سه نماد مکمل در فیلمنامه نویسی

شخصیت های نمادین جلوه ای از چیزی مهم برای قهرمان هستند. آنها می توانند نشانه ای از گذشته قهرمان، اشتباهات یا مظهری از کسی باشند که قهرمان می خواهد مثل او بشود.
شنبه، 11 آبان 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سه نماد مکمل در فیلمنامه نویسی

سه نماد مکمل در فیلمنامه نویسی
 

 

نویسنده: ویکتوریا لین اشمیت
مترجم: میثا محمدی



 

شخصیت های نمادین جلوه ای از چیزی مهم برای قهرمان هستند. آنها می توانند نشانه ای از گذشته قهرمان، اشتباهات یا مظهری از کسی باشند که قهرمان می خواهد مثل او بشود.
گاهی اوقات یک دوست یا یک دشمن می تواند نقش شخصیتی نمادین را به خود بگیرد، مثل یک دوست صمیمی که منعکس کننده اشتباهات قهرمان است.
سه نوع نماد مکمل داریم:
سایه/ روح گم شده/ همزاد

سایه

سایه انعکاس دهنده اشتباهات یا جنبه تاریک شخصیت قهرمان است. بنابراین قهرمان می تواند با نقاط ضعفش روبه رو شود و بر آن غلبه کند. قهرمان تلاش می کند از سایه دوری کند، چرا که سایه او را با خطاها و ترس های پیرامونش روبه رومی کند. سایه به طور خاص به واسطه نقاط ضعف قهرمان تعریف می شود.
اگر شخصیت برای رودررویی با ترس هایش مشکل داشته باشد، سایه می تواند ترسناک ترین فرد جهان برای او بشود. سایه ها معمولاً اغراق آمیز هستند، برای به رسمیت شناخته شدن و پیدا کردن جلوه خوب مبارزه می کنند. اگر قهرمان ترس از دیوانه شدن داشته باشد، سایه می تواند در قالب انسانی دیوانه ظاهر شود. اگر قهرمان همیشه عصبانی است، سایه می تواند انسانی غضبناک باشد.
همچنین سایه آن چیزی را می گوید که دیگران از گفتنش می ترسند. در فیلم های ترسناک سایه همان کسی است که فریاد می زند: ما همه می میریم! در داستان های احساسی سایه می تواند مادر یا پدری باشد که قهرمان نمی خواهد شبیه به آن ها باشد.
سایه می تواند برای قهرمان دردسر درست کند:
- زمانی که قهرمان خودش را در وجود سایه می بیند، دچار پریشانی می شود.
- سایه نیرویی برابر یا بزرگ تر از قهرمان اعمال می کند تا مانع را بردارد تا به این ترتیب قهرمان او را تصدیق کند. اگر قهرمان عصبانی باشد، خشم سایه می تواند نقشه ای را که منتهی به هدف است، خراب کند.

سایه در عمل:

- تمام شخصیت های وحشت زده کنار بوری استرود (جیمی لی کورتیز) در هالووین.
- شیر بزدل (برت لاهر) در جادوگر شهر اُز نمادی از شجاعتی است که دوروتی در پیدا کردن آن در وجود خودش به آن نیاز دارد.

روح گم شده

روح گم شده نشان دهنده گذشته قهرمان است و به او یادآوری می کند که از کجا آمده و چرا تغییر را انتخاب کرده است. قهرمان اگر به هدفش دست پیدا نکند، مثل روح گم شده به نقطه آغاز برمی گردد. روح گم شده تصویری از پیشتر قهرمان است، تصویری از کسی که هرگز به هدفش نرسیده است، چراکه احتمالاً به هیچ وجه درباره اهداف فکر نکرده است. او معمولاً اجازه می دهد تا زندگی او را بازی بدهد، او به جای خلق وقایع تحت تأثیر آنها قرار می گیرد. او نمی داند که چطور زندگی اش را تغییر دهد و از برداشتن اولین قدم وحشت دارد. این اتفاق نمی افتد تا اینکه قهرمان را می بیند و متوجه می شود که تا چه حد در زندگی جا مانده است. شاید این حقیقت او را غمگین کند. اغلب پیش می آید که قهرمان نیز با بودن در کنار روح گم شده به دام این وضعیت بیفتد و فضیلت هایش را دست کم بگیرد.
- او دوست دوران کودکی قهرمان است که کوچکترین تغییری نکرده است و قهرمان فقط درباره گذشته با او حرفی برای گفتن دارد.
- روح گم شده می تواند مردی باشد که جاه طلبی هایش را برای حمایت از خانواده فدا کرده است و با این انتخاب شاد نیست.
- او می تواند بچه مواد مخدر باشد که بزرگ شده تا مرد مواد مخدر باشد، در حالی که دوستانش به دانشکده رفته اند و آینده شغلی شان را ساخته اند.
- روح گم شده می تواند زنی باشد که حرفه اش را فدای بزرگ کردن بچه ها و حمایت از خانواده اش کرده است، در حالی که قهرمان کار را فدای بچه دار شدن کرده است یا برعکس. قهرمان شاید یک بار به او حسادت کرده باشد، اما او حالا می داند که زندگی روح گم شده در خور او نیست و نمی تواند تصور کند که جای او باشد.
قهرمان وقتی روح گم شده را می بیند، با خودش فکر می کند: «اگر دنیا با من سر سازگاری نداشته باشد، این چیزها برای من هم پیش می آید.» اگر قهرمان انتخاب کند که غیر فعال باقی بماند و نخواهد به دنبال هدفش برود، او نیز محکوم به سرنوشت روح گم شده می شود. این شخصیت مکمل این امکان را برای قهرمان فراهم می کند تا بدون ترس از تبدیل شدن به روح گم شده هدفش را به سرانجام برساند.
روح گم شده می تواند برای قهرمان دردسر درست کند:
- او قهرمان را متقاعد می کند که زندگی عالی ای دارد و قهرمان با سر لوحه قرار دادن روش زندگی او مرتکب اشتباه بزرگی می شود.
- او بی درنگ به قهرمان یادآوری می کند که قهرمان چه کسی بوده است و اگر کارها خوب پیش نرود، باز همانی می شود که بوده.
- او می تواند کاری کند تا قهرمان به خاطر دستاوردهایش احساس گناه کند.
- او در بدترین زمان ممکن دست به کارهای افراطی می زند تا جلب توجه و کمک قهرمان را به دست آورد.

روح گم شده در عمل:

- جورج کاستانزا (جیسون الکساندر) در سینفیلد هیچ وقت نمی خواهد دست به کاری بزند، اما به هر حال زندگی بهایش را از او می گیرد.
- مادام راتیگنول در بیداری برای ادنا روح گم شده است.

همزاد

همزاد کسی است که قهرمان می خواهد مثل او باشد؛ یک الگو برای نقش او. قهرمان یا ستایشگر همزاد است یا نسبت به او حسادت می کند و منتقد اوست. همزاد همان کسی است که وقتی که قهرمان به هدفش برسد، می خواهد مثل او بشود. او چند وجهی، بازدارنده و بی پرواست.
هر چیزی که قهرمان به آن علاقه دارد- دانش، نویسندگی و هنر- همزاد در آن زمینه مهارت دارد چیزهایی که معمولاً برای قهرمان غیر قابل دسترس و ناممکن هستند. علاقه قهرمان عموماً یک بخش جدایی ناپذیر از پیرنگ است و در جایی چنین مهارتی می تواند در رسیدن او به هدفش کمک کننده باشد.
شاید قهرمان سعی دارد رمانی بنویسد و آرزو دارد به اندازه استفن کینگ موفق باشد. شاید کل اتاق خواب او مملو از رمان های استفن کینگ باشد. شاید قهرمان بخواهد کشف کند که چطور یک سیستم کامپیوتری جدید را هک کند. او حاضر است همه چیز را فدا کند تا با مرموزترین برنامه نویس/ هکر کامپیوتری خالق سیستم امنیتی، که او نتوانسته برنامه اش را هک کند، ملاقات کند.
همزادها در بهترین حالت راهنما یا معلم قهرمان هستند. آنها آزمونی برای قهرمان ترتیب می دهند تا به دنبال آن برود یا بستری را برای او فراهم می کنند تا به خود شکوفایی برسد.
همزاد می تواند برای قهرمان دردسر درست کند:
- اگر همزاد رقیبی در زمینه حرفه ای خودش نخواهد، مانع از شبیه شدن قهرمان به خودش می شود.
- اگر قهرمان شخصیت همزاد را دوست داشته باشد، شاید شبیه شدن به همزاد برای او سخت شود. این جاست که دیگر کسی برای تکیه کردن وجود ندارد. از این جا به بعد قهرمان مسئولیت زندگی خودش را به دوش می کشد و در قالب مردی زندگی خواهد کرد که خودش سمبلیک شده است.

همزاد در عمل:

- لوک اسکای واکر در جنگ ستارگان می خواهد همانند پدرش (همزاد) باشد. او برای خودش از پدرش یک بت ساخته و نمی دانسته که در واقع پدرش همان دارث وادر در فیلم اول بوده است.
- گلیندا، جادوگر خوب در جادوگر شهر اُز یک همزاد و راهنماست. او قدرت دارد، باهوش و خوب است و دوروتی در راه او به مبارزه می رود.
منبع: لین اشمیت، ویکتوریا، خرداد 1392، فیلم نگار شماره 126، میثا محمدی، تهران.




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.