ذوی القربی چه کسانی هستند؟ (1)

آن گاه که ما پیرو کتاب و سنّت باشیم و به راستی بخواهیم از نظر اعتقادی و عملی به آن چه در کلام خدای عزیز و رسول گرامی صلی الله علیه و آله آمده است، عمل کنیم، لازم و ضروری است که به شخص پیامبر صلی الله علیه...
يکشنبه، 27 بهمن 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ذوی القربی چه کسانی هستند؟ (1)
ذوی القربی چه کسانی هستند؟ (1)

 

نویسنده: آیت الله سیدعلی حسینی میلانی




 

آن گاه که ما پیرو کتاب و سنّت باشیم و به راستی بخواهیم از نظر اعتقادی و عملی به آن چه در کلام خدای عزیز و رسول گرامی صلی الله علیه و آله آمده است، عمل کنیم، لازم و ضروری است که به شخص پیامبر صلی الله علیه و آله مراجعه کنیم و آن حضرت را در اختلاف های خود به داوری بپذیریم، آن سان که خداوند سبحان به این حقیقت امر فرموده است. آن جا که می فرماید:

(فَلاَ وَ رَبِّکَ لاَ یُؤْمِنُونَ حَتَّى یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لاَ یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلِیماً)؛ (1)

به پروردگارت سوگند که آن ها ایمان نخواهند آورد مگر این که در اختلاف های خود تو را به داوری طلبند و پس از داوری تو، در دل خود احساس ناراحتی نکنند و به طور کامل تسلیم باشند.
از مواردی که در معنای آن اختلاف شده، آیه «مودّت» است.
خدای متعال، می فرماید:

(ذلِکَ الَّذِی یُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُلْ لاَ أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى وَ مَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ )؛ (2)

این همان چیزی است که خداوند بندگانش را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند به آن نوید می دهد. بگو: من هیچ گونه اجر و پاداشی از شما بر این دعوت در خواست نمی کنم جز دوست داشتن نزدیکانم و هر کس کار نیکی انجام دهد بر نیکی اش می افزاییم؛ چرا که خداوند آمرزنده و قدردان است.
امّا پیامبر خدا صلی الله علیه و آله پیش تر معنای «قربی» را بیان کرده و مراد از آن را توضیح داده اند که در روایت های شیعه و اهل سنّت آمده است. بنابراین، چرا باید سخن آن حضرت پذیرفته نشود و اختلاف هم چنان باقی بماند؟!
به راستی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله مراد از «قربی» را در آیه شریفه تعیین کرده است که همان خویشاوندان آن حضرت؛ یعنی حضرت علی، فاطمه زهرا و دو فرزند آن ها علیهم السلام هستند.
بنابراین، منظور از «قربی» همین بزرگوارانند؛ آن سان که منظور از اهل بیت در آیه تطهیر با تعیین پیامبر همین سروران هستند.

راویان حدیث قربی

عدّه ی بسیاری از صحابه و بزرگان تابعان این روایت را در تفسیر آیه ی «مودّت» از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نقل کرده اند که عبارتند از:

1. امیرمؤمنان علی علیه السلام؛
2. سبط اکبر امام حسن مجتبی علیه السلام؛
3. سبط شهید امام حسین علیه السلام؛
4. امام سجاد علیه السلام؛
5. امام باقر علیه السلام؛
6. امام صادق علیه السلام؛
7. عبدالله بن عباس؛
8. عبدالله بن مسعود؛
9. جابر بن عبدالله انصاری؛
10. ابوأمامه باهلی؛
11. ابوطفیل عامر بن واثله لیثی؛
12. سعید بن جبیر؛
13. مجاهد بن جبر؛
14. مقسم بن بجره؛
15. زاذان کندی؛
16. سدّی؛
17. فضّال بن جبیر؛
18. عمرو بن شعیب؛
19. ابن مبارک؛
20. زرّ بن حبیش؛
21. ابواسحاق سبیعی؛
22. زید بن وهب؛
23. عبدالله نجّی؛
24. عاصم بن ضمره.

پیشوایان حدیث و تفسیر و آیه ی مودّت

نزول این آیه ی مبارکه درباره ی اهل بیت علیهم السلام را پیشوایان مشهور اهل سنّت در تفسیر، حدیث و دیگر علوم که در قرن های مختلف زندگی می کردند، نقل نموده اند.
امام شافعی این روایت را به صورت قضیه ای مسلّم گرفته و برای آن شعری سروده که معروف است. این شعر در کتاب های معتبر اهل سنّت مانند الصواعق المحرقه آمده است.
اینک اسامی برخی از آن ها را در ذیل می آوریم:

1. سعید بن منصور (درگذشته 227 ه)؛
2. احمد بن حنبل شیبانی (درگذشته 241 ه)؛
3. عبد بن حُمید (در گذشته 249 ه)؛
4. محمّد بن اسماعیل بخاری (درگذشته 256 ه)؛
5. مسلم بن حجّاج نیشابوری (درگذشته 261 ه)؛
6. احمد بن یحیی بلاذری (درگذشته 276 ه)؛
7. محمّد بن عیسی ترمذی (درگذشته 279 ه)؛
8. ابوبکر بزّار (درگذشته 292 ه)؛
9. محمّد بن سلیمان حضرمی (درگذشته 297 ه)؛
10. محمد بن جریر طبری (درگذشته 310 ه)؛
11. ابوبشر دولابی (درگذشته 310 ه)؛
12. ابوبکر ابن منذر نیشابوری (درگذشته 318 ه)؛
13. عبدالرحمان بن ابی حاتم رازی (درگذشته 318 ه)؛
14. هیثم بن کلیب شاشی (درگذشته 335 ه)؛
15. ابوالقاسم طبرانی (درگذشته 360 ه)؛
16. ابوالشیخ ابن حبّان (درگذشته 369 ه)؛
17. محمّد بن اسحاق ابن منده (درگذشته 395 ه)؛
18. ابوعبدالله حاکم نیشابوری (درگذشته 405 ه)؛
19. ابوبکر ابن مردویه اصفهانی (درگذشته 410 ه)؛
20. ابواسحاق ثعلبی (درگذشته 427 ه)؛
21. ابونعیم اصفهانی (درگذشته 427 ه)؛
22. علی بن احمد واحدی (درگذشته 468 ه)؛
23. محیی السنّة بغوی (درگذشته 516 ه)؛
24. جار الله زمخشری (درگذشته 538 ه)؛
25. ملّا عمر بن محمّد بن خضر (درگذشته 570 ه)؛
26. ابوالقاسم ابن عساکر دمشقی (درگذشته 571 ه)؛
27. ابوالسعادات ابن اثیر جزری (درگذشته 606 ه)؛
28. فخر رازی (درگذشته 606 ه)؛
29. عزّالدین ابن اثیر (درگذشته 630 ه)؛
30. محمّد بن طلحه شافعی (درگذشته 652 ه)؛
31. ابوعبدالله انصاری قرطبی (درگذشته 656 ه)؛
32. ابوعبدالله گنجی شافعی (درگذشته 658 ه)؛
33. قاضی بیضاوی (درگذشته 685 ه)؛
34. محبّ الدین طبری شافعی (درگذشته 694 ه)؛
35. خطیب شربینی (درگذشته 698 ه)؛
36. ابوالبرکات نسفی (درگذشته 710 ه)؛
37. ابوالقاسم جزّی (درگذشته 741 ه)؛
38. علاء الدین خازن (درگذشته 741 ه)؛
39. ابوحیّان اندلسی (درگذشته 745 ه)؛
ابن کثیر دمشقی (درگذشته 774 ه)؛
41. ابوبکر نورالدین هیثمی (درگذشته 852 ه)؛
42. ابن حجر عسقلانی (درگذشته 852 ه)؛
43. نورالدین ابن صبّاغ مالکی (درگذشته 855 ه)؛
44. شمس الدین سخاوی (درگذشته 902 ه)؛
45. نورالدین سمهودی (درگذشته 911 ه)؛
46. جلال الدین سیوطی (درگذشته 911 ه)؛
47. شهاب الدین قسطانی (درگذشته 923 ه)؛
48. ابوالسعود عمادی (درگذشته 951 ه)؛
49. ابن حجر هیتمی مکّی (درگذشته 973 ه)؛
50. زرقانی مالکی (درگذشته 1122 ه)؛
51. عبدالله شبراوی (درگذشته 1162 ه)؛
52. محمّد صبّان مصری (درگذشته 1206 ه)؛
53. قاضی القضاة شوکانی (درگذشته 1250 ه)؛
54. شهاب الدین آلوسی (درگذشته 1270 ه)؛
55. صدّیق حسن خان (درگذشته 1307 ه)؛
56. محمّد مؤمن شبلنجی (درگذشته بعد از سال 1308 ه).

حدیث «مودّت» در کتاب های معتبر اهل سنت

حدیث موّدت با متن های متفاوت و با سندهای گوناگون در کتاب های معتبر (صحیح ها، مسندها، معجم ها و منابع دیگر اهل سنّت) نقل شده است.

روایت بخاری و مسلم

بخاری در ذیل آیه مودّت چنین می نویسد:
محمّد بن بشّار، از محمّد بن جعفر، از شعبه نقل می کند که عبدالملک بن میسره گوید:
از طاووس شنیدم که می گفت: از ابن عباس درباره ی این آیه پرسیدند.
سعید بن جبیر با عجله گفت: منظور از قربی، آل محمّد علیهم السلام هستند.
ابن عباس گفت: در پاسخ شتاب کردی! به راستی تیره ای از قریش نبود مگر این که برای رسول خدا صلی الله علیه و آله در آن ها پیوند خویشاوندی بود که آن حضرت فرمود: مگر این که خویشاوندی میان من و خودتان را حفظ کنید. (3)
این روایت را مسلم نیز؛ آن سان که حاکم نیشابوری و ذهبی تصریح کرده اند، روایت کرده است.

روایت احمد بن حنبل

احمد بن حنبل در مسند خود می نویسد:
عبدالله از پدرش، از یحیی، از شعبه، از عبدالملک بن میسره نقل می کند که طاووس گوید:
شخصی نزد ابن عباس آمد و درباره ی آیه ی مودّت پرسید... .
در سند دیگر سلیمان بن داوود گوید: شعبه از عبدالملک نقل می کند که گوید:
از طاووس شنیدم که می گفت: مردی از ابن عباس درباره ی معنای آیه ی شریفه ی مودّت پرسید.
سعید بن جبیر گفت: منظور از «قربی» قرابت و خویشاوندی محمّد صلی الله علیه و آله است.
ابن عباس گفت: در پاسخ شتاب کردی! به راستی هیچ تیره ای از قریش نبود مگر این که برای رسول خدا صلی الله علیه و آله در میان آنان رابطه ی خویشاوندی بود. از این رو خداوند این آیه را نازل کرد:

(قُلْ لاَ أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى وَ مَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ)؛

بگو: من هیچ گونه اجر و پاداشی از شما بر این دعوت در خواست نمی کنم جز دوست داشتن نزدیکانم.
منظور حضرت این است که جز این که خویشاوندی میان من و خودتان را حفظ کنید. (4)
احمد بن حنبل در کتاب المناقب خود نیز چنین آورده است:
از مواردی که محمد بن عبدالله سلیمان حضرمی برای ما نوشته این که حرب بن حسن طحّان از حسین اشقر، از قیس، از اعمش، از سعید بن جبیر چنین نقل کرد که ابن عباس گوید:
هنگامی که آیه ی مودّت نازل شد گفتند. ای رسول خدا!
خویشاوندان تو که مودّت آنان بر ما واجب است چه کسانی هستند؟
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
علیّ و فاطمة و ابناهما؛ (5)
علی، فاطمه و دو فرزند فاطمه علیهم السلام.

روایت ترمذی

ترمذی نیز به نقل این روایت پرداخته و می نویسد:
بندار، از محمّد بن جعفر، از شعبه، از عبدالملک بن میسره این گونه نقل می کند: طاووس شنید که شخصی از ابن عباس درباره ی آیه ی مودّت پرسید.
سعید بن جبیر در جواب گفت: منظور از قربی، آل محمّد علیهم السلام هستند.
ابن عباس به سعید بن جبیر گفت: آیا در پاسخ شتاب می کنی؟! به راستی که در هر تیره ای از قریش برای پیامبر رابطه ی خویشاوندی است؛
از این رو فرمود: مگر این که خویشاوندی میان من و خودتان را حفظ کنید.
ترمذی در ذیل این حدیث می نویسد: این حدیث حسن (6) و صحیح است. (7)

روایت طبری

ابن جریر طبری این روایت را به چهار سند نقل کرده است.
سند نخست: محمّد بن عماره از اسماعیل بن ابان، از صباح بن یحیی مری، از سدّی، از ابودیلم نقل می کند:
هنگامی که علی بن الحسین علیهما السلام به اسارت وارد دمشق شد در ورودی شهر مردی از شامیان برخاست و گفت: سپاس خدایی را که شما را کشت، ریشه ی شما را برکند و دو شاخ فتنه را برید!
امام علی بن الحسین علیه السلام به او فرمود:
أقرأت القرآن؛ آیا قرآن خوانده ای؟
پاسخ داد: آری!
فرمود: أَفَقَرأتَ «آل حم»؟ آیا «آل حم» را خوانده ای؟
عرضه داشت: خوانده ام؛ ولی «آل حم» را نخوانده ام.
حضرت فرمود: آیا این آیه را نخوانده ای که می فرماید:

(قُلْ لاَ أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى وَ مَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ )؛

بگو: من هیچ گونه اجر و پاداشی از شما بر این دعوت در خواست نمی کنم جز دوست داشتن نزدیکانم.
گفت: به راستی شما همان «قربی» هستید؟!
حضرت فرمود: آری! (8)
سند دوم: ابوکریب، از مالک بن اسماعیل، از عبدالسلام، از یزید بن ابی زیاد، از مقسم نقل می کند که ابن عباس گوید:
روزی انصار در مقام خودستایی می گفتند که ما چنین و چنان کردیم.
ابن عبّاس- یا عبّاس؛ این تردید از عبدالسلام است- در پاسخ آنان گفت: ما از شما برتریم.
این سخن به سمع مبارک پیامبر خدا صلی الله علیه و آله رسید. به مجلس آن ها وارد شد و فرمود:
یا معشر الأنصار! ألم تکونوا أذلّة فأعزّکم الله بی؟!
ای انصار! آیا شما مردمان خوار و ذلیل نبودید که خداوند به وسیله ی من شما را عزّت بخشید؟
عرضه داشتند: آری، ای رسول خدا!
حضرت فرمود:
ألم تکونوا ضلّالاً فهداکم الله بی؟!
آیا شما گمراه نبودید پس به واسطه ی من خداوند شما را هدایت کرد؟
عرض کردند: آری، رسول خدا!
حضرت فرمود: آیا نمی خواهید پاسخ مرا بدهید؟
گفتند: چه بگوییم ای رسول خدا؟
فرمود: چرا نمی گویید: آیا قوم تو، تو را بیرون کردند و ما به تو پناه دادیم؟!
آیا نمی گویید: آنان تو را تکذیب کردند و ما تو را تصدیق نمودیم؟
آیا نمی گویید: آنان تو را تنها گذاردند و ما تو را یاری کردیم؟
ابن عباس گوید: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله پیوسته چنین سخنانی را می فرمود تا این که انصار بر روی دو زانو نشسته و به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله عرضه داشتند: تمام دارایی و آن چه که در نزد ماست از آنِ خدا و رسول اوست.
در این هنگام این آیه شریفه نازل شد:

(قُلْ لاَ أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى)؛

بگو: من هیچ گونه اجر و پاداشی از شما بر این دعوت درخواست نمی کنم جز دوست داشتن نزدیکانم.
سند سوم: یعقوبی، از مروان، از یحیی بن کثیر، از ابوالعالیه نقل می کند که سعید بن جبیر درباره ی این آیه ی شریفه که (قُلْ لاَ أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى ) گفت: منظور از «قربی» خویشاوندان رسول الله صلی الله علیه و آله هستند.
سند چهارم: محمّد بن عماره اسدی و محمّد بن خلف، از عبیدالله، از اسرائیل از ابواسحاق نقل می کند که گوید: از عمرو بن شعیب درباره ی آیه ی مودّت پرسیدم.
گفت: منظور از «قربی» خویشاوندان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هستند. (9)
گفتنی است که ابن جریر طبری در معنای این آیه ی شریفه چهار دیدگاه را مطرح کرده و دیدگاه دوم را به عنوان نزول آیه ی شریفه درباره ی اهل بیت علیهم السلام قرار داده و روایت هایی را در ذیل آن نقل کرده است.
وی دیدگاه نخست را به قرابت و خویشاوندی با قریش اختصاص داده است.
بنابراین، روایت طاووس، از ابن عباس که احمد بن حنبل، بخاری و مسلم، آن را نقل کرده اند و حاوی سخن سعید بن جبیر است.
بر نزول این آیه ی شریفه در خصوص اهل بیت علیهم السلام نظر دارد.

روایت هیثم بن کلیب

ابوسعید، هیثم بن کلیب شاشی نیز در این زمینه در کتاب المسند الکبیر و در بخش سند عبدالله بن مسعود روایتی را از زرّبن حبیش این گونه نقل می کند:
حسن بن علی بن عفّان، از محمّد بن خالد، از یحیی بن ثعلبه انصاری، از عاصم بن ابی النجود، از زرّ نقل می کند که عبدالله بن مسعود گوید:
ما در مسیری در خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله بودیم. ناگاه عربی با صدای بلند فریاد زد: ای محمّد!
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: این جا هستم.
گفت: ای محمّد! نظر تو درباره ی شخصی که قومی را دوست می دارد؛ ولی همانند آن ها عمل نمی کند چیست؟
حضرت فرمود:
المرء مع من آحبّ؛
انسان با دوستدارش همراه است.
گفت: ای محمد! به چه چیزی دعوت می کنی؟
فرمود:
الی شهادة أن لا إلا الله و أنی رسول الله و إقام الصلاة و إیتاء الزکاة و صوم رمضان و حجّ البیت؛
به سوی شهادت «لا اله إلا الله» و این که من رسول خدا هستم و برپا داشتن نماز، پرداخت زکات، روزه ماه رمضان و حج خانه خدا.
آن مرد گفت: آیا به این فراخوانی پاداشی را نیز می خواهی؟
فرمود:
لا، إلّا المودّة فی القربی؛
نه، مگر این که به خویشان مودّت و مهر ورزید.
گفت: ای محمّد! منظور تو، خویشان من است یا خویشان تو؟
فرمود:
بل أقربای؛
منظورم خویشان من است.
عرضه داشت؛ دستت را بده تا با تو بیعت کنم، چرا که خیری نیست در این که کسی تو را دوست بدارد؛ ولی خویشاوندان تو را دوست نداشته باشد. (10)

روایت طبرانی

در این باره طبرانی نیز دو حدیث نقل می کند:

حدیث نخست:

محمّد بن عبدالله، از حرب بن حسن طحّان، از حسین اشقر، از قیس بن ربیع، از اعمش، از سعید بن جیبر چنین نقل می کند:
ابن عباس گوید: هنگامی که آیه شریفه (قُلْ لاَ أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى) نازل شد، مردم گفتند: ای رسول خدا! منظور کدام خویشاوندان شماست که مهرورزی بر آن ها برای ما واجب است؟
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:
علیٌ و فاطمة و ابناهما؛ (11)
علی، فاطمه و دو فرزند آنان.

حدیث دوم:

محمّد بن عبدالله، حضرمی، از محمّد بن مرزوق، از حسین اشقر، از نصیر بن زیاد، از عثمان ابوالیقظان، از سعید بن جبیر نقل می کند که ابن عباس گوید:
روزی انصار در اجتماع خود گفتند: کاش برای رسول خدا صلی الله علیه و آله مالی را جمع می کردیم تا دستان او در امور مالی باز می شد و به کسی در این باره نیازی نداشت؛ از این رو به خدمت ایشان شرف یاب شدند و گفتند: ای رسول خدا! ما می خواهیم از اموال خود برای شما جمع کنیم.
در این هنگام خداوند این آیه ی شریفه را نازل کرد که:

(قُلْ لاَ أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى)؛

بگو: من هیچ گونه اجر و پاداشی از شما بر این دعوت درخواست نمی کنم جز دوست داشتن نزدیکانم.
انصار با اختلاف نظر در این باره از حضور پیامبر خارج شدند. برخی از آنان می گفتند: آیا ندیدید که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله چه فرمود؟ برخی دیگر نیز می گفتند: این سخن را به این جهت فرمود که ما اهل بیت او را یاری کنیم و در دفاع از آن ها بجنگیم... . (12)

روایت حاکم نیشابوری

حاکم نیشابوری نیز در این باره روایتی را نقل کرده و می گوید:
ابومحمّد حسن بن محمّد بن یحیی فرزندِ برادر طاهر عقیقی حسنی، از اسماعیل بن محمّد بن اسحاق بن جعفر بن محمّد بن علی بن الحسین نقل می کند که گوید: عمویم علی بن جعفر بن محمّد، از حسین بن زید، از عمر بن علی، از پدرش علی بن الحسین این گونه نقل کرد:
آن گاه که علی علیه السلام کشته شد، حسن بن علی علیهما السلام برای مردم خطبه ای ایراد کرد و پس از حمد و ثنای خدا فرمود:
لقد قُبض فی هذه الیلة رجل لا یسبقه الأوّلون بعمل و لایدرکه الآخِرون، و قدکان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم یعطیه رایته فیقاتل و جبریل عن یمینه و میکائیل عن یساره، فما یرجع حتّی یفتح الله علیه... .
أیها الناس! من عرفنی فقد عرفنی، و من لم یعرفنی فأنا الحسن بن علیّ، و أنا ابن النبیّ، و أنا ابن الوصیّ، و أنا ابن البشیر، و أنا ابن النذیر، و أنا ابن الداعی إلی الله بإذنه، و أنا ابن السراج المنیر، و أنا من أهل البیت الّذی کان جبریل ینزل إلینا و یصعد من عندنا.
و أنا من أهل البیت الذّی أذهب الله عنهم الرجس و طهّرهم تطهیرا، و أنا من أهل البیت الذی افترض الله مودّتهم علی کلّ مسلم. فقال تبارک و تعالی لنبیّه صلی الله علیه و آله وسلم: (قُلْ لاَ أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى وَ مَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْناً) فاقتراف الحسنة، مودّتنا أهل البیت؛ (13)
ای مردم! شخصیتی با عظمت از میان شما به سرای دیگر شتافت که نه پیشینیان بر او پیشی گرفته اند و نه آیندگان عظمت او را درک خواهند کرد. (او گوی سبقت را از همگان ربود). به راستی آن گاه که رسول خدا صلی الله علیه و آله پرچم اسلام را به او می سپرد، در حالی که جبرئیل از سمت راست و میکائیل از سمت چپ او می جنگید و دست از جنگ بر نمی داشت مگر آن که خداوند او را فاتح و پیروز می نمود... .
خداوند جان او را در شبی گرفت که جان وصیّ موسی در آن شب گرفته شد... .
ای مردم! هر کس مرا می شناسد، می شناسد؛ و هر که مرا نمی شناسد بداند که من حسن، فرزند علی هستم، من فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله و فرزند وصی او هستم. من فرزند بشارت دهنده و بیم دهنده هستم. من فرزند دعوت کننده به سوی خدا به اذن او و فرزند چراغ روشن گر هستم. من فرزند کسی هستم که جبرئیل برای ما نازل می شد و از نزد ما به عالم بالا، صعود می نمود.
من از خاندانی هستم که خداوند هر گونه رجس و پلیدی را از آن ها زدود و پاک و پاکیزه شان ساخت. من از خاندانی هستم که خداوند بزرگ مودّت و مهروزی به آن ها را واجب کرد و در قرآن بر پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «بگو: من از شما پاداشی درخواست نمی کنم جر مودّت و مهربانی به خویشاوندان.»
پس منظور از دریافت حسنه و نیکی، مودّت و دوستی ما خاندان رسالت است.
حاکم نیشابوری در تفسیر این آیه شریفه در بخش تفسیری المستدرک علی الصحیحین چنین می نگارد:
بخاری و مسلم در تفسیر این آیه فقط به حدیث عبدالملک بن میسره زرّاد، از طاووس، از ابن عباس اتفاق نظر دارند که منظور از «قربی» در آیه ی شریفه قربای آل محمّد علیهم السلام هستند. (14)

روایت ابونعیم اصفهانی

ابونُعیم اصفهانی نیز درباره ی این آیه، دو حدیث نقل کرده است.

حدیث نخست.

ابوعبدالله حسین بن احمد بن علی، از حسن بن محمّد بن ابی هریره، از اسماعیل بن یزید، از قتیبة بن مهران، از عبدالغفور، از ابوهاشم، از زاذان نقل می کند که علی علیه السلام فرمود:
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
علیکم بتعلّم القرآن و کثرة تلاوته تنالون به الدرجات و کثرة عجائبه فی الجنة؛
بر شما باد به آموختن قرآن و تلاوت فراوان آن، تا به وسیله ی آن به درجه ها، مقام ها و شگفتی های بسیاری در بهشت دست یابید.
آن گاه علی علیه السلام فرمود:
و فینا آل حم، إنه لا یحفظ مودّتنا إلا کلّ مؤمن؛
و آل حم درباره ماست. به راستی که مودّت و مهرورزی به ما را جز مؤمن، کسی حفظ نمی کند.
سپس این آیه ی کریمه را قرائت فرمود:

(قُلْ لاَ أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى )؛ (15)

بگو: من هیچ گونه اجر و پاداشی از شما بر این دعوت درخواست نمی کنم جز دوست داشتن نزدیکانم.

حدیث دوم.

ابوعبدالله محمّد بن احمد بن علی بن احمد بن مخلّد، از محمّد بن عثمان بن ابی شیبه، از عبادة بن زیاد، از یحیی بن علاء، از امام صادق علیه السلام، از پدر بزرگوارش امام باقر علیه السلام نقل می کند که جابر بن عبدالله انصاری گوید:
روزی عربی بادیه نشین به خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله رسید و گفت: ای محمّد! اسلام را بر من عرضه کن!
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
تشهد أن لا اله إلّا الله وحده لا شریک له و أنّ محمّدا عبده و رسوله؛
شهادت می دهی که معبودی جز خداوند یگانه نیست که شریکی ندارد و همانا محمّد بنده و فرستاده ی اوست.
گفت: بر این امر، اجر و پاداشی را درخواست می کنی؟
فرمود:
لا، إلّا المودّة فی القربی؛
نه، جز مودّت و مهرورزی بر نزدیکان.
گفت: نزدیکان من یا نزدیکان تو؟
فرمود: نزدیکان من.
عرضه داشت: بیا با تو بیعت کنم. پس بر هر کسی که تو و نزدیکانت را دوست ندارد، لعنت خدا باد.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: آمین.
ابونعیم اصفهانی در ذیل این حدیث می نویسد:
این حدیث، حدیثی غریب از احادیث جعفربن محمّد است که من آن را فقط از حدیث یحیی بن علاء کوفی قاضی القضات شهر ری نوشته ام. (16)

ادامه دارد...

پی‌نوشت‌ها:

1. سوره ی نساء، آیه ی 65.
2. سوره ی شورا: آیه ی 23.
3. صحیح بخاری، 502/3، کتاب تفسیر.
4. مسند احمد: 229/1.
5. مناقب علی بن ابی طالب علیه السلام، حدیث 263. این روایت را حافظان متعددی از اهل سنّت مانند محبّ طبری در ذخائر العقبی: 25 و سخاوی در استجلاب ارتقاء الغرف: 36 نقل کرده و گفته اند: احمد بن حنبل در المناقب آورده است.
6. حدیث حسن در اصطلاح اهل تسنّن، خبر مسندی است که راویان آن، به درجه ی وثاقت نزدیک باشند.
7. صحیح ترمذی: 351/5، کتاب تفسیر.
8. این روایت را ابوحیّان با سندی قوی و قطعی نقل کرده است، آن جا که سخن حق را یادآور شده و می گوید: و به همین معنا علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب علیهم السلام قائل شده؛ آن گاه که برای اسارت به شام برده شد، به این آیه استشهاد کرد؛ البحر المحیط: 516/7.
9. تفسیر طبری، 16/25و 17.
10. مسند الصحابه: 127/2، حدیث 664.
11. المعجم الکبیر: 47/3، حدیث 2641 و 351/11، حدیث 12259.
12. همان: 26/12، حدیث 12384.
13. المستدرک علی الصحیحین، 172/3.
14. همان: 444/2.
15. تاریخ اصفهان: 165/2.
16. حلیة الاولیاء: 201/3.

منبع مقاله: حسینی میلانی، آیت الله سید علی؛ (1390)، مهرورزی به اهل بیت (ع) از دیدگاه قرآن و سنت: نگاهی به تفسیر آیه ی مودت، قم: هیئت تحریریه انتشارات الحقایق، چاپ دوم.



 

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط