وفات: بغداد910/298 یا 911

اسحاق بن حنین

وی فرزند حنین بن اسحاق و همچون پدرش پزشک بود. علوم اوایل (یونانی) و فن ترجمه را از پدر آموخت. اسحاق از مسیحیان نسطوری حیره (عراق)، احتمالاً از نژاد عرب، و زبان مادریش سریانی بود، ولی با زبان یونانی هم آشنایی
دوشنبه، 22 مهر 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اسحاق بن حنین
 اسحاق بن حنین

نویسنده: نبیل شهابی
مترجم: کامران فانی



 

وفات: بغداد910/298 یا 911

وی فرزند حنین بن اسحاق و همچون پدرش پزشک بود. علوم اوایل (یونانی) و فن ترجمه را از پدر آموخت. اسحاق از مسیحیان نسطوری حیره (عراق)، احتمالاً از نژاد عرب، و زبان مادریش سریانی بود، ولی با زبان یونانی هم آشنایی داشت و قفطی او را در عربی نویسی برتر از پدرش می داند (1)، که هر چند مردی دو زبانه بود، ولی ترجیح می داد به سریانی بنویسد. برادر اسحاق، داود بن حنین هم پزشک بود. اسحاق دو پسر داشت: داود بن اسحاق که حرفه ترجمانی پیشه کرد و حنین بن اسحاق بن حنین که پزشک شد.
اسحاق با نهضت ترجمه در بغداد پیوستگی داشت. نهضت ترجمه حتی پس از سقوط بیت الحکمه که مأمون آن را برای ترجمه متون علمی تأسیس کرده بود، به شکوفایی خود ادامه داد. هم اسحاق و هم پدرش از پزشکان دربار بودند و اسحاق بویژه نزد معتمد (892-870/ 279-256) و معتضد خلیفه (902-892 /289-279) و وزیر وی قاسم بن عبیداله، مقبول و معزز بود. وی مدتی با گروهی از دانشمندنی که با متکلم شیعی، حسن بن نوبخت، آمد و شد داشتند پیوستگی داشته و بیهقی بر آن است که وی به دین اسلام در آمده بود(2).
آثار اصلی اسحاق اندک است. دو کتاب او الادویة المفردة و کتاب الکناش الخف (خلاصه پزشکی) از دست رفته است. ولی تاریخ الاطباء وی موجود است. این کتاب، همان گونه که خود اسحاق نیز اشاره می کند، بر پایه کتابی به همین نام اثر یحیی نحوی (فیلوپونس) نگارش یافته است. اسحاق بر فهرست کتاب اصلی نام حکمایی را که در دوره هر پزشک می زیسته اند می افزاید، ولی اطلاع تاریخی چندانی نمی دهد و گزارش احوال پزشکان پس از دوره یحیی نحوی را نیز نیاورده است. تلخیصی از کتاب النفس ارسطو را هم به وی نسبت می دهند که امکان این انتساب بعید است(3).
مهمترین و برجسته ترین کار اسحاق بن حنین ترجمه های او از یونانی و سریانی است. در اینجا کار او با کار پسر عمه اش حُبیش بن حسن اَعسَم و عیسی بن یحیی (که هیچ کدام یونانی نمی دانستند) ، و بویژه پدرش که با همکاری هم آثار پزشکی را ترجمه کردند و نیز ثابت بن قره که برخی از ترجمه های اسحاق، بویژه ترجمه رسالات ریاضی را تصحیح و تهذیب کرد، ارتباط می یابد. حنین ترجمه چند کتاب از جالینوس را، بیشتر به عربی و گاهی به سریانی، به عهده اسحاق گذارد. ترجمه ملخصات آثار جالینوسی نیز از اوست (4).
اسحاق متون فلسفی زیر را نیز ترجمه کرده است:از جالینوس کتاب عَدَد المَقاییس (تعداد اشکال قیاس) و فی البرهان؛ از افلاطون سه مقاله (فصل) از تلخیص طیماوس و رساله سوفسطس (با شرح الامفیدورس)(5)؛ از ارسطو قاطیغوریاس (المقولات)، باری ارمنیاس (العبارة)، السماع الطبیعی(فیزیک) الکون و الفساد، کتاب النفس، کتاب آلفا یا الالف الصغری، دیگر بخشهای مابعد الطبیعه( همراه با تفسیر (ثامسطیوس بر کتاب لاندا (مقالة اللام)، اخلاق نیقوماخس و احتمالاً سوفسطیقا (مغالطه)، ریطوریقا (خطابه) و بوطیقا (شعر) . ترجمه های سریانی وی عبارتند از بخشی از آنالوطیقا الاول، تمامی آنالوطیقا الثانی، و طوبیقا (جدل، مواضع) با شرح امونیوس (الحمونیوس) بر کتاب 1-4 و شرح اسکند افرودیسی بر بقیه آن به استثنای دو فصل از کتاب هشتم. ترجمه مقالة فی العقل از اسکندر افرودیسی، فی النبات نیکلا (نیقولاوس) دمشقی ( با اصلاح ثابت بن قره)؛ ترجمه کتاب الابواب علی رأی الحکماء و الفلاسفة یا طبائع الانسان از نِمسیوس حِمصی. این اثر آخری، برخلاف آنچه که گاهی گفته می شود از گرگوری نیسایی نیست.
ترجمه های اسحاق از متون ریاضی بویژه حائز اهمیت است، از جمله: ترجمه الاصول، المعطیات و الاختلاف المناظر از اقلیدس، المجسطی بطلمیوس، کتاب الکرة و الاسطوانة از ارشمیدس، الاشکال الکریة از منالاوس و ترجمه آثار اطولوقس و ابسقلاوس. ثابت بن قره ترجمه های اسحاق از اصول ومجسطی ومناظر را ظاهراً بیشتر از نظر دقت ریاضی تصحیح و تهذیب کرد. تأثیر تصحیح و تحریر متوالی کتاب اصول و مجسطی یکی از مسائل عمده تاریخ ریاضیات و نجوم اسلامی است که تا کنون عملاً مورد تحقیق قرار نگرفته است. از آنجا که هنوز جز چند متن، متون دیگر تحقیق و تصحیح نشده اند، دسته بندی تحریرهای مختلف و مستقل و راه و رسم آنها هنوز ممکن نیست.

حواشی

1. قفطی، تاریخ الحکماء، ص 80.
2. علی بن زید بیهقی، تتمة صوان الحکمة، ص 5.
3. متن آن را احمد فؤاد الاهوانی به طبع رسانده است، ص 125-175 --->( کتابشناسی). برای اطلاعات بیشتر نگاه کنید به:
M. S. Hasan, in Journal of the Royal Asiatic Society (1956), p. 57; R. Walzer, in Oriens, 6 (1953), 126; and R. M. Frank, in Cahiers de Byrsa, 8 (1958-1959), 231 ff.
4. درباره مسئله صحت انتساب ترجمه های پزشکی نگاه کنید به مقالات راجع به حنین بن اسحاق در کتابشناسی.
5. Olympiodoros.

کتابشناسی

الف )آثار اصلی. برای اطلاع از نسخ خطی آثار اسحاق نگاه کنید به بروکلمان و فؤاد سزگین (در زیر)؛ همچنین بنگرید به
H. Suter, "Die Mathematiker und Astronomen der Araber und ihre Werke," in Abhandlungen zur Geschichte der Mathematik, 10 (1900); and "Nachtrage und Berichtigungen," ibid. , 14 (1902); cf. H. J. P. Renaud, "Additions et corrections a Suter, Die Mathematiker . . . ," in Isis, 17 (1932), 166-183; and M. Krause, "Stambuler Handschriften islamischen Mathematiker," in Quellen und Studien zur Geschichte der Mathematik, Astronomie und Physik, Sec. B. Studien, 3 (1936), 437-532.
فرانتس روزنتال تاریخ الاطباء او را تصحیح وترجمه و چاپ کرده است، در مجله Oriens دوره 7 (1954)، 55-80؛ درباره اثر دیگر او نگاه کنید به احمد فؤاد الاهوانی، تلخیص کتاب النفس لا بن رشد (قاهره، 1950).
ب) ترجمه ها. ترجمه های اسحاق از آثار جالینوس با ترجمه های پدرش، حنین، آمیخته شده است. درباره ترجمه های آثار طبی جالینوس به عربی نگاه کنید به کتابشناسی مقاله «حنین بن اسحاق» در دائرة المعارف اسلام، ویرایش جدید، و نیز مقاله «جالینوس» در همان دائره المعارف. ترجمه های آثار افلاطون و نیز آثار ریاضی جالینوس را در کتاب Plato Arabus از P. Kraus و R. Walzer،جلد اول(لندن، 1951) می توان یافت. ترجمه های عربی آثار پزشکان یونانی در
Corpus Medicorum Graecorum: Supplementum Orientale
آمده است. درباره ترجمه های اسحاق از آثار ارسطو نگاه کنید به کتاب:
F. E. Peters, Aristoteles Arabus: The Oriental Translations and Commentaries of the Aristotelian Corpus (Leiden, 1968).
درباره ترجمه های اسحاق از فی النبات نیکلای دمشقی و آثار اسکندر افرودیسی نگاه کنید به:
A. J. Araberry, "An Early Arabic Translation from the Greek," in Bulletin of the Faculty of Arts (Cairo University), 1 (1933), 48 ff. ; 2 (1934), 72 ff. ; and R. P. Bouyges, "Sur le de Plantis d'Aristote-Nicolas a propos d'un manuscrit arabe de Constantinople," in Melanges de la Faculte orientale, Universite St. -Joseph, 9 (1924), 71 ff; J. Finnegan, "Texte arabe de peri nou d'Alexandre d'Aphrodise," ibid. , 33 (1956), 157 ff.
ج) منابع فرعی. شرح احوال و فهرست آثار اسحاق بن حنین درکتابهای زیر آمده است: علی بن زید بیهقی، تتمه صوان الحکمه، به تصحیح محمد شفیع (لاهور، 1935)؛ ابن جلجل، طبقات الاطباء و الحکماء، به تصحیح فؤاد سید (قاهره، 1955)؛ ابن خلکان، و فیات الاعیان، طبع و ستنفلد، 2 جلد (گوتینگن، 1843-1835)؛ ابن ندیم. الفهرست، طبع فلوگل، 2 جلد (لایپزیگ، 1781) و ترجمه بی نظیر آن به زبان انگلیسی از B. Dodge 2 جلد (نیویورک، 1970) قفطی، تاریخ الحکماء طبع لیپرت (لایپزیگ،1903)؛ صاعد الاندلسی، طبقات الامم، تصحیح لوئیس شیخو (بیروت، 1912) و ترجمه فرانسه آن از بلاشر Blachere تحت عنوان Livre des categories des Nations(پاریس، 1935)؛ ابن ابی اصیبعه، عیون الانباء فی طبقات الاطباء، طبع مولر، 2 جلد (قاهره کونیکسبرگ، 1882-1884)؛ و سه اثر از ابن العبری، یکی تاریخ مختصر الدول تصحیح الف. صلحانی (بیروت 1890)، و دو اثر زیر:
Barhebraeus: Chronicon Ecclesiasticum, J. B. Abbeloos and T. J. Lamy, eds. (Louvain, 1872-1877); Chronicon Syriacum, P. Bedjan, ed. (Paris, 1890), Latin trans. by P. J. Bruns and G. Kirsch (Leipzig, 1789).
درباره کتابشناسی و زندگی اسحاق همچنین نگاه کنید به آثار زیر:
A. Baumstark, Geschichte der syrischen Literatur (Bonn, 1922); C. Brockelmann, Geschichte der arabischen Literatur, 2 vols. and 3 suppl. vols. (Leiden, 1937-1949); G. Graf, Geschichte der christlichen-arabischen Literatur, 5 vols. (Rome, 1944-1953); G. Sarton, Introduction to the History of Science, 3 vols. (Baltimore, 1927-1928); F. Sezgin, Geschichte des arabischen Schrifttums, vol. I (Leiden, 1967); M. Ullmann, "Die medizin im Islam," in B. Spuler, ed. , Handbuch der Orientalistik (Leiden, 1970), sec. 1, suppl. vol. VI, 119, 128; and the article on Ishaq in T. Houtsma et al. , eds. , Encyclopaedia of Islam, 4 vols. (Leiden-London, 1913-1938), and in new ed. (in press).
درباره ترجمه های اسحاق نگاه کنید به:
M. Steinschneider, Die arabischen Ubersetzungen aus den Griechischen (Graz, 1960), repr.: G. Bergstrasser, Hunain b. Ishaq u. seine Schule (Leiden, 1913); and "Hunain uber die syrischen und arabischen Galenuber-setzungen," in Abhandlungen fur die Kunde des Morgenlandes, 17 (1925); M. Meyerhof, "New Light on Hunain b. Ishaq and his period," in Isis, 8 (1926), 685-724; J. Kollesch, "Das corpus medicorum graecorum Konzeption und Durchfuhrung," in Medizinhistorisches Journal, 3 (1968), 68-73; M. Plessner, " Diskussion uber das Corpus Medicorum Graecorum, speziell das Supplementum Orientale Einleitendes referat," in proceedings. International Congress of the History of Medicine, 19 (1966), 238-248; F. Rosenthal, "on the Knowledge of Plato's Philosophy in the Islamic World," in Islamic Culture, 14 (1940), 387 ff. (cf. Aflatun, "in Encyclopaedia of Islam, new ed. [in press]); H. Gatje, "Studien zur Uberlieferung der aristotelischen Psychologie im Islam," in Annales Universitatis saraviensis, 11 (1971); J. Murdoch, "Euclid: Transmission of the Elements," in C. C. Gillispie, ed. , Dictionary of Scientific Biography, IV (New York, 1971), 437-459; M. Clagett, Archimedes in the Middle Ages (Madison, 1964), I, "The Arabo-Latin Tradition"; and the Ptolemy article in the Encyclopaedia of Islam, new ed. (in press).
برای اطلاعات دیگر ، رجوع کنید به :
A. Badawi, Latransmission de la philosophie grecque au monde arabe (Paris, 1968); F. E. Peters, Aristotle and the Arabs (New York, 1968); and F. Rosenthal, Das Fortleben der Antike im mittelalterlichen Islam (Zurich-Stuttgart, 1965).
منبع: گیلسپی، چارلز کولستون؛ (1389)، زندگینامه‌ی علمی دانشمندان اسلامی (جلد نخست)، ترجمه‌ی جمعی از مترجمان، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ چهارم

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.