دیدگاه اهل سنت پیرامون آیه ی سأل سائل (3)

آری، واقعیت این است که اگر حدیث غدیر بر امامت حضرت امیر(علیه السلام) دلالت نداشت هیچ گاه آن اعرابی به خدا و پیامبرش اعتراض نمی کرد و از دین اسلام خارج نمی شد تا آن عذاب دنیایی به سراغش بیاید که بی تردید عذاب
يکشنبه، 12 آبان 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دیدگاه اهل سنت پیرامون آیه ی سأل سائل (3)
دیدگاه اهل سنت پیرامون آیه ی سأل سائل(3)

 

نویسنده: آیت الله سیدعلی حسینی میلانی




 

درنگی در سخنان ابن تیمیه

آری، واقعیت این است که اگر حدیث غدیر بر امامت حضرت امیر(علیه السلام) دلالت نداشت هیچ گاه آن اعرابی به خدا و پیامبرش اعتراض نمی کرد و از دین اسلام خارج نمی شد تا آن عذاب دنیایی به سراغش بیاید که بی تردید عذاب جهان آخرت شدیدتر و جاودان است.
اگر این حدیث چنین دلالتی نداشت، ابن تیمیه نیز به دنبال عنادورزی آن اعرابی، با این حدیث مخالفت نمی کرد و نمی گفت که دانشمندان علوم حدیث اتّفاق نظر دارند که این حدیث دروغین و ساختگی است.
در پاسخ به ابن تیمیه باید گفت: ما تبیین نموده ایم که این روایت به طرق مختلف نقل شده و برخی از این طرق صحیح و راویان آن نیز از ائمه بزرگ و حافظان نامدار اهل سنّت بوده اند. از این رو این حدیث به حدّ استفاضه رسیده و معتبر است.
ابن تیمیه در ادامه دلایلی را برای اثبات باطل بودن حدیث بیان می کند. اما بوی تعصّب شدید و جهالت فراوان وی از این استدلال هایش به مشام می رسد؛ تا حدی که حتی برخی از پیروان وی نیز در این موضوع از او روی گردانیده اند.
از مهم ترین دلایل ابن تیمیه درباره آیه مورد بحث و حدیث نقل شده در ذیل آن می توان موارد زیر را بیان کرد:
1. سوره معارج مکّی است.
2. آیه «وَ إِذْ قَالُوا اللَّهُمَّ إِنْ کَانَ هذَا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِکَ...»(1) که در سوره انفال آمده، در جریان بدر و چند سال پیش از غدیرخم نازل شده است.
ابن تیمیه می گوید:
به این کذاب ها گفته می شود: همه مردم اتّفاق نظر دارند که فرمایش پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در روز غدیرخم در مسیر بازگشت از حجة الوداع بوده است. شیعه نیز این را پذیرفته و این روز یعنی هجدهم ذی حجه را عید می داند و جشن می گیرد.
حال آن که پیامبر پس از آن که از حج به مکه باز نگشت، بلکه به سوی مدینه رفت و پس از سپری کردن ذی حجه، محرم و صفر، در اول ربیع الاول رحلت نمود.
در این روایت آمده: پس از فرمایش رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در غدیرخم و انتشار خبر آن در همه جا، حارث که در ابطح-واقع در مکه-بود، نزد پیامبر آمد.
این دروغی از سوی افراد جاهل است که ندانسته اند داستان غدیرخم به چه زمانی مربوط است؛ چرا که سوره معارج طبق نظر همه علما، سوره ای مکّی است که پیش از هجرت رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) و در مکه نازل شده است.
بنابراین، زمان نزول سوره معارج ده سال یا بیشتر، پیش از غدیرخم بوده، پس چگونه گفته می شود: این سوره پس از غدیرخم نازل شده است؟
هم چنین این فرمایش خداوند که می فرماید:
«وَ إِذْ قَالُوا اللَّهُمَّ إِنْ کَانَ هذَا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِکَ فَأَمْطِرْ عَلَیْنَا حِجَارَةً مِنَ السَّمَاءِ أَوِ ائْتِنَا بِعَذَابٍ أَلِیمٍ‌»؛ (2)
و (به خاطر بیاور) زمانی را که گفتند: پروردگارا! اگر این حق است و از طرف توست، بارانی از سنگ از آسمان بر ما فرود آر! یا عذابی دردناکی بر ما بفرست!
در سوره انفال است که به اتّفاق نظر علما، در جریان بدر نازل گردیده؛ یعنی چندین سال پیش از غدیر خم. مفسّران نیز همه بر این باورند که شأن نزول آیه، سخنان مشرکان به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در پیش از هجرت بوده است؛ یعنی سخنان افرادی مانند ابوجهل... .(3)

بررسی و نقد دیدگاه ابن تیمیه

آن چه گذشت متن سخنان ابن تیمیه بود، اما یادآوری این نکته ضروری است که برخی مقلّدان و پیروان ابن تیمیه، بعضی الفاظ عبارت ابن تیمیه را تغییر داده و یا از آثار وی حذف کرده اند.
به دلیل این که بطلان این سخنان چنان روشن بوده که آنان به حذف یا تغییر برخی عبارات، مجبور شده اند.
برای نمونه آنان عبارت «همه مردم اتّفاق نظر دارند» را از عبارات وی حذف کرده و نیز واژه «شیعه» را حذف و «رافضه» را جایگزین آن نموده اند.
یکی دیگر از موارد حذف شده از عبارات ابن تیمیه، «ابطح در مکه است». این ناآگاهی ابن تیمیه است، زیرا «ابطح» نام مکان نیست. اگر به فرهنگ نامه هایی مانند صحاح، القاموس و النهایه مراجعه و واژه «بطح» مطالعه شود، این واقعیت روشن می گردد که « ابطح» در زبان عربی به معنای شن زار است، نه این که نقطه ای در مکه این نام را داشته باشد. آنان نوشته اند: بطحاء مکه نیز از همین ماده است.
البته سهمودی در کتاب خود که دربار تاریخ مدینه منوره نگاشته، یکی از اماکن مدینه را ذکر می کند که بطحاء نام دارد. (4)
گذشته از این، دلیل اول او یعنی مکی بودن سوره معارج را در چند محور پاسخ می دهیم:
نخست آن که مکّی بودن سوره دلیل نمی شود که برخی از آیات آن مدنی باشند- این مطلب حتی در مورد آیات آغازین سوره نیز صحیح است-زیرا مشابه این امر در قرآن کریم وجود دارد و در کتاب های مربوطه نیز به آن ها اشاره شده است. حتی مراجعه به کتاب های تفسیری و بخش های مربوط به آغاز سوره های قرآن کریم، برای یافتن این حقیقت کافی است.
برای نمونه می بینیم که مفسّران می گویند: فلان سوره مکی است، به جز فلان آیات از ابتدای آن یا فلان آیه.
دوم آن که اشکالی ندارد که آیه مبارکه دو یا چند بار نازل شده باشد. این موضوع نیز در قرآن کریم مشابه دارد. به همین دلیل در کتاب های علوم قرآنی مانند الاتقان سیوطی، با اختصاص بابی به این موضوع، به این مسأله پرداخته شده است.
اشکال دوم ابن تیمیه این است که می گوید: «آیه «وَ إِذْ قَالُوا اللَّهُمَّ...» مدنی است و در جریان واقعه بدر نازل شده است».
این استدلال ابن تیمیه بسیار عجیب است. شایسته بود مقلّدان وی، این عبارت را نیز حذف می کردند. چرا که ما مدّعی نشدیم که این آیه در رابطه با غدیرخم و در شأن این اعرابی نازل شده است، همان طور که در روایت نقل شده از سفیان بن عیینه مطلبی نیامده که نشان دهنده این مطلب باشد. بلکه در این روایت آمده که آن اعرابی در حالی بیرون آمد که می گفت: خدایا! اگر آن چه محمد می گوید: حق است، پس سنگی از آسمان بر ما فرو فرست و فقط کلام او به کلام کسانی شباهت داشت که پیش از او چنین تقاضای عذاب کرده و آیه در حق آنان نازل شده است... بنابراین، اشکالی دیده نمی شود!!
البته ما پیش از این در موسوعه بزرگ نفحات الازهار به طور مفصّل به سخنان ابن تیمیه پاسخ گفته ایم، اما در این جا به همین اندازه بسنده می کنیم. (5)

نکته قابل توجّه

در این جا باید برای ابن تیمیه و پیروانش این سؤال را مطرح کرد که اگر آن به یاد شده سوره مبارکه انفال در واقعه بدر نازل شده و به داستان آن اعرابی معترض به رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) ارتباطی نمی تواند داشته باشد... پس چگونه این کار حاکم نیشابوری را- که روایت زیر را در تفسیر سوره معارج می آورد-توجیه می کنید؟
حاکم نیشابوری در کتاب تفسیر از کتاب المستدرک علی الصحیحین خویش می نویسد:

تفسیر سوره «سأل سائلٌ»

بسم الله الرحمن الرحیم
محمد بن علی شیبانی در کوفه از احمد بن حازم غفاری، از عبیدالله بن موسی، از سفیان ثوری، از اعمش، از سعید بن جبیر این گونه روایت کرده:
«سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ‌ * لِلْکَافِرینَ لَیْسَ لَهُ دَافِعٌ‌ * مِنَ اللَّهِ ذِی الْمَعَارِجِ‌».
یعنی صاحب درجات و مراتب.
راوی درباره «سَأَلَ سَائِلٌ» می گوید:
نضر بن حارث بن کلدة این سؤال را مطرح کرد. او گفت: خدایا! اگر این سخن حق و از نزد توست، پس بارانی از سنگ را از آسمان بر ما فرو فرست.
این روایت را اگر چه بخاری و مسلم نقل نکرده اند، اما طبق مبانی هر یک از آن دو در کتاب صحیح خود، این روایت صحیح است.
ذهبی نیز با حاکم در صحیح شمردن این روایت موافقت کرده است. (6)
گفتنی است اگر به تفسیر سوره انفال کتاب حاکم نیشابوری یعنی المستدرک مراجعه نماییم، مشاهده می کنیم که اساساً این روایت در آن جا نقل شده است... .
پاسخ ابن تیمیه و پیروانش به این کار حاکم نیشابوری و ذهبی-دو امام و حافظ کبیر اهل سنّت-چیست؟!
البته همان گونه که در گذشته به طور مفصّل بیان شد، روایت یاد شده به طریق صحیح دیگری نیز در این باره نقل شده است. در این حدیث، جریان به نقل از سعید بن جبیر روایت شده است. بی تردید، وی این روایت را از ابن عبّاس اخذ کرده است. زیرا ابن عباس از راویان روایتی است که می گوید: آیه «سأَلَ سائِلٌ ...» در جریان غدیرخم نازل شده است.
تعصب تا چه حد؟! سفیان ثوری متعصب این روایت را نقل می کند، حاکم و ذهبی متعصب- با آن که بیشتر راویان آن حدیث از شیعیان هستند-آن را صحیح می شمارند، اما باز ابن تیمیه آن گونه ادّعا می کند.

بیان حقیقت

حقیقت این است که این حدیث، از حدیث های صحیحی است که نشان می دهد آیه یاد شده در جریان غدیرخم نازل شده است. سخنان برخی مفسّران در تفسیر آیه و ذکر این جریان در ذیل آیه سوره معارج نیز گواهی این حقیقت است. برخی از این تفاسیر چنین آورده اند: از ابن عباس نقل شده که درخواست کننده عذاب، پس از جریان غدیرخم، نضر بن حارث بن کلده بود.
در تفسیر خطیب شربینی نیز این گونه آمده است:
در این که درخواست کننده عذاب چه کسی بوده، اختلاف وجود دارد. ابن عباس می گوید: وی نضر بن حارث بوده است. هم چنین گفته شده: وی حارث بن نعمان بوده است. دلیل این درخواست نیز رسیدن خبر فرمایش رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) بود که فرمود:
من کنت مولاه فعلی مولاه... .(7).
در تفسیر قرطبی نیز می خوانیم:
وی همان نضر بن حارث است... ابن عبّاس و مجاهد این دیدگاه را دارند. اما برخی گفته اند: درخواست کننده عذاب، حارث بن نعمان فهری است. ماجرا از این قرار بود که به او خبر رسید... .(8)
این دو مفسّر، دو دیدگاه را مطرح می کنند که یکی از آن ها با روایت حاکم نیشابوری و دیگری با روایت ثعلبی سازگاری دارد.
در تفسیر ابوعبیده هروی آمده: جابر بن نضر بن حارث بن کلدة بوده است. (9)
البته برخی به جای حارث بن نعمان، از نعمان بن منذر سخن به میان آورده اند که این روایت نیز با سندی صحیح از طریق سفیان ثوری نقل می شود. (10)
برخی دیگر نام او را نعمان بن حارث نقل کرده اند. (11)
دسته ای دیگر وی را حارث بن عمرو ذکر می کنند. (12)
هم چنین برخی دیگر بدون ذکر نام او این گونه آورده اند: آن اعرابی برخاست و به سمت رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) ... .(13)
گروهی نیز گفته اند: برخی اصحاب رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) ... .(14)
دسته ای دیگر نیز، روایت را به گونه دیگری نقل کرده اند... .
البته این موضوع به بررسی مفصل تری نیاز دارد که این نوشتار گنجایش آن را ندارد. فقط به این اندازه بسنده می کنیم که بیشتر راویان گفته اند. این فرد حارث بن نعمان بوده است. هم چنان که در تفسیر ثعلبی آمده است.

اعتراض ابن تیمیه

ابن تیمیه به این موضوع این گونه اعتراض می کند:
نام این اعرابی در میان صحابه رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) شناخته شده نیست. بلکه از قبیل نام هایی است که طرقیه ذکر می کنند.
سخن ابن تیمیه از این جهت نادرست است که این فرد به دلیل مخالفت با حکم خدا و رسولش، مرتد شده است؛ در حالی که کتاب هایی که درباره اصحاب پیامبر نوشته شده، نگارندگان شرط کرده اند که فقط صحابه ای را نام ببرند که مسلمان مرده اند.
بنابراین، دلیل ناشناخته بودن وی در میان اصحاب، ارتداد اوست؛ نه این که چنین شخصیتی ساختگی باشد.
البته اگر ابن تیمیه وی را مسلمان بداند، باز جواب گوییم که کتاب های نگاشته شده درباره صحابه، نام همه اصحاب رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) را-که طبق نگاه اینان به ده ها هزار تن می رسد-ذکر نکرده اند.
این خلاصه ای از مباحث درباره نزول این آیه در جریان غدیرخم بود. توفیق همگان را از خداوند خواستاریم.

پی‌نوشت‌ها:

1. سوره انفال: آیه 32.
2. سوره انفال: آیه 32.
3. منهاج السنّة: 13/4، چاپ قدیم.
4. خلاصة الوفاء بأخبار دارالمصطفی: 246.
5. ر.ک: نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الأنوار: 364/8-381.
6. المستدرک علی الصحیحین: 502/2.
7. السراج المنیر: 380/4.
8. تفسیر قرطبی: 278/18.
9. الغدیر: 239/1.
10. شواهد التنزیل: 384/2.
11. همان: 381/2.
12. همان: 382/2.
13. همان: 385/2.
14. حاشیة الحفنی علی الجامع الصغیر: 387/2.

منبع مقاله:
حسینی میلانی، آیت الله سیدعلی، (1391)، آیات غدیر از دیدگاه اهل سنّت، ترجمه: هیئت تحریریّه ی انتشارات الحقایق، قم: نشر الحقایق، چاپ اول



 

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط