجموعه با تناسبی که بدین شکل پدید می آید، چیزی است که به عنوان تناسب طلایی به آن اشاره می کنند. بسا فرهنگ ها که این نظام را به کار گرفته اند و این نظام دستگاه تناسبی را تشکیل می دهد که در بنای گنبد خانه کوچک و کامل مسجد جامع اصفهان به کار آمده است »(اردلان،23:1380).
عدد 5 در بقعه میربزرگ:
تعداد تاقنماها در نماهای غربی و جنوبی و شرقی 5 است.نمونه ی دیگر به کارگیری این عدد، استفاده از پنج ضلعی ها در تزیینات بنا است.
تناظر عدد شش/ شش ضلعی در معماری: عدد 6 در هندسه متناظر شش ضلعی_ نخستین شکل_کامل است، در احجام، مکعب را می سازد که ایستاترین و بی جنبش ترین شکل هاست و نماینده ثابت ترین جنبه خلقت،یعنی زمین، شش وجهی یا مکعب،رمز یا نمادی از واپسین نمود عالم سیاره ها،که زمین است و درعالم خاکی، انسان است که خود عالی ترین نماد این جهان است. اردلان، عدد 6 در عالم کبیر را متناظر با جسم (پیکره) و شش جهت اصلی بالا، پایین، جلو و پشت، راست و چپ شده و نیز در عالم صغیر با شش قوه حرکت در جهات شش گانه ( اردلان ،1380 :26).
عدد 6 در بقعه میربزرگ:
بنای فعلی نیز بنای مکعبی شکل است که نمونه عالی آن را می توان کعبه دانست، و تقسمیات 6 تایی نیز در برخی قسمت های پلان به چشم می خورد.
تناظرعدد هفت/ هفت ضلعی در معماری: اردلان آن را متناظر با عالم، هفت سیاره مشهود، هفت روز هفته و نیروهای فعال آدمی، جاذبه، رزق و روزی، هاضمه، دافعه، تعذیه، رشد و تکوین شمرده ، هفت اولین عدد کامل است. السعید می گوید: شوستا الهه معماری در نظام سنتی هند که مؤسس معماری و بانوی مقیاس در معماری است، تندیسی دارد که بر روی سرش هفت شاغول قرار دارد. برخی معتقدند که ریشه اصلی نام او یا نام های دیگر او شفخت به معنی هفت بوده است.( السعید،1363 : 183). در دنیای اسلام هفت جایگاه ویژه ای دارد، آسمان و زمین در برخی متون هر دو با هفت مرتبه توصیف شده اند و جهنم هفت درب دارد ( در مقابل بهشت که هشت درب دارد و باغ های آن هم بر نظام چهار تنظیم شده اند.)
عدد هفت در بقعه میربزرگ:
عدد هفت به طور معمول در نقشه یا پلان ساختمان ها مورد استفاده قرار نمی گرفت، زیرا از لحاظ ایستایی،تقارن و تعادل نمی توانست برای الگوهای معمول طراحی مناسب باشد، اما در مواردی در نماها، نقش ها و برخی از عناصر مورد استفاده قرار می گرفت. در میربزرگ نیز حداقل در پایه های گنبد هرمی می توان هفت تقسیم بندی مستطیل شکل دید.
تناظر عدد هشت / هشت ضلعی در معماری : هشت را اردلان برابر با طبایع گرفته است. گنون درباره رمز بحث کرده است و آن را مربوط به واسطه بیم لاهوت و ناسوت می داند، چیزی که واسطه تبدیل مربع به دایره از لحاظ رمزی بوده است(گنون، 1379 : 17) که در تفکر شیعه همواره ناظر بر امام رضا(ع) بوده است.
عدد8 در بقعه میربزرگ:
دو اتاق در شمال و غرب مقبره به شکل مربع پخ در پلان دیده می شود. در واقع این اتاق ها 8 ضلعی هستند که هشت، واسطه تبدیل مربع به دایره است. این تبدیل 4 به هشت را می توان در زمینه گنبد در حوض هایی که در سقف برای جمع کردن آب باران ساخته شده است نیز مشاهده کرد. در تزئینات کاشی کاری نما از 8 ضلعی زیاد استفاده شده است. نمونه های استفاده شده در این تزیینات بسیار نزدیک به الگوی کوشک 8 بهشت است
عدد360(دایره) در بقعه میربزرگ: از دایره پایه در کانون طرح و ساختمان و بویژه برای طرح میانسرا، برای تناسبات دقیق در فضاها و خطوط راهنما در نمای گرادگرد میانسرا بهره گرفته شده است. مهندس مولوی در پژوهشی پی برده است که دایره ای که به قطر پهنای میانسرا زده می شود و مربع های محاطی آن و نیز دایره ای که محاط در این مربع محاطی زده می شوند و دایره ها و مربع های کوچکتر که به همین منوال درون آن رسم می شوند، می توانند خطوط راهنما و مکان نقاط کلیدی را به دست بدهند.
تناسبات طلایی:
در بنای میر بزرگ مانند دیگر بناهای دوره اسلامی می توان رد پای تناسبات طلایی را یافت. این تناسبات در تقسیمات کلی فضاها ، تاق نماها و بازشوهای بنا قرار گرفته است.
تناسبات طلایی شامل موارد زیر است: تناسبات مستطیل
که تناسب مستطیل ایرانی است ،
که در بناهایی زیادی در دنیا وجود دارد.تناسبات
که از پنج ضلعی منتظم یا دنباله فیبوناچی به دست می آید و به مقدار خیلی زیاد در طبیعت و بناهای بسیاری نیز از این تناسب بهره می گیرد.
نتیجه:
مفهوم نماد در یک تعریف ساده اشاره به یک سر رابطه ای دارد که در آن بر پایه یک گونه دلالت، می توان از یک پدیده به پدیده ای دیگر پی برد. سمبل را در فارسی به حسب مفاهیم گوناگون آن به نشان، نشانه، کنایه، اشاره، رمز، نمود، نماد، مظهر، جلوه، تمثیل و غیره برگردانده اند. به طور کلی اندیشمندان درباره نماد در دو سطح مرتبط با هم می اندیشند،یکی نمادین بودن هستی همچون واقعیت و حقیقت محض که با استدلال بدان می رسند و دیگری نمادپردازی همچون یک روش انتقال معانی یا یک زبان ویژه. برای انتقال معانی از یک عرصه به عرصه ای دیگر در این مقاله نمادپردازی به صورت ترکیبی از دو ساحت یادشده مدنظر قرار گرفته شده است. یعنی نمادها به عنوان روشی برای انتقال معانی از عرصه ای به عرصه ای دیگر مورد توجه قرار می گیرد که عرصه نخست عالم هستی و واقعیت های ماورایی بود و عرصه دوم عالم ماده است و برای انتقال مفاهیم به انسان ها مورد استفاده قرار می گیرد. علم اعداد به صورت راهی برای درک و دریافت وحدت بر طبیعت ناظر است.اعداد تصویر روحانی ناشی از تکرار وحدت – متجلی در ذهن انسان – هستند.
در اسلام و به ویژه مکتب شیعه نیز در بقاع متبرکه و آرامگاه های بزرگان دین به عنوان تجلی ابدی حضور این پاکان که واسط دو عالم معنا و ماده هستند، به وفور از نماد های عددی استفاده شده است. به ویژه که اعدادی بین 1 تا 12 ناظر بزرگان شیعی در اذهان تمامی شیعیان، یادآور حضور آن بزرگواران است.
براساس بررسی های به عمل آمده در مقاله حاضر، در بنای میر بزرگ تناظر عدد یک در تک بودن بنا وگنبد خانه منفرد، عدد دو در تقارن پلان و نما و گشودگی ها و تزیینات دوتایی ،عدد سه در گنبد رک که مثلث و هرم را تداعی می کند و درب های سه گانه هر نما و عدد چهار در چهار تاقی ها، ساماندهی 4 تایی سرسرا و تزیینات نما تجلی یافته است. همچنین تجلی عدد پنج را در طاق نماهای 5گانه وتزیینات، عدد شش در فرم مکعبی بنا و تقسیمات 6تایی پلان ،عدد هفت در تقسیمات نمای پای گنبد، عدد هشت در فرم اتاق ها، زمینه گنبد و برخی تزیینات و تناسبات طلایی را در تاق های نما و پلان می توان یافت.
پینوشتها:
1. دانشجوی کارشناسی ارشد معماری دانشگاه علوم و تحقیقات آیت الله آملی
2. دانشجوی کارشناسی ارشد معماری دانشگاه علوم تحقیقات آیت الله آملی
منابع و مآخذ:
اردلان، نادر.(1390). حس وحدت ، تهران: علم معمار.
السعید، عصام.(1377).نقش های هندسی در هنر اسلامی ، ترجمه مسعود رجب نیا، تهران : سروش.
گنون، رنه.(1379). «نماد گرایی در گنبد و چرخ»، ترجمه محمدعلی حمید رفیعی، مجله معماری و فرهنگ، ش4.
لولر، رابرت.( 1368). هندسه مقدس، ترجمه هایده حائری، تهران : علمی و فرهنگی.
مداحی آملی، محمدرضا.(1384).مشاهیر آمل، تهران: شلاک.
مجد، مصطفی.(1380).مرعشیان در تاریخ ایران، تهران: رسانش.
نقره کار، عبدالحمید.(1387).درآمدی بر هویت اسلامی در معماری و شهرسازی، تهران: وزارت مسکن و شهرسازی.
نصر، سید حسین.(1359). نظر متفکران اسلامی درباره طبیعت، تهران: خوارزمی.
حجازی،مهرداد.(1388).«هندسه مقدس در طبیعت و معماری ایران»، تاریخ علم، ش7، 36-15.
شایسته فر،مهناز.(1389).تزیینات کتیبه ای بقعه میرقوام الدین مرعشی(میربزرگ)در آمل، ش145، 100-92.